در نخستین بازی هفتهی 34ام لیگ برتر دو رقیب سنتی یعنی آرسنال و یونایتد به مصاف هم رفتند. یونایتد پس از شکست سنگین در ورزشگاه آنفیلد برابر دیگر رقیب دیرینه یعنی لیورپول پا به این بازی گذاشته بود تا شاید با بازگشت روحیهبخش رونالدو به ترکیب اصلی بتواند شانس خود را برای حضور در کورس کسب سهمیه لیگ قهرمانان زنده نگه دارد. حضور رونالدو از این جهت مهم بود که دو پیروزی یونایتد در ده بازی اخیر مقابل تاتنهام و نوریچ رقم خورده و نقطه اشتراک آنها هتتریک رونالدو بوده است.
در سوی دیگر، آرسنال پس از 3 باخت متوالی و نمایش متزلزلی که منتج به از دست دادن جایگاه چهارم جدول شده بود، توانست در خانهی چلسی 3 امتیاز حیاتی را با شناگری به نام ادی انکتیا که انگار تاکنون آب ندیده بود بدست آورد و ورق را برگرداند.
ترکیب ابتدایی
میکل آرتتا با یک تغییر نسبت به ترکیبِ امتحان پس دادهی بازی قبل، توپچیها را برای برد روانهی میدان کرد. هولدینگ جای خود را به سدریک سوارش داد تا زوج دفاع میانی گابریل – وایت توان بالا بازی کردن خط دفاعی را فراهم سازد.
در سوی دیگر میدان رونالدو با گذشت چند روز از تراژدی از دست دادن فرزند تازه به دنیا آمده و بهبود شرایط روحی به کمک یونایتد در خط حمله آمد تا انگیزه و همت به کالبد بیروح تیم رانگنیک بدمد. دیگر تغییر یونایتد خارج شدن هری مگوایر مدافع ملیپوش گرانقیمت از ترکیب اصلی به علت پیامدهای شایعهی تهدید بمبگذاری طرفدران ناراضی در خانهاش بود.
آرایش آرسنال در هنگام تصاحب توپ
آرتتا پس از ناکامی در تعریف پست جدید فولبک چپ کاذب برای گرانیت ژاکا به همان الگوی کهنهی استفادهی نامتقارن از مدافعان کناری بازگشت. بنا به آنچه در تصویر میبینید، آرسنال در زمان شروع ساختبازی به چینش 5-2-3 تغییر شکل میداد. سدریک سوارش در عرض مدافعان میانی باقی میماند تا نونو تاوارش در جناح مخالف آزادانه به یکسوم منچستر اضافه شود. هدف این کار این بود که به دلیل عدم پختگی و ضعف او در حفظ توپ زیر فشار حریف از فاز اول ساخت بازی دور باشد. زوج الننی و ژاکا در پست 6 (هافبک دفاعی) و امیل اسمیت رو و مارتین اودگارد در نیمفضاهای به ترتیب چپ و راست از انکتیا تک مهاجم توپچیها حمایت میکردند. ساکا و تاوارش در کنارهها موظف به کش آوردن خط دفاعی یونایتد بودند تا اجرای مطلوب اصل فشردگی عرضی دفاع یونایتد را به چالش بکشند.
ایدهی تیم آرتتا که در این فصل مکرر در بازیهای مختلف دیدیم استفاده از تواناییهای اودگارد و ساکا در فضاهای کوچک و مشارکت قوی آنها برای خلق موقعیت از رسیدن به منطقهی مناسب برای دادن پاس نهایی به منطقهی طلایی است؛ چنان که بوکایا ساکا بیشترین تعداد پاس را از مارتین اودگارد دریافت کرده است. تصویر زیر به ما نشان میدهد که به درستی بیشترین تهدید آرسنال از نیمفضای راست و با حرکات ترکیبی ساکا و اودگارد شکل گرفته است.
ماتیچ به دور از سالیان اوج بازیگری
در غیاب یکی از کلیدیترین مهرههای یونایتد دوران رانگنیک، ماتیچ پا به سن گذاشته باید جای خالی فرد را که یکی از بهترینهای بازی رفت این دو تیم بود به خوبی پر میکرد، چرا که مغز متفکر حملات توپچیها به اندک فضا و زمان نیاز دارد تا کلاس و هنر فوتبال خود را به نمایش بگذارد.
در بازیهای متعددی در این فصل نظارهگر این مورد بودیم که اودگارد در حضور یک هافبک تخریبی و چابک در تیم مقابل از بازی محو میشود و به سختی یارای چیره کردن خود به حفاظت فشردهاش را دارد.
در بیشتر دقایق بازی نمانیا ماتیچ نقش پوشش سایهای (Cover Shadow) را بر عهده داشت تا مانع از رسیدن توپ به او شود و زاویه پاسدهی را به سایر بازیکنان آرسنال که انگار دستور داشتند در اولین فرصت او را پیدا کنند و به او توپ را بسپارند تنگ نماید. اما به دو دلیل این عملیات موفق آمیز نبود: 1) عدم چابکی لازم و تحرکپذیری (mobility) پایین ماتیچ که کار اودگارد را برای آزاد شدن از او آسان کرده بود و 2) شعاع حرکتی سیال اودگارد و حضور در کنارهها ماتیچ را مجبور به احتیاط در جابجایی برای حفظ جایگاه خود در میانهی زمین میکرد و او سردرگم و منفعل میشد، چرا که با عقبروی (ِdrop back) انکتیا عملا یک برتری 2 به 1 در میانهی زمین به آرسنال داده میشد.
در این صحنه، ماتیچ برای حمایت از پرس خط اول یونایتد از موقعیت اصلی خود خارج شده، اما آرسنال با اضافه شدن الننی به خط اول ساخت بازی از پرس یونایتد خارج میشود و به دلیل تعلل برونو در فشار به الننی و کندی ماتیچ برای پوشش زاویهی پاس اودگارد، محمد الننی با وقت و تمرکز کافی توپ را به اودگارد تحویل میدهد تا در ادامه با فرار اودگارد باعث پیریزی گل دوم آرسنال شود.
با مدیریت خوب تلس و انرژی سانچو در عقبروی به موقع موقعیت برتری عددی ۲ به ۱ آرسنال کنترل شد، اما با برگشت دوبارهی توپ به پشت محوطه، ماتیچ این بار هم ناتوان از قطع توپ پاس بود تا با یک دو صورت گفته و فضای خالی بین واران و تلس ساکا صاحب توپ شود و با اعلام خطای پنالتی، گل دوم به ثمر برسد.
یونایتد عاجز از پرس آرسنال
آرسنال با بلاک دفاعی 2-4-4 در زمان عدم مالکیت سعی در پرس بالا از یکسوم دفاعی یونایتد داشت. آرتتا به درستی ضعف یونایتد را در ساخت بازی از عقب زمین تشخیص داده بود و برنامهی بدون نقصی را برای مقابله با آن طرحریزی کرده بود. ادی انکتیا و مارتین اودگارد که به ترتیب با 21 و 24 «اقدام به پرس» پرتلاشترین بازیکنان زمین بودند، در خط اول پرس بر روی دو مدافع میانی یونایتد یعنی لیندلوف و واران بیدرنگ فشار شدیدی وارد میکردند. به علاوه، از طرفی با جایگیری درست و حرکت خمیده سعی در حذف گزینه پاس به دو شماره 6 یونایتد – مک تامینی و ماتیچ – داشتند. ساکا و اسمیت رو با شعاع حرکتی مشابه نزدیک به مدافعان کناری یونایتد بازی میکردند تا داشتند. ساکا و اسمیت رو با شعاع حرکتی مشابه نزدیک به مدافعان کناری یونایتد بازی میکردند تا (1) در غیاب حملتوپهای خطشکن مگوایر که موجب برون رفت از فشار و خلق زوایای جدید پاس به همتیمیها میشد و (2) به علتِ ضعف دخیا در بازی با پا و عدم اعتماد در سپردن توپ به او، یونایتد عملا دچار بن بست تاکتیکی در پیشبرد توپ به بازیکنان هجومی و مجبور به ارسال پاس
بلند بیهدف شود.
یک نمونهی خوب از پرس آرسنال: در این لحظه واران توپ را به تنها گزینهی پاس باقیمانده یعنی الکس تلس میسپارد و تلس بدون ریسک اضافی موفق به دادن پاس طولی به سانچو میشود، اما سوارش آگاهانه او را تحت فشار قرار میدهد و الننی با اسکن مجدد موقعیت به موقع گزینهی پاس او به ماتیچ را حذف میکند. ثمرهی این نظم و جدیت در پرس، در نهایت سانچو را به اشتباه میاندازد تا مالکیت یونایتد از دست برود و توپ در موقعیت خطرناکی در زمین یونایتد به توپچیها برسد. به گواه آمار، الکس تلس و دیگو دالو، دو مدافع کناری یونایتد، بیشترین لمس توپ را در بین تمامی بازیکنان خودی به ترتیب با 68 و 62 لمس در اختیار داشتند که این ارقام نشان از موفقیت برنامهی تلهپرس (press trap) آرسنال دارد؛ چرا که با وجود خط کناری زمین در پوستهی یک مدافع اضافی، چنین برنامهای بهینهترین حالت برای شروع پرس (pressing trigger) تیم مدافع است و آرسنال با پرس هوشمند بازیسازی یونایتد را به سمت خط هدایت میکرد تا بتواند راحتتر مقابل آن دفاع کند.
یک نمونهی نمایان دیگر از پرس موفق آرسنال و ضعف یونایتد در ساختبازی از عقب زمین را در تصویر زیر مشاهده میکنید.
دخیا برای شروع مجدد بازی توپ را به واران پاس میدهد و در همان لحظه اودگارد حرکت خود را از مقابل ماتیچ شروع میکند و به واران فشار وارد میکند. انکتیا سد راه پاس به مکتامینی میشود و واران به ناچار در عرض با لیندلوف بازی میکند. اندکی بعد نوبت انکتیا است که در کنار حفظ پوشش سایهای اسکاتی با یک حرکت خمیده به سرعت به لیندلوف فشار وارد کند تا زمان لازم برای تصمیمگیری دقیق را از او بگیرد.
باید گفت که زوج مکتامینی و ماتیچ در این دیدار عملکرد مطلوبی برای ایجاد گزینهی پاس نداشتند و همواره در نبود تلاش و هوش بازیخوانی کافی، در سایهی دو بازیکن خط اول پرس آرسنال قرار میگرفتند. در معدود مواردی هم که تحویل توپ به آنها به شکل موفقی انجام میگرفت، الننی به عنوان نفر اضافی به خط حمایت پرس آرسنال اضافه میشد و فرصت چرخش و دادن پاس طولی در کانالهای میانی را از آنها میگرفت.
ساختار پرس یونایتد
منچستر رانگنیک با شناخت از چینش عقب زمین تیم میزبان با الگوی 3-2 تلاش به پرس یک سوم آرسنال داشت. برونو فرناندز با اضافه شدن به خط اول پرس در کنار رونالدو و سانچو به مدافعان آرسنال فشار وارد میکردند و ماتیچ و جلوتر از او مکتامینی در صورت نیاز به خط حمایت پرس متصل میشدند تا در صورت لغزش مدافعان کمتجربهی آرسنال، توپ را پس بگیرند و حملهی سریع را ترتیب دهند.
برخلاف دروازهبان اسپانیایی منچستر، در سمت مخالف آرون رمزدیل فعالانه در ساخت بازی از عقب زمین مشارکت داشت و با قرارگیری بین مدافعان وسط یک خط عریض 3 نفره به همراهی سدریک که نقش یدکی در صورت تحمیل فشار بیشتر ایفا میکرد، به وجود آورده بود.
منچستر با اطلاع از قابلیتهای رمزدیل در توزیع پاسهای بلند طولی با ارتفاع کم و ضرب مناسب سعی در خنثی کردن وی با تنگ کردن زاویهی پاس ارسالی او داشت. با اجازه دادن به پیشروی رمزدیل و فشار به گزینهی پاس به جای تکل وی، یونایتد توانست در چند صحنه او را به اشتباه وادار کند و با پس گرفتن توپ، شانس گلزنی بسیار خوبی را در دقایق ابتدایی خلق کند که با دخالت و هوشیاری گابریل، به نتیجه نرسید.
در تصویر فوق میبینیم که برونو فرناندز با اطمینان از پوشش الننی توسط ماتیچ خود را به به صورت حرکتی خمیده به رمزدیل نزدیک میکند تا بن وایت از لیست مقصد پاس احتمالی حذف شود و بعد از کنکاش یار آزاد، رمزدیل تصمیم به فرستادن توپ به منطقهی خلوتتر زمین میگیرد تا شاید با توان فیزیکی تاوارش و سرعت پا به توپ اسمیت رو موقعیت خوبی نصیب آرسنال شود.
اگر چه ارسنال در ساختبازی از عقب زمین با برنامهتر و مجهزتر از یونایتد بود اما نقیصهی اصلی ترکیب آرسنال این امکان را به یونایتد میداد تا توپهای زیادی را از یکسوم آرسنال بقاپد. سدریک سوارش و نونو تاوارش که هر دو به دلیل مصدومیت فولبکهای اصلی فرصت بازی پیدا کردند، در چند صحنه مبتدیانه توپ را زیر پرس تقدیم مهاجمان سرعتی یونایتد کردند. به ویژه در 20 دقیقه ابتدایی نیمهی دوم، تاوارش کاملا از لحاظ روحی بهم ریخته بود و با خوششانسی از دادن پنالتی و از دست رفتن برتری آرسنال گریخت.
سوارش نیز به دلیل نداشتن دید (vision) کافی و عکسالعمل سریع به راحتی در تلهی پرس یونایتد قرار میگرفت و با زاویهی بدن اشتباه مقصد پاس خود را زودتر از ضربه به توپ لو میداد.
در این موقعیت با پاس ژاکا، سانچو شروع به پرس سدریک میکند. سانچو که به خوبی از فضای پشت خود آگاهی دارد، سطحیترین انتخاب سدریک برای پاس را حدس میزند و توپ او را میدزد و یک ضدحملهی خظرناک را ترتیب میدهد.
آرتتا هم در لب خط از این بیدقتی و سهل گرفتن سوارش به ستوه میآید و دستان خود را به اعتراض باز میکند، چرا که میداند کیفیت بالای خط حملهی یونایتد در انتقالها یک قاتل بیرحم است و تیمش که هنوز ساختار دفاعی منسجمی ندارد، برتری عددی را از دست داده است.
رونالدو، وفادار به سنت گلزنی در امارات
کریستیانو رونالدو پس از آخرین رویارویی با آرسنال در نیمهنهایی چمپیونزلیگ 2009 که یادآور یکی از بهترین نمایشهای دوران حرفهای او با پیراهن قرمزهای منچستر است، بار دیگر موفق به ایجاد سکوت در جایگاه توپچیها شد و علاوه بر گلزنی، عملکرد بسیار خوبی در دفاع تیمی، لینکآپ و خلق فرصت گلزنی برای همتیمیها داشت. او در این بازی بهتر از هم تیمیهای خود توانست xG+xA 0.7 (شاخص متوسط گل و شاخص متوسط پاس گل) خلق کند.
طرح و برنامهی یونایتد پس از بازپسگیری توپ، انتقال سریع توپ به یکسوم آرسنال و بهره از فضای پشت مدافعان کناری آرسنال با توجه به بالا آمدن آنها و ضعف در دوئلها بود. در نبود یک مهاجم 9 تخصصی (target man)، رونالدو وظیفهی پیوند بین خط میانی و هجومی را برعهده داشت و در بیشتر دقایق بازی نقطهی کانونی حملات این تیم در جریان بازی بود.
در تصویر فوق میبینید که ماتیچ بعد از فشار همه جانبه، رونالدو را که عقبروی کرده در بین خطوط پیدا میکند و توپ را به او تحویل میدهد تا پرس آرسنال را با یک حرکت هوشمندانه خنثی کند.
بار دیگر همان چیدمان به صورت پرفشار و زوایای باریکتر تکرار میشود و همانند صحنهی قبل رونالدو به خوبی از مدافع یارگیر خود (گابریل) فاصله میگیرد و در زمانبندی دقیق و بدون لمس اضافه توپ را به دالو میسپارد تا برتری عددی 2 برابر 1 در فاز هجومی شکل بگیرد.
حتی حین سیطرهی آرسنال و چسبیده شدن یونایتد به عقب زمین خودی، وجود رونالدو سرحال و شم بالای گلزنی او دروازه آرسنال را تهدید به گلزنی میکرد.
با هر دور کردن توپ و دادن پاس بلند توسط مدافعان تحت فشار یونایتد، رونالدو مجدانه به دنبال زدن توپ اول به محدودهی یکسوم ارسنال نقل مکان میکرد تا با جذب بن وايت به خود و شكست او در دوئل فضاي بسيار خوبي را به بالها و هافبك پشت او بدهد.
در فاز هجومی، تهدید اصلی یونایتد در جناح چپ آرسنال بود، جایی که رونالدو به دنبال دریافت توپ و تغدیهی بازیکنانی که در کنارش بودند، گابریل را به خط میانی میبرد و او را با جاذبه خود از موقعیت اصلی خود خارج میکرد. در این صحنه رونالدو هنگام پایش لیندلوف از فضا به خوبی از عدم ارتباط درست انکتیا و ژاکا آگاه میشود و با رسیدن توپ به دالو خود را تبدیل به گزینهی اصلی پاس میکند تا 3 بازیکن آرسنال به راحتی از جریان بازی حذف شوند، تا در ادامه با تعلل گابریل و نظاره کردن تاوارش، رونالدو الانگا را در یک موقعیت تک به تک با رمزدیل قرار دهد.
این الگوی تکرارشونده را در صحنهی گل یونایتد نیز میتوان دید؛ باز هم ایزوله شدن 2 به 2 مدافعان آرسنال با مهاجمان یونایتد و شکست وایت در توپ اول با ضربهی سر رونالدو سنگ بنای اشتباهات بعدی و معدود حضور یونایتد در محوطهی میزبان شد.
رونالدو با آگاهی از فضای به وجود آمده در تیر دورتر توپ را به سانچو میسپارد و درست در 11 ثانیه با چشمانی باز در فاصلهی بین تاوارش و گابریل که هر دو در موارد قبلی در آگاهی از محیط خود مردود شدند جایگیری میكند تا با ارسال مواج ماتيچ، رمزديل دروازهی خود را باز شده ببيند.
توپ به شما میرسد! موقعیت خود را حفظ کنید.
اورلود و آندرلود در كنارهها از مهمترين حربههای یک تیم موقعیتمحور (Positional Play) است و شما این استراتژی را در تیمهای پپ گواردیولا و آژاکس تنهاخ به صورت متعدد و تکرارشونده میتوانید ببیند. بازی موقعیتمحور به شما این امکان را میدهد تا مهرههای خود را در مناطق تعریف شدهای مستقر کنید و با تنظیم شعاع حرکتی بازیکنان در هر فاز بازی برنامههای خود را اجرایی کنید. اما این سبک بازی خطکشی شده نیازمند ابزار مناسب است: بازیکنان باکیفیت، متعهد به آرمان تیمی و فداکاری برای یار خودی تا نهایتا فضای بهتر و موقعیت گلزنی با شانس بیشتر فراهم شود.
پپ گواردیولا در جواب این که چرا مربی تیم ملی نشده است بیان میکند که تمرین دادن یک تیم برای بازی مالکانه موقعیتمحور در دو هفته آمادهسازی قبل جام جهانی کار بسیار دشواری است و ممکن است خرابی یک جز، کل سیستم تیم را مختل کند.
یکی از پستهایی که در ارسنال دست به دست شده و بازیکن ثابتی را به خود ندیده، پست بال چپ است. امیل اسمیترو با این که به مانند بازی گذشته روز پرفروغی نداشت و پایش به گلزنی باز نشد، اما با بازنگری موشکافانهی بازی او راز ارزش حضور او در کارآمدی فاز هجومی آرسنال به خوبی پیدا میشود. باز برمیگردیم به نگرش گواردیولا یکی از مولفهای فوتبال موقعیتمحور امروزی تا جوهر کلام او را به صورت موجز شرح دهیم.
پپ گواردیولا معتقد است که حتی شرکت در جریان بازی هم میتواند به تیم کمک کند، به شرطی که از موقعیت تعریف شدهی خود خارج نشود و منتظر رسیدن توپ بماند، چرا که در وضعیت بهتری قرار میگیرد.
شکی نیست که آرتتا به مانند استاد خود از بازیکنان تقاضاهای زیادی دارد و بنا به بررسی رقیب، شرح وظایف از پیش تعیین شدهای به امیل اسمیت رو داده است؛ اسمیت رو با وجود نونو تاوارش در خط آخر آرایش هجومی تیم و حضور در کنارهها، مایل به کانالهای میانی و در نیمفضای چپ جایگیری میکرد تا با همراهی اودگارد، دو شماره 10 مدرن آرسنال در این بازی باشند. اما برخلاف اودگارد که تمایل به بازی پشت دروازه و دریافت توپ و مثلتسازی با سدریک و ساکا در یکسوم میانی زمین داشت، او بسته به شرایط بازی سعی بر بهم زدن فشردگی طولی یونایتد در فاز دفاع داشت و با فرار در پاکت چپ موجب بینظمی خظ دفاعی یونایتد میشد.
به علت بالا بودن نونو، تلس مجبور به یارگیری او میشود و با عقبروی انکتیا برتری عددی 2 به 1 شکل میگیرد.
در صحنهای دیگر، اسمیت رو با حرکت به عمق دفاع یونایتد باعث سردرگمی دالو در تعقیب حریف میشود و فضای زیادی را برای تاوارش به وجود میآورد. با تدبیر منچستر در ادامهی بازی با محدود شدن شعاع حرکتی الانگا برای حمایت از دالو، اسمیت رو این فرصت را پیدا میکرد که با پیشروی در یکسوم هجومی و قرارگیری در راستای حرکتی تاوارش در لبهی خط چپ به تاوارش زاویهی پاس مناسبی برای ژاکا فراهم کند که در گل اول آرسنال نیز این الگو مشاهده میشود.
جمعبندی
این بازی در حالی که تاتنهام به امتیاز از دست دادن آرسنال و تثبیت موقعیت خود در رتبهی چهارم چشم دوخته بود، با انسجام تاکتیکی آرتتا و مدیریت بحران، در حالتی که بازیکنان مهمی را هم در اختیار نداشت، برای توپچیها به خوبی پیش رفت تا ضمن حذف کامل یونایتد از تیمهای مدعی رتبهی چهارم، با داشتن دست بالاتر، به استقبال بازیهای پیشرو بروند. بازیهایی که در روز 12 می و رویارویی مستقیم این دو رقیب دیرینهی لندنی یعنی آرسنال و تاتنهام به اوج میرسد. اگر آرسنال موفق شود برتری دو امتیازی خود را تا روز بازی حفظ کند، شرایط بهتری برای کنترل بازی خواهد داشت. در هر صورت نبرد سهمیه حالا از یک کورس چند اسبه، به شطرنج میان آرتتا و کنته تبدیل شده است.
یک پاسخ
در انتهای نوشتهاید: «با تدبیر منچستر در ادامهی بازی با محدود شدن شعاع حرکتی الانگا برای حمایت از دالو، اسمیت رو این فرصت را پیدا میکرد که با پیشروی در یکسوم هجومی و قرارگیری در راستای حرکتی تاوارش در لبهی خط چپ به تاوارش زاویهی پاس مناسبی برای ژاکا فراهم کند که در گل اول آرسنال نیز این الگو مشاهده میشود.»
مشاهده این الگو که ناشی از تدبیر یونایتدیها در ادامهی بازی بود؛ در دقیقهی سوم بازی رخ داد؟ یکم عجیبه.