سامان زمانزاده و علی عباسی
شاخص موقعیت گل (xG) یکی از کمیتهای آماری است که در چند سال اخیر استفاده از آن برای تحلیل عملکرد تیمها و بازیکنان بسیار رایج شده است. برای نخستین بار گروه اوپتا Opta که از موسسات معروف جمعآوری و تحلیل داده در فوتبال است، از این شاخص برای تعیین کیفیت موقعیتهای گل استفاده کرد. کیفیت یک موقعیت گل را بر اساس متغیرهای مختلفی مانند نوع پاس، زاویه و فاصله نسبت به دروازه، این که ضربه سر بوده یا نه و این که به عنوان موقعیت بزرگ گلزنی تعریف می شود اندازه می گیرند. عدد یک برابر گل صد در صد است و به این ترتیب هر موقعیتی، با توجه به پارامترهای متغیری که در آن دخیل است، کسری از عدد یک خواهد بود. شاخص XG هم در تحلیل عملکرد تیمی مورد استفاده قرار میگیرد و هم عملکرد فردی. برای مثال از دیرباز همیشه این مسئله مطرح بوده که بسیاری مواقع مربیان در اجرای تاکتیک صحیح و خلق موقعیت گل برای تیم موفق عمل میکنند، اما بازیکنان با از دست دادن فرصتهای ایجاد شده، باعث میشوند که اهمیت خلق این موقعیتها کمرنگ شود. شاخص XG در مقابل تعداد گل زده که کاملا کمی است، تلفیقی از یک شاخص کمی و کیفی به دست میدهد که نمایانگر میزان موفقیت تیم در رسیدن به دروازه حریف و ایجاد موقعیتهای موثر گلزنی است. به عنوان نمونه اگر یک بازی با نتیجه یک بر صفر به نفع تیم الف تمام شود، اما مجموع XG برای تیم الف برابر 0.5 و برای تیم ب برابر 1.5 باشد، میتوان نتیجه گرفت که تیم ب علیرغم برتری در ایجاد موقعیت خطرناک، بازی را به بیدقتی مهاجمانش باخته است.
به همین ترتیب میتوان از شاخص XG برای بررسی عملکرد یک مهاجم به طور فردی نیز استفاده کرد. مهمترین ویژگی یک مهاجم که میتواند به طور مستقیم با این شاخص مورد بررسی قرار گیرد، قدرت تمامکنندگی است. اگر مجموع XG شوتهایی که هر بازیکن در طول بازی زده را به همراه مجموع گلهایی که بازیکن به ثمر رسانده در نظر بگیریم، نسبت تعداد گل به مجموع موقعیتها (Σ XG) شاخص جدیدی به دست میدهد که میتوان آن را «شاخص تمامکنندگی» نامید. البته تمامکنندگی فقط یکی از ویژگیهایی است که یک مهاجم باید داشته باشد و این شاخص صرفا روی این موضوع تمرکز دارد. برای مثال خودِ قرار گرفتن در موقعیت گل برای یک مهاجم امتیاز محسوب میشود و به بیان دیگر، کیفیت بازی مهاجم در ایجاد موقعیت گل یا افزایش مجموع XG موقعیتهای به دست آمده نیز موثر است، بنابر این لازم است تاکید شود که شاخص تمامکنندگی کمیتی برای مقایسه کیفیت کلی مهاجمان نیست، اما با دقت خوبی میتواند ناظر به قدرت تمامکنندگی مهاجم -که یکی از ویژگیهای مهم در قضاوت کیفیت عملکرد مهاجمان است- باشد.
گروه آنالیز باشگاه دانشجویان فوتبال با بررسی آمار اپتا در تعداد گلهای به ثمر رسیده و مجموع XG به دست آمده برای مهاجمان مطرح لیگهای مختلف اروپایی، فهرست زهرداترین مهاجمان هر لیگ را با استفاده از شاخص تمامکنندگی به دست آورده است. شاخص تمامکنندگی بالاتر از یک، نشانگر این است که یک مهاجم در مجموع بیشتر از آنچه موقعیت در اختیارش گذاشته شده برای تیم گل زده است و هر چقدر این عدد از یک کمتر باشد، نشانگر ضعف مهاجم در تبدیل فرصتهای خوب به گل است.
*تمام نتایج برای بازیهای این فصل است که تا هفته گذشته انجام شدهاند.
*به جز 5 رتبه اول هر لیگ، باقی اسامی لزوما نشانگر جایگاه در جدول نیست و برخی مهاجمان معروف برای مقایسه به فهرست اضافه شدهند.
فرانسه
در کمال تعجب دو بازیکنی که در صدر فهرست لیگ فرانسه قرار دارند هیچ یک از تیم پاریسن ژرمن نیستند. احتمالا برای غول فوتبال فرانسه باید جالب باشد علیرغم این که با 75 گل زده فاصله نجومی با سایر تیمهای لیگ ناتمام این کشور دارد، زهردارترین مهاجمان را در ترکیب خود نمیبیند. موسی دمبله فوروارد لیون که سال گذشته از سلتیک خریداری شد در این فهرست با شاخص 1.4 صدرنشین است و پس از او نیز بن یدر مهاجم موناکو دوم است و تازه از رده سوم نوبت به مهاجمان پیاسجی میرسد. امباپه و ایکاردی با شاخص 1.08 و 1.04 دو مهاجم پاریس هستند که رکوردی بالای یک دارند و کاوانی که به عنوان یک مهاجم گلزن شناخته میشود با شاخص معادل فقط 0.42 جایی در جدول بهترینها ندارد.
اسپانیا
شاید اگر هر فصل دیگری بود مسی صدرنشین شاخص گلزنی میشد، اما او در این فصل در تبدیل موقعیتهای گل خیلی موفق نبوده؛ البته موفق در قیاس با استانداردهای خودش، همین حالا هم او با شاخص تمامکنندگی 1.16 بالای میانگین قرار دارد، اما او دو همتیمی خود یعنی سوارز و گریژمان را در قدرت تمامکنندگی بالای خود میبیند. شگفتی این فهرست اما لوکاس اوکامپوس وینگر آرژانتینی سویا است. اوکامپوس که پس از ترک مارسی دوران نسبتا ناموفقی در میلان و جنوا داشت، سرانجام با پیوستن به سویا در فصل جاری فرم خوب خود را بازیافت و زیر نظر لوپتگی در حال سپری کردن فصلی است که حتی میتواند بهترین فصل دوران حرفهای او باشد. نکته دیگر این فهرست حضور کمرنگ مهاجمان مادرید است، تنها بنزما از رئال در این جدول دیده میشود، آن هم با شاخص 0.9 که برای یک مهاجم نوک صرفا قابل قبول است و نه بیشتر.
آلمان
در آلمان مهاجمان دورتموند یک تاز هستند. هالند با شاخص بسیار خوب 1.46 بالاتر از رقبایش در بایرن و لایپزیگ قرار گرفته اما سانچو همتیمی انگلیسیاش را بالای خود میبیند. البته توجه به این نکته لازم است که این مقیاس گاهی برای تعداد گلهای کم، خطای قابل توجهی دارد. یعنی ممکن است یک بازیکن با به ثمر رساندن چند گل از موقعیتهای بعید، شاخص تمامکنندگی خود را بالا ببرد، اما در طول زمان و با افزایش تعداد گلها و موقعیتها این شاخص مقیاس نرمالتری از عملکرد به دست میدهد. به همین دلیل برای مقایسه دو مهاجم که تعداد گلهای به ثمر رسیده بسیار متفاوت از هم دارند، باید به این شاخص با احتیاط نگریست. به بیان دیگر، در قیاس هالند با 13 گل و لواندوفسکی با 34 گل شاید اتکای صرف به عدد شاخص، نسبت به قیاس بین تیمو ورنر و لواندوفسکی خطای بیشتری داشته باشد. اما در هر حال، میتوان نتیجه گرفت که تمام مهاجمانی که در تعداد قابل قبول گل زده در یک فصل (برای مثال بالای 15) عدد شاخص بالاتر از یک ثبت میکنند، قدرت تمامکنندگی قابل توجهی دارند. هالند کمتر از 15 گل زده، اما یادمان نرود که او فقط از نیم فصل به دورتموند پیوسته، پس شایستگی حضور در این فهرست را دارد.
ایتالیا
سری آ ایتالیا میدان رقابت ایموبیله و کریستیانو رونالدو برای کسب عنوان آقای گلی است. اما رونالدو علیرغم تعداد گل بالا حتی در میان 5 نفر اول فهرست از نظر تمامکنندگی نیست. دلیل آن این است که درصد بیشتری از گلهای او -در قیاس با ایموبیله- از روی نقطه پنالتی به ثمر رسیده است. پنالتی یک موقعیت صد در صد گل است و به ثمر رساندن آن تاثیر اندکی روی شاخص تمامکنندگی دارد. صدرنشین این جدول برای کالچو، یوسیپ ایلیچیچ وینگر آتالانتا است. ایلیچیچ که به همراه سایر همتیمیهایش در حال سپری کردن فصلی فوقالعاده هستند، به همراه دووان زاپاتا و لوییس موریل سه بازیکن این تیم هستند که در میان 10 تمامکننده برتر ایتالیا قرار دارند. نکته جالب دیگر پایین بودن شاخص ادین ژکو و لوتارو مارتینز است.
