باید عادت کنیم به فصل تازهای از رقابت تیمهای مدعی قهرمانی در لیگ برتر انگلیس. حالا میتوانیم ادعا کنیم که تقابلهای پپ و آرتتا تنها یک نمایش جذاب برای طرفداران راغب دانشِ فوتبال نیست و نتیجهی نهایی دو 90 دقیقه بین آنها میتواند نقش مستقیمی در تعیین تیم قهرمان داشته باشد. برخلاف سمت همیشه برندهی سالیان اخیر لیگ برتر، دیگر فرصتی صرفا برای تجربهاندوزی و یادگیری باقی نمانده و اکنون زمان آن رسیده که آرسنال آرتتا شمایل یک «تیم برنده» را به خود بگیرد؛ و چه زمانی بهتر از حالا که میتواند گام بلند خود را برابر تیمی که 12 بار متوالی در لیگ به آن باخته بردارد و با پیروزی در خانه طلسم 7 ساله را باطل کند.
این دو تیم در شرایطی روبروی هم قرار گرفتند که با اتمام روند درمانی و بازیابی بعد از مدتها، استونز، پارتی و مارتینلی را روی نیمکت به همراه داشتند، گرچه نام ستارههایی همچون ساکا، دیبروینه و رودری حتی در لیست بازی دیده نمیشد. از نگاه پپ گواردیولا فقدان نفر آخر لیست غایبان این بازی، رودریگو هرناندز، مشهودتر و تاثیرگذارتر در ساختار و شکل بازی تیم سیتی بوده است. منچستر سیتی بدون رودریگو متحمل اولین باخت خود در لیگ برابر ولووز شد و با شکست برابر نیوکاسل وداعی زودهنگام با جام اتحادیه داشت. گزاف نیست که بگوییم رودری در تیم کنونی سیتی به مهرهای غیرقابلجایگزین بدل شده است، آنچنان که تدابیر پپ برای کمرنگ کردن غیبت او نیز به قدر کافی موثر نبوده است.
ساختار مالکیت سیتی، منطقه حفاظت شده
اگر بازیهای سیتی در سالیان گذشته را دیده باشید یا با فلسفهی بازی گواردیولا آشنا باشید میدانید که مهمترین اصل دفاعی تیمهای پپ برای گل نخوردن، ندادن توپ به حریف و بازپسگیری سریع تملک توپ است. هر چقدر تیم روبرو از دروازهی خودی دورتر باشد، شانس گلزنی آن نیز ضعیفتر است. هر چقدر حریف توپ کمتری در اختیار داشته باشد، موقعیتهای کمتری نیز میتواند خلق کند. بنابراین دور از انتظار نبود که پپ قبل از هر چیز در نبود مهمترین مهرهی تیمش برای غالب کردن شکل بازی خود به حریف دست به تغییراتی بزند.
***
«با توجه به اینکه رودری را در اختیار نداشتیم، میخواستم از توپ محافظت بیشتری کنم، [به کمک] بازیکنانی که واقعاً با توپ خوب هستند.» – صحبتهای پپ بعد از پایان مسابقه
***
با غیبت رودری برنامهی سیتی این بود: حفاظت از میانهی زمین با بکارگیری بهترین بازیکنان پا به توپ. برناردو سیلوا که از نقطهنظر نویسنده جزء برترین هافبکها در جنبهی حفظ توپ (ball retention) است، در پست 6 به کار گرفته شد تا با قدرت پرسگریزی خود نهایت کمک را به بازیسازی از عقب زمین سیتی کند. همچنین پپ به منظور حمایت از او تصمیم به بازی دادن به یکی از بهترین مهرههای خود در هوش بازیخوانی – ریکو لوئیس – و بهترین بازیکن در حفظ توپ زیر فشار – کواچیچ – گرفت تا خیال خود را برای برتری عددی و تکنیکی در میانهی زمین آسوده کند. فودن و آلوارز نیز جلوتر از این سه نفر وظیفه داشتند که در نیمفضاها پشت به دروازه توپگیری کنند و با نیمچرخش (half-turn) توپ را پیش برده و در موقعیت مناسب گلزنی ارلینگ هالند را صاحب توپ کنند. در این ساختار متراکم و شکل جمع هافبکها، این مدافعین کناری سیتی بودند که برخلاف انتظار، وظیفهی عرض دادن به خط حملهی سیتی را برعهده داشتند. اگر چه در نگاه اول به نظر میرسد که هدف گواردیولا از ساختار مالکانهی نزدیک به هم و لاغر تیم در فاز هجومی، کنترل بیشتر سیتی در کانال میانی و حفظ ساختار فشردهی این تیم به محض از دست دادن توپ باشد (rest-defense)، اما با بررسی دقیقتر میتوان به این نکته پی برد که حربهی پپ برای رسیدن به گل چه بوده است تا در فضا و زمان مناسب ارلینگ هالند مهمترین اسلحهی گلزنی سیتی را صاحب موقعیت کند.
آرایش جدید سیتی در میانهی زمین در غیاب رودری
فرار گواردیول به فضای پشت بن وایت که برای یارگیری فودن به داخل جمع شده است
از معدود شانسهای گلزنی سیتی در طول بازی، در دقیقهی 22 به مانند آنچه در تصویر بالا دیده میشود، به دست آمد. فودن با جمع شدن در میانهی زمین و جذب بن وایت به خود، او را از منطقهی تعیینشدهی کانال راست خط دفاعی آرسنال خارج میکند و کواچیچ نیز با جایگیری عمیق خود جورجینیو را مشغول به خود میکند. در فضای بزرگ خلق شده در بلاک دفاعی آرسنال، گواردیول که ذاتا یک مدافع میانی است، محتاطانه نفوذ میکند و بالاخره در موقعیتی نادر در جریان بازی سالیبا را مجبور به جدایی از هالند میکند.
نیمچرخش فودن و پاس به فضای پشت بن وایت
در یکی از معدود صحنههای بازی که نظم و فشردگی بلاک دفاعی آرسنال با پاسهای متوالی سیتیزنها و اشتباهات محاسباتی خط اول پرس آرسنال به هم ریخته بود، فودن به راحتی در پاکت صاحب توپ شد و بدون مزاحمت از طرف جورجینیو که وظیفهی پرس او را داشت، چرخید و به فضای خالی پشت بن وایت که برای مهار به او نزدیک شده پاس داد. سپس گواردیول با بهره از غفلت و آگاهی محیطی ناکافی ژسوس بار دیگر به پشت دفاع آرسنال رسید و این بار با سانتر بهتر یک موقعیت گلزنی با همان الگوی تکراری ساخت.
آرایش فشرده و نزدیک به هم بازیکنان آرسنال برای جلوگیری از بازیسازی سیتی در کانال میانی
با تمام این حرفها به نظر میرسید وسواس پپ برای حفظ بازی و تملک بیشتر توپ، جان حملات این تیم را گرفته است و طرح و برنامهی سیتیزنها برای رسیدن به گل کارآمد نبوده، چرا که آرسنالیها به خوبی با تجمع در میانهی زمین و قطع مسیرهای پاس به نیمفضاهای چپ و راست، بازیکنان سیتی را وادار به بازی در عرض و حضور در کنارهها میکردند؛ جایی که آنها در نبود وینگرهای تخصصی کار دشواری برای به کش آوردن عرضی خط دفاعی آرسنال و ایجاد تهدید گلزنی داشتند.
فاز عدم مالکیت، اجرای ممتاز و منعطف توپچیها
سیتی به جز فشار ابتدایی و موقعیتی که در توپهای برگشتی از کرنر به دست آمد، نتوانست در جریان بازی موقعیت مطلوبی خلق و دروازهی آرسنال را تهدید کند؛ فقط چهار شوت، کمترین ضربهی تیم تحت هدایت پپ گواردیولا در طی 15 سال دوران حرفهی مربیگری او. اما چگونه این عملکرد فاجعه اتفاق افتاد؟ بهتر است پاسخ را در شکل بازی در زمان عدم مالکیت آرسنال جستجو کنیم که چگونه بسته به ضربآهنگ بازی توانست ساختار خود را تنظیم کند، زمان و مکان طلایی پرس اولیه را تغییر دهد، الگوی پرس را با ترکیب بازیکنان متفاوت به اجرا در آورد و درجهی شدت پرس را کم یا زیاد کند.
الگوی پرس ابتدایی آرسنال – ژسوس و انکتیا در خط اول پرس
در دقایق ابتدایی بازی، آرسنال با انکتیا و ژسوس در خط اول پرس سعی داشت مدافعان سیتی را تحت فشار قرار دهد و در خط بعدی اودگارد، رایس و تروسارد با نزدیک بازی کردن با هافبکهای میانی سیتی، آنها را از گزینههای پاس ادرسون حذف میکردند. جورجینیو نیز پشت این پنج نفر وظیفهی پوشش توپهای دوم جلوی مدافعین آرسنال را برعهده داشت تا شانس بازی مستقیم کمارتفاع ادرسون برای رساندن توپ به هالند کاهش یابد. اما پرس شدید آرسنال با باز شدن مدافعان میانی سیتی و استقرار گواردیول بر روی خط کناری به راحتی شکسته میشد. گابریل ژسوس با یک پاس بلند و دقیق از بازی خارج میشد و بن وایت برای یارگیری گواردیول فودن را به اجبار تنها میگذاشت تا سالیبا نیز در این پروسه از مهار هالند دست بردارد.
پرس شدید آرسنال و تردید جورجینیو در یارگیری
چند لحظه بعد در یک بازیسازی از عقب زمین دیگر از بازیکنان سیتی، بازیکنان آرسنال با شدت و با تعداد نفرات بالا قصد داشتند که در کنارهی زمین بازیکنان سیتی را در تله بیاندازند، اما به علت کیفیت بالای پابهتوپ مدافعان سیتی، توپ از فضای محصور و فشرده خارج شد و با یک پاس خطشکن به فودن رسید. جورجینیو که برای حمایت پرس از موقعیت خود خارج شده بود، با انتخاب اشتباه در یارگیری و عدم پوشش سایهای فودن از بازی خارج شد و برای جبران اشتباهش با خطا کارت زرد را به جان خرید. در همین توالی میتوان پی برد که آرتتا به سالیبا دستور داده بود تا تا جای ممکن از هالند دور نشود. از همین رو، این سردرگمی شکاف بزرگی در ساختار دفاعی تیم ایجاد میکرد. آرتتا فورا این نقیصه را شناسایی و در پی حل آن اقدام به تغییر الگوی پرس کرد.
گوشزد کردن نکات جدید تاکتیکی توسط آرتتا
تغییر شعاع حرکتی ژسوس و یارگیری گواردیول در فاز اول بازیسازی سیتی
نقشهی آرتتا این بار برای پرس مهرههای سیتی متفاوت بود. اودگارد جایگزین ژسوس در خط اول پرس شد تا با دوندگی بیامان خود روی پای آکه فشار بیاورد و با حرکت قوسدار مسیر پاس به کواچیچ را نیز ببندد. ژسوس حالا با ایفای نقشی محتاطانهتر وظیفهی نزدیک شدن به گواردیول را داشت تا اولا مسیر پاس به فودن را ببندد و ثانیا نیازی نباشد بن وایت و سالیبا برای حفظ فشردگی پرس، موقعیت دفاعی خود را ترک کنند.
پرس محتاطانهی بن وایت و ماندن سالیبا در نزدیکی هالند
با مرور فصل تا به اینجا، نکتهی مهم و بدیع این است که چگونه آرتتا «الگوی پرس» را انتخاب میکند. وقتی نوبت به «چه زمانی» و «چگونگی» شکل عدم مالکیت در مقابل تیمهای سطح بالا مانند سیتی و یونایتد میرسد، به نظر میرسد چهرهی جدیدی از آرسنال در این فصل نمایان میشود و میکل آرتتا در حال یادگیری از بازیهای گذشته است.
آرتتا در حالی که سنگینی زخم سه شکست سال گذشته را به دوش میکشید، در این بازی برخلاف انتظار به دنبال فشار همهجانبه از لحظهی سوت آغازین داور نبود و تصمیم گرفت که سناریوی جواب گرفتهی دیدار یونایتد را این بار مقابل همشهری آبیپوش تکرار کند؛ کنترل در تمام جنبههای بازی و اجتناب از هر گونه ریسک جبرانناپذیر.
بله، این رویکرد عملگرایانهتر از بازی مشابه فصل پیش در امارات بود: استراتژیای که بر اساس یک «بلاک دفاعی بالا» High Block اتخاد شد و بسته به وضعیت بازی شدت پرس دستخوش تغییرات میشد، اما در نهایت هدف اصلی آن این بود که به هیچ وجه خطوط و فضاهای میانی زمین باز نشود و سیتی برخلاف بازیهای گذشته نتواند از این طریق به آنها ضربه بزند.
یکی از جدیدترین تحولات تاکتیکی لیگ برتر طی دو سال گذشته «انتقال ساختگی [1]» است که به زودی در مقالهای آن را به تفصیل شرح خواهم داد. انتقال ساختگی یک ترند تاکتیکی است که با ورود دیزربی به لیگ برتر بر سر زبانها افتاد و تیمهای بزرگ دیگری نیز از آن الگو گرفتند. در این مقاله برای تشریح رویکرد محافظهکارانهتر آرتتا – و تفاوت این دیدار با بازیهای قبلی، به ویژه دیدار برگشت در اتحاد – به اضطرار به این رویکرد اشاره میکنم. به صورت خلاصه، در این روش تیمها (مانند برایتون) خط حملهی خود را با فواصل زیاد از خط بازیسازی جدا میکنند تا به مانند دو واحد جدا از هم دیده شوند. معمولا شش مهرهی دفاعی در بازیسازی مشارکت تماموقت دارند تا حریف به دروازهی خودی جذب شود و سپس به دنبال بهرهبرداری از فضای بزرگ به وجود آمده از طریق حمل توپ و پاسهای خطشکن، خلاقانه و بلند هستند. در نتیجه شماره 10های دریبلزن و توانا، در گپ وسیع خلقشده به راحتی و آزادانه حمل توپ میکنند و از همین رو، شماره 6های کندتر (مانند کاسمیرو) را بیشتر در معرض آسیب قرار میدهند.
زمانی که آرسنال در فاز عدم مالکیت است، با مرور اتفاقات میتوان پی برد که دفاع از این فضا در برابر تیمی به مانند منچستر سیتی دشوار است:
بازی مستقیم ادرسون با هدف هالند و حضور دیبروینه در فضای وسیع که خالی از هافبکهای آرسنال است در رویارویی فصل گذشته که با نتیجهی چهار بر یک به نفع سیتی تمام شد (منبع عکس: The Athletic)
برنامهی آرتتا برای مقابله با دادن چنین فرصتهایی این است که تیم باید جمعتر در کنار هم بماند. با کم کردن میزان شدت پرس، شکافها بین مهرهها تارتر دیده می شوند، میانهی زمین شلوغتر میشود و جورجینیوی پا به سن گذاشته باید فضای کمتری را پوشش دهد. این همان چیزی است که در فینال جام خیریه از تیم آرتتا دیدیم و دوباره (حداقل برای شروع) در روز یکشنبه تکرار شد.
همانطور که در تصویر زیر مشخص است، یک الگوی واضح از افزایش فشار بالا در حین پیشرفت بازی وجود داشت: هرچه عدد [2] PPDA (متوسط پاسهای موفق تیم مقابل قبل از لو دادن توپ در پرسینگ) کمتر باشد نشان میدهد که آرسنال فشار بیشتری روی سیتی گذاشته است.
آمار PPDA تیم آرسنال (منبع عکس: @billycarpy)
در باب اهمیت نقش دکلان رایس
اگر به لیست گرانقیمتترین انتقالهای تاریخ فوتبال نگاهی بیاندازید متوجه میشوید که ضربالمثل «هر چه پول بدهید، همان قدر آش میخورید» در این جا صدق نمیکند. چشمتان به اسامی پر سروصدایی میافتد که روزی طرفداران تیم مقصد با جذب او به عنوان یک فوقستاره فخرفروشی میکردند، اما ماه به ماه و سال به سال نومید و دلسردتر میشدند و در آخر تمامی بالا و پایینها شکست (flop) را میپذیرفتند.
با این حال، باز هم شاهد این پدیده هستیم که تیمهای متمول هزینههای سرسامآوری برای جذب تنها یک بازیکن انجام میدهند و از ریسک عدم موفقیت و احتمال ناسازگاری بازیکن با تیم و محیط جدید آگاه هستند. با تشدید اهمیت نقش پست 6 در چیدمان فلسفه مربیان عصر جدید و کمبود بازیکن ایدهآل در بازار به دلیل گسترش و توسعه وظایف پست 6 (holding Midfielder) در زمان مالکیت و عدم مالکیت، این بازیکنان با شیب تندتری ارزشگذاری میشوند و تیمها به زحمت قادر هستند بازیکن مطلوب خود را جذب کنند.
عملکرد دکلان رایس در سالیان اخیر با پیراهن تیم ملی انگلیس و وستهم یونایتد در لیگ برتر توجهات شمار زیادی از بهترین تیمهای اروپا را به خود جلب کرده بود و انتظار میرفت که در این تابستان به یک تیم مدعی منتقل شود. نهایتا آرتتا و آرسنال گوی سبقت را از دیگر تیمها ربودند و حاضر شدند برای هزینهی انتقال او رکوردشکنی کنند.
با این که مقطع زمانی کوتاهی از حضور او میگذرد، اما میتوان حدس زد که چرا مدیران آرسنال و آرتتا به این شدت به او عشق میورزیدند و هر طور شده میخواستند پیراهن سفید و قرمز را بر تن او کنند. اغراق نیست که با تجزیه و تحلیل نقش او در پیروزی آرسنال برابر سیتی در دو بازی گذشته (به ویژه بازی لیگ) او را کلیدیترین بازیکن زمین برشماریم.
بازیخوانی هوشمندانهی رایس که منجر به نجات دروازه شد
بازیخوانی و حضور رایس در محوطهی جریمه که منجر به قطع توپ ارسالی آلوارز به هالند میشود
قرارگیری رایس بین مدافعان آرسنال برای حفظ فشردگی عرضی دفاع
توانایی ویژهی او در بو کشیدن خطر و بازیخوانی در قطع و دفع توپ، برتری در یک-به-یکها و دوئلهای هوایی او را در زمرهی برترین هافبکهای جهان در کارهای دفاعی قرار میدهد. او به خوبی با مدافعان ارتباط برقرار میکند و حفرههای ناشی از شیفت مدافعان میانی به طرفین را به سرعت پر میکند و مانند تصویر فوق در مسیر پاس قرار میگیرد.
اما ویژگیهای رایس را نباید تنها مختص فاز دفاعی دانست. او اگرچه برخلاف هافبکهای تعلیمدیدهی مکتب لاماسیا در دادن پاس خطکشیشدهی طولی خبره نیست و به علت فیزیک خاص خود ظرافت لازم را برای حمل توپ در فضاهای فشرده ندارد، اما با درک درست از ضربآهنگ بازی، زمان و چگونگی کنش هجومی خود را با کمترین ریسک تنظیم میکند. برای نمونه بهتر است به همین بازی مقابل سیتی و نقش او در نیمهی دوم اشاره کنیم. یاران آبیپوش در نیمهی اول با تعداد نفرات زیاد فشار بالایی به عقب زمین آرسنال وارد میکردند تا بازیسازی این تیم را در همان فاز ابتدایی مختل کنند و در اغلب توالیها نیز به نتیجهی دلخواه میرسیدند.
حقهی آرتتا در نیمهی دوم برای گذر از پرس سیتی، دادن آزادی عمل و شعاع حرکتی بسیار متفاوت به یکی از دو نفر محور دوگانه یعنی رایس بود. رایس برخلاف نیمهی اول که در کنار دست جورجینیو به بازی گرفته شده بود، مداوم با زینچنکو جابهجا میشد و حتی در دقایقی با اطمینان و محاسبات دقیق از جایگاهش در پازل تاکتیکی مربی برای برتری عددی سمت راست آرسنال – جایی که با حضور اودگارد، ژسوس و وایت توپ بهتر به چرخش در میآمد – موقعیت همیشگی خود را ترک میکرد و به آنها اضافه میشد.
شعاع حرکتی آزادانهی رایس که برای اورولود به جناح راست آرسنال اضافه شده است
جابجاییهای مداوم رایس و زینچنکو برای شکستن پرس سیتی
زمان زیادی از گل ثانیهی پایانی رایس برابر یونایتد نگذشته و احتمالا طرفداران آرسنال از آن به عنوان شیرینترین گل فصل تا به اینجا یاد میکنند. با بررسی صحنههایی از بازی آرسنال و سیتی میتوان مطمئن شد که در صورت تکرار موقعیتهای این بازی و دقت مضاعف همتیمیها پای او مجددا به گلزنی باز شود.
در نیمهی دوم، او آمار شگفتانگیز 20/20 پاس (100%)، 4/4 در دوئل دفاعی (100%)، و 9/11 در دوئل ها در مجموع (82%) را ثبت کرد تا به همگان نشان دهد که ارزش مبلغ هزینهشده برای جذب او را دارد.
رایس وضعیت خوبی در تیم دارد و دیگران هم از بازی در کنار او لذت میبرند. شاید بتوان گفت دقیقترین تعبیر از اثر رایس بر تیم را خود آرتتا توصیف کرده: «من او را مانند یک فانوس دریایی (چراغ راه) میبینم. او مایل است نور را بر دیگران بتاباند، دیگران را بهبود ببخشد و تیم را بهتر کند. »
حضور و زمانبندی درست رایس در باکس برای گلزنی
گزیدههایی از عملکرد رایس در برابر منچستر سیتی
جمعبندی
طلسم شکسته شد. آرسنال پاداش رویکرد عملگرایانهی خود را در این بازی با چاشنی خوششانسی دریافت کرد و سیتیزنها نیز بار دیگر در غیاب شماره 6 اصلی یعنی رودریگو هرناندز متحمل دو باخت پیاپی شدند (آخرین بار در دسامبر 2018، سیتی با غیبت فرناندینیو دو بار پیاپی شکست خورد). فصل اما همچنان در مراحل ابتدایی است و سیتیزنها میتوانند امیدوار باشند تا با برگشت بازیکنان کلیدیشان بار دیگر برای فتح تمامی رقابتها، سایر تیمها را یکی یکی از پیش رو بردارند. صحبتهای پپ بعد از بازی مهر تاییدی بر تسلیمناپذیری سیتی در فصلی است که از آنها به عنوان «برندهی سهگانه» یاد میشود: «ما عقب هستیم (در جدول امتیازی) اما تازه ماه اکتبر است. سال گذشته این اتفاق افتاد، اما فصل طولانی است. ما بازیکنانی داریم که برمیگردند و سعی میکنیم حریفانی مانند برایتون و یونایتد را شکست دهیم. ادامه خواهیم داد.» در طرف مقابل اما میکل ارتتا میداند که برای قهرمانی پس از دو دهه کار بسیار دشواری در پیش دارد. تیم جوان او اگر چه با تجربهتر شده و با جذب بازیکنان با توان فیزیکی بالا در فاز عدم مالکیت پیشرفت چشمگیری داشته است، اما همچنان زمان مالکیت در امر موقعیتسازی به سطح ایدهال یک تیم قهرمان نرسیده است و ضربآهنگ هجومی تیم در غیاب مهرهی خلاقی مانند ژاکا کند و سنگین شده است؛ چیزی که سبب شده کماکان آرسنال در این هفتهها ترکیب یکسانی به خود نبیند.
[1] Artificial transition
[2] Passes Allowed Per Defensive Action
3 پاسخ
محمدرضا جان مثل همیشه عالی بود. کامل و جامع.
ممنون از تحلیل خیلی کامل و عالی که داشتید
خیلی لذت بردم. اون مقاله Artificial transition هم حتما منتشر کنین.