سامان زمانزاده و علی عباسی
بازی ناپولی و یوونتوس در هفته سوم سریآ در حالی برگزار شد که حساسیت تاریخی این بازی تا حدی تحت تاثیر وضعیت کاملا متفاوت دو تیم در جدول قرار گرفته بود. در یک سوی میدان، ناپولی به دنبال پیروزی در سومین بازی متوالی و ماندن در صدر جدول بود و در سوی دیگر، یوونتوس به دنبال کسب اولین پیروزی و خروج از بحرانی که در ابتدای فصل گریبانگیر این تیم شده است. در عین حال این بازی به شدت تحت تاثیر اردوی تیمهای ملی و وضعیت خستگی و مصدومیت بازیکنان دو تیم نیز بود. ناپولی لوبوتکا، دمه، مرت و مرتنز را در اختیار نداشت و زیلینسکی هم هنوز به مرز کامل آمادگی نرسیده بود. از سوی دیگر یوونتوس هم بدون حضور بازیکنان مهمی مانند کیزا، دنیلو، ساندرو، دیبالا، کوادرادو و بنتانکور به ناپل آمده بود.
یوونتوس
شاید مهمترین مشکل الگری این باشد که هنوز ترکیب اصلی خود را نشناخته است. به جز دلایل واضحی مانند تغییر مربی و نیاز به زمان برای ارزیابی چگونگی حل شدن بازیکنان در تاکتیکهای موردنظر الگری، فاکتورهای دیگری نیز این موضوع را تشدید کرده است، از جمله تغییرات نه چندان پر تعداد اما بسیار مهم در روزهای آخر نقل و انتقالات، شامل جدا شدن رونالدو از تیم و اضافه شدن لوکاتلی و مویزه کین.
یوونتوس علیرغم اینکه به لحاظ عمق ترکیب و تعداد بازیکنان در دسترس، همچنان یکی از پرمهرهترین تیمهای سریآ به حساب میآید، به دلیل عدم توازن میان بازیکنان باکیفیت در پستهای مختلف، در بعضی پستها با دشواری مواجه است. اگر کمی ریزبینانهتر به پستها نگاه کنیم مشکل عمیقتر میشود. برای مثال در نگاه اول به نظر میرسد یوونتوس تعداد زیادی بازیکن در اختیار دارد که میتوانند در پست هافبک مرکزی بازی کنند؛ آرتور، رمزی، مککنی، بنتانکور، رابیو و لوکاتلی. اما در میان این بازیکنان، به جز لوکاتلی که در روزهای پایانی به تورین آمد و طبیعتا برای جا افتادن کامل در ترکیب احتیاج به زمان دارد، هیچکدام از این بازیکنان توانایی بازی در پست رجیستای کلاسیک را ندارند. فصل قبل پیرلو نیز همین مشکل را داشت و بیشتر از بنتانکور و گاه رمزی به عنوان محور خط هافبک استفاده میکرد، که هیچکدام قابلیت پرسگریزی و دید وسیع لازم برای بازی در آن پست را نداشتند. باید در نظر گرفت که حتی خود لوکاتلی هم در ساسولو و تیم ملی ایتالیا بیشتر به عنوان متزالا (معادل پست شماره هشت انگلیسی، یا بازیکن روی دست رجیستا در خط هافبک سه نفره) به میدان میرفت، اما با یادآوری سالهای ابتدایی حضور او در میلان، میتوان اطمینان داشت که او قابلیتهای لازم برای یک رجیستای باکیفیت را نیز دارد. بسیاری از تیمها وقتی رجیستای درجه یک ندارند، به سیستمهای دو محوره مانند چهار چهار دوی عریض یا چهار دو سه یک رو میآورند و این همچنان برای الگری یک گزینه به حساب میآید، خصوصا اینکه او قبلا دوران موفقی را با زوج پیانیچ-خدیرا در یووه تجربه کرده است. در این بازی الگری لوکاتلی را در مرکز خط میانی در کنار مککنی قرار داد، طوری که در زمان مالکیت توپ او تبدیل به رجیستا میشد و وظیفه بازیسازی را به عهده میگرفت، اما در زمان مالکیت حریف با تغییر شکل به ۲-۴-۴ او و مککنی همخط میشدند و رابیو و برناردسکی در دو سمت خط میانی قرار میگرتند.
در زمان مالکیت علاوه بر تغییر شکل خط هافبک و تک محور شدن لوکاتلی، لوکا پلگرینی نیز کاملا به خط جلو اضافه میشد و با قرینه شدنش با برناردسکی چیدمان به شکل زیر تغییر پیدا میکرد.
ناپولی
ناپولی پس از یک فصل بازی با سیستم ۱-۳-۲-۴ زیر نظر گتوزو، و در حالی که تقریبا همیشه از محور دوگانه فابین روییز و دمه استفاده میکرد – مگر مواقعی که یکی از این دو در دسترس نبود و باکایوکو جانشین میشد – در این بازی با سیستم ۳-۳-۴ با یک محور (فابین روییز) به میدان آمد. در حالت هجومی، ماریو رویی فولبک سمت چپ به خط حمله اضافه میشد و دی لورنتزو در قیاس، کمتر نفوذ میکرد. به این ترتیب اینسینیه در سمت چپ بیشتر در نیمفضا حضور داشت، اما پولیتانو بیشتر فضای کنار خط را اشغال میکرد.
در مرکز خط دفاع مانولاس در کنار کولیبالی قرار گرفته بود. تفاوت کیفیت این دو بازیکن آنقدر چشمگیر است که شاید چنین فاصلهای را میان دو مدافع مرکزی در یک تیم سطح اول به ندرت بتوان دید. ویکتور اوسیمن هم پس از غیبت در بازی برابر جنوا به نوک خط حمله بازگشته بود.
پرس ناپولی و کم تعداد بودن در محوطه جریمه یوونتوس
بازی با پرس سنگین ناپولی، بازی مالکانه این تیم و تلاش برای کشاندن بازیکنان یوونتوس به سمت پرس خود و خالی کردن فضا برای بازیکنان لب خط آغاز شد. خصوصا در سمت چپ که ماریو رویی بیشتر به حمله اضافه میشد و با ترکیب با اینسینیه که نزدیک به او بازی میکرد سعی در جا گذاشتن دفاع یوونتوس و نفوذ به محوطه جریمه از آن سمت داشتند. علاوه بر اینسینیه و ماریو رویی، باید توجه داشت که قدرت حمل توپ کولیبالی به سمت جلو، و البته پوشش مطمئن او که اجازه نفوذ با خیال راحتتر به ماریو رویی میدهد، باعث میشد که ناپولی از این سمت راحتتر به محوطه جریمه یوونتوس برسد.
اما مشکل اصلی، عدم حضور موثر بازیکنان در محوطه جریمه و تنها ماندن اوسیمن بود و به این ترتیب پرس و مالکیت پر دامنه ناپولی منجر به خلق موقعیت خطرناک نمیشد.
اوسیمن تنها بازیکن نزدیک به محوطه جریمه است و سایر بازیکنان نه تنها نزدیک نیستند، بلکه به نظر میرسد قصد نزدیک شدن هم ندارند.
انگیسا و الماس فعالانه در پرس مشارکت داشتند و الماس برای دریافت توپ خیلی عقب میآمد و به موقع به خط حمله اضافه نمیشد. بازیکنان سمت مخالف هم – برای مثال پولیتانو، وقتی حمله از سمت چپ شکل میگرفت – به موقع به فضای کلیدی حمله نمیکردند. به این ترتیب بیشتر مواقع تنها بازیکن ناپولی در محوطه جریمه یوونتوس اوسیمن بود که به راحتی توسط مدافعین میانی یووه کنترل میشد.
ناپولی همچنین با شیفت کردن فابین روییز به سمت چپ و اضافه شدنش به اینسینیه، رویی و الماس سعی در ایجاد آندرلود در سمت مخالف و تک به تک کردن پولیتانو با مدافع مستقیم خود داشت، که حتی در مواقعی که این روش به شکل موفق انجام میشد، عملکرد عالی لوکا پلگرینی در مهار پولیتانو باعث عقیم ماندن حرکت میشد.
پولیتانو در آندرلودِ سمت راست مترصدِ دریافت توپ است. جاگیری پلگرینی به شکلی است که هم پیوستگی دفاع خطی را حفظ کند و هم از پولیتانو غافل نشود.
نکته جالب دیگر در خط هافبک ناپولی، جا عوض کردن مداوم فابین روییز و انگیسا بود. روییز همان طور که گفته شد به عنوان تک محور تیم (بازیکن شماره 6) در زمان بازیسازی و همینطور موقع پرس فعال بازی میکرد، اما موقعی که تیم ناپولی در حالت دفاعی قرار میگرفت او جای خود را با آنگیسا عوض میکرد تا از قابلیتهای فیزیکی آنگیسا در بین خطوط بهتر استفاده شود.
استفاده یوونتوس از فضای بین خطوط و کنارهها در ترنزیشن
یوونتوس که خصوصا در اوایل بازی خیلی فرصت بازیسازی از عقب را نداشت، تمرکزش را روی انتقال سریع و موثر توپ از فاز دفاع به حمله گذاشت. با توجه به شکل پرس پرفشار ناپولی که شرح آن رفت، و درگیر بودن فعال انگیسا و الماس، کولوسفسکی در فضای بین خطوط جا میگرفت و آماده دریافت توپ از عقب بود. لوکاتلی به عنوان مرکز پخش توپ از عقب زمین وظیفه داشت که به محض بازپسگیری توپ از ناپولی خودش را در موقعیت آزاد قرار دهد تا توپ را دریافت و بدون معطلی پخش کند. هدف، کولوسفسکی در فضای میان دفاع و هافبک ناپولی و البته برناردسکی در راست بود که روی خط آزاد میشد. زمانی که یوونتوس حمله میکرد. کولوسفسکی وظیفه داشت با دریافت توپ و بررسی گزینههای موجود، یا با موراتا کار ترکیبی کند یا بازیکن دونده لب خط (برناردسکی در راست و پلگرینی در چپ) را پیدا و توپ را به آن سمت ارسال کند.
گل زودهنگام موراتا روی اشتباه فاحش مانولاس، باعث شد که یوونتوس بر خلاف جهت جریان بازی از ناپولی پیش بیفتد. با این گل بادآورده، یووه راحتتر میتوانست استراتژی خود را که مبتنی بر حفظ انسجام دفاعی و ترنزیشن سریع بود، پیاده کند. خصوصا که به دلیل ضعف ناپولی در انجام فرارهای اضافهشونده به پشت دفاع یوونتوس، توپربایی در تجمع پشت محوطه و آزاد کردن توپ برای یوونتوس راحتتر بود.
نیمه دوم، پاسخ اسپالتی به شرایط پیچیده
نیمه اول بازی یوونتوس در حالی برنده به رختکن رفت که تنها 31% مالکیت توپ را در اختیار داشت. اما نکته جالب اینجا است که مالکیت هفتاد درصدی ناپولی تنها 3 شوت در چارچوب برای این تیم به همراه داشت که با تعداد شوت در چارچوب یووه برابری میکرد. در عوض، ناپولی هشت کرنر زده بود و یوونتوس صفر کرنر. تفاوت معنادار میان این اعداد، دقیقا موید چیزی است که پیشتر توضیح داده شد: ناپولی تا نزدیک محوطه جریمه یوونتوس به خوبی پیش میرفت، اما به دلیل کمبود نفرات موثر در خط آخر، موفق به خلق موقعیت نمیشد. اسپالتی در این میان چاره را در تغییر سیستم دید. با آمدن اوناس به جای الماس، چیدمان خط هافبک ناپولی تغییر کرد و انگیسا عقبتر آمد و در کنار فابین روییز قرار گرفت. عقب آمدن آنگیسا از چند جهت بسیار موثر واقع شد. اول اینکه فضای بین خطوط که قبلا توسط کولوسفسکی استفاده میشد – او فقط باید از پس یک هافبک میانی بر میآمد – حالا غیر قابل استفاده شده بود و یوونتوس برای انتقال سریع توپ تنها گزینه انتقال به کنارهها را داشت که با نداشتن بهترین بازیکنانش در لب خط یعنی کیزا و کوادرادو، اثرگذاری یوونتوس در کنارهها بسیار کمتر بود؛ همزمان مشکل کمبود نفرات اضافهشونده و دونده در خط بالا هم تا حد خوبی بهبود پیدا کرد. پوشش انگیسا اوناس را آزاد میکرد و بقیه بازیکنان نیز با خیال راحتتری به حمله اضافه میشدند. در واقع اسپالتی با محکم کردن کمربند تیم به لحاظ دفاعی، به بازیکنان بیشتری اجازه نفوذ میداد. اگر به صحنه گل ناپولی نگاه کنید میبینید که در لحظه شوت اینسینیه، به جز اوسیمن دو بازیکن دیگر هم در محوطه جریمه یوونتوس حاضر هستند. حضور پولیتانو در نوک خط حمله کنار اوسیمن، همان چیزی است که در نیمه اول به ندرت دیده میشد و منجر به گل مساوی ناپولی شد.
پرس پرفشار ناپولی در نیمه اول با اضافه شدن آنگیسا و الماس به خط اول
تغییر چیدمان ناپولی به ۱-۳-۲-۴ از همان ابتدای نیمه دوم
نکته جالب اینکه در سیستم ۱-۳-۲-۴ قابلیتهای متنوع آنگیسا بیشتر فرصت بروز پیدا کرد و به نظر این بازیکن که تازه به سری آ آمده حتی توانایی بازی در جلوی خط دفاع به عنوان بازیساز را نیز دارد. هر چه از زمان بازی در نیمه دوم گذشت، او نقش بیشتری در بازیسازی و انتقال توپ از دفاع به حمله ایفا کرد.
نیمه دوم، آنگیسا در موقعیت رجیستای کلاسیک در حال پخش توپ است.
گرچه اگر اشتباه عجیب مویزه کین روی کرنر دیرهنگام ناپولی نبود، بازی میتوانست با نتیجه مساوی به پایان برسد، اما با مرور بازی پس از گل مساوی ناپولی، مشاهده میکنیم که روند حملات این تیم با رفع نقایص اشاره شده در نیمه اول خطرناکتر و موثرتر شد و میتوان گل دوم را هم در نتیجه فشار پردامنه این تیم دانست.
در پایان باید اشاره کرد که دست الگری در این بازی روی نیمکت خالی بود. در فوتبالِ ایتالیا که این فصل هم همچنان تیمها مجاز به پنج تعویض هستند، داشتن بازیکنان باکیفیت و آماده روی نیمکت میتواند سرنوشت بازی را عوض کند. یوونتوس اما با لشکری از بازیکنانِ مصدوم و خسته که شرایط بازی نداشتند، در زمانی که نیاز مبرم به تغییر مومنتوم بازی داشت، ابزار لازم برای ایجاد تغییر را روی نیمکت نداشت. به این ترتیب الگری حتی تمام تعویضهای خود را انجام نداد و در نیمه دوم یوونتوس کاملا بدون زهر بود و حتی یک شوت به چارچوب ناپولی ثبت نکرد. هدف این تیم دفاع از گل زودهنگام نیمه اول بود که با فشار زیاد ناپولی موفق به انجام این کار نشد تا تیم اسپالتی همچنان یکی از سه تیمی باشد که با امتیاز کامل به هفته چهارم پا میگذارد. البته با برگشتن و آماده شدن بازیکنان یوونتوس و شناخت و تسلط بیشتر الگری روی ترکیب تیمش، احتمالا این تیم هم به زودی به جمع مدعیان بازخواهد گشت و هواداران این تیم از همین حالا برای بازی برگشت در تورین و گرفتن انتقام این بازی لحظهشماری میکنند.