گروه آنالیز باشگاه دانشجویان فوتبال
اگر ده یا پانزده سال پیش به شما میگفتند پاریسنژرمن و منچستر سیتی در نیمهنهایی لیگ قهرمانان با هم دیدار میکنند احتمالا این حرف را باور نمیکردید. اما سرمایهگذاری از سمت دو کشور متمول خلیج فارس باعث شد این تیمها با یک شیب صعودی بین تیمهای بزرگ اروپا جا باز کنند و به عضو ثابت رقابتهای حذفی لیگ قهرمانان بدل شوند. هر دوی این تیمها، لیگهای داخلی را در دهه گذشته قبضه کرده و به شدت به دنبال مهمترین جام قاره اروپا هستند؛ جامی که علیرغم تمام ولخرجیها هنوز به آن نرسیدهاند. هر دو تیم از بهترین مربیها و بازیکنان این نسل برخوردارند. این دو تیم یک بار در سال 2016 با هم در مرحله یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان روبهرو شدند که سیتی با گذشتن از پاریس به مرحله نیمهنهایی رسید که بهترین عملکرد تاریخ این تیم بود. پاریس اما پارسال با درخشش گرانترین زوج تاریخ به فینال این لیگ رسید، اما با شکست مقابل بایرن مونیخ از بلند کردن جام بازماند.
با این وجود، آنها این فصل قدرتمندتر و با کاپیتان سابق خود یعنی پوچتینو در قامت سرمربی به این رقابت برگشتند و با شکست دادن دو غول اروپایی یعنی بارسلونا و بایرن مونیخ و حذف کردن غولی دیگر یعنی منچستر یونایتد در مرحله گروهی به نیمهنهایی رسیدند. قرعه سیتی اما راحتتر بود و آنها مونشن گلادباخ و دورتموند را برای رسیدن به نیمهنهایی پشت سر گذاشتند. این دو مربی دو سال پیش یک بار با هم دیدار کردند که حاصل آن پیروزی دراماتیک تاتنهام پوچتینو در برابر منچستر سیتی گواردیولا بود. شگفتیسازان آن فصل با پوچتینو تا فینال هم رفتند ولی بازی را به لیورپول واگذار کردند. حال، هر دو مربی و هر دو باشگاه با جاهطلبی به دنبال کسب این جام هستند.
سیتی در چند هفته اخیر با وجود حذف از جام حذفی، با قهرمانی در جام اتحادیه و افزایش فاصله با رقبا در لیگ برتر با روحیهای مناسب به بازی رفت پا گذاشت. در سمت مقابل اما پاریسیها برای اولین بار بعد از چند سال خود را در رقابتی چهارجانبه برای قهرمانی میدیدند و با شکست مقابل رقیب مستقیم یعنی لیل با خطر از دست رفتن قهرمانی لیگ یک مواجه بودند. سیتی در این بازی از یکی از مورد استفادهترین ترکیبهای خود در این فصل استفاده کرد؛ ترکیبی که آنها را به صدر لیگ برتر رساند و تا حدودی قهرمانی را مسجل کرد. آنها در پست دروازهبان ادرسون را که فصلی عالی را پشت سر میگذارد، در اختیار داشتند و کایل واکر، روبن دیاس و جان استونز به حضور خود در ترکیب اصلی ادامه دادند. ژائو کانسلو که این فصل با پست دوگانه خود یکی از مهمترین تغییرات گواردیولا بوده است بعد از چند بازی از روی نیمکت به ترکیب اصلی برگشت. رودری، ایلکای گوندوگان و برناردو سیلوا مثلث خط هافبک تیم بودند و فیل فودن و ریاض محرز در کنار کوین دیبروین به عنوان نه کاذب خط حمله سیتی را تشکیل میدادند. البته هر کس بازیهای سیتی را دیده باشد میداند ترکیب این تیم پیچیدهتر از ساختارهای سنتی فوتبال است.
پوچتینو در این بازی از کیلور ناواس درون دروازه استفاده کرد. مارکینیوش که پس از جدایی تیاگو سیلوا جای خالی او را در رهبری خط دفاع به خوبی پر کرده بود، پس از مصدومیت در بازی رفت بایرن مونیخ به ترکیب اصلی برگشت و پرسنل کیمپمبه جوان، الساندرو فلورنزی باتجربه و میچل باکر سه نفر دیگر خط دفاعی بودند. ایدریسا گی و پاردس که در سیستم پوچتینو هموطنش نقشی کلیدی داشت محور دوگانه تیم بودند و مارکو وراتی مانند بازی بارسلونا در پست شماره 10 قرار داشت. دی ماریا، نیمار و امباپه هم سه نفر جلوی تیم بودند.
سیتی در هنگام بیلدآپ در نیمه اول از آرایش 4-2 استفاده میکرد. برخلاف انتظارات، ژائو کانسلو در اکثر موارد به عنوان یک فولبک سنتی استفاده میشد و گوندوگان و رودری محور دوگانه بودند. در بعضی از مواقع گوندوگان و کانسلو جای خود را هنگام بیلدآپ تغییر میدادند تا از توانایی ارسال پاس گوندوگان برای گذر از پرس پاریسیها استفاده شود. با جلو بردن توپ و گذشتن از خط اول پرسِ پاریسیها، سیتی تمایل به سمت چپ زمین داشت. دیبروین با رفتن توپ به آن سمت متمایل میشد و گوندوگان، کانسلو و فودن سعی در کشاندن بازیکنان پاریس به آن سمت زمین داشتند. در هنگام اجرای این نقشه، محرز در سمت مقابل زمین حضور پیدا میکرد و برناردو سیلوا در وسط زمین و بین خطوط قرار داشت. نکته جالب عدم تمایل کایل واکر به نفوذ بود. به نظر میرسید گواردیولا به واکر دستور داده تا در دفاع تیم بماند تا از سرعت این بازیکن برای جلوگیری از نفوذهای امباپه استفاده کند. علاوه بر این، به نظر میرسید گواردیولا به بازیکنان تیم دستور داده تا با پاسهای کوتاه و محتاطانه و با ریتم کند اجازه از دست دادن توپ را ندهند. به علاوه، خبری از پاسهای بلند برای تغییر منطقه زمین به سمت محرز هم نبود. علت این قضیه ریسکی بودن این نوع از پاسها بود که به از دست دادن توپ و در نتیجه ضدحمله پاریسیها منجر میشد. اما عدم پذیرش این ریسک باعث شد که پاریسیها به خوبی بتوانند دفاع خود را هنگام این تعویض مناطق سازماندهی کنند و اجازه خطرآفرینی را به بازیکنان سیتی ندهند. در تنها باری که این اتفاق افتاد ریاض محرز در موقعیت یک در برابر یک با میچل باکر قرار گرفت و با دادن پاس به دیبروین او را در یکی از مناطق مورد علاقهاش یعنی نیمفضا صاحب توپ کرد. سانتر دیبروین به دلیل عدم حضور بازیکنان کافی سیتی به نتیجه نرسید.
تیمهای گواردیولا معمولا به علت کانترپرس موثر مالکیت زیادی در بازیها دارند؛ اما در نیمه اول این بازی به دلیل نداشتن نفرات کافی در جلوی زمین بازیکنان پاریس به دلیل توانایی تکنیکی در فضاهای کوچک به راحتی پرس واکنشی سیتی را پشت سر میگذاشتند و ضدحملههای برق آسای خود را ترتیب میدادند. نیمار، وراتی، پاردس و دیماریا همگی توانایی پشت سر گذاشتن هر بازیکنی را دارند و این باعث شد سیتی در نیمه اول به علت احتیاط قابل توجیه گواردیولا به دلیل توانایی پاریسیها در ضد حمله نتواند بازی همیشگی خود را ارائه دهد. شاید هیچ صحنهای نتواند بهتر از همکاری زیبای نیمار و وراتی در سمت راست زمین این توانایی تکنیکی را به رخ بکشد.
پاریسیها در این مسابقه در نیمه اول هنگام بازیسازی از عقب زمین به چینش 3-2 در میآمدند. پاردس که از زمان حضور پوچتینو کلیدیترین بازیکن پاریس بود، معمولا یا بین مدافعین پاریس یا کمی جلوتر از آنها قرار میگرفت. از آنجا پاردس و مارکینیوش که توانایی پاسدهی فوقالعاده خود را در این بازی نشان دادند، اقدام به پاسهای مستقیم به نیمار، وراتی یا دیماریا که عقب میآمدند، یا پاس قطری به باکر و فلورنزی میکردند. نحوه قرارگیری مهاجمین پاریس به صورتی که امباپه و وینگرها همگی در کانالهای میانی قرار میگرفتند به این معنی بود که مدافعین کناری فضای زیاد داشتند و مخصوصا از سمت راست که فلورنزی حضور داشت به دلیل تواناییهای تکنیکی این بازیکن جلو بردنهای زیادی صورت گرفت. نیمار طبق معمول برای بازیسازی از عقب زمین بین خطوط سیتی حرکتهای زیادی انجام میداد که در این مواقع به دلیل این که مدافعان سیتی به وسیله امباپه و دیماریا در عقب زمین نگه داشته میشدند با او حرکت نمیکردند و معمولا نیمار فضا و زمان مورد نیازش را برای ایجاد خطر به دست میآورد. همچنین امباپه با گذر زمان بازی از کانال نیمفضا چپی که معمولا نفوذهای خود را از آنجا انجام میداد به نیمفضای راست تمایل پیدا کرد. دلیل این مسئله هم سرعت کمتر و دفاع ضعیفتر کانسلو در این سمت زمین بود.
سیتی در نیمه اول پس از تغییر پاریسیها به حالت سه دفاعه هنگام بازیسازی از عقب زمین با چینش 4-3-3 پرس میکرد. این پرس به دلیل توانایی بالای پاردس و مارکینیوش در نیمه اول تاثیر بهسزایی نداشت. علاوه بر آن پاردس توانایی کار ترکیبی و یک-دو با نیمار، وراتی یا دیماریا را که عقب میآمدند هم داشت و سلاح اصلی پوچتینو برای گذر از پرس سیتی بود. پساز جلو رفتن توپ توسط پاریسیها سیتی به حالت میدبلاک 4-4-2 در میآمد و با قرار گرفتن وینگرها در نیمفضا سعی در بستن کانالهای میانی عبور توپ داشت.
پاریسیها در سمت دیگر در نیمه اول پرس بسیار موثری را اجرا کردند. آنها به حالت میدبلاک یا لو بلاک در میآمدند و به سرعت پس از یک پرس اولیه غیرتهاجمی از جلوی زمین به چینش مورد نظر میرسیدند. این چینش بین 4-4-2 یا 4-5-1 به تناسب با جایگاه نیمار تغییر میکرد. نیمار بعضی اوقات در سمت چپ این پرس قرار میگرفت، بعضی مواقع کنار امباپه پرس میکرد و بعضی مواقع جای خود را با امباپه عوض میکرد. علاوه بر این به نظر میرسید ایدریسا گی که بهترین مهره تدافعی خط هافبک پاریسیها بود در صورت عقب آمدن دی بروینه با او یارگیری مستقیم انجام میداد. پرس پاریسیها در نیمه اول بسیار موثر بود؛ به محض این که توپ در کانال طولی هر یک از 5 نفر خط هافبک پاریس قرار میگرفت، آن بازیکن به سمت بازیکن صاحب توپ حرکت میکرد و فضا و زمان مورد نیاز را به او نمیداد. یکی از دلایل موفقیت پاریسیها در نیمه اول توپگیری بازیکنان خط هافبک به این طریق بود. نیمار هم به خوبی در این پرس همکاری میکرد.
پپ چگونه ورق را در نیمه دوم برگرداند؟
حذف شدنهای سیتی گواردیولا در لیگ قهرمانان در سالهای اخیر به یک روتین تبدیل شده بودند. اکثر این شکستها از یک الگوی ثابت پیروی میکردند. پپ از ترس ضدحمله حریف از چینشها و تاکتیکهای جدید از قبل امتحان شده استفاده میکرد؛ وقتی این چینشها جواب نمیدادند و تیمش عقب میافتاد به یک باره سیتی کاملا تمرکز خود را از دست میداد و احتیاط را رها میکرد و با دریافت گلهای متوالی در فاصله کم به صورت غیر قابل جبران آسیب میدید. این بازی اما از این قاعده مستثنی بود و به نظر میرسید پپ کاملا از شکستهایش درس گرفته است. او مورد استفادهترین ترکیب خود را در این بازی قرار داد و صرفا با احتیاط بیشتری در شیوه بازی سعی در جلوگیری از ضدحملات پاریس داشت. نکته دیگر این بود که سیتی پس از دریافت گل اول کاملا آرامش خود را حفظ کرد و همچنان با ریتم کند و پاسهای کوتاه سعی در از دست ندادن توپ داشت. به هیچ وجه اثری از عدم تمرکز در بازی سیتی دیده نمیشد و تنها جایی که شاید این اتفاق نمایان شد خطای کانسلو روی امباپه بود که منجر به کارت زرد شد.
پپ در نیمه دوم کمی این احتیاط را کنار گذاشت و با آمدن زینچنکو به جای کانسلو که شب خوبی را نداشت و استفاده از او در نقش دوگانه فولبک/هافبک به گوندوگان مجوز حضور بیشتر را در حملات سیتی داد. این اتفاق باعث شد هم سیتی حملات زهردارتری انجام دهد و مدافعان پاریس بیشتر درگیر شوند، هم توپهای کمتری به دلیل حضور بیشتر بازیکنان سیتی از دست برود. علاوه بر این، به دلیل این حضور بیشتر پرس واکنشی سیتی هم اثر بیشتری پیدا کرد و سیتی توانست در نیمه دوم سلطه همیشگی خود را بر روی بازی داشته باشد. علاوه بر این به نظر میرسید در نیمه دوم بازیکنان پاریس انرژی خود را از دست دادهاند. این مسئله بیشتر در نیمار و امباپه که عملا هیچ شرکتی در دفاع و پرس تیم در نیمه دوم نداشتند دیده شد؛ اما این خستگی جسمی و ذهنی در بازیکنان دیگر هم نمایان بود. شاید مهمترین نمونه این خستگی ذهنی اخراج ایدریسا گی به دلیل خطای بیمورد و خشنی بود که عملا امیدهای پاریس را برای بازگشت به بازی از بین برد. سیتی در حالت عادی بهترین تیم دنیا برای تسلط بر بازی است؛ پاریس ده نفره عملا شانسی برای کم کردن این تسلط نداشت. خستگی بازیکنان پاریس البته در این فصل به هیچ وجه چیز جدیدی نیست. آنها در بازی مقابل لیل در مهمترین رقابت لیگ یک هم نیمه دوم ضعیفی را ارائه دادند و در بازی رفت مقابل بایرن هم در نیمه دوم برتری دو بر صفر خود را از دست دادند.
مسئله دیگری که باعث نمایش عالی سیتی در نیمه دوم شد عملکرد فوقالعاده روبن دیاس بود. با جلو رفتن گوندوگان هنگام ضد حملات پاریسیها، پپ به دیاس دستور داده بود که هنگام حرکات بین خطوط نیمار و امباپه فضا و زمان کافی را به آنان ندهد و در نیمه دوم این مسئله باعث شد که این دو بازیکن عملا از جریان بازی حذف شوند. علاوه بر این پرس سیتی در نیمه دوم به حالت 4-4-2 در آمد و برناردو سیلوا در کنار دیبروین پرس موثر روی خط اول پاریس انجام دادند. در این بین باید به عملکرد عالی ادرسون هم اشاره کرد که این فصل علاوه بر بازی با پای فوقالعاده خود به خوبی از دروازه خود خارج میشد و وظایف یک دروازهبان با خط دفاعی بالا را انجام میداد.
بازی برگشت
در نهایت، بازی رفت با نتیجه دو بر یک برای سیتی به پایان رسید. علیرغم شروع عالی بازیکنان پاریس در نیمه اول آنها نتوانستند از برتری یکنیمهای خود استفاده کنند و در نیمه دوم با تغییرات گواردیولا و خستگی بازیکنان پاریس آنها با دو اشتباه بازی را در زمین خود واگذار کردند تا ظاهرا شانس خود را برای صعود به دومین فینال متوالی کمرنگ ببینند. همچنین عدم حضور ایدریسا گی که فصل خوبی را پشت سر میگذاشت در بازی برگشت برای این تیم آسان نخواهد بود، اما در عین حال در چنین سطحی هرگز نمیتوان با اختلاف یک گل کار را تمام شده دانست. فراموش نکنیم که پاریس در برابر بایرن هم بازی خانگی را واگذار کرد و این پیروزی پر گل در خانه حریف بود که باعث صعود این تیم به نیمهنهایی شد. خط حمله پاریس توانایی این را دارد که در هر لحظه روی دروازه حریف خطر خلق کند و سرعت امباپه، تکنیک نیمار و توانایی بازی لب خط دیماریا و ارسالهای بلند و کوتاه خطرناکش، ترکیبی کامل از قابلیتهای لازم برای یک خط حمله بینقص را فراهم میکند. همانطور که اشاره شد، بازی رفت دو نیمهی متفاوت داشت. در نیمه اول این دیدار، پاریس به خوبی با پرسگریزی هافبکهایش خصوصا وراتی و پاردس و البته مارکینیوش در خط دفاع، از خط پرس بالای سیتی عبور میکرد و دلیلی ندارد که در بازی برگشت نتواند چنین عملکردی را تکرار کند. اگر پاریس بخواهد با سیستمی مشابه بازی رفت بازی کند جانشین احتمالی گی هررا خواهد بود که شاید در حد او نباشد، اما در روز خوبش قابلیت حفظ سطح بالای خط هافبک پاریس را دارد. یک تغییر احتمالی دیگر آمدن کورزاوا به جای بکر در سمت چپ خط دفاع خواهد بود. خصوصیات هجومی کورزاوا بسیار بهتر از بکر است و پاریس اگر به دنبال ضربه زدن به سیتی از کنارهها است بهتر است از او بازی بگیرد.
اما سئوال اینجاست که آیا سیتی پرس بالای همیشگی خود را انجام خواهد داد؟ پاسخ این سئوال ساده نیست، اما با آنچه که از تاریخچه مربیگری پپ در سیتی میدانیم، خیلی عادت به عقب کشیدن و فرصت دادن به حریف ندارد. اما از آنجا که یک گل زودهنگام از حریف میتواند کلا معادلات را به هم بریزد، منطقی است که برای کاهش ریسک کمی «شدت» پرس را کم کند، اما احتمالا شیوه و چیدمان ساختار دفاعی تیم مثل همیشه با استفاده از هافبکهای مرکزی و خط اول بالا برقرار خواهد بود. اینجا است که نقطه قوت پاریس میتواند استفاده از فضاهای بین خطوط باشد. وراتی، نیمار و امباپه هر سه میتوانند با گرفتن توپ مستقیم از عقب زمین، حمله انفجاری طراحی کنند؛ اما اگر سیتی تصمیم بگیرد خط پرس خود را عقب بیاورد، و فضای بیشتری در زمین پاریس به آنها بدهد، آنوقت منطقی است که وراتی و حتی نیمار تا حد قابل توجهی عقب بکشند و با اوورلود فضای مرکز زمین لب خط را برای دیماریا، امباپه و احتمالا کورزاوا و فلورنزی باز کنند. خصوصا فلورنزی که در بازی رفت هم با دیماریا اوورلپ میکرد و از فضای پشت سر کانسلو به خوبی فرار میکرد، میتواند خطرآفرین باشد. باید دید گوادریولا که تیمش بدون مصدوم و محروم وارد این مسابقه میشود، کدام گزینه را برای دفاع چپ و رویارویی با فلورنزی و دیماریا ترجیح میدهد، کانسلو یا زینچنکو.
آیا پوچتینو تغییر سیستم میدهد؟
همانطور که اشاره شد، در بازی رفت نیز چیدمان تیم پاریس سیال بود و به نسبت موقعیت بازی تغییر میکرد. در زمان پرس، وراتی به سمت چپ خط هافبک میرفت و نیمار کنار امباپه در نوک حمله قرار میگرفت؛ اما در زمان مالکیت مجددا خط حمله تیم به حالت عریض در میآمد و با نیمار و دیماریا در دو طرف و امباپه در نوک حمله، وراتی مجددا نقش مرکزی میگرفت. با علم به این نکته که تیم پاریس بازیکنان زیادی دارد که در صورت نیاز به تغییر چیدمان میتوانند قابلیتهای متنوعی به ترکیب بدهند، پوچتینو میتواند به تغییر کلی تاکتیک نیز فکر کند. شاید استفاده از سیستم 2-4-4 عریض حتی در زمان مالکیت توپ، با توجه به عدم حضور گی، گزینه بدی نباشد. پاریس باید هر آنچه دارد در این بازی بگذارد و هیچ محدودیتی برای ریسک کردن وجود ندارد. اگر پوچتینو از هررا صرف نظر کند، میتواند وراتی را کنار پاردس قرار دهد و با آوردن درکسلر سمت چپ خط هافبک را به او بدهد و با دیماریا در سمت راست، نیمار کاملا در نقش مهاجم کاذب کنار امباپه قرار بگیرد. حتی بازی دادن به ایکاردی نیز در چنین سیستمی میتواند توجیه داشته باشد. در این حالت، مهمترین نبرد زمین میان زوج وراتی-پاردس در برابر گوندوگان و رودری شکل خواهد گرفت.
اما شاید یک مشکل مهم، چیزی باشد که در بازی رفت هم دیده شد. نیمار و امباپه در موقعیت مرکزی و زمانی که قرار است مدافعان حریف را پرس کنند، معمولا قادر به تنظیم صحیح توانایی خود برای نود دقیقه بازی نیستند. هر دوی این بازیکنان در کار هجومی، فضاسازی و ایجاد خطر فوقالعادهاند، اما هیچ کدام برای پرس پرفشار ساخته نشدهاند. به همین دلیل، نیمه دوم بازی رفت، سیتی تقریبا معارضی برای بازیسازی از عقب نداشت. مشکل اینجا است که هرچه از زمان بازی میگذرد، نیمار و امباپه نه تنها شدت پرسشان ضعیف میشود، بلکه پس از شکسته شدن پرس هم کمتر به عقب بر میگردند و این پاریس را در فاز دفاعی آسیبپذیر میکند. البته در بازی فردا که پاریس چیزی برای از دست دادن ندارد، شاید این دغدغه اصلی پوچتینو نباشد؛ اگر موفق شوند گلهایی که برای ماندن پاریس در رقابتها حیاتی است را در همان نیمه اول بزنند، یا حداقل با زدن یک گل فشار را روی سیتی برگردانند، آن وقت میشود بیشتر نگران گل نخوردن بود. با توجه به نتیجه بازی رفت، پاریس باید دو گل بزند و یک گل سیتی فقط باعث خواهد شد دو گل پاریس بازی را به جای برد به مساوی تبدیل کند. بنابراین پاریس این امتیاز را دارد که با ریسک بسیار زیاد و فشار زیاد در ابتدای بازی حمله کند و اگر بتواند این فشار اولیه را به گل منجر کند، ورق کاملا برخواهد گشت. در واقع سئوال اصلی همانطور که بالاتر مطرح شد، رویه گواردیولا برای مقابله با این موضوع است: پرس پرفشار همیشگی، یا فشرده شدن و فضا دادن به پاریس در زمین خودی. پوچتینو باید آماده باشد تا جواب این سئوال را در حین بازی دریابد. داشتن بازیکنانی مانند نیمار و امباپه که به راحتی میتوانند هم نقش مرکزی و هم نقش کناری داشته باشند، در چنین شرایطی کمک میکند که در همان ده دقیقه اولیه بازی با برآورد شیوه واکنش گواردیولا به شرایط، پوچتینو بتواند تاکتیک تیمش را تطبیق دهد.
هرچه که باشد، یک نبرد بسیار جذاب در انتظار هواداران فوتبال اروپا است.