آنالیز تاکتیکی

معمولا ضربات دروازه به عنوان بخش کوچکی از فوتبال دیده می­‌شوند. با این وجود، در فوتبال مدرن، این ضربات اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده‌اند. این اهمیت به مقدار زیادی به دلیل حجم آنالیزی است که در سطح بالا برای افزایش کارایی انجام می­‌شود که نتیجه پیشرفت تکنولوژی و داده‌­­پردازی پیشرفته است که منجر به توجه به جزئیات در آنالیز می­‌شود. تکنولوژی و داده‌­پردازی پیشرفت‌ه­ای که باشگاه‌­های فوتبال در سراسر دنیا برای آنالیز کارایی استفاده می‌­کنند، به تیم‌­ها اجازه می‌­دهد که جزئیات بهتر و بیشتری را در بازی ارزیابی کنند و سعی در بهبود فازهای مختلف بازی – مانند ضربات […]

معمولا ضربات دروازه به عنوان بخش کوچکی از فوتبال دیده می­‌شوند. با این وجود، در فوتبال مدرن، این ضربات اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده‌اند. این اهمیت به مقدار زیادی به دلیل حجم آنالیزی است که در سطح بالا برای افزایش کارایی انجام می­‌شود که نتیجه پیشرفت تکنولوژی و داده‌­­پردازی پیشرفته است که منجر به توجه به جزئیات در آنالیز می­‌شود.

تکنولوژی و داده‌­پردازی پیشرفت‌ه­ای که باشگاه‌­های فوتبال در سراسر دنیا برای آنالیز کارایی استفاده می‌­کنند، به تیم‌­ها اجازه می‌­دهد که جزئیات بهتر و بیشتری را در بازی ارزیابی کنند و سعی در بهبود فازهای مختلف بازی – مانند ضربات دروازه – خود داشته ­باشند. دلیل دیگر افزایش اهمیت ضربات دروازه این است که در فوتبال مدرن، سرمربیان بیشتر سعی دارند که با استفاده از این ضربات از فاز دفاع خارج شوند.

ضربه دروازه اولین فاز حمله برای تیم‌های صاحب توپ است و در نتیجه سرمربیان و آنالیزورها تلاش زیادی برای پیشرفت این قسمت از بازی دارند؛ مخصوصا به این دلیل که ضربات دروازه فرصتی برای رساندن توپ از نقاط عقب زمین به ناحیه حمله و شروع آن هستند. در نتیجه، ما امروزه انواع مختلف چینش­­های از پیش ­تعیین ­شده را برای ضربات دروازه می‌­بینیم.

عبارت «ضربه دروازه» از سال 1867 استفاده می­‌شود ولی استفاده کلی از آن در اصول فوتبال به سال 1890 برمی‌­گردد. قبل از آن از عبارت­‌هایی مانند «ضربه‌­ای که از خط عرضی زده می­‌شود» برای اشاره به این فاز بازی استفاده می­‌شد.

در قوانین اتحادیه فوتبال در سال 1863 ضربه دروازه به عنوان «ضربه ­آزاد از خط دروازه» تعریف می‌­شد و همان طور که انتظار می­‌رود تفاوت­‌های زیادی بین آن و تعریف امروزی وجود دارد. اولا، این ضربات وقتی به تیم در حال دفاع داده می­‌شد که آنان اولین تیمی باشند که توپ را پس از عبور از خط عرضی لمس کنند، در صورتی که در فوتبال مدرن این توپ­‌ها در صورتی به تیم در حال دفاع داده می‌شوند که تیم مقابل آخرین تیمی باشد که توپ را قبل از عبور از خط عرضی لمس کرده باشند.

مشخصات دیگر ضربات دروازه قدیمی این بود که از خود خط عرضی زمین و از نقطه‌­ای که توپ از آن خارج شده زده می­‌شدند و «به هر نوعی که دروازه‌­بان ترجیح دهد» – اعم از قرار دادن توپ روی زمین پیش از ضربه یا پرتاب و ضربه زدن با پا روی هوا – انجام می­‌شد. تغییرات زیادی از آن موقع بر روی این ضربات اعمال شده­ که متاخرترینِ آن مربوط به سال 2019 ­است.

این تغییر جدید قانون به بازیکنان تیم مالک توپ اجازه می‌­دهد که به جای این که صبر کنند توپ از محوطه جریمه خارج شود تا بتوانند آن را لمس کنند، وارد محوطه جریمه شده و توپ را دریافت کنند. با این وجود، بازیکنان تیم حریف تا قبل از این که بازی شروع شود (دروازه­‌بان به توپ ضربه بزند)، باید خارج محوطه جریمه بمانند.

پس از این تغییر کوچک در قانون، استفاده از تاکتیک‌­ها و چینش‌­های مختلف برای ضربات دروازه افزایش چشمگیری داشته­ است. استفاده از ضربات کوتاه زیاد شده است؛ چون قانون جدید باعث می­‌شود که اگر دروازه‌بان پاس اول را طوری بدهد که توپ در داخل محوطه جریمه باقی بماند، از سمت حریف مورد فشار قرار نخواهد گرفت.

در این متن، مزایا و معایب تاکتیک­های مختلفی که آنالیز شده‌­اند توضیح داده خواهد شد و میزان اثرگذاری هر کدام مورد بررسی خواهد گرفت.

چینش 2-3

چینش 2-3 پس از تغییر قانون یکی از مورد استفاده‌­ترین چینش­‌ها بوده است. این چینش معمولا شامل دروازه‌بان، دو مدافع میانی و دو هافبک مرکزی است. مدافعین مرکزی برای تشکیل سه نفر عقب از هم جدا شده و نزدیک به خط عرضی زمین قرار می­‌گیرند و هافبک‌­های مرکزی معمولا عقب‌­تر از خط اول پرس تیم مقابل خواهند بود.

مدافعین کناری، که جزو چینش 2-3 نیستند، در موقعیت‌­های جلوتری قرار می‌­گیرند و خطوط افقی آنها با هافبک‌های دفاعی تفاوت دارد. چینش 2-3 نماد نقش بیشتر دروازه‌­بانان در بازی­‌سازی از عقب زمین تیم‌­ها در فوتبال مدرن است.

نقش دروازه‌­بان به شدت در طول زمان تغییر کرده است؛ امروزه تقاضای زیاد برای دروازه‌­بانانی که بازی با پای خوبی دارند وجود دارد، به دلیل این که آن­ها کاملا به چشم یک بازیکن اضافه در فاز اول دیده می‌­شوند.

دو دفاع وسط جدا شده و با دروازه‌­بان خط 3 نفره عقب را تشکیل می‌­دهند. دو هافبک مرکزی هم با قرار گرفتن پشت خط اول پرس تیم مقابل چینش 2-3 را که شامل دروازه‌­بان می‌­شود کامل می‌­کنند.

منچسترسیتیِ گواردیولا تیمی است که به صورت مداوم در طول فصل از این شیوه استفاده می­‌کند؛ این روش باعث موفقیت زیادی برای آنها برای انتقال از فاز اول به فاز دوم شده است. تیم‌­هایی مانند منچستر یونایتد، آث میلان و لایپزیگ هم از این روش استفاده می‌­کنند.

یکی از مهم‌­ترین فواید این چینش این است که به دو نفر از بازیکنان میانی اجازه می‌­دهد تا به مرکز زمین آمده و پشت خط اول پرس تیم مقابل قرار بگیرند. این چینش به این معنی است که گزینه‌­های مرکزی و رو به ­جلوی بیشتری برای دادن پاس وجود دارند، که باعث می­‌شود توپ آسان­‌تر از خط اول حمله (همان سه نفر عقب)، به خط دوم حمله (دو هافبک مرکزی) برسد.

این روش برای تیم‌­هایی که قصد دفاع در مقابل آن را دارند هم سخت‌تر است؛ چون به معنی این است که خطوط بیشتری را باید برای جلوگیری از پاس‌­های رو به ­جلوی مرکزی پوشش دهند.

در صورتی که خط اول پرس تیم حریف سعی در بلوکه کردن مسیر پاس به مدافعین کناری – که در جایگاه جلوتر و نزدیک به خط کناری قرار دارند – داشته باشد، دسترسی به هافبک‌­های مرکزی آسان خواهد بود. بلوکه کردن این مسیرها با این که از حرکت توپ به سمت کناره‌­ها جلوگیری خواهد کرد، مسیر را از سمت مدافع مرکزی به یکی از هافبک­‌های مرکزی باز می­‌کند و فرصتی برای پیشروی توپ پدید می‌آورد.

استفاده از دو هافبک مرکزی به جای یک هافبک پشت خط پرس به این معنی است که به شدت برای مهاجم مرکزی تیم حریف سخت خواهد بود که هر دو مسیر پاس­‌دهی را پوشش دهد. این اتفاق مسیر پیش­روی توپ به دو هافبک مرکزی را باز می­‌کند؛ چون از این طریق همیشه بازیکن آزاد برای بازی­‌سازی از عقب زمین وجود دارد.

تمی آبراهام در حال یارگیری رودری است: او نمی­تواند هر دوی هافبک‌­های مرکزی را پوشش دهد. در نتیجه، گزینه‌­های پاس­‌دهی به وجود می‌­آیند. همزمان با بلوکه کردن مسیر پاس به کانسلو توسط پولیسیچ، فضا برای دی­بروینه برای دریافت پاس­ رو به ­جلو از استونز باز می­‌شود.

فایده دیگر استفاده از چینش 2-3 این است که به مدافعین کناری اجازه پیشروی به موقعیت­‌های جلوتر و عریض‌­تر را می‌­دهد. این قرارگیری برای موفقیت این چینش بسیار حیاتی است؛ آنها معمولا در جایگاه­‌های جلوتری از نظر خطوط افقی نسبت به هافبک­های مرکزی قرار می­‌گیرند.

قرارگیری بازیکنان در خطوط افقی و عمودی متفاوت به این معنا است که همواره گزینه­‌های پاس طولی کوتاه و بلند وجود دارد. این شیوه یکی از مهم‌­ترین دلایل موفقیت هانسی فلیک در بایرن این فصل بوده است.

در این شکل 2-3، مدافعین کناری می­‌توانند به عنوان مقصد پاس با طول متوسط استفاده شوند. اگر ساختار پرس تیم مقابل به صورت باریک در نقاط مرکزی زمین باشد، در نقاط عریض­تر فضا آزاد می­‌شود. در نتیجه، مدافعین کناری به دلیل این که توسط دروازه‌­بان و مدافعین مرکزی قابل دسترسی هستند، می­توانند به عنوان گزینه دریافت پاس استفاده شوند.

مدافعین کناری معمولا هنگام دریافت پاس با فشار مواجه نیستند؛ چون مدافعین کناری تیم حریف را می­‌توان با آسانی با وینگرهای تیم درگیر کرد و در عقب زمین نگه داشت. این به این معنی است که اگر مدافعین کناری تیم حریف تصمیم به جلو آمدن و پرس مدافع کناری صاحب توپ بگیرند، وینگر تیم آزاد می­‌شود و در نتیجه، برای تیم مالک موقعیت برای چرخاندن سریع توپ به یک­‌سوم پایانی و رساندن آن به خط دفاعی کم تعداد شده­‌ی تیم به وجود می‌­آید.

سیتی گزینه­‌های پاس‌­دهی مرکزی را بلوکه کرده است؛ یونایتد از ون‌­بیساکا برای دریافت پاس با ارتفاع از سمت دخیا استفاده می‌­کند. او توپ را به دلیل این که زینچنکو توسط جیمز در عقب زمین نگه داشته شده است (خارج تصویر)، بدون فشار دریافت می‌­کند.

چینش 2-3 امنیت دفاعی بیشتری نسبت به چینش‌­های دفاعی دیگر در صورت از دست دادن توپ در بالای زمین و جلوی مدافعین میانی فراهم می‌آورد. اساسا، چهار بازیکن در بازی­‌سازی کوتاه و مرکزی از عقب زمین نقش دارند؛ در نتیجه تعداد کافی بازیکن در یک­‌سوم دفاعی در صورت از دست رفتن توپ وجود دارد.

در نهایت، داشتن تعداد بازیکن بیشتر در نزدیکی توپ احتمال گل‌زنی یا در موقعیت قرار گرفتن تیم حریف در صورت از دست رفتن توپ را کاهش می‌­دهد؛ چون به این طریق، آنها بلافاصله با تعداد بازیکنان بیشتری روبه‌­رو می­‌شوند و هنگام به دست آوردن مالکیت توپ بلافاصله با پرسینگ مواجه خواهند شد.

با این وجود، مهم­ترین مشکل چینش 2-3 متاثر از تجمع بازیکنان در نقاط مرکزی زمین است؛ این اتفاق باعث می‌شود در صورت از دست رفتن توپ نزدیک به دروازه، موقعیت تیم حریف به دلیل این که توپ در نقاط مرکزی است خطرناک‌­تر ­­باشد.

در نتیجه، احتمال رخ دادن موقعیت گل­زنی برای تیم حریف در این حالت بیشتر است؛ چون توپ در این حالت نسبت به زمانی که در مناطق عریض‌­تر – که توپ به خط طولی نزدیک­تر و دفاع از آن آسان­تر است – از دست برود نسبت به دروازه نزدیک‌­تر خواهد بود. در نتیجه، دفاع برای تیمی که مالکیت را در اختیار داشته سخت­‌تر خواهد بود و در نتیجه شانس گل‌­زنی برای تیمی که توپ را بازپس گرفته است بیشتر خواهد بود.

چینش 3-2

مشابه چینش 2-3، چینش 3-2 هم در فوتبال مدرن بسیار مرسوم است. این چینش شامل دو مدافع مرکزی که به صورت عریض در عقب زمین قرار می‌­گیرند، دو مدافع کناری نزدیک به خط طولی و عقب‌تر از موقعیت‌شان در چینش 2-3 و یک هافبک مرکزی که پشت خط اول پرس تیم حریف قرار می‌­گیرد، می­‌شود.

چلسی و لیورپول در فصل ۲۰-۲۰۱۹ از این شیوه استفاده کردند؛ علاوه بر آنها بایرن مونیخ در زمان سرمربی­‌گری نیکو کواچ از چینش 3-2، همان­ طور که در تصویر زیر دیده می­‌شود، استفاده می­‌کرد.

چینش 3-2 بایرن که در آن مدافعین کناری نزدیک به خطوط عرضی هستند و هافبک مرکزی پشت خط اول پرس قرار می­‌گیرد.

اولین فایده این چینش قرارگیری هافبک مرکزی دیگر است که اجازه پیش­روی پیدا می­‌کند و در خط افقی متفاوتی با هافبک مرکزی چینش 3-2 قرار می­‌گیرد.

همان ­طور که در تحلیل چینش 2-3 به آن اشاره شد، قرارگیری در خطوط افقی مختلف گزینه­‌های پاس‌­دهی رو به جلو را زیاد می­‌کند، چرا که به این معنی است که همیشه بازیکنی برای دریافت پاس طولی برای تیم دارای مالکیت توپ وجود دارد. در نتیجه، با اجازه دادن به هافبک مرکزی دیگر برای پیش­روی به موقعیت­‌های جلوتر از هافبک مرکزی حاضر در چینش 3-2، گزینه پاس­‌دهی رو به ­جلو با طول متوسط برای فاز دوم حمله وجود خواهد داشت. همان­ طور که در شکل بالا هم مشاهده می­‌شود، تیاگو و مولر جایگاه‌­های جلوتری نسبت به کیمیش که هافبک مرکزی حاضر در چینش 3-2 است، دارند.

نکته دوم درباره استفاده از این چینش استفاده از مدافعین کناری است. به دلیل این که فقط یک گزینه پاس رو به جلوی کوتاه وجود دارد (هافبک مرکزی)، توپ معمولا در صورت امکان به سمت نقاط عرضی می‌­رود و در نتیجه مدافعین کناری به شدت در پیشروی توپ به نیمه تیم حریف و بازی­سازی از عقب زمین درگیر هستند. در نتیجه، این اتفاق می­‌تواند منجر به کارهای ترکیبی در عرض زمین برای پیش­روی توپ پس از رسیدن توپ به این نقاط شود.

این اتفاق معمولا به کمک وینگری می‌افتد که در سمت توپ قرار دارد؛ این بازیکن با آمدن به عقب و دریافت پاس نزدیک خط طولی از مدافع کناری و برگرداندن توپ به مدافع کناری که به سمت داخل زمین و نقطه کور یار مقابلش حرکت کرده، صورت می‌­پذیرد. همچنین، مدافع کناری می‌­تواند توپ را با پاس عرضی به هافبک مرکزی رسانده و توپ از آن جا توسط این هافبک با پاس طولی به سمت جلو هدایت شود.

مدافع کناری پس از دریافت توپ، هافبک مرکزی را که به سمت توپ حرکت کرده پیدا می­‌کند و با پاس عرضی توپ را به اون می­‌رساند؛ هافبک مرکزی هم می‌­تواند با پاس طولی توپ را به سمت دروازه حریف هدایت کند.

با این وجود، استفاده از این سیستم محدودیت­‌هایی هم دارد. اولین مشکل این است که استفاده از تنها یک هافبک مرکزی به عنوان گزینه پاس رو به ­جلوی مرکزی در این چینش به این معنا تست که به راحتی می­‌تواند یارگیری شود و از بازی­‌سازی از عقب زمین حذف شود.

تیم حریف به سادگی می­‌تواند با یارگیری یا پرسینگ هوشمندانه راه رسیدن پاس به هافبک را ببندد، که باعث می­‌شود تاثیر این بازیکن را در بازی­‌سازی از عقب زمین خنثی شود؛ چرا که همواره تحت فشار خواهد بود و هر پاسی به این بازیکن به دلیل زیاد شدن شانس از دست رفتن توپ، با ریسک بالا همراه خواهد شد. در نتیجه، یا مالکیت توپ به دلیل نبود گزینه پاس‌­دهی مرکزی راکد و فاقد جریان خواهد بود یا تیم مجبور به ارسال پاس­‌های بلند می­‌شود.

گومز به دلیل پرس هوشمندانه فابینیو (هافبک مرکزی) توسط سیلوا و ژسوس  مجبور به ارسال پاس بلند می‌شود. در نتیجه، لیورپول مالکیت توپ را به سیتی واگذار می­‌کند.

در نتیجه این اتفاق مشکل دیگر این روش نمود پیدا می­‌کند؛ اگر تیم حریف راه‌­های رسیدن پاس به هافبک مرکزی را ببندد، توپ به ناچار به سمت کناره‌­ها می‌­رود و به علت همین قابل پیش‌­بینی بودن، تیم مقابل می‌­تواند با گذاشتن تله­‌های پرسینگ در کناره­‌ها وقتی مدافع کناری توپ را دریافت می­‌کند، آن را پس بگیرد.

آنها می­‌توانند این کار را با بستن نقاط مرکزی و باز گذاشتن مسیر پاس از دفاع وسط به دفاع کناری انجام دهند و با این کار تیم مالک توپ را تحریک به ارسال پاس به نقاط کناری کنند و در نهایت روی مدافع کناری پرس سنگین اعمال کنند.  در نتیجه، احتمال از دست دادن توپ یا ارسال اجباری پاس بلند در یک­‌سوم دفاعی بیشتر می­‌شود که به دلیل این که این مناطق نقاط خطرناکی برای از دست دادن توپ هستند، منجر به موقعیت­‌های خطرناک برای تیم حریف می­‌شود.

لایپزیگ به توپ اجازه رسیدن به مدافع کناری را می‌­دهد؛ پرس شدید هنگام حرکت توپ به عرض زمین اجرا می‌شود و در نهایت منجر به از دست دادن توپ در نقاط خطرناک و ایجاد موقعیت گل­زنی می­‌شود.

عقب‌نشینی مدافعین کناری

روش عقب‌نشینی مدافعین کناری روشی کم­تر استفاده شده از دو روش پیشین است. در این روش، دو مدافع کناری به مقدار زیادی به عقب زمین نزدیک می­‌شوند و در واقع خط عرضی که آن دو را به هم وصل می‌­کند، چندان با خط عرضی مدافعین وسط – که از هم جدا شده و در محوطه جریمه در جایگاهی در عقب زمین قرار می­‌گیرند – متفاوت نخواهد بود.

این روش می­‌تواند به صورت چهار مدافع کناری در خطی صاف باشد؛ با این وجود اگر دروازه‌­بان در این بازی­‌سازی مورد استفاده قرار گیرد، مدافع کناری در سمت مخالف توپ می‌­تواند جایگاه جلوتری نسبت به بقیه خط دفاع داشته باشد.

چهار نفر عقب زمین به همراه دروازه‌­بان در خطی صاف قرار دارند؛ مدافع کناری در سمتی که توپ در آن قرار ندارد در جایگاهی جلوتر قرار می­‌گیرد و مدافع مرکزی سمت چپ به عقب زمین می‌­آید.

چلسی زیر نظر فرانک لمپارد در فصل ۲۰-۲۰۱۹ از این چینش استفاده کرد. همچنین مارکو رز در بروسیا مونشن‌گلادباخ هم در حال استفاده از این چینش دیده شده است، که در بازی­ برابر فرایبورگ در هفته ۳۰ بوندسلیگا مشهود بود. تمرکز این آنالیز بر روی این دیدار خواهد بود.

یکی از فواید استفاده از مدافع کناری عقب کشیده این است که تیم حریف را در صورتی که بخواهند با این چینش مقابله کنند تحریک به پرس می­‌کند. به این روش دام‌­گذاری پرس می­‌گویند؛ همان طور که از اسمش پیدا است، این روش تیم مقابل را تحریک می­‌کند که هنگامی که توپ در نقاط انتهای زمین در اختیار تیم مالک توپ است، پرس کند.

اگرچه این استراتژی نسبتا ریسک بالایی دارد – یعنی اگر پرسینگ تیم مقابل موفق باشد و توپ از دست برود – کماکان روش مناسبی است. به این دلیل که اگر تیم مقابل تصمیم به پرس کردن برای مقابله با این چینش بگیرد، یا در پشت آنها و بین خطوط‌شان فضا آزاد می­‌شود یا فضای پشت خط دفاعی جلو کشیده تیم به راحتی قابل بهره‌­برداری خواهد بود.

احتمال پرس کردن تیم حریف در این شیوه بسیار بالا است، چون عقب‌نشینی مدافع کناری فرصت بسیار مناسبی را برای بازپس‌­گیری توپ از تیم مقابل در منطقه­‌ای بسیار خطرناک ارائه می­‌دهد که با توجه ناحیه­‌ای که توپ در آن به دست آمده، موقعیت بسیار مناسبی را نتیجه می­‌دهد. در نتیجه، با احتمال خوبی فضای مناسبی بین خطوط تیم حریف باز می­‌شود که باعث می­‌شود بازیکنان زیادی بتوانند از این فضا استفاده کنند و گزینه‌­های پاس رو به جلو افزایش می­‌یابد.

جایگاه عقب‌نشینی شده مدافعین کناری بازیکنان کناری تیم حریف را به جذب خود می‌­کند و این بازیکنان موقعیت‌های خود را ترک می‌­کنند؛ بین خطوط تیم فضا آزاد می­‌شود، گزینه­ پاس­‌دهی طولی برای مدافع وسط باز می­‌شود که بازیکنان آزاد را در فضای خالی پیدا می­‌کند.

فایده دوم استفاده از این روش این است که امنیت دفاعی در صورت از دست رفتن توپ در نواحی خطرناک تامین می­‌شود. با وجود مدافعین کناری عقب کشیده، بازیکنان بیشتری در صورت از دست رفتن مالکیت پشت توپ قرار دارند و به این دلیل از این که تیم مقابل موقعیت خطرناکی در صورت بازپس­‌گیری توپ در نقاط حساس به دست آورد، جلوگیری می­‌شود.

همچنین، به دلیل تمرکز بر مدافع کناری عقب‌کشیده، در صورت از دست رفتن مالکیت، توپ بیشتر به کناره‌­ها نزدیک است تا میانه زمین، که ناحیه خطرناک­تری است. این به آن معنی است که در صورت از دست رفتن مالکیت، از آنجا که احتمالا توپ در نقاط عرضی زمین قرار دارد، دفاع کردن آسان­‌تر خواهد بود؛ همان ­طور که پیشتر اشاره شد، دفاع کردن توپی که در سمت کناره­‌ها قرار دارد از نواحی مرکزی آسان­‌تر است؛ چون این نقاط از دروازه دورتر هستند.

با این وجود، مهم­ترین مشکل این چینش این است که مدافعین کناری هنگام مالکیت توپ در صورتی که تیم حریف پرس موثر و به عنوان یک واحد انجام دهند، به راحتی می­‌توانند ایزوله شوند. جایگاه مدافع کناری که در عقب زمین و به صورت ایزوله است، تلاشی برای تحریک تیم حریف برای پرس کردن به منظور ایجاد فضا در نقاط جلوتر زمین است؛ این فضا در نهایت می­‌تواند توسط پاس­‌های طولی و رو به ­جلو مورد استفاده قرار گیرد.

با این وجود، وقتی تیم حریف شدت پرس روی مدافع کناری را افزایش داده و گزینه‌­های پاس طولی او را می­‌بندد، مدافع کناری ایزوله می­‌شود. در نتیجه، مالکیت توپ ممکن است از دست برود یا این بازیکن مجبور به ارسال پاس بلند برای جلوگیری از دادن موقعیت خطرناک به تیم حریف شود.

جعبه (2-2)

چینش جعبه شکل یک چینش 2-2 ساده است؛ دروازه‌­بان به عنوان بازیکن آزاد به یکی از مدافعین وسط می­‌پیوندد و خط اول حمله را تشکیل می‌­دهد. سپس، مدافع وسط دیگر به هافبک مرکزی پیوسته، خط دوم حمله را تشکیل می­دهد که در پشت خط اول پرس تیم حریف قرار می­‌گیرد. در نتیجه شکل جعبه ‌­مانندی تشکیل می­‌شود.

مدافع وسط به هافبک مرکزی پیوسته و پشت خط پرس اول تیم حریف قرار می­‌گیرد؛ دروازه‌بان و مدافع مرکزی دیگر خط اول حمله را تشکیل می­‌دهند.

این چینش توسط گواردیولا در بازی کامیونیتی‌شیلد منچستر سیتی در برابر لیورپول در آغاز فصل اخیر استفاده شد؛ این اولین بازی رقابتی گواردیولا از زمان تغییر قوانین بود. به وضوح مشخص بود که این مربی اسپانیایی تمرکز زیادی بر روی جزئیات این چینش گذاشته است. این چینش از آن زمان به ندرت دیده شده است.

فایده اول این چینش استفاده از دروازه‌­بان است. در فوتبال مدرن، دروازه‌­بانان به صورت معمول در بازی با پا حتی زیر پرس تیم حریف راحت هستند و این توانایی در این چینش استفاده می­‌شود. توانایی دروازه‌­بان در بازی کردن به عنوان یک بازیکن عادی در فاز اول تاثیر بسیار مثبتی در شکل کلی تیم دارد.

اول، به یکی از مدافعین وسط اجازه می‌­دهد پشت خط اول پرس تیم حریف قرار گیرند، که در نهایت گزینه‌­های در دسترس پاس رو به ­جلو را افزایش می­‌دهد. علاوه بر این، یکی از هافبک­‌های مرکزی قادر به حرکت به جایگاه جلوتری خواهد بود که او را قادر به تاثیرگذاری در یک‌­سوم دفاعی تیم حریف می­‌کند. در نهایت، این تغییر جایگیری به تیم صاحب توپ این فرصت را می­‌دهد که یک بازیکن بیشتر در یک­‌سوم دفاعی تیم حریف وقتی توپ را رو به جلو می‌­برد داشته باشد و گزینه­‌های پاس طولی را افزایش می‌­دهد؛ همه این­ها لزوم استفاده از دروازه­‌بان در این چینش را می­‌رساند.

دوم، مانند روش «مدافع کناری عقب‌کشیده»، این چینش تیم حریف را تحریک به پرس می­‌کند. بازیکنان تیم حریف برای مقابله با این چینش احتمالا به دلیل تمرکز تیم مالک توپ بر روی نواحی مرکزی شروع به پرس می­‌کنند. در نتیجه، تیم حریف این چینش را به عنوان موقعیتی برای پرس کردن و بازپس‌­گیری توپ در نواحی جلوتر زمین می‌بیند.

با این وجود، با انجام دادن این کار، تیم حریف فضا را در بین ساختار پرسینگ خود باز کرده و بین خط اول و دوم پرس خود راه‌­های پاس­‌دهی باز می‌­کند. با فشردگی کمتر پرس تیم حریف، انتقال توپ از ضربه دروازه به فاز دوم آسان‌­تر خواهد بود.

به همین دلیل، قرار دادن دو بازیکن پشت خط اول تیم حریف اهمیت پیدا می‌­کند؛ نتیجه این کار این است که تیم حریف باید راه­‌های پاس‌­دهی بیشتری را پوشش دهد و در نتیجه جلوگیری از پاس­‌های گذرنده از خطوط به خاطر نیاز به داشتن هوشیاری مداوم نسبت به حرکات تیم صاحب توپ سخت‌تر خواهد بود.

با پیش­روی صلاح برای پرس کردن اوتامندی، فضا بین او و فیرمینو برای رودری جهت دریافت توپ باز می­‌شود، نمونه عالی تله­‌گذاری پرس؛ تیم حریف تحریک به پرس شده و فضا برای استفاده ایجاد می­‌شود.

با این وجود، یکی از چالش‌­های تیم صاحب توپ در این چینش خطر بسیار زیاد از دست دادن توپ در این نقاط بسیار خطرناک خواهد بود. این چینش بسیار پرریسک است، چون اگر توپ از دست برود فقط دو بازیکن برای جلوگیری از گل شدن توپ در پشت توپ خواهند بود.

در نهایت، دفاع کردن این توپ بسیار غیر محتمل خواهد بود، زیرا اگر توپ توسط تیم مقابل باز پس‌ ­گرفته شود، به علت موقعیت مرکزی و نزدیک به توپ گل، موقعیت گل‌­زنی مسلم و گل احتمالی غیر قابل دفاع خواهد بود.

استفاده از توپ بلند همچنان زنده است

با وجود کاهش تعداد استفاده از این روش، توپ­‌های بلند و مستقیم به سمت جلو در ضربات دروازه همچنان مورد استفاده هستند. استفاده بلافاصله از توپ­‌های مستقیم برای ضربات دروازه معمولا بی‌­هدف نخواهند بود و توجیه مناسبی پشت آن است.

اول استفاده از بازیکن مورد هدف مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این روش نیاز به توضیح ندارد؛ دروازه‌­بان یک توپ بلند مستقیم به ناحیه‌ای که بازیکن هدف قرار دارد می­‌فرستد. برای این­ که این کار قابل انجام باشد، یک بازیکن هدف با فیزیک مناسب نیاز است و دروازه‌­بانی که قادر باشد توپ­‌های بلند را با دقت به منطقه‌­ای که بازیکن هدف در آن قرار دارد بفرستد.

یکی از فواید فرستادن سریع توپ به بازیکن هدف با ضربه دروازه این است که باعث می‌­شود توپ سریع‌تر به نقاط جلوتر زمین برسد. مهم­ترین اهمیت این اتفاق این است که ریسک از دست رفتن توپ را در نقاط عقب زمین که باعث موقعیت­‌های خطرناکی که دفاع در برابر آن سخت است، ندارد.
پیشروی سریع توپ در این حالت به تیم اجازه می­‌دهد که به عنوان یک واحد در جایگاه پیشرفته‌­تری قرار گیرد. در نتیجه، بازیکنان خط میانی می‌­توانند به سمت بازیکن هدف پیشروی کرده و پس از ضربه سر اول او توپ را به دلیل در اختیار داشتن نفرات بیشتر در نزدیکی توپ در اختیار بگیرند.

در صورت استفاده از این چینش، بسیار مهم است که در اطراف بازیکن هدف هم‌­تیمی­‌هایش حضور داشته باشند و او تنها و ایزوله نباشد. در غیر این صورت پس از ضربه اول بازیکن هدف، حفظ مالکیت توپ محتمل نخواهد بود.

قرارگیری بازیکنان اطراف بازیکن هدف برای پشتیبانی پس از ضربه به توپ؛ این موقعیت منجر به گل می­‌شود.

با این وجود، یکی از مشکلات این روش این است که اگر به صورت مداوم استفاده شود، تیم حریف به خاطر پیش‌بینی‌پذیر بودن آن می‌­تواند آن را خنثی کند. موفقیت این روش به شدت به این بستگی دارد که آیا بازیکن هدف قادر به کنترل توپ یا ارسال آن به هم‌تیمی خود است.

در نتیجه، برای تیم حریف آسان است که بازیکن هدف را یارگیری کرده و جلوی این که تیم مقابل مالکیت توپ را به دست آورد، بگیرد. به همین دلیل این روش نمی‌­تواند به صورت مداوم مورد استفاده قرار گیرد.

دومین حالت استفاده از این روش فرستادن توپ برای بهره‌­برداری از پشت خط دفاعی پیش­روی کرده تیم حریف است. این روش به دلیل این که بسیار وابسته به خط دفاعی تیم حریف و فاصله آنها از دروازه است، روش نادری می­باشد؛ اگر خط دفاعی حریف جلوکشیده‌­تر باشد، فضای پشت آنها می­‌تواند برای بازیکنی که پشت این خط نفوذ کرده، توسط ضربه دروازه مورد استفاده قرار گیرد.

با توجه به این که قانون آفساید برای ضربه دروازه اعمال نمی­‌شود، بازیکن می‌­تواند توپ را در شرایط تک به تک با دروازه‌­بان حریف دریافت کند. این روش در طول بازی فقط یک بار می‌­تواند استفاده شود؛ چون پس از آن تیم حریف به شدت نسبت به اتفاق دوباره آن هوشیار می­‌شود.

برای این که این اتفاق ممکن باشد، برای دروازه‌­بان بسیار حیاتی است که بتواند پاس دقیق با فاصله 50 تا 60 متری بدهد. دروازه‌­بان باید قادر به دادن پاس­‌های متنوعی باشد. ادرسون، دروازه‌­بان منچستر سیتی، این قابلیت را دارا است و در نتیجه اجرای این روش توسط او در چند موقعیت در بازی­های این تیم دیده شده است.

فایده اصلی این روش این است که اگر به درستی اجرا شود، برای بازیکن – در بیشتر مواقع مهاجم نوک – موقعیت گل‌زنی ایجاد می­‌شود و این بازیکن می­‌تواند بلافاصله پس از دریافت توپ اقدام به گل‌زنی کند.

اگر در پشت دفاع حریف فضایی باز شود، مهاجم می­‌تواند در موقعیت تک به تک برابر دروازه‌­بان حریف قرار گیرد و موقعیتی عالی برای پیشروی توپ به یک­‌سوم دفاعی تیم حریف و یک موقعیت مسلم گل‌زنی به وجود می­‌آید. ادرسون و سرجیو آگوئرو زیر نظر پپ گواردیولا کسانی هستند که این روش را بیشتر مورد استفاده قرار داده‌­اند.

ادرسون آگوئرو را که در پشت دفاع پیش­ کشیده چلسی قرار گرفته تشخیص داده و برای او پاس بلندی ارسال می‌­کند.

با این وجود یک مشکل دادن این گونه پاس این است که دروازه­‌بان باید پاسی که معمولا بالای 50 متر است را ارسال کند و این­گونه توپ­‌ها احتمال بازپس­‌گیری شدن بیشتری توسط تیم حریف دارند و مالکیت توپ ممکن است از دست برود. این اتفاق اهمیت دارا بودن دروازه‌بانی را که توانایی ارسال پاس با این رنج بالا دارد، نشان می­‌دهد.

نتیجه‌گیری

در نتیجه، می­‌توان گفت که انواع بسیار زیادی روش ارسال توپ بلند در فوتبال مدرن وجود دارد و تغییر این قانون در تابستان 2019 این تنوع را افزایش داده است. تم مشترک این روش­‌ها و چینش‌­ها این است که در تمامی آنها داشتن بازیکنانی که کار با پای خوبی داشته باشد و زیر فشار مناسب عمل کند، اهمیت دارد.

تقاضای خیلی زیادی برای مدافعین و دروازه‌­بانانی که در فاز اول حمله تراز اول هستند برای کمک به مالکیت تیم وجود دارد. این اتفاق تکامل بازی­‌سازی از عقب را نشان می‌­دهد، چرا که این دغدغه 20 سال پیش وجود نداشت. از مدافعین انتظار می‌­رفت که دفاع کنند و آنها معمولا توانایی کمی در کار با پا داشتند. با این وجود، این قضیه در فوتبال مدرن با افزایش مربیانی که ارزش پاس­‌دهی کوتاه از عقب را می­‌بینند، با تحول شگرفی مواجه شده است.

توجه به این نکته که حفظ آرامش و بار روانی هم فاکتور بسیار مهمی در بازی از عقب زمین است؛ وقتی تیم حریف در فاز اول پرس می­‌کند، بازیکن صاحب توپ باید قادر به حفظ آرامش روانی خود برای حفظ مالکیت توپ و از دست ندادن آن باشد.

عوامل محیطی مانند تشویق هواداران وقتی تیمِ در حال دفاع پرس می‌­کند هم می‌­تواند در آرامش بازیکن موثر باشد؛ با این وجود، بهترین بازیکنان آنهایی هستند که آرامش خود را حفظ می­‌کنند و به سادگی از عقب زیر فشار بازی‌سازی می­‌کنند. این فاکتور برای موفقیت بازی‌سازی از دفاع حیاتی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *