قسمت اول

تام پین (spielverlagerung.com) جولای ۲۰۱۶ در جریانِ رقابت‌ها در مسابقات یورو ۲۰۱۶، ما شاهد چندین روند تاکتیکی بوده‌ایم که بسیاری از تیم‌ها مشترکا از آنها استفاده می‌کردند. گرچه یک الگوی مشخص در ترکیب‌ها وجود نداشت (بر خلاف آن چه در جام جهانی ۲۰۱۴ و به طور مثال در خصوص خط سه نفره‌ی عقب زمین مشاهده کردیم)، اما همچنان می‌توان روندهای آشکاری را در برنامه‌های یارگیری، استراتژی‌های حمله و سایر ویژگی‌های تاکتیکی مشاهده نمود. در این مقاله به دو جریان اصلی که در مسابقات امسال شاهد آنها بودیم، پرداخته خواهد شد. ۱. دفاع منطقه‌ای بازیکن‌محور [1] جهت‌گیری یکی از اقدامات اولیه […]

تام پین (spielverlagerung.com)

جولای ۲۰۱۶

در جریانِ رقابت‌ها در مسابقات یورو ۲۰۱۶، ما شاهد چندین روند تاکتیکی بوده‌ایم که بسیاری از تیم‌ها مشترکا از آنها استفاده می‌کردند. گرچه یک الگوی مشخص در ترکیب‌ها وجود نداشت (بر خلاف آن چه در جام جهانی ۲۰۱۴ و به طور مثال در خصوص خط سه نفره‌ی عقب زمین مشاهده کردیم)، اما همچنان می‌توان روندهای آشکاری را در برنامه‌های یارگیری، استراتژی‌های حمله و سایر ویژگی‌های تاکتیکی مشاهده نمود. در این مقاله به دو جریان اصلی که در مسابقات امسال شاهد آنها بودیم، پرداخته خواهد شد.

۱. دفاع منطقه‌ای بازیکن‌محور [1]

جهت‌گیری یکی از اقدامات اولیه در فوتبال است که تعیین‌کننده‌ی نحوه‌ی حرکت بازیکنان متناسب با نقاط مرجعِ تعیین‌شده است. از نقطه‌نظر دفاعی، جهت‌گیری یک فاکتور مهم در نحوه‌ی سازمان‌دهی تیم در برابر حریف است. در مجموع، چهار نقطه‌ی اصلیِ مرجع در فوتبال وجود دارد: دروازه‌ها، موقعیت توپ، تیم حریف و بازیکنان هم‌تیمی. توپ و دروازه دو جهت اولیه در بازی هستند؛ چرا که هدف اصلی در فوتبال، قرار دادن توپ در دروازه‌ی حریف و ممانعت از گل زدن تیم مقابل است. از سوی دیگر، تیم حریف و بازیکنان هم‌تیمی – به مثابه دو نقطه‌ی مرجع – نقاطی پویاتر و پیچیده‌تر (نسبت به توپ و دروازه) هستند.

به طور مثال، اگر برنامه‌ی دفاعی یک تیم، موقعیت‌محور و مبتنی بر یارگیری منطقه‌ای باشد، نقطه‌ی مرجع اصلی آنها در جاگیری، موقعیت بازیکنان هم‌تیمی خواهد بود. آنها در برابر حرکات تیم حریف، فرمِ خود را در یک زنجیره‌ی فشرده حفظ می‌کنند و برای تعقیب بازیکن مهاجم از منطقه‌ی خود خارج نمی‌شوند. یک نمونه‌ی خوب در این باب، گلادباخِ لوسین فاوره و یا تیم فعلی ویارئال است.

در جریان رقابت‌های یورو ۲۰۱۶، معمول‌ترین جهت‌گیری دفاعی مبتنی بر جاگیری حریف و یا دفاع منطقه‌ایِ بازیکن‌محور بوده است. در چنین ساختار دفاعی‌ای، تیم مدافع به صورت منطقه‌ای یارگیری می‌کند و بازیکنان با هدف پوشش حریف در صورت نزدیک شدن به فضای نزدیک به آنها جهت‌گیری می‌کنند.

در یک دفاع موقعیت‌محور، تیم در حالی که در فضای زمین جابجا می‌شود، ساختار فرمی خود را حفظ می‌کند.

در یک دفاع بازیکن‌محور، بازیکنان منعطفانه بازیکنان حریف در نزدیکی خود را پوشش می‌دهند.

در تصویر بالا، توپ در سمت راست عقب زمین قرار دارد و مدافعان با پوشش حریفان نزدیک به خود عکس‌العمل نشان می‌دهند. در تیم مدافع، هافبک وسط نزدیک به توپ به نحوی جاگیری می‌کند که بتواند هافبک میانی متمایل به راست تیم حریف را پوشش دهد؛ در حالی که هافبک میانیِ دورتر، وظیفه‌ی پوشش مهاجم حریف در مرکز را بر عهده دارد. هنگامی که تیم مدافع، حریف را در وسط زمین پوشش می‌دهد، وینگر نزدیک به توپ، به سمت آن حرکت کرده تا فضای موجود را برای ارسال یا دریافت توپ کوچکتر کند و همزمان مهاجمِ تیمِ مدافع راه دسترسی به هافبک تدافعی حریف را می‌بندد.

به تفاوت کلیدی این سیستم با دیگر رویکردهای سفت و سخت‌ترِ دفاع مبتنی بر یارگیری توجه کنید. به جای دنبال کردن و چسبیدن به هر یک از بازیکنان حریف، مدافعان آزادی عمل بیشتری برای جاگیری و پوشش تیم حریف دارند بدون آن که به یار حریف بچسبند. از همین رو، مدافعان می‌توانند یک موقعیت دفاعی مناسب‌تر را حفظ کرده و مدام از موقعیت خود به بیرون کشیده نشوند.

در مقایسه با دو سر انتهایی طیف سیستم‌های دفاعی – دفاع منطقه‌ای موقعیت‌محور و یارگیری نفر-به-نفر – ، این سیستم، یک روش میانه در بین راه‌های مختلف برای جهت‌گیری دفاعی است. برتری این سیستم بر سیستم دفاع نفر-به-نفر این است که در آن موقعیت‌ بازیکنان متاثر از موقعیت‌ حریف نیست و این اجازه را به تیم می‌دهد که یک فرم باثبات‌تر را حفظ کند. از سوی دیگر، به علت نزدیکی بیشترشان به بازیکنان حریف (در مقایسه با روشِ دفاع منطقه‌ای موقعیت‌محور)، آنها قادر خواهند بود پرس کارآمدتری را پیاده‌سازی کنند.

این انعطاف‌پذیری ممکن است یکی از دلایل اصلی تیم‌ها برای استفاده‌ از این روش در این دوره از مسابقات باشد. یک رویکرد دفاع منطقه‌ایِ بازیکن‌محور می‌تواند به بسیاری از تیم‌ها در پیاده کردن استراتژی‌های دفاعی خود کمک کند؛ چرا که در تئوری، این رویکرد این اجازه را به تیم می‌دهد تا در حالی که بر روی توپ فشار می‌آورد، بتواند فرم پایدار خود را نیز حفظ کند. این رویکرد، یک روش میانه‌ی بسیار خوب در بین دو سر انتهایی این طیف، یعنی دفاع منطقه‌ای و دفاع نفر-به-نفر، است و اگر به درستی پیاده شود می‌تواند مزیت‌های روش‌های دو سر طیف را با هم دارا باشد.

در کنار همه‌ی اینها، یک دفاع منطقه‌ایِ بازیکن‌محور می‌تواند اثرات منفی ناشی از نداشتنِ زمان کافی برای تمرین را خنثی کند. این روش در مقایسه با دفاع موقعیت‌محور، رویکردِ ساده‌تری است و کمتر نیازمند انسجام و همکاری بین بازیکنان است – چیزی که کمبود آن به وضوح در این دست از رقابت‌ها مشاهده می‌شود. بازیکنان حاضر در این رقابت‌ها، زمان بسیار کمی را پیش از مسابقات با یکدیگر سپری می‌کنند و این، کار را برای مربیان به منظور پیاده کردن سیستم‌های پیچیده دشوار می‌کند.

بسیاری از تیم‌ها همچون پرتغال و کرواسی در شرایط عدم مالکیت توپ از این جهت‌گیری‌های منطقه‌ایِ بازیکن‌محور استفاده کردند. کرواسی در بازی خود مقابل اسپانیا از این تاکتیک برای ایجاد موقعیت‌های یک برابر یک که با برنامه‌های تیمی آنها نیز همخوانی بیشتری داشت استفاده کرد. پیاده کردن این تاکتیک توسط کرواسی باعث شد تا اسپانیا دیگر قادر نباشد کارهای ترکیبی خود را انجام داده و توپ را به راحتی در زمین به چرخش در آورد – چیزی که اسپانیا از آن برای بیرون آمدن از پرس حریف استفاده می‌کند و به آن معروف است. کرواسی این استراتژی دفاعی را به شکل موثری در این بازی (که در دقایقِ پایانی پیروز آن شد) پیاده کرد و در چندین مورد توانست پس از تصاحب توپ به یک‌سومِ اسپانیا نزدیک شود.

کرواسی در برابر اسپانیا از جهت‌گیری‌های بازیکن محور به منظور ایجاد فشار و موقعیت‌های یک برابر یکِ دفاعی استفاده کرد.

از سوی دیگر، پرتغال در دور اول مرحله‌ی حذفی در برابر کرواسی از رویکرد دفاعی‌تری استفاده کرد. پرتغال بازیکنان حریف در وسط زمین را به نحوی پوشش داد که گزینه‌های پاس دادن از عقب به مرکز زمین برای کرواسی محدود شود و از مزیت‌های فشار دفاعی ایجاد شده که در بالا به آنها اشاره شد استفاده کند. فشاری که پرتغال در وسط زمین اعمال می‌کرد، کار را برای کرواسی در به‌کارگیری هافبک‌هایش در وسط زمین مشکل نمود. حتی در برخی موارد، آنها یک مرحله جلوتر می‌رفتند و بسته به شرایط از دفاع نفر-به-نفر استفاده می‌کردند تا مانع از اثرگذاری بازیکنان کلیدی‌ای چون مودریچ و راکیتیچ شوند.

پرتغال بازیکنان کرواسی را به صورت فشرده پوشش می‌داد تا مانع از اثرگذاری بازیکنانی چون مودریچ شود.

مثال‌هایی از این دست فراوان هستند. در برد غیرمنتظره‌ی ایسلند در برابر انگلیس، دو مهاجمِ ایسلند آزادانه موقعیت خود را تغییر ‌میدادند تا بتوانند تمامِ پاس‌هایی که به هدف اریک دایر (تنها هافبک تدافعی انگلیس) ارسال می‌شد را پوشش دهند. البته این دو بازیکن مستقیما دایر را یارگیری نمی‌کردند؛ در عوض، با ایجاد فشار و بستن مسیرهای پاس منتهی به دایر این امکان را نیز داشتند که سایر پاس‌هایی را که به فضای جلوی خط میانیِ خودی ارسال می‌شد نیز قطع کنند.

در موقعیت‌های عقب‌تر، جایی که رونی و علی حضور داشتند، یک خط فشرده‌ی چهار نفره از هافبک‌ها خود را چنان تنظیم می‌کرد که تاثیر رونی را که در حرکاتش پویاتر بود محدود کند و با حفظ تعادل دفاعی تیم، مانع از حملات او شود. طی این برنامه‌ی دفاعی، تیم کوچک ایسلند توانست تعادل و فرم دفاعی خود را حفظ کرده و مانع از این شود که انگلیس از میانه‌ی میدان فضاهای زمین را باز کند.

مشکلات

گرچه برخی تیم‌ها قادر بودند با موفقیت این سیستم دفاعی را پیاده کنند، اما بسیاری دیگر انعطاف کافی برای استفاده از این روش دفاع منطقه‌ایِ بازیکن‌محور را نداشتند. بازیکنان بیش از اندازه به حریف نزدیک می‌شدند و در نتیجه از موقعیت اصلی خود خارج شده و دفاع، فرم و انسجام خود را از دست می‌داد.

  • واکنش

یکی از محدودیت‌های بزرگ این روش از دفاع، طبیعت واکنشی آن است.  هنگامی که تیم مدافع حریف را به صورت فشرده یارگیری می‌کند، حرکات‌ِ تیم کاملا تحت تاثیر حریف است؛ چرا که در واقع هر آنچه در رفتار حریف می‌بیند کپی‌برداری می‌کند. اگر زمانی که طول می‌کشد تا بازیکن مدافع واکنش نشان بدهد را نیز در نظر بگیرید، متوجه می‌شوید که این کار می‌تواند مشکل‌زا باشد؛ چرا که این بدین معنا است که بازیکن مدافع به طرز گریزناپذیری همواره یک قدم عقب‌تر از بازیکن حریف است.

روشن است که یک مهاجم از پیش می‌داند که می‌خواهد چه حرکتی را انجام دهد؛ بنابراین می‌تواند بسته به اطلاعات زمینه‌ای و برداشت تاکتیکی خود از شرایط، از پیش برای حرکاتش برنامه‌ریزی کند. در همین حال، مدافع باید صبر کند تا مهاجم حرکت خود را انجام دهد و سپس با خواندن شرایط، واکنش متناسب را بسته به شرایط و برداشت تاکتیکی خودش نشان دهد. در زمانی که طول می‌کشد تا مدافع حرکات مهاجم را ببیند و در مورد واکنش خود تصمیم بگیرد، مهاجم می‌تواند از این زمان برای پیدا کردن فضا و ضربه به حریف استفاده کند. گرچه زمان واکنش شهودی یک بازیکن فوتبال معمولا کوتاه است، اما همین میلی‌ثانیه‌ها هستند که می‌توانند در شرایط سخت بازی تفاوت ایجاد کنند.

جدا از مدت زمانِ واکنش، شیوه‌ی واکنش نشان دادن در دفاع نفر-به-نفر نیز به خودی خود مشکل‌ساز است؛ چرا که فرم تیم مدافع متاثر از نحوه‌ی جاگیری حریف است. مهاجمین در این شرایط به راحتی می‌توانند ثبات زنجیره‌ی دفاعی تیم مدافع را با خارج کردن بازیکنان‌ از موقعیت‌های خود، متزلزل کنند. اما اگر برنامه‌ی دفاع منطقه‌ایِ بازیکن‌محور به درستی پیاده شود، انعطاف‌پذیریِ آن می‌تواند از وقوع این اتفاق جلوگیری کند. با این وجود، به محض این که مدافعین بیش از اندازه به بازیکنان حریف بچسبند – اتفاقی که به تکرر در مسابقات یورو شاهد آن بودیم – ، فرم دفاعی از بین خواهد رفت.

یک دفاع منطقه‌ایِ بازیکن‌محور بدون انعطاف کافی می‌تواند منجر به یک فرم دفاعی نامتعادل شود.

  • انعطاف و بازی فردی

یک معضل دیگر که هنگامی که برنامه‌ی دفاعیِ منطقه‌ایِ بازیکن‌محور به یارگیری نفر-به-نفر شبیه‌تر می‌شود ایجاد می‌گردد، کاهش سطح انعطاف‌پذیری است. اگر یک مدافع بیش از اندازه حریف خود را به عنوان نقطه‌ی مرجع اصلی تعقیب کند، توجه به سایر فاکتورهایی که نیاز به تمرکز و هماهنگی تاکتیکی دارد، دشوار خواهد شد. بازیکنان ممکن است بیش از اندازه بر روی حریف تعیین‌شده متمرکز شوند و این دید تونلی باعث می‌شود از سایر نشانه‌های مهم تاکتیکی در رفتار حریف غافل شوند.

تثبیت یک بازیکن بر روی حریف مقابلش به این معنا است که او توانایی کمتری در پوشش فضا خواهد داشت و یا قادر نخواهد نبود تمرکز خود را از آن بازیکن به بازیکن دیگری تغییر دهد. این رویکرد سفت و سخت دفاعی می‌تواند منجر به یک محدودیتِ طبیعی در بازیکن مدافع شود، چرا که او مسئول یک و تنها یک بازیکن حریف است. اگر وظیفه‌ی او تنها دنبال کردن یک بازیکن مشخص و ممانعت از دریافت پاس توسط او باشد، دیگر قادر نخواهد بود که به خوبی فضا را پوشش داده و یا در مواقع نیاز، به کمک هم‌تیمی‌هایش برود.

یک ویژگی دیگر این رویکرد دفاعی، طبیعت فردگرایانه‌ی آن است. مشابه نکته‌ی بالا، اگر یک مدافع تنها بر روی وظایف خود متمرکز باشد، توانایی کمتری در حمایت از هم‌تیمی‌هایش خواهد داشت. این موضوع نه تنها باعث می‌شود که ساختار دفاعی تیم انعطاف کمتری داشته باشد، بلکه معمولا به این معنی است که حمایت بازیکنان از یکدیگر دشوار خواهد بود.

تفاوت‌های این رویکرد با یک برنامه‌ی دفاع منطقه‌آیِ بازیکن‌محور که به درستی اجرا می‌شود واضح است. اگر مدافعین آزادانه حریفان خود را پوشش ‌دهند و موقعیت خود را در فرم دفاعی حفظ کنند، قادر خواهند بود تا شکاف‌های باز را پر کرده و در شرایط عدم مالکیت توپ از هم‌تیمی‌های خود در انجام وظایف‌شان حمایت کنند. این انعطاف‌پذیری سبب می‌شود که دفاع بتواند راحت‌تر خود را با حریف تطبیق داده و کنترل خود را در شرایط عدم مالکیت توپ حفظ کند.

اگر یک مدافع بیش از اندازه به حریف مقابل خود بچسبد، دیگر نمی‌تواند هم‌تیمی‌های خود را حمایت و فضا را پوشش دهد.

در قسمت دوم این مقاله، به یک روند دیگر در مسابقات یورو ۲۰۱۶ (استراتژی ترکیبی/دفاع منطقه‌ای همراه با یارگیری نفر به نفر در موقعیت‌های خاص) با مثال‌هایی از پرتغال و انگلیس پرداخته خواهد شد.

** اصلِ مقاله را در اینجا بخوانید. **

Man-Oriented[1]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *