تام ویلیامز (از وبسایت bleacherreport)
آوریل ۲۰۲۰
ریچارد ویچخه با تاکید اشاره میکند.
– آیا در طول سه سالی که زیدان و وینگر سابق هلند در تیم بوردو با هم بازی میکردند، آیا این را در زیدان میدید که یک روز مربیِ موفقی شود؟
– نه.
ویچخه به بلیچر ریپورت این طور میگوید. «من این طور فکر نمیکردم. به خاطر این که او خجالتی نه، اما از توجه دوری میکرد. من سه سال با او در بوردو بازی کردم و او در آنجا قدم در مسیر بهترینِ جهان شدن گذاشت. اما فکر نمیکردم که یک روز تصمیم بگیرد مربی شود.»
حرفهای ویچخه نشانگر یک باور عمومی بین همبازیهای سابق زیدان است. آنها هیچکدام انتظار چنین تغییری را نداشتند. حتی خود زیدان اقرار میکند که پس از آویزان کردن کفشهایش در سال ۲۰۰۶، فکرِ نشستن روی نیمکتِ مربیگری حتی از ذهنش هم گذر نکرده بود.
با این وجود، او پیش از به عهده گرفتن سکان هدایت رئال مادرید در ژانویهی ۲۰۱۶ و پس از اخراج رافائل بنیتز، اولین تجربیات خود را به عنوان مدیر ورزشی، کمک مربی و سرمربی تیم ذخیرههای باشگاه کسب کرد. حتی خوشبینترین طرافداران او هم موفقیتهایی که با رئال کسب کرد را پیشبینی نمیکردند: سه قهرمانی پیاپی در لیگ قهرمانان اروپا (کاری که هیچ مربیای پیش از او انجام نداده)، دو قهرمانی در جام جهانی باشگاهها و یک قهرمانی در لالیگا که پس از ۵ سال اتفاق میافتاد.
هنگامی که در مارس ۲۰۱۹، دوباره به عنوان سرمربی به رئال بازگشت، او یکی از پرافتخارترین مربیان فوتبال محسوب میشد.
عدم تمایل اولیهی زیدان به مربیگری در کنار این باور عمومی که او به درد مربیگری نمیخورد سبب میشود تا افتخاراتی که کسب کرده بیش از پیش حیرتانگیز باشد. اما نگاهی دقیقتر به دوران فوقالعادهی بازی او نشان میدهد که تکههای پازل تبدیل او به یک مربی در این دوران بدون این که خودش و یا دیگران بدانند، در حال جور شدن بود.
اولین ملاقات او با دیوید بتونی – دستیار حال حاضرش در مادرید – به زمانی بر میگردد که این دو در باشگاه جوانان کن با یکدیگر بازی میکردند. استفان پلانک، آنالیزور مادرید، در تیم بوردو با زیدان همبازی بود. اولین برخورد او با آنتونیو پینتاس – کسی که بعدها به عنوان مربی بدنسازی در مادرید به خدمت گرفته شد – به سال ۱۹۹۶ و زمانی که زیدان از بوردو به یوونتوس رفت بر میگردد. گرچه مرد اصلی صحنه در نمایش علاقهی خود برای گرفتن این نقش بسیار کند بود، اما سایر بازیگران پیشاپیش منتظر این لحظه بودند.
به عنوان یک بازیکن، زیدان به ساکت و خوددار بودن معروف بود؛ بازیکنی که به زیبایی از میان مدافعین گذر میکرد، در حالی که ماسکی بر صورت داشت که او را نفوذناپذیر جلوه میکرد؛ ماسکی که به ندرت کنار میرفت و وجههی خشن او را نشان میداد. اما در باطن، او مدام در حال تماشا کردن، گوش دادن و جذب کردن بود و این وجههای از او است که تا زمانی که تبدیل به یک مربی شود آنقدرها برای دیگران روشن و واضح نبود.
«با گذشت زمان، شما میتوانید درک کنید که او چرا تبدیل به یک مربی شد،» فردریک هرمل، خبرنگار ورزشی و نویسندهی بیوگرافی زیدان، این طور میگوید. «او یک اسفنج بود. به میزان زیادی گوش میداد. او کسی نبود که زیاد حرف بزند، اما گوش میداد و مشاهده میکرد.»
اگر از دور به این قضیه نگاه کنیم، طبیعتِ ساکت و کمحرفِ زیدان ممکن است یک مانع در راه تبدیل شدن به یک مربی تراز اول به نظر برسد، اما کسانی که از نزدیک با او کار کردهاند معتقدند که این موضوع نه تنها یک نقطهی ضعف نیست، بلکه صرفاُ نشانگرِ این نکته است که او به شنیدن بیشتر از حرف زدن اهمیت میدهد.
«او چیزها را در ذهنش ذخیره میکند تا بتواند بعداً آنها را بازآفرینی کند،» گای لاکومبه یکی از اولین مربیان زیدان در آکادمی جوانانِ کن در سال ۲۰۱۷ به وبسایت سو فوت این طور گفت. «این اولین ویژگی او است، ویژگیای که از او مردی که در حال حاضر هست را میسازد: یک شنونده که صحبتهای دیگران را جذب میکند و میداند که چگونه چیزی را فرا بگیرد. این چیزی نیست که شما در خیلیها ببینید.»
گرچه ممکن است در زندگی روزمره خوددار و کمحرف بوده باشد، اما در زمین فوتبال زیدان تمامی توجهها را به خود جلب میکرد؛ اولین بار در کن و سپس در بوردو، جایی که او تبدیل به مستعدترین بازیکن فوتبال فرانسه شد. وقتی به بوردو کمک کرد تا در سال ۱۹۹۶ به فینال جام اروپا برسد، زیدان تنها ۲۳ سال داشت. با این وجود، ویچخه به یاد میآورد که او علیرغم محرومیت از حضور در بازی فینال، چطور سعی داشت پیش از بازی رفت در برابر بایرن مونیخ در رختکن تیم به بازیکنان روحیه بدهد. (بوردو در غیاب زیدان با نتیجهی دو بر صفر در بازی رفت شکست خورد و در بازی برگشت هم زیدان نتوانست مانع از شکست سه بر یک تیمش شود.)
علیرغم سن پایینش، در او نشانههایی وجود داشت دال بر اینکه او پیشاپیش میداند که فوتبال چطور باید بازی بشود.
«او علاقهمند به فوتبال تکنیکی، جذاب و تهاجمی بود،» ویچخه بازیکن سابق آژاکس و بارسلونا این طور به یاد میآورد. «فوتبال زیبا. او اینطور بازی میکرد. او همیشه میگفت که به سبک بازی آژاکس و بارسلونای آن دوران – سبک یوهان کرویف – علاقه دارد. ما در مورد این موضوع صحبت کردیم، در مورد سبک فوتبال و اینکه تیم جوانان آژاکس چطور بازی میکند. او به این طور چیزها علاقه نشان میداد.»
فارغ از تمام چیزهایی که زیدان فکر میکرد در مورد فوتبال میداند، پیوستن او به یوونتوس در تابستان ۱۹۹۶ به مثابهی بیدار شدن از خواب غفلت بود. او از شدت تمرینات بدنسازی تیم در اولین پیشفصل خود با یوونتوس شوکه شده بود. دیماس، مدافع پرتغالی بنفیکا، که چند ماه بعد به یوونتوس ملحق شد هم تجربهی مشابهی داشت.
«اگر بخواهم راستش را بگویم، به لحاظ فیزیکی، ]تمرینات[ یک کابوس بود،» دیماس به بلیچر ریپورت میگوید. «برای ایتالیاییها، این یک امرِ معمول و روزمره بود. آنها نمونه بودند. بازیکنانی که برای سالها در تیم بودند: چیرو فررا، مورنو توریچلی، آنجلو دی لیویو، آتیلیو لومباردو، جیانلوکا پسوتو. من حتی یک بازیکن ایتالیایی را هم نمیشناسم که آدم تنبلی بوده باشد. حتا الساندرو دل پیرو، علیرغم همهی توانمندیاش، مثل یک حیوان تمرین میکرد. شما هم مجبور بودید که این کار را بکنید. این کار به من کمک کرد که بازیکن بهتری بشوم و مطمئناً این کار به زیدان هم کمک کرد تا تبدیل به بازیکن بهتری بشود.»
