مروری بر پایان‌نامه پیرلو در دوره مربیگری حرفه‌ای یوفا پرو

یکشنبه پیش رو یوونتوس در اولین دیدار فصل به مصاف سمپدوریا خواهد رفت و به این ترتیب، در این روز سرانجام از یوونتوسِ پیرلو در یک بازی رسمی رونمایی خواهد شد. مربی‌ای که هنوز درباره او چیز زیادی نمی‌دانیم. به این دلیل ساده، که او در حالی در راس کادر فنی قهرمان بلامنازع ایتالیا قرار گرفته، که سابقه حتی یک روز مربیگری حرفه‌ای هم ندارد. در واقع پیرلو همین تابستان تز پایانی خود را برای گرفتن مدرک مربیگری یوفا پرو ارائه کرد و بدین ترتیب اجازه یافت که در نخستین تجربه رسمی خود، یکشنبه تیمش را مقابل سمپدوریا به

یکشنبه پیش رو یوونتوس در اولین دیدار فصل به مصاف سمپدوریا خواهد رفت و به این ترتیب، در این روز سرانجام از یوونتوسِ پیرلو در یک بازی رسمی رونمایی خواهد شد. مربی‌ای که هنوز درباره او چیز زیادی نمی‌دانیم. به این دلیل ساده، که او در حالی در راس کادر فنی قهرمان بلامنازع ایتالیا قرار گرفته، که سابقه حتی یک روز مربیگری حرفه‌ای هم ندارد. در واقع پیرلو همین تابستان تز پایانی خود را برای گرفتن مدرک مربیگری یوفا پرو ارائه کرد و بدین ترتیب اجازه یافت که در نخستین تجربه رسمی خود، یکشنبه تیمش را مقابل سمپدوریا به زمین بفرستد. این تز که روی وبسایت فدراسیون فوتبال ایتالیا در دسترس است، در واقع تنها مرجع فعلی برای شناخت فلسفه فوتبال پیرلو، اندیشه، و تاکتیک‌‌های او است. از این رو نگاهی انداختیم به این پایان‌نامه که در سی صحفه و با عنوان «فوتبالی که من دوست دارم» ارائه شده است. استاد راهنمای پیرلو در دوره یوفا پرو، رنزو اولیویری 79 ساله، سرمربی بازنشسته ایتالیایی است که برای سه دهه هدایت تیم‌های زیادی را در سری‌آ به عهده داشت، از جمله تورینو، پارما، ناپولی و بولونیا.

پیرلو در مقدمه پایان‌نامه خود، به صورت موجز نگاهش به فوتبال و فلسفه آن را تعریف می‌کند. در همین مقدمه کوتاه می‌توان دریافت که او تحت تاثیر مکتب مربیان هلندی بارسلونا و گواردیولا است. در واقع او اندیشه خود را ملهم از چند تیم معرفی می‌کند: بارسلونای کرویف، آژاکس فن خال، میلانِ آنچلوتی، بارسلونای گواردیولا و یوونتوسِ آنتونیو کنته. پیرلو بخش عمده دوران بازی خود را زیر نظر آنچلوتی گذراند و در سه فصلی که با کنته در یوونتوس کار کرد، به اوج پختگی تاکتیکی رسید. اما جدای از این دو مربی که به طور مستقیم با آن‌ها کار کرده، همه راه‌ها برای او به مکتب بارسلونا و فوتبال مالکانه و موقعیت محور ختم می‌شود. در ادامه خواهیم دید که این تاثیرپذیری چگونه خود را در فلسفه فوتبال پیرلو نشان می‌دهد و نیز خواهیم دید که چطور او آموخته‌های خود را از مربیان ایتالیایی مذکور، به عنوان چاشنی به مواد اولیه فوتبال کرویفی-گواردیولایی افزوده است. او در مقدمه چنین می‌گوید:

«فوتبالِ مد نظر من بازی جمعی است. بازی که در آن 11 نفر همزمان دفاع و حمله می‌کنند. یک رشته تمام بازیکنان تیم من را به هم وصل می‌کند. این رشته هم مرئی و فیزیکی است و هم روحی و نامرئی و تمام بازیکنان را به «یک» واحد تبدیل می‌کند.»

در ادامه تکلیف خواننده درباره یک پرسش اساسی ناظر به مکتب فوتبال برطرف می‌شود:

«دو اصل اساسی در فوتبال من، یکی مالکیت و حفظ توپ است: باید توپ را آنقدر نگه داریم که راهی برای حمله پیدا کنیم و دیگری ضد پرس: باید فشار و توان کافی داشته باشیم که به محض از دست دادن توپ برای بازپس گیری آن اقدام کنیم.»

بازیکنان و پست‌ها

در ادامه او به توصیف موجز نگاه ویژه خود به پست‌های مختلف در فوتبال می‌اندازد. چند سطر آغارین او در این قسمت، از جذاب‌ترین بخش‌های این پایان‌نامه است که به تبیین تغییر ماهیت پست در فوتبال مدرن می‌پردازد:

«در فوتبال مدرن مفهوم پست عوض شده است. برخلاف فوتبال سنتی، دیگر اینطور نیست که یک پست وجود داشته باشد و بازیکنان با قرار گرفتن در آن، وظیفه‌ای از پیش مشخص داشته باشند. بلکه حالا این وظایف است که پست را تعریف می‌کند. ممکن است همان پست در تیم دیگری وظایف کاملا متفاوت داشته باشد».

این موضوع که وظایف پست‌های مختلف در فوتبال مدرن، با توجه به شیوه بازی متغیر شده، بحث جدیدی نیست اما شیوه بیان پیرلو، اینکه دیگر پست وظایف را تعریف نمی‌کند بلکه برعکس، وظایف تعریف کننده پست هستند، به شکلی موجز و گویا این بحث را خلاصه کرده است. اما مروری داشته باشیم بر نگاه پیرلو به پست‌های مختلف:

دروازه بان

در همین ابتدای پیرلو بحث دروازه‌بان را پیش می‌کشد و در ادامه هم بارها به آن اشاره می‌کند. از نظر او دروازه بان مدرن باید مشارکت کامل هم در فاز هجومی و هم فاز دفاعی تیم داشته باشد و بنابریان اشاره او به دفاع و حمله 11 نفره، نه فقط استعاری بلکه کاملا واقعی است. او معتقد است که دروازه‌بان باید هر زمان که لازم باشد به واحد بازیسازی از عقبِ تیم اضافه شود تا در مقابل پرس حریف برتری عددی بدهد، و همینطور زمانی که تیم با خط دفاعی بالا بازی می‌کند، دروازه‌بان باید آماده پوشش فضاهای پشت دفاع به عنوان سوییپر باشد. با توجه به تعاریفی که پیرلو به طور مکرر از دروازه‌بان ایده‌آلش در این تز ارائه کرده، تصورش دشوار نیست که احتمالا مانوئل نویر دروازه‌بان رویایی او باشد و کسی چه می‌داند شاید در پنجره‌های پیش رو، آنیلی یکی از آن پیشنهادهای نجومی یوونتوسی را به دفتر باشگاه بایرن فکس کند!

دفاع وسط

دفاع وسط مورد نظر پیرلو علاوه بر ویژگی‌های دفاعی کلاسیک و تسلط در دفاع نفر به نفر که خصیصه بدیهی مدافع میانی است باید توانایی پوشش فضای وسیعی را داشته باشند. زیرا او معتقد است که تیم باید «در حمله با تعداد زیاد بازیکن شرکت کند، و مدافعینی که عقب می‌مانند مسئولیت حفاظت از فضای وسیعی را به عهده دارند». او در ادامه به نقش مهم مدافعین میانی در پخش کردن و حفظ توپ در برابر پرس حریف نیز اشاره می‌کند.

مدافعین کناری

در نظر پیرلو دفاع کنار متغیرترین نقش‌ در فوتبال مدرن است:

«مدافعین کناری در پستی بازی می‌کنند که با توجه به شیوه بازی تیم و وظایفشان می‌تواند به کلی متفاوت از هم باشد. می‌توان آن یکی را که دفاعی تر است در زمان حمله تیم به عنوان مدافع میانی سوم عقب نگه داشت و آن را که تکنیکی تر و تاکتیک پذیرتر است به خط میانی اضافه کرد».

اینجا پیرلو شمه‌ای از علاقه‌اش به استفاده نامتقارن از بازیکنان کناری را نشان می‌دهد که در تاکتیک برخی مربیان مدرن نقش ویژه‌ای دارد، و البته با در ذهن نگه داشتن این پاراگراف، جایی که او از ترکیب 5-2-3 هجومی حرف می‌زند دچار سردرگمی برای تصویر چگونگی اجرای آن نخواهیم شد.

هافبک میانی

پیرلو وقتی به پست خودش می‌رسد، بازیکنی شبیه خودش را تصویر می‌کتد:

«فوتبال در 20 سال اخیر با میلان آنچلوتی، بارسای پپ و رئال زیدان نشان داد که نمی‌توان بدون هافبک‌های میانی تکنیکی بازی کرد. سال‌های سال جلوی خط دفاعی در قرق بازیکنان فیزیکی و قدرتمند بود، اما در فوتبال امروز در این منطقه زمین باید بازیکنی با دید وسیع داشته باشید، با تکنیک حمل توپ و قدرت پاس بالا. البته برای حقظ دینامیک که لازمه فوتبال مدرن است این بازیکن باید سرعتی و انفجاری هم باشد و در صورت از دست رفتن توپ توان فشار گذاشتن روی حریف را داشته باشد.»

توقع پیرلو از این پست خیلی زیاد است، سئوال اینجاست که آیا هافبک‌هایی که تمام این خصوصیات را در حد عالی داشته باشند در ترکیب فعلی تیم او یافت می‌شوند یا خیر؟

هافبک‌های کناری

مانند مدافعین کنار، پیرلو معتقد است که نقش هافبک‌های کناری با توجه به شیوه بازی تیم سیال است. آن‌ها می‌توانند وینگرهای مقلوب باشند که به داخل می‌زنند و از قدرت تمام کنندگی و شوت زنی خود استفاده می‌کنند، و یا می‌توانند بازیکنان لب خط باشند که در ارسال توپ بلند و موقعیت سازی نقش دارند. تا اینجای کار آنچه پیرلو گفته بدیهی است، اما در ادامه نظر ویژه خودش را اضافه می‌کند:

«علیرغم نقش متغیر، یک ویژگی است که بدون توجه به شیوه استفاده از وینگرها بازیکن باید دارا باشد و آن هم توانایی بازی موثر در موقعیت‌های یک برابر یک است». در ادامه خواهیم دید که چرا چنین تاکیدی دارد.

مهاجمان

پیرلو در این قسمت تاکید می‌کند که حمله به عمق -چه با پاس کوتاه چه بلند- در فوتبال او نقش اساسی دارد بنابراین مهاجمان باید توان تکنیکی بالا و همچنین هماهنگی خیلی زیاد با بازیکنان اطراف داشته باشند که نیازمند هوش بسیار بالا و تکنیک و تسلط روی توپ است.

در ادامه، او به توضیح دیدگاه‌ها و تاکتیک‌های مدنظرش در بخش‌های مختلف بازی می‌پردازد. او از مدل شناخته شده دو دهه اخیر فوتبال یعنی تقسیم چیدمان و تاکتیک و شیوه بازی به سه فاز اصلی هجومی، دفاعی و انتقالی برای توضیح ساختار فوتبالش استفاده می‌کند و هر یک را به طور مجزا توضیح می‌دهد.

فاز هجومی

این شاید مهم‌ترین بخش این پایان نامه در تصویر فلسفه پیرلو است. دوباره تاکید می‌کند که بازیسازی از عقب و حفظ مالکیت توپ تا زمانی که یک روزنه برای نفوذ باز شود اصل اول او در فاز هجومی است. پیرلو در این قسمت اشاره می‌کند که برای پرهیز از اتلاف نفر در عقب زمین، شکل خط دفاعی در زمان بازیسازی با توجه به پرس حریف، به گونه ای خواهد بود که برتری عددی یک نفره -و نه بیشتر- ایجاد کند، و اگر حریف با تعداد زیادی پرس می‌کند، از دروازه‌بان برای ایجاد این برتری استفاده خواهد شد. اینجا او بیشتر به تبیین ایده استفاده از دروازه‌بان می‌پردازد و نکته جالبی را بیان می‌کند:

«مشارکت دروازه‌بان در بازیسازی علاوه بر برتری عددی یک ویژگی دیگر هم دارد و آن اینکه وقتی توپ زیر پای دروازه‌بان است بازیکن حریف تحریک می‌شود که به توپ حمله کند و این شکل پرس را به هم می‌زند».

در ادامه این بخش پیرلو به جزییات مهم دیگری در شیوه بازیسازی تیمش اشاره می‌کند که می‌تواند تصویر دقیق‌تری از فوتبال مورد علاقه او به ما بدهد: «طراحی بازی از میانه زمین ایده‌ای است که من می‌پسندم. طراحی از وسط، به حمله تنوع بیشتری می‌دهد. گزینه‌های زیادی در دسترس است و همچنین خط دفاع حریف را بیشتر درگیر نگه می‌دارد. ایده من این است که در فاز طراحی حمله باید بازیکنان به صورت یک واحد همزمان بازیسازی کنند و با هم جلو بروند و خطوط دفاعی حریف را یکی یکی از میان بردارند بدون اینکه با بازی طولی بیش از حد از هم دور شوند، این کار دو مزیت دارد، یکی اینکه تیم نزدیک به هم است و شکل خود را در مراحل مختلف حمله حفظ میکند، دوم اینکه انتقال سریع به فاز دفاعی و ضدپرس راحت‌تر انجام می‌شود».

اینجا تکلیف کاملا روشن می‌شود که پیرلو هیچ قرابتی با مکتب فوتبالی که این روزها با موفقیت توخل و ناگلزمن فراگیرتر شده یعنی مکتب رانگنیک ندارد و فوتبال تیم او در جهتی متفاوت با مربیان مدرن آلمانی است. او در طول زمین به دنبال رستگاریِ عمودی نخواهد بود!

مفهوم «بدون عجله و بدون توقف»

پیرلو معتقد است که تیمش باید در زمان مالکیت توپ، در عقب زمین آرام و با حوصله بازی کند، در عوض در جلوی زمین سرعتی و کوبنده باشد. بدون عجله در عقب زمین و بدون توقف در جلوی زمین. در واقع تمپوی تیم با تغییر منطقه توپ به صورت مداوم باید تغییر کند. سپس او چهار تاکتیک اصلی مد نظرش را در زمان مالکیت بیان می‌کند:

  • ایجاد فضای حرکت برای بازیکن صاحب توپ با مانورهای حمایتی نزدیک به او برای مشغول نگه داشتن بازیکنان حریف
  • بازیکنان پشت خط اول پرس حریف باید مدام در حرکت برای پیدا کردن فضای خالی باشند، استفاده از فضای پشت بازیکنی که برای پرس جلو میرود در این حالت حیاتی است
  • بازیخوانی صحیح، لحظه ای که بازیکن صاحب توپ فضا و زمان کافی برای حمل توپ و تصمیم گیری دارد بازیکنان جلوی زمین باید در فضاهای خالی حرکت کنند و از او دور شوند، اما زمانی که او تحت فشار است باید به او نزدیک شوند که گزینه پاس آسان به او بدهند
  • بازی موقعیت محور، در فوتبال ما اشغال موقعیت درست و انتظار برای آمدن توپ اصل مهمی است

در تاکتیک آخر پیرلو از عبارت gioco di posizione استفاده کرده، که معادل ایتالیایی کلمه اسپانیایی «خوئگو د پوزیسیون» است. قبلا در باشگاه دانشجویان فوتبال در مقاله‌ای به توضیح این سبک و نقش گواردیولا در تکامل آن پرداختیم، این اشاره به بازی موقعیت محور، شاهد دیگری بر وام گرفتن شالوده‌های اساسی تفکر فوتبالی پیرلو از گواردیولا است.

بازیسازی

«چیدمان تیم ما در حالت هجومی ثابت نیست و با توجه به چینش و شیوه پرس حریف تغییر می‌کند. در مقابل این هدف است که همیشه ثابت می‌ماند. اهداف ما در زمان بازیسازی به این ترتیب است:

  • ایجاد بیشینه عرض در زمین
  • انتقال توپ به منطقه ضربه نهایی
  • توجه ویژه به فرصت ارسال پاس عمقی»

 

در این تصویر پیرلو مناطق مورد نظرش در زمان بازیسازی را نشان می‌دهد و خصوصا «منطقه ضربه نهایی» -منطقه مشخص شده با عنوان RIFINITURA که نقش مهمی در تاکتیک‌های هجومی او دارد به تصویر کشیده شده. در ادامه او درباره سیستم هجومی 5-2-3 بیشتر توضیح می‌دهد.

بازی موقعیت محور چرخشی

در ادامه این بخش، آندره‌آ به تعریف ویژه خود از بازی موقعیت محور می‌پردازد، که تا حدی نگاه جدیدی به این مفهوم دارد:

«در بازی موقعیت محور من، فضاهایی هستند که همیشه و در هر لحظه باید اشغال شده باشند. اما مهم نیست که توسط چه کسی اشغال شوند، در واقع حتی بهتر است که اشغال فضاهای حیاتی با چرخش بازیکنان همراه باشد».

ایجاد عرض بیشینه

در این بخش، مهم‌ترین الهامی که پیرلو از کنته گرفته را می‌توان مشاهده کرد. در واقع تعریف او از عرض بیشینه، دقیقا همان چیزی است که کونته با اوورلود/آندرلود های پیرامونیِ مخصوص خودش برای نخستین بار به شکل منجسم به فوتبال ارائه کرد:

«برای ایجاد عرض بیشینه، یک و فقط یک بازیکن باید همیشه در سمت مخالف لب خط باقی بماند. این باعث میشود تیم حریف مجبور شود دست به انتخاب بزند، حفظ پیوستگی و فشردگی دفاعی با رها کردن آن بازیکن، یا نگه داشتن یک مدافع کنار در آن سمت زمین برای گرفتن آن یار».

اینجا پیرلو به تبیین بیشتر ویژگی مهمی که برای وینگرهایش می‌خواهد می‌پردازد. برتری در بازی یک برابر یک. زیرا اگر تیم حریف یارگیری را انتخاب کند، برای از دست ندادن نفر در سمت اصلی، معمولا فقط یک یار روی آن بازیکن می‌گذارد، بنابراین اگر وینگر باز مخالف بتواند در نبردهای یک برابر یک پیروز شود موقعیت حمله بسیار خوبی به تیم خواهد داد. نکته دیگری که بر آن تاکید می‌شود این است که موقعیت این بازیکن عریض در سمت مخالف باید ثابت و از پیش تعیین شده باشد، تا بازیکنان دیگر در سمت شلوغ زمین، بدون اینکه بخواهند دنبال او بگردند، چشم بسته هم بتوانند منطقه بازی را برای او عوض کنند.

منطقه ضربه نهایی

«در این منطقه در هر لحظه باید حداقل دو بازیکن حضور داشته باشند و در میان مدافعین و بازیکنان میانی حریف جاگیری کنند. بازیکنان دیگر به تناوب باید به آن‌ها اضافه شوند و بی وقفه حرکت کنند تا فضای مناسب را برای حمله به عمق پیدا کنند.»

عمق

«عمق دفاع حریف باید به طور مداوم مورد حمله قرار گیرد. خصوصا وقتی واحد بازیسازی نزدیک به دروازه حریف است باید با پاس‌های عمقی کوتاه فرصت ایجاد کنند. بازیکنان خط حمله باید مدام خط دفاع حریف را به طور مورب قطع کنند تا فرصت ارسال پاس عمقی به بازیکن صاحب توپ بدهند. بازیکنان باید در انجام این فرارها به عمق دفاع حریف چرخشی عمل کنند و تمام عرض منطقه حمله را برای این کار استفاده کنند. زیرا عرض دادن به منطقه حمله بین مدافعان حریف شکاف می‌اندازد و فرصت ارسال پاس عمقی بهتر مهیا می‌شود».

پیرلو در اینجا اشاره می‌کند که با توجه به تاکتیک اتخاذ شده برای هر بازی، تیم او می‌تواند با یک یا دو مهاجم بازی کند. از توضیحات او درباره چیدمان تیم در بخش‌های مختلف، اینطور به نظر می‌رسد که او به سیستم خاصی نظر ویژه ندارد و از آن دسته مربیانی است که با توجه به بازیکنان در دسترس و تاکتیک اتخاذ شده، می‌تواند به تناوب سیستم تیم را تغییر بدهد. البته در ادامه درباره موقعیت بازیکنان به دو چیدمان در فاز هجومی (و نه سیستم پایه بازی) اشاره می‌کند: «همانطور که ذکر شد، ما سیستم ثابت نداریم و با توجه به پرس حریف چیدمان و شیوه حرکت را تعریف میکنیم، اما در چیدمان اصلی هجومی دو حالت 5-2-3 و 5-3-2 متصور است. تعداد بازیکنان خط اول بازیسازی (دفاع) با توجه به تعداد بازیکنان خط اول پرس حریف تعریف می‌شود».

در انتهای فاز هجومی، پیرلو به این نکته اشاره می‌کند که تیم او باید ریزتاکتیک‌های متنوع و فراوانی داشته باشد تا بتواند پیش‌بینی ناپذیری خود را حفظ کند و از جمله به یک و دو کردن با فورواردها، شوت از پشت محوطه، بازی با سمت مخالف و نهایتا آزاد گذاشتن بازیکنان در منطقه ضربه نهایی برای حرکت فردی و خلاقانه اشاره می‌کند. این نکته از آن جهت اهمیت دارد، که شاید بتوان گفت یکی از بزرگ‌ترین مشکلات یوونتوسِ ساری، عدم خلاقیت تیم در حمله و پیش‌بینی پذیری بود. تیم ساری چند الگوی ساده داشت که تقریبا همه با آن آشنایی کامل داشتند و راه مقابله را هم بلد بودند.

فاز دفاعی

در فاز دفاعی پیرلو با تعریف دو اولویت، فلسفه خود را بیان می‌کند:

  • گل نخوردن
  • بازپس گیری هر چه سریع‌تر توپ

در نگاه اول، این دو گزاره بدیهی به نظر می‌رسند، اما نکته مهم قرار دادن این دو در کنار هم است. در واقع پیرلو می‌خواهد این را بیان کند که او در دفاع معتقد به زمان دادن به حریف برای گرفتن فضا نیست (استراتژی دفاع منفعل با تکیه بر پوشش کامل فضاهای دفاعی، برای مثال استراتژی دفاعی مورینیو به این شکل است) بلکه او حاضر است روی فضا ریسک کند تا زمان را از حریف بگیرد، در واقع هدف او در فاز دفاعی، تنها حفاظت از دروازه نیست، بلکه همزمان بازپس گیری سریع توپ در همان ردیف اهمیت دارد.

ضد پرس

با توجه به اولویت‌های تعریف شده، کاملا روشن است که پیرلو نگاه ویژه‌ای به ضد پرس دارد:

«بازیکنان نزدیک به محل از دست رفتن توپ باید به سرعت به سمت بازیکن صاحب توپ حرکت کنند. این صرفا برای بازپس گیری نیست، حتی اگر موفق به گرفتن سریع توپ نشوند، باید حرکت حریف را کند کنند تا تیم ما زمان کافی برای قرار گرفتن در موقعیت مناسب دفاعی داشته باشد، یا اینکه جهت حرکت او را به سمت کم خطرتر منحرف کنند».

شکل ضد پرس مد نظر پیرلو و بازیکنانی که باید از چهار جهت مسیر حرکت و پاس بازیکن صاحب توپ را ببندند

«مطالعه آماری که انجام دادیم نشان میدهد که تیم‌های بزرگ که این روش را با موفقیت اجرا می‌کنند، در هر بازی بین 30 تا 35 بار بار با از دست رفتن توپ ضد پرس انجام میدهند، آمار موفقیت ضدپرس‌ برای این تیم‌ها حدود هفتاد درصد است و در هر ضد پرس به طور متوسط 2.5 بازیکن حضور دارند، معمولا بازیکنان خط میانی».

پرس پر فشار

در بخش مربوط به پرسینگ پیرلو معتقد به پرس پر فشار و خط دفاعی بالا است. این نکته بسیار مهم است که برای پرس پر تعداد باید خط دفاعی تیم بالا باشد، در غیر این صورت فضای میانه میدان جولانگاه هافبک‌های حریف خواهد شد. اینجا او مجددا به نقش دروازه‌بان اشاره می‌کند و اینکه باید وقتی خط دفاعی در زمان پرس تیمی بالا بسته می‌شود، از دروازه خارج شود تا توپ‌های پشت دفاع را پوشش دهد.

تصویر پرس مورد نظر پیرلو، یارگیری نفر به نفر برای بازیکنان نزدیک به توپ انجام شده است. دو بازیکن سمت راست تیم مهاجم بازیکنانی هستند که پیرلو می‌گوید آن‌ها را به عنوان هدف مطلوب آزاد می‌گذارد تا حریف مجبور به پاس بلند شود، پاسی که تیم او انتظارش را می‌کشد

اینجا او به یک مطالعه آماری دیگر اشاره می‌کند: تیم های بزرگ در 60 درصد موارد اقدام به پرس موفق هستند و یا توپ را از حریف بازپس می‌گیرند، یا حریف را وادار به ارسال پاس بلند بی هدف می‌کنند.

به نظر پیرلو در بخش پرس و ضد پرس مشق شب خود را انجام داده و تیم‌هایی مانند لیورپول، منچسترسیتی را مطالعه کرده است.

خط دفاعی

علاوه بر تکرار اصول اولیه، یعنی خط دفاعی بالا و ویژگی‌های بازیکنان و دروازه‌بان، اینجا پیرلو به چند ریز تاکتیک دفاعی نیز اشاره می‌کند:

«ما از فرستادن دو مدافع روی پای بازیکن صاحب توپ پرهیز می‌کنیم. نهایتا برای بازیکنان خاص ممکن است یک پوشش دوم در فاصله 5 متری قرار دهیم».

«در صورتی که حریف توپ را لب خط در اختیار بگیرد، مدافع کناری ما روی توپ خواهد رفت و بقیه بازیکنان فضاهای کلیدی را پوشش خواهند داد. در این فضاهای کلیدی نزدیک به دروازه، یارگیری نباید خیلی فشرده باشد زیرا چسبیدن به حریف امکان حرکت انفجاری و فرار به او میدهد».

تقسیم منطقه جریمه در زمان عقب نشینی به شش منطقه دفاعی و تعریف نقش برای پوشش هر منطقه با استفاده از بازیکنان خط دفاعی و متزالاها

فاز انتقال (ترنزیشن)

و در نهایت به فاز انتقالی یا ترنزیشن می‌رسیم. پیرلو معتقد است که اهمیت ترنزیشن در فوتبال مدرن بی اندازه است. این فقط به معنی ضد حمله زدن نیست بلکه به معنی حفظ یکپارچگی و نظم تیمی و در عین حال سرعت در لحظه تبدیل فاز دفاع به حمله و بالعکس است.

انتقال از دفاع به حمله

به نظر پیرلو در این بخش باید فکر مربی و ویژگی بازیکنان هم‌خوانی داشته باشد. برای مثال برای دو شیوه ترنزیشن بازیکنانی با ویژگی‌های متفاوت نیاز است. هافبک‌هایی که بتوانند به سرعت توپ را منتقل کنند و به فضای مورد نظر بفرستند و ضدحمله برق آسا بزنند، یا بازیکنانی که توانایی پرس گریزی و دریبل بالا دارند و می‌توانند توپ را در مقابل ضد پرس حریف حفظ کنند تا دیگر بازیکنان به موقعیت خود برسند و تیم یک حمله موقعیت محور جدید را شروع کند. نکته مهم دیگر منطقه بازپس گیری توپ است. تیم باید برای شروع از هر منطقه برنامه ویژه داشته باشد.

پیرلو به مطالعات دیگری اشاره می‌کند که زمان ترنزیشن‌های هجومی موفق را بین 10-12 ثانیه برآورد می‌کند و میانگین تعداد پاس برای رسیدن به محوطه جریمه حریف را فقط 2 پاس. میانگین بازیکنان مشارکت کننده در ضد حمله نیز فقط 3 بازیکن. نکته دیگری که مورد اشاره قرار می‌گیرد، اهمیت بازی‌خوانی بازیکنان جلوی زمین است. آن‌ها باید با پیش‌بینی درست جریان بازی، آماده دریافت توپ در فضای مناسب باشند، در واقع باید ذهن بازیکن یک قدم از جریان بازی جلوتر باشد.

انتقال از حمله به دفاع

در این فاز هم مجددا تاکید اصلی پیرلو روی بازی‌خوانی است: «بازیکنان عقب زمین که مشارکت فعال در حمله ندارند باید قبل از اینکه توپ از دست برود به آن فکر کنند و در هر لحظه آماده واکنش مناسب در برابر از دست رفتن توپ باشند».

سپس روی اهمیت ضد پرس برای چندمین بار تاکید می‌کند و تاکتیک‌های ویژه خود را برای ضد پرس بیان می‌کند. اینکه بازیکنان نزدیک به توپِ از دست رفته چطور و از چه زاویه‌ای باید به حریف حمله کنند و در صورتی که نتوانند توپ را پس بگیرند، باید با بستن مسیرهای نفوذ، بازیکن صاحب توپ را به سمت خط حرکت دهند که خطر کمتری ایجاد می‌کند.

جمع‌بندی

پیرلو از شرح فوتبالی که ایده‌آل او است نتیجه می‌گیرد که هدف او ایجاد موقعیت‌های بسیار زیاد گلزنی در هر بازی است: «ایده های من هم از زمان بازی خودم و هم از مطالعاتم می‌آیند. این شیوه ای است که دوست دارم تیمم بازی کند و  موقعیت های زیاد خلق کند. فوتبال مانند بسیاری از ورزش‌های دیگر نیست که در آن گل‌های بسیاری رد و بدل شود، بنابراین جزئیات کوچک گاهی به تفاوت‌های بزرگ می‌انجامد».

او در جمع‌بندی به این نکته نیز اشاره می‌کند که جدا از مسائل فنی، روحیه تیمی و همدلی بین بازیکنان، کادر فنی و حتی کارکنان باشگاه تاثیر شگرفی روی نتیجه گیری تیم در دراز مدت دارد. در نهایت او با نام بردن از مربیان باشگاهی و ملی خود، و تشکر از آن‌ها، و همچنین ابراز عشق به خانواده‌اش، به تز خود پایان می‌دهد:

مربیان باشگاهی: مورو، ر یّا، ماتراتزی، هاجسون، لوچسکو، سیمونی، کولومبا، ماتزونه، آنچلوتی، لئوناردو، کونته، الگری و ویرا

مربیان ملی: تاردلی، جنتیله، تراپاتونی، لیپی، دونادونی و پراندلی

این پایان‌نامه تصویر خوبی از فلسفه فوتبال پیرلو به ما می‌دهد، او زمانی این تز را نهایی کرده که به عنوان سرمربی یوونتوس انتخاب شده بود، و بنابراین احتمالا با نیم‌نگاهی به تیم خود آن را به نگارش در آورده و بسیار محتمل است که منتظر ارائه فوتبالی شبیه آنچه در این پایان‌نامه تصویر شده از تیم او باشیم. اما نباید فراموش کنیم که در مربیگری فوتبال داشتن ایده لزوما به معنی اجرای درست و دقیق آن‌ها نیست. بلکه همپای ایده پردازی، داشتن ابزار مناسب اجرای استراتژی و تاکتیک‌ها، و توانایی مربی در انتقال ایده‌ها به بازیکنان از طریق طراحی تمرین‌های تاکتیکی و آموزش مناسب نیز اهمیت ویژه دارد. بنابراین باید صبر کرد و دید فوتبال یوونتوس تا چه اندازه شبیه چیزی خواهد بود که مهندس در این پایان‌نامه تصویر کرده است.

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *