ماه فوریه فرار رسیده است. پس از گذر یک نیمفصل پر فراز و نشیب با روبرتو د زربی، به نظر میرسد که اکنون وقت آن رسیده باشد تا این سرمربی ایتالیایی را که تیمش با ده امتیاز کمتر از غول فوتبال فرانسه یعنی پیاسجی در در جایگاه دوم جدول قرار گرفته، مورد بررسی قرار دهیم.
المپیک مارسی، قتلگاه سرمربیهای نامدار در سالهای اخیر
در دههی ۱۹۹۰، به لطف اقدامات سیاسی و ورزشی برنار تاپی فقید، فوتبال فرانسه بهترین دوران خود را سپری میکرد. لیگ ۱ فرانسه که در آن زمان با نامهای لُو شامپیونا و دیویزون ۱ شناخته میشد، طی سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶ پس از لیگ ایتالیا، در جایگاه دوم ردهبندی «یوفا» قرار گرفته بود.
المپیک مارسی پرستاره، در این مدت به دو فینال لیگ قهرمانان اروپا راه یافت و در مراحل گروهی و حذفی هر دوی این رقابتها، پیروزیهای پرگلی داشت. این دوران کوتاه ماندگار، موفقترین عملکرد یک باشگاه فرانسوی در رقابتهای بینالمللی محسوب میشد.
همراه با به قدرت رسیدن حزب راستگرا در کشور فرانسه (انتخاب ادوارد بالادور در سال ۱۹۹۳)، شایعات و اخبار متعددی در اطراف برنار تاپی، مالک و کارآفرین چپگرای المپیک مارسی (که مالک برند آدیداس نیز بود) منتشر شد. تاپی از بسیاری از آنها برائت جست. اما اعتراف و مصاحبهی رابر، مالک وقت والنسین، در مورد دریافت رشوهای با رقم ۲۵/۰۰۰ فرانک از برنار تاپی برای مغلوب شدن تیمش مقابل مارسی در رقابتهای لیگ، موردی بود که باعث سقوط باشگاه بندرنشین جنوب فرانسه به دستهی دوم و بازپسگیری عنوان لیگ شد. البته این باعث نشد که قهرمانی لیگ قهرمانان فصل متعاقب آن را از این تیم بگیرند و همچنان آن فینال تاریخی و پیروزی برابر میلان با گل باسیل بولی در تالار افتخارات المپیک مارسی میدرخشد.
در مورد شایعات دوپینگ نیز مستندی در پروندههای پزشکی وجود نداشت. با این حال، المپیک مارسی با وجود راهیابی به سه فینال لیگ اروپا (جام یوفا) در سالهای ۱۹۹۹، ۲۰۰۴ و ۲۰۱۸، هرگز نتوانست دوباره جامی برای ششضلعیهای اروپا به ارمغان آورد.
در دورهی پسا تاپی، با حضور دشان روی نیمکت فوسئنها، کورسویی از نور و امید به آینده در بندر مارسی زنده شد. المپیک مارسی باری دیگر جام را بالای سر برد و در لیگ قهرمانان اروپا نیز عملکردی قابل قبول به نمایش گذاشت.
هرچند همراه با روی کار آمدن ونسان لابرون (رئیس کنونی سازمان لیگ حرفهای فرانسه) به عنوان مدیر باشگاه، این نور ضعیفی که بر بندر مارسی میتابید، خاموش گشت و یکی از تاریکترین دورهها در تاریخ المپینها فرا رسید. در ابتدا، لابرون مارچلو بیلسا، سرمربی نامدار آرژانتینی، را به بندر مارسی آورد. این ایدهپرداز با سبک بازی تهاجمی خاص خود، برای مدتی دل هواداران را ربود. هرچند مارسی با وجود ده هفته صدرنشینی، آن فصل (۲۰۱۴/۱۵) را در جایگاه چهارم جدول به پایان رساند. همین موضوع باعث برکناری بیلسا و روی کار آمدن میشل (اسطورهی رئال مادرید) شد.
سهم تیم میشل اسپانیایی در کل فصل، تنها ۱۰ پیروزی بود و فوسئنها در نهایت فصل را در جایگاه سیزدهم به پایان رساند. این عملکرد فاجعهبار با اعتراضات گستردهی هواداران مارسی و در نتیجه، فروش باشگاه همراه بود.
پس از خریداری شدن المپیک مارسی توسط فرانک مککورت آمریکایی و حضور مدیر ورزشی جدیدی به نام ژاک-آنری ایرو، المپینها با وجود رسیدن به یک فینال اروپا تحت نظر رودی گارسیا و سپس در دوران آندره ویاش-بواش، باز هم در کسب جام ناکام ماندند.
با این ناکامیها و قرار گرفتن در جایگاه پنجم در جدول ردهبندی فصل ۲۰۲۰/۲۱ باری دیگر کاسهی صبر هواداران مارسی لبریز گشت. اعتراضات آنها، این بار به اخراج ایرو و روی کار آمدن پابلو لونگوریا منتهی شد.
مدیر اسپانیایی المپیک مارسی که تاکنون جایگاهش را حفظ کرده، از ابتدا رؤیاهای بزرگ و بلندپروازانهای داشت و حتی با وجود برخی از حواشی پیشآمده، فعلاً نزد مردم شهر مارسی از محبوب بالایی برخوردار است. او در سال نخست مدیریت خود، خورخه سمپائولی را برای نشستن روی نیمکت تیمی که ستارگان بزرگ زیادی نداشت، ترغیب کرد. هرچند این سرمربی نسبتاً نامدار علیرغم کسب جایگاه دوم لیگ، به دلیل نارضایتی و اعتراض هواداران، از هدایت مارسی کنارهگیری کرد.
پس از قطع همکاری با سرمربی آرژانتینی، لونگوریا سکان تیمش را به ایگور تودور – سرمربی کروات اسبق هلاس ورونا که رزومهی بسیار درخشانی نداشت – سپرد و رقم قابل توجهی برای جذب مهرههای مد نظر این سرمربی تازهوارد، خرج شد.
پیروزی مقابل پاریسنژرمن در جام حذفی، برای المپینها خاطرهای شیرین از این سرمربی شجاع به ثبت رساند. هرچند ناکامی تودور در کسب سهمیهی مستقیم لیگ قهرمانان اروپا و حذف از جام حذفی (مقابل آنسی دستهدومی در ضربات پنالتی) و لیگ قهرمانان اروپا با بدشانسی، باعث شد تا دوران او در مارسی ادامهدار نباشد و با توافقی دوطرفه راه جدایی را برگزیند.
در نتیجهی خروج تودور، سران المپیک مارسی در تصمیمی اعجابآور، با مارسلینو – سرمربیای که سبک بازی کاملاً متفاوتی با سرمربیهای قبلی داشت و نمیتوانست از بازیکنان بهترین استفاده را بگیرد – به توافق رسیدند. زمان زیادی لازم نبود تا هواداران خشمگین المپیک مارسی، این سرمربی پرحاشیهی اسپانیایی – که حتی سبک بازیاش با تاریخ باشگاه المپین همخوانی نداشت – را به استعفاء محکوم کنند.
بیتردید پس از خروج مارسلینو و همراه با انتخاب جنارو گتوسو و سپس ژان لوئی گَسهی اخراجشده از تیم ملی ساحل عاج، آن فصل تقریباً برای مارسی خاتمه یافته بود. فصل کابوسوار المپینها با قرار گرفتن در جایگاه هشتم (که سهمیهای به آن تعلق نمیگرفت) به پایان رسید.
انتظار نمیرفت که سرمربی نامدار و بزرگی ریسک هدایت باشگاهی را که هواداران بیصبر و ناشکیبی دارد، بپذیرد. کادر مدیریتی باشگاه فرانسوی، با گزینههای متعددی همچون سرجیو کونسیسائو، پائولو فونسکا، فرانک هِز، رافائله پالادینو و وینچنزو ایتالیانو صحبت داشت. اما مذاکرات با برخی از این نامهای بزرگ، به بن بست خورد و سایر آنها، تیم دیگری را برگزیدند.
در شرایطی که هواداران المپیک مارسی تقریباً ناامید شده بودند، ناگهان نام بزرگی در اطراف این باشگاه مطرح شد – روبرتو د زربیای که از زمان خروج از شاختار دونتسک، مورد توجه پابلو لونگوریا قرار داشت.
سران باشگاه بندرنشین، دست به ایجاد تحول بزرگی زدند و با پرداخت بند فسخ ۶ میلیون یورویی روبرتو د زربی سرمربی ایتالیایی را برای آغاز پروژهای سهساله به خدمت گرفتند. این تغییرات، تنها به انتصاب یکی از مورد توجهترین سرمربیهای اروپا خلاصه نمیشد و آنها پنجرهی نقلوانتقالات تابستانی شلوغی داشتند و ۱۱ بازیکن جدید بهخدمت گرفتند. (بدون احتساب آدرین ربیو که بعدتر به صورت آزاد راهی مارسی شد).
نگاهی به دوران مربیگری د زربی
شروع کار به عنوان سرمربی، در باشگاه فوجا
روبرتو د زربی ۴۵ ساله، متولد شهر برشای ایتالیا است. او در کودکی مورد توجه استعدادیابهای میلان قرار گرفته بود و در تیم جوانان روسونری بازی میکرد. با وجود اینکه د زربی آن زمان نیز لقب «نابغهی کوچک» را دریافت کرده بود، هرگز نتوانست به تیم اصلی میلان راه یابد. روبرتو که در پست هافبک تهاجمی (هافبک شماره ۱۰) به میدان میرفت، پیراهن تیمهای کوچک و متوسطی مانند مونتزا، پادوا، آولینو، لچو، فوجا، آرتزو و کاتانیا – در سری ب، سری چی و سری دی ایتالیا را برتن کرد تا اینکه در ۲۸ سالگی، باشگاه ناپولی او را جذب کرد و شرایط برای نخستین حضور او در سطح نخست رقابتهای ایتالیا (سریآ) در قامت یک بازیکن فراهم شد.

