پنجرهی تابستانی نقل و انتقالات، ۳۰ آگوست برای تیمهای اروپایی به پایان رسید. مدیران میلان حداقل روی کاغذ در این پنجره تلاش کردند تا نقاط ضعف تیم را برطرف و با تقویت اسکواد، میلان را به تیمی رقابتی حداقل در سطح سری آ تبدیل کنند. میلان با تصور اینکه در فصل جاری از عمق ترکیب نسبتا خوبی برخوردار است، وارد رقابتها شد؛ اما در همان آغاز مواجههی تیم با چالشهای بسیار باعث شد کیفیت فعالیت در بازار تابستانی هم تا حدی زیر سوال برود.
در این مقاله، نگاهی به ترکیب میلان خواهیم داشت و قابلیتها و محدودیتهای این ترکیب را بررسی میکنیم.
سیاست نقل و انتقالاتی مدیران میلان
فروش ساندرو تونالی – که یکی از بازیکنان محبوب هواداران بود – در تابستان سال گذشته و خرج پول به دست آمده از فروش او برای تقویت تیم هواداران را از این ترسانده بود که امسال هم مدیران میلان، ممکن است سرنوشتی مشابه تونالی برای منیان، تئو هرناندز و یا رافائل لیائو رقم بزنند؛ اتفاقی که امسال به هر دلیلی نیفتاد تا آتش خشم هواداران گریبان جری کاردیناله و دیگر مدیران را نگیرد.
مدیران میلان در دو پنجرهی گذشته نشان دادند که حاضر نیستند که رقمی بیش از ارزشگذاری خودشان روی اهداف نقل و انتقالاتی هزینه کنند. آنها همچنین اصرار خاصی برای تمام کردن معاملهها با رقمی حول و حوش ۲۰ میلیون یورو دارند و اکثر خریدهای آنها چیزی نزدیک به این قیمت بوده است؛ کمی بالاتر یا پایینتر. یکی از ضعفهای مدیران باشگاه در زمینهی فروش بازیکنان است. اکثر بازیکنان خارج شده با قیمت بسیار کمی به تیمهای دیگر واگذار میشوند و این موضوع باعث میشود که معمولا اگر بازیکنی پس از جدا شدن از میلان در ترکیب تیم دیگری درخششی داشته باشد، به سرعت پیکان انتقادات به سمت مسئولان باشگاه برگردد. در این فصل هم رخدادهایی مانند فروش رایگان دنیل مالدینی و دریافت مبلغ تنها سه میلیون یورو برای جان کارلو شیمیچ مثالهایی از تکرار این اتفاق بود.
دیگر نکتهی قابل اشاره در مورد سیاستهای مدیران باشگاه، الگوریتم خاص آنها برای خرید و فروش است. آنها قدرت بسیار کمی به سرمربی تیم میدهند. مثال واضح یکی از این موارد واگذار کردن قرضی الکسیس سالماکرز به رم بود؛ در حالی که فونسکا صراحتا صحبت از علاقهی خود نسبت به حفظ او کرده بود. نگاهی به فعالیتهای مدیران میلان نشان میدهد آنها اگر قصد فروش بازیکنی را داشته باشند، تا آخرین لحظه برای فروشش تلاش میکنند، مانند الکسیس سالماکرز و اسماعیل بن ناصر؛ در مورد بنناصر البته این تلاش با شکست مواجه شد. به نظر میرسید که قصد فروش او همچنان برقرار است و در ژانویه نیز این تلاش ادامه داشته باشد، اما با مصدومیت شدید و جدی او در پنجرهی بازیهای ملی، حالا آینده این موضوع نیز مانند زمان بازگشت او به فوتبال در پردهی ابهام قرار دارد.
عمق اسکواد میلان
دروازهبانها
روسونری کمترین نگرانی را درون دروازه دارد. میلان مایک منیان، یکی از بهترین دروازهبانهای جهان را در اختیار دارد. اما مهمترین نکته در مورد مایک جادویی، مصدومیتهای پیاپی او است. در حالی که ماهیت پست او به شکلی است که نباید چندان مصدوم شود، اما این مسئله گاه و بیگاه گریبان او را میگیرد و در طول دوران حضورش در میلان باعث دوری او از میادین از چند هفته تا چند ماه شده است. مارکو اسپورتیلو گزینهی جایگزین منیان است که در معدود دفعاتی که درون دروازه قرار گرفته، عملکرد قابل قبولی را از خود نشان داده است. هر چند که این بار این اسپورتیلو است که به دلیل مصدومیت تا اواسط اکتبر از میادین دور خواهد بود. اما این مصدومیت هم میلانیها را چندان نگران نمیکند. چون لورنتزو توریانی، دروازهبان مستعد ۱۹ ساله، از نبود دو دروازهبان اول تیم در پیشفصل به خوبی استفاده کرد و با عملکرد عالی خود نوید ظهور یک دروازهبان آیندهدار را به هواداران میلان میدهد.
مدافعان
در خط دفاعی چند علامت سوال وجود دارد. در سمت راست خط دفاعی، نقطه ضعف چندین سالهی ترکیب میلان، امرسون رویال خریداری شده تا در کنار کالابریا مهرههای در دسترس فونسکا برای این پست باشند. این دو بازیکن دارای خصوصیات فنی تقریبا مشابهی هستند، اما هیچ یک کیفیت مورد انتظار برای بازی به عنوان بازیکن فیکس تیمی چون میلان را ندارند. در مرکز خط دفاع، میلان چهار مدافع در اختیار دارد. به نظر میرسد که فیکایو توموری و استراهینیا پاولوویچ دو مدافعی هستند که در اکثر بازیهای فصل، زوج تشکیلدهندهی خط دفاعی تیم باشند. نکتهای که باعث ترجیح پاولوویچ به مالک چاو می شود، برتری مدافع صرب روی نبردهای هوایی نسبت به چاو است. مالک چاو علیرغم داشتن قد و قامت بلند و فیزیک بدنی خوب، در نبردهای هوایی چندان مطمئن نشان نداده است. ماتیا گابیا گزینهی دیگر دفاع وسط است. قرض دادن گابیا در فصل گذشته به ویارئال و داشتن فرصت بازی بیشتر در تیم لالیگایی، باعث بهبود اعتماد به نفس و پیشرفت قابل توجه گابیا نسبت به قبل شده است. نکتهی دیگر راجع به گابیا، بهتر شدن وضعیت فیزیک بدنی او نسبت به گذشته است. عملکرد او در ماههای اخیر و پس از بازگشت اضطراری در ماه ژانویه، کمابیش مثبت بوده و میتوان روی او به عنوان یک جایگزین قابلاعتماد برای زمانهایی که جدول بازیها فشرده است، حساب کرد.
تیمهایی که با سیستم پایهی چهار دفاعه بازی میکنند، معمولا به پنج مدافع میانی در اسکواد خود نیاز دارند؛ خصوصا اگر مانند میلان در رقابتهای سطح بالای متعددی حاضر باشند. از آنجایی که میلان تنها چهار مدافع میانی در اختیار دارد، در صورت نیاز به مدافع میانی پنجم به دلیل مصدومیت یا محرومیت، فونسکا احتمالا از امرسون رویال یا تئو هرناندز که سابقهی بازی در این پست را دارند، به عنوان گزینهی پنجم دفاع میانی استفاده کند.
بر خلاف سمت راست خط دفاعی، در سمت چپ با حضور تئو هرناندز خیال میلان از بابت بازیکن ترکیب اصلی راحت است. گرچه عملکرد او در ابتدای فصل کمی پایینتر از انتظار بود و حتی باعث شد فونسکا او و لیائو را در یک واکنش تنبیهی در بازی برابر لاتزیو نیمکتنشین کند، اما توقع نمیرود افت کیفیت او که احتمالا به دلیل سنگین بودن فشار تابستان به دلیل بازیهای یورو است، ادامهدار باشد. او با گلی که برابر ونتزیا به ثمر رساند نشان داد که آمده تا همان تئوی همیشگی باشد.
نگرانی میلانیها در این بخش زمین، معطوف به بازیکن جانشین تئو است. میلان در تابستان ۲۰۲۱، فوده بالوتوره را برای این نقش خریداری کرد؛ بازیکنی که هیچ وقت نتوانست کیفیت مورد انتظار را ارائه دهد و اکنون در لیست فروش باشگاه است و حتی مشتری خاصی نیز ندارد. کیفیت ضعیف بالوتوره باعث شد تا میلان مجبور به استفاده از بازیکنان راستپایی چون فلورنتزی، کالولو، الکس خیمنز و تراچانو – که ذاتا دفاع راست هستند – در این پست بشود. برای فصل جاری به نظر میرسد همچنان خیمنز و تراچانو بازیکنان مدنظر کادر فنی برای جانشینی تئو در مواقع نیاز باشند. امرسون رویال هم سابقهی بازی در سمت چپ خط دفاعی را دارد. البته یک گزینهی قابلتوجه هم در فهرست بازیکنان تیم ذخیرهی میلان وجود دارد، داویده بارتساگی؛ دفاع چپ ۱۸ سالهی ایتالیایی که فصل پیش هم دفعاتی فرصت بازی برای تیم بزرگسالان را به دست آورد. بارتساگی با توجه به قد و قامت بلندی که دارد، میتواند در پست دفاع میانی نیز به کمک تیم بیاید. او در تابستان گذشته در یوروی زیر ۱۹ سالهها توانست عملکرد خوبی هم از نظر دفاعی و هم از نظر هجومی از خود نشان دهد و نوید دفاع چپ آیندهداری را به میلانیها بدهد.
هافبکها
به نظر میرسد که میلان قرار است با محور دوگانه (دبل پیوت) بازی کند. فونسکا برای این پست یوسف فوفانا، تیجانی ریندرز، اسماعیل بنناصر و یونس موسی را در اختیار دارد. البته در بازی برابر ونتزیا او لافتسچیک را در این پست به کار گرفت و ریندرز را پشت مهاجم در پست ترکوارتریستا به میدان فرستاد. گرچه پیروزی در برابر این تیم ضعیف چندان نباید به حساب بینقص بودن بازیکنان گذاشته شود، اما احتمال دارد باعث ادامهدار شدن ترکیب آزمایششده در این بازی شود. با توجه به مصدومیت طولانی بنناصر دقایق بیشتر بازی در این پست احتمالا بین فوفانا، ریندرز و لافتسچیک تقسیم شود و موسی گزینهی چهارم حضور در ترکیب اصلی باشد. زرولی جوان آیندهدار تیم ذخیره نیز نشان داده که آماده اضافه شدن به ترکیب اصلی در مواقع ضروری است.
برای پست ترکواتریستا، همانطور که ذکر شد فونسکا علاوه بر کریستین پولیسیک و لافتسچیک روی تیجانی ریندرز نیز حساب باز میکند. بازی دادن به هر یک از این بازیکنان با توجه به تفاوت خصوصیات و سبک بازیشان، احتمالا بستگی به شرایط جدول بازیها، سبک تیم حریف و ایدههای فونسکا خواهد داشت. پولیسیک بازیکن تکنیکیتری است و با عقب آمدن در زمان مالکیت بیشتر به بازیسازی تیم کمک میکند، در حالی که لافتسچیک بازیکن فیزیکیتر است که میتواند با حضور در محوطهی جریمهی حریف تهدید گلزنی بیشتری ایجاد کند. ریندرز را میتوان بالانسی بین این دو پروفایل در پست شمارهی ده دانست.
مهاجمان
روسونری عمق ترکیب تقریبا خوبی در خط حملهی خود ایجاد کرده است. برای پست وینگر چپ، جایگاه رافائل لیائو در ترکیب اصلی همچنان تضمین شده است. به نظر میرسد گزینه های جایگزین او بنا به شرایط بازی، اوکافور و پولیسیک باشند. هرچند به نظر میرسد اوکافور بهترین عملکرد خود را به عنوان مهاجم در خط حملهی دو نفره ارائه میدهد؛ نقشی که پیشتر هم در تیم قبلیاش، سالزبورگ و گاهی در تیم ملی سوئیس ایفا کرده است.
وینگر فیکس سمت راست، کاپیتان تیم ملی آمریکا پولیسیک خواهد بود و گزینهی جایگزین او، ساموئل چوکوئزه است.
جدایی اولیویه ژیرو، مهاجم گلزن چند سال اخیر تیم، باعث نگرانی هواداران شده بود، اما خرید مهاجم باکیفیتی چون آلوارو موراتا – آن هم با قیمت کم – اقدام خوبی از جانب مدیران باشگاه برای پاسخگویی به نیاز تیم در پست مهاجم نوک بود. مهاجم نوک اصلی تیم، احتمالا کاپیتان تیم قهرمان یورو خواهد بود، گرچه با توجه به سن و سال موراتا احتمالا دقایق زیادی به جانشین اول او، یعنی تمی ایبرهام برسد. همانطور که ذکر شد، اوکافور نیز توانایی بازی به عنوان مهاجم نوک را دارد و لوکا یوویچ نیز همچنان بازیکن میلان است؛ گرچه بعید به نظر میرسد در صورت در دسترس بودنِ موراتا و ایبرهام به او چندان فرصت بازی برسد.
تمی ایبرهام جدیدترین بازیکن میلان است که مانند دوست نزدیک خود فیکایو توموری و بازیکنان دیگری چون پولیسیک، لافتسچیک و موراتا سابقهی بازی در چلسی را دارد. ایبرهام فصل گذشته بعد از مصدومیتی طولانی به میادین بازگشت و نتوانست عملکرد درخشانی برای تیم رم به نمایش بگذارد. باید دید او میتواند در میلان به اوج برگردد یا نه. در واقع پاسخ این سوال که نگرانی هواداران بعد از جدایی ژیرو تا چه حد منطقی بود، بستگی زیادی به عملکرد این دو بازیکن یعنی موراتا و ایبرهام دارد که خصوصا با توجه به آمار موفق ژیرو حتی در آخرین فصل پیش از جدایی و رفتن به لسآنجلس، کار دشواری برای اثبات خود به هواداران دارند.
قابلیتها و محدودیتها
میلان با داشتن مدافعان سریعی چون تئو هرناندز، پاولوویچ و توموری روی کاغذ قابلیت بازی کردن با خط دفاعی بالا را دارد. اما با این وجود، در بازی برابر پارما دیدیم که وینگرهای سرعتی حریف بارها از این بالا بازی کردن میلان استفاده کردند و با رسیدن به پشت خط دفاع، دروازهی روسونری را تهدید کردند. بالا بازی کردن خط دفاع برای هر تیمی با ریسک و پاداش همراه است. اینکه کدام یک از این دو بر دیگری بچربد، بستگی زیادی به کیفیت بازیکنان خط دفاعی دارد و حتی اگر در یکی از چهار پست دفاعی بازیکن حاضر در میدان توانایی ریکاوری سریع را نداشته باشد – مانند آنچه برابر پارما و سپس به همان شکل در نیمهی دوم بازی برابر لاتزیو رخ داد – میلان دچار مشکل جدی دفاعی خواهد شد. دیگر مسئلهای که میلان در آن مشکل دارد، ضعف مدافعانش خصوصا توموری و چاو روی توپهای هوایی است که بارها باعث دریافت گل روی ارسالهای بلند شده است. دربارهی فیکایو توموری نیز این نگرانی وجود دارد که او از اوج خودش دور است. توموری مدافع باکیفیتی چه از نظر بازی با توپ و چه از نظر سرعت و توانایی پوشش است؛ اما عملکردش در دو فصل گذشته فاصلهی زیادی با حد بالای او دارد. به نظر میرسد مشکل او عدم ثبات ذهنی است و در زمانهایی از بازی دیده میشود که به اصطلاح لحظه ای مغز او خاموش میشود که منجر به تصمیم اشتباه یا خطای مبتدیانه میشود.
نکتهی عجیب دیگر در مورد ترکیب میلان این است که با وجود داشتن پنج بازیکن با قابلیت بازی در دفاع راست و هزینهی قابل توجه در تابستان – در قیاس با کل بودجه و شکل هزینهکرد میلان – همچنان این پست ضعیفترین نقطهی تیم میلان است. صحبت از ضعفهای کالابریا دیگر برای هواداران میلان تکراری شده پس از آن میگذریم، امرسون رویال هم که برای ارتقای کیفیت این پست خریداری شده بود – همانطور که انتظار می رفت – شروع ناامیدکنندهای در سری آ داشت و روی هر دو گل دریافتی میلان برابر لاتزیو مقصر بود و در برابر پارما هم عملکرد بدی داشت. تراچانو هم که هر وقت در هر پستی چه چپ و چه راست به کار گرفته شده، نتوانسته عملکرد قابل قبولی از خود نشان دهد. الکس خیمنز هم که برای میلان فوتورو [۲] خریداری شده، هنوز تجربه و کیفیت لازم برای حضور در ترکیب اصلی را ندارد؛ گرچه برخی از هواداران و کارشناسان معتقدند او همین حالا، هم از کالابریا و هم از رویال بهتر است و باید بازیکن فیکس باشد. اگر میلان در ادامه هم مانند آنچه در هفتههای آغازین دیدیم از این پست ضربه اساسی بخورد و باعث نرسیدن به اهداف فصل شود، آنگاه احتمالا واگذار کردن کالولو به یوونتوس هم تبدیل به نمرهی منفی در کارنامه مدیران تیم شود؛ خصوصا اگر کالولو با یووه فصل خوبی را پشت سر بگذارد و این باشگاه بند خرید او را فعال کند.
دیگر مدافع راست تیم، الساندرو فلورنتزی دچار مصدومیت شدید زانو شده و حداقل بخش قابل توجهی از فصل را از دست خوهد داد؛ هرچند که فلورنزی در صورت آماده بودن هم از کیفیت سال های قبل خود فاصله زیادی گرفته است.
در خط هافبک، میلان حداقل روی کاغذ خلاقیت لازم را در ترکیب خود دارد. اما چیزی که عدم وجود آن ممکن است تیم را به دردسر بندازد، کمبود بازیکن فیزیکی و درگیر است. با توجه به بازیکنان موجود در اسکواد، بار اصلی فیزیکی تیم بر عهدهی فوفانا و لافتسچیک است. موفقیت یا عدم موفقیت این دو بازیکن در سرنوشت تیم بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
یکی دیگر از مشکلات میلان، تصمیمگیری غلط بازیکنان در مواقع مختلف بازی است. دنبالکنندگان میلان، بارها استارتهای انفجاری تئو هرناندز را دیدهاند که او قسمت زیادی از زمین را طی میکند و با توپ وارد یکسوم دفاعی حریف میشود، اما تصمیمات اشتباه او اعم از شوتهای بیدقت، پاسهای اشتباه و یا ارسال نکردن به موقع پاس سبب از دست رفتن موقعیت میشود. دیگر بازیکنی که تصمیمگیریهای اشتباه دارد، رافا لیائو است که گاه به جای دادن پاس مناسب، اقدام به زدن شوتهای به شدت کمدقت میکند و یا وقتی تصمیم به دادن پاس میگیرد که خیلی دیر شده است. تیجانی ریندرز هم دیگر بازیکن میلان است که برخی تصمیمگیریهایش سوالبرانگیز است. بارها دیده شده که هافبک هلندی به جای ارسال یک پاس ساده، اقدام به حفظ بیش از حد توپ یا دریبل زدن کرده و باعث لو رفتن توپ میشود. پائولو فونسکا اگر بتواند باعث پیشرفت این بازیکنان در بخش تصمیمگیری شود، هم آنها را به بازیکنان بهتری تبدیل میکند و هم باعث بهبود نتیجهگیری تیم خود خواهد شد.
دیگر مسئلهای که سالها است گریبان میلان را گرفته، مصدومیتهای بسیار زیاد بازیکنان دیاوولو است که در مواقع حساس دست کادر فنی را در پوست گردو گذاشته است؛ مسئلهای که این فصل هم خیلی زود ابتدا باعث غیبت آلوارو موراتا در بازیهای ابتدایی شد و سپس بنناصر را برای مدت نامشخصی از ترکیب خارج کرد. باید دید که فونسکا – اگر ماندنی شود – میتواند در دراز مدت این مسئله را بهبود دهد یا خیر. هر چند حل این مشکل به تنهایی مربوط به مربی نیست و بخش گستردهتری از کادر فنی و پزشکی را شامل میشود، اما حداقل در مورد چند فصل گذشته برخی ادعا میکردند که شکل بازی و تمرینهای پیولی در این موضوع نقش دارد که با مقایسهی نرخ مصدومیت بازیکنان زیر نظر مربی جدید میتوان صحت و سقم این ادعا را سنجید.
اسکواد میلان مانند بیشتر تیمها قابلیتها و در عین حال محدودیتها و مشکلاتی دارد. مربی پرتغالی تیم برای موفقیت باید در جهت بکارگیری حداکثری قابلیتها و کمرنگ کردن اثر محدودیتها بکوشد.
جمعبندی
میلان از نظر نتیجه شروع ناامیدکنندهای داشت و حتی پیروزی برابر ونتزیا نیز هنوز تیم را به منطقهی بالای جدول، جایی که رقبایش یعنی ناپولی، اینتر و یوونتوس حضور دارند، نرسانده است. اما برای قضاوت هنوز چند هفتهای زود است. بسیاری از بازیکنان ترکیب اصلی در بخش اعظم پیشفصل غایب بودند و هنوز از نظر بدنی در شرایط آرمانی نیستند. مصدومیت موراتا در بازی اول نیز – در حالی که ایبراهام هنوز به ترکیب اضافه نشده بود – ضربهی بدی به تیم فونسکا زد. در ادامه نیز بنناصر در تعطیلات ملی مصدوم شد. در عین حال اما برخی بازیکنان مهم تیم برابر ونتزیا آمادهتر نشان دادند، مصدومیت موراتا برطرف شده و ایبرهام نیز به نظر شرایط فیزیکی مناسبی دارد. میلان علیرغم شروع بد با صدر جدول یعنی ناپولی چهار امتیاز فاصله دارد و در صورت پیروزی در بازی بزرگ برابر اینتر – هر چند کار بسیار دشواری است – امتیازش با نراتزوری برابر خواهد شد.
چیزی که مسلم است، این است که زمان برای هیچکس نمیایستد و دو بازی آینده برابر لیورپول و اینتر احتمالا گردنهای حیاتی برای تعیین سرنوشت فونسکا روی نیمکت میلان است. گرچه مدیران اعلام کردهاند که نتایج این بازیها برای آیندهی شغل فونسکا در میلان تعیینکننده نخواهد بود، اما همه میدانند که در فوتبال به چنین دلگرمیهایی چندان نباید دل خوش داشت.
[۱] تیم ذخیرهی میلان که به تازگی تشکیل شده و در سری سی بازی میکند.
2 پاسخ
یکی دیگر از کارهای ویراستار (😝) این است پانویسها را بررسی کند. مثلاً در متن نباشد پینویس ٢ و در زیرنویس شماره یک را ببینید. 🤬
آشی برایتان دارم میپزم که بهبه 😎🖤❤️
بازی با و بخصوص برد اینتر خیلی من رو نسبت به قبلش امیدوارتر کرد.
اشتباه زیاد داشتیم ولی به گمانم بچهها دارند همدیگه رو بهتر از قبل پیدا میکنند.
وقتی ارنج اعلام شد، حدس زدم که این ترکیب احتمالاً بهترین است. اول اینکه به سوال بازی با لیورپول من پاسخ مثبت داده بود که چرا تامی و موراتا با هم توی زمین نیستند و دوم اینکه کالابریا و لوفتیس توی زمین نیستند و نهایتاً اینکه اوکافور ذخیره است و میشود از ٧٠-۶٠ به بعد ازش استفاده کرد.
گابیا ماورای تصور من بازی کرد و احتمالاً حرف محمد درست باشد که دارد روزبهروز بهتر میشود.
اگر اون آموزشی که محمد گفت فونسکا باید به آن سه تفنگدار بدهد، داده شود، میلان یکی از بهترین تیمهای امسال خواهد شد.