هر اشاره در این مقاله به «شش تیم بزرگ» یعنی تیمهای منچستر سیتی، منچستر یونایتد، آرسنال، تاتنهام، چلسی و لیورپول.
رابین هود! این لقبی بود که فوتبال دوستان انگلیس به لیورپول داده بودند. چون معروف بود که همیشه از تیمهای بزرگ و قوی امتیاز میگیرد و به تیمهای کوچکتر میدهد. این ماجرا در در فصل 17-2016 دوباره نقل محافل فوتبالی شد. جایی که لیورپول با رکورد خیره کننده 5 برد و 5 مساوی و بدون باخت از 10 بازی برابر پنج تیم بالای جدول لیگ 20 امتیاز کسب کرد اما در نهایت رتبهای بهتر از چهارم به دست نیاورد. در مقام مقایسه، چلسی که با آنتونیو کنته در آن فصل قهرمان لیگ شد، در بازیهای رو در روی این شش تیم -که در آن فصل هر شش رتبه بالای جدول را هم مال خود کردند- فقط 16 امتیاز کسب کرد. اما این قضیه تا چه حد درست است؟ و آیا فقط برای این فصل لیورپول صدق میکند، یا واقعا لیورپول چنین روندی را در طی فصلهای اخیر داشته است؟ برای یافتن پاسخ این سئوال باید به آمار تیمها در بازیهایشان مقابل شش تیم برتر، کمی دقیقتر نگاه کنیم. شش تیمی که حالا تبدیل به قدرت سنتی لیگ برتر شدهاند، و فارغ از جایگاهشان در جدول از آنها با عنوان «شش تیم بزرگ» یا Top Six یاد میشود.
جدول زیر رده بندی پایانی مسابقات در فصل 17-2016 است با چند شرح و بسط اضافه. امتیازات تیمها در جدول نهایی و همچنین امتیازشان در بازی مقابل یکدیگر مشخص شده است. میانگین امتیازات کلی، میانگین در برابر پنج رقیب سنتی (10 بازی) و همچنین میانگین در سایر بازیها به جز این 10 بازی هم در این جدول مشخص است.
مجموع |
تیمهای کوچک |
تیمهای بزرگ |
||||||||
بازی |
امتیاز |
میانگین |
بازی | امتیاز | میانگین | بازی | امتیاز |
میانگین |
||
1 | چلسی | 38 | 93 | 2.45 | 28 | 77 | 2.75 | 10 | 16 | 1.60 |
2 | تاتنهام | 38 | 86 | 2.26 | 28 | 71 | 2.54 | 10 | 15 | 1.50 |
3 | منچستر سیتی | 38 | 78 | 2.05 | 28 | 68 | 2.43 | 10 | 10 | 1.00 |
4 | لیورپول | 38 | 76 | 2.00 | 28 | 56 | 2.00 | 10 | 20 | 2.00 |
5 | آرسنال | 38 | 75 | 1.97 | 28 | 66 | 2.36 | 10 | 9 | 0.9 |
6 | منچستر یونایتد | 38 | 69 | 1.82 | 28 | 59 | 2.11 | 10 | 10 | 1 |
همانطور که در این جدول مشاهده میشود تیم لیورپول در نتیجهگیری در بازیهای رو در رو نه تنها خوب، که فوقالعاده عمل کرد. توجه کنید که حتی 16 امتیاز چلسی هم آمار بدی برای 10 بازی با تیمهای بالای جدولی نیست زیرا بالاتر از نصف امتیازات ممکن است. اینها همان بازیهایی هستند که تیمها قرار است در آن امتیاز از دست بدهند، خصوصا 5 بازی دشوار خارج از خانه مقابل رقبای قدرتمند.اما آیا لیورپول برابر تیمهای بزرگ فوقالعاده کار کرده یا برابر تیمهای کوچک بد نتیجه گرفته؟ یا هر دو؟ پاسخ این سئوال در بررسی آماری نهفته است. اگر فقط امتیاز این شش تیم در بازیهای رو در رو را در نظر بگیریم لیورپول با 20 امتیاز و میانگین 2 امتیاز در هر بازی، با اختلاف خوبی بالاتر از چلسی که 1.6 امتیاز در هر بازی کسب کرده اول خواهد شد. لیورپول بدون شکست و با 20 امتیاز این 10 بازی را به پایان برد. اما از سوی دیگر اگر به میانگین امتیاز این شش تیم در سایر بازیها نگاه کنیم، لیورپول آخر خواهد شد. یعنی اینکه لیورپول، هم در بازیهای بزرگ از بقیه تیمها بهتر نتیجه گرفته، و هم در سایر بازیها از بقیه تیمها بدتر نتیجه گرفته. پس تا اینجا، تمام ویژگیهای رابین هود را داراست. میانگین امتیازات در بازی رو در رو برای هر شش تیم، 1.33 امتیاز است. لیورپول با میانگین 2 امتیاز بسیار بالاتر از سایر تیمها قرار میگیرد. در حالی که مقدار میانی میانگین امتیاز برابر سایر تیمها، برای هر شش تیم، 2.36 است که لیورپول باز هم با میانگین 2 امتیاز، این بار پایینتر از همه قرار میگیرد.
اما، علاوه بر این، ما برای سنجش دقیقتر «رابین هودی» تعریف دیگری را هم خودمان به این تحلیل اضافه کردهایم. فرض را بر این گذاشتهایم که قاعده یک تیم «نرمال» این است که در برابر تیمهای ضعیف نتایج بهتری نسبت به بازی در برابر تیمهای قوی بگیرد. اگر اسم این پارامتر را «شاخص نتیجه گیری منطقی» بگذاریم، آنگاه تفاضل میانگین امتیاز تیمها در بازی برابر تیمهای کوچک و بزرگ معادل شاخص نتیجه گیری منطقی است. هرچه این عدد بزرگتر باشد، با منطقی که میگوید یک تیم بزرگ از بازی مقابل تیمهای کوچکتر نتیجه بهتری کسب میکند سازگارتر است.
برای مثال فصل 17-2016 را در نظر بگیرید. چلسی تیم قهرمان فصل، در 28 بازی برابر تیمهای کوچکتر میانگین 2.75 امتیاز را ثبت کرده و در 10 بازی برابر تیمهای بزرگ 1.6 امتیاز. بنابراین شاخص «نتیجه گیری منطقی» برای چلسی در این فصل تقاضل این دو میانگین، یعنی عدد 1.15 است.
مجموع امتیازات | امتیاز مقابل تیمهای بزرگ | میانگین مجموع امتیازات | م. تیمهای کوچک | م. برابر شش تیم بزرگ | شاخص نتیجه گیری منطقی | ||
1 | چلسی | 93 | 16 | 2.45 | 2.75 | 1.60 | 1.15 |
2 | تاتنهام | 86 | 15 | 2.26 | 2.54 | 1.50 | 1.04 |
3 | سیتی | 78 | 10 | 2.05 | 2.43 | 1.00 | 1.43 |
4 | لیورپول | 76 | 20 | 2.0 | 2.0 | 2.0 | 0.00 |
5 | آرسنال | 75 | 9 | 1.97 | 2.36 | 0.90 | 1.46 |
6 | یونایتد | 69 | 10 | 1.82 | 2.11 | 1.00 | 1.11 |
برای اینکه درک بهتری از این عدد به دست بیاوریم و همچنین درستی فرضمان در تعریف این شاخص را در جهان واقعی محک بزنیم، به آمار پنج فصل از سال 2014 تا 2019 برای شش تیم بزرگ نگاه کردیم و برای هر فصل این شاخص را جداگانه برای هر شش تیم محاسبه کردیم. یعنی مشابه جدول فوق را برای 5 فصل منتهی به فصل جاری تشکیل دادیم. مجددا لازم به تاکید است که در تمام بخشهای این مقاله، کلیه محاسبات بین همین شش تیم و با فرض اینکه این شش تیم «تیمهای بزرگ» هستند انجام شده است. اگرچه در مواردی معدود تیمهای دیگری رتبه بین یک تا شش را تصاحب کردهاند، اما هم فراوانی آن بسیار اندک است و هم اینکه، حتی در این صورت باز هم رویارویی مستقیم این شش تیم برابر یکدیگر به دلیل سایر پارامترها و داشتن هواداران بینالمللی و حساسیت سنتی، فارغ از جایگاهشان در جدول بازی «بزرگ» به حساب میآید. در 5 فصلی که به عنوان معیار در نظر گرفته شده، یعنی از 15-2014 تا 19-2018 فقط در یک فصل یعنی سال 16-2015 تیمهای لستر و ساوتهمپتون رتبههای اول و ششم را به دست آوردند و در باقی فصلها تمام رتبههای یک تا شش توسط همین شش تیم تصاحب شده است، بنابراین واقعیت هم با تقریب بسیار خوبی با این فرض منطبق است.
مطابق این بررسی، میانگین «شاخص نتیجه گیری منطقی» شش تیم بزرگ در پنج فصل (میانگین 30 شاخص محاسبه شده در مجموع 5 فصل برای 6 تیم) برابر 0.84 است. یعنی شش تیم بزرگ به طور میانگین، در بازیهای مقابل سایر تیمها 0.84 امتیاز از بازیهای میان خودشان بیشتر به دست آوردهاند. این عدد نشانگر اختلاف قابل توجهی در نتیجه گیری این تیمها در برابر تیمهای بزرگ و کوچک است که با منطق هم سازگار است. با در اختیار داشتن این عدد، ما میتوانیم به معیاری برای تشخیص منطقی نتیجه گرفتن تیم برسیم.
یک نکته بسیار مهم که باید در اینجا دوباره روی آن تاکید شود، توجه به مفهوم شاخص تعریف شده، و داشتن درک درست از آن است. منطقی یا غیرمنطقی بودن نتایج در نگاه به این شاخص، صرفا به تفاوت امتیازگیری برابر تیمهای کوچک و بزرگ و منطقی بودن این تفاوت مربوط است و به معنی نتیجه خوب یا بد نیست در واقع غیر منطقی بودن میتواند به هر دو سمت خوب یا بد میل کند. برای تبیین این موضوع دو حالت بسیار غیر محتمل را در نظر بگیرید. اول حالتی را فرض کنید که یک تیم تمام 38 بازی خود را ببرد. در این صورت شاخص ما برابر 0=3-3 خواهد بود. این به این معنی است که تیم نتیجهای دور از منطق گرفته، اما یک نتیجه دور از منطق فوقالعاده! حالا اگر یک تیم تمام بازیهای خود را ببازد، باز شاخصی که ما تعریف کردهایم برابر 0=0-0 خواهد بود. در این صورت نیز تیم یک نتیجه فوقالعاده ضعیفِ دور از منطق گرفته است. این شاخص صرفا نشان میدهد که یک تیم چقدر از یک نتیجه نرمال دور است ولی جهت آن را به ما نمیگوید. مطالعه تجربی هم به ما میگوید که نزدیک بودن این عدد به میانگین بلند مدت یعنی 0.84، به معنای ثبات تیم در الگوی نتیجهگیری مقابل تیمهای بزرگ و کوچک است. ثبات به معنی اینکه تفاوت نتایج در این دو دسته مسابقات، به الگوی استاندارد تجربی نزدیک است. حالا دوباره به میانگین امتیازات و شاخص نتیجهگیری منطقی برای لیورپول در جدول فوق نگاهی بیاندازید. میانگین امتیازات لیورپول در برابر تیمهای بزرگ، هیچ فرقی با میانگین امتیازاتش برابر تیمهای کوچک ندارد. دو در برابر دو! در واقع به نوعی میتوان گفت در این ظرف محتوایی که ما تعریف کردهایم، لیورپول به اندازه تیمی که تمام بازیهایش را ببرد، یا تیمی که تمام بازیهایش را ببازد عجیب نتیجه گرفته! لیورپول در آن فصل به روشنی از این الگوی استاندارد دور است و تفاوت شاخص برای لیورپول (صفر) با بقیه تیمها، غیرطبیعی بودن آن را حتی بیشتر نشان میدهد.
تفاوت شاخص نتیجه گیری منطقی میان لیورپول و باقی تیمها در فصل 17-2016
اگر بخواهیم ماجرا را خلاصه کنیم، نتیجهگیری این است که نتایج لیورپول در این فصل واقعا منطقی نبود. یعنی یک تیم نباید در مقابل قدرتهای فوتبال انگلیس و اروپا، همان نتیجهای را بگیرد که در برابر تیمهای میانه و ته جدولی میگیرد. تحلیلهای تاکتیکی زیادی در آن زمان در این باره ارائه شد. بیش از همه حول این محور که لیورپول خط دفاعی ضعیفی داشت. دقت کنید که ویرجیل فن دایک هنوز به این تیم اضافه نشده بود، و همچنین خط هافبک نیز از ضعف بازیسازی رنج میبرد زیرا لوکاس لیوا بسیار متفاوت از بازیکنی بود که این فصل از او در لاتزیو دیدیم. در عوض خط حمله این تیم با مانه، کوتینیو، فیرمینیو، استوریج و اوریگی کیفیت قابل قبولی داشت و با توجه به سن کم بازیکنان بالای زمین، پرس لیورپول از بالا معمولا تیمهایی که اصرار به بازیسازی از عقب زمین داشتند را غافلگیر میکرد. همچنین ضد پرسهای سرعتی برای بازپسگیری سریع توپ امکان گلزنی به این تیم میداد. از سوی دیگر در برابر تیمهایی که از همان ابتدای بازی فشرده و در عقب زمین دفاع میکردند و علاقهای به حفظ مالکیت و بازیسازی نداشتند، لیورپول مجبور بود راهی برای نفوذ پیدا کند که نبود خلاقیت در بازیکنان دفاع میانی و هافبک اجازه این کار را نمیداد. توجه کنید که سیستم بازی لیورپول هم در آن زمان متفاوت بود و کلوپ هنوز به این شیوه جدید بازی و تغییر سیستم به به خط پنج نفره بالای زمین 5-2-3 و 5-3-2 برای استفاده صد در صدی از مدافعین کناری در حمله نرسیده بود. بنابراین در مقابل تیمهای ضعیفتر لیورپول وارد نبردی میشد که اسلحه مناسبی برایش نداشت.
تفاوت معناداری میان کیفیت بازیکنان هجومی و دفاعی لیورپول در آن فصل وجود داشت
در این نقطه از این یادداشت زمان آن رسیده که خواننده بپرسد خب که چه؟ ما که تقریبا همه اینها را میدانستیم و احتیاجی به این عدد و رقم و تحلیل داده نبود. مشخص بود که لیورپول جلوی تیمهای بزرگ خوب و جلوی تیمهای کوچک بد نتیجه گرفته و به همین دلیل هم لقب رابین هود به آنها داده شد. پاسخ این سئوال این است، که دلیل به عدد و رقم درآوردن واقعیتی که همه از آن آگاه هستیم، یک مقایسه است. مقایسه بین لیورپول 17-2016 و منچستر یونایتد در فصل جاری. فصل ناتمامی که به دلیل همهگیر شدن ویروس کووید-19 متوقف شده. در فصلی که لیورپول عملکری اعجاب آور داشته و در فاصلهای طولانی مانده به پایان فصل همه از قهرمانیاش مطمئن بودند.
لیگ امسال هم مانند فصل 16-2015 حداقل تا اینجای فصل، دو تیم خارج از گروه شش را بالای جدول میبیند. لستر که سوم است، و ولوز که شگفتی ساز بوده و در رتبه ششم قرار دارد. تاتنهام و آرسنال با عملکرد ضعیف در رتبههای هشتم و نهم هستند.
اما با انجام عملیات مشابه و فقط پس از گرفتن میانگین امتیازات یونایتد برابر تیمهای بزرگ و تیمهای کوچک، اعداد حاصل به معنای واقعی کلمه حیرت انگیز است. شاخصی که برای منطقی بودن نتایج تعریف کردیم اینجا برای یونایتد منفی چهل و نه صدم است! برای لیورپول صدرنشین امسال این شاخص 0.11 است که به نسبت میانگین بلند مدت 0.84 عدد کوچکی است و نشان میدهد این تیم در حال سپری کردن یک فصل «غیرعادی» است. اما از زاویه دیدِ مورد نظر ما، نتیجهای که یونایتد گرفته از نتیجه لیورپول هم عجیبتر است. یونایتد از 9 بازی برابر تیمهای بزرگ 17 امتیاز گرفته. یعنی عدد 1.89 امتیاز در هر بازی در حالی که در بازی برابر سایر تیمها این عدد تنها 1.40 است. این باعث میشود که شاخص برای یونایتد در محدوده منفی قرار بگیرد.
شاخص نتیجه گیری منطقی برای یونایتد در فصل جاری منفی است
شاید گمان کنید بخشی از این تفاوت ممکن است ناشی از این موضوع باشد که دو تیم از شش تیم بزرگ در بالای جدول نیستند و فصل ضعیفی را پشت سر گذاشتهاند، اما ماجرا وقتی جالبتر خواهد شد که بدانیم یونایتد در دو بازی برابر آرسنال یک باخت و یک مساوی داده و تنها بازی باقیماندهاش مقابل تیمهای بزرگ نیز با تاتنهام است. یعنی اگر مدل را فقط برای امسال تغییر دهیم و آرسنال و تاتنهام را از دسته تیمهای بزرگ خارج کنیم یونایتد از 6 بازی خود برابر چلسی، لیورپول و سیتی که بالاتر از آنها در جدول هستند 13 امتیاز کسب کرده یعنی میانگین 2.16 در حالی که در بقیه بازیها میانگینش همچنان فقط 1.39 است و شاخص منطقی بودن نتایج در این حالت به منفی هفتاد و هفت صدم افت میکند. حتی پایینتر از حالت استاندارد شش تیمه!
یعنی اگر ما لیورپول 17-2016 را آنطور که تحلیل کردیم یک رابین هود واقعی بدانیم. یونایتد فصل جاری یک فرا رابین هود است. اگر به گزارهای که درباره لیورپول گفتیم برگردیم، اینکه این تیم در فصل 17-2016 به اندازه تیمی که تمام بازیهایش را ببرد، یا تمام بازیهایش را ببازد، دور از منطق نتیجه گرفته، وضعیت یونایتد در این فصل از این هم عجیبتر است. یعنی اینکه از زاویه دید منطقی بودن تفاوت نتایج در رویارویی با تیمهای بزرگ و کوچک، یونایتد از تیمی که تمام بازیهایش را ببازد یا ببرد -که شبیه آن را در این فصل داریم- هم عجیب تر نتیجه گرفته و عدد شاخص نیز این موضوع را تایید میکند.
آیا سولشر رابین هود جدید لیگ برتر است؟
اما حالا که در این نقطه فصل متوقف شدهایم، شاید زمان مناسبی برای این باشد که به دنبال دلیل این موضوع باشیم. مشابه تحلیلی که آن زمان درباره لیورپول یورگن کلوپ ارائه میشد، میتوان در یونایتد سولشر هم به دنبال تفاوتها و ویژگیهای تاکتیکی گشت تا دریابیم چطور چنین نتیجه عجیبی رقم خورده. برای منچستر یونایتد ماجرا از زاویه تاکتیکی هم جالبتر از لیورپول آن سال است. زیرا قضیه تنها به تفاوت عملکرد تیم در دو موقعیت متضاد مربوط نیست. بلکه به روشنی، مربی این تیم از دو استراتژی متفاوت در دیدار برابر تیمهای بزرگ و کوچک استفاده میکند. سولشر در بیشتر مواقع در مصاف با حریفان قویتر از سیستمی متفاوت با آنچه سیستم پایه تیم در این فصل به حساب میآید استفاده کرد. حالا که متوجه شدیم سولشر و شاگردانش جنگل شروود را که لیورپول خالی کرده بود کاملا مال خود کردهاند، اجازه بدهید قسمت اول این یادداشت را به پایان ببریم. در قسمت بعد، به بحث تغییر سیستم یونایتد و جزییات تفاوت نتیجه گیری این تیم مقابل تیمهای بزرگ و کوچک از منظر تاکتیکی خواهیم پرداخت.