پادکست رادیو فوتبال؛ اپیزود دوازدهم

قبل از توقف مسابقات فوتبال به دلیل همه‌گیری جهانی، من و مهرداد احمدپور چندین بار درباره بایرن صحبت کردیم. مهرداد تاکید داشت که بایرن شانس اول قهرمانی اروپا است و من می‌گفتم که سیتی -که آن زمان قرار بود از مسابقات دو سال آینده محروم باشد- شانس اول و بایرن شانس دوم است. احتمالا من تاثیر وا دادنِ تیم پپ در مراحل پایانی مسابقات حذفی را نادیده گرفته بودم. باخت عجیب سیتی در مقابل لیون اجازه نداد که پیش‌بینی من و مهرداد در میدان نبرد رو در رو آزموده شود و در واقع مسیر قهرمانی بایرن هموارتر شد. مهرداد […]

قبل از توقف مسابقات فوتبال به دلیل همه‌گیری جهانی، من و مهرداد احمدپور چندین بار درباره بایرن صحبت کردیم. مهرداد تاکید داشت که بایرن شانس اول قهرمانی اروپا است و من می‌گفتم که سیتی -که آن زمان قرار بود از مسابقات دو سال آینده محروم باشد- شانس اول و بایرن شانس دوم است. احتمالا من تاثیر وا دادنِ تیم پپ در مراحل پایانی مسابقات حذفی را نادیده گرفته بودم. باخت عجیب سیتی در مقابل لیون اجازه نداد که پیش‌بینی من و مهرداد در میدان نبرد رو در رو آزموده شود و در واقع مسیر قهرمانی بایرن هموارتر شد.

مهرداد احمد پور که قبلا بارها با من درباره موضوعات مختلف در پادکست رادیو فوتبال به گفتگو نشسته، یک هوادار پر و پا قرص و قدیمی بایرن و در واقع تنها بایرنیِ مجموعه فعلی باشگاه دانشجویان فوتبال است. قبل از بازی فینال، این ایده به سرم زد که اگر بایرن قهرمان شد، میز رادیو فوتبال را بچرخانیم، من سئوال بپرسم و مهرداد پاسخ بدهد؛ نوعی ادای دین به جذابیت‌هایی که تیم هانسی فلیک با استحاله ناگهانی خود به فوتبال اروپا اضافه کرد. در این شماره رادیو فوتبال، من از مهرداد درباره بایرنی بودن می‌پرسم. چه چیز یک هوادار بایرن را هوادار بایرن می‌کند؟ چرا بیشتر هواداران تیم‌های دیگر، به شکل ویژه‌ای از بایرن بدشان می‌آید؟ چطور هانسی فلیک ناگهان تیم آشفته کواچ را به یک هیولا تبدیل کرد؟ و مسائل دیگر، با نقب به گذشته و کمی چاشنی نوستالژی، از جمله بازگشت به سی سال پیش و قهرمانی آلمان در جام نود -جایی که تمام آلمانی‌های هم نسل ما بالاخره راهی پیدا می‌کنند که گریزی به آن بزنند- و اشاره به بازی آلمان و انگلیس و مقایسه پل گسکویین و واکنش او به اخراج در نیمه‌نهایی ۱۹۹۰، با اتفاق مشابه برای بالاک در نیمه‌نهایی 2002، و البته فینال جام باشگاه‌های 1999 که هیچ صحبتی درباره بایرن مونیخ -و یا منچستر یونایتد- بدون اشاره به آن کامل نمی‌شود.

 

شماره دوازدهم پادکست رادیو فوتبال را می‌توانید از لینک زیر روی کست‌باکس بشنوید.

 

یک پاسخ

  1. بحث مهم و پرابهام این گفتگو درباره‌ی ۱-۳-۲-۴ و گواردیولاست. من هم از آمدن پپ به بایرن ناراحت بودم و این تصمیم رو نوعی عقبگرد و اشتباه استراتژیک می‌دونستم. اما تردیدی نداشتم که مهمترین (و نه بهترین) مربی مقطع فعلیه. گواردیولا شاید بهترین نباشه و فوتبال رو به بازی خسته‌کننده‌ای بدل کرده باشه؛ اما تفاوتش با دیگران اینه که مٶسسه. پپ ۱-۳-۲-۴ رو نابود کرد و به عصر مورینیو خاتمه داد. فلیک و ما در عصر گواردیولا زندگی می‌کنیم. هینکس چون در همین عصر زندگی می‌کرد خودشو به‌روز کرد. ولی مورینیو نتونست؛ چونکه سمبل فوتبالی بود که تیکی‌تاکا با دو اصل اساسی نابودش کرد: برتری مالکیت چشمگیر و پرسینگ مدرن و از جلو. ۱-۳-۲-۴ فعلی با سیستم مورینیویی فرق چشمگیری داره و طبعا بیشتر میراث‌دار گواردیولاست تا مورینیو. برام خیلی عجیب بود که به این نکته‌ی واضح توجه نمیشه. مثلا واضحه که بواتنگ از جنس مدافعهای تیکی‌تاکایی (پیکه) هستش نه یکی مثل کاروالیو یا والتر ساموئل. ضمنا این سیستم با برگشتنهای مولر به عقب به همون ۳-۳-۴ی آشنا تبدیل می‌شد – مولر بیشترین دوندگی رو داشت. حرف شما درباره‌ی یواخیم لو صادقه که سبک مورینیو رو با ونگربال تلفیق کرده بود، نه درباره‌ی فلیک. نتیجه‌ی به‌روز‌نبودن لو و پشت‌کردنش به عصر گواردیولا شکست در برابر کره‌جنوبی بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *