سامان زمانزاده و امیر ساجدیان
در سالهای اخیر دستمزد بازیکنان فوتبال به شکل تصاعدی بالا رفته و حالا دیگر حتی بازیکنان معمولی در لیگهای بزرگ نیز دستمزد میلیونی میگیرند. نمودار زیر بیشترین دستمزد دریافتی هر بازیکن در لیگ برتر را از آغاز یعنی فصل 93-92 تا به امروز نشان میدهد.
همانطور که میبینید حداکثر دستمزد هفتگی در لیگ برتر در طول کمتر از سی سال تقریبا 50 برابر شده و از حقوق 10 هزار پوندی جان بارنز در سال 1992 به 510 هزار دلار هفتگی کریس رونالدو در 2021 رسیده است. میانگین دستمزد تمام بازیکنان نیز تقریبا به همین مقدار رشد کرده است و این در حالی است که رشد میانگین دستمزد کلیهی مشاغل در بریتانیا در مدت زمان مشابه به زحمت به دو برابر میرسد!
مسلما اولین پیامد این رشد که به ذهن متبادر میشود، رشد طبقاتی این بازیکنان و بیشتر شدن فاصلهی سطح زندگی آنها با مردم عادی است – که به خوبی با مقایسهی شیوهی زندگی فوتبالیستهای حرفهای مشخص است. نکتهی جالب دیگری که بررسی نرخ افزایش دستمزدها در سه دههی اخیر به ما نشان میدهد این است که برخلاف تصور رایج، جهش نجومی در متوسط درآمد بازیکنان نه در سالهای اخیر بلکه بیشتر در دهههای نود و ۲۰۰۰ رخ داده است.
اما یک نکتهی مهم دیگر وجود دارد، و آن این است که بخش زیادی از دستمزد آنها به عنوان مالیات به دولت پرداخت میشود. تخمین زده میشود که تیمهای لیگ برتر سالانه چیزی در حدود یک میلیارد و هفتصد و پنجاه میلیون پوند به بازیکنان خود دستمزد میدهند، و این به این معنا است که دولت بریتانیا سالانه صدها میلیون پوند از این مبلغ را به عنوان مالیات از بازیکنان دریافت میکند.
البته این ماجرا مختص لیگ برتر انگلیس نیست و کمابیش در اکثر لیگهای معتبر برقرار است. دستمزدها افزایش نجومی داشتهاند و بیشتر بازیکنان دریافتی میلیون یورویی دارند. با توجه به درصد مالیات قابل توجهی که تقریبا تمام دولتهای اروپایی روی درآمدهای کلان میبندند، بازیکنان بزرگ فوتبال مجبورند بخش عمدهای از درآمد خود را به صورت انواع مالیاتها به دولت پرداخت کنند.
اما این مبلغ دقیقا چقدر است؟ جواب دادن به این سوال شاید به آن سادگی که به نظر میآید نباشد. محاسبهی مالیات بر درآمد پیچیدگیهای خاص خودش را دارد – خصوصا در کشورهایی که مالیات استانها و شهرها به صورت جداگانه محاسبه میشود – و گذشته از آن، در تمام کشورها روشهایی وجود دارد که بشود کمتر مالیات داد و وکلا یا حسابدارهایی هستند که متخصص همین امر هستند؛ آنها از این روشهای قانونی استفاده میکنند تا مبلغ نهایی پرداختی به دولت را کم کنند. بخشی از این روشها تقریبا همه جا یکسان است و برخی قوانین ممکن است مختص به یک کشور یا منطقه باشد.
مسئلهی دیگری که وجود دارد و ممکن است برای هواداران فوتبال گیجکننده باشد، شکلی است که معمولا رسانههای یک کشور مبلغ دستمزد بازیکنان را عنوان میکنند. برای مثال در انگلیس دستمزدهایی که عنوان میشود تقریبا همیشه دستمزد پیش از مالیات (gross) و به صورت هفتگی است. یعنی وقتی میگویند پل پوگبا هفتهای 290 هزار پوند دستمزد میگیرد، روشن است که پوگبا تمام این پول را به خانه نمیبرد و بخش زیادی از آن را باید مالیات بدهد. از سوی دیگر، رسانههای ایتالیایی اکثر مواقع مبلغی که به عنوان دستمزد بیان میکنند، دریافتی خالص بعد از مالیات (net) بازیکن و به صورت سالانه است برای مثال بعد از رفتن لوکاکو از اینتر به چلسی احتمالا هزاران نفر در لندن با موتورهای جستجوی آنلاین به مقایسهی دستمزد او در اینتر با آنچه قرار بود در چلسی بگیرد پرداختند تا ببینند چه تغییری کرده و احتمالا در بیشتر سایتهای ایتالیایی به عدد 7.5 میلیون یورو در سال رسیده و آن را یک گوشهی کاغذ یادداشت کردهاند. سپس آنطور که گوش خودشان عادت دارد، دستمزد هفتگی لوکاکو در چلسی یعنی 325 هزار پوند را هم در گوشهی دیگر کاغذ اضافه کردهاند. از اینجا به بعد هم که دیگر فقط تبدیل واحد است، اول یورو به پوند که عدد 7,500,000 را به 6,750,000 تبدیل میکند (نرخ سال گذشته) و سپس تقسیم عدد جدید بر 52 که دستمزد هفتگی را مشخص کند و نتیجه این میشود که لوکاکو در اینتر حدود هفتهای 130 هزار دلار دستمزد میگرفت. چقدر کم! یعنی با آمدن به چلسی دستمزدش دو و نیم برابر شده!
چیزی که مشخص نیست، این است که چه درصدی از آن هزاران نفر بعد از این محاسبات متوجه شدهاند که یک جای کار میلنگد. همانطور که اشاره کردیم، دستمزد لوکاکو در اینتر، و اصولا چیزی که رسانههای ایتالیایی منتشر میکنند معمولا درآمد خالص بازیکن است و برای قیاس آن با دستمزد او در چلسی، باید تمام کسوراتی که به حقوق 325 هزار پوند در هفتهی او میخورد لحاظ شود.
برای حل این مشکل ما نمودار زیر را ساختهایم که به شما کمک میکند که مالیاتی را که بر دستمزد بازیکنان در پنج لیگ معتبر اروپایی تعلق میگیرد محاسبه کنید. تقریبا در تمام کشورها، درصد مالیات همراه حقوق دریافتی رشد میکند و در نهایت حد بالایی وجود دارد که پس از آن درصدها ثابت است. دستمزد بازیکنان سطح اول فوتبال تقریبا همیشه بالای این حد است و بیشترین درصد مالیات به آن تعلق میگیرد. جدول زیر به شما خواهد گفت که در هر کشور، بازیکنی با دستمزد ناخالص فرضی 10 میلیون یورو در سال، چقدر باید به دولت مالیات بدهد. اما قبل از خواندن اعداد به چند نکتهی مهم توجه کنید. اول اینکه همانطور که گفتیم راههایی هست که بشود این پرداختی را کم کرد. البته، از راههایی مثل تاسیس شرکتهای صوری در آرژانتین و باهاماس و پاناما که در سالهای اخیر برخی ستارهها به همراه خانوادهشان به آن دست زدند و کارشان به دادگاه هم کشید حرف نمیزنیم، بلکه منظورمان روشهای قانونی و شناختهشدهای است که از آن برای کاهش مالیات استفاده میکنند. بیشتر این روشها – مثل پرداخت پول به خیریه – تاثیر نسبتا اندکی روی کل پرداختی دارند، اما یک روش معروف وجود دارد که مشخصا در مورد فوتبالیستها میتواند تاثیر چشمگیری بر روی میزان مالیات پرداختی بگذارد که در ادامه به آن نیز خواهیم پرداخت. اما حالا، فرض کنید که هیچ کدام از این روشها رخ نداده، و صرفا مالیاتی که بر دستمزد دریافتی بازیکنان اعمال میشود مد نظر است. همینطور برای سهولت، فرض میکنیم که فرد دیگری در خانهی بازیکن درآمد قابلتوجهی ندارد. نکتهی مهم دیگر اینکه در برخی کشورها مانند ایتالیا یا آلمان که فدرال هستند، مالیات پرداختی به استان محل سکونت بستگی دارد و در برخی موراد این اختلاف چشمگیر است. برای مثال به تفاوت درصد مالیات در کاتالونیا و مادرید دقت کنید. برای این کشورها ما یک یا دو استان را که مهمترین تیمهای کشور در آن حضور دارند برای نمونه انتخاب کردیم. نکته دیگری که باید در نظر گرفت این است که این اعداد و نمودارها صرفا مرتبط به «دستمزد دریافتی بازیکن از باشگاه» است و شامل سایر درآمدهای بازیکنان از طریق اسپانسرها و یا حق برند نمیشود.
همانطور که در این نمودار مشاهده میکنید بازیکنی که 10 میلیون یورو در سال حقوق میگیرد بسته به اینکه کجای اروپا بازی کند، چیزی بین چهار میلیون و چهارصد هزار تا پنج میلیون و ششصد و پنجاه هزار یورو از این پول را به خانه میبرد و باقی را باید مالیات بدهد.
بیشترین درصد مالیات را بازیکنان لیگ فرانسه میپردازند که باید نزدیک به 56 درصد از کل درآمد را مالیات بدهند و کمترین مربوط به بازیکنان ساکن مادرید است که فقط 43.4% مالیات میدهند. جالب اینجا است که کمی آنطرفتر در کاتالونیا، جایی که تیم بارسا حضور دارد، درصد مالیات بر درآمد 10 میلیون یورویی 47.85% است و این یعنی بازیکن مثال ما، اگر از مادرید به بارسا برود و حقوقش تغییر نکند، بلافاصله سالی 450 هزار دلار از درآمد خالص خود را از دست میدهد!
حالا با داشتن این نمودار، آن هوادار لندنی چلسی که پشت کامپیوترش منتظر است، میتواند درآمد خالص لوکاکو از حقوق دریافتی در چلسی را محاسبه کند. لوکاکو باید 46.87% از دستمزد هفتگی 325 هزار پوندی را مالیات بدهد و این یعنی درآمد خالص او در هفته 172,680 پوند است یا تقریبا هشت میلیون و نهصد و هشتاد هزار پوند در سال. با تبدیل پوند به یورو با نرخ امروز (دسامبر 2021) به عدد 10 میلیون و 600 هزار یورو خواهیم رسید. یعنی دستمزد دریافتی لوکاکو در چلسی به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کرده، اما نه 250 درصد! بلکه چیزی حدود 40 درصد. از هفت و نیم میلیون یورو خالص، به ده میلیون و ششصد هزار یورو در سال.
قانون جذب مغزها؛ برهم زننده معادلات در ایتالیا
اما برسیم به پاسخ این سوال که چرا در ایتالیا دستمزد بازیکنان معمولا به صورت دریافتی خالص منتشر میشود. به جز اینکه به طور سنتی در ایتالیا بازیکن و باشگاه روی دریافتی خالص مذاکره میکنند و معمولا باشگاه از طرف بازیکن مالیات را پرداخت میکند، یک دلیل بسیار مهم دیگر وجود دارد و آن معافیت مالیاتی ویژهای در ایتالیا است که به آن معافیت «جذب مغزها» میگویند. این مسئله باعث شده که محاسبهی مالیات بازیکنان خارجی و داخلی یکسان نباشد و پیچیدگیهای زیادی را ایجاد کند، بنابراین برای سادگی، بازیکنان و باشگاهها روی مبلغ خالص بعد از مالیات توافق میکنند، و باشگاه است که در نهایت دستمزدی را به دست بازیکن میدهند که مالیاتش از قبل پرداخت شده. اما قانون «جذب مغزها» چیست؟
این قانون که در سال 2021 با تغییراتی نیز مواجه شد، یک معافیت مالیاتی برای تشویق افراد متخصص و سرمایهگذاران خارجی به حضور در ایتالیا است و البته شامل ایتالیاییهایی که مدتی از کشور خارج شدهاند نیز میشود. به طور کلی افرادی که شامل تمام شرایط زیر باشند میتوانند برای دریافت این معافیت مالیاتی اقدام کنند:
- دارای سابقهی کار مرتبط با رشتهی فعلی در خارج از ایتالیا هستند،
- حداقل دو سال مالی متوالی در ایتالیا حضور نداشتهاند (و در کشور دیگری مالیات دادهاند)،
- حداقل برای دو سال مالی آینده در ایتالیا خواهند ماند (و مالیات پرداخت خواهند کرد)،
- در مدتی که در ایتالیا شاغل هستند در کشور دیگری مشغول به کار نباشند.
کسانی که واجد این شرایط باشند، برای پنج سال مالی معافیت مالیاتی قابل توجهی میگیرند که ممکن است تا 70% کل درآمد را نیز شامل شود. این دلیل مهم دیگری است که باشگاهها روی دستمزد خالص دریافتی با بازیکنان و خصوصا بازیکنان خارجی مذاکره میکنند نه دستمزد ناخالص. این قانون فقط منحصر به فوتبال نیست و برای تمام ورزشهای زیر نظر کمیتهی المپیک ایتالیا صادق است. وجود این تبصره به باشگاهها کمک میکند که در استخدام بازیکن خارجی شرایط بهتری داشته باشند. مبلغ معافیت مالیاتی برای بازیکنان فوتبال عموما 50% کل درآمد است، یعنی بازیکن باید فقط روی نصف درآمدش مالیات بدهد و نصف دیگر معاف از مالیات است. برای اینکه ببینید این قانون چه تاثیری روی توانایی باشگاهها در جذب بازیکن میگذارد، همان مثال لوکاکو را در نظر بگیرید. روملو لوکاکو در اینتر 7.5 میلیون یورو خالص درآمد داشت؛ اگر فقط درصد مالیات او در ایالت لومباردی را مبنا قرار دهیم (نمودار بالا) باشگاه اینتر باید سالانه بیش از 15 میلیون یورو به او میپرداخت اما با معافیت مالیاتی فوق، اینتر فقط حدود 10 میلیون یورو در سال به او حقوق میداد که 7.5 میلیون آن به خود بازیکن میرسید. یعنی مالیات موثر بازیکن روی حقوق دریافتی حدود 25% بود، فقط کمی بیشتر از نصف مالیات پرداختی در انگلیس. این موضوع کمک بزرگی به باشگاههای ایتالیایی میکند تا بتوانند در فوتبال امروز که باشگاههای ثروتمند انگلیسی و یا تیمهایی مثل بایرن، پاریس، رئال و بارسا دستمزدهای نجومی به بازیکنان میدهند، حداقل شانسی برای رقابت کردن داشته باشند. البته حتی علیرغم وجود این قانون، باز هم توان رقابت این باشگاهها بالا نیست و همانطور که در مورد لوکاکو مشاهده کردید، چلسی آماده بود که دستمزدی دو برابر آنچه اینتر میپردازد (حدود 20 میلیون یورو) به لوکاکو بدهد که علیرغم مالیات ۴۶ درصدی، همچنان دریافتی لوکاکو به شکل قابل توجهی از دستمزدش در اینتر بیشتر باشد. اما نکته همین است که چلسی برای افزایش چهل درصدی درآمد لوکاکو باید دستمزد او را 100 درصد زیاد کند. میتوان تصور کرد که اگر این قانون وجود نداشت، اوضاع تیمهای ایتالیایی در جذب بازیکن خارجی از این که هست هم بدتر میشد.
اجازه بدهید مثالی از بازیکن دیگری بیاوریم که ماجرا روشنتر شود؛ بازیکنی که مسیر عکس لوکاکو را طی کرد و از لندن به میلان مهاجرت کرد. فیکایو توموری در ژانویه 2021 با قراردادی قرضی با بند خرید 28 میلیون یورویی به میلان آمد و میلان بند خرید او را در تابستان فعال کرد. توموری در چلسی هفتهای 72 هزار پوند دستمزد میگرفت و اگر هواداران لندنی چلسی هنوز پای کامپیوتر باشند و برایشان جالب باشد که این مدافع آیندهدارشان حالا در میلان چقدر دستمزد میگیرد، ممکن است باز هم گمراه شوند و فکر کنند که دستمزد او در میلان کمتر شده است. اجازه بدهید برای مقایسهی مستقیم، برخلاف شیوهی رایج در ایتالیا دستمزد «ناخالص هفتگی» توموری در میلان را بگوییم آن هم به پوند. یعنی دستمزد مدل انگلیسی. این عدد برای توموری در میلان 52 هزار پوند در هفته است. یعنی در نگاه اول، این بازیکن با آمدن به میلان هفتهای 20 هزار پوند یا سالی یک میلیون و چهل هزار پوند از دست داده است!
اما حالا جایی است که باید دریافتی خالص را حساب کرد و برای این کار باید قانون معافیت مالیاتی در ایتالیا را نیز لحاظ کرد. توموری در چلسی هفتهای 72,000 پوند حقوق میگرفت، یعنی سالی 3,744,000 پوند و مطابق اعداد روی نمودار بعد از پرداخت 46.87% به عنوان مالیات، یک میلیون و نهصد و هشتاد و نه هزار 1,989,000 پوند در سال به خانه میبرد.
در ایتالیا دستمزد ناخالص سالانهی او 52,000 پوند در هفته معادل 2,704,000 پوند در سال است. او نصف این مبلغ یعنی 1,352,000 پوند را بدون پرداخت مالیات به خانه میبرد و تنها 51% روی نصف دیگر مالیات میپردازد و دو میلیون سیزده هزار پوند به خانه میبرد؛ تقریبا معادل همان چیزی که در چلسی میگرفت. اعداد این معامله کاملا نشان میدهد که باشگاههای ایتالیایی چقدر از این قانون بهره میبرند. توموری قاعدتا حاضر نمیشد با دستمزدی کمتر از آنچه در چلسی میگرفت به میلان بیاید – گرچه دستمزد چندان بالایی هم نبود – اما حالا میلان با پرداخت حقوقی به نسبت کم بازیکن جوان انگلیسی را در اختیار گرفته و این باعث میشود که در آینده بتواند در مذاکرات تمدید قرارداد با افزایش دستمزد به مبالغ بالاتر او را به ماندن ترغیب کند.
نکتهی قابل توجه دیگر این است که اگرچه در قانون «جذب مغزها» سقف معافیت مالیاتی 5 سال است، اما در صورتی که فرد یکی از دو شرط زیر را دارا باشد میتواند معافیت را به مدت 5 سال دیگر نیز تمدید کند:
- اگر خانهی مسکونی یا ملک دیگری در ایتالیا به نام خودش بخرد،
- اگر فرزند زیر سن قانونی داشته باشد که با خود او در ایتالیا زندگی کند.
بنابراین بیشتر بازیکنان خارجی، اگر بخواهند قراردادشان را تمدید کنند، باشگاه میتواند همچنان از مزایای معافیت مالیاتی برای یک دورهی پنج سالهی دیگر نیز استفاده کند.
قانون بکام؛ معافیت مشابه برای بازیکنان خارجی در اسپانیا
اسپانیا نیز معافیت مالیاتی مشابهی برای خارجیها دارد که به «قانون بکام» معروف است. در کمال تعجب این قانون علیرغم اینکه به خاطر دیوید بکام نامگذاری شده مختص فوتبالیستها و ورزشکاران نیست بلکه تمام خارجیهایی که به اسپانیا نقل مکان میکنند میتوانند از آن بهره ببرند. دلیل نامگذاری این بوده که قانون در سال 2004 تصویب شد و دیوید بکام اولین کسی بود که از آن استفاده کرد. این قانون به خارجیهایی که به اسپانیا نقل مکان میکنند، به شرط اینکه قبل از آن ده سال خارج اسپانیا بوده باشند، این انتخاب را میدهد که به جای محاسبه و پرداخت مالیات روی تمام داراییها و درآمدهای فرد در نقاط مختلف دنیا، برای شش سال یک نرخ ثابت 24.75% مالیات و تنها روی دارایی و درآمدهای داخل اسپانیا بپردازند؛ معافیتی که مالیات پرداختی بازیکنان خارجی در اسپانیا را تقریبا معادل همان چیزی میکند که در ایتالیا برقرار است. این معافیت در اسپانیا منحصر به همان شش سال است و برخلاف ایتالیا قابل تمدید نیست.
معافیتهای قابل استفاده در فرانسه و انگلیس
فرانسه و انگلیس برخلاف ایتالیا و اسپانیا، معافیت قابل توجهی که ویژهی بازیکنان خارجی باشد ندارند، اما در این کشورها راههای دیگری برای کم کردن مالیات وجود دارد. برای مثال انگلیس مالیات بسیار کمتری روی درآمدهای اسپانسرینگ و image right بازیکنان میبندد و صرفا چیزی حدود 10% از این درآمدها مالیات میگیرد، یا فرانسه اجازه میدهد که بازیکنان فوتبال با شناسایی یک سری هزینههای مرتبط به فوتبال، مالیات کمتری بدهند. این روشها البته همچنان با معافیتی در حد 50 درصد ایتالیا و اسپانیا برابری نمیکند و همچنان برای پرداخت دستمزد مشابه و یا بیشتر به بازیکنان خارجی، تیمهای انگلیسی باید بسیار بیشتر از همتایان ایتالیایی و اسپانیایی خود هزینه کنند.
حسابهای پسانداز معاف از مالیات؛ فرمول جادویی برای فوتبالیستها
تقریبا در تمام کشورهایی که پرداخت مالیات جدی است و حساب و کتاب دارد، حسابهای پسانداز معاف از مالیات یکی از روشهای مهم افراد در تمام طبقهها، برای کمتر مالیات دادن است. این حسابها ممکن است در کشورهای مختلف نامهای گوناگون و جزییات مختلفی در بیشمار قوانینی که به آنها ناظر است داشته باشند، اما در ظرف و مفهوم ماجرا تقریبا یکسان هستند. این حسابها به این ترتیب کار میکنند که هر مالیاتدهنده میتواند بخشی از درآمد خود را تا سقفی که دولت تعیین میکند در حساب پساندازی بگذارد و مادامی که به آن دست نزند، به آن پول مالیات تعلق نمیگیرد. هر زمانی که فرد بخواهد پول را از این حساب خارج کند، باید مالیات آن را پرداخت کند، اما نکتهی ماجرا این است که مالیاتی که باید روی پول بدهد با نرخ مالیات بر درآمد زمانی محاسبه میشود که بخواهد پول را خارج کند. این روش برای بیشتر افراد به عنوان صندوق پسانداز بازنشستگی کار میکند، به این صورت که در طول سالهایی که شاغل هستند مبلغی را در این حساب پسانداز میکنند و زمانی که بازنشسته شدند و دیگر درآمد چندانی ندارند که مالیات بالا به آن تعلق بگیرد آن پول را از حساب خارج میکنند و درصد بسیار کمتری مالیات میپردازند.
این فرمول برای فوتبالیستها بسیار بسیار موثر است، خصوصا فوتبالیستهایی که ستارهی بینالمللی نیستند! زیرا بازیکنانی مانند مسی یا رونالدو آنقدر درآمد از تبلیغات و حق برند دارند که شاید از دستمزد دریافتی در باشگاه هم بیشتر باشد، و احتمالا پس از بازنشستگی هم درآمد کلان خواهند داشت. اما بیشتر بازیکنان، احتمالا پس از پایان دوران فوتبال افت فاحشی در درآمد سالانهشان رخ خواهد داد و درصد مالیات بر درآمد آنها به براکتهای مالیاتی پایینتر منتقل خواهد شد. برای فوتبالیستها چون پس از بازنشستگی سن چندانی ندارند، این فرصتی است که با استراحت کردن برای چند سال پس از بازنشستگی ذخیرههای خود را از حساب پسانداز معاف از مالیات بیرون بکشند، در حالی که درآمدی ندارند کمترین مالیات ممکن را روی آن بدهند، و بعد که این پول مالیات داده و آمادهی استفاده شد، بروند دنبال کسب و کار دیگری و باز کسب درآمد کنند!
یک پاسخ
بسیار عالی👌🏼
مخصوصا سری آ