ارزش برند تجاری باشگاه‌های فوتبال

امیر ساجدیان و دانا حسنی در حال حاضر، تمامیِ سهام باشگاه آرسنال متعلق به هلدینگ ورزشی و سرگرمی استن کرونکه [1] متعلق به سرمایه‌گذار آمریکایی معروف، کرونکه است. قسمتی از قدرت مالی با روند نزولی باشگاه در سال‌های اخیر از دست رفته است. به علاوه، باشگاه همچنان با چالش جایگزین کردن مربی پرآوازه‌ی خود آرسن ونگر دست و پنجه نرم می‌کند. باشگاه برای اولین بار پس از سال‌ها در سال 2020 با ضرر مالی مواجه شد و این ضرر با عدم حضور در رقابت لیگ قهرمانان اروپا وخیم‌تر شده است. با این اوصاف کاهش ارزش برند باشگاه به میزان

امیر ساجدیان و دانا حسنی

در حال حاضر، تمامیِ سهام باشگاه آرسنال متعلق به هلدینگ ورزشی و سرگرمی استن کرونکه [1] متعلق به سرمایه‌گذار آمریکایی معروف، کرونکه است. قسمتی از قدرت مالی با روند نزولی باشگاه در سال‌های اخیر از دست رفته است. به علاوه، باشگاه همچنان با چالش جایگزین کردن مربی پرآوازه‌ی خود آرسن ونگر دست و پنجه نرم می‌کند. باشگاه برای اولین بار پس از سال‌ها در سال 2020 با ضرر مالی مواجه شد و این ضرر با عدم حضور در رقابت لیگ قهرمانان اروپا وخیم‌تر شده است. با این اوصاف کاهش ارزش برند باشگاه به میزان 19% در طی سال 2020 قابل پیش‌بینی بود. نرخ رشد درآمد آرسنال در مقایسه با سایر باشگاه‌های هم‌رده پایین‌تر بوده، چنان که باشگاه این رقابت را به طرز فاحشی به حریف شمال لندنی خود، تاتنهام اسپرز واگذار کرده است.

آرسنال با سقوط دو پله‌ای در جدول پردرآمدترین باشگاه‌ها در فصل 19-2018 شاهد نازل‌ترین جایگاه از 2001 تا کنون بوده است؛ سقوطی که ناشی از عدم حضور مستمر در لیگ قهرمانان اروپا است. درآمد باشگاه در فصل 20-2019 با 13% کاهش به 388 میلیون یورو رسیده است که قسمتی از این کاهش با رشد خیره‌کننده‌ی درآمدهای تجاری به میزان 29% (37 میلیون یورو) تعدیل شده است. رشد درآمدهای تجاری باشگاه ناشی از امضای قرارداد جدید با هواپیمایی امارات، حامی مالی پیراهن، و همچنین درآمد بیشتر از طرف تولیدکننده‌ی جدید لباس، آدیداس، که به تازگی جای پوما را گرفته، بوده است.

 

 

آرسنال اولین باشگاه انگلیسی است که قرارداد ورزشی سازمان ملل در مورد چارچوب اقدامات تغییرات آب و هوایی [2] را امضا کرده است. باشگاه در این رابطه قرارداد همکاری‌ای با شرکت بسته‌بندی آلومینیوم، بال [3]، امضا کرده است که در جهت ارتقا اهمیت بازیافت در بین هواداران و استفاده از محصولات محیط‌زیستی در بسته‌بندی نوشیدنی‌ها است. باشگاه امید دارد که ارزش برند جهانی خود را با این اقدام افزایش دهد. همچنین باشگاه با همکاری بانک بارکلی [4] برنامه‌ی نوآورانه‌ی کارت وفاداری جدیدی [5] را راه‌اندازی کرده است که به دنبال ایجاد تعلق بیشتر بین هواداران و باشگاه بسته به تعاملات منحصر به فرد و شخصی هر طرفدار است.

در خصوص درصد نفوذ در بین طرفداران، مجموع کسانی که در پلتفرم‌‌های اجتماعی باشگاه را دنبال می‌کنند در فصل ۲۰۲۰۱۹ با رشد تقریبی هفت درصدی نسبت به سال گذشته به رقم  76.4 میلیون رسید.

ساختار باشگاه

آرسنال در سال 1886 توسط جمعی از تدارکات‌چیان مهمات بریتانیایی تشکیل شد. باشگاه تا سال 1913 نام‌های مختلفی چون Dial Square FC، Royal Arsenal، Woolwich Arsenal و The Arsenal را به خود دید تا سرانجام به آرسنال تغییر نام داد. آرسنال در سال 1891 و به عنوان اولین باشگاه لندنی، تبدیل به یک باشگاه حرفه‌ای شد. در سال 1910 آرسنال به دلیل کمبود تماشاگر و محله‌ی نامناسبی که ورزشگاه مینور گراند در آن قرار داشت، تا آستانه‌ی ورشکستگی پیش رفت؛ اما آنها با کمک هنری نوریس و ویلیام هال و نقل مکان به ورزشگاه مشهور هایبوری نجات یافتند. در دو دهه‌ی بعدی باشگاه با سرمایه‌گذاری‌های بزرگ نسبت به استانداردهای آن زمان و جذب هربرت چپمن افسانه‌ای توانست عناوین قهرمانی متعددی کسب و نام خود را تا به امروز به عنوان یکی از باشگاه‌های بزرگ فوتبال انگلیس در اذهان هواداران فوتبال نهادینه کند.

سهام‌دار عمده‌ی باشگاه آرسنال در حال حاضر سرمایه‌دار آمریکایی استن کرونکه است. او ابتدا در سال 2007 برای خرید سهام آرسنال اقدام کرد و در این مسیر با رقابت از جانب شرکت Red and White مواجه شد که تحت مالکیت مشترک علی‌شیر عثمانف و فرهاد مشیری (در سال 2016 عثمانف سهام مشیری را خریداری کرد) قرار داشت. شرکت مادر آرسنال Arsenals Holding plc است. این شرکت به عنوان یک شرکت عمومی محدود ثبت شده است، اما سهم‌های آن در بورس‌های عمومی سهام معامله نمی‌شود؛ سهم‌های این شرکت با تناوب کم و از طریق بازار سهام تخصصی ICAP مورد معامله قرار می‌گیرد. در مجموع 62219 سهم تاکنون برای آرسنال صدور و هر سهم معادل 18000 پوند ارزش‌گذاری شده است. کرونکه به مرور سهام خود را در آرسنال بیشتر و بیشتر کرد و بالاخره در سال 2018 با خرید سهام عثمانف به مبلغ 550 میلیون پوند، مالک بیش از 90 درصد از سهام باشگاه شد.

بهترین مرجع برای وصف ساختار مدیریتی آرسنال و دگرگونی‌های آن متناظر با تغییرات ترکیب سهام‌داران باشگاه، نقل مکان به ورزشگاه امارات و بازپرداخت بدهی‌های سنگین مربوط به ساخت آن، سخنان دیوید دین، دیک لاو و ادو گاسپار در رویداد Somos Futebol 2017 است که توسط اتحادیه‌ی فوتبال برزیل برگزار شد. نقش دیوید دین در آرسنال ونگر را می‌توان چیزی مشابه با دوران همکاری دیوید جیل با الکس فرگوسن در منچستر یونایتد وصف کرد. دیک لاو نیز مدت‌ها مذاکره‌کننده‌ی ارشد آرسنال بود. ادو گاسپار نیز مدیر فنی کنونی آرسنال است. این سه نفر نمادهای سه دوره‌ی مدیریتی متفاوت در آرسنال هستند.

در دوره‌ی مدرن فوتبال انگلیس می‌توان چهار الگوی ساختاری مدیریتی را تفکیک کرد. از سویی مدل خاص دوران فرگوسن در یونایتد و عمده‌ی دوران کاری ونگر در آرسنال را داریم که سرمربی بر تمامی امورات فوتبالی و بعضا حتی برخی موارد مالی و تجاری باشگاه سیطره داشت. البته در این مدل، حضور اشخاصی چون دیوید دین و دیوید جیل که دانش مالی و تجاری بالاتری داشتند، در مقام مدیر اجرایی و به عنوان تسهیل‌گر روابط سرمربی با مالکان و هیئت مدیره الزامی بود و تا حدی دست کم گرفته می‌شود. به هر روی این مدل به خاطر خطرات ناشی از قرار گرفتن تمام قدرت تصمیم‌گیری در همه‌ی زمینه‌ها در دستان یک نفر تقریبا منقرض شده است و الگویی استثنایی است که نیاز به حضور افرادی استثنایی چون ونگر و فرگوسن دارد. سه الگوی دیگری که امروزه رایج‌تر است مدل مدیر فوتبالی، رویکرد کمیته‌محور و مدل مدیر اجرایی است.

مدل مدیر فوتبالی در دیگر باشگاه‌های اروپایی به وفور مشاهده می‌شود، اما در انگلیس کمتر به کار می‌رود و نقش تکسیکی بگیریستین در منچستر سیتی شاید بتواند نمونه‌ای از آن باشد. مدیر فوتبالی بر تمام ابعاد فوتبالی باشگاه احاطه دارد. در رویکرد کمیته‌محور شاهد حضور یک مدیر فوتبالی در باشگاه هستیم، اما این شخص اختیار مستقل تصمیم‌گیری را در همه‌ی زمینه‌های فوتبالی ندارد و بیشتر نقش ارتباطی و هماهنگ‌کننده دارد؛ به این معنی که جریان اطلاعات در میان اعضا و مسئولین بخش‌های زیر دست خود را تسهیل و تصمیمات را با استراتژی‌های بلندمدت باشگاه هماهنگ‌سازی می‌کند. قابل ذکر است که این مدل در دوره‌ی کنونی فوتبال انگلیس بیشترین کاربرد را دارد. در نهایت مدل مدیر اجرایی را داریم که از فوتبال آلمان ریشه می‌گیرد و در آن دو نقش مدیریتی تحت نظر رئیس هیئت مدیره کار می‌کنند؛ از سویی مدیر عامل قرار دارد که به رتق و فتق امور مالی و تجاری باشگاه می‌پردازد و از سوی دیگر، مدیر اجرایی فوتبالی حضور دارد که مسئول عملیات فوتبالی باشگاه است. این ساختار را در ساوتهمپتون می‌توان مشاهده کرد و در آن هر دو مدیر دارای استقلال و اختیار هستند.

تا پیش از حضور گازیدیس در آرسنال در سال 2009، آرسنال از مدل اول استفاده می‌کرد و ونگر بر تمام امور باشگاه احاطه داشت. گازیدیس تلاش کرد ساختار مدیریتی باشگاه را تغییر دهد، به نحوی که تمام قدرت تصمیم‌گیری در اختیار ونگر نباشد، اما ونگر تا مدت‌ها در برابر این تغییرات مقاومت و به شرط حفظ اختیار خود قراردادش را تمدید می‌کرد. تنها در یکی دو فصل پایانی حضور ونگر در آرسنال بود که او راضی شد بخشی از اختیارات خود را واگذار کرده و با تغییرات ساختاری در باشگاه کنار بیاید.

در دوره‌ی حضور امری، باشگاه ابتدا به سمت استفاده از مدل کمیته‌محور رفت. حضور اسون میسلینتات به عنوان مسئول جذب بازیکن و رائول سانلهی در نقش مسئول روابط فوتبالی باشگاه بیانگر همین تغییر بود. دیک لاو بیان می‌کند که در رویکرد کمیته‌محور به دلیل حضور افراد متعدد در مسیر تصمیم‌گیری، خرد جمعی غالب شده و خروجی بهینه‌تری حاصل می‌شود، اما در چنین مدلی مشخص نیست چه کسی تصمیم‌گیرنده‌ی نهایی است و در صورت بروز تعارض و اختلاف از چه طریق می‌توان به یک تصمیم منطقی و معین رسید. در ابتدا به نظر می‌رسید گازیدیس نقش مرجع را در تصمیم‌گیری‌ها داشته باشد اما او باشگاه را ترک کرد. در این زمان بود که به جای تعیین یک مدیر اجرایی دیگر، باشگاه تصمیم گرفت از زوج رائول سانلهی و وینای ونکاتشام در نقش‌های مدیر فوتبالی و مدیر اجرایی باشگاه استفاده کند.

به نظر می‌رسد در آن دوره این دو از هماهنگی بالایی برخوردار بودند و از تصمیمات یکدیگر پشتیبانی می‌کردند. سانلهی در موارد فوتبالی اختیار تصمیم‌گیری مستقل داشت اما در مواردی که با مسائل مالی باشگاه ارتباط تنگاتنگ داشت، او باید به تصمیمی مشترک با ونکاتشام می‌رسید و با او هماهنگ می‌بود. در این بین، میسلینتات با امری دچار مشکل شد و قدرتش در باشگاه کمتر شد. او در ابتدا تصور می‌کرد در آرسنال می‌تواند قدرت تصمیم‌گیری بیشتری نسبت به زمان حضورش در دورتموند داشته باشد، اما انتظارات او رنگ واقعیت نیافت. میسلینتات در ساختار جدید باشگاه نقش مدیر فنی را به خود اختصاص می‌داد که اختیاراتی کمتر در زمینه‌ی جذب بازیکنان برای او فراهم می‌کرد و مجبور به همکاری بیشتر با سرمربی در این زمینه بود. رویکرد او و امری در جذب بازیکن متفاوت بود. او در زمان ترک دورتموند تصور می‌کرد با حضور در آرسنال می‌تواند به چیزی مشابه با تقش زورک در دورتموند برسد، اما خود را در شرایطی یافت که دوباره می‌بایست به یک زورک دیگر (در این جا سانلهی) حساب پس دهد و اختیارات پیشین خود را نیز از دست داده است. بنابراین او در نهایت باشگاه را ترک کرد و ادو نقش مدیر فنی را به خود اختصاص داد.

به طور خلاصه مدیر فنی در آرسنال مسئولیت‌های اجرایی فراوانی دارد (از قبیل جذب و پرورش بازیکنان، رسیدگی به امور تیم‌های پایه و تیم اصلی، نظارت بر کار سرمربی و هماهنگی با او در امور فوتبالی و …)، اما اختیار تصمیم‌گیری او پایین است و مجبور به همکاری گسترده با سرمربی و مسئول آکادمی است. حضور مدیر فنی به مدیر فوتبالی باشگاه اجازه می‌دهد کمتر درگیر امور عملیاتی روزمره‌ی باشگاه شده و به مسائل کلان‌تر بپردازد. او بر کار مدیر فنی نظارت می‌کند و پس از تعیین بازیکنان مورد نیاز از جانب سرمربی و مدیر فنی، برای مذاکره و جذب آنها اقدام می‌کند. همکاری سانلهی و ادو در این زمینه را می‌توان چیزی مشابه با همکاری پیشین امنالو و گرانوفسکایا در چلسی دانست.

در پایان فصل اول حضور آرتتا به عنوان سرمربی آرسنال، باشگاه دوباره اقدام به ایجاد تغییراتی در ساختار مدیریتی خود و اختیارات نقش‌های مختلف کرد؛ به این ترتیب که آرتتا نسبت به امری اختیارات بیشتری یافت و زوج او و ادو در نهایت با جدا شدن سانلهی از باشگاه مسئولیت‌های بسیار گسترده‌تری در زمینه‌ی جذب بازیکنان یافتند. ونکاتشام ضمن حفظ سمت قبلی خود جای سانلهی را هم پر کرد و بنا بر این شد تا او با حمایت بیشتر کرونکه‌ها و مسئولیت بیشتر برای زوج آرتتا و ادو بتواند وظایف هر دو نقش را ایفا کند.

به نظر می‌رسد آرسنال در دوران پسا ونگر و پس از کنار گذاشتن ساختار قدیمی‌اش که در آن عمده‌ی مسئولیت‌ها و تصمیم‌گیری‌ها از طریق ونگر ایفا می‌شد، پیوسته در حال آزمون و خطا بوده تا بتواند به ساختاری بهینه دست یابد. در این مسیر افراد متعددی به کادر مدیریتی باشگاه پیوسته و سپس جدا شده‌اند، مثل گازیدیس، سانلهی، هاس فهمی و … . با این حال چیزی که ثابت باقی مانده است رویکرد کرونکه‌ها به اداره‌ی باشگاه است. برای آنها آرسنال یک بیزینس واقعی است. برای استن کرونکه آرسنال محل کسب سود است و نه محل دفن ثروتش برای کسب شهرت یا افتخار. ونگر و رویکرد اقتصادی محافظه‌کارانه‌اش با اهداف کرونکه‌ها سازگار بود؛ گرچه که موجب شد شهرت او به عنوان یک سرمربی نابغه خدشه‌دار و خودش سال‌ها هدف حملات روزنامه‌نگاران و هواداران آرسنال باشد. رویکرد مدیریتی گازیدیس که بر بازیکنان جوان و بعضا گمنام اما مستعد استوار بود نیز با اهداف کرونکه‌ها همخوانی داشت. حال باید دید آرتتا و ادو چطور با کشمکش میان کرونکه‌ها و هواداران کنار خواهند آمد. آیا آرسنال زیر نظر زوج آرتتا و ادو و با جدایی سانلهی و مسئولیت‌های بیشتر ونکاتشام نهایتا ساختاری با ثبات پیدا خواهد کرد؟ آیا این ساختار بالاخره می‌تواند بدون سرمایه‌گذاری هنگفت، آرسنال را به موفقیت برساند؟ آیا کرونکه‌ها بالاخره تسلیم فشار هواداران آرسنال خواهند شد یا تاجرمسلکی آنها و ضررهای اقتصادی هنگفت ناشی از عدم راهیابی باشگاه به لیگ قهرمانان و ویروس کرونا، آرسنال را به چاهی حتی عمیق‌تر به لحاظ کسب افتخار فوتبالی فرو خواهد برد؟

 

[1] Stan Kroenke’s Sports & Entertainment

[2] UN Sports for Climate Action Framework

[3] Ball Corporation

[4] Barclays

[5] My Arsenal Rewards

 

***************************************

آرشیو بررسی ارزش برند باشگاه‌ها در سال ۲۰۲۰

تاتنهام

چلسی

بایرن مونیخ

پاریسن ژرمن

منچستر سیتی

لیورپول

بارسلونا

منچستر یونایتد

رئال مادرید

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *