استیون بِرِجی (speilverlagerung.com)
ژوئن ۲۰۱۹
ضربات شروع مجدد به طرق گوناگون هم بیش از اندازه مورد توجه قرار گرفتهاند و هم به حد کافی به آنها توجه نشده است. برخی از مربیان و تیمها بیش از اندازه به ضربات شروع مجدد اهمیت میدهند و بر آنها تمرکز میکنند؛ در حالی که تیمهای بیشتری توجه کافی به این جنبه از بازی نمیکنند. با این وجود، مقالات بسیاری دربارهی ضربات شروع مجدد وجود دارد که حاکی از اهمیت روزافزون و پیچیدگی طراحی و اجرای یک استراتژی و روتین بهینه برای این ضربات است.
اطلاعات آماری
به منظور طراحی روتینهای ضربات شروع مجدد اطلاعات آماری مهمی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود (پاور و همکاران، ۲۰۱۸). این اطلاعات آماری میتواند به طراحی سیستمهای مختلف برای ضربات شروع مجدد کمک کند.
- احتمال گلزنی از روی ضربات شروع مجدد بیشتر از احتمال گلزنی در اثر مالکیت توپ است (۱.۱٪ < ۱.۸٪).
- احتمال گلزنی از روی کرنر بیشتر از ضربات آزاد است (۱.۱٪<۲.۱٪).
- شانس گلزنی از روی کرنرهای رو به داخل بیشتر از کرنرهای رو به بیرون است (۲.۲٪<۲.۷٪).
- شانس گلزنی از روی توپ دوم بیشتر از شانس گلزنی از روی ضربهی کرنر است (۲٪<۲.۵٪).
- تیمهایی که برای دفاع مقابل ضربات کرنر بر روی هر دو تیرک عمودی، یک (یا بیشتر از یک) بازیکن قرار میدهند، بیشترین تعداد گلهای از روی کرنر را دریافت میکنند (۲.۷٪).
۱. کرنرها
۱.۱. کرنرهای تهاجمی – نحوهی توزیع بازیکنان
نحوهی توزیع بازیکنان یک عامل تعیینکننده در ضربات کرنر است: چه تعداد بازیکن خود را به محوطهی جریمه برسانند، چه تعداد بازیکن برای ایجاد گزینهی پاس کوتاه به زنندهی کرنر نزدیک شوند، چند بازیکن محوطهی توپ برگشتی را اشغال کنند (لبهی محوطهی جریمه)، و یا چه تعداد بازیکن بیرون از محوطه جریمه باقی بمانند. پاسخ به این سوالات، بستگیِ اساسی به ساختار و ترکیب تیم مدافع دارد. به طور مثال، هنگام ضربهی کرنر، اگر تیمِ مدافع یک یا دو بازیکن خود را در نزدیکی خط میانی قرار دهد، تیم مهاجم باید با قرار دادن چند بازیکن در عقب زمین مانع ضدحملهی احتمالی تیم مدافع شود. بر خلاف باور عمومی، این تیم مدافع است که باید خود را با جاگیری و سیستم تیم مهاجم تطبیق دهد. اگر در هنگام ضربهی کرنر، تیم مهاجم ۶ بازیکن خود را درون محوطهی جریمه قرار دهد، تیم مدافع قادر نخواهد بود که سه بازیکن خود را برای ضدحمله به خط میانی منتقل کند؛ چرا که در این صورت تیم مهاجم میتواند از کمبود تعداد مدافعان داخل و لبهی محوطهی جریمه نهایت استفاده را برای ایجاد فرصت گلزنی بکند. این موضوع تعداد بازیکنانی که خود را به محوطهی جریمه میرسانند را نیز تحت تاثیر قرار میدهد؛ چرا که حفظ تعادل برای تیم مهاجم حائز اهمیت است. به طور مثال، بسیاری از تیمها تمایل دارند که تعداد بازیکن بیشتری را در محوطهی جریمه قرار دهند و با قرار دادن تنها یک بازیکن در لبهی محوطهی جریمه، اهمیت کمتری به منطقهی توپ برگشتی میدهند. چنان که در این مقاله نیز بدان اشاره شده است، فاز انتقالی پس از ضربهی شروع مجدد، یک عامل تعیینکننده در جریان بازی است. آنچه که تیمها با یا بدون توپ بلافاصله بعد از اولین تماس در ضربات شروع مجدد انجام میدهند را میتوان فاز بازیابی نامید. بنابراین تیمها معمولا لبهی محوطهی جریمه را با سه بازیکن پر میکنند تا هر سه منطقهی میانی را برای توپهای برگشتی پوشش دهند.
تیم روبین کازان در فصل آخر موقعیتهای متعددی را با استفاده از توپهای دوم ایجاد کرد.
۲.۱. کرنرها – مسیرهای دوندگی
از زاویهی تیم مهاجم، به دو نکتهی اولیه در اینجا باید توجه کرد:
- تمرکز بر روی پوشش تمام مناطق داخل محوطهی جریمه با توزیع همگن بازیکنان در این منطقه. بدین ترتیب، تیم مهاجم تمامی مناطق در محوطهی جریمه را پوشش میدهد و ایجاد موقعیت گلزنی، کمتر به فرد زنندهی کرنر وابسته است (این استراتژی میتواند بهترین تصمیم باشد اگر زنندهی کرنر بازیکن دقیقی نیست). در این شرایط یک بازیکن یا یک ناحیهی به خصوص در محوطهی جریمه هدف اصلی کرنر نخواهد بود و یا حداقل میتوان گفت که در این سیستم تمرکز بر روی یک بازیکن به خصوص در محوطهی جریمه کمتر از تمرکز بر یک ناحیهی خاص است.
مثال اول: توزیع همگن بازیکنان در محوطهی جریمه
مثال دوم: توزیع همگن بازیکنان در محوطهی جریمه
- تمرکز بر روی خلق موقعیت برای یک بازیکن هدف و یا ایجاد فرصت حمله در یک ناحیهی خاص در محوطهی جریمه با استفاده از روشهای گوناگون (دستکاری فضاها، سد راه شدن و …). این روش در واقع مبتنی بر دقت در ارسال توپ است. با این وجود طراحی یک روتین که در آن بیش از یک گزینه برای ایجاد موقعیت گل وجود دارد، اهمیت ویژه دارد. فدا کردن دو یا سه بازیکن به هدف ایجاد موقعیت برای بازیکنان دیگر، در حالی که خودشان هدفِ پاس برای زنندهی کرنر نیستند، تصمیم مطلوبی نیست.
مثال اول: یک بازیکن هدف در محوطهی جریمه، در حالی که تمرکز اصلی سایر بازیکنان بر روی ایجاد فضا برای بازیکن هدف است و از سایر حرکتهای هدفدار اجتناب میکنند.
مثال دوم: یک بازیکن خاص هدف ضربهی کرنر است اما سایر بازیکنان نیز حرکتهای هدفدار انجام میدهند.
۲. استراتژیها برای مقابله با دفاع یارگیری
۱.۲. سد راه شدن
یکی از روشهای معمول برای مقابله با دفاع یارگیری توسط تیم مهاجم این است که یکی از بازیکنان تیم مهاجم سد راه مدافعی شود که مامور کنترل یکی از بازیکنان همتیمی او است. تیم مدافع اما به راحتی میتواند بهکارگیریِ این روش را تشخیص دهد. به طور مثال، بازیکنی که وظیفهی سد راه شدن برای بازیکن همتیمی خود را دارد معمولا به طرف همتیمی مورد نظر چرخش میکند. با این وجود، این سد شدن همچنان میتواند موفق باشد اما تیم حریف با مشاهدهی این نشانهها میتواند پیش از ضربات کرنر خیلی زود خود را با شرایط تحمیلی توسط تیم مهاجم تطبیق دهد. در استفاده از این روش برای مقابله با دفاع یارگیری باید توجه داشت که کمترین تعداد از نشانههایی از این دست برای تیم مدافع ایجاد شود.
مثالهایی از سد کردن: یک سد کردن رو به جلو و سه سد کردن رو به عقب. نکتهی اصلی در اینجا فراهم آوردن یک شرایط ایزوله به منظور ایجاد یک موقعیت بهتر به لحاظ زمانی و مکانی برای مهاجم دیگر است. به علاوه، تیم مهاجم باید به عکسالعمل تیم مدافع نیز توجه داشته باشد. تیم مدافع ممکن است تغییراتی در نحوهی دفاع خود برای ممانعت از استفاده از شیوهی سد کردن توسط تیم مهاجم ایجاد کند و یا تصمیم بگیرد عکسالعملی نشان ندهد.
روتینهایی برای سد کردنهای دو نفره
یکی از اهداف سد راه شدن ایجاد یک عدم تناسب میان کیفیت مدافعان یارگیر و مهاجمان هدف است. سد راه شدن، تیم مدافع را وادار به واکنش و جابجایی پیش از ضربهی کرنر میکند. اگر تیم مهاجم یک بازیکنِ هدف را در ناحیهی توپ برگشتی قرار دهد، تیم مدافع معمولا یک بازیکن با کیفیت پایینتر را مامور کنترل آن بازیکن میکند و این خود مثالی از ایجاد شرایط عدم تناسب در تیم مدافع است.
ایجاد شرایط عدم تناسب با ایجاد سردرگمی در نحوهی پوشش تیم مدافع از طریق حرکت گروهیِ بازیکنان و یک مثال از تیم سابق من برای ایجاد شرایط عدم تناسب با حرکت در ناحیهی توپ برگشتی
ممانعت از یارگیری: مدافعان برای سد راه مهاجمان شدن آرایش گرفتهاند. مدافع یارگیرِ اول انتظار دارد در صورت ناموفق بودن یارگیریِ خود، مدافع دوم سد راه مهاجم شود. اما از آنجایی که مدافع دوم خود بازیکن دیگری را یارگیری میکند، مهاجم مذکور میتواند آزادانه به حرکت خود ادامه دهد. در مثال دوم، نمونهای از سد راه شدن در منطقهی توپ برگشتی برای آزادسازی یک مهاجم است که منجر به کاهش قدرت پوششی تیم مدافع میشود.
یکی از تاثیرات قابل توجه روش سد راه شدن را میتوان هنگامی که بازیکن سد راه شونده آزاد میشود دید. از آنجایی که وظیفهی اصلی این بازیکن، سد راه شدن برای آزاد کردنِ بازیکن همتیمی خود است، معمولا خودِ او بعد از به پایان رساندن وظیفهاش پوشش داده نمیشود. چنین شرایطی در صورت برنامهریزی بیشتر میتواند زمینه را برای طراحی یک روتین کارأمد فراهم آورد.
مهاجم هدف (و یا مهاجم فریبدهنده) توجه مدافعان را به خود جلب میکند. این کار باعث میشود که بازیکنی که وظیفهی سد راه شدن را داشته است بتواند خود را جدا کند.
۲.۲. فضاسازی
در کنار روش سد راه شدن، فاصله انداختن بین بازیکن همتیمی و بازیکن حریف که مامور یارگیری اوست را میتوان با چند ترفند ساده و مفید انجام داد. به طور مثال، یک دویدن ساده به سمت بازیکنِ خودی میتواند بین او و مدافع یارگیر فاصله بیاندازد؛ چرا که مدافع باید حالا آن بازیکن را نیز رد کند. اگر مدافع در همان مسیری شروع به دویدن کند که یکی از مهاجمین در آن مسیر حرکت میکند، مدافع مذکور در پشت دو مهاجم قرار میگیرد؛ بنابراین، بهتر است که مدافع در مسیر متفاوتی شروع به دویدن کند. اما با در نظر گرفتن این نکته که حالا مدافع موردنظر باید مسیر طولانیتری را (یک تا دو متر) بدود، احتمال ایجاد فاصله بین مدافع و مهاجم بیشتر است. دویدن یک مهاجم از پشت به سمت مدافع یارگیر هم میتواند همین نتیجه را به دنبال داشته باشد. در مواجهه با چنین شرایطی، معمولا بازیکن مدافع یک فاصلهی جزئی با مهاجم را حفظ میکند که میتواند برای او یک برتری پویا به همراه داشته باشد.
یک نکتهی اساسی در این روندها فواصل بین مهاجمین است. با کاهش فاصله بین مهاجمین دفاع یارگیری بلافاصله سختتر و تقریبا ناممکن میشود. زیرا به دلیل وجود مسیرهای مختلف، اجرای موفق یارگیری نفر به نفر فشرده دشوار است.
حرکت به سمت تیرک دورتر برای مختل کردن جهتیابی مدافع و ممانعت از یارگیری
ایجاد فاصله با یک گروه سه نفره از بازیکنان حریف + ممانعت از یارگیری با دویدن در نزدیکی بازیکن خودی
ایجاد ترافیک برای مقابله با یارگیری فشرده. اگر مدافعان نزدیک به یکدیگر قرار بگیرند، تیم مهاجم میتواند با دویدن به اطراف، سد راه مدافعان یارگیر شود و حرکتهای پوششی آنها را کندتر کند.
ایجاد ترافیک در اطراف تیرک دورتر برای فاصله انداختن بین مدافعان و مهاجمین. در اینجا زمانبندی حرکات به بهترین نحو انجام نمیشود؛ بنابراین، مهاجم مجبور است دیرتر حرکت کند. با این وجود، به علت توجه صرفِ مدافع یارگیر به بازیکن مقابل خود، مهاجم میتواند خود را جدا کرده و در مسیر توپ قرار دهد.
زمانبندی – پویاییِ حرکت در یک روتین
رسیدن از عقب زمین – یک مزیت پویا در مقابل مدافع
یک سیستم خوب طراحی شده برای ایجاد فضاهای میانی برای بازیکن هدف + حرکت از عقب زمین به سمت محوطهی جریمه برای مختل کردن یارگیری توسط تیم مدافع، همراه با اهمیت زمانبندی
یک روش ساده و در عین حال موثر دیگر برای مختل کردن یارگیری، حرکتهای بدنی فریبنده و بدون توپ بازیکنان است. حرکت به سمت تیرک نزدیکتر میتواند تمرکز بازیکنِ یارگیر را مختل کند. پوشش یک مهاجم در این منطقه کار دشواری است، به خصوص اگر مهاجم تصمیم بگیرد سپس به سمت تیرک دورتر حرکت کند. بر همین اساس حرکت یک مهاجم به سمت تیرک دورتر میتواند فضا را در نزدیکی تیرک نزدیکتر برای دیگر مهاجمان باز کند. در این حرکت، زمانبندی درست اهمیت فوقالعاده دارد.
قدرت یک حرکت بدنی فریبندهی ساده، با در نظر گرفتن اهمیت سد کردن حرکات دروازهبان هنگامی که تیم مهاجم با یک کرنر رو به داخل از سمت تیرک دورتر قصد حمله دارد.
۳.۲. حرکت در مسیرهای متقاطع
حرکت در مسیرهای متقاطع یک روش خاص در سد راه شدن است که در آن دو مهاجمِ نزدیک به هم، شروع به دویدن در دو مسیر مخالف میکنند – مشابه روش ایجاد ترافیک. یکی از مزیتهای بزرگ این روش، سد راه شدن به صورت غیرمستقیم است. بنابراین، احتمال خطا کردن در این روش کمتر از سد راه شدن به صورت مستقیم است. این جنبه از بازی اهمیت فراوان در طراحی روتینهای بهینه دارد.
حرکت در مسیر متقاطع، که معمولا سبب میشود مدافعان در تلاش برای پوشش حرکت تیم مهاجم با یکدیگر برخورد کنند. زمانبندی: با اولین قدمی که زنندهی کرنر بر میدارد، دویدنها در مسیرهای متقاطع آغاز میشود.
۴.۲. تشکیل یک صف
بازیکنان تیم مهاجم با در کنار یکدیگر قرار گرفتن در یک صف افقی یا عمودی میتوانند دفاع مبتنی بر یارگیری را دچار مشکل کرده و یا شرایط عدم تناسب ایجاد کنند. اگر بازیکنان یارگیر تصمیم بگیرند که در نزدیکی مهاجمانِ هدف خود قرار بگیرند، ممکن است به راحتی در ترافیک ایجاد شده در منطقه گیر کنند. بازیکنان حاضر در صف با ترکیب کردن مسیرهای خود در هر موقعیت کرنر، یارگیری را مشکل میکنند. به طور مثال، بر روی یک کرنر بازیکن دوم در صف ممکن است به سمت تیرک نزدیکتر حرکت کنند و بر روی کرنر بعدی به سمت تیرک دورتر شروع به دویدن کند.
استفاده از مفهوم صف برای مختل کردن کار مدافعان یارگیر
برای مقابله با تاکتیک تشکیل صف، تیم مدافع معمولا روش مقابلهی خود را از یارگیری نفر به نفر به دفاع پوشش منطقهای تغییر میدهد تا نظم دفاعی در اثر حرکت تیم مهاجم در مسیرهای مختلف مختل نشود. اگر تیم مهاجم در این حالت بخواهد به شیوهی تشکیل صف اصرار ورزد، با مشکل مواجه خواهد شد. اما ایدههای دیگری مانند تغییر سریع به روش حرکت کاتورهای معمولا جوابگو است. زیرا حالا که تمرکز حریف روی پوشش فضا در دفاع منطقهای است، یک حرکت معمولی زیگزاگ دیگر تیم مدافع را سردرگم نمیکند.
تغییر تاکتیک به دفاع منطقهای برای مقابله با روش تشکیل صف توسط تیم مهاجم
۵.۲. ایجاد مناطق با بازیکنان کمتر
تیم مهاجم میتواند با دستکاری نقاط شروع و پایان حرکت بازیکنان، فضا را برای یک مهاجم به خصوص در یک ناحیهی خالی شده از بازیکن باز کند. هدف اصلی در اینجا این است که یک شرایط ایزوله برای بهترین مهاجم تیم ایجاد شود. این روش را میتوان با روش ایجاد عدم تناسب ترکیب کرد که در آن یک مدافع با کیفیت پایین مامور کنترل یک مهاجم معمولی (مامور استفاده از توپ برگشتی) خواهد شد.
ایجاد منطقهی کم بازیکن در اطراف تیرک دوتر
۶.۲. پاس به بیرون/بازی بدون توپ برای ایجاد موقعیت شوت
معمولا دستکاری وضعیت دفاعی تیمی که سیستمِ دفاعش مبتنی بر یارگیری است برای ایجاد فضا برای شوتهای مستقیم راحتتر است. با این وجود، مسئلهی اصلی خودِ شوت نیست، بلکه مسیر شوت است. هنگامی که تیم مدافع یک سیستم دفاع منطقهای را پیاده میکند، احتمال پیدا کردن یک مسیر باز برای شوت بسیار کم است. چرا که تراکم تیم مدافع در مسیرهای منتهی به دروازه زیاد است. هنگامی که تیم مدافع سیستم دفاع نفر به نفر را پیاده میکند، تیم مهاجم باید تلاش کند تا به نحوی یک مسیر منتهی به دروازه را برای شوت باز کند. به طور مثال، یک بازیکن تیم مهاجم میتواند به سمت تیرک دورتر حرکت کند تا فضا در نزدیکی تیرک نزدیکتر برای ایجاد فرصت شوتزنی باز کند.
مسیر شوتزنی به درستی باز نشده است.
تیم مهاجم، مدافعین نزدیک به تیرک دورتر را فریب میدهد. زمانبندی: با اولین قدمی که زنندهی کرنر بر میدارد، مهاجم هدف شروع به حرکت میکند. برای شوتهای مستقیم، کرنرهای رو به داخل انتخاب بهتری هستند؛ چرا که توپ معمولا در زاویهی بهتری قرار میگیرد و احتمال قطع کردن توپ در میانهی مسیر کمتر است.
تیم مهاجم، مدافعین اطراف تیرک نزدیکتر را فریب میدهد. اگر مسیر شوتزنی در اطراف تیرک نزدیکتر همچنان بسته است، مهاجم میتواند تیرک دورتر را هدف قرار بدهد.
فریب دادن مدافعان نزدیک به تیرک نزدیکتر برای باز کردن مسیر شوتزنی
یک حرکت دوگانه برای شوتزنی. از آنجاییکه مدافعان انتظار دارند، بازیکن اول از تیم حریف شوت بزند، آنها به نحوی حرکت میکنند که مسیر شوتزنی او را ببندند. در این شرایط فضا برای شوتزنی بازیکن دوم حریف باز میشود.
باز کردن فضا برای شوتزنی در منطقهی توپ برگشتی، نزدیک به تیرک دورتر
۷.۲. کرنرهای کوتاه
در شرایطی که تیم مدافع از دفاع منطقهای استفاده میکند، استفاده از کرنرهای کوتاه روش بهتری است؛ چرا که در کرنرهای کوتاه جلب توجه مدافعان به توپ باعث میشود که ساختار دفاعی در برابر برتری عددی تیم مهاجم آسیبپذیرتر شود. در مقابل، استفاده از کرنرهای کوتاه در حالتی که تیم مدافع از روش دفاع نفر به نفر استفاده میکند زمانی قابل اجرا است که تیم مهاجم از این شرایط برای ایجاد برتری نفری روی توپ استفاده کند؛ مثلا دو به یک شدن یا سه به دو شدن در حالی که توپ را در اختیار دارند. این در حالی است که تیمهای مدافع معمولا تمایل دارند از تنها یک بازیکن برای دفاع کرنر کوتاه استفاده کنند. تیمها میبایست در برابر سیستمهای مختلف، روشهای گوناگونی را به کار گیرند تا بتوانند روتینهای بهینه طراحی کنند؛ بسیاری از تیمهایی که از کرنرهای کوتاه برای مقابله با دفاع مبتنی بر یارگیری استفاده میکنند، تمرکز خود را تنها بر روی توپ قرار میدهند و از حرکتهای درون محوطهی جریمه غفلت میکنند. بنابراین، ضروری است که کرنر کوتاه همراه با سایر روشهایی که پیش از این برای مقابله با دفاع مبتنی بر یارگیری و دفاع منطقهای به آنها اشاره شد، استفاده شود.
استفاده از حرکت یک-دو، حرکتهای بدون توپ برای کرنر کوتاه، روش سد کردن مدافع یارگیر، و دویدن بازیکنان تیم مهاجم از عقب زمین برای فاصله انداختن بین مدافعان
کرنرهای کوتاه برای بهرهبرداری از شرایط سه به دو
در کنار خود حرکتها، زمانبندی حرکت نیز بسیار مهم است و جنبهای از بازی است که معمولا از آن غفلت میشود. چند نشانه وجود دارد که میتواند زمان شروع یک حرکت در محوطهی جریمه را تعیین کند، که معمولترین آن بالا بردن دست توسط زنندهی کرنر است. بالا بردن یک یا دو دست توسط زنندهی کرنر میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. به طور مثال، بالا بردن یک دست توسط زنندهی کرنر میتواند نشاندهندهی این باشد که مهاجم باید دو ثانیه بعد، حرکت خود را آغاز کند. در برخی موارد مشاهده میشود که مهاجمین حاضر در محوطهی جریمه، پویایی لازم برای انجام وظیفهی خود را ندارند و این موضوع کار را برای مدافعین یارگیر راحتتر میکند. به علاوه، پویایی حرکت مهاجم، پرش او را نیز تحت تاثیر قرار میدهد؛ چرا که مدافع یارگیر راحتتر میتواند مانع پرش او شود.
…
در قسمت دوم این مقاله، به بررسی استراتژیهای مقابله با دفاع منطقهای و ضربات آزاد خواهیم پرداخت.