هرچند این دوران حضور، آنچنان موفق نبود و د زربی به تیمهای مختلف مانند برشا و آولینو قرض داده شد. روبرتو، سرانجام هنگامی که برای نخستین بار از کشور خود خارج شد و به سیافآر کلوژ رومانی پیوست، موفق شد تا سه جام (دو لیگ و یک جام حذفی) کسب کند.

نکتهی جالبی که در مورد او وجود داشت، این بود که او روبرتو مانچینی را الگوی بازی خود میدانست. البته د زربی که در آکادمی میلان پرورش یافته بود، هرگز علاقهاش را به روبرتو باجو و مالدینی پنهان نکرد.

آغاز سرمربیگری حرفهای روبرتو د زربی در فوجای ایتالیا، باشگاهی که بیشترین بازی (۵۶) را در پیراهن آن داشت و در دورهی بازی در آن از سمت هوادارانش لقب «نور» را دریافت کرده بود، پس از کسب تجربهی یکساله در تیمی آماتور به نام دارفو بواریو کلید خورد.
با رساندن این تیم به پلیآف سری ب ایتالیا و فتح کوپا ایتالیای سطح C، د زربی فرصت هدایت تیمهای بزرگتری همچون پالرمو (تنها دو ماه) و بنونتو که در سریآ وضعیت خوبی نداشتند را کسب کرد. هرچند روبرتو در آن باشگاهها عملکرد جالبی نداشت، اما با آمار جالب و گلزنی تیمش در اکثر بازیها نشان داد که به سبک بازی تهاجمی وفادار است.
دیزربی در شرایطی جانشین مارکو بارونی در بنونتو شد که این تیم در ۹ بازی نخست، ۹ شکست به دست آورده بود. دیزربی عملکرد تیم را ارتقا داد و از ۲۹ بازی باقیمانده ۲۱ امتیاز کسب کرد اما این همچنان ناکافی بود و بنونتو در ردهی آخر سریآ قرار گرفت و سقوط کرد. او نتوانست تیمش را از سقوط نجات دهد اما با تبدیل کردن تیمش به رقیبی سرسخت برای هر یک از تیمهای سریآ، عملکرد وی توسط کارشناسان تحسین شد.
یکی از به یاد ماندنیترین بازیهای تیم د زربی اولین امتیاز تیم بنونتو در سری آ بود. تیم او در دسامبر ۲۰۱۷ در شرایطی جلوی میلان گتوزو قرار گرفته بود که تا آن هفته حتی یک مساوی هم کسب نکرده بود. در چنین شرایطی در دقیقه ۹۵ و در حالی که میلان ۲-۱ جلو بود، آلبرتو برینیولی دروزاهبان تیم روی یک ضربه کرنر به زیبایی دروازه دوناروما را باز کرد تا نخستین امتیاز این تیم در سری آ به دراماتیکترین شکل ممکن رقم بخورد.
فرصتی برای اجرای ایدهها در ساسولو و سپس شاختار دونتسک
با وجود ناکامی سرمربی جوان جویای نام در ابقای بنونتو در سری آ، سران باشگاه ساسولو تصمیم گرفتند تا برای پروژهی درازمدتشان به روبرتو د زربی اعتماد کنند. ایدهپرداز جوان به خوبی از فرصت به دست آمده استفاده کرد و سبک بازی خاص و نوآورانهی تهاجمی خود را در بالاترین سطح فوتبال اروپا به اجرا در آورد.
شجاعت و ایدههای نوین د زربی در فوتبال، با به پایان رساندن دو فصل در جایگاه هشتم جدول ردهبندی سریآ و صعود ساسولو به نیمهنهایی کوپا ایتالیا همراه شد. البته این تنها دستاورد سرمربی جوان ایتالیایی در ساسولو نبود و پرورش استعدادهای جوانی همچون مانوئل لوکاتلی، جاکومو راسپادوری، و… در تیم سبزوسیاهپوش، توانایی او در بهرهبری از پتانسیل کامل جوانان را اثبات کرد.
در ساسولو، روبرتو د زربی معمولاً از ترکیب ۱-۳-۲-۴ استفاده میکرد. هرچند عادت آزمون و خطایش را در همان تیم نیز داشت و گاهی تیم او در چینشهای ابتدایی ۳-۳-۴ و ۲-۲-۲-۴ به میدان میرفت. همچنین تیم تحت هدایت او، یکی از بالاترین مالکیت توپها را در سریآ داشت.

اینورت کردن هافبکهای کناری و حرکات ترکیبی در خط حمله، از ویژگیهای بارز سبک بازی ساسولو تحت هدایت د زربی بود. تیم او با تمرکز بر بازی ترکیبی و استفادهی کامل از مهارتهای فردی بازیکنان، موقعیتهای گلزنی خلق کرده و نمایش جذاب و تماشاگرپسندی ارائه میداد.
عملکرد ویژهی او باعث شد تا سران تیمهای دیگر سری آ نیز بارها به استخدام وی علاقه نشان دهند. اما او انتخابی عجیب داشت و با باشگاهی در اوکراین قرارداد بست.
شاید بتوان دلیل انتخاب شاختار دونتسک توسط د زربی را کسب تجربهی هدایت تیمش در لیگ قهرمانان اروپا دانست. عملکرد شاختار در اروپا – با وجود اینکه آنها موناکو، تیمی بزرگ از لیگ ۱ فرانسه را در پلیآف حذف کرده بودند، قابل دفاع نبود؛ زیرا در مقابل شریف مولداوی، اینترمیلان و رئال مادرید تنها ۲ تساوی کسب کردند و در ردهی چهارم جدول گروهشان قرار گرفتند.
با این حال در رقابتهای داخلی شرایط طور دیگری پیش میرفت و شاختار تحت هدایت د زربی در همان ابتدا با پیروزی مقابل رقیب دیرینهاش دینامو کییف، سوپرکاپ اوکراین را فتح کرد. عملکرد او در لیگ نیز مناسب بود و تیمش تا پیش از قطع همکاری، در صدر جدول ردهبندی قرار داشت.
د زربی در شاختار دونتسک نیز سبک بازی مالکانه و تهاجمی خود را پیاده کرده بود. تیم او با ساختار ۱-۳-۲-۴ بازی میکرد و تمرکز زیادی بر بازی ترکیبی کوتاه داشت. در فاز بازیسازی (Build-up)، بازیکنان در موقعیتهای نزدیک به هم قرار میگرفتند و با پاسهای سریع و دقیق، توپ را از خطوط دفاعی حریف عبور میدادند. در فاز پیشروی (Progression)، شاختار فشردهتر بازی میکرد تا برتری عددیای در مرکز زمین ایجاد کرده و فضای بیشتری در کنارهها برای بهرهوری بازیکنان ایجاد کند. چرخشها و تغییر نقش بازیکنان، نیز نقش مهمی در شکستن خط دفاعی تیم حریف داشت.
پیشنهادی شگفتانگیز و ناگهانی از لیگ برتر انگلیس
همکاری روبرتو د زربی با باشگاه پرافتخار اوکراینی، همراه با تهاجم روسیه به خاک اوکراین و گسترش ناامنی در سرزمین کازاکها قطع شد و این سرمربی ایتالیایی که از پیش مورد توجه مدیران و کادر فنی برایتون قرار داشت، با عزیمت پاتر به مقصد چلسی فرصت هدایت باشگاهی در لیگ برتر انگلیس را کسب کرد.
حتی با وجود توانایی ویژهی د زربی در استفاده از حداکثر پتانسیل جوانان، بدون داشتن استعدادهای برتری همچون پاسکال گروس، مویسس کایسدو، ایوان فرگوسن، کائورو میتوما، الکسیس مکآلیستر و… احتمالاً آن نتیجهی مطلوب و کسب سهمیه اروپایی برای نخستین بار در تاریخ برایتون، هرگز رخ نمیداد. بنابراین بیتردید مرغهای دریایی حد بسیار زیادی از موفقیتشان همراه با سرمربی ایتالیایی را مدیون استعدادیابها و مدیریت مناسب کل تیم هستند. اما به جز رتبه و موفقیت چیزی که در برایتون د زربی تحسین میشد ارائهی فوتبال پویا، با شاخصهایی خصوصا در زمان بیلداپ و مالکیت بود که فوتبال این تیم را از بسیاری تیمهای دیگر که سبک بازیشان شباهت بسیاری به یکدیگر داشت متمایز میکرد.
در برایتون نیز د زربی به کامل کردن استراتژیها و آزمودن روشهای جدید ادامه داد. او همچنین باز هم رویکرد خود مبنتی بر حفظ مالکیت توپ و کنترل بازی را پیش گرفت.

در برایتون، د زربی عمدتاً از آرایش ۱-۳-۲-۴ استفاده میکرد. تا حدی که میتوان تغییر تاکتیک و استفاده از آرایش سهدفاعه در مقاطعی از فصل را نادیده گرفت.

در هنگام بازیسازی از عقب (Build-up) برایتون د زربی، فرمیشن این تیم به صورت ۲-۲-۲-۴ بود. دروازهبان برایتون نیز در بازیسازی مشارکت داشت. دو مدافع میانی، معمولاً تا زمانی که خط اول پرس حریف اقدام به پرس نکرده باشند، حرکتی نمیکردند. الگوی رایج دیگر نیز تبادل توپ بین مدافعان میانی با هافبکهای دفاعی بود – پاس دیواری برگشتی به عنوان محرکی برای بازگرداندن بازیکنان پرسکنندهی حریف به موقعیت اولیهشان استفاده میشد.


هنگام ساخت حملات، هافبکهای کناری در این سیستم به کنارهها (Flank) میرفتند و به وینگر تبدیل میشدند. در حالی که ایوان فرگوسن و دنی ولبک کمی عقبتر از آنها خطی دونفره تشکیل میدادند. بسیاری از تیمهای لیگ انگلیس در فاز Out of Possession از ساختار ۲-۴-۴ استفاده میکنند. به همین علت این استراتژی فرگوسن و ولبک را بین خط دفاع و خط هافبک تیم حریف قرار میداد. همین موضوع باعث میشد که اگر مدافعان میانی تیم حریف به جلو حرکت کنند، فضایی پشت آنها برای نفوذ هافبکهای کناری – که پیشروی کردهاند – ایجاد شود و در غیر این صورت، برتری عددی ایجاد میشود که به برایتون کمک میکند تا بازیسازی خود را انجام دهد.

در هنگام بازیسازی از بالا، برایتون دزربی معمولاً به حالت ۵-۳-۲ تغییر حالت میداد. در این حالت، یکی از دو هافبک حاضر در دبل پیوت (Holding) به جلو حرکت کرده و همراه با نفوذ دو هافبک کناری، برایتون با خط حملهای ۵ نفره، حمله میکرد. معمولاً یکی از هافبکهای کناری جلوتر میرفت و در موقعیت ایزولهای قرار میگرفت تا پس از ایجاد اورلود در سمت مخالف، با تغییر جناح توپ را دریافت کند.

در حالی که د زربی معمولاً ترکیب خود را به طور منظم تغییر میداد، اصول اساسی برایتون همچنان ثابت باقی میماند. مدافع میانی یکی از مهمترین عناصر آنها در بازیسازی بود. آنها با با صبر و حوصله توپ را پیش میبردند منتظر بازیکن فشارآورنده حریف میماندند تا پاس بعدی خود را ارسال کنند.
تصویر پایین از اسکای اسپورتس، نیز شبکهی پاسکاریهای برایتون در فصل ۲۰۲۲/۲۳ را نمایش میدهد.

ورود روبرتو د زربی به مارسی، همراه با خانهتکانی بزرگ
از نظر بسیاری از دنبالکنندههای جدی فوتبال، پپ گواردیولا برترین سرمربی تاریخ است و دیگر افراد نیز او را یکی از برترینها میدانند. اگر اشتراکی از این جمله بگیریم، ایدهپرداز اسپانیایی بیتردید از برترین سرمربیهای تاریخ فوتبال محسوب میشود.
این سرمربی بزرگ و تاریخساز، روبرتو د زربی را اینطور توصیف کرده است:
«به آنچه میخواهم بگویم توجه کنید چون به شدت مطمئن هستم که حق با من است – روبرتو د زربی یکی از تأثیرگذارترین مربیان در 20 سال گذشته است.»
پپ گواردیولا
«هیچ تیمی آنطور که آنها بازی میکنند، بازی نمیکند و این منحصربهفرد است. وقتی که او به لیگ برتر آمد، احساس میکردم که تأثیری بزرگ بگذارد؛ اما فکر نمیکردم که او در این مدت کوتاه بتواند این کارها را انجام دهد.»
این صحبتها به تنهایی میتواند سندی بر خاص بودن د زربی – که میتواند فوتبال را تغییر دهد – باشد و به هر هواداری که د زربی هدایت تیمش را برعهده گرفته، حداقل برای مدتی کوتاه، اطمینان خاطر دهد.
همانطور که پیشتر اشاره شد، المپیک مارسی در فصل گذشته سهمیهی هیچ یک از رقابتهای اروپایی را کسب نکرد. این موضوع، آشکارا در توانایی مالی باشگاه فرانسوی تأثیر منفی داشت. برای جذب و پرداخت حقوق ستارگان مد نظر سرمربی جدید فوسئنها، جدایی تمامی بازیکنان مازاد، ضروری بود.
جدایی ۱۳ بازیکن – که بسیاری از آنها هممانند ویتینیا، اسماعیل سار و ایلیمان اندیای مستعد بودند – به المپیک مارسی سرمایهی لازم برای ساخت تیمی نسبتاً مناسب با ایدههای روبرتو د زربی را داد.
البته امتناع شانسل امبمبا از فروخته شدن و اصرار وی برای فسخ قرارداد، باعث شد تا حقوق بالای این مدافع اهل جمهوری دموکرات کنگو که از تیم کنار گذاشته شده، بخشی از جدول دستمزد را پر کند و دفاع راست مورد نظر د زربی جذب نشود.
علیرغم داشتن مشکلات متعدد، آنها به لطف فرانک مککورت، مالک آمریکایی المپیک مارسی، که رقم ۵۰ میلیون یورو برای نقلوانتقالات باشگاهش پرداخت کرد، سرمایهای قابل توجهی برای جذب بازیکنان مد نظر خود داشتند.
با تلاشهای مهدی بنعطیه، روبرتو د زربی و پابلو لونگوریا، ستارگان بزرگی برای حضور در پروژهی المپیک مارسی ترغیب شدند. المپینها در پنجرهی نقلوانتقالات مجموع ۱۱ (بدون احتساب ربیو) مهره به خدمت گرفتند. آنها برای جذب این مهرهها در مجموع ۱۲۶ میلیون یورو (با احتساب رقم دائمی کردن انتقالهای قرضی با بند خرید اجباری) هزینه کردند که با توجه به درآمد از فروش ۸۱ میلیون یوروییشان قابل توجه بود.
بررسی تاکتیکی روبرتو د زربی در المپیک مارسی
در ابتدای فصل اخیر، روبرتو دِ زربی در مارسی از چینش ۱-۳-۲-۴ محبوب و همیشگی خود استفاده میکرد. هرچند به لطف سبک بازی شناور او احتمالاً اغلب المپینها را در جایگاه دیگری به جز موقعیت اصلیشان مشاهده میکردید.


از اصول کلیدی این سرمربی ایتالیایی، ایجاد «برتری عددی» یا «اورلود» در بخشهای مختلف زمین است. بههمین علت در دیدارهای مختلف، مارسی با تغییر جایگاه بازیکنان، در یک سمت تعداد بیشتری از بازیکنان را دارا میشدند و مالکیت توپ بیشتری نسبت به حریفان خود داشتند.
طی ۳ بازی ابتدایی، تغییر چینش فوسئنها به ۳-۲-۲-۳ در هنگام حملات و بازیسازی از بالا، مشهود بود. با نفوذ کوئنتن مرلن و تبدیل شدنش به وینگر چپ، لوئیس هنریکه جایگاه خود را تغییر میداد و از flank چپ، به نیمفضای چپ میرفت تا از آنجا بازیسازی کند. همچنین موریو نیز کمی عقبتر میرفت و با براسیه و بالردی (یا کورنلیوس) دفاع سهنفره تشکیل میداد.


به طور کلی، دروازهبانها نقشی کلیدی در بازیسازی از عقب روبرتو د زربی دارند. با وجود بازی با پای نسبتاً مناسب پائو لوپز، کادر فنی المپیک مارسی تصمیم به فروش او – که عملکرد ضعیفی در نیمهی دوم فصل 24-2023 داشت – گرفتند.
همراه با مصدومیت روبن بلانکو از ناحیهی رباط صلیبی در اردوی تدارکاتی پیشفصل، سران باشگاه المپیک مجبور شدند تا برای جذب دو دروازهبان (خرومینو رویی و جفری دیلانگ) هزینه کنند.

در تصویر بالا از DATA’ SCOUT، عملکرد پیشین خرومینو رویی و جفری دیلانگ، دو خرید تابستانی المپیک مارسی با پائو لوپز مقایسه شده است. همانطور که از تصویر میتوانید متوجه شوید، این دو دروازهبان خریداریشده، ویژگیهایی کاملاً متفاوت دارند. پیشبینی میشد که این دو سنگربان، به طور چرخشی استفاده شوند.
هرچند خرومینو رویی با عملکرد بالاتر از انتظاری که به نمایش گذاشت، همپست هلندیاش را مطلقاً نیمکتنشین کرد.
در تصویر زیر میتوانید بازیسازی از عقب المپیک مارسی در چیدمان چهار دفاعهی ابتدای فصل را مشاهده کنید که در آن خرومینو رویی کمی جلوتر آمده و به فرآیند بازیسازی تیمش اضافه شده است.


المپیک مارسی فرایند بازیسازیاش را معمولاً به آرامی انجام میدهد. آنها معمولاً سعی دارند تا ابتدا توپ را به یک هافبک حاضر در محور دوگانه بسپارند. سپس او یکی از دو بازیکنی که در موقعیت هافبک تهاجمی و در فضای خالی قرار دارند، را صاحب توپ میکند. این موضوع، در تمامی سیستمهای د زربی وجود دارد و چیدمان ابتدایی تأثیری روی آن ندارد – همچنین این نوع انتقال از فاز دفاع به حمله، معمولاً با استفاده از یک یار سوم (Third-Man) انجام میشود.
گاهی هم رویی با ارسال پاس طولی یا بلند، این عملیات را به تنهایی انجام داده و تیمش را بهسرعت به فاز تهاجمی وارد میکند. این، مهاجمان المپیک مارسی را در موقعیتهای یک مقابل یک و دو مقابل دو قرار میدهد که معمولاً با توجه به کیفیت فردیشان از آن بهرهی کامل را میبرند.
اگر بخواهیم به این کیفیت فردی اشاره کنیم باید گفت که تقریباً ۲۹% موقعیتهای گلزنی (xG) مارسی به میسون گرینوود ختم شده که موفق شده است بازدهی تقریباً مشابه با همان درصد به ثبت رساند. لوئیس هنریکه نیز تنها ۷ درصد xGهای ایجادشدهی تیم در اختیارش بود، اما او با تأثیرگذاری روی ۱۶.۲% گلها عملکردی شگفتانگیز و فراتر از انتظار داشت.
البته الی واهی و نیل موپی، با توجه به اینکه در پست مهاجم نوک بازی میکردند، هردو عملکردی نسبتاً ضعیف داشتند. همین موضوع باعث شد تا بسیاری از موقعیتهای مارسی در این فصل به گل ختم نشود.


هنگام از دست دادن مالکیت توپ (Defensive Transition)، چهار یا پنج بازیکن مارسی که در موقعیت نزدیکی قرار دارند، بلافاصله به بازیکن حریف که توپ را دارد فشار وارد کرده و مسیر پاس را قطع کنند تا انتقال حریف از فاز دفاعی به فاز حمله انجام نشود. چنین ضدپرسی اغلب باعث بازپسگیری توپ شده و به سفیدوآبیپوشان، موقعیتی خوب برای حمله میدهد.

زمانی که المپینها توپ را در اختیار ندارند (فاز Out of Possession)، معمولاً میدبلاک ۱-۳-۲-۴ تشکیل میدهند. هرچند در چندین بازی اخیر و در هنگام استفاده از سیستم سهدفاعه و تشکیل بلاک ۲-۳-۵ با عقبنشینی لوئیس هنریکه نیز دیده شده است. البته این نکته، پس از انجام کانترپرس انجام میشود.


چیدمان ۱-۳-۲-۴ در فوتبال معمولاً بر حفظ ساختاری فشرده و منظم تمرکز دارد و در مارسی نیز اینچنین است. این سیستم شامل یک خط دفاعی چهار نفره است که ثبات و استحکام لازم را ایجاد میکند. در کنار آن، بازیکنان حاضر در دبل پیوت نیز به حمایت از خط دفاعی میپردازند. هافبکهای دفاعی در این چیدمان نقش حیاتی در خنثیسازی حملات حریف و یارگیری مدافعان کناری هنگام پیشروی آنها ایفا میکنند. سه هافبک تهاجمی نیز به منظور متوقف کردن حملات حریف و قطع مسیرهای پاسکاری تلاش میکنند. در این میان، مهاجم تیم بهصورت متمرکز تنها بر روی توپ فشار وارد میکند.
هرچند با توجه به چرخش و تغییر جایگاه بازیکنان در تیمهای د زربی، گاهاً جایگاه و وظایف بازیکنان تغییر میکند. همچنین اصل مذکور در پاراگراف بالا، به منطقهی آغاز حمله تیم حریف نیز وابسته است.

المپیک مارسی اغلب خط دفاعی بالایی دارد و همین موضوع فضای بین خط هافبک و خط دفاع را کاهش میدهد. این استراتژی، باعث میشود تا فاز انتقال مثبت سریعتر بیانجامد و سرعت بازپسگیری توپ با ضدپرس نیز افزایش مییابد.
استراتژی High Backline یا خط دفاعی بالا، نیازمند پوشش هماهنگ توسط خط دفاعی با هدف قرار دادن مهاجمان حریف در موقعیت آفساید است. بااینحال از ابتدای فصل بارها عدم هماهنگی در خط دفاعی المپیک مارسی باعث شده تا فضایی بین مدافعین ایجاد شود تا حریفان با انجام ضدحملهای سریع از آن استفاده کرده و موقعیت گلزنی ایجاد کنند.
همچنین تاکنون در رقابتهای لیگ، PSxG حریفان المپیک مارسی مقابل این تیم، ۲۷.۱ بوده که با توجه به دریافت تنها ۲۴ گل (بدون احتساب یک گل به خودی)، میتوان متوجه عملکرد شگفتانگیز و فراتر از انتظار خرومینو رویی با آمار Goals Prevented برابر با ۳.۱ گل شد. این سنگربان آرژانتینی با مهار هر سه پنالتی حریفان، تاکنون در نقش منجی تیمش – که خط دفاعی هماهنگی ندارد – ظاهر شده است.
در تصاویر پایین صحنهای که منجر به گلزنی اوسر و استرازبورگ به مارسی شد، قرار داده شده است. در هر دو بار، با ناهماهنگی مدافعین فضایی پشت آنها ایجاد شده و حریف به خوبی از آن استفاده کرده است.




روبرتو د زربی سرمربیای است که پیشبینی ترکیب تیمش کار آسانی نیست. او بارها به آزمون و خطا پرداخته و هنوز نتوانسته است ترکیب ثابتی برای تیمش تعیین کند. این وضعیت از سوی موجب میشود که المپیک مارسی به تیمی غیرقابل پیشبینی تبدیل شود و از سوی دیگر، بیثباتی را در ساختار تیمی به همراه دارد.
پس از عملکرد بسیار ضعیف امین حارث (به همراه مصدومیت جزئی) و مصدومیت والنتین کاربونی، د زربی به ناچار ترکیب دیگری را برگزید. او چیدمان تیمش را به ۱-۲-۴-۳ تغییر داد و این همراه با استفاده از ربیو به عنوان مهرهای کلیدی در بخش تهاجمی بود.


در سیستم سه دفاعه، مهرههای بیشتری در بخش میانی زمین حاضر میشوند و این میتواند به ایجاد برتریهای عددی در نواحی مختلف زمین کمک کند. استفاده از هنریکه و گرینوود در یک جناح باعث شده تا ستاره انگلیسی معمولاً با فراری در فضای هفاسپیس صاحب توپ شود و موقعیتهای بیشتری داشته باشد.

فعالیت مارسی در پنجرهی زمستانی
المپیک مارسی در پنجره نقلوانتقالات زمستانی ۲۰۲۵ با خرید چهار بازیکن، نقاط ضعف تیم را پوشش داد و ترکیبی متعادل برای رقابت در نیمفصل دوم آماده کرد. این بازیکنان با توجه به نیازهای تاکتیکی روبرتو د زربی و فلسفه فنی او انتخاب شدند.
اولین خرید المپیک مارسی، لوئیز فیلیپه، مدافع ۲۷ ساله و ایتالیایی از تیم الاتحاد بود. این بازیکن که در لاتزیو به خوبی درخشیده بود، نتوانسته بود خود را به بازی در خاورمیانه تطبیق دهد و به همین دلیل با انتقالی آزاد به اروپا بازگشت. جذب یک مدافع در شرایطی که از بازیکنان غیرتخصصی در پست مدافع میانی استفاده میشد، برای المپیک مارسی ضروری بود.
دومین خرید، امین گوییری، مهاجم نوک الجزایری با پتانسیل «بنزمای ثانی» بود که به عنوان جایگزینی برای الی واهی (که به فرانکفورت با مبلغ ۲۵ میلیون یورو منتقل شد) به عنوان مهاجم میانی اصلی جذب گردید. توانایی بازی او در پستهای مختلف خط حمله، از جمله بال چپ و هافبک هجومی، انعطافپذیری تاکتیکی به تیم میافزاید. همچنین باید اشاره کرد که او سازگاری بالایی با تاکتیکهای د زربی که بر حرکات بدون توپ، پرسینگ و بازیسازی از عمق تأکید دارد، خواهد داشت.
در روز آخر پنجره، المپیک مارسی دو بازیکن دیگر نیز به خدمت گرفت:
- عمر ددیچ، مدافع ۲۲ ساله بوسنیایی از سالزبورگ با پتانسیل بازی در چندین پست مختلف. این بازیکن توانایی بازی در هر دو جناح دفاعی و حتی در سیستم سه مدافعه را دارد که در سیستم بازی د زربی بسیار کاربردی خواهد بود.
- اسماعیل بنناصر، هافبک باتجربه الجزایری برای تقویت بخش میانی میدان. هدف از جذب این بازیکن که دانش تاکتیکی بالایی دارد، جایگزینی اسماعیل کونه در دابل پیوت د زربی بود.
با این خریدها، المپیک مارسی نقاط ضعف خود را تا حدی پوشش دادهاست و حال تیم د زربی میتواند برای نیمفصل دوم آمادهتر از قبل به میدان برود.
جمعبندی
رویکرد تاکتیکی روبرتو د زربی در المپیک مارسی، فوتبالی مالکیتمحور همراه با پرسینگ شدید است. تیم او روی انتقال سریع تمرکز داشته و در همین حین جایگاه بازیکنان در زمین به طور متناوب، تغییر میکند. این سبک بازی، از مکتب خوئگو د پوزیسیون پیروی میکند و به نوعی همان فوتبال موقعیتمحور است که بسیاری آن را شکل زیبایی از این بازی میدانند.
انتخاب تاکتیکی د زربی، منتقدان و حامیان خود را دارد؛ در حالی که کفهی ترازو به سمت «حمایت» سنگینی میکند. مارسی تیمی بسیار ناپایدار است و کمتر سرمربیای در دههی اخیر برای مدتی طولانی، روی نیمکت آن باقی مانده است.
سران المپیک مارسی تاکنون سعی داشتهاند تا تیم رؤیایی و مد نظر سرمربیشان را بسازند. معمولاً اکثر سرمربیها برای گذاشتن نشانی از خود در باشگاه و موفق شدن، به زمانی بیش از یک فصل احتیاج دارند. این اصل در سالهای اخیر در المپیک مارسی رعایت نشده و المپینها در سالهای اخیر با ایجاد تغییرات کلی، مدت زیادی از فصل را برای هماهنگ شدن از دست دادهاند.
اسم و رسم د زربی، میتواند تضمینکنندهی اطمینان داشتن هواداران به او باشد. البته او تا اینجای کار نتیجهی قابل قبولی گرفته است. المپیک مارسی با اختلاف ۱۰ امتیازی با پیاسجی که به نوعی معادل بایرن مونیخ در آلمان -و شاید حتی فراتر از آن- است و برای عبور از آنها صرف خوب و یا حتی عالی بودن کافی نیست و باید در طول فصل «بینقص» باشید، در جایگاه دوم جدول ردهبندی قرار دارد.
آیا د زربی میتواند مارسی که آخرین بار در سال ۲۰۱۰ قهرمان لیگ شده را به هدف اصلیاش برساند و نام خود را در بزرگان تاریخ سرمربیگری ثبت کند؟ سخت به نظر میرسد اما غیرممکن هنوز نه! هرچند گاهی اوقات، هرچهقدر هم که یک چیز شگفتانگیز باشد، برای باقی ماندن، کافی نیست.
یک پاسخ
فوق العاده بود👌
فقط ترکیب برایتون دی زربی فقط دو سه بازی اول به این شکل بود
و مثلا داهود خیلی زود نیمکت نشین شد.