چندین ماه است که تلفن یان ون وینکل [1] هدف تماسها و پیامکهای بسیاری از سوی افراد ناآشنا قرار گرفته است. او میگوید روزانه حدود 10 پیام به این شکل به دستش میرسد؛ جریانی بیوقفه از تماسهای امیدوارم حالت خوب باشه و خیلی وقته باهم حرف نزدیم از سوی مخاطبین بایگانیشدهی دفتر تلفن و دوستانِ دوستانِ دوستان.
عبارات متفاوتند، اما اصل مطلب یکی است. ون وینکلِ 49 ساله، اکنون در امارات متحدهی عربی کار میکند، اما بخش بزرگی از دوران حرفهای خود را در فوتبال عربستان سعودی گذرانده است و هم به عنوانِ مربی و هم مدیر فنی تیمهای ملی این کشور کار کرده است.
این همان دلیلی است که او را برای کارگزاران، دلالها و مدیران ارشدی ارزشمند کرده که بارها و بارها به تلفنش زنگ میزنند و همگی یک چیز را میخواهند: توصیه شدن به یک رئیس باشگاه عربستانی، مرتبط کردنشان به یک مقام رسمی در لیگ حرفهای عربستان، شماره تلفن هر کسی که ممکن است بتواند به آنها کمک کند تا سهمی از تب طلای تازهی فوتبال داشته باشند.
در هفتهی اول ماه ژوئن [هفتهی سوم خرداد جاری]، مقامات فوتبال عربستان سعودی و صندوق سرمایهگذاری عمومی [2] این کشور برنامهی جسورانهای را برای تحول فوتبال در این پادشاهی اعلام کردند: آنها اعلام کردند که صندوق سرمایهگذاری عمومی، ادارهی چهار تیم از برجستهترین تیمهای عربستان سعودی را به دست خواهند گرفت و صدها میلیون دلار برای خرید برخی از بزرگترین ستارههای فوتبال در دسترس قرار خواهد گرفت. و در همان لحظه، حتی پیش از آنکه اولین چکها صادر شوند، لیگ حرفهای [3] به یکی از جذابترین مقاصد جهان تبدیل شد.
درست مانند مداخلات این کشور در گلف، بوکس و بسیاری ورزشهای دیگر، استدلالِ ارائه شده توسطِ مقامات سعودی بر مزایای سلامت عمومی، نیاز به تنوع بخشیدن به اقتصاد کشور و کمک به کاهشِ اتکای اقتصادی به نفت تمرکز داشت. در خارج، توضیح بدبینانهتری مطرح شد: این فقط تلاش دیگری از سوی رهبران مستبد این کشور است برای پنهان کردن سوابقِ مفتضحانهی حقوق بشری، پشتِ پردهی پر زرق و برقِ ورزش.
با این حال، [دنیای] فوتبال وقت را برای کنجکاوی دربارهی چراها و دلایل تلف نکرد. در عوض، این ورزش – یا بهتر است بگوییم، شبکهای از کارگزاران و میانجیها، کارچاقکنها و واسطههایی که در تجارت غیرشفافِ خرید و فروشِ فوتبالیستها فعالند – همان کاری را کرد که همیشه وقتی پای معامله و پول در میان باشد، انجام میشود: دست به کار شدن.
گرداب
طولی نکشید که چشماندازِ جسورانهی عربستان سعودی از آینده به ثمر نشست. چند روز پس از اعلانِ صندوق سرمایهگذاری عمومی، کریم بنزما – آخرین برندهی توپ طلا – با یک جت خصوصی به جده رفت و با الاتحاد قرارداد امضا کرد. در هفتههای پس از آن، دهها بازیکن سطحبالای دیگر که در اروپا بازی میکنند، از جمله انگولو کانته، روبن نِوس و روبرتو فیرمینو، به دنبال او روانه شدند.
این احتمالاً فقط شروع ماجرا است. گزارشها حاکی است که وزارت ورزش عربستان سعودی با هدف دستیابی به حداقل 18 خرید برجسته، حدود 800 میلیون دلار را به تقویت لیستِ [بازیکنان تیمهای] لیگ در تابستان امسال اختصاص داده است. احتمال میرود فیلیپه کوتینیو و جردن هندرسون به الاتفاق ملحق شوند که اکنون توسط استیون جرارد ستارهی سابق لیورپول و انگلیس هدایت میشود. رادامل فالکائو و جیمز رودریگز کلمبیایی و فابینیو هافبک برزیلی نیز در حال بررسی پیشنهاداتی با ارقام هنگفت هستند.
