سالها بعد از فاجعهی ماراکانا، گیجیا، زنندهی گل پیروزی اروگوئه، گفت: «فقط سه نفر توانستند با یک حرکت ماراکانا را خاموش کنند: فرانک سیناترا، پاپ ژان پل دوم و من». اسکیافینو و گیجیا دو بازیکنی بودند که موفق شدند در ۱۶ ژوئیهی ۱۹۵۰ دروازهی برزیل را باز کنند، اما کسی که در آن روز ماراکانا را ساکت کرد و از یک کشور گورستان ساخت، آبدولیو وارلا بود؛ کسی که به تعبیر ادواردو گالئانو، نویسندهی بزرگ اهل اروگوئه، تیم را بر شانههای خود حمل میکرد.
آبدولیو وارلا، کاپیتان افسانهای آسمانیها، در ۲۰ سپتامبر ۱۹۱۷ در مونته ویدئو متولد شد. او فوتبال خود را در سال ۱۹۳۶، وقتی ۱۹ سال داشت، با بازی برای تیم دسته دومی دپورتیوو هوانتود آغاز کرد و دو سال بعد با پیوستن به باشگاه مونده ویدئو واندرز، به بالاترین سطح فوتبال اروگوئه ورود پیدا کرد. پوشیدن پیراهن واندرز، سرآغاز کسب افتخارات برای وارلا بود، اما وقتی در سال ۱۹۴۳ راهی غول پایتخت یعنی تیم پنارول شد، فوتبال او به اوج خود رسید. وارلا به همراه پنارول به شش عنوان قهرمانی در لیگ اروگوئه دست یافت.
او بازیهای ملی خود را با مسابقات کوپا آمریکای ۱۹۳۹ و با بازی در مقابل شیلی آغاز کرد. وارلا برای ۱۵ سال پیراهن تیم ملی را به تن کرد و در این مدت در ۴۵ بازی ملی، ۹ گل به ثمر رساند. قهرمانی در کوپا آمریکای ۱۹۴۲ و جام جهانی ۱۹۵۰ بزرگترین افتخاراتی هستند که او با پیراهن لاسلسته کسب کرد.
آبدولیو وارلا هافبک کلاسیک درخشانی بود. او که از قدرت بدنی بالایی برخوردار بود، برای تیم خود یک سپر دفاعی محسوب میشد؛ خط دفاع و خط میانی را به خوبی پیوند میداد و گاه از راه دور شلیک میکرد. اما آنچه او را بیشتر در یادها ماندگار کرد، روحیهی سرکش و قدرت رهبری چشمگیرش بود. سرسختی و ارادهی پولادین وارلا که در رهبری استثنایی او درون زمین فوتبال نمود پیدا میکرد، باعث شد به او لقب «رئیس سیاه» بدهند. وارلا این خصوصیات را محصول خیابان میدانست، چرا که به علت فقر مجبور شد از سنین پایین کار کند. او همیشه میگفت خیابان همه چیز را به من آموخت: «احترام، دروغ و مهمتر از همه، ارزش آنها را.»
وارلا شخصیت منحصر به فردی داشت. وقتی در سال ۱۹۴۵ مقابل ریورپلات آرژانتین قرار گرفتند، عملکرد فوقالعادهی او باعث پیروزی پنارول شد. مدیران باشگاه برای همهی بازیکنان پاداشی معادل ۲۵۰ پزو در نظر گرفتند و برای وارلا ۵۰۰ پزو! اما وارلا نپذیرفت؛ او به آنها گفت: «من بیشتر یا کمتر از دیگران بازی نکردم. اگر فکر میکنید ارزش یک پاداش ۵۰۰ پزویی را دارم، پس به همه ۵۰۰ پزو بدهید. اگر آنها تنها سزاوار ۲۵۰ پزو هستند، من هم سزاوارم.»
قدرت رهبری وارلا تنها به زمین فوتبال محدود نمیشد. در سال ۱۹۴۹ او رهبری اعتصاب بازیکنان فوتبال اروگوئه را به عهده گرفت که از مدیران فوتبال این کشور میخواستند اتحادیهی آنها را که برای حقوقشان مبارزه میکرد، به رسمیت بشناسند. در تمام مدت اعتراضات، او در مقابل مطبوعات ایستاد؛ تا حدی که در عکس گروهی تیم پنارول ظاهر نشد. او آنقدر بر مواضع خود ایستادگی کرد که نزدیک بود به جام جهانی ۱۹۵۰ نرود. رئیس جمهور وقت، لوئیز باتل برس، به خانهاش رفت تا او را متقاعد کند که به برزیل سفر کند. برس قول داد صدای اعتراضات شنیده شود. بدین ترتیب اتحادیهی فوتبالیستها توسط مدیران به رسمیت شناخته شد و به بازیکنان اجازه داد از حقوقی که مدعی آن بودند، برخوردار شوند که برخی از آنها تا به امروز پابرجا هستند.
اوبدولیو وارلا کاپیتان اروگوئه در حال دریافت جام ژول ریمه از دستانِ خود ژول ریمهی بزرگ!
جام جهانی ۱۹۵۰ برزیل نیز صحنهای برای نمایش شخصیت محکم وارلا بود. در فینال این رقابتها، او مهارتهای رهبری خود را بیش از هر زمان دیگری به نمایش گذاشت. صبح روز پیش از بازی فینال مقابل میزبان، در میان انبوهی از اعلامهای زودهنگام پیروزی، روزنامهی اُ موندو در صفحهی اول خود، عکسی از تیم ملی برزیل منتشر کرد که زیر آن نوشته شده بود: «اینها قهرمان جهان هستند». مانوئل کابالیرو، کنسول اروگوئه در ریودوژانیرو، با بیست نسخه از از این روزنامه به هتل اقامت تیم ملی کشورش رفت. وقتی رسید آنها را جلوی وارلا گذاشت و گفت: «تقدیم به شما آقایان. به نظر میرسد شما از قبل باختهاید.» وارلا در واکنش به این اظهارات احمقانه، هر بیست نسخه را به توالتهای هتل برد و از همتیمیهایش خواست که بر روی آنها ادرار کنند!
تقویت روحیهی بازیکنان اروگوئه توسط وارلا تا دقایقی پیش از شروع فینال نیز همچنان ادامه داشت. در اردوی اروگوئه جوی برای شکست اجتنابناپذیر این تیم ایجاد شده بود و مدیران از طریق تماس گوشزد کرده بودند که شکست آبرومندانه باشد. از این رو، خوان لوپز فونتانا، سرمربی اروگوئه، برای جلوگیری از یک شکست تحقیرآمیز، از بازیکنانش خواست که به صورت دفاعی بازی کنند. اما رئیس سیاه جلوی این اشتباه را گرفت؛ وقتی مربی رختکن را ترک کرد، او به همتیمیهایش گفت: «مربی مرد خوبی است اما اکنون اشتباه میکند. اگر دفاعی بازی کنیم، سرنوشت ما با اسپانیا و سوئد تفاوتی نخواهد داشت.» و وقتی در راهروهای رختکن یکی از مدیران فدراسیون فوتبال اروگوئه به بازیکنان گفت: «نگران باخت نباشید»، وارلا رو به بازیکنان اعلام کرد: «تنها در صورت پیروزی است که نگران نخواهیم بود».
جمعیت زیادی در ماراکانا جمع شده بود و این باعث شده بود بازیکنان اروگوئه هنگام ورود به زمین دچار وحشت شوند (غریو جمعیت بازیکنان برزیل را هم تحت تأثیر قرار داده بود، و باز هم این وارلا بود که آرامش را به اروگوئهایها بازگرداند: «به هیچکدام از آنها فکر نکنید، سرتان را بالا نبرید، بازی پایین است و اگر ما برنده شویم هیچ اتفاقی نمیافتد، هیچ اتفاقی. تماشاگران چوبی هستند و در زمین ما ۱۱ به ۱۱ خواهیم بود.» از ابتدای بازی، وارلا مثل همیشه نقش خود را به خوبی ایفا کرد اما تأثیرگذارترین حرکت او در آن فینال، بعد از گل برزیل رخ داد. وقتی در دقیقهی ۴۷، فریاکای دروازهی اروگوئه را باز کرد، غریو دویست هزار نفر در استادیوم پیچید. در این هنگام وارلا توپ را زیر بازو گرفت، به میانهی زمین رفت و درخواست یک مترجم کرد تا بتواند با داور صحبت کند. گیجیا این صحنه را این گونه به خاطر میآورد: «آبدولیو بر سر همه فریاد میزد و توپ را زیر بغل داشت. من برای ختم ماجرا و شروع مجدد بازی نزدیک شدم اما او بلافاصله بر سرم فریاد زد و گفت یا سر و صدا میکنیم یا آنها ما را خواهند کشت!» هدف وارلا از این حرکت، سرد کردن بازی بود. او نمیتوانست انگلیسی صحبت کند و داور انگلیسی با زبان اسپانیایی آشنایی نداشت، از این رو بحث در مورد آفساید بودن یا نبودن گل به توقف بازی انجامید و بدین ترتیب، استراتژی وارلا توانست شدت فشار تماشاگران را کاهش دهد. بعد از صحبت کردن با داور و آرام گرفتن جمعیت، وارلا رو به همتیمیهایش کرد و گفت: «اکنون زمان پیروزی در بازی است». او سالها بعد اعتراف کرد: «اگر آن کار را نمیکردم جو ماراکانا باعث میشد برزیل پیروز شود.»
جمعیت دویست هزار نفری در فینال جامجهانی 1950 افسانه یا اغراق نیست؛ مطابق آمار رسمی فروش بلیت، 199854 نفر تماشاگر این بازی بودند. ماراکانا بعدها چند بار بازسازی، و در آخرین تغییرات پیش از جام جهانی 2014 تبدیل به استادیومی مدرن با ظرفیت 78838 نفر شد.
اروگوئه با نتیجهی ۱-۲ به بعد از ظهر یکشنبهی ماراکانازو رسید تا به جای ریودوژانیرو، جشن در خیابانهای مونته ویدئو بر پا شود. برزیل مرده بود و غم میزبان به وارلا هم سرایت کرده بود. او به خاطر ایجاد این اندوه، بینهایت احساس گناه میکرد. وقتی بعد از پایان بازی عکاسها خواستند از او عکس بگیرند، پشتش را به آنها کرد و شب، جشنِ برپا شده در هتل تیم را ترک کرد تا به برزیلیهای سوگوار ملحق شود. وارلا شب قهرمانی جهان را با برزیلیهای شکستخورده در میخانه به صبح رساند؛ بدون اینکه او را بشناسند.
اروگوئه برای دومین بار قهرمان جام جهانی شده بود و مدیران فوتبال این کشور که پیش از بازی فینال به بازیکنان القا کرده بودند مغلوب برزیل خواهند شد، افتخار آنها را مصادره کردند. آنها مدال طلای تیم قهرمان را برای خود برداشتند و پس از اعتراضهای وارلا بود که به بازیکنان تیم مدالهایی از جنس نقره دادند. برای بازیکنان، پاداشی نیز در نظر گرفته شد. آن پاداش به قدری بود که وارلا با آن یک اتومبیل فورد مدل ۱۹۳۱ خرید، که از قضا یک هفتهی بعد به سرقت رفت.
وارلا، با وجود ۳۷ سال سن، در جام جهانی ۱۹۵۴ نیز کاپیتانی اروگوئه را بر عهده گرفت. آنها در این تورنمنت، چکسلواکی، اسکاتلند و انگلیس را بردند اما در غیاب او، مغلوب مجارستان جادویی شدند. وارلا در بازی برابر انگلیس، هنگام به ثمر رساندن یکی از گلهای تیمش، مصدوم شد و بازی در مرحلهی یکچهارم نهایی را از دست داد. تیم ملی اروگوئه در جام جهانی هرگز با وارلا شکست نخورد. از هفت بازی با کاپیتانی او، شش برد و یک مساوی حاصل شد. اسطورهی تیم اروگوئه و پنارول، سرانجام در ۱۹ ژوئن ۱۹۵۵ برای آخرین بار به عنوان یک بازیکن فوتبال به میدان رفت؛ در مقابل تیم آمریکا دِ ریو، در ورزشگاه ماراکانا! او باقی سالهای عمرش را به دور از دنیای فوتبال گذراند. وارلا از بزرگی ماراکانازو خسته شده بود. از آن همه ادای احترام فرار میکرد. تنها تحسین لذتبخش برای او، ایجاد باشگاه فوتبال آبدولیو وارلا در سال ۱۹۸۷ بود که هنوز هم در اروگوئه فعال است.
ستارهی فوتبال اروگوئه سرانجام در ۲ آگوست ۱۹۹۶ خاموش شد. او یکی از ۱۳ بازیکن اهل آمریکای جنوبی است که نامش در فهرست ۱۰۰ فوتبالیست برتر قرن بیستم به انتخاب IFFHS (فدراسیون بینالمللی تاریخ و آمار فوتبال) به چشم میخورد. وارلا یکی از بزرگترین کاپیتانهای تاریخ فوتبال است. مهارتهای رهبریاش در بیرون و درون زمین فوتبال از او یک بازیکن استثنایی ساخته بود اما آنچه بیش از همه او را به یک اسطورهی فراموشنشدنی تبدیل کرد، نقش مهمش در روز ماراکانازو بود؛ بعد از آن روز که برزیل درهای ماراکانا را به مدت دو سال بست و برای همیشه پیراهن سفید را کنار گذاشت، وارلا به تاریخ ورود پیدا کرد.
رئیس اروگوئهای در جایی برای توصیف همتیمیهایش گفته بود «با وجود آسمانی در سینههایمان، هر کدام از ما دو نفر هستیم» و بدون شک او همواره برای تیمش دو نفر بود؛ مردی بود با آسمانی در سینه.
منابع
مقاله Obdulio Varela: the legend of Uruguay’s greatest leader از وبسایت thesefootballtimes
کتاب داستان فوتبال اثر دیوید اسکوایرز؛ ترجمه معین فرخی
مقاله Obdulio Varela: The wise champion از وبسایت ESPN
4 پاسخ
بدون اغراق بهترین متنی بود که درمورد ماراکانا خونده بودم
قلم نویسنده مانا…
لذت بردیم …
چه ماجرای جذاب و چه قلم گیرایی
به به،لذت بردیم
خانم علیپور گل،یه دونه ای
عالیههع
واقعا بعضی اتفاقات شبیه افسانه ان، جام جهانی رو ببری شبش بری با برزیلی های ناراحت عرق بخوری و تو غمشون شریک بشی، چه روحیه ی تحسین برانگیزی