با راهنماییهای جیامپیرو ونترونه، سرپرست تیم بدنسازی، پینتاس کمک کرد تا تمرینات نفسگیر فیزیکی تیم برنامهریزی شود. دو دهه بعد، زیدان در سال ۲۰۱۶ او را به عنوان مربی آمادگی جسمانی تیم در مادرید به خدمت گرفت. جلسات تمرینی سخت مربی ایتالیایی زمینه را برای فتح لالیگا و لیگ قهرمانان اروپا در فصل بعد فراهم کرد.
زیدان از درکی که از جنبهی فیزیکی بازی داشت استفاده کرد تا رونالدو را متقاعد کند که نشستن روی نیمکت در بعضی از بازیهای لیگ به او کمک خواهد کرد تا در بازیهای حذفی لیگ قهرمانان اروپا در بالاترین سطح آمادگی قرار داشته باشد، و همین موضوع هم باعث شد تا مهاجم پرتغالی در دو فصل آخر خود در برنابئو استثنائی ظاهر شود.
در کنار تمرینات نفسگیری که زیدان میبایست در یوونتوس انجام میداد، چیز دیگری که از دوران بازیگریاش در آن تیم با او همچنان باقی مانده است، فرهنگِ برندهی باشگاه بود. سرمربی تیم، مارچلو لیپی، فضایی را ساخته بود که در آن همه چیز باید در بالاترین سطح استاندارد خود قرار میداشت، و درست مانند همتیمی فرانسویاش دیدیه دشان که دو سال قبل از او به تورین آمده بود، این موضوع تاثیر عمیق و ماندگاری بر روی ادراکِ او از بازی فوتبال گذاشت.
«در ایتالیا بود که او در مورد رقابت در بالاترین سطح یاد گرفت». هرمل در مصاحبه با بلیچر ریپورت میگوید. «او مفهوم رقابت به عنوان یک بازیکن را در ایتالیا درک کرد و همچنین یاد گرفت که برای برنامهریزی برای یک فصل چه کارهایی باید انجام شود، با حجم زیادی از تمرینات بدنی در تابستان و درست بعد از تعطیلات زمستانی. به عنوان یک مربی، او یک ایتالیایی محسوب میشود.»
پیش از آن که زیدان در تابستان ۲۰۰۱ با قراردادی که او را تبدیل به گرانترین بازیکن تاریخ فوتبال میکرد به مادرید ملحق شود، او قهرمانی در جام جهانی و اروپا با تیم فرانسه، دو بار قهرمانی در سری آ، یک توپ طلا و دو بار بازیکن سال فوتبال جهان را در کارنامه داشت. در انتهای اولین فصل حضورش در مادرید، با آن شوت فراموشنشدنیِ سر ضربی که در برابر بایر لورکوزن زد و منجر به نهمین قهرمانی مادرید در اروپا شد، او یک بار دیگر نشان داد که یکی از بهترینهای تاریخ فوتبال است.
آلاوارو میخیا که راه خود را از تیم جوانان رئال به تیم اصلی باز کرده بود، زیدان را از همان موقع الگوی خود قرار داده بود. مدافع میانی جوان در فصل ۴-۲۰۰۳ به ترکیب تیم رئال راه پیدا کرد و متوجه شد که زیدان هر موقع حس میکرد عملکرد تیم به اندازهی کافی خوب نیست نارضایتی خود را به سادگی نشان میداد، اما در عین حال مشتاق بود تا به بازیکنان جوانتر مشاوره بدهد.
«من بازیهایی را به خاطر میآوردم که او خیلی ناراحت بود» میخیا اشاره میکند. «مثلا در بازی یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان در برابر موناکو ]در سال ۲۰۰۴ که در آن مادرید بازی را به علت گلهای زدهی کمتر در خانهی حریف واگذار کرد[. او خصوصیات یک بازیکن برنده را داشت و این موضوع را حتی در تمرینات هم نشان میداد. هر موقع کارها به درستی انجام نمیشد او همواره اولین کسی بود که با بازیکنان حرف میزد و میگفت، هی، چه اتفاقی داره اینجا میفته؟»
«من همچنین زمانهایی را به یاد میآورم که او به سراغ من میآمد و به من را راهنمایی میکرد که چطور بازی را بخوانم و یا چطور خودم را برای موقعیتهای خاص آماده کنم. مثلا چطور با یک پاس از خط دفاعی حریف عبور کنم. او هیچوقت با صدای بلند صحبت نمیکرد و یا به شیوهی بدی سر من داد نمیزد. اگر او چیزی در شما میدید که خوب نبود، به آرامی به سراغتان میآمد و تلاش میکرد بازی شما را بهتر کند.»
افتخارات زیدان در زمین فوتبال به همراه ارتباطات کلیدیای که با برخی بازیکنان مادرید زمانی که به عنوان دستیار کارلو آنجلوتی در فصل ۱۴-۲۰۱۳ ترتیب داده بود سبب شد که وقتی در ابتدای سال ۲۰۱۶ جایگزین بنیتز شود، از قبل احترام کامل رختکن تیم را داشته باشد. او به صورت هوشمندانهای از ارتباطات عمیقی که در رختکن با سایرین داشت نهایت استفاده را کرد و زمینه را برای موفقیتهای حیرتانگیزی که طی دو سال و نیم بعد با مادرید به دست آورد فراهم کرد.
از نقطه نظر تاکتیکی، زیدان چرخ را دوباره اختراع نکرده است. رویکرد او مبتنی بر ایجاد یک ساختار دفاعی مستحکم و دادن آزادی به مهاجمین برای نشان دادن خودشان است.
هرمل، کسی که زیدان را در طول ۱۹ سال حضورش در اسپانیا به خوبی شناخته، از او به عنوان یک «پراگماتیست» تاکتیکی یاد میکند، کسی که عدم تمایلش به صحبت در مورد تاکتیکهای تیم در مجامع عمومی نشانگر اعتقادی است که او در ایتالیا کسب کرده است: «رازداری بخشی از استراتژی است.» زیدان که خودش هم تجربهی نشستن در جلسات طولانی تاکتیکی مربیان را به عنوان بازیکن داشته، حالا به عنوان یک مربی جلسات تاکتیکی خود را موجز و دقیق برگزار میکند.
«وقتی که من یک فوتبالیست بودم، از سخنرانیهای طولانی مربیان متنفر بودم،» او به هرمل در بیوگرافی خود این طور میگوید. «همتیمیهای من هم همین حس را داشتند و بعد از ۱۰ دقیقه دیگر به حرفهای مربی گوش نمیدادند؛ به همین دلیل امروز، وقتی میخواهم با بازیکنی حرف بزنم، حرفهای خود را محدود به یک تا سه دستورالعمل میکنم و همواره حرف خود را اینطور تمام میکنم: حالا برو و از خودت در زمین لذت ببر. نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر».
یکی از نقاط قوت زیدان به عنوان مربی توانایی او در درک روحیهی بازیکنان در رختکن و انتقال آرامش شخصی خود به بازیکنانش است. برای دیماس، کسی که دو سال در کنار زیدان در یوونتوس بازی کرد، این رویکردی است که لیپی همواره اتخاذ میکرد.
«من فکر میکنم او این را از لیپی یاد گرفت» بازیکن سابق پرتغال اینطور میگوید. «چون لیپی چنین مربیای بود. بسیار آرام. بسیار پرخاشگر ]تنها[ وقتی که قرار بود تصمیمهای بزرگ بگیرد. اما در بیشتر مواقع او به آرامی به شما میگفت: شما دارید بازی میکنید و خودتان میدانید باید چیکار کنید. این چیزی است که من ]در زیدان[ میبینیم. او همیشه بالای سر بازیکنانش نیست. او به آنها اجازه میدهد که کار خودشان را بکنند. وقتی گلی زده میشود، احساساتش را نشان میدهد. اما تلاش میکند که آرامش خود را به تیم منتقل کند تا بتوانند بازیشان را بکنند.»
میخیا که در سال ۲۰۰۷ مادرید را به مقصد قطر ترک کرد اضافه میکند: «به عنوان یک بازیکن، او همواره بهترین راه را برای حرف زدن با سایر بازیکنان پیدا میکرد، و به عنوان یک مربی، همین کار را میکند. او از طریق صحبت با سایر بازیکنان کنترل رختکن را به دست میگیرد و از سوی دیگر، شخصیت برندهی خود را به بازیکنانش هم منتقل میکند. این یک بالانس عالی است».
یک مشت آهنین در دستکش مخملی. این چیزی است که زیدانِ فوتبالیست بود، و حالا زیدان مربی نیز این چنین است.