با تایید پیشنهاد فیفا در بورد بین المللی فوتبال IFAB در مسابقات فوتبال پس از شروع مجدد رقابتها تیمها مجاز به پنج تعویض به جای سه تعویض خواهند بود. بورد بینالمللی تاکید کرد که این اصلاحیه موقت و برای حفاظت از سلامتی بازیکنان است. با توجه به اینکه تیمها مدت زمان نسبتا قابل توجهی از تمرین گروهی دور بودهاند، عدمِ آمادگی بازیکنان و خصوصا خطر مصدومیت باعث شده که فیفا به فکر چنین تغییری بیفتد. اما نکته قابل توجه این است که علیرغم موقت بودن، بورد بین المللی اعلام کرده که این تصمیم ممکن است با صلاحدید سازمان مسئول تمدید شود و حتی در فصل 21/2020 هم به اجرا گذاشته شود. مسئله این است که شرایط عجیبی است که کسی نمیداند به کدام سو خواهد رفت و تا چه زمانی طول خواهد کشید. اما قضیه تعداد تعویض صرفا به یک اقدام حفاظتی برای سلامت بازیکنان محدود نمیشود. تعویض به جز امکانی برای حفظ سلامت بازیکنان، یک ابزار تاکتیکی در دست مربیان نیز به حساب میآید. چگونگی استفاده از تعویض، در واقع بخشی از امضای یک مربی است. تعویض بازیکنان در اواخر بازی و برای جایگزینی یار تازه نفس با بازیکن خسته احتمالا کاربری مشترک تعویض برای تمام مربیان است، اما به جز آن با توجه به خصوصیات بازی تیم و تعداد بازیکنان با کیفیت در دسترس، تعویض میتواند نقش مهمی در تنوع تاکتیکی تیم و واکنش به اتفاقات بازی داشته باشد.
برای تبیین بیشتر موضوع، باید در نظر بگیریم که برای هر مسابقه، سه فاز مهم آنالیز وجود دارد: قبل از بازی، در حین بازی و بعد از بازی. آنالیز بعد از بازی که مربوط به درک اتفاقات بازی، اصلاح اشتباهات و پیشرفت در مسیر آینده است، اما آنالیز قبل و در حین بازی یک تفاوت مهم، و یک اشتراک مهم دارند. هر دو با هدف نتیجهگیری در آن بازی خاص انجام میشوند، در حالی که برای اولی تمام طول هفته -چه بسا بیشتر از آن- در دسترس است و برای دیگری زمان بسیار اندک طول بازی. از نظر اهمیت اما، آنالیز حین بازی اهمیتی برابر -چه بسا گاه بیشتر- دارد. واکنش صحیح به اتفاقات بازی چیزی است که در بسیاری موارد تفاوت را رقم میزند. این واکنش میتواند شامل تغییر سیستم بازی، تغییر فضای تمرکز حملات، شکل دفاع تیمی، شکل پرس، گذاشتن فشار روی یک بازیکن خاص، استفاده از یک حفره مشاهده شده در تیم حریف، و یا هر چیزی باشد، از جمله تغییر بازیکنان. برای مثال اگر یک مربی متوجه شود که دفاع کنار حریف در یک سمت ضعیفتر است، طبیعی است که فشار حملات را روی آن ناحیه بگذارد. حالا فرض کنید در آن بازی خاص این اتفاق به صورت پیش بینی نشده میافتد. یعنی مربی حریف بازیکنی را در دفاع کنار به بازی گرفته که تصورش نمیرفت. مثلا یوونتوس ساری را در نظر بگیرید. دو مدافع کناری این تیم یعنی ساندرو و کوادرادو -که این فصل به دفاع کنار منتقل شده- از نقاط قوت این تیم هستند. اما ناگهان موقع گرم کردن قبل از بازی یا دقیقه 5 نیمه اول ساندرو مصدوم میشود و دیشیلیو به جای او در ترکیب اصلی قرار میگیرد. مربی حریف که با توجه به شکل بازی یوونتوس تصمیم گرفته با سیستم ۲-۴-۴ بدون وینگر هجومی به میدان برود، ناگهان میبیند که یک بازیکن ضعیف که در بازی یک برابر یک به شدت آسیبپذیر است در ترکیب اصلی به میدان آمده. در حالی که ممکن است مربی حریف یک وینگر سرعتی را با توجه به آنالیز قبل از بازی نیمکت نشین کرده باشد، تصمیم درست به لحاظ تاکتیکی این است که آن بازیکن را به بازی بیاورد، اما موانع زیادی وجود دارد که تقریبا برای هر مربی این را ناممکن میکند. اول اینکه نمیتوان یکی از سه تعویض را سوزاند. تیمی که مجبور به تعویض اجباری در دقیقه 5 شود، در معرض خطر تمام شدن تعویضهاست. اتفاقات زیادی مانند مصدومیت، اخراج بازیکنان -خصوصا دروازهبان- و یا نیاز فوری به تقویت دفاعی -مثلا دقایق پایانی که تیم جلو است و حریف فشار شدید میگذارد- در طول بازی انتظار تیم را میکشد. سوزاندن یکی از تعویضها در دقیقه 5 برای واکنش به تغییر بازیکن حریف منطقی نیست. اما حالا ماجرا عوض میشود. افزایش تعداد تعویض از 3 به 5 حاشیه امنیت خیلی خوبی به مربی میدهد تا بتواند این کار را انجام بدهد.
حالا حتی به یک قدم جلوتر فکر کنید. لازم نیست حتما این تعویض زودهنگام واکنشی به مصدومیت یا تغییر بازیکن حریف باشند. اگر یک مربی حتی بخواهد در یک اقدام کنشی دست به تغییر تاکتیک یا سیستم بازی با استفاده از تغییر بازیکن در سی دقیقه اول بازی بزند، این افزایش تعداد تعویض دست او را بازتر خواهد گذاشت. این یک امتیاز بزرگ برای مربیانی است که تیمهایشان با سیستمهای متغیر بازی میکند. برای مثال بارها دیدهایم که یورگن کلوپ سیستم بازی لیورپول را از ۳-۳-۴ به ۱-۳-۲-۴ یا ۲-۴-۴ تغییر داده و با اضافه و کم کردن بازیکنانی خاص، مثلا آوردن چمبرلین و انتقال هندرسن به دفاع کنار و استفاده از او به عنوان بازیکنی که میان خط دفاع و حمله شناور است، ثقل خط میانی را تغییر داده است.
برای چنین مربیانی داشتن امکان دو تعویض بیشتر رویایی است. نه به خاطر اینکه لزوما هر 5 تعویض را استفاده میکنند، بلکه به این دلیل که دیگر حتما لازم نیست منتظر «بازه منطقی تعویض» یعنی دقیقه 60 به بعد بمانند. به همین تاتنهام خوزه مورینیو نگاه کنید؛ در بازی آخر این تیم قبل از توقف دیدارها برابر لایپزیش در لیگ قهرمانان. بازی که تاتنهام در دقیقه 20، دو بر صفر عقب افتاد. خوزه فقط دو تعویض از سه تعویض خود را انجام داد، آن هم در دقایق 80 و90. اگر تیم 5 تعویض در دست داشت و از دقیقه 10 احتیاج به 3 گل، آیا شکل بازی به همان ترتیبی میماند که دیدیم؟ بعید میدانم. به همین دلیل است که تبعات و تغییراتی که این تصمیم به فوتبال خواهد آورد بیشتر از چیزی خواهد بود که گمان میکنیم. از سالهای پیش همواره مربیانی بودهاند که خواهان افزایش تعداد تعویض در بازی فوتبال شدهاند. آرسن ونگر یا پپ گواردیولا کسانی بودند که از افزایش تعداد تعویضها حمایت کردهاند. آرسن ونگر که حالا فعلا دور از میادین فوتبال است، اما باید دید پپ گواردیولا چطور از این تغییر در جهت افزایش بازده تیمش استفاده خواهد کرد.
از سوی دیگر مربیانی هستند که معمولا سیستم بازی تیم را در طول بازی تغییر نمیدهند. کارلو آنچلوتی نمونهای از این مربیان است. کارلتو در تمام دوران مربیگریاش در میلان با یک سیستم بازی میکرد و چند تعویض مشخص با توجه به بازیکنان در دسترس داشت، که آنها را هم معمولا اواخر بازی انجام میداد؛ سنتی که تقریبا در ادامه دوران حرفهای خود نیز حفظ کرد. برای چنین مربیانی احتمالا داشتن 5 تعویض تفاوت خیلی زیادی ایجاد نخواهد کرد و بیشتر همان جنبه حفاظتی و حاشیه امنیت را خواهد داشت.
یک فاکتور بسیار مهم دیگر نیز تعداد بازیکنان آماده در دسترس مربیان است. تیمهایی مانند منچسترسیتی یا یوونتوس که مربی تقریبا برای هر پست دو بازیکن در سطح بسیار بالا دارد، در هر حال دست بالاتری در بازیها دارند اما با افزایش تعداد تعویض از 3 به 5 و افزایش بازیکنان لیست نهایی از 18 به 25 بازیکن برای هر بازی، این تفاوت چشمگیرتر خواهد شد. تیمهایی هستند که شاید از این موضوع نفع زیادی نبرند، به این دلیل که اصلا 25 بازیکن در سطح تیم اصلی ندارند. با توجه به فشردگی مسابقات -در صورتی که لیگها و جام حذفی و مسابقات اروپایی قرار باشد به پایان برسد- این تغییر بسیار بسیار مهمی خواهد بود و تیمهایی که تعداد بیشتری بازیکن دارند، بیشتر از قبل از این قضیه منتفع خواهند شد.
در هر حال باید منتظر ماند و دید که قضایا به کدام سمت خواهد رفت. دوستداران فوتبال در این روزها به نقطهای رسیدهاند که حاضرند از خیلی چیزها بگذرند تا صرفا فوتبال برگردد. همین داستان افزایش تعداد تعویض، که مدتهاست از سوی مربیان پیشنهاد میشود معمولا با مخالفت هواداران مواجه میشد. البته از منظر زیبایی بازی واقعا هم توقف پیاپی -10 بار در طول بازی- خوشایند کسی که بازی را تماشا میکند نیست. به همین دلیل در نسخه اصلاح قانون IFAB به این نکته توجه شده و علیرغم امکان 5 تعویض برای هر بازی، تعداد «دفعات» مجاز برای اقدام به تعویض در طول بازی همان سه است. یعنی تعویضهای اضافه بر سه تعویض سابق یا باید بین دو نیمه انجام شوند و یا به صورت همزمان. در هر حال به نظر میرسد اگر قرار باشد مسابقات فوتبال برگزار شوند، باید خود را برای تغییرات بیشتری هم آماده کنیم. تا زمانی که جهان از بحران کووید-19 بیرون نیاید، هیچ چیز مانند سابق نخواهد بود، فوتبال نیز.