فوتبال به سرعت در حال تغییر است و همین حالا مربیانی ظهور کرده‌اند که شمایی از فوتبال آینده را ترسیم می‌کنند

چندکارگی و مهارت در همه چیز – دوره همه‌کارگی تاکتیکی سال 2020 است. تا به این مرحله، شاهد توسعه راه‌های گوناگون بازی و تفوق بر جهان فوتبال توسط تیم‌های مستعد و مربیان نوآور در سال‌های برجسته‌شان بوده‌ایم. به همان اندازه مهم است که تقریبا یکایک مربیان انقلابی فوتبال به لحاظ تاکتیکی، از رینوس میشل تا یورگن کلوپ، از تسلط تیم‌های خود بر پیچیدگی‌ای تحت عنوان انتقال‌های بازی، اطمینان حاصل کرده‌اند. ممکن است برخی با این موضوع آشنا باشند که بازی فوتبال به 4 فاز جداگانه تقسیم می‌شود؛ فازهایی که در چرخه‌ای پیوسته در جریان است: فاز مالکیت: مرحله‌ای که […]

چندکارگی و مهارت در همه چیز – دوره همه‌کارگی تاکتیکی

سال 2020 است. تا به این مرحله، شاهد توسعه راه‌های گوناگون بازی و تفوق بر جهان فوتبال توسط تیم‌های مستعد و مربیان نوآور در سال‌های برجسته‌شان بوده‌ایم. به همان اندازه مهم است که تقریبا یکایک مربیان انقلابی فوتبال به لحاظ تاکتیکی، از رینوس میشل تا یورگن کلوپ، از تسلط تیم‌های خود بر پیچیدگی‌ای تحت عنوان انتقال‌های بازی، اطمینان حاصل کرده‌اند.

ممکن است برخی با این موضوع آشنا باشند که بازی فوتبال به 4 فاز جداگانه تقسیم می‌شود؛ فازهایی که در چرخه‌ای پیوسته در جریان است:

  • فاز مالکیت: مرحله‌ای که در آن یک تیم در حال طراحی و ساخت حمله خود و به دنبال خلق موقعیت گل‌زنی است.
  • فاز انتقال به شرایط عدم مالکیت (انتقال دفاعی): جایی که تیم‌ها، در پی از دست دادن مالکیت توپ عقب می‌نشینند و / یا تلاش می‌کنند توپ را هر چه سریع‌تر پس بگیرند.
  • فاز عدم مالکیت: جایی که تیم‌ها به شکل توده‌ای عقب‌نشسته یا با عمق متوسط سازمان‌دهی می‌شوند و تلاش می‌کنند تا طراحی حمله حریف را تا حد ممکن، با کاهش فضاهای موجود در میان خطوط، در کناره‌ها و پشت مدافعین و … ، خنثی کنند.
  • فاز انتقال به شرایط مالکیت (انتقال هجومی): وضعیتی که در آن تیم‌ها مالکیت توپ را بازیابی کرده و به دنبال یافتن شرایط برتری عددی بر حریف به وسیله ضدحمله یا حفظ توپ و جستجوی راهی صبورانه‌تر برای رسوخ به یک سوم دفاعی حریف هستند.

در دهه گذشته، فازبندی تاکتیکی مورینیو و تأکید او بر انتقال‌های سریع، بازی موقعیت‌محور پپ گواردیولا و تأکید او بر مالکیت توپ و گگن‌پرسینگ یورگن کلوپ، برداشت و دریافت ما نسبت به هر کدام از این لحظات بازی را پیشرفت دادند و همچنین نوآوری‌هایی ایجاد کردند؛ اما هیچ کدام به دلیل تأکید بر تنها یک روش خاص بازی، موفق به ارائه پاسخی جامع برای همه این لحظات بازی نشدند.

این مقاله، با ارائه مثال‌ها و نظراتی، شرح خواهد داد که چطور نسل جدید مربیان از نوآوری‌های حاصل از سبک‌های مختلف بازی استفاده می‌کنند تا روندهای تاکتیکی آینده را با ارائه پاسخ‌هایی متفاوت یا متعادل‌تر در قبال مسئله انتقال‌های بازی، دیکته کنند.

دوره پسا-پرسینگ

در سالیان اخیر، گگن‌پرسینگ تأثیرگذارترین سبک در فوتبال اروپا بوده است. این سبک توسط یورگن کلوپ در دوران حضورش در بروسیا دورتموند مشهور شد و حال به نحو موفقیت‌آمیزتری، به کمک معرفی دانش و تکنولوژی پیشرفته‌تر در لیورپول تحت تصدی او به کار گرفته شده است. با وجود ریسکی بودن این استراتژی و دشواری بازآفرینی آن، برخی از مهم‌ترین مفاهیم آن در حال تأثیرگذاری بر نحوه بازی کردن فوتبال و افزایش شدت و سرعت بازی در سراسر لیگ‌های معتبر اروپایی است. اما در ورای این دوره چه رخ خواهد داد؟

نهایتا تیم‌ها از طریق ایجاد ترکیبی از بازیکنانی با مجموعه‌ای از مهارت‌ها شامل توانایی بدنی، توانایی تکنیکی و هوش فوتبالی لازم برای همه پست‌ها، به دنبال کنترل تمامی مراحل بازی و به طور خاص آشوبی که پرس شدید به همراه می‌آورد خواهند بود. این امر به مربیان اجازه می‌دهد تا در زمان لزوم اصلاحات مد نظر خود را اعمال کنند و بدون ایجاد تغییر در مهم‌ترین مفاهیم فلسفه‌های بازی خود انعطاف‌پذیرتر شوند؛ و بنابراین نقشی اساسی در ارائه پاسخ به 4 فاز بازی ایفا کنند.

از آن جایی که تله‌های پرسینگ بخشی آشنا از بازی شده‌اند، مربیان از بازیکنانی که اغلب هدف تله‌های پرسینگ هستند (مانند هافبک‌ها و فول‌بک‌ها) می‌خواهند تا چابک‌تر شده و دید بهتری داشته باشند؛ به نحوی که تحت فشار تصمیم‌گیری سریع‌تری ارائه کنند و با شدت و سرعت بالای بازی‌های کنونی بهتر تطبیق بیابند. این موضوع منجر به ارزش‌گذاری بالاتر از بازیکنان سرسخت و لجوج (عمدتا هافبک‌ها) شده است که می‌توانند پرس کنند، تحت فشار توپ را حفظ کنند و فعالیت‌هایی هوشمندانه و پیش‌رونده با آن انجام دهند. این تغییرات ممکن است گونه‌ای جدید از هافبک باکس-تو-باکس ایجاد کند؛ بازیکنی که نه تنها سخت‌کوش است و در هر دو سوی زمین مشارکت می‌کند، بلکه مقاومت کرده، فرار می‌کند و به نحو عالی می‌تواند پرس کند.

یک مثال خوب از ارزش‌گذاری بالای فوق‌الذکر، سبک بازی متئو کواچیچ است که در رئال مادرید قدرنادیده بود، اما حالا با حضور فرانک لمپارد در چلسی وضعیتش بهبود یافته است. توانایی باورنکردنی او در حفظ توپ (در این فصل تنها 19 بار مالکیت توپ را از دست داده است، میانگین تنها یک بار در هر بازی) مهارت دریبل‌زنی او (73% موفقیت) و پرسینگ اثربخشش (32.7% فشارهای موفقیت‌آمیز و 61 تکل موفق، دومین بازیکن برتر در تیم از این لحاظ) برای خط میانی و سبک بازی چلسی به شدت کلیدی بوده است و به او کمک کرده است تا با وجود عملکرد بی‌ثباتش در انتقال‌های دفاعی، نمایش‌ استثنایی در این فصل داشته باشد. از جمله دیگر بازیکنانی که توانایی ارائه این نفش را دارند باید از موسی دمبله، هافبک سابق تاتنهام هاتسپرز، و به طور واضح‌تر، از جورجینیو واینالدومِ لیورپول یاد کرد.

مبارزه میان دو هافبک ماهر در پرس‌گریزی

در همین حال، تلاش‌ها برای مقابله با تله‌های پرسینگ از منظری جمعی ظهور کرده است. هولستن کیل، تیم حاضر در بوندسلیگا 2، به عنوان یکی از اصول کلیدی خود، از تحرکات غیرمتعارف در فاز طراحی حمله استفاده می‌کند تا حریف را به جایی بکشاند که آنها تله پرسینگ ایجاد خواهند کرد، به طوری که با قدرت تحرک خود فضاها را اشغال نمایند یا پاس‌های بلند به مناطقی که بر حریف برتری عددی دارند ارسال کنند. کمک مربی تیم زیر 19 ساله‌های آنها، کریستین دوبریک، این سبک را «قرین مفهومی تله پرسینگ» می‌نامد.

کل این مسئله را می‌توان به عنوان واکنشی فوری به دوره پرسینگ دید؛ به نحو مشابه برای پرسینگ که خود واکنشی به بازی مالکیت‌محور بود. اما رویکردی پایدارتر، فوتبال مالکانه را به سطحی دیگر خواهد برد؛ چالشی که مربیان را به مبارزه می‌طلبد تا الگوهایی پویاتر از بازی برای به هم ریختن پرس حریف در زمین خودش به طور روان‌تر، و بنابراین مجبور کردن او به دخیل کردن تعداد کمتری بازیکن در پرس شدید و زودهنگام خود، طراحی کنند؛ مانند الگویی که توسط تیمی دیگر در بوندسلیگا 2 طراحی شده است، دینامو درسدن.

آفتاب‌پرست‌های تاکتیکی

نمی‌توان بدون اعمال تغییراتی در مربیگری، به نوآوری‌های تاکتیکی در زمین بازی جامه عمل پوشاند؛ و به همین ترتیب فوتبال به سمت فراگیر شدن بیشتر برخی موارد گرویده است. برای مثال تحلیل بسط ‌یافته خوزه مورینیو از تیم حریف، کاملا به دور از منحصر بودن به تفکیک تیم‌هایی با رویکرد یکسان یا واکنشی در هر بازی، و نهایتا (با مشارکت برخی مربیان، برای مثال یورگن کلوپ)، تبدیل تفسیر داده به جنبه‌ای مهم از تمرین. آکادمی‌های فوتبال نیز کاملا تأثیر پذیرفته‌اند؛ به طوری که آشنایی اولیه با مفاهیمی چون مالکیت و بازی موقعیت‌محور در سنین پایین آموزش داده می‌شود و لزوم وجود ایده‌ای کلی از فوتبال میان آکادمی و تیم اصلی، که توسط بارسلونای پپ گواردیولا معرفی شد، جزئی کلیدی از مهم‌ترین باشگاه‌های دنیا شده است.

معرفی تکنولوژی و داده پیشرفته درباره عملکرد بازیکنان در تمرین باعث شده است تا مربیان بتوانند به بازیکنان، خصوصا در سنین پایین اجرای فعالیت‌ها و نقش‌های مختلف را در پست یا ناحیه مورد علاقه‌شان از زمین بیاموزند. این مسئله به آکادمی‌های مهمی چون کلرفانتین، پی‌اس‌جی و باشگاه‌های تحت تملک ردبول کمک کرده است تا بازیکنانی پرورش دهند که می‌توانند با سبک‌های مختلف بازی تطبیق یابند و از این رو، مربیان را قادر سازند تا فلسفه ابتدایی خود را بسازند و نقشه بازی را مطابق با معضلاتی که حریفان یا رویدادها پیش می‌آورد طراحی کنند. یک مثال خوب در این زمینه، یولیان ناگلزمن و ترکیب او در ردبول لایپزیش است.

با تنها 29 سال سن، ناگلزمن در ابتدای دوران تصدی خود در هافنهایم تبدیل به جوان‌ترین مربی تاریخ بوندسلیگا شد. جایی که با هدایت آنها از نبرد برای بقا در بوندسلیگا به لیگ قهرمانان ظرف 18 ماه، شهرت یافت. او، اساسا به خاطر فلسفه‌اش، مستعدترین مربی در فوتبال اروپا محسوب می‌شود. فلسفه‌ای که آن چه را که در این مقاله تا به این جا مورد تأکید قرار گرفته است، محقق می‌کند. او از بزرگ‌ترین نوآوری‌های تاکتیکی این قرن الهام گرفته است تا فلسفه خودش را بسازد.

در تابستان 2019 او به ردبول لایپزیش نقل مکان کرد و حالا با تنها 5 امتیاز کمتر از بایرن مونیخ صدرنشین، در مکان سوم جدول بوندسلیگا قرار دارد؛ و همچنین برای اولین بار در تاریخ باشگاه، پس از مات کردن تاتنهام هاتسپرز خوزه مورینیو با نتیجه 4-0 در مجموع دو بازی رفت و برگشت، به یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان صعود کرده است.

ازدواج تمام‌عیار

برای شروع، اجازه دهید تا به بررسی ترکیبی که یولیان در اختیار دارد بپردازیم: ردبول لایپزیش جوان‌ترین ترکیب را (23.7 سال) در بوندسلیگا و یکی از جوان‌ترین‌ها در 5 لیگ برتر اروپا در اختیار دارد و در این تیم تنها مدافعین میانی، ابراهیما کوناته، ویلی اوربان و دایوت اوپامکانو، چند پسته نیستند. این موضوع به این دلیل است که باشگاه به دنبال داشتن جمعی از بازیکنان جوان و مستعد است که آماده یادگیری هستند، توانایی افزودن بر سطح بازی خود را دارند و می‌توانند خود را با سبک‌های مختلف بازی تطبیق دهند و لایپزیش و ناگلزمن را تبدیل به ازدواج ایدئولوژیک تمام‌عیاری میان باشگاه، بازیکنان و مربی کنند. چیزی تقریبا مشابه پپ گواردیولا و بارسلونا در سال 2008.

با نگاهی عمیق‌تر به فلسفه ناگلزمن، می‌بینیم او یکی از مهم‌ترین اصول خود را بر اساس گرایشش نسبت به قدرت تیم حریف بنا کرده است. او سال گذشته در International Trainer-Kongress این طور شرح داد: «آیا حریف بهتر، هم‌سطح یا ضعیف‌تر از ما است؟ متغیرهای متعددی وجود دارد که در خلال آمادگی برای مسابقه تأثیرگذار است». به این ترتیب او به اهمیت منسجم کردن این اطلاعات تا حد ممکن، به شکلی که بازیکنان بتوانند حریفشان را سریع‌تر و دقیق‌تر درک کنند، اشاره می‌کند. این امر ممکن است لقب نه چندان برازنده مورینیوی کوچک را، که در دوران حضورش در هافنهایم و به دلیل وجود فازبندی تاکتیکی در ایده‌هایش توسط رسانه‌ها به او داده شد، قدری قابل درک‌تر کند. با این حال، به نظر می‌رسد این تنها وجه شباهت واضح میان این دو باشد.

در ردبول لایپزیش او توانسته است تیمش را، بر اساس شرایطی که پیش‌تر ذکر شد، در گونه‌هایی از 2-5-3 (با هافبک تدافعی یا تهاجمی)، 3-4-3، 2-4-4 یا 3-3-4 شکل دهد. با مالکیت توپ، تیم اصولی قوی بر اساس حفظ و بازیافت مالکیت دارد؛ اما در زمان انجام این امر، حرکات پویای بدون توپ نیز انجام می‌شود تا آنها بتوانند همچنان به شکلی ماجراجویانه و به شدت رو به جلو از توپ استفاده کنند. این مسئله اغلب با استفاده از ترکیب رو به شهرت «جلو، عقب و عمق» همراه است؛ ترکیبی که شامل یک پاس خط‌شکن اولیه از عقب به بازیکنی پشت به دروازه است و آن بازیکن، با اولین لمس خود، پاس کوتاه رو به عقبی را برای هم‌تیمی‌ای که رو به دروازه دارد فراهم می‌کند و سپس این بازیکن اخیر، پاس در عمقی را برای هم‌تیمی‌ای که در فضا قرار دارد ارسال می‌کند.

 

شهامت تهاجمی این تیم لایپزیش ناشی از سیال بودن بازی آنها و تواناییشان برای حمله هم از طریق گردش صبورانه توپ و هم با ضدحمله‌های فوق‌العاده سریع است و ناگلزمن ترکیب مناسب بازیکنان برای اجرای این سبک را در اختیار دارد: خط دفاعی آنها پر از بازیکنانی است که می‌توانند توپ را به منطقه میانی بیاورند، اما دایوت اوپامکانو مسئول انجام این امر است و دیگر مدافعین میانی در طرفین او بیشتر بر بازیافت مالکیت تمرکز می‌کنند. در مرحله دوم طراحی حمله، هافبک‌هایی چون امیل فورسبرگ، مارسل سابیتزر و کریستوفر ان‌کونکو حضوری پررنگ در میان خطوط، همراه با بازی ترکیبی عالی در فضاهای تنگ فراهم می‌کنند؛ و همچنین تیمو ورنر که تحت نظر ناگلزمن پیشرفتی عظیم در حضور و تأثیرش در فاز طراحی حمله نشان داده است. با این حال، آنها همچنین آماده افزایش سرعت بازی با ایجاد برتری‌های عددی سریع هستند؛ امری که با جابه‌جایی‌های خارج از پست سریع بازیکن هدفشان، یوسف پولسن، و سرعت و تحرک نفس‌گیر تیمو ورنر و هجوم‌های حمایتی دیگر بازیکنان، اغلب توسط هافبک‌ها و فول‌بک‌های جلو آمده، فراهم می‌شود. در ویدئوی زیر می‌توانید بهترین فرم آنها در این فصل را با به ثمر رساندن 16 گل در 3 بازی مشاهده کنید.

آنها رویکردی فعالانه نسبت به انتقال‌های دفاعی دارند؛ به نحوی که به شکل یک آرایش 1-1-4-4 در می‌آیند که در آن وینگ‌بک‌ها  از کناره‌ها به سمت داخل آمده، وینگ‌بکی که در سمت قرارگیری توپ حضور دارد به جلو هجوم برده و پرس می‌کند و حرکات به سمت بازیکن حامل توپ است و به شدت به انسداد مسیرهای در دسترس برای پاس‌دهی پرداخته می‌شود. این رویکرد برای آنها موفقیت‌آمیز بوده است؛ به طوری که در این فصل در هر موقعیت دفاعی اجازه بیش از 10 پاس را نداده‌اند و تنها 0.8 شوت، در ضدحمله‌ها، در هر بازی دریافت کرده‌اند.

با این وجود، ضعف آنها وقتی بروز می‌یابد که چالش عمیق‌تر دفاع کردن پیش می‌آید. با وجود موفقیت در زمینه بازی تهاجمی، آنها به عنوان یک تیم دفاعی، بیش از حد بر پرس از بالا تکیه دارند و به نظر می‌رسد بهبود دفاع منطقه‌ای در مناطق عمقی‌تر (امری که پتانسیل انجامش را دارند)، به خصوص در مقابل رقبای قوی‌تر، آنها را در زمینه همه انتقال‌ها تبدیل به تیمی همه‌کاره می‌کند.

نتیجه‌گیری

فوتبال ورزشی دائما در حال تکامل است و تأثیر فزاینده دانش و تکنولوژی در آن، با ایجاد راه‌های بیشتر برای یادگیری رابطه میان دو مفهوم مختلف و نتیجتا، بیشینه کردن مجموعه مهارت‌های بازیکنان و اساسا بازطراحی نقش مربی به شکل کسی که می‌تواند داده تحلیلی پیچیده را برای بازیکنانش تفسیر کند و همچنین تجربه و اصول کلیدی را به آنها منتقل کند و با افزایش اهمیت مدیریت افراد، مربیگری را کامل کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *