وبسایت totalfootballanalysis
ژوئن ۲۰۲۰
مقالهی حاضر، چهارمین و آخرین مقاله از چهار مقالهی بررسی نکات تاکتیکیِ مهم و قابل توجه در بازیهای باقیمانده از لیگ برتر انگلیس است (قسمت اول را در اینجا، قسمت دوم را در اینجا و قسمت سوم را در اینجا بخوانید). هدف اصلی این مقاله، آنالیز مختصر شکل بازی تیمها است و با بررسی نقاط قوت و ضعف هر تیم، مواردی را که در مسابقات باقیمانده باید روی آنها تمرکز شود، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در مقالهی چهارم به آنالیز تاکتیکهای مورد استفادهی تیمهای چلسی، برنلی، برایتون، کریستال پالاس و بورنموث پرداخته میشود.
نکته: آمار و اعداد ذکر شده مربوط به بازی تیمها تا قبل از شروع مجدد مسابقات در هفدهم ژوئن است.
چلسی
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 55.4 – ردهی سوم
امتیاز و جایگاه کسب شده: ۴۸ – ردهی چهارم
در لیگ برتر این فصل کملطفیهای زیادی در حق چلسی صورت گرفت و کمتر کسی فکر میکرد فرانک لمپارد با وجود مصدومیتها و تغییر تاکتیکهای پیاپی، انعطافپذیری لازم برای وفق پیدا کردن با شرایط را داشته باشد. در بیشتر بازیهای لیگ، آبیهای لندنی با ترکیب 3-3-4 به بازی رفتهاند و در گاهی موارد نیز برای تقویت انسجام دفاعی با خط دفاع سه نفره (مثلا با ترکیب 1-2-4-3) بازی کردهاند.
تیم چلسی به مقدار 7.4 کمتر از امتیازهای پیشبینیشده در این فصل امتیاز کسب کرده و بخشی از این عملکردِ دور از انتظار به دلیل مشکلات دفاعی این تیم است که باعث شده آنها با دریافت 39 گل، 10.5 گل بیشتر از مقدار پیشبینیشده گل خورده داشته باشند. این تیم از نظر مالکیت توپ نیز با 59.2% پشت سر منچستر سیتی و لیورپول در رده سوم تیمهای لیگ ایستاده است. به علاوه، از نظر معیارهای پاسکاری همچون تعداد پاس به یکسوم هجومی، پاسهای عمقی خطر آفرین و پاسهای روبهجلو نیز رتبهی سوم لیگ را کسب کرده است.
در فاز اول حمله، خط دفاع چلسی برای به گردش در آوردن توپ از هم باز میشود و دو مدافع کناری وظیفهی تامین عرض بازی را بر عهده دارند. جورجینیو نیز در موارد لازم برای کمک به دفاع عقب کشیده و بین مدافعان وسط قرار میگیرد. با این وجود، نقطهی قوت تیم چلسی بازیسازی از عقب زمین نبوده است. بازی کردن جورجینیو به عنوان تنها هافبک بازیساز تیم معمولا او را در معرض یارگیری تیم مقابل قرار میدهد و به همین دلیل نفوذ از کنارههای زمین با مدافعان کناری تنها راه پیش بردن توپ به بالای زمین است. تصویر زیر نشاندهندهی میانگین جایگیری بازیکنان تیم چلسی و مسیرهای پاسکاری بینشان در این فصل لیگ برتر انگلیس است. در این تصویر مشاهده میشود که بازیکنان میانی خط دفاع با مدافعان کنار و هافبک بازیساز، بیشتر از هافبکهای هجومی در ارتباط هستند.
