در یادداشت قبلی تاکتیک‌های فوتبال در ایتالیا و ویژگی‌های خاص آن را مرور کردیم در این یادداشت اما نگاهی خواهیم داشت به برخی پست‌های خاص در زمین فوتبال که در تاکتیک ایتالیایی اهمیت ویژه دارند. به طور کلی فوتبال دارای یک زبان مشترک و در واقع دایره لغات بین‌المللی‌است اما توجه ویژه و افراطی ایتالیایی‌ها به تاکتیک باعث شده که فوتبال در ایتالیا فرهنگ لغت مخصوص خود را داشته باشد. برخی از این پست‌ها بسیار مشابه تعریف شناخته شده بین‌المللی از همان نقش هستند، اما برخی دیگر به دلیل تفاوت‌های محسوس در وظایف، حوزه عملکرد، و حتی ویژگی‌های فیزیکی

در یادداشت قبلی تاکتیک‌های فوتبال در ایتالیا و ویژگی‌های خاص آن را مرور کردیم در این یادداشت اما نگاهی خواهیم داشت به برخی پست‌های خاص در زمین فوتبال که در تاکتیک ایتالیایی اهمیت ویژه دارند. به طور کلی فوتبال دارای یک زبان مشترک و در واقع دایره لغات بین‌المللی‌است اما توجه ویژه و افراطی ایتالیایی‌ها به تاکتیک باعث شده که فوتبال در ایتالیا فرهنگ لغت مخصوص خود را داشته باشد. برخی از این پست‌ها بسیار مشابه تعریف شناخته شده بین‌المللی از همان نقش هستند، اما برخی دیگر به دلیل تفاوت‌های محسوس در وظایف، حوزه عملکرد، و حتی ویژگی‌های فیزیکی بازیکنانی که برای آن نقش انتخاب می‌شوند، حتی با همان نام ایتالیایی در کشورهای دیگر هم شناخته‌ می‌شوند. با هم مروری خواهیم داشت به معروف ترین این پست‌ها که از فوتبال ایتالیا وارد فرهنگ لغت جهانی فوتبال شده است.

شماره نه‌و‌نیم
در فوتبال ایتالیایی مهاجم دوم یا Seconda Punta نقشی کمابیش مشابه معادلش در همه‌جا دارد؛ مهاجم سایه یا Shadow Striker در انگلیسی. وظیفه اصلی این بازیکنان تغذیه مهاجم نوک و بازیسازی در یک سوم بالای زمین است. اما نسخه ایتالیایی این پست بعدها صاحب عنوان خاصی شد.

اولین بار عبارت «شماره نه ‌و ‌نیم» را میشل پلاتینی برای توصیف بازی روبرتو باجو و الساندرو دل‌پیرو، جانشینان خودش در یوونتوس به کار برد. بازیکنان شماره نه‌و‌نیم معمولا خصوصیات مشابهی دارند. تکنیکی و باهوش هستند و به لحاظ فیزیکی ریزنقش و سبک. این روزها با تغییر سیستم‌ بازی فوتبال به چهار دو سه یک یا سیستم‌هایی با دو مهاجم نوک، این نقش در خیلی از تیم‌ها کاملا حذف شده. در واقع مربیان خصوصا در آلمان و انگلیس کمتر تمایل دارند بازیکنی با سرعت کم در بالای زمین حضور داشته باشد و از آنجا که معمولا بازیکنان شماره نه‌ونیم کمتر دینامیک هستند حضورشان در فوتبال امروز کمرنگ‌تر شده. شاید پائولو دیبالا در یوونتوس یک نسخه پیشرفته از شماره نه و نیم کلاسیک باشد. بازیکنی که ضعف سرعت را جبران کرده ولی همچنان قدرت بالای پا به توپ، بازیسازی و تغذیه مهاجمان دیگر را دارد.

ترِکواتریستا
مشهورترین ترکواتریستای تاریخ و شخصیت محوری در تعریف این پست کسی نیست جز دیگو آرماندو مارادونا. اگر می‌خواهید به تعریف کامل و دقیق و درک درستی از شرح وظایف این پست برسید بازی‌های مارادونا را در ناپولی تماشا کنید. ترکواتریستا را گاه اشتباها در انگلیسی معادل بازیساز یا Playmaker می‌دانند که نمی‌تواند درست باشد. شاید هافبک هجومی معادل دقیق‌تری برای این پست باشد. ترکواتریستا بازیکنی است که وظیفه دارد مدام در خط میانی و حمله تیم رفت و آمد کند و خط دفاع حریف را با روش‌های مختلف مانند دریبلینگ یا پاس‌های عمقی باز کرده و برای مهاجمان موقعیت بسازد. این پست شباهت‌هایی با شماره نه و نیم دارد اما تفاوت‌ها بسیار بیشتر از آن است که یکی به حساب بیایند. شاید مهم‌ترین تفاوت بین شماره نه و نیم و ترکواتریستا از نقطه‌نظر تاکتیکی این باشد که مهاجم نه و نیم عموما از سوی بازیکنان میانی تغذیه می‌شود و حوزه عملکردش یک سوم هجومی تیم را شامل می‌شود.

اما ترکواتریستا معمولا تمام نیمه بالای زمین را تحت پوشش خود دارد و تحت فشار باید حتی رابط بین خط دفاع و حمله باشد. نقش ترکواتریستا در هنگام تغییر فاز تیم از دفاع به حمله بیش از همه بازیکنان دیگر اهمیت دارد و برخلاف شماره نه و نیم، ترکواتریستاها معمولا بازیکنانی دینامیک، سرعتی و پرقدرت هستند. با این حال تداخل برخی وظایف با شماره نه و نیم باعث می‌شود معمولا شاهد حضور این دو نقش همزمان در زمین نباشیم و ترکواتریستا پشت دو مهاجم هدف بازی کند. به جز مارادونا می‌توان از فرانچسکو توتی به عنوان یک ترکواتریستای کلاسیک یاد کرد. خصوصا در سال‌های اوج رم و فصلی که این تیم برای آخرین بار اسکودتو را فتح کرد، فرانچسکو توتی معمولا پشت‌سر گابریل باتیستوتا و وینچنزو مونتلا (یا دل وکیو) بازی می‌کرد.

رجیستا
این یکی شاید معروف‌ترین «پست ایتالیایی» در فوتبال باشد. برای سال‌های متمادی کلمه رجیستا تصویر یک نفر را به ذهن متبادر می‌کرد: آندره‌آ پیرلو. این کلمه در ایتالیایی به معنی کارگردان فیلم هم هست و در واقع کاری که رجیستا در زمین فوتبال انجام می‌دهد بسیار شبیه کارگردان در سینماست. لقب‌های دیگری هم برای پیوند این پست به سایر هنرها وجود دارد. مانند رهبر ارکستر یا آنچنان که به پیرلو در میلان می‌گفتند: مترونوم. بنابراین بیراه نیست اگر نتیجه بگیریم این پست در فوتبال پلی‌است میان ورزش و هنر! پیرلو در دوران اولیه بازی در برشا و اینتر یک ترکواتریستا بود. تا اینکه در میلان کارلو آنچلوتی او را به عمق خط میانی برد. جلوی مدافعین. جایی که به طور سنتی در سیستم چهار-چهار-دو لوزی یک بازیکن قدرتی و سرزن می‌بایست حضور داشته باشد. اما کارلتو تعریف متفاوتی از چهارچهار دوی لوزی و به تبع از نقش بازیکن جلوی خط دفاعی داشت. پیرلو یک دهه در میلان در همان نقطه درخشید و کار به جایی رسید که امروز این پست را بسیاری به عنوان «پست پیرلو» می‌شناسند. چیزی که در آن دوران فقط برای یک بازیکن دیگر اتفاق افتاد، کلود ماکه‌‌له‌له و نقشی که در چلسی ایفا می‌کرد. هر دو آنقدر ویژه بودند که سخت ممکن بود در قالب‌های سنتی تعریفشان کرد. پیرلو بدون شک تعریف جدیدی از بازیساز میانه میدان را به فوتبال مدرن ارائه کرد. پستی که در انگلیسی به آن Deep lying playmaker می‌‌گویند. پست پیرلو را هم در فوتبال امروز در همه تیم‌ها نمی‌توانید ببینید، اما برخلاف شماره نه و نیم مشکل عدم سازگاری با فوتبال سرعتی امروز نیست. همین حالا هم هر مربی آرزو دارد بازیکنی مانند آندره‌آ پیرلو دوران اوج در ترکیب تیمش داشته باشد اما مشکل این است که پیدا کردن چنین بازیکنی بسیار دشوار است!

خود پیرلو را در نظر بگیرید. توانایی چندانی در نبردهای هوایی نداشت. در درگیری‌ها هم هرگز به اندازه بقیه هافبک‌ها شرکت نمی‌کرد و شما به ندرت می‌توانید او را در حال تکل زدن به یاد بیاورید. اما دقت فوق‌العاده، بازیسازی بی‌نظیر از تمام نقاط زمین و در فاز دفاعی بازیخوانی بی نقص او، باعث می‌شد مربیان تاکتیک تیم را بر اساس حضور او تنظیم کنند. حالا در نظر بگیرید رجیستایی که به اندازه پیرلو دقیق نباشد و مهارت‌های فوق‌العاده بازیسازی و دید جامع او را نداشته باشد، که بسیار اتفاق محتملی است! در این حالت معمولا مربیان ترجیح می‌دهند از بازیکنی در آن قسمت زمین استفاده کنند که حضور فیزیکی موثرتری داشته باشد و قید داشتن رجیستا را می‌زنند. البته بازیکنانی هم هستند که وسط این طیف قرار می‌گیرند. مانند مارکو وراتی که از او به عنوان جایگزین پیرلو در تیم ملی ایتالیا یاد می‌شود. توانایی بازیسازی‌او هرگز به پای پیرلو نمی‌رسد اما قدرت تدافعی مناسبی دارد و با ترکیبی از این دو ویژگی تبدیل به بازیکن مناسبی برای آن پست شده‌است.

خارج از ایتالیا هم شاید بتوان از ژاوی هرناندز به عنوان یک رجیستای بی‌نظیر یاد کرد. البته در سبکی متفاوت از بازی ایتالیایی‌ها. شاید اگر بخواهیم دوباره به معنی دیگر کلمه رجیستا یعنی کارگردان برگردیم، بشود اینطور گفت که پیرلو کارگردان درام‌های طولانی بود و ژاوی در بارسلونا فیلم کوتاه می‌ساخت!

لیبرو
شاید هیچ کلمه ای به اندازه لیبرو از ایتالیایی وارد فرهنگ لغت بین‌المللی ورزشی نشده باشد. لیبرو در ایتالیایی به معنی آزاد است. اما طنز ماجرا اینجاست که امروزه این کلمه بیشتر از آنکه در فوتبال به کار برود، در والیبال استفاده می‌شود در حالی که سابقه استفاده از کلمه لیبرو در فوتبال بسیار بیشتر است. پست لیبرو مدت‌هاست که دیگر جایی در بین نقش‌های اصلی بازیکنان فوتبال ندارد. خصوصا پس از گسترش دفاع خطی به تمام دنیا، دیگر کمتر اثری از لیبرو در تیم‌ها دیده‌ می‌شود. لیبرو مدافعی بود که در سیستم دفاعی سه (یا پنج) نفره نسبت به دو دفاع مرکزی دیگر که معمولا با عنوان دفاع یارکوب (Marker) شناخته می‌شدند «عمق» وسیع‌تری را پوشش می‌داد. این عمق می‌توانست پشت سر مدافعین یارکوب باشد یا جلوتر و در فاصله بین دفاع و خط میانی.

در جام جهانی 1982 گائتانو شیرآ در نقش لیبرو برای ایتالیا بازی می‌کرد. او رابط بین خط دفاع و میانه میدان بود و نقش اصلی بازیسازی را به عهده داشت. شاید بتوان نقش لیبرویی که شیرآ ایفا می‌کرد را بسیار شبیه به «پست پیرلو» دانست. از سوی دیگر لیبروهایی هم بوده‌اند که خصوصیات تدافعی بسیار بیشتر و حتی مطلق داشتند. بنابراین تعریف دقیق نقش لیبرو در زمین کمی دشوار است. برخلاف تصور بسیاری که گمان می‌کنند لیبرو و سوییپر دو نقش متفاوت هستند، سوییپر (Sweeper) معادل انگلیسی کلمه لیبرو است. دلیل این گمان اشتباه این است که به دلیل سرعت تحولات تاکتیکی در دهه‌های هشتاد و نود این نقش مابین یک پست تدافعی یا دفاع پوششی تا چیزی شبیه «پست پیرلو» در نوسان بوده است.

سال‌های دهه هفتاد و هشتاد میلادی را باید دوران سلطه لیبروها در فوتبال دانست. بازیکنان بزرگی مانند فرانتس بکن بائر یا لوتار ماتیوس، نمونه‌هایی از لیبروهای غیرایتالیایی در دهه هفتاد و هشتاد هستند. اما در اواخر دهه هشتاد و پس از انقلاب تاکتیکی آریگو ساکی در میلان (که نهایتا منجر به شکل گیری دفاع خطی در سال‌های پیش رو شد) نقش لیبرو در ایتالیا و به تبع آن فوتبال جهان کمرنگ شد. در میانه‌‌های دهه نود یک دوره در تیم ملی ایتالیا تحت رهبری چزاره مالدینی، لیبرو دوباره احیا شد. در تیم او جوزپه برگومی و کاستاکورتا به تناوب در این پست بازی می‌کردند اما این باعث احیای کامل پست لیبرو نشد و با پایان کار چزاره در تیم ملی داستان لیبرو هم پایان گرفت. حتی در سیستم‌های سه دفاعه مدرن مانند تاکتیک آنتونیو کنته هم نمی‌بینیم که یکی از مدافعین بیشتر از دو دفاع مرکزی دیگر عمق را پوشش بدهد و نقشی شبیه لیبرو داشته باشد. اما آیا باید این پست را برای همیشه منسوخ دانست؟ تاریخ فوتبال نشان داده که هیچ چیز غیرممکن نیست و مرزی برای تحولات تاکتیکی وجود ندارد. به همین دلیل همیشه مربیان خلاقی وجود دارند که نقش‌های جدیدی در فوتبال تعریف می‌کنند. بسیاری از این پست‌ها تحول یا تکامل یافته پست‌های سنتی محو شده هستند. بنابراین به شخصه اگر در دهه آینده شاهد حضور دوباره لیبروها در زمین فوتبال باشم، اصلا تعجب نخواهم کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *