هانس-دیتر فلیک در ابتدای فصل 20-2019 به عنوان دستیار نیکو کواچ وارد بایرن مونیخ شد و پس از اخراج سرمربی کروات در ماه نوامبر سال 2019، به عنوان سرمربی موقت تیم آغاز به کار کرد. فلیک توانست از 21 بازی، 18 برد به دست بیاورد و به این ترتیب کمی بیش از چهار ماه طول کشید تا باشگاه با عقد قراردادی طولانی مدت تا ژوئن 2023، او را به عنوان سرمربی خود به خدمت بگیرد.
فلیک در دههی 1980 میلادی به مدت پنج سال بازیکن میانی بایرن بود و در کنار لوتار ماتئوس و دیگر همتیمیهایش موفق شد چهار قهرمانی بوندسلیگا و یک قهرمانی جام حذفی آلمان را در کارنامهاش ثبت کند. او در سالهای بین 2006 تا 2014 به عنوان دستیار یواخیم لو روی نیمکت تیم ملی آلمان نشست و آشنایی او با بعضی از بازیکنان باتجربهی بایرن در حال حاضر مرهون همان دوره است. کارل هاینس رومنیگه، مدیر ارشد اجرایی بایرن مونیخ، بعد از امضای قرارداد با فلیک گفت: ” عملکرد هانسی فلیک برای باشگاه بسیار راضیکننده است. نتایج اخیر نمایانگر بازی هیجانانگیز و پیشرفتی است که با حضور او در تیم ایجاد شده.“
سبک بازی
فلیک ترکیب تیم بایرن مونیخ را، که در زمان نیکو کواچ در بیشتر موارد با آرایش 3-3-4 و 1-3-2-4 بازی میکرد، به سیستم ثابت 1-3-2-4 تغییر داد. این تیم در فاز هجومی به صورت نامتقارن عمل کرده و اغلب هفت بازیکن در جلوی مدافعین بازیساز تیم در حمله مشارکت دارند. داوید آلابا و آلفونسو دیویس در مرکز و سمت چپ خط دفاع، در این فصل مصدومیتهایی داشتهاند؛ اما با قرار گرفتن همزمان دیویس و بنجامین پاوارد در سمت چپ و راست خط دفاع، این دو بازیکن به مدافعین هجومی تیم بایرن مونیخ تبدیل میشوند. فلیک در بعضی موارد نیز جاشوا کیمیش را در کنار پاوارد، آلابا و دیویس در خط دفاع به بازی میگیرد، دقیقا چهار بازیکنی که شاید بهترین عملکرد را در پست دفاع کنار داشته باشند.
به دلیل علاقهی کیمیش به عقبنشینی و اضافه شدن به مرکز خط دفاع برای ایجاد برتری عددی در هنگام بازیسازی، او و تیاگو آلکانتارا اغلب به عنوان هافبک وسط در تیم هانس فلیک بازی میکنند تا فضای نفوذ از کانالهای کناری برای دو مدافع کناری تیم، پاوارد و دیویس، فراهم شود. با عقب کشیدن کیمیش، تیاگو به عنوان تنها هافبک بازیساز و رابط بین خط دفاع و چهار بازیکن هجومی عمل میکند. توانایی بالای تیاگو در دریافت و پیش بردن توپ حتی در شرایط تحت فشار، تضمینکنندهی برتری بایرن مونیخ در یکسوم هجومی زمین است.
با بالا کشیدن پاوارد و دیویس تا میانههای زمین و قرارگرفتن توماس مولر در کنار لواندوفسکی در خط حمله، ترکیب تیم به 2-4-1-3 تغییر میکند تا برتری عددی در بالای زمین ایجاد شود (تصویر زیر). حرکتهای کناریای که برای تامین عرض بازی صورت میگیرد نیز مکمل بازی ماهرانهی مدافعین وسط بایرن، ژروم بواتنگ و داوید آلابا، در ارسال پاسهای بلند و دقیق – که میتوان گفت در میان بازیکنان این پست بیهمتا است – میشود.
بهکارگیری سرژ گنبری در پست فوروارد چپ بازی به بازی بیشتر شده است. این بازیکن درک قابل قبولی از آلفونسو دیویس در کانال کناری زمین دارد و با وجود اینکه – مانند کینگزلی کومان در سمت راست خط حمله – راست پا است، مولدتر از کومان ظاهر شده و تمایل بیشتری به انجام حرکات برشی به درون محوطهی جریمه از جناح چپ و روانه کردن شوت به سمت دروازهی حریف دارد.
خیلی وقت است که روبرت لواندوفسکی به عنوان گلزنی قهار شناخته میشود. از زمانی که هانس فلیک پست آلفونسو دیویس را به دفاع چپ تغییر داده، لواندوفسکی آزادی بیشتری برای ورود به نیمفضای سمت چپ میدان پیدا کرده که این موضوع به افزایش توانایی مانور او در مرکز زمین و تفوق بر مدافعان میانی تیم حریف منجر شده است. هنگامی که توپ زیر پای دیویسِ کانادایی است، یکی از مدافعین وسط حریف به سمت لواندوفسکی رفته و از موقعیت خود خارج میشود. سپس، لواندوفسکی گاهی به عنوان مکمل برای حرکات همتیمیهایش در مرکز زمین عمل میکند، و گاهی نیز به سمت دروازه چرخیده و به محوطهی جریمه وارد میشود.
با ماندن سرژ گنبری در کانال کناری، دیویس به داخل زمین متمایل شده و باعث خطرناکتر شدن لواندوفسکی میشود (تصویر زیر). در این تاکتیک، حرکت رو به عقب لواندوفسکی برای دریافت توپ فرصت را برای دادن پاس به پشت خط دفاع به گنبری یا کومان فراهم میکند.
اثرگذاری توماس مولر قدرت هجومی تیم بایرن مونیخ را افزایش داده است. سعی نیکو کواچ در بازی دادن به فیلیپه کوتینیو اغلب به قیمت کمرنگ شدن حضور بازیکن آلمانی تمام میشد، اما با آمدن هانسی فلیک، مولر به عنوان بازیکن شماره 10 جای خود را در ترکیب اصلی تیم پیدا کرده است. بازی در این موقعیت، او را قادر به حمایت از لواندوفسکی در نواحی مرکزی زمین میکند.
مولر با متمایل شدن به سمت راست میدان، به همراه فوروارد و دفاع کناری (معمولا بنجامین پاوارد) یک مثلث هجومی مثل تصویر زیر تشکیل میدهد. از آنجایی که بازی پاوارد، برخلاف دیویس، بیشتر مبتنی بر پاسکاری است تا حمل توپ، جابهجاییهای مولر فضای لازم را برای تصاحب توپ توسط فوروارد کناری که به نواحی داخلی زمین یا به عمق زمین حریف در پشت خط دفاع نفوذ کرده، فراهم میکند. همچنین، کومان نیز با تواناییهای مشابه پاوارد در حمل توپ انتخاب خوبی برای ایفای مسئولیت در این تاکتیک است. تمایل گنبری برای برش از سمت چپِ پاوارد و مولر به این معنی است که موفقیت بایرن مونیخ در نفوذ به داخل محوطهی جریمه از جناح راست بیشتر از جناح چپ است. با این نفوذها توپ به لواندوفسکی میرسد و او نیز اغلب با جا گذاشتن مدافع مستقیمش، حمله را ادامه میدهد.
پرس و دفاع
موفقیت تاکتیک پرسینگ تیم فلیک بیشتر مرهون موج دوم آن است (تصویر زیر). سه مهاجم این تیم در آرایش 1-3-2-4 با تامین عرض بازی سعی در جلوگیری از پیشروی تیم مقابل دارند؛ بازیکنان کناری خط دفاع و هافبکهای بازیساز نیز با حفظ موقعیت خود در کانالهای کناری یا نیمفضاها (کانالهای داخلی) مانع تعویض منطقهی بازیِ تیم حریف میشوند. به این ترتیب، سه بازیکن جلوی زمین که پشت توپ قرار دارند با نزدیک شدن به توپ گزینههای تیم مقابل را به حداقل میرسانند و همین عامل باعث توپگیریهای فراوان بایرن مونیخ در یکسوم میانی زمین است.
در آرایش دفاعی نیز ترجیح فلیک استفاده از خط دفاعی جلوکشیده است؛ به ترتیبی که دو هافبک بازیساز و مدافعان کناری بتوانند با اختیار موقعیت مناسب هنگام رفتن توپ به میانهی زمین، به پرس کردن توپ بپردازند و در مقابلِ تعویض جریان بازی توسط تیم حریف نیز گوش به زنگ باشند. قبل از شروع شدن موج دوم پرس، دفاع تیم بایرن که پیرامون حرکات چهار بازیکن ذکر شده (دو هافبک بازیساز و دو مدافع کناری) شکل میگیرد برای پس گرفتن موقعیت، پرانرژی و مطمئن ظاهر میشود.
ضعف بواتنگ و آلابا در نبردهای هوایی باعث روی آوردن تیمهای مقابل به ارسال پاسهای مستقیم به سمت مهاجمینشان میشود. حریفان بایرن معمولا در فاز اول حمله موفق عمل میکنند، اما پوشش دو هافبک وسط بازیساز تیم – کیمیش و تیاگو که درک دفاعی بالایی نیز دارند – باعث شکست آنها در فاز دوم میشود.
آرایش هجومی بایرن مونیخ این امکان را ایجاد میکند تا هنگام از دست رفتن توپ، شش بازیکن به سرعت توپ را احاطه کرده و بعد از بازپسگیری موقعیت به فاز ضدحمله بروند. دوندگی پاوارد و دیویس در هنگام انتقال به فاز دفاعی یک برتری دیگر نیز برای تیم دارد و آن توانایی این دو بازیکن در بازگشت به دفاع هنگام رسیدن توپهای بلند به خط دفاعی بایرن است؛ البته اگر نویر با جلو کشیدنهای موفقش تا آن موقع توپ را دور نکرده باشد.