رئال مادرید برای پنجمین بار طی تقریبا یک دههی گذشته، فاتح لیگ قهرمانان اروپا شد، در حالی که در شروع فصل کمتر فوتبالبینی آنها را شانس قهرمانی میدانست.
این یک فینال خاص بود؛ شبی که خیل عظیمی از هواداران لیورپول پشت در های ورزشگاه اجازه ورود نداشتند تا یک رسوایی بزرگ برای مسئولان برگزاری یوفا به جا بماند و بازی با 36 دقیقه تاخیر در حین هو کردن سرود یوفا توسط تماشاگران آغاز شود.
لیورپول در یک فصل طاقتفرسا به ایستگاه 63 رسیده بود تا با یک برد شیرین که در دسترس نیز بنظر میرسید ناکامی خود را در لیگ به فراموشی بسپارد. آنها تا قبل از بازی پایانی در تمام دیدارها به استثنای بازی خانگی برابر اینتر پیروز از زمین خارج شده بودند اما در طرف مقابل داستان کاملا متفاوت بود.
رئال آنچلوتی در مرحلهی گروهی در هر دو بازی رفت و برگشت مقابل اینتر شوتهای کمتری زد و xG (شاخص متوسط گل) کمتری تولید کرد اما در نهایت با 5 برد و فقط یک باخت ناباورانه به شریف صدرنشین گروه شد. با این حال در هر بازی در مرحلهی حذفی لیگ قهرمانان، برابر پاری سن ژرمن، چلسی و منچستر سیتی آنها نسبت به حریف خود شوت های کمتری داشته اند و xG مجموع رفت و برگشت پایینتری به ثبت رساندند. این الگو نمیتواند فقط شانسی باشد. شنبه شب در استادو د پرانس، لیورپول نیز مانند قربانیهای قبلی 24 به 4 شوت به تیم مادریدی برتری داشت. تنها تفاوت بین فینال و آنچه پیش از این اتفاق افتاده این بود که این بار در هیچ لحظهای رئال بازندهی بازی نبود تا به اعجازِ کریم بنزما محتاج شود.
ترکیب آغازین
نگرانی اصلی هواداران لیورپول قبل از شروع مسابقه مسئلهی بهبودی کامل تیاگو و ارزیابی مدت زمان حضور او در این بازی سرنوشتساز بود. گرچه هواداران با دیدن نام او در ترکیب اولیهی اعلام شده دلگرم و خاطر جمع شدند، اما در فرایند گرم کردن قبل بازی نشانههایی وجود داشت که او همچنان مصدوم است و حتی خبر از خارج شدن نام او از لیست بازی پخش شد، اما نهایتا با پذیرش ریسک از ابتدا به کمک تیم کلوپ رسید.در قلب دفاع تشخیص کلوپ برای مهار تهدیدکنندهی اصلی حملات رئال در نبردهای 1 به 1، یعنی وینی جونیور، استفاده از فیزیک و سرعت کوناته بود تا ماتیپ روی نیمکت بشیند. در خط حمله ترکیب جواب دادهی دیاز به عنوان بال چپ و مانه در نوک حمله در کنار صلاح به کار گرفته شد.
ترکیب رئال مادرید بدون شگفتی و ابهام ساعتها زودتر از زمان بازي اعلام شد تا شاگردان آنچلوتی به مانند رقیب خود با آرایش ۳-۳-۴ وارد زمین بازی شوند. تنها تغییر مادریدیها به نسبت بازی قبل در این جام بازگشت آلابا از مصدومیت و حضور در کنار زوج خود ادر میلیتائو بود.
الگوی لیورپول در حمله؛ بیدقت و بدون خروجی مطلوب
لیورپول همواره یکی از بهترین تیمهای اروپا در حرکات ترکیبی در کنارهها و رساندن توپ نهایی به محوطهی حریف بوده و به ویژه در سمت راست این عمل را متبحرانه با مثلث صلاح، هندرسون و آرنولد انجام میدهد.
سه راس پویا این مثلث با شناخت زیاد از یکدیگر و خوانش جریان(flow) بازی بسته به آرایش دفاعی تیم مقابل، شکل و زاویهی خود را تغییر میدهند.
تصویر بالا به خوبی الگوی ثابت لیورپول در حملات را به ما نشان میدهد. ترنت-الکساندر آرنولد در نیم فضا و عقبتر از دو راس دیگر مثلث از صلاح و هندرسون حمایت میکند (support role).
نقش غیرمتعارف آرنولد به عنوان یک فولبک به لیورپول این امکان را میدهد که با از دست دادن توپ و انتقال از حمله به دفاع، تیم مالک توپ تحت فشار قرار گیرد و دامنهی حملات تیم تشدید شود. از همه مهمتر توانایی آرنولد در دادن پاسهای بلند دقیق از نیمفضای راست به مهاجمین در جناح مخالف و ارسالهای زودهنگام (early cross) و با ارتفاع مناسب به شش قدم تنوع و خلاقیت بسیار زیادی به نقشههای هجومی تیم میدهد (ارجاع به مقالهی دگردیسی ترنت الکساندر آرنولد).
هندرسون با دوندگی و تلاش بیوقفه به دنبال به هم زدن نظم دفاعی رئال بود و با حرکت از داخل به کنارهها سعی بر به حرکت در آوردن کروس به منظور باز شدن کانالهای میانی داشت (runner role)؛ و محمد صلاح این فرصت را پیدا میکرد که با حرکت به درون محوطه خود را با مدافعان میانی رئال ایزوله کند و با شم گلزنی خارقالعاده کار را برای مدافعان رئال سخت کند.
تیاگو با یک پاس دقیق، هندرسون را در کنارهی زمین صاحب توپ میکند و او با یک ضربهی سر توپ را به آرنولد در پشت محوطهی جریمه میسپارد تا او با فریب مدافعان و تبدیل کردن به زاویهی بهتر برای پاس نهایی فرصت گلزنی عالی با xG 0.29 (با ارزشترین در کل مسابقه) را بسازد، اما صلاح با درخشش کورتوا در امر گلزنی ناموفق بود.
کمتر از 3 دقیقه بعد همان الگو تاکتیکی تکرار شد و این بار آرنولد به ناچار به جای پیشروی به محوطه، قصد به شوتزنی کرد و با بیدقتی در زدن ضربه لیورپول دوباره در گلزنی ناکام ماند.
در نیمهی دوم نیز شاگردان کلوپ همچنان اصرار به تشکیل مثلث کناری (wide triangle) برای رسیدن به دروازه مادریدیها داشتند و با همان شیوهی مشابه در الگوهای قبلی با بیدقتی در پاس آخر و البته دفاع منسجم و متراکم رئال در محوطه جریمهی خودی به نتیجهی مطلوب نمیرسیدند تا با نزدیکی به اتمام بازی خروجی حملات ساختارمند قرمزها به صفر میل کند.
وارونگی برای گذر از پرس لیورپول
مطابق آنچه که از تیم کلوپ انتظار داشتیم در فینال نیز دست از سبک بازی هوی متال خود برنداشتند و بیوقفه از یک سوم دفاعی رئال (High Block) مشغول فشار آوردن به مدافعان مادرید بودند.سه مهرهی جلویی لیورپول دائما به دو مدافع میانی و دروازهبان مادرید فشار وارد و آنها را محبور به دادن پاس بلند بیهدف میکردند. مانه با پوشش سایهای (cover shadow) کاسمیرو هافبک محور یگانهی سفیدپوشها را نیز از بازی خارج کرده بود و علاوه بر آن، عدم توانایی ضدپرس وی گزینههای پاس را در ساختبازی فاز اول به شکل چشمگیری محدود میکرد.
رهایی از پرس شدید و منظم لیورپول کار سادهای نیست و تیمهای بزرگ اروپایی روبروی لیورپول بارها در دام کنش مدرن بازی عقب از زمین خود افتادهاند و با لو دادن توپ (turnover) در زمین خودی سخاوتمندانه پاداش ریسک همهجانبهی لیورپول را به آنها اعطا کردهاند. اگر چه شاگردان کارلتو در 20 دقیقهی ابتدایی بازی نتوانستند زیر پرس همهجانبهی لیورپول سر بالا کنند، اما با یک دگرگونی در شعاع حرکتی و اصلاح چینش مهرهها ورق بازی را برگردانند؛ وارونه کردن مثلث میانهی زمین.
جلوگیری از شرکت مودریچ و کروس در فاز اول ساختبازی و حذف آنها از جریان بازی توفیق موقت ساختار بینقص دفاعی لیورپول بود و خیلی زود با نبوغ ذاتی و بازیخوانی زیرکانه یا دستور از پیش تعیینشدهی آنچلوتی، به خط اول ساختبازی اضافه شدند و عقبتر از کاسمیرو جایگیری میکردند. هر دو بازیساز عقب زمین (ِDeep-lying Playmaker) مودریچ و کروس کیفیت بالایی در پاسهای خود ارائه میدهند و با دارا بودن رنج پاس بالا به راحتی تیم را از زیر فشار خارج و مهاجمان را در فضای مناسب صاحب توپ میکنند.
بنا به آنچه در تصویر بالا مشاهده میکنید، مودریچ با عقبروی به خط اول ساختبازی اضافه شده و با دو مدافع میانی رئال یک خط عریض 3 نفره را تشکیل داده تا مدافعان کناری بیپروا بالا بیایند و با عریض کردن زمین بازی، فشردگی و تراکم دفاع لیورپول را به چالش بکشند. در میانهی زمین کاسمیرو با قرارگیری استادانه بین مدافعان و هافبکان لیورپول آنها را وادار به تعلل در اقدام پرس همهجانبه میکند و متعاقبا منجر به واگرایی حرکاتشان نسبت به نقطه مرجع (توپ) میشود تا تیم برای حفط انسجام واحد دفاعی به عقب هل داده شود (Push the Press).
یک مثال مشهود دیگر، این بار مودریچ و کروس هر دو به خط اول ساختبازی اضافه شدند تا با برتری عددی در مقابل خط اول پرس لیورپول گزینهی پاس آزاد کنند. سیال بودن شعاع حرکتی مادریدیها این تیم را غیرقابل پیشبینی برای رقیب میکند و تفکرات یکدست آنها نیز دستخوش هرج و مرج میشود.
به آنها فضایی در پشت دفاع برای فرار ندهیم
خط دفاعی را تا حد ممکن به دروازهی خودی نزدیک کنیم. آیا میتوان ساختار دفاعی رئال مادرید را به همین تک گزاره مختصر کرد؟ ساختار دفاعی رئال آنچلوتی به تناسب مالکیت لیورپول در هر مکان و زمان از بازی متنوع و غنی از ریزجزئیات تعیینکننده نتیجهی بازی است. سفیدهای شهر مادرید بسته به فاز ساختبازی و گردش توپ در هر یکسوم زمین، آرایش ویژهای برای کنترل قدرت هجومی تیم انگلیسی داشتند.
زمانی که لیورپول در یکسوم دفاعی خود توپ را به گردش در میآورد، شاگردان آنچلوتی با آرایش ۲-۴-۴ هایبلاک تلاش میکردند تا (۱) توپ را در یکسوم و در زمانی که ساختار لیورپول سازماندهی نشده است بدزدند و از ترناور نهایت استفاده را برای گلزنی کنند(عملی که در انجام آن مهارت دارند) و (۲) با شلوغ کردن کانال میانی و قطع ارتباط طولی ضربآهنگ بازی را بخوابانند. فندایک به اجبار و بدون هرگونه ریسک در عرض با کوناته بازی میکند و او توپ را به آرنولد میرساند تا با به بنبست خوردن پیشروی لیورپول ساختار دفاعی مادرید به شکل واحد و هماهنگ در میانهی زمین (Mid-Block) قرار گیرد تا دقایق زیادی از بازی در نیمهی زمین رئال ادامه داشته باشد.
با گذر لیورپول از خط اول پرس، مادرید فورا به آرایش ۲-۱-۳-۴ تغییر شکل میداد. کروس و والورده هر دو وظیفهی پوشش نیمفضا را بر عهده داشتند تا با اشغال آن بیاعتنا به جابجاییهای فریبندهی رقیب مسیر پاس طولی به بالهای درونزن لیورپول را ببندند و آنها را بینصیب از لمس توپ پشت محوطهی جریمه (Penalty Box) کنند.
تدبیر آنچلوتی در برقراری تعادل بین فاصلهی خط دفاعی تا دروازه و تراکم طولی بین لایههای دفاعی، دادن اختیار عمل و شعاع حرکتی آزادانه به شماره 10 با تجربهی خود، لوکا مودریچ، بود. او به خوبی در زمانبندی دقیق فابینیو و تیاگو – دو تغدیهکنندهی اصلی لیورپول – را تحت فشار میگذاشت و آنها را وادار به تاخیر در بازی با دادن پاس کمارزش میکرد.
بنزما و وینیسیوس بدون شتابزدگی به عقب برمیگشتند (Track Back) تا با کمترین افت انرژی در موج بعدی لیورپول به کار دفاع مشغول شوند و در صورت لو رفتن توپ در ثانیههای ابتدایی مالکیت که نرخ خطای ذهنی به نسبت بالا است، نهایت بهره را ببرند.
عملکرد فوقالعاده و منعطف ساختار دفاعی رئال مادرید در یکسوم خودی نیز پا برجا است. مانند تصویر زیر، آرایش دفاعی منظم و خطوط متراکم مادرید فضایی را به بازیکنان لیورپول برای موقعیت گلزنی نمیدهند و در هر ناحیهی زمین بازی، اصل برتری عددی را متعهدانه رعایت میکنند. با عقبروی بنزما مودریچ به کمک والورده در یک خط جايگیری میکند تا با نفود رابرتسون، والورده با خیال جمع نیمفضا را رها و به کناره حرکت کند.
در نیمهی دوم و با تشدید فشار لیورپول برای جبران گل خورده، مادریدیها برای مراقبت از حضور هر دوی رابرتسون و آرنولد در یکسوم هجومی دست به تغییر در بلاک دفاعی خود زدند تا (۱) با تعریض خط دفاعی برتری عددی را در کنارهها از قرمزپوشان بگیرند و (۲) با تراکم بیشتر و حضور حداقل 3 نفر در 18 قدم تمامی توپهای واصله به محوطه را قطع یا دفع کنند.
مثال خوب دیگر از انعطاف ساختاری رئال را در تصویر زیر میتوانید ببینید؛ در دقایق پایانی با برگشت توپ به نیمه رئال در پی ضدحمله ناموفق آنها ضربآهنگ بازی ناخواسته اوج گرفت، اما پختگی و تجربهی بالای کاسمیرو به کمک رئال آمد تا با بو کشیدن فضای خالی بین مدافعان و تشخیص به موقع از کنش هجومی محمد صلاح به خط دفاع اضافه شود تا با فشردگی کافی بازی طولی لیورپولیها فرجام نداشته باشد.
فوتبال برای شما آسان خواهد شد، وقتی که بازیکنان باکیفیت در اختیار داشته باشید. فارغ از ساختار دفاعی واحد و نظاممند رئال لازم است که اذعان کنیم نقش کاسمیرو و کورتوا به ترتیب در محافظت از باکس رئال و بینتیجه گذاشتن حملات لیورپول چشمگیر است. کاسمیرو با آگاهی محیطی بالا و بازیخوانی بینظیر فضای خطرناک را استشمام و با انفعال موثر یا کنش موفقیتآمیز راه را بر مهاجمان لیپورپول سد میکرد. کاسمیرو در بازی فینال از 5 نبرد هوایی سربلند بیرون آمد و آمار 100 درصد موفقیت را ثبت کرد. در دوئلهای زمینی از 11 اقدام، 8 مورد را برنده شد و با آمار 5 تکل، 4 بلاک، 4 قطع توپ و 3 دفع توپ در طول 90 دقیقه شب خیرهکننده و حتی بالاتر از استانداردهای خودش به جا گذاشت.
اتفاق نومیدکننده برای لیورپول این بود که با گذر از مسیر دشوار به دروازهی مادرید، باید با سنگربان با انگیزه و آمادهی این فصل روبرو میشدند و غول اخر را شکست میدادند تا به رستگاری برسند. اما دروازهبان بلژیکی با نمایش خارقالعاده به ویژه در 3 صحنه رودرو با مهاجم مصری، نام خود را در فینالها جاودانه کرد. کورتوا که با درد مصدومیت از ناحیه استخوان لگن پا به مسابقه گذاشته بود پس از پایان بازی به این شکل جواب منتقدان خود را داد:
«من به این جام برای زندگی حرفهای خودم و به منظور کسب احترام برای نامم نیاز داشتم، چون فکر میکنم به اندازهی کافی به من احترام نمیگذارند، خصوصا در انگلستان».
بنا بر دیتای محاسبه شده توسط پایگاه معتبر اطلاعاتی “The Analyst”، ارزش 9 شوت روانه شده به دروازهی او برابر با مقدار 2.6 است. این عدد میتواند به ما نشان دهد که به طور تقریبی تیبو کورتوا با عملکرد کمنظیر خود مانع از به ثمر رسیدن 2 تا 3 گل مورد انتظار به دروازه مادرید شده است. درخشش او خلاصه به دیدار پایانی نمیشود، چرا که با ثبت +5.1 PSxG (امید شوت در چارچوب – گل دریافتی) در بین تمامی دروازهبانان این فصل لیگ قهرمانان اروپا رتبه اول را در اختیار دارد.
اعتماد به والورده، تکه آخر پازل قهرمانی
سفیدهای شهر مادرید استعدادهای برجسته و بعضا گرانقیمت بسیاری دارد که کیفیت عالی خود را در زمین فوتبال نشان می دهند. فده والورده محصول آکادمی باشگاه پنارول مونته ويديو پایتخت کشور اروگوئه میداند که مادریدیستا بودن به چه معنا است و هر آنچه را که ممکن است در مسابقه به کار میبرد. والورده در هر زمان از بازی، فکرشده با شعاع حرکتی آزادانه از بازیکنان خودی حمایت میکرد؛ چه در فاز دفاعی که به لایهی آخر اضافه میشد تا با برتری عددی زهر حملات لیورپول گرفته شود (قبلا اشاره شد) و چه در فاز هجومی که با سرک کشیدن به بیشتر نقاط زمین نظم ساختار دفاعی رقیب را به هم ریزد.
دقیقه 25، بعد از فشار اولیهی لیورپول، رئال لحظاتی در امر گردش توپ موفق است و با تعداد نفرات محدود سعی در نگه داشتن توپ در زمین حریف و خلق فضا میکند. والورده برای حمایت از زوج وینیسیوس و بنزما از پست اصلی خود خارج میشود و به آنها گزینهی پاس اضافی میدهد. راس پویای مثلث خط حملهی رئال با جابجاییهای مکرر و توانایی حمل توپ در فضاهای تنگ، لیورپول را وادار میکرد که برای حفظ فشردگی پرس بالای خود ناخواسته مجبور به تغییر شکل شود و فضای زیادی را در کنارهها به مادریدیها بدهد.
در یک مثال واضح دیگر، هافبک اروگوئهای توسط 3 قرمزپوش احاطه شده است. والورده بافراست زیرکانه به سمت خط کناری، بدن خود را بین توپ و مدافعان قرار میدهد و با توانایی حمل توپ عالی و تغییر سرعت حرکت خود (Balance) از مهلکه فرار میکند.
و بلافاصله با برداشتن 1 به 1، سر را بالا و توپ را به جناح همیشه فعال مادرید ارسال میکند.
در نیمهی دوم بازی، الگوی تکراری اورلود در سمت راست مادرید با مثلث مودریچ-کارواخال- والورده تعیینکنندهی نتیجه بازی بود. مودریچ به مانند بازی سیتی با عقبروی و جذب بازیکنان دفاعی حریف آنها را از پست اصلی خود ماهرانه خارج میکند (outposition) و به واسطهی تعلل عامدانه در دادن پاس خطشکن، گپ مناسبی را بین خطوط به وجود میآورد تا بازیکنان تکنیکی رئال با مدافعان تنها شوند و با برداشتن 1 به 1 – کاری که ذاتا در آن تبحر دارند – به گل پیروزی برسند.
صحنهی گل را مرور کنیم. مودریچ با جاذبهی خود رابرتسون را از جای اصلی خود خارج میکند و با دادن یک پاس دقیق و غیرمنتظره به کارواخال که پشت شانهی تیاگو حرکت کرده است، 3 نفر را از جریان بازی خارج میکند. راس دیگر مثلت نیز بافراست به فضای آزاد شده از تحریک رابرتسون جابجا میشود.
کارواخال با دریافت توپ و داشتن فرصت کافی برای اسکن پیرامون خود، کاسمیرو را صاحب توپ میکند تا او نیز بدون معطلی والورده را ببیند و به او پاس دهد. کیفیت و آرامش ستارههای رئال در ساختبازی عملا پرس لیورپول را نافرجام گذاشت تا این توالی (sequence) منتج به یک موقعیت عالی 3 در برابر 3 شود.
با حمل توپ والورده تا نزدیکی محوطه، فندایک با حفظ فاصله و تنظیم زاویهی خود برای جلوگیری از اورلپ کارواخال به والورده و بلاک ارسال هوایی فرصت اضافه شدن وینی به 18 قدم را میدهد تا او با فرار از نقطهی کور آرنولد با یک ضربهی بغل پا تنها گل بازی را به ثمر برساند.
جمعبندی
لیورپول بازی را خوب شروع کرد، اما تحت تأثیر بزرگی ستارگان رئال که همواره تمپوی بازی را دیکته میکردند، قرار گرفت. وینیسیوس جونیور درست قبل از اتمام یک ساعت اول ضربهی نهایی را وارد کرد و دیگر اهمیتی ندارد لیورپول پس از آن چه کرد، چرا که کورتوا سد راه آنها بود.
غیر قابل باور است که بگوییم بهترین نسخهی لیورپول در دوران کلوپ نتوانست در این فصل عنوان قهرمانی لیگ برتر یا لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد. تیمی که 94 گل زد و فقط 3 بار در تمامی مسابقات شکست خورد، اما در هر فینالی که بازی کرد نتوانست گلزنی کند؛ تیمی که قدرت و اقتدار آن سالیان زیادی در بین فوتبالیها دست کم گرفته نمیشود، اما بايد اعتراف کرد جامها هستند که در ذهنها باقی میمانند.
اما در سمت دیگر رئال نشان داد چنانچه کمتر فوتبالدوستی قبل بازی شانسی برای پیروزی آنها روی کاغذ قائل بود، اما جوهرهی تاریخی آنها یعنی ذهنیت برنده و خودباوری سرسختانه تا لحظهی آخر پشت هر تیم قدرتمند را به زمین میکوبد. مادرید آنچلوتی اگر چه به ظاهر شمای یک تیم مدرن را نداشت، اما آنها مقابل حریفان سطح پیشرفته تاکتیکی کلاس اصول فوتبال را به نمایش گذاشتند و با ایجاد بینظمی عامدانه در شکل بازی خود، جریان بازی را از کنترل قرمرها خارج کردند. «فکر میکنم این که لیورپول رقیب آسانتری از بقیه بود به ما کمک کرد. آنها تیمی با هویت مشخص هستند و ما توانستیم به شکلی که لازم است برای این بازی آماده شویم».
کارلو آنچلوتی در دورانی که بیشتر سرمربیان نامی در اروپا اصرار به فلسفهی بازی مشخصی دارند، به اولین مربیای تبدیل شد که به چهار قهرمانی لیگ قهرمانان میرسد. تاکتیسین ایتالیایی از عصر موفق میلان با ۱-۲-۳-۴ درخت کریسمس تا تغییر به ۳-۳-۴ امروزی در اورتون و رئال فعلی نشان داده است که در اندیشههای تاکتیکی خود دگم نیست و همواره ساعی در پیادهسازی سیستمی بهینه برای موفقیت تیم است.