انگلیس
نتایج لیگ انگلیس را باید با احتیاط بررسی کرد. حضور میسن گرینوود در صدر جدول با عدد عجیب و غریب 2.96 شاید به دلیل این باشد که هنوز دقایق بازی و تعداد گلهای او به اندازهای زیاد نشده که با کاهش خطای اندازه گیری به میزان نرمال برسد. اما در عین حال نمیتوان انکار کرد که در همین 8 گلی که او به ثمر رسانده، عدم توازن عجیبی بین موقعیت گل و توپهایی که او به تور رسانده دیده میشود. بیشتر گلهای او در شرایطی به دست آمده که هم از دروازه دور بوده و هم میان او و دروازهبان مدافعان حریف قرار داشتند. اینها عواملی است که XG یک ضربه را پایین میآورد و آن را از موقعیت صد در صد گل به یک موقعیت نصفه و نیمه تنزل میدهد. همانطور که در مقالهای که اخیرا در وبسایت اتلتیک منتشر و در باشگاه دانشجویان فوتبال ترجمه شد، احتمالا در ادامه و با افزایش دقایق حضور او در میدان شاهد کاهش شاخص تمامکنندگی گرینوود خواهیم بود، اما احتمالا این شاخص به اندازهای نخواهد بود که او را از میان صدرنشینان جدول تمامکنندگی لیگ انگلیس حذف کند. اگر گرینوود را در نظر نگیریم، دنی اینگز مهاجم ساوتهمپتون با عدد قابل توجه 1.48 در صدر جدول است و 18 گلی که به ثمر رسانده حاشیه خوبی برای دقت دیتای مورد استفاده به دست میدهد.
جمعبندی
شاخص تمامکنندگی علیرغم اینکه اطلاعات خوبی درباره یکی از مهمترین و تعیینکنندهترین ویژگیهای مهاجمان در اختیار ما میگذارد، اما نمیتواند تنها معیار تصمیمگیری درباره عملکرد یک مهاجم باشد. ویژگیهای دیگری نیز وجود دارند که اندازهگیری عددی برخی از آنها شاید از موقعیت گل بسیار دشوارتر باشد. مانند قدرت مهاجم در پرس کردن، عقب کشیدن در فضای بین خطوط، فضاسازی، فرار کاذب و… داده بسیار مهم است اما در استفاده از آن باید احتیاط کرد و مهمتر از همه درک خوبی برای تفسیر آن داشت. برای مثال در نمودار زیر مشاهده میکنید که میسن گرینوود چگونه در قیاس با تمام دادههای تمام لیگها، عددی ناموزون است. بنابراین در تفسیر شاخص او باید با احتیاط بیشتری عمل کرد و همانطور که اشاره شد، باید زمان بیشتری منتظر بود تا داده منطقیتری به دست بیاید.
نکته دیگر که در مقایسه لیگها جالب توجه است این است که مهاجمان در دو لیگ ایتالیا و انگلیس نسبت به هم فاصله کمتری در قدرت تمام کنندگی دارند. اگر به روند کاهش قدرت تمامکنندگی در میان مهاجمان هر لیگ نگاه کنید، میبینید که کاهش این شاخص در لیگ ایتالیا و انگلیس تدریجی است -مجددا به جز گرینوود که داده غیر طبیعی به حساب میآید- اما در لیگ فرانسه، اسپانیا و آلمان این کاهش قدرت شیب شدیدتری دارد که نشانگرِ تفاوتِ فاحشتر میان مهاجمینِ تراز اولِ این لیگها است.
با ورود علم داده به فوتبال، نگاه ما به این بازی تغییر کرده است. تحلیل داده چشم مربیان، بازیکنان، و هواداران را به جهانی گشوده است که قبل از آن کمتر شناخته شده بود و زوایایی از فوتبال را به ما نشان میدهد که قبلا درباره آن کم میدانستیم. چگونگی استفاده از این دادهها و تحلیلهای آماری یکی از فاکتورهایی است که تفاوت را در سطح کلان رقم میزند. مسلما نقطه تعادلی وجود دارد که بتوان سطح استفاده از داده و آمار را متناسب با فایدهای که میرساند تنظیم کرد.
یک پاسخ
سلام. ممنون از شما. مقاله جالبی بود. آیا میتوانید در مورد مقدار شاخص موقعیت گل برای انواع مختلف موقعیت گل هم توضیح دهید.
سوال دیگر این است که آیا همه موقعیتهای ضربه سر عدد شاخص یکسانی دارند یا اینکه گروه آنالیز اپتا مورد به مورد موقعیتها را بررسی میکند و شاخص را مشخص میکند؟