استیون بِرِجی
ژوئن ۲۰۱۹
در قسمت اول این مقاله به کرنرها و استراتژیها برای مقابله با دفاع یارگیری پرداختیم. در این قسمت استراتژیهای مقابله با دفاع منطقهای و ضربات آزاد را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
۳. استراتژیهای مقابله با دفاع منطقهای
به طور کلی دو روش اولیه در دفاع منطقهای وجود دارد که برای طراحی یک روتین باید هر دو را در نظر گرفت:
- تمامی مدافعان، فارغ از نحوهی حرکت مهاجمین و بدون تلاش برای بستن مسیر یا کند کردن حرکت آنها در محوطهی جریمه، صرفا به دفاع از منطقه خود میپردازند. در این حالت،، خط اول و دوم دفاع و یا تمام مدافعان با یک ساختار هندسی از پیش تعیین شده، کلیه فضاها را اشغال میکنند (روش اول).
- در روش دوم، خط اول دفاع، پوشش منطقهای را انجام میدهد -معمولا 4 تا 5 نفر- در حالی که خط دوم وظیفه دارد سرعت بازیکنان دوندهی اضافه شوندهی حریف را بگیرد، این مدافعان را میتوان مدافعانِ «متوقف کننده» نامید.
در روش دوم، بسته به زاویهی توپ ارسالی از کرنر، سیستمهای متفاوتی باید پیاده شود. اگر کرنر به سمت داخل زده شود، ساختار منطقهای دفاع معمولا عقبتر میرود؛ در حالی که در مقابل کرنرهای رو به بیرون، خط دفاع معمولا به صورت قطری، به سمت نقطهی کرنر، شکل میگیرد تا مدافعین دسترسی بهتری به توپی که به سمت تیرک دورتر ارسال میشود داشته باشند. بنابراین، در طراحی روتینها، باید نحوهی عکسالعمل تیم مقابل در نظر گرفته شود تا از ایجاد شرایط نامطلوب جلوگیری شود – به طور مثال، هنگامی که ضربهی کرنر رو به بیرون زده میشود و یک خط دفاع قطری در مقابل آن وجود دارد، ایجاد موقعیت حمله اطراف تیرک نزدیکتر راحتتر از تیرک دورتر است.
موقعیتیابی خط اول دفاع در برابر یک کرنر رو به داخل
موقعیتیابی خط اول دفاع در برابر یک کرنر رو به خارج
نکتهی دیگری که میتواند در رویکرد تیم مهاجم تفاوت ایجاد کند، تعداد بازیکنانی است که خط اول دفاع را تشکیل میدهند. معمولا ۴ یا ۵ بازیکن این خط را اشغال میکنند؛ اما مهمتر از تعداد، مقدار فضایی است که این بازیکنان پوشش میدهند. یکی از ضعفهای محتمل یک خط اول چهار نفره، دسترسی به توپهای دوم در نزدیکی تیرک دوم است. اگر خط دفاعی بخواهد در آن منطقه پوشش بهتری داشته باشد، باید به صورت عرضی باز شود، که این خود ممکن است باعث باز شدن فضا در میان مدافعان شود.
یک اشکال معمول در خطهای دفاعی ۴ نفره: فضای نزدیک به تیرک دورتر باز میشود. به علاوه، این سوال ایجاد میشود که آیا بهتر است تیم مدافع، بازیکنانی بر روی هر تیرک قرار بدهد یا نه؛ که این کار توانایی پوششی تیم مدافع در داخل محوطهی جریمه را کاهش میدهد + در اینجا فضای توپ برگشتی نیز پوشش داده نشده است.
۱.۳. بازیکنان در کنار تیرکها
یک سوال همیشگی این است که آیا قرار دادن مدافع بر روی تیرکها برای تیم مدافع کار درستی است. امروزه تیمهای کمتری این کار را انجام میدهند که نشانگر اهمیت رو به زوال این رویکرد است. من این سوال را به دو بخش تقسیم میکنم: «کدام یک مهمتر است؟ ممانعت از گل و یا ممانعت از ضربهی سر؟» اگر پاسخ سوال، اولی است، در این شرایط یک تیم حتما باید مدافعینی را بر روی تیرکها قرار دهد. اگر پاسخ دومی است، در آن صورت تیم مدافع باید تمرکز خود را بر روی قرار دادن بیشترین تعداد بازیکن در محوطهی جریمه قرار داده تا شانس یک ضربهی سر دفاعی را افزایش دهد. با این وجود، یک راه میانه نیز وجود دارد که به آن «مدافع مدرن تیرک» گفته میشود. این مدافع با قرار گرفتن در کنار خط پنج نفرهی دفاع، یک نقش دوگانه دارد. اگر توپ به تیرک نزدیکتر برسد، این مدافع در مقابل دروازه قرار میگیرد و به عنوان یک مدافع منطقهای عمل میکند. این حرکت سبب میشود تا سایر مدافعان که وظیفهی پوشش منطقهای را دارند موقعیتهای خود را ترک نکنند و فاصلهی بین مدافعین حفظ شود. اگر توپ به میانهی خط دروازه و یا تیرک دورتر برسد، این مدافع به سمت تیرک بر میگردد و به عنوان یک مدافع معمولی تیرک عمل میکند.
۲.۳. ایجاد برتری عددی در مناطق مشخص
مشابه با آنچه که برای مقابله با دفاع از میانهی زمین (midblock) انجام میشود، برتری عددی تیم مهاجم در یک منطقهی خاص میتواند فضا را برای یک مهاجم آزاد باز کند. حتی بدون در اختیار داشتنِ یک مهاجم آزاد، برتری عددی در یک منطقهی خاص میتواند احتمال زدن ضربهی سر توسط تیم مهاجم را افزایش دهد.
برتری عددی
۳.۳. فضاهای مقابل فرم دفاعی
حتی اگر تیم مدافع از سیستم پوشش منطقهای استفاده کند، همچنان حرکتهای مختلفی برای مختل کردن این سیستم وجود دارد. به طور مثال، تیم مهاجم میتواند از روشهای پخش شدن کاتورهای برای باز کردن فرم دفاعی تیم مقابل استفاده کند. دو بازیکن از تیم مهاجم میتوانند با حرکت زودهنگام سریع برای سد راه شدن خط دفاعی و یا مجبور کردن فرم دفاعی به نزدیکتر شدن به دروازه این کار را بکنند. به علاوه، از آن جا که خط دوم دفاعی معمولا از بازیکنانِ ریزنقشتر یا با کیفیت کمتر در پریدن و زدن ضربهی سر تشکیل شده است، امکان ایجاد شرایط عدم تناسب نیز بیشتر است.
بهرهبرداری از فضای جلوی فرم دفاعی. این اتفاق معمولا زمانی میافتد که تیم مدافع در خط دوم دفاعیاش از بازیکنان متوقفکننده استفاده نمیکند.
بهرهبرداری از فضای جلوی فرم دفاعی/موج دوم. تیم مهاجم در این موقعیت میتواند از فرصت ایجاد شرایط عدم تناسب استفاده کند؛ چرا که تیم مدافع معمولا بازیکنان با کیفیت کمتر خود را (به لحاظ قدرت سرزنی) در خط دومی دفاعی قرار میدهند.
۴.۳. حرکت جهت ایجاد اختلال
بر خلاف روشهای ایجاد اختلال در سیستم دفاع مبتنی بر یارگیری، در اینجا بنای ایجاد اختلال، جهت حرکت است. بسیار معمول است که برخی از بازیکنان تیم مهاجم به سمت تیرک نزدیکتر شروع به دویدن میکنند که این کار سبب میشود نزدیکترین مدافع یک قدم رو به جلو بردارد و بلافاصله یک فضای باز در ساختار دفاعی ایجاد شود که میتوان از آن برای ایجاد فرصت حمله استفاده کرد. دویدنهای این چنین را میتوان «استارت فریبنده» نامید.
استارت فریبنده در برابر اولین مدافع برای ایجاد فاصله بین مدافع اول و دوم
استفاده از استارت فریبنده به منظور اثر گذاشتن روی توپ با ضربهی سر: ارسال توپ به اطراف تیرک نزدیکتر، خط اول دفاعی را مجبور به حرکت به سمت توپ میکند و در نتیجه فضای در نزدیکی تیرک دورتر برای توپ دوم باز میشود.
معمولا این تمایل از طرف تیم مدافع وجود دارد که اولین مدافع خیلی زود به سمت توپ حرکت کند تا مانع از استارتهای فریبنده توسط تیم مهاجم شود. جهت بهرهبرداری از این شرایط، بهتر است تیم مهاجم یک بازیکن برای دویدن بین اولین و دومین مدافع قرار دهد.
۵.۳. سد راه شدن
سد راه شدن را میتوان به روشهای گوناگونی انجام داد. روشهای مختلفِ معمول با کارایی بالا، شامل سد راه شدن اولین و یا آخرین مدافع در ساختار دفاعی، در خط اول یا دوم دفاع، میشود. علت کارآمدی بالای این روش این است که معمولا بدن و چشمهای مدافعان به سمت توپ تمایل دارد و این باعث ایجاد نقطه کور میشود و آنها را در مقابل سد راه از آن جهت آسیبپذیر میکند.
اهمیت مختل کردن دیدِ مدافع: اگر چه مدافع متوجه حرکت مهاجم است، اما او نمیداند که چه مقدار به طرف توپ حرکت کند و چه زمانی بپرد.
مختل کردن مکانیابی مدافع متوقفکننده با حرکتهای کاتورهای و آزاد کردن یک مهاجم دیگر
دو بازیکن برای سد راه شدن دومین و سومین مدافع در خط اول دفاع حرکت میکنند و مانع از حرکت رو به جلوی آنها بر روی کرنر رو به بیرون میشوند؛ در حالی که دو مهاجم از عقب خود را به منطقهی بلوکه شده میرسانند.
سد راه شدن بازیکنان متوقفکننده + ایجاد شرایط عدم تناسب. یک راه ویژه در سد کردن که مانع پریدن مدافعان نیز میشود.
سد کردن آخرین مدافع در خط اول و دوم دفاع
۶.۳. کرنرهای کوتاه – برای حرکت دادن فرم دفاعی
در مواجهه با دفاع منطقهای، مبنای اصلی روتینهای کرنر کوتاه، استفاده از توپ جهت جابهجا کردن فرم دفاعی است. از آنجایی که تمرکز اصلی فرم دفاعی بر روی حرکت و موقعیت توپ است و این درگیرِ توپ بودن تاثیر منفی روی ثبات هندسی مدافعان دارد، تیم مهاجم میتواند از این فرصت برای حرکتهای رو به بیرون و بهرهبرداری از فضای ایجاد شده در پشت مدافعان و یا ایجاد برتری عددی در نزدیکی تیرک دورتر استفاده کند. حرکت مدافعان به هر یک از جهتها، ساختار فرم دفاعی را دچار تزلزل میکند و تیم مهاجم میتواند از فضای ایجاد شده استفاده کند.
تفاوتها در سرعت و وسعت جابجایی خط دفاعی در برابر کرنر کوتاه (در مثال اول، خط دفاعی در عقب زمین باقی میماند + کند و نه بر روی یک خط مستقیم جابهجا میشود. در مثال دوم، خط دفاعی سریعتر و بر روی یک خط مستقیم رو به بیرون حرکت میکند). در صورتی که تیم مدافع نتواند به خوبی در برابر کرنر کوتاه واکنش دهد، تیم مهاجم میتواند از این شرایط برای ایجاد فضا در محوطهی جریمه استفاده کند.
کرنرهای کوتاه + برتری عددی در نزدیکی تیرک دورتر. زمانبندی مهاجمین + موقعیتیابی در اینجا اهمیت فوقالعاده دارد؛ چرا که مهاجمین معمولا عقبتر قرار میگیرند تا فاصلهی خود را از مدافعین حفظ کنند، سپس پاس رو به عقب سبب آغاز حرکت آنها میشود. مزیت: حرکت در خلاف جهت حرکت فرم دفاعی که کار دفاع و پوشش را برای تیم مدافع سختتر میکند.
حرکت یک-دو برای مختل کردن توجه تیم مدافع + سد کردن در نزدیکی تیرک دورتر و بهرهبردای از شرایط عدم تناسب ایجاد شده در منطقهی توپ برگشتی
۴. ضربات آزاد
۱.۴. استراتژیهای مقابله با سیستمهای دفاعی مبتنی بر یارگیری
در مقایسه با استراتژیهای مقابله با کرنرها، روشهای مقابله با ضربات آزاد محدودتر هستند و تفاوت اندکی با هم دارند. معمولترین استراتژی ایجاد یک صف دفاعی و استفاده از اصول دفاع منطقهای است. با اینکه یارگیری نفر به نفر به ندرت در ضربات آزاد مشاهده میشود، اما اگر اجرا شود همچنان همان استراتژی دفاع برابر کرنرها خواهد بود : یک یا دو مدافع به عنوان پوششدهندههای منطقهای عمل میکنند، در حالی که بقیه مدافعان یارگیری نفر به نفر فشرده را پیاده میکنند. برای مقابله با این سیستم دفاعی، روشهایی که پیش از این به آنها اشاره شد، مانند ایجاد ترافیک و حرکت در جهتهای متقاطع، میتواند مفید واقع شود.
استفاده از روشهای سد کردن و ایجاد ترافیک به منظور فاصله انداختن بین مدافعان و مهاجمین
ترکیب کردن چندین روش مختلف – قرارگیری در موقعیت آفساید برای ممانعت از یارگیری و سد کردن رو به عقب برای ایجاد موقعیت با حضور تعداد کمتری از بازیکنان برای مهاجم هدف
پخش شدن بازیکنان برای ایجاد فضاهای باز میانی و ایجاد موقعیت با تعداد کمتری از بازیکنان
بهرهبرداری مستقیم از میانهی خالی شده از بازیکن
۲.۴. استراتژیهای مقابله با سیستمهای دفاع منطقهای
برای طراحی روتینهای کارآمد، باید به جنبههای کلیدی دفاعی و اصول دفاع منطقهای/خطی توجه داشت:
- نقطه شکل گیری خط دفاعی
- موقعیت عرضی خط دفاعی – آیا این خط به سمت تیرک نزدیکتر جابهجا میشود یا تیرک دورتر؟
- فواصل بین مدافعان
- زمانبندی حرکت مدافعان
- عکسالعمل در برابر برتری عددی، نحوه آفساید گیری و امکان سنجی سد راه شدن
- بازیکنان شکل دهنده خط دفاعی – آیا امکان ایجاد شرایط عدم تناسب وجود دارد؟
بسته به نقطه شکل گیری خط دفاعی، فضاهایی ممکن است در جلو و یا عقب این خط برای ایجاد موقعیت حمله به وجود آید. این موضوع در انتخاب میان ارسال توپ رو به بیرون و یا رو به داخل نیز تاثیرگذار است. معمولا تیم مدافع تمایل دارد تا جای ممکن خط دفاعی خود را دورتر از دروازه تشکیل دهد تا با افرایش فاصله مهاجمان از دروازه ضربات آنها -از جمله ضربات سر را کم اثر کند.
تیم منچستر سیتی از جمله تیمهایی که خط دفاعی خود را تا جای ممکن دورتر از دروازه تشکیل میدهد.
با تشکیل خط دفاعی در دورترین فاصله از دروازه، تیم مهاجم مجبور میشود ضربهی سر را بیرون از محوطهی جریمه بزند.
ضربهی رو به بیرون برای بهرهبرداری از فضای پشت خط دفاعیای که دیرتر شروع به حرکت میکند.
موقعیت خط دفاعی بر روی محور افقی معمولا جایی روی یک خط فرضی است که تیرک نزدیکتر و تیرک دورتر را به هم متصل میکند. اما در شرایط خاص، خط دفاعی میتواند بسط پیدا کرده و به یکی از طرفین متمایل شود. به طور مثال، برتری عددی تیم مهاجم در نزدیکی تیرک دورتر میتواند خط دفاعی را مجبور کند که به آن سمت جابهجا شود، که در نتیجه فضا در اطراف تیرک نزدیکتر بازتر میشود، و بالعکس.
برتری عددی در نزدیکی تیرک دورتر سبب جابجایی خط دفاعی میشود و فضاهای باز در نزدیکی توپ ایجاد میشود.
در همین راستا، توجه به فواصل بین مدافعان اهمیت زیادی دارد. برخی از شکافها به طور معمول و منظم اتفاق میافتند. به طور مثال، معمولا فضای بین اولین و دومین بازیکن حاضر در خط دفاعی و یا فضای مقابل آخرین مدافع باز میشود.
پیدا کردن/بهرهبرداری از شکافهای خط دفاعی
یک روتین هوشمندانه که در آن از دو بازیکن برای مختل کردن زمانبندی خط دفاعی استفاده میشود، یک ضربهی رو به بیرون در برابر خط دفاعی که دیرتر شروع به حرکت میکند، بازیکنان دیگر از عقب زمین خود را به محوطهی جریمه میرسانند + برتری عددی در نزدیکی تیرک دورتر، به همراه یک حرکت بدون توپ برای ایجاد فضا در برابر آخرین مدافع
ایجاد شکاف در خط دفاعی. تیم لیورپول معمولا از یک مهاجم (معمولا فرمینیو یا مانه) برای سد راه شدن یک مدافع به خصوص برای آزاد کردن مهاجم هدف استفاده میکند. روتین اول همچنین مثالی است از نحوهی باز کردن خط دفاع برای ایجاد فضا بین مدافعان.
زمانبندیِ حرکت خط دفاعی احتمالا مهمترین چیزی است که تیم مهاجم باید مد نظر قرار دهد و میتواند در موارد مختلف تفاوت قابل توجه داشته باشد. به طور مثال، در ایتالیا، معمولا خط دفاعی زودتر شروع به حرکت میکند – معمولا بعد از دومین یا سومین قدم بازیکن زننده ضربه – تا از فضای بین خط دفاعی و دروازه کاسته شود. نقطه مقابل این روش این است که خط دفاعی تا جای ممکن صبر کند و تنها بلافاصله قبل از ضربه شروع به حرکت کند. این شیوه میتواند حرکت مهاجمان را دچار اختلال کند و آنها را در شرایط آفساید قرار دهد. از نقطه نظر تیم مهاجم، در شرایطی که خط دفاعی تمایل دارد زودتر حرکت کند، بهتر است ضربهی آزاد رو به داخل زده شود تا بتوان از فضای ایجاد شده در مقابل خط دفاعی استفاده کرد. متقابلا، در شرایطی که خط دفاعی دیرتر حرکت میکند، بهتر است ضربهی آزاد رو به بیرون زده شود تا بتوان از فضای ایجاد شده پشت خط دفاعی استفاده کرد. به علاوه، تنظیم کردن زمانبندی و موقعیت مهاجمان با این شرایط نیز مهم است. به همچنین، همین دلیل است که گاهی، دو بازیکن زنندهی ضربهی آزاد پشت توپ قرار میگیرند. این کار سبب ایجاد سردرگمی در مدافعان و ایجاد اختلال در زمانبندی خط دفاعی برای شروع به حرکت میشود.
دویدن بازیکنان تیم مهاجم که از عقب به سمت محوطهی جریمه حرکت میکنند سبب میشود که یک برتری پویا در برابر مدافعانی که در حالت ساکنتری هستند ایجاد شود. برای اجرای موفقیتآمیزِ اضافه شدن بازیکن دونده از عقب، کلید اصلی در تنظیم فاصله و زمانبندی است. به علاوه، این حرکت میتواند با سد راه شدن نیز ترکیب شود؛ چرا که بازیکن دونده میتواند مسیرهای متفاوتی را برای دویدن خود انتخاب کند و این موضوع عکسالعمل دفاع را مشکل میکند.
آخرین حرکت توسط خط دفاع و تلهی آفساید برای مختل کردن تعادل مهاجمین
اهمیت زمانبندی و همزمانسازی علامتدهی با توپرسانی
مثالهای خوبی از دویدنهای زمانمند از عقب: بهترین علامت زمانی است که زنندهی ضربه به توپ اولین قدم را بر میدارد.
استراتژیها به منظور سردرگم کردن حرکت/زمانبندی خط دفاعی: دو ضربهزننده به توپ – دویدنهای فریبنده، عبور از توپ به منظور به حرکت در آوردن خط دفاعی و بهرهبرداری از بازیکنی از عقب شروع به دویدن به سمت محوطهی جریمه میکند.
بهرهبرداری از فضای مقابل خط دفاعی/منطقهی توپ برگشتی. این نمونه همچنین مثالی است از جدا شدن از خط دفاعی – رسیدن بازیکن از عقب – به منظور ایجاد موقعیت عدم تناسب برای یک مدافع در منطقهی توپ برگشتی – معمولا یک مدافع با کیفیت کمتر – و حرکت از سمت نقطهی کور خط دفاعی.
به منظور مختل کردن رفتار خط دفاعی، تیم مهاجم میتواند از ایجاد برتری عددی، دویدنهای زوتر از موعد و کاذب – تغییر جهت – قرار گرفتن عامدانه در آفساید و یا سد راه کردن استفاده کند. مانند کرنرها، ایجاد برتری عددی در یک منطقه، در برابر تیمی که دفاع منطقهای میکند معمولا مفید است، چرا که خط دفاعی نمیتواند بیش از حد به سمت ناحیهای که تیم مهاجم در آن برتری عددی دارد تغییر موقعیت دهد زیرا این کار باعث باز شدن سایر مناطق میشود. دویدنهای زودتر از موعد و کاذب به منظور مختل کردنِ زمانبندیِ مدافعان انجام میشود. این حرکات میتواند سبب شود که خط دفاعی زودتر از آنچه که باید شروع به حرکت کند و یا اینکه یک مدافع خاص را از خط دفاعی جدا کند. قرار گرفتن عامدانه در شرایط آفساید دو هدف اصلی را دنبال میکند: هدف اول این است که در نحوهی دفاع خط دفاعی مشکل ایجاد شود و یا حتی آنها را مجبور کند زودتر از موعد شروع به حرکت کنند. هدف دوم استفادهی تیم مهاجم از توپهای دوم است. به طور مثال، یک یا چند مهاجم معمولا در اطراف تیرک نزدیکتر در موقعیت آفساید قرار میگیرند.
برتری عددی در نزدیکی تیرک دورتر: چهار مهاجم به سمت تیرک دورتر حرکت میکنند و دو مهاجم به سمت تیرک نزدیکتر حرکت میکنند تا مانع از تمرکز خط دفاعی بر روی ناحیهی برتری عددی شوند و در نتیجه، فضای نزدیک به توپ باز میشود.
برتری عددی در نزدیکی تیرک نزدیکتر
تمایل برای بهرهبرداری: از یک فاصلهی نزدیکتر، تیمهای تدافعی تمایل دارند که بیشتر به سمت تیرک دورتر حرکت کنند. این کار باعث میشود فضای نزدیک به توپ باز شود.
با قرار دادن یک یا چند بازیکن در موقعیت آفساید، هر دوی این اهداف براورده میشود. هدف اول سبب ایجاد سردرگمی در خط دفاع میشود و یک مدافع را مجبور میکند زودتر به سمت عقبتر حرکت کند و اگر همهی بازیکنان خط دفاع همزمان با هم حرکت نکنند، شکافهای بزرگی در ساختار دفاع ایجاد میشود. هدف بعدی استفاده از توپ دوم است. معمولا دو یا سه بازیکن با فاصلهی سه تا پنج متری پشت خط دفاعی در موقعیت آفساید اطراف تیرک نزدیکتر قرار میگیرند، در حالی که توپ به تیرک دورتر ارسال میشود و یک مهاجم – معمولا بازیکنی با توانایی بالا در زدن ضربه سر – تلاش میکند تا به ضربهی سر توپ را به میانه بفرستد. با قرار گرفتن در موقعیت آفساید، مهاجمان با ایجاد فاصله از خط دفاعی خود را از آنها جدا میکنند تا وقتی توپ به میانه میرسد، مدافع مستقیمی آنها را یارگیری نکرده باشد.
در موقعیت آفساید قرار گرفتن همچنین این امکان را میدهد که با سد راه شدن رو به عقب، در خط دفاعی شکاف مشخصی ایجاد شود.در این حالت بسیار مهم است که سد راه کردن به حدی شدید نباشد که در نهایت منجر به اعلام خطا بر روی مدافع شود، گاهی حتی یک نیروی بسیار اندک برای انحراف بازیکن مدافع از موقعیت مورد نظر کافی است. . این مدل از سد راه کردن معمولا در میانهی منطقه اتفاق میافتد تا حرکت مدافعان میانی مسدود شود – این روش میتواند با استراتژی دویدن از عقب زمین ترکیب شود. مدلّهای دیگر سد کردن، در مناطق بیرونی اتفاق میافتد که در آن اولین یا آخرین مدافع در خط دفاعی مسدود میشود. سد کردن در اطراف تیرک نزدیکتر معمولا برای ایجاد فرصتهای شوتزنی یا سانتر انجام میشود؛ در حالی که سد کردن در اطراف تیرک دورتر برای ایجاد فضای باز برای ضربههای سر به سمت داخل یا خارج انجام میشود.
.سد کردن آخرین مدافع و سد کردن در شرایط آفساید. مورد دوم معمولا توسط بازیکنان متوقفکننده، به منظور ایجاد فضا، استفاده میشود.
استفاده از فضای نزدیک به تیرک نزدیکتر برای حرکت بدون توپ، با مسدود کردن اولین مدافع. این روش میتواند با روش استفاده از دو بازیکن برای زدن ضربهی آزاد ترکیب شود تا حرکت خط دفاعی مختل شود و حرکت تیم مهاجم در نقاط کور خط دفاعی راحتتر انجام شود. با این وجود، باید به تعداد بازیکنان در دیوارهی دفاعی نیز توجه داشت. اگر زنندهی ضربهی آزاد تنها یک مدافع در برابر خود داشته باشد، فضای باز بیشتر برای مسیر پاس خود – و در نتیجه حرکتهای بدون توپ – دارد.
زمانی که مدافعان مشغول موقعیتیابی در برابر ضربهی آزاد هستند، بهترین زمان برای استفاده از دویدنهای از فضای آزاد به سمت نقاط کور خط دفاعی است.
استفاده از روش دویدن فریبنده برای باز کردن فضا برای بازیکن همتیمی
حمله به فضاهای پشت دیوار دفاعی، چرا که این مدافعین، راحتترین مدافعین برای دستکاری هستند. بعد از یک ضربهی آزاد کوتاه، آنها معمولا در جای خود باقی میمانند و این امر کار را برای مهاجمین برای جدا کردن خود و دویدن آزادانه راحتتر میکند. بهترین است که تیم مهاجم بازیکنان کمتری را در این مناطق قرار دهد تا تیم مدافع متوجه این استراتژی نشود.
بهرهبرداری مستقیم از پشت دیوار دفاعی
به منظور باز کردن خط دفاعی در جهت عرضی یک حقّه ساده ممکن است به خوبی کارگر شود، میتوان سه بازیکن را در یک سمت و سه بازیکن دیگر را در سمت دیگر قرار داد تا در میانه فضای باز بیشتری ایجاد شود و از قدرت پوششی خط دفاع کاهش یابد.
پخش شدن بازیکنان تیم مهاجم جهت باز کردن خط دفاعی برای ضربات آزاد میانی، سر در گم کردن خط دفاعی دربارهی جهت ارسال توپ، ترکیب کردن این روش با موقعیتیابی در شرایط آفساید برای فاصله انداختن بین مهاجمین و مدافعان
استفاده از ضربهی آزاد کوتاه برای مختل کردن توجه مدافع و مجبور کردن آنها به حرکت کردن. در این شرایط، بهتر است از سمتی که در آن تعداد بازیکنان کمتری کمتری حضور دارند حمله شکل بگیرد؛ چرا که این فضا معمولا از توجه مدافعین دور میماند.
تیمهای باشگاهی معمولا بازیکنان ثابتی را برای پیاده کردن این سیستمهای دفاعی مورد استفاده قرار میدهند. این موضوع میتواند اطلاعات ارزشمندی را برای انتخاب نواحی اصلی برای ترتیب دادن حمله فراهم آورد. به طور مثال، برخی از تیمها معمولا مدافعان کناریِ ریزنقشِ خود را به عنوان اولین و آخرین بازیکن در خط دفاعی قرار میدهند، دانستن این موضوع فرصت خوبی برای اجرای تاکتیک عدم تناسب به دست میدهد.
ایجاد شرایط عدم تناسب در مقابل آخرین مدافع – هر دو فول-بک به این منطقه حمله میکنند. اگر تیم مدافع سیستم خود را با این شرایط تطبیق دهد، تیم مهاجم نیز باید تغییراتی را لحاظ کرد؛ چرا که هنوز هم فرصت ایجاد شرایط عدم تناسب وجود دارد، تنها در یک منطقهی متفاوت.