از وبسایت elartedf
مارس ۲۰۲۰
در دسامبر ۲۰۱۸، خوزه مورینیو که چند وقتی بود تحت فشار بود با منچستر یونایتد به آنفیلد رفت تا به مصاف رقیب همیشگی خود، لیورپول، برود؛ بازیای که تبدیل به آخرین بازی مورینیو روی نیمکت منچستر شد. جردان شقیری به عنوان بازیکن تعویضی در نیمهی دوم به میدان رفت و با دو گلی که به ثمر رساند آخرین میخ را به تابوت سرمربی پرتغالی کوبید. با اینکه شاید نتایج تیم خیلی نمایانگر این موضوع نباشد، اما یونایتد تا آن زمان فصل درخشانی را سپری نکرده بود. واضح بود که «مرد خاص» حمایت رختکن را پس از آن بازی در آنفیلد از دست داده و هیئت رئیسه باشگاه تصمیم گرفت تا راه خود را از مورینیو جدا کند.
پس از اخراج مورینیو، نامهایی زیادی در رسانهها برای کاندیدهای احتمالیِ نشستن بر روی صندلی داغ اولدترافورد مطرح شد. ماریسیو پوچتینو و لوران بلان جزء کسانی بودند که به نظر میرسید شانس زیادی دارند. نامهای دیگری چون ماسیمیلیانو الگری، رایان گیگز و حتی مارکو روزه که بعدتر به سالزبورگ رفت نیز مطرح بودند. اد وودوارد نائب رئیس باشگاه تصمیم گرفت به جای یک سرمربی دائمی، اوله گانر سولسشر را به عنوان سرمربی موقت به منچستر بیاورد.
شروع کار سولسشر از آن بهتر نمیتوانست باشد. سولسشر در اولین بازی با نتیجهی ۵-۱ تیم قبلی خود کاردیف سیتی را در هم کوبید. او در هشت بازی اول خود در تمامی رقابتها که شش بازی آن در لیگ برتر بود پیروز شد، اما در نهایت با تساوی ۲-۲ برابر برنلی در اولدترافورد متوقف شد. سولسشر تبدیل به اولین مربیای در تاریخ منچستر یونایتد شد که در پنج بازی اول خود پیروز شده است. فرم خوب او سبب شد تا جایزهی بهترین مربی ماه را در ژانویه دریافت کند.
او اولین شکست خود را به عنوان سرمربی موقت در برابر پاریسن ژرمن در اولترافورد در دور یکهشتم لیگ قهرمانان اروپا تجربه کرد. پیاسجی تیم بهتر میدان بود و بازی دور رفت را با نتیجهی ۲-۰ برد. مارکینیوس یکی از بهترین بازیهای خود را به نمایش گذاشت و به عنوان هافبک در عقب زمین به بازی مسلط بود. وقتی از سولسشر پرسیده شد که چطور میخواهد این نتیجه را جبران کند، گفت: «کوهها برای فتح کردن هستند». سه هفته بعد، در دقایق پایانی بازی، منچستر به یک گل نیاز داشت تا به مرحلهی بعد صعود کند. دیوگو دالو به سمت دروازه شوت کرد و خطای هند پیاسجی گرفته شد. پنج دقیقه بعد مارکوس راشفورد از روی نقطهی پنالتی دروازهی جیانلوییجی بوفون را باز کرد تا یک بازگشت به بازیِ ناممکن را ممکن کند.
پس از آن که سولسشر در ۱۴ بازی از ۱۹ بازی خود پیروز شد، باشگاه یک قرداد ۳ ساله با او امضا کرد.
نیمهی خالی لیوان
پس از آن که قرارداد سولسشر با منچستر دائمی شد، اتفاقات باب میل او پیش نمیرفتند. فصل گذشته پس از اعلام دائمی شدن قرارداد سولسشر، وضعیت شیاطین سرخ رو به وخامت رفت و آنها از لیگ قهرمانان اروپا و جام حذفی در مرحلهی یکچهارم نهایی حذف شدند. در لیگ، آنها مومنتوم خود را از دست دادند و امیدهای آنها برای قرار گرفتن در جمع چهار تیم اول جدول کم رنگ شد. یکی از بدترین نتایج مربی نروژی در فصل ۱۹-۲۰۱۸، شکست چهار بر صفر تیمش در گودیسون پارک و در برابر اورتون بود. منچستر بیشتر از آنکه شبیه تیمی باشد که به دنبال صعود به لیگ قهرمانان است، به تیمی شباهت داشت که در آستانهی سقوط است. بسیاری از کارشناسان و طرفداران باشگاه حالا نسبت به تواناییهای سولسشر مردد شده بودند. در نهایت، منچستر یونایتد به هیچ جامی در آن فصل دست نیافت و در لیگ هم رتبهای بهتر از ششمی کسب نکرد و تنها توانست به لیگ اروپا صعود کند؛ نتیجهای که بهتر از آخرین نتیجهی مورینیو با منچستر نبود.
پس از اتمام فصل گذشته، خیلیها علیرغم تردیدها، به سولسشر اعتماد کردند. او میخواست تیمی را که کمترین میزان دوندگی را دارد تبدیل به تیمی با بالاترین سطح دوندگی کند. او میخواست فوتبالی با سرعت و پرس بالا را به نمایش بگذارد، اما خستگی بازیکنان و مصدومیتهای متعددی که تیم با آن مواجه شد سبب شده بود تا بازیکنان نتوانند ۱۰۰٪ عملکرد خود را در زمین عرضه کنند.
با این وجود، منچستر فصل ۲۰-۲۰۱۹ را بهتر آغاز کرد. با اضافه شدن هری مگوائر، ارون ونبیساکا و دنیل جیمزِ سرعتی، همراه با یک پیشفصل خوب، به نظر میرسید اوله مجدداً کنترل تیم را به دست گرفته است. یونایتد در اولین بازی با نتیجهی چهار بر صفر چلسی را شکست داد و به نظر میرسید که منچستر فصل بهتری را در پیش رو داشته باشد. اما این خوشبینی دیری نپایید. مرد نروژی از هشت بازی بعدی خود تنها یک پیروزی کسب کرد و منچستر رنگِ رتبهی چهاردهمی را به خود دید. تردیدها مجدداً به سوی اوله هجوم آوردند.
در حالی که ۹ بازی تا اتمام فصل باقی مانده، سولسشر بدترین رکورد در امتیازگیری و درصد پیروزیها را در میان مربیان تاریخ منچستر یونایتد دارد. با توجه به اینکه تنها تجربهی دیگر او در لیگ برتر مربوط به هدایت کاردیف که نهایتاً به دستهی پایینتر سقوط کرد است، طرح این سوال منطقی است که آیا نشستن بر روی نیمکت منچستر لقمهی بیش از اندازه بزرگی برای او نبود؟
تا دسامبر، نتایج سولسشر به واقع ناامیدکننده بودند – شکست در برابر نیوکاسل و وستهام و تساوی مقابل شفیلد یونایتد و استون ویلا – بازیهایی که منچستر باید آنها را میبرد. نتایج او در لیگ اروپا و سایر رقابتها نیز چنگی به دل نمیزد: بردهای خفیف در برابر تیمهایی چون آستانه و پارتیزان بلگراد و تساوی در طول ۹۰ دقیقه در برابر روچدیل، تیم دسته یک انگلستان؛ مجدداً، بازیهایی که منچستر باید به راحتی در آنها پیروز میشد.
…
«من خودم آدم صبوری هستم، اما اگر کلوپ یا گواردیولا سرمربی منچستر یونایتد بودند من مطمئنم که شما پیشرفت زیادی را با آنچه آنها دارند مشاهده میکردید. این بازیکنان، خیلیهایشان بازیکنان خیلی خوبی هستند و خیلیهایشان با همهی پتانسیل خود بازی نمیکنند. شما به دو تیم دیگر نگاه میکنید – گواردیولا و کلوپ بهترین استفاده را از آنها میکنند. شما تنها یک بازیکن را در این دو تیم نام ببرید که تحت هدایت این دو مربی تبدیل به بازیکن بهتری نشدهاند.» – مایکل اوون بعد از شکست منچستریونایتد در برابر بورنموث در نوامبر.
…
یا نیمهی پر لیوان؟
دسامبر آزمون دیگری برای سولسشر در چنته داشت با دو بازی پشت سر هم در برابر تاتنهام سرزنده و منچستر سیتی، قهرمان فصل قبل. شایعات زیادی وجود داشت مبنی بر این که ادامهی کار مرد ۴۷ ساله بر روی نیمکت یونایتد وابسته به نتایجی است که او از این دو بازی خواهد گرفت. اما سولسشر با دو برد و دو نمایش فوقالعاده از این آزمون سربلند بیرون آمد و تیمش از آن موقع تا به حال به جز چند بیثباتی خفیف، در مسیری آهسته و پیوسته به سوی پیشرفت حرکت کرد.
