لیگ برتر بالاخره بازگشت. بعد از این که بوندسلیگا اولین لیگی بود که مجدداً آغاز به کار کرد، لالیگا به دنبال آن و در نهایت لیگ برتر فوتبال انگلیس با پروژه بازگشتشان مسابقات را از سر گرفتند؛ بازگشتی استثنائی. یک اتفاق جنجال برانگیز در ویلاپارک تنها چند ساعت پیش از این مسابقه، بازگشتِ پرطرفدارترین لیگ دنیا را رقم زد. همان طور که انتظار میرفت، این بازی بین منچستر سیتی و آرسنال حتی از بازی اول هم حوادث بیشتری در چنته داشت.
این رویارویی اولین تقابل بین گواردیولا به عنوان یک تاکتیسین با تجربه و شاگردش میکل آرتتا بعد از ترک سیتیزنها در سال گذشته بود. با وجود نبوغ آرتتا برای مقابله با استادش، گواردیولا ارزشها و تجارب خود را در برابر آرتتای ۳۸ ساله نشان داد. این آنالیز تاکتیکهایی را که این دو تیم در این بازی مورد استفاده قرار دارند، بررسی میکند.
ترکیب دو تیم
گواردیولا ترکیب معمول خود یعنی ۳-۳-۴ را در این بازی استفاده کرد. قلب خط دفاعی را اریک گارسیای با استعداد به همراه آیمریک لاپورته تشکیل دادند. در جلوی آنها مثلث کوین دیبروینه، ایلکای گوندوگان و داوید سیلوا موتور بازیسازی تیم میزبان را تشکیل دادند و خط حمله گابریل ژسوس، ریاض محرز و رحیم استرلینگ را در دو طرف خود میدید. بازیکنانی چون فیل فودن، برناردو سیلوا، سرجیو آگوئرو، رودری و فرناندینیو بازی را از روی نیمکت آغاز کردند.
به طور مشابه، آرتتا هم ترکیب معمول تیم خود را انتخاب کرد. البته شکل تیم بر خلاف آرایش همیشگی ۳-۳-۴، به صورت ۱-۳-۲-۴ بود. بازیکن جدید تیم کیرن تیرنی به عنوان دفاع چپ و هکتور بیرین دفاع راست تیم را تشکیل دادند. خط حمله توپچیها جوانانی با استعداد و هیجانانگیز را به خود دید و در نهایت به مثلث بوکایو ساکا، جو ویلک و ادی انکتیا جواز کمک به ستاره تیم، پیر-امریک اوبامیانگ، در خط حمله داده شد. نیمکت آرسنال نیز از بازیکنانی مانند دنی سبایوس، داوید لوییز، اینسلی میتلند نایلز، ریس نلسون و الکساندر لاکازت تشکیل شده بود.
شطرنج را شروع کنید!
نیمه اول بیشتر شبیه بازی شطرنج بود، جایی که هر دو مربی به تاکتیکهای یکدیگر واکنش نشان میدادند. با پرس شدید تیم میزبان شروع میکنیم. ابتدا گواردیولا دستور به پرس بالای ۳-۳-۴ داد. هدف این پرس جلوگیری از بازیسازی راحت عقب زمین توسط آرسنال بود. در این چینش، گابریل ژسوس برند لنو، دروازه بان آرسنال، را به شدت پرس میکرد. مهاجم برزیلی در عین حال سعی در بستن مسیر پاس به متئو گوندوزی داشت. مهاجمین کناری سیتی با بستن مدافعین وسط آرسنال، شکودران مصطفی و پابلو ماری – که به علت مصدومیت با داوید لوییز تعویض شد-، به گابریل ژسوس در این امر کمک کردند (تصویر زیر).
پرس شدید تیم میزبان. توجه کنید که تمام گزینههای نزدیک بسته شدهاند، مخصوصا کانال میانی.
پرس تیم سیتی همین جا متوقف نشد. پشت سر ژسوس، گوندوگان هم از منطقه خودش جلو آمده و گوندوزی را میبندد. در کنار هافبک آلمانی، دیبروینه و سیلوا آمادگی بازپسگیری توپ از دفاعهای کناری آرسنال را در صورت اینکه لنو آنها را انتخاب میکرد، داشتند. به این ترتیب، سیتی تمام گزینههای نزدیک پاسدهی برای لنو را بست. این روش دروازهبان را مجبور به پاسهای بیهوده بلند کرد. با نگاه کردن به آمار میتوان دید که از ۱۰ پاس بلند لنو، هیچ کدام به بازیکن هدف نرسیدند.
هنگام مواجهه با پرس شدیدِ گابریل ژسوس، لنو که به شدت محدود شده و گزینه نزدیکی برای ارسال پاس ندارد، مجبور به ارسال پاسهای بیاثر بلند میشود.
البته این پرس مشکلاتی هم داشت. در بخش بعدی میبینیم که آرتتا چطور سعی در بهرهبرداری از مشکلات این نوع پرس داشت.
پاسخ آرتتا به پرس سیتی
یکی از جالب توجهترین جنبههای پرس سیتی نقش گوندوگان بود. به جای بازی در منطقه تعیین شده در بیشتر مواقع، در حالی که گابریل ژسوس لنو را پرس میکرد، به هافبک آلمانی دستور داده شده بود که گوندوزی را ببندد. این روش فضای زیادی را بین خطوط سیتی باز میکرد که آرتتا در ادامه از آن استفاده کرد.
تیم مهمان با روشی حساب شده این کار را انجام داد. همان طور که پیشتر اشاره شد، سیلوا و دیبروینه هر دو وقتی لنو توپ را به دفاعهای کناری میداد، از موقعیتهای خود خارج میشدند. در ابتدا به نظر میآمد که سیتی در بستن تمام گزینههای پاس کوتاه آرسنال موفق است. اما این روش مشکل بزرگتری را در دفاع آنها به وجود آورد.
گوندوگان برای پرس گوندوزی جلو میآید و سیلوا هم برای بستن بیرین از پست خود خارج میشود. این کار فضای زیادی را در دفاع سیتی خالی میکند.
بیرین به سمت این فضای خالی هجوم میآورد و سبایوس را پیدا میکند. به انکتیا و تیرنی هم که برای ادامه حمله در دسترس هستند، توجه کنید.
آرسنال با اجازه دادن به لنو برای ارسال پاس قطری به بیرین یا تیرنی شروع کرد. با خروج گوندوگان از پست خود برای بستن گوندوزی و خارج شدن هافبک روی دستش در سمت توپ از منطقه خودش به دنبال او، سیتی فضای زیادی را بین خطوط خود باز کرد. بازیکنان متعددی از آرسنال قادر بودند این فضای ایجاد شده را مورد بهرهبرداری قرار دهند. انکتیا که به عقب آمده، گوندوزی و حتی خود مدافعین کناری توانستند در چندین مورد از این فضاها نهایت استفاده را بکنند.
دقایقی قبل، آرسنال از همین مشکل استفاده کرد. این بار انکتیا که به عقب برگشته بود، مورد استفاده قرار گرفت.
شروع هوشمندانه، اما…
اگر بخواهیم صادق باشیم، آرتتا ضعف سیستم پرسینگ گواردیولا را پیدا کرد و تا حدی از آن استفاده کرد. چیزی که باعث شد نتواند بیش از این ضربه بزند کمبود (کیفیت) بازیسازی برای اوبامیانگ بود.
در مواردی، ستاره تیم آرسنال هوشمندانه خود را بین کایل واکر و گارسیا قرار میداد. در مواردی حتی فقط گارسیا را جلوی خود میدید – در حال حمله به نقطه کور مدافع- چون واکر هنگام حمله بسیار پیشروی کرده بود. با سرعت باورنکردنی او، اوبامیانگ قادر به بردن هر گونه کورسی است. اما هیچ کدام از همتیمیهایش توپهای در عمق مناسبی به پشت دفاع برای او ارسال نکردند. حتی اگر این کار انجام میشد هم کیفیت مناسبی نداشت.
به جای یافتن اوبامیانگ در عمق، انکتیا به سمت مرکز دریبل میکند و توپ را به سمت بیرین میفرستد. توجه کنید که بنجامین مندی باعث شده مهاجم گابنی در آفساید نباشد.
تیرنی برای ارسال پاس، ساکا را که در سمت دیگر زمین قرار دارد، به اوبامیانگ ترجیح میدهد. همان طور که انتظار میرفت، این انتخاب باعث ناامیدی ستاره آرسنال میشود.
این اتفاق در هنگام انتقال به فاز حمله هم افتاد. جوانان آرسنال به جای پاس دادن به اوبامیانگ، ترجیح میداند که پاسهای با ریسک کمتر بدهند. بعضی اوقات حتی ترجیح میدادند با پاسهای قطری، توپ را به وینگرهای سمت دیگر زمین برسانند که خود نشانگر ضعف در تصمیمگیری تیم بود. شاید به خاطر همین بود که در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی، آرتتا مجبور شد به سوالات متعددی درباره بازی ندادن به اوزیل که از رنج پاسدهی بدون محدودیتی برخوردار است، پاسخ دهد.
بازگشت به بازی شطرنج
همان طور که اشاره شد، آرسنال لحظاتی قادر به استفاده از نقاط داخلی دفاع سیتی شد. اما گواردیولا پاسخ فوقالعاده هوشمندانهای داد. در این پروسه، او به تیمش دستور داد که از شدت پرس خود بکاهند. این به این معنی بود که به لنو، مصطفی و لوییز اجازه داده شده بود که برای زمان بیشتری توپ را در اختیار داشته باشند.
اصول پرسینگ سیتی البته مانند قبل بود و همچنان سعی بر این بود که از در دسترس قرار گرفتن گوندوزی جلوگیری شود. نحوه این پرسینگ البته با تغییراتی مواجه شد. به جای استفاده مداوم از گوندوگان، حالا وظیفه بستن گوندوزی بر عهده گابریل ژسوس بود. البته در این مورد ژسوس با استفاده از زاویه بدنش جلوی رسیدن پاس به گوندوزی را میگرفت. پشت سر او، گوندوگان به همراه ژسوس و سیلوا در خط هافبک میماند. مشکل سیتی بین خطوط که پیش از این به آن اشاره شد، دیگر به وجود نیامد.
سیتی از پرس منفعلتر رو به بالا ۴-۳-۳ برای محافظت از نواحی مرکزی استفاده میکند. توجه کنید که حالا گوندوزی نه توسط گوندوگان، که توسط گابریل ژسوس مهار شده است.
با استفاده از گوندوگان در این ناحیه مشکل فضای مرکز زمین حل شده است.
واکنش آرسنال چه بود؟ با فشار کمتر از سمت میزبان آنها زمان بیشتری در مالکیت توپ در یکسوم دفاعی خود داشتند. با این وجود آن ها همچنان قادر به بازی روی زمین نبودند، حتی اگر تلاش به خارج کردن دیبروینه و سیلوا از موقعیتهای خودشان میکردند. گوندوگان از فضاهای میانی دفاع میکرد. دوباره آرسنال مجبور به ارسال پاسهای بلند شد که نتایج مشابهی در پی داشت. اگر به آمار نگاه کنیم، مصطفی، ماری و لوییز ۱۱ پاس بلند دادن که فقط یکی از آن ها (۹.۰۹٪) به بازیکن خودی رسید.
سیستم پرسینگ آرسنال
بدیهی است که گواردیولا دوست دارد روی زمین بازی کند. به عنوان دستیار گواردیولا برای ۳ سال، آرتتا میدانست که هر موقع در مقابل استادش قرار بگیرد، این اصل اساسی تیم گواردیولا خواهد بود. تاکتسین جوان حتی در نیمه اول توانست در چندین مورد مانع از این سبک از بازی گواردیولا شود.
در این پروسه، آرتتا پرس از بالای ۱-۳-۲-۴ را برای آرسنال در زمان عدم مالکیت توپ در نظر گرفت. به عنوان مهاجم مرکزی، انکتیا بین گارسیا و لاپورته قرار گرفت. او پرس خود را هر موقع که ادرسون یکی از مدافعان مرکزی را برای ادامه بازی انتخاب میکرد، شروع میکرد.
هنگام پرس، انکتیا به مسیر دویدن خود قوس میداد. این روش باعث میشد که مدافع صاحب توپ قادر به ارسال توپ به مدافع دیگر و به ادرسون نباشد چون فضا و زمان لازم برای این کار را در اختیار نداشت. در کنار او، وینگرها -علاوه بر نزدیک ماندن به مدافعین کناری- سعی در محافظت از خطوط داخلی آرسنال را با حضور در نیمفضاها داشتند. این کار برای وینگرها بسیار مهم بود چون آنها قادر به پرس سریع دفاعهای کناری در صورت نیاز بودند.
چینش آرسنال هنگام پرس. به عوض شدن موقتی جای گوندوزی و ویلک دقت کنید.
به این وجود، جالب توجهترین اتفاق در خط هافبک افتاد. به جای دفاع منطقهای مانند بازیکنان خط حمله، هافبکهای آرسنال وظیفه دفاع نفر به نفر را بر عهده داشتند. بهتر از این، آرتتا هافبکهای خود را در این پروسه میچرخاند. این به این معنی بود که ویلک به عنوان هافبک هجومی، جای خود را با هافبک دفاعی سمت راست، یعنی گوندوزی عوض میکرد، در حالی که سبایوس در ناحیه خود میماند. این احتمالا به خاطر این است که گوندوزی کیفیت تدافعی و توانایی بهتری برای بستن گوندوگان نسبت به ویلک دارد.
آرتتا از هافبکهای خود میخواهد که به صورت نفر به نفر دفاع کنند. در واقع مانند آینه مثلث خط هافبک سیتی باشند.
پاسخ گواردیولا به پرس آرسنال
گواردیولا حالا با مشکل جدیدی مواجه بود. با این وجود، سرمربی سابق بارسلونا و بایرن مونیخ ارزشهای خود را با کیش و مات کردن آرتتا در زمینه پرس نشان داد. اصل اولیه گواردیولا در این زمینه دادن آزادی به بازیکنان خود برای خارج شدن از موقعیت خودشان بود. در نتیجه، این کار این آزادی را به دیگران میداد که فضای بیشتر یا متفاوتی را مورد بهرهبرداری قرار دهند.
اول از همه، با اجازه دادن به هافبکهای مرکزیاش به آمدن به عقب زمین در این پروسه، دیبروینه یا سیلوا در کنار گوندوگان قرار میگرفتند. با دفاع نفر به نفر آرسنال، سبایوس یا ویلک مجبور به دنبال کردن بازیکن مقابل خود میشدند. اما این عقب آمدن دیبروینه یا سیلوا صرفا یک تله برای خارج کردن هافبکهای آرسنال از موقعیتهایشان بود.
دیبروینه با به عقب آمدن سبایوس را به همراه خود می کشد. این اتفاق فضای بیشتر به واکر در سمت راست می دهد.
این تکنیک «به تله انداختن» به سیتی فضای بیشتری در طرفین داد. با برتری عددی در عقب زمین – سه بازیکن در مقابل انکتیا به تنهایی- سیتی به فضاهای کناری دسترسی پیدا کرد. سیتیزنها میتوانستند با این روش از پاسهای مستقیم ادرسون و یا از قدرت پاسدهی رو به جلوی مدافعین مرکزی خود استفاده کنند.
دیبروینه یک بار دیگر به عقب برمیگردد و سبایوس را با خود به عقب میکشد. این کار یک مسیر برای پاس دادن گارسیا به محرز باز میکند.
یک مشخصه مهم دیگر تاکتیکهای گواردیولا این بود که به بازیکنهایش اجازه میداد که آزادانه جای خود را با هم عوض کنند. بعضی اوقات میتوانستید دیبروینه را ببینید که به عنوان یک دفاع راست عمل میکند و واکر به جای او به خط هافبک اضافه شده و کنار گوندوگان قرار میگرفت. در مواقع دیگر، استرلینگ در نیمفضای سمت راست دیده میشد، در حالی که داوید سیلوا به جای او در سمت چپ خط حمله قرار میگرفت. هدف این روش مانند قبل است: ایجاد بینظمی در خط هافبک آرسنال که به صورت نفر به نفر با بازیکنان سیتی یارگیری میکنند که در نتیجه در مناطقی خطرناک فضا آزاد میشود.
به قرارگیری استرلینگ، سیلوا و گوندوگان دقت کنید. بازیکن انگلیسی البته قادر به گلزنی در این موقعیت طلایی نیست.
سیتی از کنارهها هرج و مرج ایجاد کرد
هنگامی که توپ در مناطق جلوتری از زمین قرار داشت، سیتی از روشهای مختلفی استفاده کرد. ابتدا، آنها تلاش کردند از حرکت مخصوص گواردیولا استفاده کنند: اوورلود و تعویض منطقه بازی. برای انجام این کار، او از بازیکنانش خواست تا در سمت چپ اوورلود به وجود بیاورند. این روش بعضی اوقات باعث میشد حتی دیبروینه هم در همان نیمفضایی قرار بگیرد که سیلوا در آن قرار داشت. بعد از اوورلود کردن سمت چپ، سیتی سپس سعی در رساندن توپ به محرز که در سمت راست خط حمله خالی بود، داشت. تیم میزبات از لاپورته برای رساندن توپ به او استفاده کرد.
آرتتا به خوبی به سیستم اوورلود و تعویض منطقه سیتی واکنش نشان داد.
البته آرتتا دقیقا نسبت به این حرکت مخصوص گواردیولا آگاه بود و در نتیجه به تیرنی دستور داد که همواره علاوه بر این که از دیگر همتیمیهایش در خط دفاع جدا نمیشود، در کنار محرز قرار بگیرد. به این طریق این به تیرنی اجازه می داد که جلوی پاس های قطری لاپرته را بگیرد. در نتیجه، از این که محرز در موقعیت یک در برابر یک قرار بگیرد، جلوگیری میشد.
یکی دیگر از روشهایی که گواردیولا از آن استفاده کرد، استفاده از سانترهای از عقب زمین پشت مدافعان بود. برای انجام این کار، گواردیولا به دیبروینه اجازه فراهم کردن این نوع از سانترها را داد. در این روند، او قبل از ارسال سانترهایش به سمت کنارهها- حتی چسبیده به خط کنار- متمایل میشد. در واقع در این موارد، این هافبک بلژیکی بیشتر از این که شبیه به هافبکهای وسط باشد، شبیه به مدافعین کناری بود.
استرلینگ بین مصطفی و بیرین شروع به حرکت میکند. سانتر دیبروینه سانتر خیلی خوبی نیست ولی برخورد توپ به لوییز باعث میشود توپ دقیقا به طرز مناسبی جلوی استرلینگ قرار بگیرد.
در یکسوم دفاعی آرسنال، گابریل ژسوس یا استرلینگ هدف سانترهای دیبروینه بودند. آنها وقتی این حرکت شروع به انجام میشد، خود را بین مدافعین آرسنال – مخصوصا بین مدافعین وسط – قرار میدادند. سپس آنها به عمقی از نقطه کور مدافعین حرکت میکردند. به کمک این زنجیره از حرکات، گابریل ژسوس و استرلینگ حرکات خود را برای مدافعین آرسنال غیر قابل پیشبینی میکردند.
این که گل استرلینگ را صرفا حاصل اشباهات فردی بدانیم اشتباه است، چون سیتی در نیمه دوم هم همچنان از همین روش برای رسیدن به گل استفاده میکرد.
تغییرات نیمه دوم آرتتا
آرتتا در ابتدا برای نیمه دوم نقشه داشت. نقشه او این بود که اوبامیانگ را هنگام پرس جلوتر و به موازات مهاجم نوک قرار دهد. هدف این عمل بستن راه پاسدهی گارسیا و حتی تلاش برای جلوگیری از گرفتن توپ توسط او بود. با این وجود، این عمل با ریسک همراه بود. با قرار گرفتن در این موقعیت جلوتر از خط هافبک، اوبامیانگ واکر را آزاد میگذاشت. پیشروی مهاجم گابنی شرایط را برای دفاع چپ تیم هم بسیار سخت میکرد، چون او باید فضای بیشتری را اشغال میکرد.
این تصویر شروع حرکتی است که به اخراج داوید لوییز منجر شد. به موقعیت اوبامیانگ که به گارسیا نزدیک شده است دقت کنید.
شرایط بعد از اخراج لوییز بدتر شد. در واقع او حقیقتا بازی خوبی نداشت. گرچه تنها ۲۵ دقیقه در زمین حضور داشت، اما تقصیر متوجه آرتتا بود که او را در این شرایط سخت قرار داد. در حقیقت، وقتی ادرسون پاس بلند خود را ارسال کرد، اوبامیانگ سعی در بستن گارسیا داشت. پشت سر او دیبروینه به عقب آمده، جای واکر را میگیرد و در نتیجه سبایوس را با خود به عقب میآورد. این به واکر- که قرار بود تحت نظر اوبامیانگ باشد- اجازه داد که رو به جلو حرکت کند، نبرد هوایی را از تیرنی ببرد و توپ را به محرز بسپرد.
وقتی سبایوس به همراه دیبروینه به جلو کشیده شد، واکر آزادانه رو به جلو حرکت کرد. این روند در نتیجه منجر به پنالتی برای سیتی شد.
آرسنال بعد از اخراج لوییز مجبور به عقبنشینی با چینش ۱-۴-۴ شد. در این روند، تیرنی به عنوان دفاع وسط کنار مصطفی قرار گرفت و ساکا به عنوان دفاع چپ مورد استفاده قرار گرفت. به خاطر ۱۰ نفره بودن، توپچیها نمی توانستند جلوی بازی روان و نفرات بیشتر سیتی را بگیرند. آرتتا سپس از هافبکهایش خواست تا به جای دفاع نفر به نفر به صورت منطقهای دفاع کنند تا بهتر از نواحی مرکزی دفاع کنند. سپس، آرسنالیها به شیوه هجومیتر ۲-۳-۴ در صدد جبران نتیجه بر آمدند. اما مشکل سمت راست تا سوت پایان ادامه داشت. در واقع گل فودن هم نتیجه بهرهبرداری از این مشکل بود.
تغییرات تاکتیکی نیمه دوم گواردیولا
داشتن تعداد بازیکن بیشتر برای گواردیولا مزیت بزرگی بود و به این معنی بود که این تیم میتواند حریف را بیشتر به عقب براند و علاوه بر این، در مناطق مختلف زمین برتری عددی داشته باشد. این برتری عددی بیشتر در خط هافبک قابل مشاهده بود.
آرتتا قبلتر از هافبکهای خود خواسته بود که به صورت نفر به نفر دفاع کنند. اما در نیمه دوم با وجود اخراج لوییز این اصل ممکن نبود، چون سیتی به راحتی میتواند با اوورلود کردن و دوندگی بیشتر، خط هافبک آرسنال را پشت سر بگذارد. سیتی این کار را نه تنها به کمک هافبکهای خود بلکه با استفاده از گابریل ژسوس که مدافعین وسط آرسنال را در سر جایشان نگه میداشت، انجام داد. به این وسیله، نه مصطفی و نه تیرنی قادر به کمک هافبکهایشان در برابر امثال دیبروینه، گوندوگان و سیلوا نبود.
گارسیا به راحتی توپ را به گوندوگان میرساند، چون گوندوزی نمیتواند هر دو هافبک سیتی را پوشش دهد. به این توجه کنید که گابریل ژسوس با درگیر کردن مصطفی و تیرنی از کمک کردن آنها به هافبک فرانسوی جلوگیری میکند.
اگر اینها کافی نبودند، گواردیولا این بار به بازیکنانش اجازه چرخش بیشتر را میداد. گاهی اوقات استرلینگ و محرز هر دو با هم بین خطوط دیده میشدند. در موارد دیگر، گابریل ژسوس به سمت کنارهها میآمد و داوید سیلوا از کنارهها نفوذ میکرد. در کنار فرمانروایی بر مرکز زمین، هدف این چرخشها سلطه کامل بر کنارهها هم بود. از آن جا، بازیکن صاحب توپ سانترهای زمینی مخصوص سیتی را میفرستاد.
در دفاع، سیتی سیستم میانی ۲-۳-۴ را پس از مصدومیت گارسیا اجرا کرد. در این چینشُ آنها بازیکنان عقبتر زمین آرسنال را به شدت قبلی پرس نمیکردند. در عوض، مهاجمین نزدیک شده و در خط خود باقی میماندند. در این پروسه، سیتی به آرسنال اجازه میداد که توپ را بیشتر در اختیار داشته باشد. حتی گوندوزی هم که کاملا در نیمه اول مهار شده بود، توپ را در اختیار داشت. با این وجود، آرسنال وقت و انرژی لازم برای جبران نتیجه را نداشت.
نتیجهگیری
نیمه اول ممکن است برای بعضیها خستهکننده به نظر رسیده باشد، چرا که هر دو تیم تاکتیکهای یک دیگر را خنثی کردند. با این وجود، مشخصههای تاکتیکی قابل توجه زیادی وجود داشت که میتوان از نیمه اول آموخت. برای برخی، این بازی حتی بیشتر از این که شبیه فوتبال باشد، شبیه بازی شطرنج بود. به نظر میرسید که هر دوی این تاکتیسینها پاسخی برای تک تک حرکات رقیبشان داشتند.
همه اینها را که کنار بگذاریم، نمایش افتضاح لوییز را نباید فراموش کرد که جریان این بازی را تغییر داد. با این وجود، آرتتا هم در این مورد با تغییرات تاکتیکی پرریسکش در نیمه دوم مقصر بود. در نهایت، این بازی، بسیار پرحادثه و نبردی تاکتیکی بین گواردیولا و آرتتا بود. خوش آمدی، لیگ برتر!
یک پاسخ
بسیار زیبا و آموزنده