دور اول مرحله نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا سهشنبه شب بین چلسی و رئال مادرید برگزار شد. دو تیم در مرحلهی قبلی لیورپول و پورتو را شکست داده و با امیدهای فراوان پا به این مرحله گذاشته بودند. چلسی که دو بازی حساس را در چند روز پیشین با پیروزی پشت سر گذاشته بود، با شکست دادن منچستر سیتی در جام حذفی خود را در فینال این جام، و با شکست دادن وستهم در یک بازی شش امتیازی در لیگ برتر خود را در میان چهار تیم بالای این لیگ میدید. رئال مادرید هم با وجود دو تساوی پیاپی در برابر بتیس و ختافه که کمی شانس بردن لالیگا را کم کرده بود، با سربلندی از یکی از سختترین تقویمهای لیگ بیرون آمد و هم الکلاسیکو را برد، هم لیورپول کلوپ را حذف کرد و هم طرفداران خود را که پس از یک دوران طلایی دو فصل ناامیدکننده در لالیگا داشتند، امیدوار کرد. وضعیت دو تیم اما در طول فصل به هیچ وجه بدون فراز و نشیب نبود. چلسی که فصل را با فرانک لمپارد آغاز کرده بود، علیرغم صعود آسان به عنوان تیم اول از گروه خود در لیگ قهرمانان، در لیگ برتر با نتایجی بسیار ضعیفتر از انتظار – با وجود پنجره نقل و انتقالاتی 220 میلیون یورویی – مجبور به تغییر سرمربی و روی آوردن به توماس توخل شدند؛ سرمربی صاحبسبک و موفق پاریسنژرمن که خود پس از حضور در فینال لیگ قهرمانان فصل پیش در اواسط فصل به دلیل اختلاف با مدیریت آن تیم از پاریس جدا شده بود. توخل با نتایجی کوبنده از زمان حضور خود تیم را به نیمهنهایی لیگ قهرمانان، فینال جام حذفی و ردهی چهارم لیگ رساند و رختکن به شدت ناآرام چلسی را مدیریت کرد.
در سمت دیگر رئال هم فصل را با نکات منفی بسیار زیاد آغاز کرد. آنها که فصل پیش را با 10 برد متوالی و قهرمانی لالیگا آغاز کرده بودند، با نتایج ضعیف در لالیگا، رقیب همشهری خود اتلتیکو مادرید را در فاصلهی 10 امتیازی خود با یک بازی کمتر میدیدند. علاوه بر این دو شکست از شاختار دونتسک در لیگ قهرمانان و حذف از جام حذفی توسط یک تیم دسته سومی طرفداران این تیم را از ادامه فصل ناامید کرده بود. سردرگمی تاکتیکی زیدان و ناتوانی در استفاده از بازیکنان جوان این تیم مانند اودگارد، لوکا یوویچ، ماریانو و … باعث شده بود که شایعاتی مبنی بر اخراج زیدان در اطراف باشگاه مادریدی شنیده شود. با شروع سال جدید میلادی اما زیدان توانست با تکیه بر همان هستهی باتجربهی خودش- مودریچ، کروس، کاسمیرو و بنزما – که توانسته بودند سه لیگ قهرمانان متوالی کسب کنند، به کورس قهرمانی لالیگا بازگردد. در عین حال، او موفق شد تا عملکرد بازیکنانی چون وینیسیوس جونیور، ناچو، ادر میلیتائو و لوکاس وازکز را به میزان چشمگیری بهبود دهد. در لیگ قهرمانان اروپا هم او با غلبه بر آتالانتای گاسپرینی و لیورپول یورگن کلوپ توانست به مرحلهی نیمهنهایی صعود کند. عملکرد زیدان در این بازیها به گونهای بود که بر خلاف همیشه – که صرفا به عنوان یک مربی که رختکن و ستارهها را به خوبی مدیریت میکند و از نظر تاکتیکی ضعیف است شناخته میشد – از لحاظ هوش تاکتیکی و توانایی انعطاف دادن به چینش بازیکنان و سیستم بازی نیز تحسین شود. این عملکرد فوقالعاده در حالی بود که رئال با یکی از بدترین بحرانهای مصدومیت در اروپا روبهرو بود و هستهی باتجربه اما پا به سن گذاشتهی تیم به دلیل فشار مسابقات با خستگی زیادی مواجه بودند. در بازیهای لالیگا هم این خستگی در ساقهای بازیکنانی مثل مودریچ و بنزما دیده میشد.
زیدان در این بازی بر خلاف انتظارات از سیستم سه دفاعه استفاده کرد. این سیستم البته بیسابقه نبود. آنها در برابر آتالانتا در مرحلهی یکهشتم این جام از این سیستم استفاده کرده بودند و به موفقیت هم رسیده بودند. به نظر میرسید زیدان قصد داشت تا در مواجهه با این سیستمِ سه دفاعه مانع از اثرگذاریِ وینگبکهای چلسی شود.
تیبو کورتوا که با چلسی به موفقیتهایی رسیده و سپس به گونهای که به مذاق هواداران چلسی خوش نیامد از آنها جدا شده بود در درون دروازه قرار داشت. سه نفر خط دفاعی را رافائل واران که به تازگی از بند مصدومیت رها شده بود در کنار ادر میلیتائو و ناچو که در غیاب زوج اصلی خط دفاعی درخشیده بودند، تشکیل میداد. کاپیتان راموس غایب بزرگ این مسابقه بود. کارواخال که پس از مصدومیتی طولانی به تازگی به میادین بازگشته بود وینگبک راست تیم بود و مارسلو که اکثریت این فصل را از نیمکت آغاز کرده بود، در غیاب فرلان مندیِ مصدوم وینگبک چپ تیم بود. مثلث طلایی خط هافبک رئال شامل کاسمیرو، مودریچ و کروس همچنان بدون استراحت به حضور در ترکیب اصلی ادامه دادند و کریم بنزمای تمامنشدنی در کنار وینیسیوس جونیور احیاشده زوج خط حمله تیم بودند.
برای چلسی ادواردو مندی به کپا ترجیح داده شد. تیاگو سیلوا به رهبر خود در قلب خط دفاعی ادامه داد و رودیگر و کریستنسن که پس از آمدن توخل جای ثابتی در ترکیب پیدا کرده بودند، به حضور خود در ترکیب اصلی ادامه دادند. سزار آزپلیکوئتا مانند بازی وستهم در پست وینگبک راست به کار گرفته شد. بن چیلول که پس از نیمکتنشینی اوایل حضور توخل کم کم جای آلونسو را در ترکیب اصلی گرفته بود وینگ بک چپ بود و محور دوگانهی کانته و جورجینیو که هر دو به روزهای خوب خود بازگشتهاند، در غیاب کواچیچ در ترکیب اصلی قرار داشتند. مثلث پولیسیچ، مونت و ورنر هم خط حمله چلسی را تشکیل میدادند.
دو تیم از استراتژی مشابهی برای پرس از جلو استفاده کردند. سه بازیکن جلوی زمین چلسی سه دفاع وسط رئال را پرس میکردند و همزمان سعی در بستن روزنههای مرکزی عبور توپ داشتند. در پشت سر آنان جورجینیو و کانته آماده بودند تا در صورت موثر نبودن پرس و رسیدن توپ به هافبکهای مرکزی رئال از پشت سر آنان را پرس کرده و زمان کافی ندهند. تاکتیک دیگر زیدان هم که استفاده از تواناییهای بازیسازی بنزما با عقب آمدن بود به نظر میرسید با دستور توخل مبنی بر دنبال کردن بنزما توسط یکی از مدافعان خنثی شده بود. در نتیجهی این پرس رئال مجبور به بردن توپ به کنارهها میشد که این بردن توپ به معنای محرکی برای اعمال پرس سنگین توسط یاران چلسی بود. وینگبکهای چلسی به کمک هافبکهای مرکزی و مهاجم آن سمت تمام مسیرهای پاسدهی را بسته و بازیکن کناری رئال را مجبور به پاس به عقب میکردند. اما با پاس به عقب دادن بازیکنان کناری رئال شدت پرس بازیکنان چلسی بیشتر میشد که باعث میشد بازیکنان رئال مجبور به ضربات بلند شوند که توپ را بلافاصله در اختیار یاران چلسی قرار میداد. چلسی این بازی را با انرژی بسیار بالا شروع کرد و همین نکته باعث تسلط کامل این تیم در 25 دقیقه اول بازی شد.
پرس شدید چلسی در کنارهها
هنگام بازیسازی از عقب زمین رئال بسته به نحوهی پرس چلسی از چینشهای مختلفی همچون 3-2 و 4-1 استفاده میکردند. ابتدای بازی رئال از سه مدافع خود در مرکز دفاع و از مودریچ و کروس در نقشی مشابه محور دوگانه استفاده میکردند. در اکثر موارد کاسمیرو بالاترین بازیکن خط هافبک سه نفر رئال بود. این چینش به علت پرس موثر چلسی و نداشتن مدافع با قدرت بالای حمل توپ و پاسدهی باعث از دست رفتن زیاد توپ شد و پس از مدتی زیدان تصمیم به تغییر آن گرفت. به نظر میرسید نبود سرخیو راموس در این فاز بازی ضربهی بزرگی به رئال زده است. کارواخال در اکثر موارد نقش وینگر را در این سیستم ایفا میکرد و در جایگاهی بالاتر قرار داشت. مشکل دیگر بازیسازی از عقب زمین رئال هنگام درگیر شدن کورتوا بود که سه مدافع رئال در یک خط افقی قرار گرفته و یکی از گزینههای پاس خود را حذف میکردند. این مشکل بعدتر با تغییر شکل به سیستم چهار دفاعه حل شد.
سیستم 3-2 اولیه رئال مادرید
سیستم 4-1 رئال مادرید پس از پرس اولیه چلسی
بازیسازی از عقب زمین چلسی بسیار موثرتر بود. آنها در کنارهها به خصوص در کنارهی سمت راست با ایجاد مثلثهایی شامل کریستنسن، کانته و آزپلیکوئتا از پرس رئال به راحتی عبور میکردند. همچنین رنج بالای پاسدهی مدافعان چلسی باعث میشد در موارد مورد نیاز با پاسهای بلند منطقهی بازی را عوض کنند. از طرف دیگر میسن مونت و پولیسیچ به تناوب در بین خطوط پرس رئال به عقب میآمدند و یا پاسهای عمودی مدافعین را دریافت میکردند یا صرفا فضا را برای نفوذ وینگبکها یا مهاجمین دیگر باز میکردند. در صحنهی گل اول بازی، تیمو ورنر و میسن مونت با عقب آمدن حواس مدافعین رئال را متوجه خود کردند و این باعث شد که پولیسیچ بتواند با یک نفوذ قطری و زمانبندی عالی توپ را پشت مدافعین رئال دریافت کند.
پرس رئال در این بازی چینش و نقشهای کاملا مشابه چلسی داشت، با این تفاوت که لوکا مودریچ یا کاسمیرو در هنگام پرس به خط حملهی دو نفرهی رئال اضافه میشد و سعی در کشاندن چلسی به کنارهها داشت. به نظر میرسید بازیکنان رئال در این بازی انرژی کافی برای این نوع از پرس را نداشتند و خستگی در ساقهای بازیکنانی چون مودریچ نمایان بود. مشابه این اتفاق در بازی رئال بتیس در این هفتهی لالیگا هم رخ داده بود و به نظر میرسد مصدومیتهای زیاد بازیکنان رئال فشار زیادی روی بقیه بازیکنان گذاشته است. در صحنهی گل اول چلسی آنتونیو رودیگر که به نوعی متخصص ارسال پاسهای بلند است، یار مستقیم کاسمیرو بود که به علت فضای زیاد داده شده به راحتی توانست با پاسی بلند پولیسیچ را پشت دفاع رئال صاحب توپ کند.
نقشهی اصلی چلسی پس از جلو بردن توپ ایجاد برتری عددی در سمت چپ دفاع رئال بود. به نظر میرسید توخل ضعفهای رئال را به خوبی شناسایی کرده است و به علت بالا بازی کردن وینیسیوس و کند بودن واکنش مارسلو در کارهای دفاعی، سمت چپ رئال هدف چلسی در هنگام حمله و ضدحمله قرار گرفت. آنها در این نواحی دوباره با ایجاد مثلث آزپلیکوئتا-کانته -پولیسیچ سعی در آزاد کردن یکی از این سه نفر برای حمل توپ و فرار نفر سوم به سمت دروازهی رئال داشتند که تاکتیک بسیار موثری بود. پولیسیچ در این بازی 6 بار مورد خطای بازیکنان رئال قرار گرفت. آزپلیکوئتا و به خصوص کانته بارها دروازه رئال را تهدید کردند که مشخصا انگولو کانته به علت تصمیمگیری نامناسب در نزدیکی دروازهی رئال علیرغم حمل توپ به شدت عالی در این بازی نتوانست از این شیوه استفاده مناسب بکنند.
اورلود سمت راست توسط چلسی با ایجاد لوزی شامل کریستنسن، کانته، آزپلیکوئتا و پولیسیچ
همچنین رئال در این بازی برای مقابله با تعویضهای موثر منطقهی بازی توسط یاران چلسی که در بازیهای گذشته در باز کردن دفاع حریفان موثر بودند به سرعت به حالت لوبلاک در آمده و با اضافه شدن کاسمیرو یک خط دفاع 6 نفره تشکیل میدادند. این کار باعث میشد نفوذهای بازیکنان چلسی از عقب زمین و تلاشهای بازیکنان بین خطوط چلسی خنثی شود. در سمت مقابل اما تعویضهای منطقه زمین توسط رئال که به خصوص از سمت چپ زمین توسط مارسلو انجام میشد، به علت عدم حضور یک بازیکن تکنیکی در سمت مقابل و محافظهکار بودن کارواخال به علت پست اصلی این بازیکن به عنوان دفاع کناری بیثمر بود. پس از آمدن اودریوزولا رئال موقعیتهای بیشتری را از سمت راست توانست خلق کند.
خط دفاعی رئال که در لحظاتی به حالت 6 نفره درمیآمد
اما با گذشت زمان و پس از تاثیرگذاری پرس چلسی کروس به مانند گذشته به عقب زمین آمده و ناچو به پست دفاع چپ منتقل میشد. مارسلو وارد نیمفضای چپ شده و نقش دوگانه هافبک/وینگبک را ایفا میکرد و وینیسیوس هم با قرارگیری در نزدیکی خط کناری سعی در باز کردن دفاع چلسی داشت. به نظر میرسید وینسیوس با قرار گرفتن بین سزار آزپلیکوئتا و کریستنسن سعی در درگیر کردن این دونفر و ایجاد فضا برای مارسلو و ناچو را داشت. حضور کروس و مارسلو در سمت چپ و مودریچ و عقب آمدنهای بنزما در سمت دیگر باعث شد کمی از شدت پرس چلسی کم شود. مسئلهی دیگری که بازیسازی از عقب زمین رئال را با مرور زمان موثرتر میکرد، استفاده از تیبو کورتوا و بازی با پای بسیار خوب این دروازهبان بود. کورتوا که درون دروازه هم شب بسیار خوبی مخصوصا با مهار فوقالعادهی توپ تیمو ورنر داشت، در هنگام بازیسازی از عقب زمین بسیار موثر عمل میکرد و باعث میشد رئال به خصوص در هنگام ضربات دروازه مجبور به ضربات بلند نشود. در سمت مقابل اما به نظر میرسید توخل چنین اعتمادی به بازی با پای مندی ندارد و پس از چند بار احساس خطر هنگام بازی زمینی به بازیکنان چلسی دستور به ضربات بلند داد.
رئال در این بازی چشم به نفوذهای وینیسیوس پشت مدافعین چلسی و بازیسازی بنزما بین خطوط داشت که اولی به علت عملکرد فوقالعاده آزپلیکوئتا و کریستنسن – که به نظر میرسید کاملا نقشهای از پیش تعیین شده توسط توخل باشد – کاملا خنثی شد. خارج شدن وینیسیوس از جریان بازی به حدی بود که زیدان تصمیم به بازی دادن به ادن هازارد بعد از دوران طولانی مصدومیت به جای او گرفت. عملکرد عالی بنزما بین خطوط اما منبع اصلی موقعیتهای رئال در این بازی بود بنزما در چند موقعیت با دریافت پاسهای مستقیم بازیکنان عقب زمین رئال و بازی ترکیبی با کاسمیرو، وینیسیوس، کارواخال و … باعث تهدید بر روی دروازهی چلسی شد. او ابتدا تیرک دروازهی چلسی را به لرزه درآورد و سپس کرنری را که گل اول رئال از روی آن به ثمر رسید، پایهریزی کرد. نکتهی جالب دربارهی گل اول رئال علاوه بر ضربهی فوقالعادهی بنزما، الگوی از پیش تعیین شدهی سانترهای رئال بود. زیدان به شاگردانش دستور داده بود که سانترهایشان را به تیرک دورتر رئال ارسال کنند. علت این تاکتیک هم حضور بازیکنانی با قد کوتاهتر مانند آزپلیکوئتا و چیلول در این نقاط بود که باعث برتری فیزیکی بازیکنان رئال هنگام ضربات سر میشد. در نهایت گل اول بازی هم با ارسال مارسلو و به همین طریق به ثمر رسید.
مشکل دیگر رئال در سمت چپ زمین عدم هماهنگی مارسلو و وینیسیوس بود. در هنگام حمله قرار گرفتن بازیکنان در یک فضای عمودی دفاع را برای تیم حریف آسان میکند. در نتیجه هنگامی که مدافع به نیمفضا میآید وینگر بهتر است به سمت خط کناره برود و برعکس. این هماهنگی در تیم رئال بین مندی و وینیسیوس وجود داشت، اما به نظر میرسید بین مارسلو و وینیسیوس وجود نداشته باشد و این دو نفر بارها در یک فضا مخصوصا در کنارهها دیده میشدند.
در نیمهی دوم این مسابقه رئال پس از مدتی با تغییر به سیستم 4-3-3 و استفاده از بازیکنان مانند هازارد و آسنسیو که به بازی بین خطوط عادت بیشتری دارند کنترل بازی را در دست گرفت. نکتهی جالب درباره رئال این بود که این تیم بر خلاف چلسی با گذشت زمان نه تنها انرژی خود را از دست نداد، بلکه با انرژی بیشتری پرس میکرد. به نظر میرسید زیدان دستور به مدیریت انرژی بازیکنان خود در طور زمان مسابقه داده بود.
رفته رفته پرس چلسی هم به صورت 3-2-3-2ی مبتنی بر توپ در آمد به این صورت که وینگبک سمت توپ به خط دوم پرس میپیوست و وینگبک سمت دیگر در کنار جورجینیو جلوی دفاع قرار میگرفت. انگولو کانته هم یک خط جلو آمده و هافبکهای رئال را پرس میکرد. با گذشت زمان به نظر میرسید هر دو مربی از نتیجه راضی بوده و نمیخواستند ریسک زیادی انجام دهند. زیدان هم در نیمهی دوم به واران دستور داده بود به کمک ناچو در سمت چپ خط دفاعی رفته و جلوی تهدید چلسی را از این ناحیه بگیرد. در این مواقع کاسمیرو جای واران را در خط دفاعی میگرفت.
مشکل دیگری که رئال در این بازی داشت – در واقع مشکل همیشگی زیدان در بازی گرفتن از هازارد – شلوغ شدن موقعیت هازارد درون زمین است. هازارد بازیکنی است که معمولا در موقعیت ایزوله میدرخشد، ولی در رئال به دلیل تمایل کروس، مارسلو و بنزما به سمت چپ زمین با انبوهی از مدافعان مواجه میشود و نمیتواند بازی مدنظر خود را انجام دهد.
در نهایت این بازی با نتیجه 1-1 به پایان رسید تا چشمها به بازی برگشت در استمفورد بریج باشد. چلسی با وجود انرژی بیشتر و برتری تاکتیکی که در نقاط مختلف زمین ایجاد کرد، به علت تجربهی کمتر بازیکنان خود نتوانست از خستگی بازیکنان رئال استفاده کند و بازی را با نتیجه مساوی به پایان رساند. رئال هم امیدوار به بازگشت مندی، راموس و والورده در بازی برگشت است تا بتواند عملکرد بهتری را به نمایش بگذارد.