گرچه نتایج تیم پایینتر از سطح انتظار بوده، منچستر تحت هدایت مرد نرژوی در مسیر پیشرفت قدم گذاشته است. یونایتد در این فصل در مقایسه با شاخص موقعیت گلزنیاش عملکرد ضعیفتری داشته است (با اختلاف ۴.۳۲ گل) و ۷ امتیاز نیز کمتر از انتظار کسب کرده است. آنها حتی در مقایسه با شاخص متوسط تعداد گل خورده هم گل بیشتری دریافت کردهاند. اگه رتبهبندی جدول بر اساس شاخص متوسط امتیازهای کسب شده تعیین میشد، منچستر باید در رتبهی چهارم قرار میگرفت. آمار و ارقام میتوانند گمراه کننده باشند اما همهی اینها نشانگر این موضوع هستند که شرایط منچستر یونایتد تحت هدایت اوله گانر سولسشر به آن بدی که برخی از رسانهها عنوان میکنند هم نیست.
سولسشر تاثیر به سزایی در پیشرفت بازیکنان حال تیم هم داشته است. مارکوس راشفورد پیش از مصدومیتش توسط اوله در یک نقش ترکیبی به عنوان بال چپ/مهاجم سایهای به کار گرفته شد و بهترین فرم گلزنی خود را به نمایش گذاشت. آمار گلزنی راشفورد او را در رتبهی سوم در رقابت برای کفش طلای لیگ برتر قرار داد و پیش از آن که مصدومیت از ناحیهی کمر باعث شود بیشتر بازیهای نیمهی دوم فصل را از دست بدهد، او در شرف رسیدن به رکورد ۳۰ گل در فصل بود. اسکات مکتامنی هم پیش از آن که مصدومیت گریبانگر او شود، در بهترین فرم فوتبالی خود قرار داشت. بازیکنان جدیدی که به تیم اضافه شده بودند هم از فرصتی که به آنها داده شد نهایت استفاده را کردند و فصل خوبی را پشت سر گذاشتند. نمانیا ماتیچ و لوک شاو در بهترین فرم خود از زمانی که به باشگاه ملحق شدند قرار دارند. اما مهمترین دستاورد سولسشر در بهتر کردن بازیکنان کسی نیست جزء فردِ برزیلی.
اولین فصل فرد در پیراهن منچستر فصل خوبی برای او نبود و شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه او تیم را ترک خواهد کرد. با این وجود، مصدوم شدن پل پوگبا در نیمهی اول فصل به این معنا بود که فرد حالا شانس این را دارد که در ترکیب اولیه قرار بگیرد. او از این فرصت نهایت استفاده را کرد و تبدیل به یکی از بهترین بازیکنان منچستر در این فصل شد. فرد هافبکی بود دستپاچه و مستعد خطا، اما اوله از او یک اسب خستگیناپذیر ساخت. فرد بیش از هر هافبک دیگری در میان ۶ تیم برتر لیگ در بازپسگیری توپ موفق بوده است و همواره در ترکیب ثابت منچستر حضور دارد.
…
«تصمیمگیری بر عهدهی هیئت رئیسه است و ما قدرتی در تصمیمگیری نداریم. اما او مرد بسیار خوبی است، او یک آدم فوقالعاده است، او زیاد حرف میزند، شخصیت سرزندهای دارد و همواره لبخند میزند.» – نظر فرد در مورد آیندهی اوله در ماه فوریه
…
وقتی سولسشر روی نیمکت منچستر نشست برنامهی او برای تیم روشن بود. بازی با ترکیب ۱-۳-۲-۴، پرس از بالا و یا برگشت به عقبهای سریع بسته به موقعیت و حمله در اولین فرصت به محض اینکه مالکیت توپ احیاء میشود. به همین علت، در چهار بازی اول فصل، پل پوگبا در موقعیت عقبتری در زمین بازی میکرد و این موضوع به او اجازه میداد تا با ارسال پاسهای بلند از عقب زمین موقعیت گلزنی ایجاد کند؛ مشابه آنچه او برای تیم ملی فرانسه انجام میدهد. این روش تا زمانی که مصدومیت پوگبا را زمینگیر نکرده بود جواب میداد. اما مصدومیت طولانی مدت پوگبا سولسشر را مجبور کرد تا دوباره به پای تخته برود و نقشهی جدیدی طرحریزی کند. سرمربیان خوب وقتی به خانهی اول برمیگردند چه کار میکنند؟ آنها به تیمهای دیگر نگاه میکنند و میپرسند «چه المانهایی وجود دارد که من میتوانم از آنها در تیم خودم استفاده کنم؟»، «چه چیزی مناسب بازیکنان من است؟». منچستر یونایتد تنها سه گزینه برای استفاده از یک هافبک در عقب زمین داشت: نمانیا ماتیچ، اسکات مکتامنی و فرد و گرچه هر سه این بازیکنان در مواقع خاص عملکرد قابل قبولی از خود نشان داده بودند اما هیچ ترکیبی از این سه جایگزین خلاقیتی که پوگبا برای تیم ارائه میداد نمیشد.
بنابراین وقتی شما هافبکهای به حد کافی خلاق در اختیار ندارید چه میکنید؟ شما به ۳۳ مایل آن طرفتر در انتهای اتوبان ام ۶۲، به آنچه لیورپول انجام میدهد نگاه میکنید. یورگن کلوپ مسئولیت ارائهی خلاقیت را از هافبکهای خود گرفت و آن را بر دوش مدافعین کناری خود گذاشت. در حالی که هافبکها در عقب زمین باقی میمانند و فرم فشردهی خود را حفظ میکنند، ترنت الکسانر-آرنولد و اندی رابرتسو کاملاً بالا میروند. روبرتو فرمینیو نیز عقب میکشد تا با سادیو مانه و محمد صلاح که برای نزدیک شدن به مرکز به تو میزنند کار ترکیبی کند.
با مصدومیت آنتونی مارسیال در ابتدای فصل، چنین امکانی برای یونایتد وجود نداشت، چرا که تنها مهاجمی که باقی میماند که به عقب برگردد و کار ترکیبی انجام دهد راشفوردی بود که بهترین موقعیت برای او حرکت به سمت دروازهی حریف بود. از زمان بازگشت مارسیال، بازی یونایتد شباهت بیشتری به لیورپول پیدا کرد که در آن مارسیال به عقب برمیگردد و این کار سبب آزاد شدن جیمز و راشفورد در لب خط میشود. جیمز تمایل بیشتری به بازی لب خط دارد، در حالی که راشفورد بیشتر به دنبال نفوذ به محوطهی جریمه است.
این تاکتیک در برابر تیمهای بزرگ فوقالعاده خوب جواب داد، چرا که یونایتد استاد بازی تحت فشار و حملات سریع از لب خط است. بهترین مثال برای این موضوع بازی در برابر منچستر سیتی در ورزشگاه اتحاد در ماه دسامبر است؛ جایی که در نیمهی اول سه بازیکن جلوی یونایتد در چندین موقعیت به خط عقب سیتی نفوذ و دو بار دروازهی آنها را باز کردند. اما مهمترین مشکل منچستر یونایتد ناتوانی آنها در مقابله با تیمهایی است که از عقب زمین دفاع میکنند.
سولسشر این مشکل را شناسایی کرد و میسون گرینوود و خوان ماتا را در سمت راست به کار گرفت تا به سمت مرکز نفوذ کنند و این اجازه به مدافعین کناری داده شود تا به حرکت با سمت جلو در حمله برتری عددی ایجاد کنند و این روش برای یونایتد جواب داد. با این تغییر تاکتیک، نتایج یونایتد در برابر تیمهای ضعیفتر بهبود یافت و به آهستگی شرایط کلی تیم بهتر شد. علیرغم همهی اینها، کمبود یک چیز در تیم همچنان حس میشد – یک اهرم خلاق در میانهی زمین در حالی که آندرس پریرا و جسی لینگارد برای بیشتر فصل در شرایط آرمانی خود نبودند. راهنمایی: برونو فرناندز.
برونو فرناندز از زمان ملحق شدنش به منچستر بیشک بهترین بازیکن این تیم بوده است. دو گل و سه پاس گل در پنج بازی لیگ سبب شد تا او جایزهی بهترین بازیکن ماه را دریافت کند و خون جدیدی در رگهای منچستر به جریان بیاندازد. اضافه شدن او روح تازهای به تیم دمید و جای تعجب نیست که یونایتد نتایج بهتری از آن زمان گرفته است.
انعطافپذیری تاکتیکیای که سولسشر از خود در این فصل نشان داده واقعا چشمگیر است. یونایتد در سه رویایی با سیتی پیروز شد و در هر بازی هم تاکتیک متفاوتی پیاده کرد. یونایتد نشان داده است که میتواند پرس کند، به عقب برگردد و تحت فشار بازی کند، مالکیت توپ را حفظ کند و هر زمان که نیاز بود از دفاع به حمله تغییر فاز دهد. مهمترین مشکل ایجاد موقعیت در حمله بوده است. یونایتد در برابر تیمهایی که از عقب زمین دفاع میکنند دچار مشکل بود اما در آخرین هفتههای لیگ آنها نشان دادند که در این زمینه هم بهتر شدهاند.
…
«مسئله تبدیل هر بازیکن به بهترین خودشان، پیادهسازی فلسفهی خود و اصولی است که میخواهیم بر مبنای آن بازی کنیم. در منچستر یونایتد، ما بدون ترس بازی میکنیم، شجاعانه بازی میکنیم. به زمین بروید و مهارتهای خود را نشان دهید. آن بچههایی باشید که عاشق فوتبال بازی کردن هستند و به زمین بروید و در برابر بهترین طرفداران دنیا بازی کنید.» – اوله در مورد فلسفهی مربیگری خودش
…
حتی اگر سولسشر بهترین تاکتیسین ممکن نباشد، اما چیزی که او را سزاوار ستایش میکند نحوهی مدیریت انسانی او است. به نظر میرسد بازیکنان حس خوبی از بازی کردن در کنار یکدیگر دارند و حداقل از بیرون به نظر میرسد که فضای رختکن اولدترافورد سالم و دوستانه است. یک مثال مشخص از مهارتهای مدیریتی مرد نروژی نحوهی برخورد او با فرد است. فرد به خاطر فرم نه چندان خوبش برای مسابقات کوپا آمریکا به تیم برزیل دعوت نشده بود و در تعطیلات بعد از آن مسابقات قرار داشت و مراسم عروسی خود را برای ماه جولای ترتیب داده بود. سولسشر شرایط فرد را درک کرد و به او اجازه داد تا برای مدت طولانیتری در تعطیلات بماند و به مراسم عروسیاش برسد. این تصمیم تاثیر بسیار خوبی بر روی فرد و عملکردش گذاشت و او تلاش کرد تا جواب اعتمادی که سولسشر به او کرده را نشان دهد.
نه فقط فرد، که به نظر میرسد همهی بازیکنان به سولسشر علاقه دارند و خیلی از آنها حتی وقتی سرمربی تحت فشار بود از او دفاع کردند.
…
«من خیلی به چیزهایی که در فضای مجازی یا در رسانهها گفته میشود یا چیزهایی از این دست توجه نمیکنم. مشخصاً وظیفهی ما به عنوان بازیکن این است که بهترین عملکرد خود را برای او به نمایش بگذاریم و امیدوارم ]که بتوانیم این کار را بکنیم[، چرا که او را دوست داریم. ما او را به عنوان یک گروه هم دوست داریم. بنابراین، امیدوارم بهترین عملکردمان را نشان دهیم. برخی از امتیازهایی که ما در این فصل از دست دادیم نشانگر سطح عملکرد ما نبود و امیدوارم بهتر بشویم.» – اسکات مکتامنی در تلویزیون منچستر یونایتد در اوایل دسامبر
…
وقتی که مورینیو اخراج شد، دورهی گذار و تحول یونایتد دوباره به خانهی اول برگشت. دوران گذار وقتی آغاز شد که لوئیس فنخال جایگزین دیوید مویس شد و سربازانی چون پاتریس اورا، ریو فردیناند و نمانیا ویدیچ همگی باشگاه را ترک کرده بودند. مربی هلند علاقهمند به سیستم بازی مالکیتمحور بود و بازیکنانی را به تیم آورد که مناسب سبک بازیای بودند که او میخواست در طولانی مدت در تیم پیاده کند اما پس از دو فصل باشگاه تصمیم گرفت مورینیو را جایگزین او کند. به نظر میرسید این تنها تصمیمی از سر استیصال بود تا بتوانند با جاهطلبیهای همسایهی پر سر و صدای خود که پپ گواردیولا را به خدمت گرفته بود، برابری کنند. مسئولان باشگاه بیشتر به دنبال موفقیتهای فوری بودند تا پایداری بلند مدت.
تمامی بازیکنانی که مورینیو به خدمت گرفت نیز نشانگر همین موضوع بودند. او بازیکنانی را به تیم آورد که در بهترین فرم خود بودند یا یک یا دو سال دیگر برای بازی در فرم ایدهآل خود داشتند. او بیشتر بازیکنانی را که فنخال به تیم آورده بود، بازیکنانی چون شواینشتایگر، اشنایدرلین، ممفیس دیپای، دالی بلیند را فروخت و به ماتئو دارمیان هم کمتر بازی داد. با پولی که برای خرید بازیکن در اختیار داشت، نتایج او با منچستر نتایج بدی نبود. دو کاپ قهرمانی در فصل اول و بهترین رتبهی منچستر در دوران پسا-فرگوسن در فصل دوم (رتبهی دومی). در سومین فصل، اتفاقات باب میل پیش نرفت و اوله جایگزین مورینیو شد و فهرست بازیکنانی که در اختیار او قرار گرفت مجموعهای بود از بازیکنان ناآماده و بیکیفیت.
یکی از مهمترین اشتباهات مسئولین باشگاه در دوران مورینیو پیشنهاد یک قرارداد ولخرجانه و دستمزد بسیار بالا به الکسیس سانچز بود. حضور سانچز درون زمین و بیرون از آن برای منچستر یونایتد یک فاجعه بود. دستمزد بیش از اندازه زیادی که مرد شیلیایی دریافت میکرد سایر بازیکنان را به این تکاپو انداخت که آنها نیز تقاضای دستمزد بیشتری بکنند و این موضوع ساختار دستمزددهی باشگاه را متزلزل کرد. ترکیب بازیکنان و ساختار دستمزدی باشگاه دستخوش بینظمی بود اما مهمتر از همه، هویت و ارزشهایی که باشگاه بر مبنای آنها استوار بود هم در حال رنگ باختن بود. از بالا تا پایینِ منچستر یونایتد به عنوان یک باشگاه آسیب دیده بود.
به محض نشستن روی نیمکت یونایتد، سولشر تلاش کرد تا این موضوع را درست کند. او خیلی زود از شر بازیکنانی که سودای رفتن به دیگر تیمها را داشتند و یا به اندازهی کافی خوب نبودند خلاص شد. او در استخدام بازیکنان جدید بسیار محتاط بود و تنها کسانی را به باشگاه آورد که حاضر بودند تمام انرژی خود را برای پیراهنی که بر تن داشتند بگذارند. سولسشر در تلاش است تا فرهنگ را در باشگاه منچستر یونایتد متحول کند. او همچنین به دنبال این است که ساختاری که در حال حاضر در باشگاه وجود دارد را تغییر دهد و فقط اگر یک نفر باشد که بداند فلسفهی وجودی این باشگاه بر چه مبنایی استوار است، آن فرد مهاجم سابق نروژی است.
در طول زمان حضورش در یونایتد، سولسشر عملکرد خوبی در به خدمت گرفتن بازیکنان جدید داشته است. تا این لحظه از فصل، تمامی بازیکنانی که تحت نظر او به تیم ملحق شدند، عملکرد خوبی از خود به نمایش گذاشتهاند. ارون ونبیساکا یکی از بهترین مدافعین راست لیگ برتر است و دنیل جیمز اثرگذاری فوقالعادهای بر خط حملهی تیم داشته است. هری مگوایر اخیراُ بازوبند کاپیتانی را به بازو بسته و یکی از بهترین مدافعین میانی این فصل بوده است. برونو فرناندز شروع فوقالعاده خوبی داشت و تبدیل به یکی از بازیکنان کلیدی تیم شده است و اودیون ایگالو تا به اینجا سه گل برای تیمش به ثمر رسانده و نشان داده است که گزینهی جایگزین مناسبی برای مارسیال است. بهکارگیری میسون گرینوود و برندن ویلیامز از تیم زیر ۲۳ سالهها در ترکیب تیم اصلی توسط اوله تا به اینجا یک تصمیم عالی بوده و فضای کلی تیم هم نسبت به دوران مورینیو بهتر شده است. یک حسِ با هم بودن واقعی در ترکیب تیم دیده میشود و به نظر میرسد بازیکنان از بازی در کنار یکدیگر لذت میبرند.
بله، اوله گانر سولسشر اشتباهاتی هم در طول مربیگری خود مرتکب شده است، اما این یک اتفاق طبیعی برای مربیان در طول دوران حرفهایشان است. علیرغم اینکه حدود ۱۰ سال است که به عنوان مربی فعالیت میکند، برای مربیگری در چنین سطح بالایی سولسشر همچنان یک مربی نسبتاً بیتجربه محسوب میشود. او پیشرفت نخواهد کرد مگر با گذر زمان و شواهد نیز گواه این هستند که او در مسیر بهتر شدن قرار دارد.
…
«به نظر من او نسبت به یک سال پیش مربی بهتری است، چرا که او همهی بازیکنان را میشناسد، او دقیقاُ میداند که پیش از بازیها چه کارهایی را باید انجام دهد؛ بنابراین من فکر میکنیم برای شغل او تجربه فاکتور بسیار مهمی است.» – نمانیا ماتیچ در فوریه
…
در ۱۶ ماهی که سولسشر سرمربی منچستر یونایتد بوده است، در او نشانههایی دیده میشود از بلوغ تاکتیکی، مهارتهای مدیریت انسانی عالی و به خدمت گرفتن چندین بازیکن جذاب. با در نظر گرفتن اینها، همچنان دو نقطه نظر عمده و متفاوت در عموم نسبت به حضور سولسشر در یونایتد وجود دارد – برخی فکر میکنند که باشگاه باید خیلی زود به سراغ یک مربی بزرگ با روزمهی بهتر برود، چرا که مربیانی از این دست به مدت زیادی بدون باشگاه نخواهند ماند. گروه دیگر معتقدند که پیشرفت سولسشر آهسته اما پیوسته است. چشمانداز بلند مدت او نیازمند زمان است و این زمان باید به او داده شود تا بتواند این چشمانداز را عملی کند.
در حال حاضر، منچستر یونایتد با سه امتیاز اختلاف با چهار تیم اول جدول، در رتبهی پنجم قرار دارد، همچنان برای رقابتهای جام حذفی و لیگ اروپا امید دارد و اخیراً هم یک پیروزی قاطع در برابر سیتی کسب کرده است. یونایتد در حال حاضر در بهترین فرم خود از زمان دائمی شدن قرارداد سولسشر قرار دارد. آنها در ۱۰ بازی اخیر شکست نخوردهاند، ۸ بازی از این ۱۰ بازی را بردهاند و با ۲۴ گل زده، تنها ۲ گل دریافت کردهاند. آنها همچنین موفق شدند که در ۸ بازی دروازهی خود را بسته نگه دارند. نتایج سولسشر در برابر ۶ تیم اول لیگ فوقالعاده بوده است. او منچستر سیتی و چلسی را دو بار و لستر سیتی و تاتنهام را یک بار شکست داد و یکی از تنها دو مربیای است که موفق شد لیورپول را متوقف کند.
مرد ۴۷ ساله سختترین شغل در جهان را دارد و در این مسیر با چالشهای فراوانی روبهرو است. منافع باشگاه برای او در اولویت است، حتی اگر این کار به قیمت از دست دادن شغلش انجام شود و آنچه او تا به امروز انجام داده نیازمند زمان و صبر است. سولشر در تلاش است تا فرهنگ، ارزشها و ذهنیتی را که زمانی باشگاه بدان شناخته میشد، احیاء کند.
مهاجم خطرناک سابق با آن چهرهی بچگانهاش بارها توسط رسانهها و برخی هواداران مورد انتقاد و استهزاء قرار گرفت، اما اگر نتایج اخیر تیم را در نظر بگیریم به نظر میرسد او جواب بسیاری از تردیدها و انتقادها را داده است. بسیاری از کسانی که روزی تنها نیمهی خالی لیوان را میدیدند امروز متوجه شدهاند که این لیوان نیمهی پری هم دارد. اینکه آیا سولسشر منچستر را به روزهای رویایی خود بر میگرداند چیزی است که زمان نشان خواهد داد، اما آنچه که تا به امروز انجام داده نشان میدهد که او شایستهی احترام و دادن زمان بیشتر به او است.