از یک افسر پروس مجروح و شکست‌خورده تا قیصر آلمان

آنچه فرانتس بکن‌باوئر در تاریخ فوتبال جهان فتح کرد، تنها با یک کلمه قابل توصیف است: «قیصر». ساناز علیپور در این مقاله به بررسی زندگی او در داخل و بیرون از مستطیل سبز پرداخته است.

روزنامه­‌ی ایونینگ استاندارد لندن در روز ۱۸ ژوئن ۱۹۷۰ با این کلمات نامتعارف به توصیف یکی از بازیکنان حاضر در رقابت­‌های جام جهانی پرداخت: «یک افسر پروسِ مجروح و شکست­­‌خورده اما مغرور» [۱]. این­‌ها کلماتی بود برای تمجید از بازیکنی که با کتفی دررفته در «بازی قرن» بازی کرد!

بیرون از ورزشگاه آزتکا، بنای یادبودی قرار دارد که روی پلاک آن چنین حک شده است: «ورزشگاه آزتکا به تیم­‌های ملی ایتالیا (۴) و آلمان (۳) که در جام جهانی ۱۹۷۰، بازی قرن را انجام دادند، ادای احترام می­‌کند. ۱۷ ژوئن ۱۹۷۰.» در این مسابقه­‌ی شگفت­‌انگیز که پنج گل از هفت گل آن، در ۳۰ دقیقه‌­ی وقت­‌های اضافه به ثمر رسید، فرانتس بکن­‌باوئر، هافبک میانی آلمان غربی، به ­مدت ۵۰ دقیقه با کتفی دررفته بازی­ کرد. در دقیقه‌­ی ۷۰ بازی بود که شانه­‌ی راست بکن‌­باوئر پس از خطای جاچینتو فاکتی در رفت، اما چون تیم قبلاً دو تعویض مجازش را انجام داده بود، او مجبور شد با بازویی که با چسب به بدنش چسبانده شده بود – در حالی ­که دستش پایین­تر از لوگوی فدراسیون فوتبال آلمان غربی، درست زیر قلبش، قرار داشت – به بازی ادامه دهد. در پایان این مسابقه­‌ی هیجان‌­انگیز و طاقت‌­فرسا، آلمانی­‌ها از رسیدن به دیدار فینال بازماندند و فرانتس بکن‌­باوئر شبیه یک افسر پروس مجروح و شکست‌خورده اما مغرور بود.

بنای یادبود بیرون از ورزشگاه آزتکا (منبع: ویکی‌پدیا)
بنای یادبود بیرون از ورزشگاه آزتکا (منبع: ویکی‌پدیا)

سبک بازی­ بکن‌­باوئر در زمین شاهانه بود، اما اینکه او قیصر نامیده می‌­شد، به نحوه­‌ی بازی­­‌اش در زمین ربطی نداشت، همان­طور که به جایگاه ویژه‌­اش در فوتبال آلمان هم ارتباطی ندارد. فرانتس بکن­‌باوئر سال­‌ها پیش از آنکه در فوتبال آلمان به مرتبه­‌ی امپراتور برسد، قیصر نامیده می‌­شد؛ اولریش هسه در کتاب «گل!: داستان فوتبال آلمان» می‌­نویسد: «شناخته ­شدن به­ عنوان قیصر هیچ ربطی به فوتبال نداشت. اولین­ بار این نام توسط یک مجله به بکن‌­باوئر اطلاق شد که مدعی بود او شبیه لودویگ دوم، حاکم عجیب و غریب باواریا است، کسی که با عنوان پادشاه افسانه‌­ای (یا در انگلستان با عنوان شاه لودویگ دیوانه) شناخته می­‌شود – و واقعاً هم به آن چهره‌­ی محزون و معصوم شباهت داشت. کمی بعد، بایرن یک بازی دوستانه در وین برگزار کرد. در ضیافت پس از بازی، از بکن‌­باوئر در حالی ­که کنار مجسمه‌­ی امپراتور سابق اتریش، فرانتس یوزف (قیصر بین سال­های ۱۸۴۸ تا ۱۹۱۶)، ایستاده بود، عکس گرفته شد. به محض انتشار این عکس، بکن­‌باوئر برای همیشه “قیصر” شد.» [۲]

بکن‌­باوئر در کنار مجسمه‌­ی امپراتور سابق اتریش (منبع: Sueddeutsche)
بکن‌­باوئر در کنار مجسمه‌­ی امپراتور سابق اتریش (منبع: Sueddeutsche)

قیصر در ۱۱ سپتامبر ۱۹۴۵، چند روز پس از پایان جنگ جهانی دوم، در مونیخِ ویران­‌شده متولد شد. او در گیزینگ بزرگ شد؛ محله‌ای مختص طبقه­‌ی کارگر که به ­طور سنتی بازیکنان تیم مونیخ ۱۸۶۰ را پرورش می­‌داد، در حالی ­که بایرن مونیخ در درجه‌­ی اول استعدادهای جوان را از مناطق ثروتمند مانند شوابینگ جذب می­‌کرد. پدر فرانتس بکن‌­باوئر مأمور اداره­‌ی پست بود و علاقه­‌ی چندانی به فوتبال نداشت؛ به همین علت پسرش را به ­خاطر علاقه‌­ی وافر به فریتس والتر [کاپیتان آلمانی­‌ها هنگام قهرمانی در جام جهانی ۱۹۵۴] سرزنش می­‌کرد و می­گفت والتر بعد از دوران فوتبالش بی­‌پول و بدبخت خواهد شد! اما بکن­‌باوئرِ کوچک، بی­‌تفاوت نسبت به حرف­‌های پدر برای تیم اس­سی مونیخ ۱۹۰۶ بازی می­‌کرد. در تابستان ۱۹۵۸ بود که فرانتس ۱۳ ساله باخبر شد باشگاه بودجه‌­ی کافی برای ادامه­‌ی کار تیم جوانانش ندارد، پس به همراه هم‌­تیمی‌­هایش تصمیم گرفتند تا به تیم جوانان مونیخ ۱۸۶۰ ملحق شوند – یعنی باشگاهی که طرفدارش بود و آرزوی بازی برای آن را در سر داشت. با این حال یک تورنمنت زیر ۱۴ سال در نوبیبرگ همه ­چیز را تغییر داد! در جریان این رقابت­ها، بکن‌­باوئر پس از تکل روی پای گرهارد کونیگ، بازیکن مونیخ ۱۸۶۰، از او سیلی خورد و از آن لحظه به بعد تصمیم گرفت هرگز برای باشگاهی که بازیکنانش چنین رفتاری دارند، بازی نکند. بدین­ ترتیب فرانتس بکن­‌باوئر ۱۴ ساله که به ­خواست پدر برای فروشندگی بیمه آموزش دیده بود، در سال ۱۹۵۹ به تیم جوانان بایرن مونیخ پیوست تا مسیر زندگی خود و این باشگاه را برای همیشه تغییر دهد.

خانواده‌ی بکن‌باوئر: فرانتس خحالتی بین مادر و مادربزرگش سرش را به زیر انداخته است. (منبع: FCBayern)
خانواده‌ی بکن‌باوئر: فرانتس خحالتی بین مادر و مادربزرگش سرش را به زیر انداخته است. (منبع: FCBayern)

بکن­‌باوئر اولین بازی خود برای تیم اصلی بایرن مونیخ را در سال ۱۹۶۴ – یعنی زمانی که ۱۸ سال داشت – انجام داد و خیلی زود به مغز، جسارت و بینش این باشگاه تبدیل شد. بوندسلیگا در سال ۱۹۶۳ افتتاح شد اما بایرن مونیخ باید همچنان در لیگ‌­های منطقه‌ای به کار خود ادامه می‌­داد، زیرا مقامات بوندسلیگا می­‌خواستند یک تیم از مونیخ بخشی از لیگ برتر جدید باشد و مونیخ ۱۸۶۰ این بلیت را دریافت کرد، چرا که آن­‌ها قهرمان فصل ۶۳-۱۹۶۲ اوبرلیگا سود شده بودند. در فصل ۶۵-۱۹۶۴، بایرن که حالا بکن‌باوئر را در ترکیب خود داشت، قهرمان لیگ منطقه‌ای جنوب شد و پس از پیروزی ۸-۰ مقابل بروسیا برلین در بازی پلی-آف به بوندسلیگا صعود کرد. اگرچه تا کسب اولین قهرمانی بوندسلیگا چهار سال فاصله وجود داشت، بکن­‌باوئر تحت هدایت زلاتکو چایکوفسکی دو بار به مقام قهرمانی در جام حذفی رسید و با فتح جام برندگان جام یوفا [*] ۱۹۶۷ به اولین عنوان اروپایی خود دست یافت. یک سال بعد این مربی اهل یوگسلاوی از تیم رفت و عصر جدیدی برای سرخ‌­ها آغاز شد. آن­‌ها در سال­‌های ۱۹۶۹، ۱۹۷۲، ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ به قهرمانی بوندسلیگا رسیدند، جام حذفی ۱۹۶۹ و ۱۹۷۱ را به ­دست آوردند و بین سال­‌های ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ سه بار قهرمان جام باشگاه‌­های اروپا ­شدند. اگرچه این قهرمانی­‌ها تحت هدایت اودو لاتک و دتمار کرامر به ­دست آمد و تیم، بازیکنان بزرگی مثل گرد مولر، سپ مایر، پل برایتنر و اولی هوینس را در ترکیب داشت، اما معمار واقعی آن دوران طلایی بکن‌­باوئر بود – او بخش اعظم این کار را به لطف تحولی که در پست لیبرو [سوییپر] ایجاد کرده بود، انجام داد.

بسیاری از موفقیت­‌های قیصر در زمین فوتبال ناشی از انقلابی ا­ست که او در پست دفاع میانی ایجاد کرد. بکن‌­باوئر اولین مدافع مدرن است؛ کسی که پست لیبرو را بازتعریف کرد. در واقع او اولین لیبرو نبود، اما هیچکس این کار را به این اندازه مؤثر و در چنین سطح بالایی انجام نداد (مسلماً هم قبل و هم بعد از او). وظیفه‌­ی لیبروی کلاسیک این بود که به ­عنوان یک سوییپر در پشت آخرین دفاع حضور داشته باشد، تمام توپ­‌های خطرناک را دور کند و مانع مهاجمان حریف شود. بکن­‌باوئر اما علاوه ­بر کارهای دفاعی، رویکرد هجومی نیز داشت؛ «او به­ عنوان یک سوییپر یا لیبرو، برای شکستن حملات حریف در زمین حرکت می­‌کرد، پاس‌­ها را در سراسر زمین پخش می‌کرد و هنگامی که نیاز بود، به حملات اضافه می­‌شد. او مسئولیت­‌های پا به توپ بیشتری را بر عهده گرفت و این پست را با ظرافت و کلاسی محسوس بازی کرد. این یک تغییر عمده در پست دفاع میانی سنتی بود که معمولاً شامل حرکت محدود رو به جلو بود.» [۳] در واقع او کاری را انجام داد که مربیان امروزی از مدافعان خود می‌­خواهند: دریبل ­زدن به جلو با توپ. بکن­‌باوئر در سال­‌هایِ نخستینِ دوران حرفه­‌ای‌اش شیفته‌­ی جیاچینتو فاکتی بود – مسلماً بهترین مدافع کنار هجومی در دهه‌ی ۱۹۶۰ و همان بازیکنی که در بازی قرن او را مصدوم کرده بود! برایان گلنویل، فوتبال­‌نویس سرشناس انگلیسی، این­‌گونه سبک بازی قیصر را رمزگشایی می­‌کند: «بکن‌باوئر با تماشای حملات تماشایی فاکتی از دفاع چپ و شوت­ه‌ای رعدآسای پای راست او، از خود پرسید که چرا او به­ عنوان یک لیبرو و سوییپر نباید بیشتر از مناطق میانی زمین حمله کند؟ او این کار را کرد و توتال فوتبال در بایرن مونیخ متولد شد.» [۴]

رویارویی بایرن مونیخِ بکن‌باوئر و آژاکسِ کرویف در بازی‌های اروپایی ۱۹۷۳ (منبع: GettyImages)
رویارویی بایرن مونیخِ بکن‌باوئر و آژاکسِ کرویف در بازی‌های اروپایی ۱۹۷۳ (منبع: GettyImages)

قیصر طی ۱۴ فصل، ۵۸۲ بازی برای بایرن مونیخ انجام داد و ۷ بار موفق به گل‌زنی شد که برای بازیکنی که بیشتر دوران حرفه‌­ای خود را در خط دفاعی گذرانده، آمار بسیار خوبی است. او که در سال­های ۱۹۶۶، ۱۹۶۸، ۱۹۷۴ و ۱۹۷۶ بهترین بازیکن آلمان غربی شده بود، در سال ۱۹۷۷، زمانی که هنوز ۳۲ ساله نشده بود، به نیویورک کاسموس در ایالات متحده­ آمریکا پیوست – جایی ­که برای مدت کوتاهی در کنار پله، اسطوره­‌ی فوتبال برزیل، بازی کرد. دستاورد بکن‌­باوئر طی چهار فصل حضور در  لیگ فوتبال آمریکای شمالی NASL سه جام قهرمانی بود. البته او در سال ۱۹۸۰ – یعنی دو سال قبل از آخرین فصلش در کاسموس – به هامبورگ رفت و با این تیم به قهرمانی بوندسلیگا ۸۲-۱۹۸۱ رسید. بکن­‌باوئر سرانجام در سال ۱۹۸۳، یک روز پس از تولد ۳۸ سالگی‌­اش، از فوتبال خداحافظی کرد.

بکن‌باوئر و پله در پیراهن نیویورک کاسموس (منبع: Colorsport/IMAGO)
بکن‌باوئر و پله در پیراهن نیویورک کاسموس (منبع: Colorsport/IMAGO)

این دوران باشگاهی قیصر بود، اما او به­ طور موازی ۱۰۳ بار برای تیم ملی آلمان به میدان رفت و همواره اثر خود را گذاشت. او در دو فینال جام جهانی و دو فینال جام ملت­‌های اروپا برای آلمانی­‌ها به میدان رفت. در سال ۱۹۶۶ بکن­‌باوئر ۲۰ ساله یکی از اعضای تیم ملی آلمان غربی بود که به فینال جام جهانی رسید و سر بابی چارلتون را از دور بازی خارج کرد. تیم بکن­‌باوئر در نهایت قافیه را با گلی به انگلیس باخت که هرگز از خط دروازه عبور نکرده بود! با این وجود، جام جهانی انگلیس برای او تجربه­‌ی خوبی بود (او در این تورنمنت چهار گل به ثمر رساند): «این شروع خوبی برای من بود و فکر می­‌کنم پایان خوبی هم برایم داشت؛ زیرا در ومبلی به فینال رسیدیم و آن را به وقت­‌های اضافه بردیم. نایب‌قهرمانی برای یک بازیکن جوان خیلی هم بد نیست.» [۵] چهار سال بعد انتظار می­‌رفت که آلمان غربی در فینالِ مکزیک با پله­‌ی برزیلی روبه‌رو شود، اما ایتالیا طی یک تریلر حماسی در وقت­‌های اضافه راهی دیدار پایانی شد. دو سال بعد، آلمان غربیِ احیاشده همه را شگفت­‌زده کرد. ریموند گوتالز، مربی وقت تیم ملی بلژیک، پس از آن که در ۲۶ مه ۱۹۷۲ در افتتاحیه­‌ی ورزشگاه المپیک مونیخ شاهد پیروزی ۴-۱ آلمان غربی بر شوروی (مسابقه­‌ای که ۳ گل آن را گرد مولر به ثمر رساند) بود، گفت: «من قهرمان اروپا و قهرمان جام جهانی ۱۹۷۴ را دیدم. ما در آنتورپ شانسی نخواهیم داشت.» [۶] و واقعاً هم شانسی نداشتند. آلمانی‌­ها یک ماه پیش از این مسابقه موفق شده بودند در دور مقدماتی جام ملت‌های ۱۹۷۲ تیم انگلیس را در خاک خودش شکست دهند و این اتفاق اعتماد به‌ نفس زیادی به آن­‌ها داده بود، زیرا این کاری بود که آن­‌ها از سال ۱۹۰۸ تا آن زمان از انجامش ناتوان بودند – روزنامه‌­ی اکیپ فرانسه با تیتر «فوتبال سال ۲۰۰۰» [۶] به توصیف بازی آلمان غربی پرداخته بود. بکن­‌باوئر درباره­‌ی این بازی می‌­گوید: «وقتی جام جهانی ۱۹۷۰ به پایان رسید، زمان تغییرات فرا رسیده بود. بازیکنان بزرگ آن تیم رفتند و نوبتِ آوردن بازیکنان جدید رسید. من فکر می­‌کنم دلیل موفقیت ما از ترکیب تیم ناشی می­‌شود – شش بازیکن از بایرن و سه بازیکن از مونشن­‌گلادباخ. این تیم گرد هم آمدند و فکر می­‌کنم بازی در ومبلی [با برد ۳-۱] بسیار مهم و تاریخی بود. و بدیهی است که برای اعتماد به نفس ما بسیار خوب بود. ما معتقد بودیم که وقتی می‌­توانید انگلیس را در ومبلی شکست دهید، می‌­توانید هر تیمی را شکست دهید.» [۷] و بعد، آلمان غربی در خاک بلژیک با چنان نمایش درخشانی فاتح یورو ۱۹۷۲ شد که پس از پیروزی ۳-۰ شاگردان هلموت شون برابر شوروی، گاتزتا دلو اسپورتِ ایتالیا به حریفانِ قهرمانِ اروپا این­‌گونه توصیه کرد: «باید با مسلسل برابر آلمانی­‌ها تلاش کنید. بدون داشتن یک مسلسل نمی‌توانید این تیم را متوقف کنید.» [۶]

این مقدمه‌­ای بود بر جام جهانی ۱۹۷۴ که آلمان­ها میزبانی آن را بر عهده داشتند. قهرمانی در جام جهانی به ­اندازه­‌ی جام ملت‌­های اروپا آسان نبود، اما رؤیایی بود که محقق شد. سخت­‌ترین کاری که بازیکنان هلموت شون در این تورنمنت انجام دادند، شکست هلندی­‌ها در دیدار پایانی بود. هلند رینوس میشل که توتال فوتبال نقشه­‌ی راهش شده بود، مثل آب خوردن به فینال رسید. یوهان نیسکنز در حالی گل اول بازی را در دقیقه­‌ی ۲ وارد دروازه­‌ی سپ مایر کرد که بازیکنان آلمان حتی پایشان به توپ برخورد نکرده بود! اما دو گل بعدی این مسابقه را پل برایتنر و گرد مولر به ثمر رساندند تا کاپ قهرمانی جدید رقابت‌­­های جام جهانی در مونیخ بماند. دو سال بعد آلمان غربی بار دیگر به فینال جام ملت­‌های اروپا رسید، اما پنالتی چیپِ خلاقانه­‌یِ آنتونین پاننکا همه ­چیز را به نفع چکسلواکی به پایان رساند. بکن­‌باوئر درباره‌­ی تیم ۱۹۷۶ می­‌گوید: «پس از قهرمانی در ۱۹۷۲ و ۱۹۷۴ تیم کمی رو به افول رفت. گرد مولر و ولفگانگ اووراث از تیم ملی خداحافظی کرده بودند، بنابراین دیگر بعضی از بازیکنان بزرگ در سال ۱۹۷۶ آنجا نبودند. این مسأله خلأیی ایجاد کرد که هیچ­ کس نتوانست آن را پر کند. پس از گرد مولر چه کسی می­‌توانست مسئولیت او را بر عهده بگیرد؟ هیچکس. در مورد اووراث هم همین­طور. بنابراین ما حتی از راهیابی به رقابت­‌ها و البته حتی بیشتر از آن، از راهیابی به فینال خوشحال بودیم. ما در نیمه‌­نهایی، یوگسلاوی را در وقت­‌های اضافه شکست دادیم و سپس به فینال رسیدیم – اولین مسابقه‌­ای که برنده­‌ی آن در ضربات پنالتی مشخص می­‌شد. تا پیش از آن فینال، در صورت تساوی، یک بازی مجدد برگزار می­‌شد. ما اصلاً برای ضربات پنالتی آماده نبودیم – انتظارش را نداشتیم و بنابراین باختیم.» [۷]

بکن‌باوئر و هلموت شون پس از قهرمانی آلمان غربی در سال ۱۹۷۲ (منبع: GettyImages)
بکن‌باوئر و هلموت شون پس از قهرمانی آلمان غربی در اروپا در سال ۱۹۷۲ (منبع: GettyImages)

در همه‌­ی این تورنمنت­‌ها بکن­‌باوئر همواره نقشی انکارناپذیر داشت – تا آنجا که مجله‌­ی کیکر او را «پله‌­ی سفید» نامید. بکن‌­باوئر به­ عنوان یک لیبرو آنقدر تأثیرگذار بود که فوتبال آلمان تا سال‌­ها پس از خداحافظی او از فوتبال، از نظر تاکتیکی تحت سیطره‌­­اش باقی ماند. حتی زمانی­ که آلمان فاتح یورو ۱۹۹۶ شد، تأثیرگذارترین بازیکن تیم، ماتیاس سامر بود که در پست سوییپر بازی می‌کرد. این روند ادامه داشت تا اینکه پس از نتایج فاجعه‌­بار تیم اریش ریبک در یورو ۲۰۰۰، رودی فولر دست به بدعتی تاکتیکی زد و از پست سوییپر صرف‌­نظر کرد. قیصر در سال ۱۹۷۷، پس از پیوستن به کاسموس، پیش از موعد با پیراهن تیم ملی خداحافظی کرد، زیرا در آن زمان بازیکنانی که در باشگاه­‌های خارج از کشور بازی می‌کردند، به­ طور غیررسمی از حضور در تیم ملی محروم می­‌شدند. تصمیم برای بازی در ایالات متحده آمریکا تا حدودی برای فرار از مشکلات مالیاتی در کشورش گرفته شده بود. در اواسط دهه‌­ی ۱۹۷۰، او پس از پوشش مالیات بر درآمد [یعنی سرمایه­‌گذاری در زمینه­‌هایی که مشمول مالیات نیست یا از آن می­‌کاهد] با استفاده از ساختار مالی نامعتبر، ۱.۶ میلیون مارک آلمان (معادل ۷۱۰ هزار پوند) مالیات معوقه پرداخت کرد. بکن­‌باوئر چند سال بعد برای مقاصد مالیاتی به سوئیس نقل مکان کرد، اما بعداً توسط مقامات سوئیسی به دلیل فرار مالیاتی در یک دوره­‌ی سه ساله جریمه شد. پس از این اتفاق، او عازم اتریش شد، زیرا نرخ مالیات در آنجا کمتر از سوئیس بود.

البته علت تأثیرگذاری زیاد قیصر در موفقیت تیم‌­هایی که او پیراهن آن­ها را به تن داشت، تنها موقعیتش در زمین فوتبال نبود، یک عامل مهم دیگر هم وجود داشت: قدرت رهبری او. فرانتس بکن­‌باوئر حتی پیش از آن­ که بازوبند به بازو داشته باشد، کاپیتان تیمش بود. در جام جهانی ۱۹۷۰، اووه زیلر، مهاجم کهنه‌­کار هامبورگ، کاپیتانی آلمان غربی را بر عهده داشت، اما این بکن‌باوئر ۲۴ ساله بود که در دومین جام جهانی خود، به تکیه‌­گاه تیم تبدیل شده بود. او در سال ۱۹۷۱ به ­عنوان کاپیتان تیم ملی انتخاب شد. گونتر نتزر، هم‌­­بازی‌­اش در تیم ملی، معتقد است مهم­ترین دستاورد بکن­‌باوئر برای تیم ملی کشورش در خارج از زمین رخ داده است. پس از شکست غافلگیرکننده‌­ی ۰-۱ از آلمان شرقی در مرحله­‌ی گروهی اول، روحیه­‌ی تیم به پایین­ترین حد خود رسیده بود. بکن­‌باوئر یک سخنرانی بدون محدودیت در مقابل تیم ایراد کرد و با مشخص­ کردن بازیکنان ضعیف، با همکاری هلموت شون ترکیب را برای بقیه­‌ی مسابقات تغییر داد. نتزر در این­‌باره می­‌گوید: «از بین تمام کارهایی که او برای فوتبال آلمان انجام داد، این یکی از بزرگترین دستاوردهایش بود. او در این موقعیت وحشتناک، زمانی­ که تیم در شرف فروپاشی بود، مسئولیت را بر عهده گرفت و از هلموت شون محافظت کرد.» [۱] نتزر به­ همراه اولی هوینس یکی از بازنده­‌های این تغییر بودند، اما هر دو متوجه شدند که قیصر درست گفته بود. بکن­‌باوئر از رویارویی با اتحادیه‌­ی فوتبال آلمان هم ترسی نداشت. قبل از شروع این تورنمنت او در جلسه‌ای که تا ساعت پنج صبح به درازا کشید، برای تعیین مبلغ پاداش قهرمانی مذاکره کرد و این عدد را به ۷۰ هزار مارک آلمان رساند. از طرف دیگر، چند ساعت بعد از پایان ­یافتن جشن قهرمانی در ورزشگاه المپیک مونیخ، به بازیکنانش دستور داد تا ضیافت پیروزی اتحادیه­‌ی فوتبال آلمان را به ­دلیل ممانعت از شرکت همسران بازیکنان، تحریم کنند.

قهرمانی بکن‌باوئر با آلمان غربی در جام جهانی ۱۹۷۴ (منبع: Peter Robinson/EMPICS Sport)
قهرمانی بکن‌باوئر با آلمان غربی در جام جهانی ۱۹۷۴ (منبع: Peter Robinson/EMPICS Sport)

یکی از موضوعات مورد توجه در تاریخ فوتبال، جدال مداوم و حل‌­نشدنی بین مربیان و بازیکنان بر سر قدرت نفوذ و اقتدار است. از دهه‌­ی ۱۹۳۰ همواره این مربیان بودند که دست بالا را داشتند، اما قیصر یکی از معدود بازیکنانی است که این معادله را برهم زد. در واقع، دوران شکوهِ قیصر آغازگر زمانی است که در آن همه­‌ی مربیان، مدیرانی جزئی­‌نگر و دیکتاتورمآب نبودند و بازیکنان نیز می‌توانستند رهبر باشند.

قیصر، کمتر از یک سال پس از خداحافظی از مستطیل سبز، به دنیای مربی­گری قدم گذاشت؛ اگرچه او هرگز از نشستن روی نیمکت لذت نمی‌­برد و موافقت با مربی­گری برای آلمان غربی، مارسی و بایرن مونیخ تا حدی به این دلیل بود که احساس می­‌کرد باید به تیم­‌هایی که برایش اهمیت دارند، کمک کند. فرانتس بکن‌­باوئر در سال ۱۹۸۴ هدایت تیم ملی کشورش را پذیرفت، زیرا تیم یورپ دروال جام ملت­‌های اروپا را با نتایجی بسیار ضعیف پشت سر گذاشته بود. بکن‌باوئر درباره‌­ی لحظه­‌ی پذیرفتن مسئولیت رهبری تیم ملی چنین می­‌گوید: «زمانی ­که تصمیم گرفتم مربی­گری کنم، لحظه‌­ی دیوانه­‌کننده‌­ای بود. می‌­دانم که مدام می‌­گفتم هرگز مربی نخواهم شد، اما تصمیم گرفتم انجامش دهم، زیرا مسئولیت بزرگی بود. من این کار را انجام دادم، زیرا لیگ ملی داشت سقوط می‌­کرد. از سال ۱۹۷۴ که ما قهرمان شدیم، فوتبال در کل کشور رو به افول رفت؛ کسی باید کاری می‌­کرد تا جلوی این اتفاق را بگیرد و مردم مدام می­‌گفتند که من تنها کسی هستم که می­‌تواند این کار را انجام دهد.» [۸]

بکن‌­باوئر حتی مجوز مربیگری هم نداشت و به همین دلیل به­ عنوان مدیر فنی روی نیمکت تیم ملی نشست – در آن زمان آلمان غربی قوانین سخت‌گیرانه‌­ای داشت که طبق آن­‌ها تمام مربیان حرفه­‌ای این کشور باید از مدرسه‌­ی مربی­گری DFB فارغ‌­التحصیل می­‌شدند. با این وجود، او خیلی زود به یک مربی تیزبین و جسور در کنار زمین تبدیل شد. بکن‌­باوئر مسن­‌ترین تیم تاریخ آلمان [با میانگین سنی ۲۸.۳۷ سال] را به فینال جام جهانی ۱۹۸۶ رساند، اما توسط آرژانتینی که مارادونا را داشت، شکست خورد. چهار سال بعد این فینال در ایتالیا تکرار شد و این­‌بار آلمانی­‌ها بودند که جام قهرمانی را بالای سر بردند تا فرانتس بکن­‌باوئر بعد از ماریو زاگالوی برزیلی، دومین نفری باشد که هم به­ عنوان بازیکن و هم به ­عنوان مربی فاتح جام جهانی شده است – نفر سوم این لیست یعنی دیدیه دشان در آن زمان تنها ۲۲ سال داشت و تازه پیراهن تیم ملی فرانسه را بر تن کرده بود. حالا دیگر بکن‌باوئر فقط «قیصر» نبود، او را به ‌عنوان «لیختگِشتالت [**]» [یعنی قدیسی با هاله‌­­ی نور در اطرافش] می‌­دانستند: چهره‌ای آسمانی و نیمه‌خدایی که محبوبیتش هیچ حد و مرزی نداشت.

قهرمانی آلمان غربی در جام جهانی ۱۹۹۰ تحت مربیگری بکن‌باوئر (منبع: FCBayern)
قهرمانی آلمان غربی در جام جهانی ۱۹۹۰ تحت مربیگری بکن‌باوئر (منبع: FCBayern)

پس از کسب این افتخار بزرگ، بکن­‌باوئر از نیمکت تیم ملی خداحافظی کرد و به مربی­گری در عرصه‌­ی باشگاهی روی آورد. او برای دوره‌­ای کوتاه هدایت مارسی را بر ­عهده گرفت و این تیم را به قهرمانی در فصل ۹۱-۱۹۹۰ لیگ یک فرانسه رساند. سپس به­ عنوان مربی موقت به بایرن بازگشت. دو دوره‌­ی حضور او در بایرن در مجموع هشت ماه طول کشید (از ۲۸ دسامبر ۱۹۹۳ تا ۳۰ ژوئن ۱۹۹۴ و سپس از ۲۹ آوریل ۱۹۹۶ تا ۳۰ ژوئن همان سال) اما با کسب افتخاراتی دیگر همراه بود: قهرمانی در بوندسلیگای ۹۴-۱۹۹۳ و فتح جام یوفا (لیگ اروپای فعلی) ۹۶-۱۹۹۵. قیصر که برای دهه‌­ها نامش به ­عنوان بازیکن و مربی مترادف با موفقیت در زمین فوتبال بود، سا­ل­‌ها در پست­‌های مدیریتی نیز فعالیت کرد و کارنامه­‌ی موفقی از خود به­ جای گذاشت. یکی از فعالیت­‌های او پس از فوتبال، دوره­­‌ی ۱۵ ساله­‌ی ریاست باشگاه بایرن مونیخ (از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۹)­ است که طی آن تیم باواریا به یک قدرت مسلم در فوتبال آلمان تبدیل شد. او در این مدت، در نقش مهم­ترین کارشناس تلویزیونی و ستون‌نویس کشور نیز ظاهر شد – بیان صریح و طنزآمیز او در این مسأله نقش مهمی داشت. همکاری با بزرگترین روزنامه‌ی کشور، یعنی بیلد، و حضور مکرر در تلویزیون تضمین کرد که او پس از پایان دوران فوتبالش همچنان در کانون توجه عموم باقی بماند. بکن‌باوئر سمت­‌های دیگری را نیز بر عهده داشت: نایب رئیس اتحادیه‌­ی فوتبال آلمان DFB، رئیس کمیته‌­ی نامزدی آلمان برای میزبانی جام جهانی ۲۰۰۶، رئیس کمیته­‌ی سازمان­دهی جام جهانی ۲۰۰۶ و عضو کمیته‌­ی اجرایی فیفا از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱.

با وجود رسیدن به جایگاه یک اسطوره در دنیای فوتبال، قیصر در زندگی شخصی خود به ­طور موفقیت­‌آمیزی عمل نکرد. در واقع در کنار یک دوران حرفه‌­ای پر فراز، بکن­‌باوئر صاحب یک زندگی خانوادگی پر نشیب بود. او در  یک مصاحبه­­‌ی تلویزیونی در سال ۲۰۰۵، اعتراف کرد که «پدر بدی» است و افزود که در طول زندگی‌­اش همواره فوتبال را مقدم بر خانواده‌­اش قرار داده و از این بابت که بیشتر در کنار فرزندانش نبوده، پشیمان است. فرانتس بکن­‌باوئر سه بار ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند شد که تنها دو تن از آن­‌ها حاصل ازدواج بودند. وقتی تنها ۱۸ سال داشت، دوست دخترش، اینگرید گرونکه [همکارش در بیمه]، از او باردار شد و به­ خاطر امتناع از ازدواج با این دختر، بکن­‌باوئر از تیم جوانان آلمان غربی کنار گذاشته شد. در نهایت، دتمار کرامر به این ماجرا وارد شد و بکن‌باوئر به تیم ملی برگشت، اما با این شرط که در سفرهای خارجی تیم با کرامر هم‌اتاق باشد – این تصمیم برای جلوگیری از اتفاقات احتمالی مشابه در آینده گرفته شد! این بچه که فرانتس توماس نامیده شد، بعداً توسط بکن­‌باوئر و همسر اولش پذیرفته شد. قیصر در سال ۱۹۶۶ با بریژیت ویتمن ازدواج کرد؛ آن‌­ها صاحب دو پسر، به نام­‌های مایکل و استفان، شدند. این زندگی مشترک در سال ۱۹۷۷ به­ خاطر دایانا سندمن از هم پاشید. رابطه با دایانا که یک عکاس ورزشی بود به ازدواج منتهی نشد و پس از ۱۱ سال شکست خورد. پس از مدتی کوتاه، بکن‌­باوئر با سیبیل وایمار، منشی DFB وارد رابطه شد و در سال ۱۹۹۰ با او ازدواج کرد. این زندگی مشترک بدون فرزند ماند و بعد از ۱۱ سال به ­خاطر یک مهمانی کریسمس به پایان رسید! بکن‌­باوئر در جشن کریسمس بایرن مونیخ در سال ۱۹۹۹، رابطه‌­­­ی عاشقانه‌­ای را با منشی باشگاه، هایدرون برمستر [معروف به هایدی] که ۲۱ سال از او کوچکتر بود، آغاز کرد و این دو ۹ ماه بعد صاحب پسری به نام جوئل شدند. سیبیل علی­رغم این اتفاق در زندگی مشترک ماند، اما چند ماه بعد از آنکه در اکتبر ۲۰۰۳ همسرش و هایدی برمستر صاحب دختری به نام فرانچسکا شدند، به ازدواجش خاتمه داد. بکن­‌باوئر در سال ۲۰۰۴ از سیبل طلاق گرفت و دو سال بعد با هایدی ازدواج کرد – این ازدواج تا زمان مرگ او ادامه پیدا کرد.

بکن‌باوئر و همسر اولش، بریژیت ویتمن (منبع: GettyImages)
بکن‌باوئر و همسر اولش، بریژیت ویتمن (منبع: GettyImages)

از بین فرزندان قیصر، تنها پسرش استفان به عرصه­‌ی فوتبال پا گذاشت. او دوران کوتاهی را در بوندسلیگا برای ساربروکن بازی کرد؛ مدتی نیز پیراهن مونیخ ۱۸۶۰ و تیم آماتور بایرن مونیخ را بر تن داشت. استفان بکن­‌باوئر در سال ۲۰۱۵ به طرز غم­‌انگیزی بر اثر تومور مغزی درگذشت. پسر او، لوکا، اکنون ۲۴ سال دارد و در لیگ منطقه­‌ای آلمان بازی می‌­کند. لوکا بکن­‌باوئر قبلاً پیراهن جوانان شالکه و  تیم اصلی هانوفر را به تن داشت.

اما تنها مسأله‌­ی روابط خارج از ازدواج قیصر نبود که شهرت این اسطوره‌­ی بزرگ دنیای فوتبال خدشه­‌دار کرد؛ او در سال­‌های آخر عمرش با اتهامات فساد مالی روبرو شد. فرانتس بکن­‌باوئر در سال ۱۹۹۸ به عنوان نایب‌رئیس اتحادیه‌ی فوتبال آلمان منصوب شد و رهبری کمپین این کشور برای میزبانی جام جهانی ۲۰۰۶ را بر عهده گرفت. این کمپین برای شهرت او به‌ عنوان یک مدیر شگفت‌انگیز بود، اما وقتی چند سال بعد اتهاماتی مبنی بر پرداخت رشوه‌ مطرح شد، اوضاع تغییر کرد. تحقیقات نشان داد پیش از برگزاری این مسابقات در سال ۲۰۰۶، از طرف بکن­‌باوئر مبلغ ۶.۷ میلیون یورو به فیفا پرداخت شده که به ­نظر می‌­رسید برای خرید رأی در جهت تضمین حق میزبانی استفاده شده است. بکن­‌باوئر این موضوع را رد کرد، اما پذیرفت که در مورد پرداخت این مبلغ برای «مراسم افتتاحیه‌ی جام جهانی» دروغ گفته است. علاوه بر این، او در سال ۲۰۱۴ به دلیل امتناع از همکاری با کمیته‌­ی تحقیق درباره‌­ی فساد مربوط به اعطای میزبانی جام‌­های جهانی ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ به روسیه و قطر، به مدت ۹۰ روز از تمام فعالیت­‌های فوتبالی محروم شد – بکن­‌باوئر یکی از متهمان خرید رأی برای اعطای میزبانی این دو دوره از جام جهانی بود.

قیصر مدتی بعد از برگزاری جام جهانی در آلمان به عضویت کمیته‌ی اجرایی فیفا درآمده بود و زمانی که رسوایی رشوه‌­خواری فیفا در سال ۲۰۱۵ روی کاغذ آمد، دوباره زیر ذره‌­بین رفت. در سال ۲۰۱۶، تحقیقات درباره‌­ی او، در خصوص تصمیم فیفا مبنی بر اعطای میزبانی جام جهانی ۲۰۰۶ آغاز شد و خانه‌­اش در اتریش مورد یورش پلیس قرار گرفت. در طول تحقیقات، مقامات شواهدی یافتند که نشان می­‌داد بکن‌باوئر حداقل ۱.۷ میلیون یورو از اتحادیه‌ی فوتبال آفریقای جنوبی دریافت کرده است. ادعا شده بود که این هزینه‌­ی مشاوره برای کمک به کسب میزبانی جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی بود. پرداخت دیگری به مبلغ ۵.۵ میلیون یورو نیز کشف شد؛ این مبلغ در سال ۲۰۰۴ توسط اتحادیه فوتبال آلمان پرداخت شده بود و نشان می­‌داد که برخلاف ادعای بکن­‌باوئر، او برای DFB به ­صورت رایگان کار نمی­‌کرد – مالیات این پول نیز پرداخت نشده بود. در سال ۲۰۱۹ نیز او متهم شد که ۴.۵ میلیون یورو از روس‌­ها دریافت کرده است تا برای کسب آرای میزبانی جام جهانی ۲۰۱۸ به آن­‌ها کمک کند. در نهایت اما اتهامات علیه بکن‌­باوئر بی‌­نتیجه ماند، زیرا مهلت پیگرد قانونی منقضی شده بود و تحقیقات کمیته‌­ی اخلاق فیفا در سال ۲۰۲۱ متوقف شد. این تحقیقاتِ پنج ساله همزمان با کاهش سلامت جسمانی بکن­‌باوئر بود. او در سال­‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت و حضورش در مجامع عمومی کاهش یافت. وکلای او در جریان تحقیقات، به فیفا گفته بودند که موکلشان از یک بیماری پیش­رونده رنج می­‌برد و انتظاری برای بهبود قابل توجه وجود ندارد.

بکن‌باوئر به همراه سپ بلاتر، رئیس وقت فیفا و بن‌ همام در کنگره‌ی فیفا در قطر در سال ۲۰۰۳ (منبع: KARIM JAAFAR/AFP/Getty Images)
بکن‌باوئر به همراه سپ بلاتر، رئیس وقت فیفا و بن‌ همام در کنگره‌ی فیفا در قطر در سال ۲۰۰۳ (منبع: KARIM JAAFAR/AFP/Getty Images)

سرانجام قیصر در ۷ ژانویه‌­ی ۲۰۲۴ در ۷۸ سالگی درگذشت. او در سال­‌های پایانی عمرش علاوه­ بر انجام چندین عمل جراحی قلب، با بیماری‌­های پارکینسون و زوال عقل نیز مبارزه کرده بود. سلامتی او پس از درگذشت پسرش در سال ۲۰۱۵ به­ تدریج رو به افول گذاشت و حتی در سال ۲۰۱۹، به ­علت عفونت چشمی، بینایی یکی از چشم‌­هایش را از دست داد. بکن‌­باوئر از یک سال پیش از درگذشتش، در مجامع عمومی ظاهر نشده بود. او میراثی از خود در فوتبال به ­جای گذاشت که تعداد کمی از افراد در تاریخ ورزش می­‌توانند با آن رقابت کنند. کلکسیون جوایز او برای هر بازیکنی که تازه فوتبال را شروع کرده، یک رؤیا است. بکن‌­باوئر در کنار کارل هاینس رومنیگه تنها بازیکن آلمانی است که دو بار (در سال­های ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶) برنده‌­ی توپ طلا شده است، اما نه رومنیگه و نه هیچ بازیکن آلمانی دیگری نمی­‌تواند به جایگاه او در فوتبال این کشور نزدیک شود. مسلماً قیصر بزرگترین فوتبالیست تاریخ آلمان است. او فوتبالیستی منحصربه‌­فرد در سبک بازی و رفتار در زمین فوتبال بود. بکن­‌باوئر به­ عنوان یک لیبرو چهره­‌ی فوتبال را تغییر داد و متانتی داشت که در هنگام پیروزی و شکست همواره قابل توجه بود؛ حتی برایان کلاف، مربی افسانه‌­ای ناتینگهام فارست، تحت تأثیر این وجه شخصیت قیصر قرار گرفته بود: «یک­‌بار شاهد ورود بکن‌­باوئر به یک رستوران بودم و او این کار را به همان شیوه‌­ای که بازی می­‌کرد، انجام داد: باکلاس و بااقتدار.» [۴] او همچنین از محبوبیتی فوق‌­العاده برخوردار بود. بکن­‌باوئر در سال ۱۹۸۰ به­ عنوان محبوب­‌ترین شهروند آلمان غربی انتخاب شده بود. او حتی نمی‌­توانست با خیال آسوده در رستوران غذا بخورد، زیرا روزنامه­‌ها غذایی را که سفارش داده بود، گزارش می­‌کردند؛ به همین علت بهترین دوران زندگی حرفه‌­ای‌اش را زمانی می‌­دانست که در نیویورک گذشت، زیرا ناشناس بودن چیزی بود که بیش از همه از آن لذت می­‌برد. اتو ریهاگل، مربی یونان در یورو ۲۰۰۴، یک‌­بار درباره‌­ی محبوبیت هم­وطنش این­طور گفته بود: «اگر او به آن­‌ها [آلمانی­‌ها] بگوید توپ مربع است، حرفش را باور خواهند کرد.» [۱]

فرانتس بکن­‌باوئر، به­ همراه پله و کرویف معرف دورانی است که در آن جهان کوچک شد، تلویزیون بازی زیبا را گسترش داد و سوپراستارهای دنیای فوتبال واقعاً جهانی شدند [۹]. آنچه او در تاریخ فوتبال فتح کرد، تنها با یک کلمه قابل توصیف است: «قیصر».

 

* European Cup Winners’ Cup؛ این تورنمنت که هر ساله بین قهرمانان جام حذفی کشورهای اروپایی برگزار می­‌شد، از سال ۱۹۶۰ آغاز شد و برای ۳۹ فصل ادامه داشت. آخرین دوره­‌ی آن در فصل ۹۹-۱۹۹۸ برگزار شد.

** Die Lichtgestalt

 

منابع

[1] All-time greatest captain — Franz Beckenbauer – the effortless master – ESPN

[2] How Beckenbauer Became the Kaiser – The New York Times

[3] Franz Beckenbauer revolutionized soccer with sweeper role, bringing glamor and glory to Bayern and Germany | CNN

[4] How Beckenbauer became the brains, guts and vision of Bayern Munich | FourFourTwo

[5] BBC – h2g2 – Franz Beckenbauer – Three Ways to Win the World Cup

[6] DFB: Men National Team

[7] Beckenbauer, leader of West Germany’s glorious class of ’72 | UEFA EURO 2024 | UEFA.com

[8] BECKENBAUER: RETICENT COACH – The New York Times

[9] Franz Beckenbauer: The complicated legacy of a true game-changer

 

سایر منابع

3 پاسخ

  1. زنده‌باد فرانز بکن‌باوئر بزرگ!
    یکی از بهترین مقالاتی که خوندم.
    سپاس از خانم علیپور گرامی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *