مرور بازی‌های مرحله یک‌چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا

ک بازی یک چهارم نهایی میان تیم سوم لالیگا و تیم سوم بوندسلیگا. لایپزیگ و اتلتیکو هر دو از پیروزی‌های خیره کننده مرحله یک هشتم می‌آیند. اتلتیکو لیورپول را که به عقیده بسیاری در آن زمان بهترین تیم جهان بود حذف کرد، و لایپزیگ هم با پیروزی درهر دو بازی برابر نایب قهرمان فصل قبل چشم‌ها را خیره کرد. این دیدار یکی از قابل توجه‌ترین دیدارها به لحاظ تقابل تاکتیکی است. دو مربی که نماینده دو فلسفه کاملا متفاوت هستند. […]

 تک بازی یک چهارم نهایی میان تیم سوم لالیگا و تیم سوم بوندسلیگا. لایپزیگ و اتلتیکو هر دو از پیروزی‌های خیره کننده مرحله یک هشتم می‌آیند. اتلتیکو لیورپول را که به عقیده بسیاری در آن زمان بهترین تیم جهان بود حذف کرد، و لایپزیگ هم با پیروزی درهر دو بازی برابر نایب قهرمان فصل قبل چشم‌ها را خیره کرد. این دیدار یکی از قابل توجه‌ترین دیدارها به لحاظ تقابل تاکتیکی است. دو مربی که نماینده دو فلسفه کاملا متفاوت هستند. تحولات تاکتیکی در سال‌های اخیر فوتبال سریع بوده و بخش عمده‌ای از این تحولات به نوعی منشا آلمانی داشته است. یورگن کلوپ در دورتموند سبک نوینی از بازی را به خارج از مرزهای آلمان برد، و در جریانی موازی، رالف رانگنیک و شاگردانش – یا مربیانی که از او تاثیر گرفته بودند – سبکی مشابه اما رادیکال‌تر و با توجه بیشتر به ضرباهنگ سریع بازی و گیگن پرسینگ (ضد پرس) را پیش بردند. شاید بتوان گفت ناگلزمنِ جوان، نمادِ تکامل این مکتب مربیگری است. لایپزیگ او فوتبالی بازی می‌کند که برخی شاخص‌های فوتبال رانگنیکی را به بالاترین حد خود رسانده. بازی طولی (verticality) در تیم او به منتهای ممکن دیده می‌شود. خط دفاعی بالا، پرس سریع و چرخش و دوندگی بی وقفه بازیکنان.

از سوی دیگر، سیمئونه نماینده تفکری کاملا متفاوت در فوتبال است. خط دفاعی پایین low block با دفاع منطقه‌ای استاتیک و ضدحمله‌های موقعیت محور با باز شدن سریع. شیوه‌ای که اتلتیکو در بازی برگشت جلوی لیورپول اجرا کرد به بهترین شکل ممکن نمایانگر فلسفه و ذهن ِ بازی سیمئونه است. با دادن توپ به حریف کاملا راحت است، زمان را به تیم مقابل می‌دهد، بیشتر فضای بازی را به تیم مقابل می‌دهد، اما فضاهای حیاتی را به شکلی اشغال می‌کند که حریف به استیصال برسد. اینجاست که با شناسایی فضاهای قابل ضربه زدن، وقتی حریف در موقعیت حمله قرار دارد، نیشِ نهایی را وارد می‌کند. برای مثال مقابل لیورپول، فضای پشت سر اندی رابرتسن به خوبی توسط سیمئونه شناسایی و بهره بردای شد. حالا پس از یک دهه حضور در اتلتیکو و رسیدن به عناوین مهمی چون قهرمانی لالیگا و کوپا دل ری و دو نایب قهرمانی چمپیونزلیگ با همین فلسفه بازی، می‌توان گفت سیمئونه فراتر از «نماینده» این شیوه، استاد تمامِ این بخش در فوتبال است.

 

ترکیب و سیستم بازی؛ لایپزیگ

لایپزیگ در این فصل از سیستم‌های مختلفی استفاده کرده. قبلا در مقاله‌های بخش آنالیز باشگاه دانشجویان، و همینطور در پادکست پیش بازی لایپزیگ تاتنهام به این نکته اشاره کردیم که تنوع سیستم بازی، کاملا همگام با نگاه ناگلزمن و فلسفه اوست. سیستم ابزار است و محتوا و شکل اجرای تاکتیک‌ها بدون توجه به سیستم همان است. فقط موقعیت قرارگیری بازیکنان -معمولا با توجه به سیستم بازی حریف- تغییر می‌کند. در ابتدای فصل او از سیستم دفاع چهار نفره، و شیوه 2-4-4 متمایل به 2-2-2-4 (شبیه شیوه‌ای که توخل در پاریسن‌ژرمن به کار می‌گیرد) استفاده می‌کرد. اما هرچه فصل پیش رفت ناگلزمن بیشتر از دفاع سه نفره استفاده کرد. هم 2-5-3 و هم 3-4-3 سیستم‌هایی بودند که او در بازی‌های مختلف به کار گرفت و حتی در همین بازی‌های کم تعداد بعد از بازگشایی بوندسلیگا نیز هم از سیستم 3-4-3 و هم 2-5-3 و هم 2-4-4 استفاده کرده است. بنابراین ممکن است او در این بازی نیز هر کدام از این سیستم‌ها را به کار گیرد. اما از آنجا که در مقابل تاتنهام، که سیستم چهار دفاعه 1-3-2-4 بازی می‌کرد ناگلزمن با موفقیت از روش 3-4-3 استفاده کرد، پیش بینی می‌شود که در برابر اتلتیکو که به لحاظ شکل خط دفاعی پایین و و خطوط فشرده در حالت دفاعی، به تیم مورینیو شباهت دارد، باز هم ناگلزمن از همین شیوه استفاده کند. لایپزیگ در زمان بازیسازی از عقب، چه در حالت سه دفاعه یا چهار دفاعه الگوی مشابهی دارد. مدافعان کناری (در چهار دفاعه) و یا بال‌های کناری (در سه دفاعه) در همان لحظه ابتدایی شروع بازیسازی کاملا بالا می‌روند و مدافعان با باز شدن در عرض یونیت بازیساز اولیه را تشکیل می‌دهند. در برابر تیم‌هایی که دفاع پایین low block دارند، تیم حریف معمولا پرس پرفشاری روی تیم شروع کننده بازی نمی‌گذارد، بنابراین سیستم سه دفاعه اجازه می‌دهد که سه بازیکن عقب خط اول بازیسازی را تشکیل دهند و خط میانی (شامل وینگ‌بک‌ها) کاملا بالا بیاید تا با توجه به فشردگی تیم حریف در عقب زمین، بیهوده در فضاهایی که حریف به آن‌ها واگذار کرده تجمع نکنند.

اتفاقات عجیب امسال که منجر به برگزاری تورنمنت پایانی در ماه آگوست شد، باعث شده لایپزیگ یکی از بازیکنان مهم فصل خود را برای این بازی در اختیار نداشته باشد. زیرا هم اکنون او به چلسی رفته و جای خود را به شصت و چند میلیون یورو داده است. با نبودن ورنر و احتمال بالای استفاده از سیستم سه دفاعه، با توجه به مصدومیت کوناته، هالستنبرگ، اوپامکانو و کلاسترمن سه بازیکن خط دفاعی خواهند بود، موکیله و انجلینو بال‌های راست و چپ تیم و سابیتزار و لیمار هافبک‌های میانی. لایپزیگ به جز ورنر، یوسف پولسن مهاجم دانمارکی خود را نیز چند ماه است به دلیل مصدومیت در اختیار ندارد، از این رو احتمالا اولمو و انکونکو و پاتریک شیک خط حمله را تشکیل خواهند داد.

 

ترکیب و سیستم بازی؛ آتلتیکو مادرید

حدس زدن اینکه اتلتیکوی سیمئونه با سیستم 2-4-4 به میدان خواهد رفت، زیاد کار سختی نیست. در واقع این سیستم بهترین چیدمان برای دفاع فشرده در عقب زمین است. حتی خیلی از تیم‌هایی که از چیدمان‌های چهار خطی مانند 1-3-2-4 استفاده می‌کنند نیز برای دفاع فشرده به سیستم 2-4-4 روی می‌آورند. دلیل آن سادگی و در عین حال موثر بودن اجرای این سیستم در دفاع است زیرا هر بازیکن خط دفاعی به سادگی یک بازیکن خط میانی را مقابل خود دارد و در این حالت نه تنها مرجع خط اولیه یعنی بازیکن کنار خود را به سادگی می‌بیند و با او حرکت می‌کند، بلکه مرجع بازیکن مقابل خود را نیز در افق دید دارد. این باعث می‌شود که پیوستگی دو خط اول و دوم (خط دفاعی و خط میانی) نه تنها به صورت طولی و عرضی در خود آن خط، بلکه به صورت یک مجموعه هشت نفره شامل دو خط نزدیک به هم نیز به سادگی حفظ شود.

تست کووید-19 برای دو بازیکن این تیم یعنی ورسالیکو و انخل کورئا مثبت شده، اما ورسالیکو که به ندرت اصلا در این فصل بازی کرده و کورئا هم بازیکن همیشه ثابت نبوده و مشکلی برای جایگزینی او وجود نخواهد داشت. ترکیب اتلتیکو احتمالا به صورت زیر خواهد بود:

خیمنز و ساویچ دفاع میانی را تشکیل خواهند داد، کیرن تریپیر در سمت راست و رنان لودی در سمت چپ دو مدافع کنار خواهند بود و توماس پارتی، سائول نیگوئز، مارکوس یورنته و کوکه چهار بازیکن میانی را تشکیل خواهند داد. در خط حمله اما حدس زدن دو بازیکن اصلی دشوارتر است. احتمالا یکی از میان دیگو کاستا و آلوارو موراتا فیکس خواهد بود و ژوائو فلیکس بازیکنی خواهد بود که به عنوان مهاجم دوم بازی می‌کند.

تقابل تاکتیکی سیمئونه و ناگلزمن

چیزی که کسی از دیدنش تعجب نخواهد کرد، این است که با شروع بازی تیم ناگلزمن با تمپوی بالا شروع به حرکت توپ از پایین کند، و تیم سیمئونه عقب نشسته و با حوصله به دفاع بپردازد. اتلتیکو قبلا نشان داده که می‌تواند با اعتماد به نفس کامل به حریف اجازه دهد 90 دقیقه به اصطلاح «در بزند» و هر بار به در بسته بخورد. ناگلزمن احتمالا می‌داند که داستان دفاع فشرده سیمئونه با همه و خصوصا با مورینیو تفاوت دارد. این راحت بودن بیش از اندازه اتلتیکو در سپردن توپ به حریف، یکی از مهم‌ترین اسلحه‌های لایپزیگ را در مقابل این تیم کمتر کارآمد می‌کند. پرس پرفشار از بالا با سه بازیکن جلو، که در مقابل تاتنهام به خوبی منجر به خراب کردن بازی حریف و خلق موقعیت شد، در مقابل اتلتیکو به سختی می‌تواند همان بازدهی را داشته باشد، زیرا این تیم مانند تاتنهام در زمان بازیسازی از عقب در طول و عرض زمین باز نمی‌شود و امکان غافلگیر کردنش از طریق قطع خطوط ارتباطی بسیار دشوارتر به دست می‌آید. لایپزیگ به دنبال باز کردن کانال‌های طولی خواهد بود و سعی خواهد کرد با چرخش موقعیت بازیکنان و گیج کردن یونیت‌های دفاعی حریف، در فضاهای بین خطوط صاحب توپ شود. اتلتیکو در مقابل سعی می‌کند هیچ فضایی بین خط هافبک و حمله (با فشردگی قابل توجه) ندهد، و در واقع این نبردی خواهد بود بر سر فضایی بسیار کوچک که گرفتنش برای یک تیم و ندانش برای تیم دیگر حیاتی است. از سوی دیگر گیگن پرسینگ یا ضدپرس تاکتیکی است که در مقابل تیم‌هایی با دفاع فشرده در عقب زمین ممکن است به کار بیاید. پرس پرفشار به محض از دست دادن توپ، و بازپس گیری سریع و موقعیت سازی. اما در این مورد هم تیم سیمئونه خاص است. اتلتیکو با ساختار ساده دو خطی که توضیح داده شد، و موقعیت تقریبا ایستای بازیکنان در منطقه خود و رها کردن به موقع توپ، کمتر این موقعیت را به حریف می‌دهد که نظم دفاعی آن‌ها را به هم بزنند و به محض گرفتن توپ در منطقه دفاعی، با یک یا دو پاس توپ را از آن منطقه خارج می‌کند. برخلاف تاتنهام که بارها و بارها در تله پرس لایپزیگ افتاد، به نظر نمی‌رسد این مسیر کارآمدی برای گلزنی مقابل اتلتیکو باشد. این تیم در دفاع کارکشته‌تر از این‌هاست. مدافعین میانی اتلتیکو روی بازی هوایی بسیار مسلط هستند و همینطور از قدرت دفاع کلیدی خوبی برخوردارند، به نظر نمی‌رسد تیم لایپزیگ با بازی مستقیم نیز بتواند شانس زیادی برای باز کردن دروازه حریف داشته باشد و در واقع به لحاظ تئوری محتمل‌ترین راه گلزنی این است که ناگلزمن جادوی خود را به کار گیرد تا ببیند می‌تواند با چرخش‌های مخصوص تیم در بازی طولی، دری را باز کند و راهی از میان بازیکنان پر تعداد عقب زمین به سمت دروازه باز کند یا خیر.

از سوی دیگر، اتلیتکو به سیاق همیشه، مترصد استفاده از فضاهایی خواهد بود که لایپزیگ در زمان حمله خالی می‌گذارد. این دلیل دیگری است که لایپزیگ احتمالا با سه دفاع بازی خواهد کرد. زیرا در حالتی که سیستم چهار دفاعه باشد، با توجه به ضروری بودن بالا رفتن مدافعین کناری، جهت اجرای الگوهای چرخش و فضاگیری در میان خطوط، لایپزیگ فقط دو مدافع در عقب زمین خواهد داشت، اما در روش سه دفاعه، این سه مدافع با باز شدن می‌توانند عرض زمین را به خوبی پوشش دهند و زهر ضدحملات اتلتیکو را بگیرند. سیمئونه اما نشان داده که در شناسایی فضای ضربه زدن در ضدحمله باهوش‌تر از این است که به راحتی بتوان او را متوقف کرد، او در حین بازی نیز این فضاها را شناسایی می‌کند و از آن در جهت باز شدن سریع بهره خواهد گرفت. اینکه ناگلزمن چقدر در ندادن چنین فرصتی به سیمئونه موفق باشد، روز بازی مشخص خواهد شد، اما ندادن این فضای مورد بحث دو قدم مختلف دارد. اول اینکه تمام فضاهای پشت سر تیم در فاز حمله، به صورت سیستماتیک پوشش داده شده باشند. یعنی بازیکنان تیم در حالتی که در موقعیت حمله قرار دارند، دقیقا بدانند که در صورت از دست رفتن توپ، پوشش هر فضا بر عهده کدم بازیکن است. لیورپول در همین مرحله مقابل اتلتیکو شکست خورد و به شکل پیش‌بینی پذیری فضای پشت فولبک‌های خود را آسیب‌پذیر باقی گذاشت. شاید با اعتماد به نفس زیاد از قدرت دفاعی فن دایک، و پوشش کمکی هندرسن. اما در مرحله بعد اجرای درست این سیستم دفاعی نیز مهم است. این یکی از سخت‌ترین قسمت‌های فوتبال برای اجرای بهینه است. اینکه شما موقعیت بازیکنان را در زمانی که توپ را در اختیار دارید تنظیم کنید و الگوی حمله بسازید، یا اینکه موقعیت دفاع منطقه‌ای بازیکنان را با یکی از شیوه‌ها و مرجع‌های رایج تنظیم کنید، نه اینکه ساده باشد، اما با تمرین مناسب و زمان کافی معمولا قابل دسترسی است. اما برنامه‌ریزی و تمرین برای پوشش فضاهای پشت سر «در صورت» از دست دادن توپ و مقابله با ضدحمله حریف نیازمند دیدی وسیع‌تر است و علاوه بر تمرین و برنامه قبلی، نیازمند به بازیخوانی و سرعت واکنش مناسب از سوی بازیکنان نیز دارد.

احتمال زیادی دارد که سیمئونه در این بازی از ژوائو فلیکس به عنوان یکی از دو بازیکن خط حمله استفاده کند. در این صورت احتمالا او مهره کلیدی تیم برای غقب کشیدن، دریافت پاس اول از مدافعان برای ضد حمله و ساختن موقعیت خواهد بود. توانایی او در نبردهای یک برابر یک کلید ماجراست، در شرایط نزدیکی که توصیف شد، گاهی فقط یک دریبل در میانه میدان و باز شدن فضا برای ارسال پاس، نتیجه نهایی را رقم خواهد زد و باید دید ناگلزمن برای مهار ژوائو فلیکس در ضد حمله چه برنامه‌ای دارد.

این دیدار، یکی از دشوارترین بازی‌ها برای حدس زدن نتیجه است. اما هرچه که باشد، بازی خواهد بود به لحاظ تاکتیکی قابل توجه و تماشایی، کمی منتظر بمانیم تا ببینیم آیا جایی برای پیرمردها نیست؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *