در حساسترین تقابل مرحله یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا دو تیم بایرن مونیخ و بارسلونا در برابر هم قرار میگیرند. این بازی کلاسیک احتمالا یادآور جدالهای جذاب این دو تیم در سالهای اخیر است. از نبرد یک طرفه این دو تیم در سال 2013 که با برتری 7-0 بایرن در مجموع دو بازی و قهرمانی آنها همراه بود، تا عملکرد خیره کننده مسی در سال 2015 و دریبل و چیپ معروف در برابر بوآتنگ و نویر.
وضعیت دو تیم در شروع فصل مشابه بود. هر دو تیم با مربیانی نه چندان محبوب نتایجی ضعیفتر از حد انتظار کسب کردند و در نیمههای فصل اقدام به عوض کردن مربیان خود نمودند. وضعیت از اینجای فصل برای دو تیم متفاوت رقم خورد؛ بایرن با هانسی فلیک که تحول عظیمی در این تیم به وجود آورد و به کمک ستاره خط حمله تیم، رابرت لواندوفسکی، که فصل فوقالعادهای را با 53 گل در 44 بازی رقابتهای مختلف پشت سر میگذاشت و توماس مولر که انگار دوباره متولد شده است. بایرن تیمهای رقیب را یک به یک شکست داد و از جایگاه چهارم جدول به قهرمانی بوندسلیگا رسید. داستان برای بارسلونا متفاوت بود؛ آنها پس از اخراج والورده که در دو فصل گذشته قهرمانی لالیگا را رقم زده بود و جایگاه اول این فصل را هم در اختیار داشت نتوانستند رتبه خود را حفظ کنند و قهرمانی را به رقیب دیرینه خود رئال مادرید واگذار کردند.
هر دو تیم البته در لیگ قهرمانان به روند عالی چند فصل اخیر خود ادامه دادند و پس از اول شدن در مرحله گروهی وارد مرحله یکهشتم نهایی شدند. آن جا بایرن با نتیجه 7-1 در مجموع چلسی را در هم کوبید و بارسا با درخشش دوباره مسی ناپولی آماده گتوسو را شکست داد تا در مرحله یکچهارم به مصاف یکدیگر بروند.
ترکیب و سیستم بازی؛ بایرن مونیخ
ترکیب احتمالی: نویر- کیمیش، سوله، آلابا، دیویس- گورتزکا، تیاگو- گنابری، مولر، پریشیچ- لواندوفسکی
تحت نظر کواچ بایرن از سیستمهای 3-3-4 و 1-3-2-4 به تناوب استفاده میکرد که با آمدن فلیک سیستم 1-3-2-4 به سیستم ثابت این تیم تبدیل شد. در این بازی به دلیل مصدومیت پاوارد احتمالا کیمیش به عنوان دفاع راست و زوج تیاگو آلکانترا و گورتزکا در مرکز خط هافبک این تیم استفاده میشوند. کیمیش در پست هافبک دفاعی سیستم 1-3-2-4 هانسی فلیک عملکردی فوقالعاده را به نمایش گذاشته، حضور او در مثلث بیلدآپ در میان دو مدافع وسط و همچنین پوشش دفاعی قابل توجه، او را به بازیکنی تبدیل کرده که انگار پست او از روز ازل همین نقطه از زمین بوده است و گرچه چند پسته بودن او در غیاب پاوارد عصای دست فلیک خواهد شد، اما از دست رفتن قابلیتهای ویژهای که او به محور دوگانه میدهد، کمی جای نگرانی دارد. اگرچه تیاگو توانست مقابل چلسی نقش کیمیش را به خوبی ایفا کند، اما باید در نظر داشت که بارسلونا حریفی بسیار قدرتر از چلسی است.
نقطه قوت بایرن مونیخ در خط حمله انعطاف تاکتیکی و موقعیت شناور باورنکردنی بازیکنان این تیم است که کار را برای هر دفاعی به شدت مشکل میکند. برای بایرن پاوارد و زیرکزی غایب هستند و حضور بواتنگ و کومان در هالهای از ابهام است.
در این سیستم در هنگام مالکیت معمولا خط دفاعی بایرن در نقاط بالاتر زمین قرار گرفته و به مدافعین کناری این تیم که در حمله بسیار خطرناک هستند اجازه قرارگیری در نقاط جلوتر زمین را میدهد. علاوه بر این، تیاگو و گورتزکا با کمی عقبنشینی خط دفاعی را پشتیبانی میکنند و چینش بایرن به صورت ۲-۴-۴ در میآید. توماس مولر در نوک خط حمله به لواندوفسکی میپیوندد و با قرارگیری وینگرهای تیم در نیمفضاها مدافعین کناری تیم حریف مجبور به ماندن در عقب زمین شده و فضا برای مدافعین کناری بایرن باز میشود. در بعضی موارد یکی از هافبکهای مرکزی تیم به مدافعین وسط اضافه شده و خط دفاعی سه نفره تشکیل میدهند که به مدافعین کناری اجازه حرکت به جلوتر در بازیسازی از عقب زمین را میدهد. پس از جلو بردن توپ نوبت به بازیکنان خط حمله و جایگیری و ترکیب آنها با مدافعین کناری و هافبکها میرسد. رابرت لواندوفسکی که فصلی بینظیر را پشت سر میگذارد، با آمدن هانسی فلیک و استفاده از آلفونسو دیویس به صورت ثابت در پست دفاع چپ تمایل به بازی در نیمفضای چپ دارد و با ترکیب با آلفونسو دیویس و خارج کردن مدافع حریف از موقعیت خود فضا را برای نفوذ وینگر سمت چپ باز میکند. در برخی موارد هم با چرخیدن و حرکت به سمت محوطه جریمه حریف خود خطرساز میشود. توماس مولر دیگر بازیکنی است که با آمدن فلیک دچار رنسانس در بازی خود شده است. او با تشکیل مثلث هجومی با فوروارد و مدافع کناری تیم در سمت راست، با پاسکاری و جابهجایی این سه نفر توپ را یا به مرکز زمین برده و یا در عمق و پشت خط دفاعی حریف نفوذ میکند. آنها در ادامه توپ را به لواندوفسکی رسانده و او که در موقعیتهای یک در برابر یک بسیار راحت است حمله را ادامه میدهد. در هنگام پرس بایرن معمولا به صورت 2-4-4 در میآید و مولر با پیوستن به لواندوفسکی مدافعین مرکزی، و وینگرها مدافعین کناری تیم حریف را پرس میکنند. در موارد دیگر ممکن است یکی از مدافعین مرکزی با هافبک هجومی تیم حریف مانده و دیگری جلوتر بیاید و به کمک وینگر سمت مخالف توپ هافبکهای مرکزی تیم حریف را پرس کند و به آرایش 1-4-1-4 در بیاید.
انعطاف سیستم بایرن به آنها اجازه میدهد که حتی در برابر دفاع سه نفره هم با تغییر شکل به آرایش 3-3-4 آنها را پرس کنند. در این شیوه دو مدافع مرکزی عریضتر توسط وینگرها و وینگهای تیم حریف توسط مدافعین کناری پیشتاخته بایرن پرس میشوند. علاوه بر این توماس مولر از رسیدن توپ به هافبک مرکزی تیم حریف جلوگیری میکند.
موفقیت پرسینگ بایرن اما بیشتر مرهون موج دوم آن است که در آن پس از انتقال توپ توسط تیم حریف به کنارهها پرس بایرن فعال شده و هافبکهای این تیم سعی در جلوگیری از انتقال توپ به سمت مقابل و مهاجمین این تیم سعی در بازپسگیری توپ و جلوگیری از پیشرفت توپ میکنند. نتیجه این عمل این است که بیشتر توپگیریهای بایرن در یکسوم میانی رخ میدهد.
ترکیب و سیستم بازی؛ بارسلونا
ترکیب احتمالی: تراشتگن- سمدو، پیکه، لنگله، آلبا- بوسکتس، روبرتو، دی یانگ، ویدال- مسی، سوارز
بارسلونا در سمت مقابل اما شیوه ثابتی از زمان هدایت ستین نداشته است. این مربی در 14 بازی اول خود از 7 ترکیب 3 نفره مختلف در خط حمله استفاده کرده است و نوعی سردرگمی تاکتیکی در این تیم دیده میشود. خبر خوب برای بارسا شروع به تمرین کردن دمبله وینگر این تیم است، چرا که بارسا به شدت به بازیکنی در این پست نیاز دارد. بارسا امتیتی را هم برای این بازی در اختیار نخواهد داشت. خبر جالبی که از تمرینات بارسا به گوش میرسد این است که ستین قصد استفاده از سیستم 2-4-4 لوزی را دارد که در این صورت از گریژمان در این بازی استفاده نخواهد کرد.
فلسفه اصلی تیم ستین فرمی از توتال فوتبال است که در آن بر خلاف آرایش منظم والورده تیم بدون وقفه پرس کرده و در این حین فرم خود را از دست میدهد. نتیجه اصلی این شیوه بازی این است که هر بازیکن فارغ از پست خود وظیفهای در دفاع و حمله تیم دارد. مشخصه دیگر تیم ستین موقعیت پیشرفته مدافعین کناری این تیم است؛ به طوری که در اکثر اوقات چینش این تیم در هنگام حمله به صورت 5-3-2 در میآید.
بارسا زیر نظر ستین علاقه زیاد به پرس واکنشی دارد؛ به طوری که بلافاصله پس از از دست دادن توپ با توجه به چینش تیم مقابل اقدام به بازپسگیری توپ از طریق پرس بازیکن صاحب توپ و بستن گزینههای پاسدهی او میکند. در هنگام بازیسازی از عقب زمین در اغلب موارد بوسکتس به عقب زمین آمده و به کمک دفاع اقدام به انتقال توپ از کانالهای میانی به هافبکهای دیگر یا مدافعین کناری پیش تاخته میکند. قابلیت پرسگریزی مدافعین و بوسکتس باعث میشود پرس کردن بالای بارسا کار خطرناکی باشد.
در فاز حمله اما بارسا از روشی قابل پیشبینی استفاده میکند؛ آنها با وجود این که برای بازیسازی از عقب زمین از کنارهها هم استفاده میکنند ولی تمایلی به نفوذ از این نقاط ندارند و در بیشتر اوقات توپ را به وسط زمین و منطقه پشت محوط منتقل کرده و در آنجا سعی در اوورلود کردن فضا دارند. در فاز مالکیت توپ نقش مسی به عنوان ستاره تیم اهمیت دو چندانی دارد و با توجه به تعداد و پست مهاجمان مورد استفاده حالات مختلفی دارد که دو حالت بیشتر دیده میشود:
- وقتی دو مهاجم دیگر به همراه مسی در ترکیب هستند مسی در سمت راست زمین عقبتر آمده، توپ را دریافت میکند و آن را به محوطه جریمه میرساند.
- وقتی یک مهاجم به همراه مسی در ترکیب وجود دارد، ویدال جای مسی را پر میکند و مسی جایگاه آزادانهتری را خواهد داشت. حتی ممکن است به سمت چپ زمین رفته و حرکات ترکیبی انجام دهد.
سوال میلیون دلاری: بارسا چگونه میتواند بایرن را شکست دهد؟
از زمان مربیگری فلیک بایرن تیم شکست ناپذیری به نظر میرسد. با این وجود، دو تیم مونشن گلادباخ و بایر لورکوزن تیمهایی بودند که موفق به شکست بایرن شدند. در این بخش به این مسئله خواهیم پرداخت که بارسا چگونه میتواند با الگوبرداری از این تیمها بایرن را شکست دهد.
استفاده از 3-2-5 در هنگام پرس برای مقابله با بازیسازی از عقب زمین بایرن سیستمی است که توسط مونشن گلادباخ استفاده شد و با بستن ارتباط با دو هافبک دفاعی این تیم بایرن قابل کنترل خواهد بود.
نقطه ضعف اصلی بایرن هنگامی که صاحب توپ نیست داشتن فقط دو هافبک مرکزی است که به راحتی با تعداد هافبک بیشتر قادر به اوورلود و خنثی شدن هستند. احتمالا علت اصلی استفاده از سیستم لوزی توسط ستین همین نقطه ضعف است. یعنی با عقبنشینی بوسکتس و تشکیل دفاع سه نفره بارسا باید سعی در گذر از خط اول پرس بایرن داشته باشد و سپس با اوورلود کردن خط هافبک بایرن فضا را برای هافبکهای خود فراهم کند. دی یانگ به علت توانایی بالایش در دریافت و حمل توپ در این سیستم حیاتی است. این روش هم توسط مونشن گلادباخ اجرا شده و با موفقیت همراه بود.
پرس کردن بالای بایرن به خاطر قدرت پاسدهی و پرسگریزی بالای بواتنگ و آلابا کار خطرناکی است، به همین دلیل استفاده از پرس میدبلاک 1-4-1-4 و یارگیری مولر به صورت یار در سایه توسط بوسکتس بسیار حیاتی است. علت مهم بودن نقش بوسکتس اهمیت بالای مولر در خطرآفرینی بایرن است. بوسکتس باید بدون نزدیک شدن افراطی به مولر نوعی پرس نیمه فردی/نیمه منطقهای به اجرا بگذارد که در دام انعطاف تاکتیکی و موقعیت شناور بازیکنان بایرن نیفتد. اهمیت دیگر بوسکتس به اشغال نیمفضا برمیگردد. بایرن به علت مدافعین بازیسازی که در اختیار دارد علاقه زیاد به قرار دادن این مدافعین در نیمفضا و پاسهای طولی به مولر یا وینگر تیم که این فضا را اشغال کرده است و جلو بردن توپ از آنجا به کمک کارهای ترکیبی دارد. بوسکتس باید با هوشیاری خود از این اتفاق جلوگیری کند.
بارسا باید بایرن را مجبور به انتقال توپ به کنارهها کرده و از آنجا پرس سنگینتری را با بستن کانالهای پاسدهی میانی اجرا کند. یکی از نقاط ضعف بارسا شرکت کمتر مسی و سوارز در پرس تیم مقابل است که این مشکل با استفاده از ویدال و دی یانگ کمرنگتر خواهد شد، ولی همچنان شرکت این دو بازیکن در پرس تیمی بارسا را طلب میکند. در صورت اضافه شدن یکی از هافبکهای بایرن به خط دفاع هم بازیکن مقابل او باید اقدام به پرس او کرده و مهاجم نوک بارسا با جایگیری مناسب از انتقال توپ به هافبک مرکزی دیگر بایرن جلوگیری کند.
روش پرریسک دیگری که توسط چلسی در برابر بایرن استفاده شد، تحریک کردن بایرن به پرس بالای زمین و سپس ارسال پاسهای بلند و مستقیم برای استفاده از بازیکنان دونده است. همان طور که گفته شد، خط دفاعی به شدت جلو آمدهای دارد و بارسا میتواند با این روش و با استفاده از دوندههایی مانند آنسو فاتی از این روش استفاده کند. این روش البته ریسک بالای از دست دادن توپ در نقاط خطرناک را دارد، اما بارسا با در اختیار داشتن ابزار لازم با وجود پیکه و لنگله که مدافعین بازیسازی هستند میتواند از این روش استفاده کند. اتفاقا در صحنه گل مردود مسی در بازی ناپولی هم چیزی شبیه به این روش توسط بارسا و با کمک پاس پیکه و حمل توپ فوقالعاده دی یانگ انجام شد که میتوانست منجر به گل شود اما توپ پیش از گل شدن به دست مسی خورده بود و داور آن را مردود اعلام کرد.
مقابله با تاکتیکهای بارسا: این مسی لعنتی!
مقابله با تاکتیکهای ستین به خاطر همان المان قابل پیشبینی بودن کار چندان دشواری برای تیمی مانند بایرن نیست. در هنگام مالکیت توپ توسط بارسا کاری که اکثر تیمها انجام میدهند چینش باریک و مرکزی است که به علت ضعف بارسا در کنارهها در اغلب موارد نتیجه میدهد. چیزی که اینجا تعیینکننده است فاکتور همیشگی بارسا است که ظاهرا هنوز هیچ یک از مربیان بزرگ راهحلی برای آن پیدا نکردهاند: لیونل مسی. در بازی قبل در برابر ناپولی گتوسو با استفاده از همین روش راه را برای حمله بارسا بسته بود. اما برای مسی یک اوورلود و سوییچ کافی بود که با حرکتی فردی سه بازیکن ناپولی را محو کرده و گلی زیبا به ثمر برساند. به نظر میرسد آلفونسو دیویس که فصلی باورنکردنی را پشت سر گذاشته است همچنان بزرگترین چالش فصل یعنی تقابل با مسی را پیش رو خواهد داشت.
راه دوم مقابله با بارسا در ضدحملهها است؛ همان طور که گفته شد بارسا تحت هدایت ستین علاقه شدید به پرس واکنش دارد، اما این تاکتیک در صورت شکسته شدن توسط بازیکنان تکنیکی تیم حریف بسیار آسیبپذیر است. علت اصلی این اتفاق این است که بارسا در انتقال به فاز دفاعی کند است. به همین دلیل بایرن مونیخ میتواند با فرار از این پرس واکنشی و رها کردن بازیکنان سرعتی در فضای آزاد شده از این ضعف استفاده حداکثری بکند. این روش توسط ناپولی در بازی رفت لیگ قهرمانان استفاده شد.
بازیکنی مانند تیاگو آلکانترا با قدرت حمل توپ و رنج پاسدهی عالی گزینه مناسبی برای این کار است و نقشی کلیدی در بازی این دو تیم ایفا میکند. بر خلاف بارسا بایرن با داشتن وینگرهای سریعش یعنی پریشیچ و گنابری میتواند در این زمینه ویرانکننده باشد. البته بارسا در بازی ناپولی با استفاده از روبرتو برای پوشش سمدو تا حدی این مشکل را کمرنگ کرد.
نتیجهگیری
بایرن مونیخ به علت داشتن ابزار مناسب در همه زمینهها دست بالا را در این مسابقه دارد. آنها با در اختیار داشتن یکی از بهترین مهاجمان اروپا یعنی لواندوفسکی، و بازیکنان باکیفیتی که توانایی تغذیه او را دارند شانس اصلی قهرمانی در این رقابتها است. علاوه بر این، تاکتیکهای هانسی فلیک به علت انعطافپذیری بسیار بالا باید با دفاعی بدون اشتباه و با تمرکز کامل مقابله شوند؛ چیزی که در بارسای کیکه ستین به ندرت دیده شده است.
ستین تا کنون به جز چند مورد محدود از خود نوآوری لازم برای تبدیل بارسا به یک تیم برنده را نشان نداده است و باید دید که برای این بازی از چه شیوهای استفاده میکند. نکته مهم دیگر بازگشت دمبله است که در صورت روی فرم بودن به کمک آنسو فاتی قادر به حل کردن مشکل وینگر بارسا هستند.
با همه اینها بایرن تیم غیر قابل شکستی نیست و خلاقیتهای فردی بازیکنان بارسا و مخصوصا لیونل مسی میتواند نتیجه بازی را تغییر دهد. پیشبینی این بازیها کاری سخت و شاید دور از عقلانیت باشد ولی من اگر بخواهم روی نتیجه این بازی شرط ببندم، پیروزی 2-1 برای بایرن نتیجه معقولی به نظر میرسد. به امید یک دیدار جذاب دیگر از این دو تیم.
2 پاسخ
ممنون از تحلیل خوب و کاملتون. بارسا در بازی با ویارئال و بازی آخر لالیگا بازی خوبی ارائه داد و انتظار میرفت که از گریژمان در کنار سوارز و نه در پست وینگر و از ریکی پویگ هم در خط هافبک استفاده بشه که در این مورد، بخاطر کم تجربگی پویگ در بازی های مهم، ستین دست به ریسک نمیزنه. همچنین در بازی برگشت مقابل ناپولی و در غیاب بوسکتس، راکیتیچ بازی خوبی ارائه داد. آیا در این بازی هم بهتر نیست که از راکیتیچ به جای بوسکتس استفاده بشه؟
تقابل سوارز آلابا رو ببینید و لذت ببرید
کاش به دروازبانهای آلمانی هم اشارهای میشد