تحصیلات و زمینه فعالیت آکادمیک شخصی من در حیطه مدیریت است و از این رو، فوتبال را نیز با علاقه و تمرکز بر مسائل مدیریتی و اقتصادی آن دنبال میکنم. اقتصاد ورزش از دو جنبه تفاوتهایی اساسی با اقتصاد در دیگر حیطهها (حتی دیگر انواع صنعت سرگرمی) دارد. از سویی رفتار انحصارطلبانه در صنعت ورزش جایی ندارد و از سوی دیگر خصوصیات هواداران باشگاههای ورزشی، به عنوان مشتریان کسب و کار ورزش، کاملا متفاوت از مشتریان در دیگر حیطههای کسب و کار است.
در دیگر زمینههای کسب و کار (مشخصا منظور در اقتصادهای سرمایهداری است)، بازیگران اقتصادی ذاتا به دنبال کسب انحصار در حیطه خود هستند و این انحصار حامل سود کلان و توانمندیهای تجاری و اقتصادی بیشینه است و برای مقابله با آن و حفظ رقابت، معمولا قوانین ضد انحصاری تنظیم میشود. در حالی که در ورزش، بدون حضور تیمها و ورزشکاران مختلف و شکلگیری رقابت، خبری از جذب هوادار و کسب درآمد نخواهد بود. بنابراین، ساختار مسابقات ورزشی، به طور خودکار به نحوی تنظیم میشود که بیشترین میزان رقابت را به همراه داشته باشد؛ تا بتواند بیشترین مخاطب را جذب کند. در ورزش نیز قوانین حمایتی برای حفظ تعادل رقابتی وجود دارد اما در غیاب این قوانین نیز میتوان پیشبینی کرد که رفتار منطقی و سودمحور بازیگران اقتصادی، نه به سمت ایجاد انحصار بلکه به سوی ارتقای رقابت باشد. بنابراین حداقل سطحی از رقابت، برای شکلگیری کسب و کار ورزش الزامی است.
همچنین معمولا در صحنه تجارت، اگر شرکتی در رقابت با رقبای خود عملکردی نامناسب داشته باشد، مشتریان خود را از دست میدهد و آنها جذب رقبا میشوند. در ورزش اما چنین مسئلهای به ندرت قابل مشاهده است. در واقع هواداران باشگاههای ورزشی، وفاداری بینظیری نسبت به تیم خود احساس میکنند و عملکرد ضعیف آن منجر به تغییر تیم مورد علاقه هوادار نمیشود. عملکرد خوب یک باشگاه بیشک در جذب هواداران جدید از میان نسل جوان و کودکان (هواداران آتی باشگاه) مؤثر است اما میتوان به تقریب گفت که پایگاه هواداران کنونی آن باشگاه را متأثر نمیسازد. از این بابت، هواداران تیمهای ورزشی، به عنوان مشتریان کسب و کار ورزش، در معرض سوء استفاده و فشار احساسی و فکری بسیار بیشتری قرار دارند.
در حیطه اقتصاد فوتبال، کتاب The Economics of Football نوشته استفن دابسون و جان گُدارد کتابی جذاب و ارزشمند است. در قالب یک سری مقالات، قصد دارم خلاصهای از مندرجات این کتاب را برای بخشی از مخاطبان فارسی زبان که با من در این علاقه به مباحث علمی اقتصادی و مدیریتی فوتبال اشتراک دارند، فراهم آورم. در این کتاب برخی مقالات علمی مهم و درخور توجه در زمینه اقتصاد فوتبال گردآوری شده است.
تمرکز کتاب بر فوتبال است اما به دلیل شروع توجه علمی به اقتصاد ورزش در آمریکا، برخی مقالات کلاسیک و مهم این حیطه با تمرکز بر دیگر رشتههای ورزشی نگاشته شده است. از این میان میتوان به سه مقاله کلاسیک سیمون روتنبرگ (1956)، والتر نیل (1964) و پیتر اسلون (1971) اشاره کرد. در کتاب، به دلیل اهمیت این مقالات در ایجاد چارچوب کلی تحلیل علمی اقتصاد ورزش (و به تبع آن فوتبال)، ابتدا این مقالات معرفی و بررسی و سپس مقالات جدیدتر و متمرکز بر فوتبال ارائه شده است. در اولین شماره از این سری مقالات نیز به ارائه خلاصهای از این سه مقاله خواهم پرداخت و در مقالات بعدی وارد فصول و عناوین دیگر کتاب که متمرکز بر فوتبال است خواهم شد.
در پایان مقدمه نگارندگان کتاب میتواند به نحوی بهتر و با وضوح بیشتر، اهمیت و جذابیت این کتاب و اقتصاد فوتبال را برای مخاطب تداعی کند. دابسون و گدارد در مقدمه کتاب خود، چنین نوشتهاند:
«از اوایل دهه 90 میلادی تا زمان حاضر، فوتبال حرفهای در بسیاری از کشورها تغییر و تحولات شگرفی را به خود دیده است. دستمزد بازیکنان به طرز چشمگیری افزایش یافته است، قراردادهای پخش تلویزیونی درآمدهایی را به همراه آورده است که تا سالیانی پیش قابل تصور نبود، ورزشگاههای متعدد به طور کامل بازسازی شده است و اهمیت اسپانسرینگ و تجارت در فوتبال روزافزون به نظر میرسد. جنبههای تجاری فوتبال به طور منظم در تیتر اخبار دیده میشود و رسانهها صفحاتی را به پوشش امور مالی در فوتبال اختصاص دادهاند. اهمیت فوتبال هم اقتصادی و هم اجتماعی و فرهنگی است. میلیونها نفر هر فصل بازیها را از نزدیک تماشا میکنند و میلیونها نفر دیگر، مسابقات را از طریق تلویزیون و دیگر رسانهها دنبال میکنند. در سطح آماتور، محبوبیت فوتبال به عنوان یک ورزش منجر به بهبود سلامتی افراد و در سطح حرفهای، موفقیتهای بینالمللی فوتبالی منجر به ایجاد فواید ناملموسی چون احساس قدر و منزلت و حسن نیت در افراد میشود.
در این میان، توجه آکادمیک به تحلیل اقتصادی فوتبال نیز از روند رشد محبوبیت این ورزش تبعیت کرده است. در آمریکا اقتصاددانان از اواسط دهه 50 میلادی به نگارش و نشر کتب و مقالات علمی در رابطه با ورزش پرداختهاند. نتیجتا، ادبیات آکادمیک قدیمی در حیطه اقتصاد ورزش، بیشتر در رابطه با بررسی ورزشهایی چون بیسبال، بسکتبال و فوتبال آمریکایی بوده است. این نوشتارها به موضوعات گوناگونی پرداخته است؛ برای مثال: مضرات دستمزد دریافتی توسط ورزشکاران حرفهای، ذات تولید مشترک در ورزشهای تیمی، تعادل رقابتی، عدم قطعیت نتیجه، توزیع استعدادها میان تیمهای حاضر در لیگها و تأثیر مربی و مدیر در عملکرد تیم. محور مشترک تمامی این موضوعات، تبیین و آزمودن فرضیات اقتصادی با استفاده از ورزش به عنوان یک آزمایشگاه است. یک جذابیت اساسی ورزش برای اقتصاددانان تجربی این است که وجود و دسترسی به اطلاعات در آن، زمینه را برای بررسی فرضیات اقتصادی فراهم میآورد؛ در حالی که بررسی این فرضیات در دیگر حیطهها، به جهت فقدان اطلاعات مناسب، امری دشوار است.
در دهه آخر قرن پیش و در قرن جدید، مقالات علمی در زمینه اقتصاد فوتبال با نظم و رواج بیشتری در مجلات علمی چاپ شده است. دانشجویان در سطوح تحصیلی مختلف و در دانشگاههای گوناگون، اقتصاد ورزش را به عنوان بخشی از برنامه پژوهشی مدرک خود بررسی میکنند. در پایان دهه 90، ما احساس کردیم که رسالهای برای پوشش پیشرفتها در این موضوع و ارائه مروری جامع بر این حیطه جدید پژوهش آکادمیک مورد نیاز است. بنابراین تصمیم گرفتیم که اولین ویرایش از The Economics of Football را به نگارش در بیاوریم و این نسخه در سپتامبر 2001 توسط انتشارات دانشگاه کمبریج چاپ شد. پس از نخستین چاپ، واکنشهای پژوهشگران، دانشجویان و دیگر خوانندگان مشوق ما بوده است … .»
در طی سالیان، این کتاب توجه زیادی هم از جانب محققین و دانشگاهیان و هم از جانب مخاطبین عام فوتبال به خود جلب کرده است. در قالب این سری مقالات تلاش خواهم داشت تا مطالب جذاب و مهم آن را در اختیار علاقمندان فارسی زبان قرار دهم. تا جایی که من اطلاع دارم، پیش از این ترجمهای از این کتاب در فضای وب فارسی ارائه نشده است. در باشگاه دانشجویان فوتبال، تلاش خواهیم داشت تا به طور متمرکزتر، محتوای مدیریتی و اقتصادی در فوتبال نیز برای عاشقان فوتبال در ایران فراهم آوریم. امیدوارم با ما همراه باشید.