سرعتی که با آن لیگ عربستان توانسته چنین ستارههایی، هرچند رو به افول را از باشگاههای نخبهی اروپایی دستچین کند، جاهطلبی این کشور را به امری گریزناپذیر بدل کرده است. در گفتوگو با تعداد بسیاری کارگزار، مربی، مقام مسئول و مدیران ارشدی که تجربهی دستِ اولی از نقل و انتقالات عربستان سعودی در تابستان امسال داشتند، تصویر بسیار متفاوتی نمایان شد.
کالیدو کولیبالی چلسی را به مقصدِ باشگاه الهلال ریاض ترک کرد؛ باشگاهی که پیش از این برای جذب لیونل مسی تلاش کرده بود (دفتر رسانه ای باشگاه الهلال/ رویترز).
خرید کولیبالی چند هفته پس از آن صورت گرفت که الاتحاد با کریم بنزما مهاجم فرانسوی به توافق رسید (آسوشیتدپرس).
همانطور که یکی از کارگزاران میگوید، مداخلهی عربستان در بازار نقل و انتقالات فوتبال «جنجال» به راه انداخته است. یکی از مدیران یک باشگاه بزرگ اروپایی، چند هفتهی گذشته را «آشوب» توصیف میکند. او نیز مانند بسیاری از افرادی که برای این مقاله با آنها مصاحبه شد، پذیرفت که به شرط ناشناس ماندن صحبت کند، زیرا آنها اجازه ندارند در مورد موضوعات حساسِ تجاری به طور علنی صحبت کنند.
و این فقط ون وینکل نیست که در درخواستها برای پیدا کردن رابط غرق شده است. به گفتهی چندین نفر، کارکنان باشگاههای عربستان سعودی در نمایهی لینکدین خود از سویِ مشتریان ناخواسته «بمباران» شدهاند. کارگزارانِ دارایِ روابط در عربستان برای خبردهی و معرفِ دیگران شدن تحت فشار قرار گرفتهاند.
در همین اثنا، کارچاقکنهایی با ادعایِ مشکوکِ نمایندگی از سویِ تیمهای عربستانی با باشگاههای اروپایی تماس گرفتهاند. صندوق دریافت پیام الکترونیکِ آژانسهای بزرگ پر از پیشنهاداتی برای بازیکنان این آژانسها شده است که به ظاهر از سوی تیمهای لیگ حرفهای رسیده است. حداقل در یک مورد، فرد مجبور شده در تلاش برای بررسی اینکه پیشنهاد واقعی است یا تقلبی، ساعتها وقت صرف بررسیهای لازم کند.
حتی تلفنهای کارمندان فعلی و سابق نیوکاسل یونایتد – تیمی لیگ برتری که بخش اعظم سهام آن به صندوق سرمایه گذاری عمومی تعلق دارد – بهطور غیرمنتظرهای دائم در حالِ زنگ خوردن است. برخی از تماسها از سوی کارگزارانی است که برای بازیکنانشان بازارگرمی میکنند. برخی دیگر از طرفِ تیمهاییاند که امیدوارند بتوانند بازیکنان مازادشان را به عربستانیها بفروشند. تعداد بسیار زیادی از این تماسها از سوی سودآورانِ خودخواندهای است که فاقد هر گونه اعتبار هستند.
اما گردابی که چشمانداز عربستان سعودی – چه به عمد یا به سهو- از آینده ایجاد کرده، هیچ کس را بهاندازهی خودِ سعودیها تحتِ تأثیر قرار نداده است.
عبرتآموزی
ماه ها طول کشید تا لیگ حرفهای عربستان، وزارت ورزش و صندوق سرمایهگذاری عمومی یا PIF، برنامهای برای دگرگونی فوتبال عربستان طراحی کنند. مشاوران خارجی، که مبالغ خارج از تصوری دریافت میکنند، طرف مشورت قرار گرفتند تا اطمینان حاصل شود که سرمایهگذاری «درست» است.
این کشور به صراحت اعلام کرد که نمیخواهد اشتباهات بیشمارِ چینیها را در آن برههایی که همهی نگاهها در سال 2016 متوجه سوپرلیگ چین شده بود، تکرار کند. این هدف، مانند بسیاری از پروژههای مرتبط با برنامهی چشمانداز 2030 ولیعهد، محمد بن سلمان، ساختن چیزی پایدار است.
تیمهای عربستان سعودی جزو بهترینهای آسیا هستند، اما بسیاریشان نیز ضعیفترین ساختارهای داخلی ممکن را دارند. تعداد کمی از آنها از دپارتمانهای کارکشته در زمینهی استخدام برخوردار هستند: یک مدیر اجرایی میگوید که برای سالها، آنها خریدارانی «مطیع» بوده و برای یافتن بازیکن به کارگزاران متکی بودهاند.
دارایی باشگاهها نیز میتواند یک شبه به طرز شگفتانگیزی افزایش یابد. در مقطعی از این فصل، الاتحاد – که اکنون میزبان بنزما و کانته و متعهد به قراردادهای 9 رقمی آنها شده است – بهمدت سه ماه نتوانست حقوق برخی اعضای خود را پرداخت کند. باشگاه در حالی خریدهای اخیر را اعلام کرد که هنوز پاداشهای مربوط به قهرمانی فصل گذشته را نپرداخته بود.
همچنین یکی دیگر از باشگاههای عربستانی هنوز پروندهی مفتوحی در دفتر حلِ اختلاف فیفا مستقر در مقر فیفا در زوریخ دارد؛ جایی که بازیکنان و تیمهایی که بر سرِ حقوق پرداختنشده یا مبالغ نقل و انتقالاتی با یکدیگر اختلاف دارند، به آن شکایت میکنند. النصر، باشگاه تازهی کریستیانو رونالدو نیز چنین است.
کریستیانو رونالدو که پس از جامجهانی با یک رکورد به النصر پیوست (یاسر بخش/ Getty Images).
علیرغمِ ورود موج جدیدی از ستارهها به جده و ریاض، بسیاری از آن مسائل حل نشده باقی ماندهاند. تا زمانی که پروندهها حل و فصل نشوند، باشگاههای دارای پروندهی مفتوح نمیتوانند قرارداد گلهای سرسبدشان را در سامانهی فیفا که اجازه نقل و انتقالات برون مرزی را صادر میکند، ثبت کنند.
مقامات سعودی پس از آن دریافتند که باید مستقیماً بر جذب بازیکنان نظارت کنند. دولت این پول را – بهعنوان هدیه و نه وام – ارائه میکند، اما سازمانِ لیگ بر چگونگی به مصرف رسیدنِ این پول نوعی بازرسی مرکزی اعمال خواهد کرد تا اطمینان حاصل شود که از این پول برای کمک به بهبود رقابتها استفاده میشود.
ون وینکل که با بسیاری از مدیرانی که وظیفهی اجراییکردنِ دورنمای جدید لیگ را بر عهده دارند در تماس است، میگوید:«آنها بسیار باهوشاند». «آنها بیجهت پول نمیپاشند، بلکه یک استراتژی وجود دارد».
بدین منظور، لیگ حرفهای فهرستی از چند ده خرید پیشنهادی – عمدتاً بازیکنانی در اوایل دههی 30 زندگیشان که بسیاری از آنها بازیکن آزاد بهحساب میآیند – و نیز مجموعهای از قوانین نسبتاً سادهی پایهای را برای باشگاهها منتشر کرد.
هر بازیکنی که حقوق سالانهی بیش از 3 میلیون دلار داشته باشد، باید از سوی لیگ مورد تأیید قرار گیرد. تیمها نباید بر سر یک خرید با یکدیگر واردِ رقابت شوند، و هر بازیکنی که از یک تیم به عنوان ابزار چانهزنی برای گرفتن دستمزدِ سودآورتر از رقیب استفاده کند، بلافاصله در لیست سیاه قرار میگیرد. از تیمها مصراً خواسته شده تا جمعباورانه فکر کنند. ایدهی انتصاب یک مدیر ورزشی برای کار به عنوانِ مدیر ورزشیِ کل لیگ مطرح شد. این نقش ممکن است بهزودی به مایکل ایمنالو [4]، که زمانی این سِمَت را در چلسی داشت، واگذار شود.
با این حال، فعلاً به باشگاهها درجهای از استقلال داده شده است. آنها اجازه دارند اهدافی را دنبال کنند که احساس میکنند با نیازهایشان مطابقت دارند. آنها مجبور نیستند برخلاف میل خود بازیکن بپذیرند.
برای نمونه، الهلال، یکی از چهار باشگاهی که قرار است تحتِ کنترلِ PIF [=صندوق سرمایهگذاری عمومی] درآید، وقتی فهمید لوکا مودریچ تنها قراردادی یکساله را در نظر دارد، با آن مخالفت کرد (بیشتر قراردادهای پیشنهادی به مدت سه سال اجرا میشوند تا اطمینان حاصل شود بازیکنانی که قرارداد امضاء میکنند تا آغاز جام جهانی 2026 در باشگاهِ سعودی حضور داشته باشند.)
عربستان سعودی دارای فرهنگ داخلی غنی فوتبالی و باشگاههایی مانند الهلال است که قهرمان آسیا شده اند (فایز نورالدین/ خبرگزاری فرانسه — Getty Images).
با این حال طولی نکشید و فرصتطلبانی که در گوشههای تاریکتر بازار نقل و انتقالات بیتوته میکنند، حفرههای سیستم را شناسایی کردند. مدیران عربستانی که به پیگیری فعالانهی بازیکنان عادت نداشتند، خود را سردرگم، رودروی شمار زیادی کارگزار یافتند که مدعی بودند اختیار انحصاری برای مذاکره از طرف مشتریان و یا نمایندگیِ انحصاری یک باشگاه اروپایی را دارند.
در همان زمان، لیگ متوجه شد که در مقاطعی ارزشگذاریهای این سازمان بسیار متفاوت از ارزشگذاریهای مدیرانِ تیمها است که ظاهراً از مصرفِ پول دولتی برای پرداختهای بسیار بالاتر از ارزش بازار خوشحالند. زمانی که الهلال پیشنهادی کلان برای پنج بازیکن چلسی ارائه کرد، مسئولانِ [لیگ] در خلوت از مبلغی که به نظر آنها بهشدت اغراقآمیز بود برآشفتند، چرا که معتقد بودند ممکن است باعث افزایش قیمتها در معاملات دیگر شود.
در عرض چند هفته، سازمان لیگ متوجه شد که باید رویکرد خود را تغییر دهد و راهی برای اِعمال نوعی ضابطه بر هرج و مرجِ جاری بیاندیشد. انجام این وظیفه بر عهدهی یک دیوانسالار گذاشته شد که سِمَتی تأثیرگذار اما کمسابقه در ورزش عربستان پدید آورده است. این مرد که در آستانهی تبدیلشدن به مهمترین فرد در فوتبال اروپا قرار داشت، سعد اللذیذ [5] است.
رسیدها
یکی از وظایف ون وینکل پس از تصدی پست مدیر فنی فدراسیون فوتبال عربستان سعودی در سال 2015، ترتیب دادن یک تور از چند باشگاه بزرگ اروپایی بود. او تعدادی از مسئولان فدراسیون و رؤسای چند تیم را به عنوان مهمان به همراه خود برد. هدف این بود که ببینند عربستان سعودی چه میتواند از مشهورترین کارخانههای پرورشِ استعداد اروپا بیاموزد.
ون وینکل ترتیبِ رزروِ هتلها، بازدیدها و امور سفر را داد. اگرچه او با سعودیهای بانفوذی سفر میکرد که به استاندارد ویژهای از تجمل عادت داشتند، اما بر اساس آنچه که بودجهی معقول توصیف میکند، برنامهریزی کرد. او میگوید: «ما در هتلهای مجللِ پنج ستاره نبودیم». «سفرِ دلپذیری بود، اما مرسدس با راننده یا چیزی از این قبیل نداشتیم. من خودم از دورتموند تا آژاکس را راندم».
تصمیمِ خوبی بود. پس از بازگشت، ون وینکل نه تنها آنچه که خود و گروهش آموخته بودند را در قالبِ ارائهای پر از جزئیات به صدها نفر از کارکنان فدراسیون عربستان عرضه کرد، بلکه مجموعهی کاملی از رسیدهای سفر را نیز اظهار کرد.
او پیشتر توسط شاهزاده عبدالله بن مساعد [6]، وزیرِ ورزش همگانی، به وزارت ورزش فرستاده شده بود. اما این معاون او در امور فنی و سرمایهگذاری بود که رسیدها را امضا کرد: اللذیذ.
اللذیذ از وقتی که در ماه مه [اردیبهشت/خرداد]، جایگزین یک مدیر بریتانیایی، گری کوک، رئیس لیگ حرفهای عربستان سعودی شد همین رویکرد سختگیرانه را در پیش گرفت. همکارانش او را با صفات گوناگونی از قبیلِ مؤدب، مؤثر و باهوش توصیف میکنند. انگلیسی او «بیعیب و نقص» است. به قول ون وینکل، او «کسی است که کلان فکر میکند».
تصویر: الاتحاد در این فصل قهرمان لیگ برتر عربستان و سوپرجام عربستان شد (یاسر بخش/ Getty Images).
با این حال، اطلاعات دقیقی از جزئیات زندگیِ او موجود نیست. گفته میشود که اللذیذ طرفدارِ سرسختِ N.F.L است. طبق بیانیهی لیگ حرفهای، او دارای مدرک کارشناسی ارشد در مدیریت پروژه از دانشگاه لیورپول است. او همچنین پیش از این انتصاب، به عنوان مدیر اجرایی و نایبرئیس پرو لیگ حضور داشته و در هیئت مدیرهی تعدادی از تیمهای اروپاییِ متعلق به شاهزاده عبدالله، از جمله شفیلد یونایتد، حضور داشته است.
اینکه هر یک از این وظایف چقدر او را برای وظیفهی فعلیاش آماده کرده است – مدیریت گردشِ صدها میلیون دلار و جذب و توزیع برخی از بهترین استعدادهای فوتبال جهان در بین باشگاههای لیگ حرفهای – کاملاً مشخص نیست.
در شفیلد یونایتد، او به تخصیص بودجه و ارزیابی عملکرد کمک کرد، اما در طول دورهی یکسالهی حضورش به عنوان مدیر، کارکنان باشگاه به یاد نمیآورند او در جذب بازیکن یا حضور در جلسات هیئت مدیره مشارکت کرده باشد. بنابراین، منحنی یادگیری او در تابستان امسال باید شیب تندی گرفته باشد.
در تلاش برای افزودن بر کارآییِ کوششهای لیگ حرفهای برای جذب بازیکنان، اللذیذ به اروپا نقل مکان کرد. او با تقسیم اوقات خود در لندن، پاریس و اسپانیا تمام تلاش خود را کرد تا از هیاهو دوری کند و برنامههای عربستان سعودی را که به دقت تنظیم شدهاند، در مسیر تعیینشده پیش ببرد.
از این رو، دسترسی به او به شدت کنترل میشود. او عمداً نمایهی اطلاعات عمومی خود را از جمله برای رسانههای خبری، در سطح پایین نگه داشته است و به درخواستهای مصاحبهی ما برای این مقاله پاسخ نداد [7]. کارگزارانی که ادعا میکنند نمایندهی یک بازیکن هستند، برای ترتیب دادنِ یک جلسه باید وکالتنامهی چاپی یا مستندتر از آن، خودِ بازیکن را با گوشت و پوست ارائه کنند. اللذیذ تمایلی به صحبت با واسطهها ندارد. یک کارگزار میگوید سیاست او «فقط گفتگوی مستقیم است».
حتی به قدرتمندترین کارگزاران در فوتبال اروپا گفته شده است که در صورت نیاز به یکی از مشتریانشان، سعودیها خودشان تماس خواهند گرفتند. هیچ رفتار تبعیضآمیزی برای یک بازیکن مشخص نسبت به دیگری وجود نخواهد داشت؛ این درسی کلیدی است که سعودیها از تجربهی چین گرفتهاند.
در عوض، دو آژانس اروپایی به طور غیررسمی تعیین شدهاند تا به عنوان پیشقدمهای [8] او در میانِ انبوهِ اطلاعات نادرست در بازار جستجو کنند تا مطمئن شوند اللذیذ بیدخالتِ کسی میتواند به بازیکنانی برسد که لیگ و باشگاههای تحت اختیارش میخواهند. یکی از مقامات نزدیک به مدیریت لیگ میگوید: «تمرکز او روی بازیکنانی است که بتوانند به پیشرفت لیگ کمک کنند. آنها باید طرح جامع را کامل کنند».
اکنون این اللذیذ است که در نهایت دسترسی به بازار عربستان را کنترل میکند. او انتخاب میکند که کدام بازیکنان، کدام کارگزاران و کدام باشگاهها از تب طلا سود ببرند.
او کسی است که همهی آنها – کارگزاران و میانجیها، کارچاقکنها و خیالبافها – اگر میخواهند ادعای خود را مطرح کنند، باید با او صحبت کنند. او همان شماره تلفنی است که همه بهدنبالش هستند. او برای بیشتر افراد، شمارهای است که هرگز به دست نمیآید.
[1] Jan Van Winckel
[2] Public Investment Fund [PIF]
[3] Saudi Pro League
[4] Michael Emenalo
[5] Saad Al-Lazeez
[6] Abdullah bin Musaid
[7] مترجم این ادعا را تأیید میکند، چرا که برای یافتن املای درست نامش زمان زیادی صرف کرد اما محتواهای مرتبطِ اندکی دربارهی او یافت.
[8] Sherpas
**********************************************
عنوان انگلیسی مقاله: Inside the Saudi Gold Rush
منبع: The New York Times
تاریخ انتشار: جولای ۲۰۲۳