بازی تیم چلسی در کنارههای خط دفاع کاملا تهاجمی است و هر دو مدافع این تیم تفکرات هجومی دارند. ریس جیمز که در این فصل با استارتهای خود شناخته میشود، متخصص نفوذ از جناحین است. حرکات کناری او با سرعت و تغییر جهتهای پیاپی، پیشبینی حرکت بعدی او را برای مدافعان حریف سخت میکند. جیمز با متوسط 5.03 نفوذ از جناحین در هر بازی در رتبهی پنجم لیگ از این نظر قرار دارد و با 29.23 درصد موفقیت در انجام این حرکات تقریبا به اندازهی الکساندر-آرنولد (با 29.44 درصد موفقیت) موفق بوده است. ویلیان و کالوم هادسون-اودوی با بازی در پست وینگر راست، موقعیتهای خود را برای ایجاد فضا، با جیمز تعویض میکنند. علاوه بر این، جیمز در حرکات کناریِ متمایل به داخل زمین (deep cross) نیز خوب عمل میکند و به کارگیری او در نیمفضاها نتیجهی رضایتبخشی داشته است.
مارکوس آلونسو با توانایی بالا در تمامکنندگی در جناح چپ پرقدرت ظاهر شده است. این بازیکن سابق رئال مادرید تنها در 858 دقیقه حضورش در ترکیب تیم چلسی در این فصل، چهار گل و سه پاس گل را با شاخص xG (احتمال به گل نشستن شوت) برابر با 1.92 به نام خود ثبت کرده است. او انتخاب بسیار مناسبی برای پست مدافع چپ در ترکیب 1-2-4-3 تیم لمپارد است.
توانایی بالای بازیکنان تیم چلسی همیشه گرهگشا است؛ به عنوان مثال، حضور مهاجم قدبلندی مثل تامی آبراهام با 191 سانتیمتر قد و جنگندگی بالا برای ضربه زدن به توپهای ارسالی از جناحین، باعث قدرتمند شدن حملههای تیم چلسی از کنارهها شده است.
ضربات شروع مجدد یکی دیگر از نقاط قوت تیم چلسی است و این تیم از روی این ضربات هشت گل در این فصل به ثمر رسانده است. چلسی تا اینجای فصل، استراتژیهای مختلفی را با توجه به دفاع تیم مقابل در پیش گرفته است. در این بخش به متداولترین و در عین حال جذابترین روش آنها در استفاده از ضربات ایستگاهی پرداخته میشود.
همانند تیم منچستر سیتی، استفاده از کرنرهای کوتاه، انتخاب پرتکرار تیم چلسی است. در صحنهی مربوط به گل چهارم این تیم در مقابل اورتون (تصویر بعد) ویلیان و یکی دیگر از بازیکنان آبیپوش بر تئو ولکات (شماره 11) مسلط هستند و به این ترتیب در هر حال، یکی از این دو بازیکن برای نفوذ به داخل زمین آزاد میماند. در صحنهای مشابه در بازی مقابل تاتنهام، برتری دو-به-یک چلسی روی کرنر کوتاه به حرکت برشی دیوانهوار ویلیان، هدایت توپ به درون محوطهی جریمه و به گل رسیدن آبیها منجر شد.
به موقعیت آنتونیو رودیگر نیز در هنگام زدن ضربهی کرنر دقت کنید. این دفاع وسط آلمانی با جایگیری در ناحیهی دور از دسترس دروازهبان (far post) میتواند با استفاده از قدرت بدنی بالای خود فضای زیادی در اطرافش ایجاد کند. او به جای استفاده از تکنیک حرکات قوسی، با هُل دادن مدافع مستقیم برای خود فضا ایجاد میکند. پرشهای مناسب این بازیکن در کنار ویژگیهای دیگرش، او را به برگ برندهای برای حمله به دفاع ناحیهای تیم حریف تبدیل کرده است. اگرچه هدف سانتر در صحنهی زیر رودیگر نبود، اولیویه ژیرو به عنوان سلاح مخفی تیم عمل کرد و گل چهارم تیمش را به ثمر رساند.
اما عملکرد دفاعی این تیم هنگام متحمل شدن ضربات کرنر تعریفی نداشته است. شاگردان فرانک لمپارد در این فصل نُه گل از روی ضربات ایستگاهی خوردهاند و عملکردشان فقط از نوریچ سیتی و استون ویلای قعر جدولی بهتر بوده است. به نظر میرسد عامل ضعف این تیم، ساختار دفاعیشان در برابر ضربات شروع مجدد است.
استراتژی کلی تیم چلسی، قرار دادن چهار بازیکن در محوطهی شش قدم و یک بازیکن (ویلیان در تصویر زیر) نزدیک نیمفضاها است. میتوان سیستم دفاع ناحیهای بازیکنان چلسی را هنگام یکی از ضربات کرنر آرسنال در تصویر زیر مشاهده کرد. یارگیری نفر-به-نفر حوالی نقطهی پنالتی نیز بخش دیگری از این استراتژی دفاعی است. باز هم در تصویر زیر، فیکایو توموری (شماره 29) را در تقلا با کالوم چمبرز (شماره 21) مشاهده میکنید.
در هر سیستم دفاع ناحیهای، منطقهای هست که بدون پوشش باقی میماند. در تصویر زیر نیز با وجود اینکه برتری عددی در ناحیه جلوی دروازهبان با تیم چلسی است، به نظر میرسد فشردگی بازیکنان آبیپوش در این ناحیه کافی نبوده و فضاهای زیادی بین چهار بازیکن نشان داده شده به وجود آمده است. این مورد، در کنار عدم جلوگیری از هجوم بازیکنان آرسنال به درون محوطهی جریمه، به نقطه ضعف این تیم تبدیل شده است. به عنوان مثال در تصویر زیر، چمبرز (شماره 21) در حال ورود به همان ناحیه دیده میشود و در حالی که قدرت فیکایو توموری برای تحمیل برتری خود در نبرد هوایی کافی نیست، این بازیکن – در این صحنه – در سد کردن راه چمبرز نیز موفق نبوده و نتوانسته مانع رسیدن توپ به این بازیکن آرسنال شود. میشود این طور نتیجه گرفت که هنگام ضربات کرنر، چلسی در یارگیری بازیکنانی که بدون دور خیز و درجا میپرند موفقتر عمل میکند، اما قافیه را به بازیکنانی که به سرعت به سمت محوطهی جریمه هجوم میآورند میبازد.
مشکل دوم تیم چلسی هنگام دفاع در برابر ضربات کرنر، کند بودن بازیکنان در نشان دادن واکنش به توپهای برگشتی درون محوطهی جریمه است. این کندی واکنش در چندین مورد عامل گل خوردن این تیم از روی ضربهی کرنر بوده است. در صحنهی بالا، در حالیکه پیر-امریک اوبامیانگ (شماره 14) توسط امرسون یارگیری شده، در زدن ضربه به توپ برگشتی موفقتر عمل کرده است.
چلسی برای کسب سهمیهی لیگ قهرمانان اروپا در فصل بعد کار سختی در پیش دارد. با اینکه این شاگردان لمپارد، تیمهای کمی را در پشت سر خود در رقابت برای سهمیهی یو سی ال میبینند، به نظر میرسد باید در تمام بازیهای باقیمانده از لیگ تمام توان خود را به کار بگیرند.
بازیهای پیشِ رو: استون ویلا (مهمان)، منچستر سیتی (خانگی)، وستهام (مهمان)، واتفورد (خانگی)، کریستال پالاس (مهمان)، شفیلد یونایتد (مهمان)، نوریچ سیتی (خانگی)، لیورپول (مهمان)، ولورهمپتون (خانگی)
نکات قابل رصد: عملکرد در شروعهای مجدد؛ سقف پیشرفت فیکایو توموری؛ تنوع تاکتیکهای بازیسازی.
برنلی
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 38.6 – ردهی دهم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 39 – ردهی دهم
برنلی در این فصل نیز، همانند قبل، عملکرد پایداری داشته و به احتمال خیلی زیاد در فصل آینده نیز در لیگ برتر انگلیس ماندگار خواهد بود. بازی با سیستم 2-4-4 در 87.5 درصد بازیهای این فصل و استفاده از دو مهاجم نوک قوی به عنوان بازیکن هدف، برنلی را به یکی از سنتیترین تیمهای لیگ تبدیل کرده است.
این تیم با متوسط 40.2 درصد مالکیت توپ و 286.4 پاس در هر بازی، در ردهی یکی مانده به آخر از نظر این دو معیار قرار دارد. این آمار همچنین نمایانگر عدم علاقهی این تیم به پاسکاری بیش از حد و تمایلش به بازی مستقیم است. جای تعجب دارد که تیم شان دایچ از نظر تعداد دریبل (نوزدهم)، لمس توپ در محوطهی جریمه (نوزدهم)، پاس رو به جلو (نوزدهم)، پاس کوتاه به داخل محوطهی جریمه (deep completion) (نوزدهم)، نبردهای یک-به-یک در دفاع (هجدهم) و نبردهای یک-به-یک در حمله (بیستم) نیز ضعیف ظاهر شده است.
تیم برنلی در نبردهای هوایی عملکرد قابل توجهی دارد و با متوسط 46.39 در هر بازی، بیش از هر تیم دیگری در لیگ در درگیریهای هوایی شرکت داشته است. پس واضح است که نبرد هوایی یکی از ویژگیهای کلیدی تیم دایچ است. همچنین این تیم با 22.01 متر دارای بیشترین طول متوسط پاس در لیگ بوده و در هر بازی به طور متوسط 14.35 بار از کنارهها به دروازهی حریف نزدیک شده است که با توجه به موقعیتهای حملهشان، خوب ارزیابی میشود.
با قرارگیری کریس وود و جِی رودریگز در خط حمله دو نفرهی این تیم، این دو بازیکن تقریبا در تمام بازیهای این لیگ به عنوان بازیکن هدف در بین مدافعان حریف قرار گرفته و همیشه مترصد استفاده از توپهای ارسالی از جناحین – بدون توجه به موقعیت توپ – بودهاند. با رفتن مدافع کناری تیم حریف به سمت بازیکن صاحب توپ در کنار زمین، تاثیر این روش بیشتر احساس میشود. در صحنهی نشان داده شده در تصویر زیر که به گل کریس وود منجر شده است، بن چیلول برای پوشش دوایت مکنیل به سمت او رفته و متعاقبا، وود و رودریگز به حفرهی ایجاد شده بین سه مدافع باقیمانده میروند و باعث سردرگمی آنها در یارگیری میشوند.
قدرت بدنی بالای بازیکنان برنلی، آنها را روی ضربات کاشته خطرناک کرده است و با به ثمر رساندن هشت گل از روی این ضربات، آماری بالاتر از متوسط لیگ – که برابر با 6.5 است – به نام خود ثبت کردهاند. در این بخش به الگویی که این تیم به تازگی در این فصل به صورت ثابت از آن استفاده میکند پرداخته خواهد شد. هدف آنها در استفاده از این تاکتیک حمله به فضای دور از دسترس دروازهبان (far post) است. به این صورت که بن می با سرعت و زیرکی در ظرف چند ثانیه مدافع مستقیمش را جا گذاشته و به فضای کور پشت سر او میرود. در همین حین، وود یا رودریگز با ماندن در نزدیکی دروازهبان منتظر میمانند تا به محض بر هم خوردن تمرکز او بتوانند به هر نقطه از محوطهی شش قدم برای دریافت توپ حرکت کنند.
در صحنهی نشان داده شده در تصویر زیر، تحرکات کریس وود نیز نشان داده شده است. این بازیکن نیوزیلندیِ 191 سانتیمتری با قدرت بدنی بالایی که دارد، هراسی از درگیری مستقیم با مدافعان حریف نداشته و به عنوان هدفی دیگر برای ضربات ایستگاهی، درون محوطهی شش قدم و در ناحیهی دور از دسترس دروازهبان حضور دارد. در صحنهی زیر، توپ به ناحیهای که وود در آن حضور دارد ارسال شده و او نیز با بهرهگیری از برتری هواییای که بحثِ آن شد، توپ را به گل تبدیل کرده است.
تیم برنلی، بر خلاف تصور، در هنگام دفاع عقب ننشسته و منتظر رسیدن بازیکنان حریف نمیماند. در مقابل، آنها از بالای زمین شروع به پرس کردن میکنند و این شیوه را حتی در مقابل تیمهای پرقدرتی همچون منچستر یونایتد و آرسنال نیز پیاده کردهاند. مقدار شاخص موفقیت پرسینگ PPDA آنها تقریبا حول و حوش میانگین و برابر با 10.73 است، و با متوسط 45.46 قطع توپ در هر بازی، در رتبهی ششم لیگ از این نظر ایستادهاند.
پرس تیم برنلی، کل خط هافبک و حملهی تیم را درگیر میکند؛ به بیان دیگر، در هنگام پرس حداقل شش بازیکن برنلی در یکسوم زمین حریف حضور دارند. به این ترتیب، در بیشتر بازیهای این فصل، خیال آنها از برقراری برابری عددی بین آنها و بازیکنان حریف راحت بوده است و با هوشمندی مهاجمان این تیم در انجام حرکات قوسی، این برابری عددی به برگ برندهی تیم تبدیل شده است. در موقعیت شش در برابر شش، این حرکات قوسی به کنار گذاشته شدن یک بازیکن حریف منجر شده و برتری را برای تیم برنلی به همراه دارد.
در بازی برابر آرسنال، که صحنهای از آن در تصویر زیر نشان داده شده است، بازیکنان برنلی با پیش گرفتن یارگیری نفر-به-نفر هنگام پرسینگ باعث فوت وقت در بازیسازی تیم حریف برای پیدا کردن بازیکن آزاد شدهاند. به این ترتیب، برتری هفت-به-شش تیم آرسنال در این صحنه با پوشش همزمان دروازهبان و داوید لوئیز توسط رودریگز ضایع شده است. در این صحنه، بازیکنان آرسنال با زدن به زیر توپ، بازی را به سمت زمین برنلی بردند و این باعث خوشحالی شان دایچ بود، چرا که میدانست با قدرت بالای مدافعین وسط این تیم در نبردهای هوایی، برتری هوایی خط دفاع تیمش در بیشتر موارد تضمینی است. در این زمینه، جیمز تارکوفسکی با 71.01 درصد برتری در تقابلهای هوایی، در ردهی پنجم لیگ قرار دارد.
میتوان انتقال به فاز دفاعی را به عنوان یکی از نقاط ضعف تیم برنلی برشمرد. آنها با دریافت 10 گل از روی ضدحملات، بدترین آمار را تا این مرحله از لیگ به نام خود ثبت کردهاند. تعداد زیادی از این گلها به دلیل از درست رفتن مالکیت توپ ناشی از اشتباهات بازیکنان در مرکز زمین و عدم توانایی تیم در حفظ فشردگی دفاعی به ثمر رسیدهاند.
حضور تنها دو هافبک، برطرفکنندهی نیاز تیم به پوشش نواحی میانی زمین نیست و در بعضی موارد که این بازیکنان موفق به بازپسگیری توپ نمیشوند، مرکز زمین یا فضای پشت سرشان خالی میماند که فرصت را برای تیم مقابل مهیا میکند. به عنوان مثال، در صحنهی نشان داده شده در تصویر زیر، حرکت اشلی وستوود و جک کورک به کنارهها برای پس گرفتن یا قطع توپ در عین داشتن برتری عددی سه-به-دو، بی نتیجه است. بازیکنان استون ویلا توانستند با فرستادن توپ به میانهی میدان و استفاده از فضاهای ایجاد شده در این ناحیه به گل برسند.
تیم برنلی با امتیازاتی که تا حالا جمع کرده، تنها چند امتیاز دیگر نیاز دارد تا حضورش در فصل بعد لیگ برتر انگلیس قطعی شود. به این ترتیب نیاز به نگرانی در مورد سقوط این تیم احساس نمیشود.
بازیهای پیشِ رو: منچستر سیتی (مهمان)، واتفورد (خانگی)، کریستال پالاس (مهمان)، شفیلد یونایتد (خانگی)، وستهام (مهمان)، لیورپول (مهمان)، ولورهمپتون (خانگی)، نوریچ سیتی (مهمان)، برایتون (خانگی)
نکات قابل رصد: تاکتیکهای استفاده شده در ضربات شروع مجدد؛ دوایت مکنیل؛ آیا جِی رودریگز موفق به حفظ فُرم خود میشود؟
برایتون
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 37.7 – ردهی یازدهم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 29 – ردهی پانزدهم
با اینکه تیم برایتون موفق شد فصل قبل را بدون مشکل سپری کند، مسئولان این تیم تصمیم به اخراج کریس هیوتون گرفتند و سکان هدایت تیم را به گراهام پاتر، که دوران موفقی را در سوانزی در فصل 19-2018 سپری کرده بود، سپردند. تفکرات پاتر پیرامون بازیسازی از عقب زمین شکل گرفته و او سعی کرده این نوع بازی را ملکهی ذهن بازیکنان کند. در عین حال، موقعیت آنها در جدول ضعیفتر از پیشبینیها است و نزدیکی آنها به ناحیهی سقوط نگرانکننده به نظر میرسد.
پاتر در 25.2 درصد بازیهای این فصل از ترکیب 2-4-4 و در بقیهی بازیها از ترکیبهای 2-4-4، 1-3-2-4 و 1-2-4-3 استفاده کرده است. اما این تغییر دادنهای مکرر ترکیب تیم نیز باعث حل شدن مشکل اصلی برایتون که همان جایگیری بازیکنان در زمین است، نشده است.
تیمهایی که در استفاده از استراتژی بازی موقعیتمحور تبحر دارند، فاصلهی بازیکنان از یکدیگر را حتی هنگام حمله نیز کنترل میکنند تا بتوانند واکنش لازم را هنگام پس گرفتن توپ نشان دهند. ساختار از هم پاشیدهی تیم برایتون در فازهای مختلف مانع اصلی این تیم در به نتیجه رسیدن شیوهی بازیاش است.
تصویر زیر نشاندهندهی میانگین جایگیری بازیکنان تیم برایتون و مسیرهای پاسکاری بینشان در این فصل لیگ برتر انگلیس است. ارتباط بین بازیکنان شرکتکننده در بازیسازی (دروازهبان، چهار بازیکن خط دفاع و هافبکهای میانی) و همچنین ارتباط نداشتن هافبکهای وسط با وینگرها و بازیکنان نوک حمله، در تصویر زیر مشهود است. به این ترتیب به نظر میرسد تنها راه پیش بردن توپ، استفاده از کانالهای کناری است.
موقعیت قرارگیری آرون موی درون زمین به گونهای است که تصور میشود او در پست هافبک هجومی بازی میکند. در ترکیب 1-3-2-4 تیم برایتون، ارتباط بین سه هافبک تیم بسیار کمرنگ است. نقشهی حرارتی آرون موی در فصل 20-2019 در تصویر زیر نشان داده شده است. او به جای حرکت به درون زمین یا به ناحیه 14، با حرکت در طول کانال کناری زمین با مدافع کناری همکاری میکند، یا حرکات پوششی خود را پی میگیرد.
به این ترتیب شرایط عجیبی به وجود میآید. در تصویر زیر جایگیری بازیکنان میانی و فاصلهی بین آنها نشان داده شده است و همانطور که مشاهده میشود، موی برای برقراری برابری عددی به کنار زمین رفته است. جایگیری هافبکهای میانی در گاهی موارد محافظهکارانه است و به ندرت پیش میآید که در حرکات پوششی مشارکت کنند. ارتباط ضعیف بین سه بازیکن میان زمین باعث میشد آنها یکدیگر را پیدا نکنند. این موضوع در انتقال به فاز دفاع برای تیک گران تمام میشود چرا که تیم مقابل با جا گذاشتن دو بازیکن میتواند تا خط دفاع جلو بیاید.
همانطور که در تصویر زیر مشخص شده است، شش بازیکن ولورهمپتون مرکز زمین را اشغال کردهاند و هیچکدام از بازیکنان برایتون برای استفاده از فضای میان زمین در آن ناحیه حضور ندارند. در نتیجه، بازیکنان برایتون به جای تلاش برای وارد شدن به تجمع گرگها، سعی میکنند آنها را دور بزنند و در نهایت موفق به عبور دادن توپ از کانالهای کناری به میان زمین نمیشوند. این تیم استراتژی مشخصی برای نفوذ از کنارهها ندارد، و اگر ساختار مشخصی میداشت، میشد از مسائل عنوان شده چشمپوشی کرد؛ اما در شرایط فعلی، این نقصهای ساختاری باعث عملکرد ضعیف تیم هستند.
مسائل بیان شده روی دفاع تیم نیز اثر سوء دارد. فاصلهی زیاد بازیکنان تیم برایتون در هنگام حمله باعث میشود آنها به زمان بیشتری برای کم کردن فاصله و انجام وظایف دفاعی نیاز داشته باشند. علاوه بر این، توانایی پایین فردی مدافعان در قطع توپ و نبردهای تن-به-تن هنگام مواجهه با برتری عددی تیم حریف، عامل توجیهکنندهی تعدادی از گلهای تیم است.
در صحنهی نشان داده شده در تصویر زیر، بازیکن استون ویلا با ارسال بلند توپ به همتیمیاش در خط دفاع هافبک تیم برایتون را از جریان بازی خارج میکند. زاویهی بدنی نامناسب مدافعان نیز امکان تغییر جهت سریع را به آنها نمیدهد. در همین صحنه، تیم استون ویلا با قرار دادن دو بازیکن نفوذی در میان سه مدافع تیم برایتون، به راحتی از فضای بین مدافعان استفاده میکند.
نکتهی دیگر قابل اشاره روی این صحنه، فشار کم بازیکنان در هنگام درگیری است. مشکل این تیم مشخصا نداشتن تاکتیک مشخص برای پرس واکنشی و فشار کم هنگام درگیری بر سر توپ است. شدت پایین درگیریِ نزدیکترین بازیکن به توپ در صحنهی بالا، فضای لازم برای تصمیمگیری در ارسال پاس به بازیکن استون ویلا داده شده است.
برایتون با سه تیم پایینتر از خود دو امتیاز فاصله دارد و نمیتوان به آیندهشان در لیگ بدبینانه نگاه کرد؛ با وجود این، باید در بازیهای باقیمانده برای ماندن در لیگ تلاش کند. البته که مشکلات پایهای تیم باید برطرف شوند، اما اولویت اول برای تیم پاتر کسب امتیاز در بازیهای مهم پیشِ روی خود در لیگ است.
بازیهای پیشِ رو: آرسنال (خانگی)، لستر سیتی (مهمان)، منچستر یونایتد (خانگی)، نوریچ سیتی (مهمان)، لیورپول (خانگی)، منچستر سیتی (خانگی)، ساوثهمپتون (مهمان)، نیوکاسل یونایتد (خانگی)، برنلی (مهمان)
نکات قابل رصد: بهبود/عدم بهبود تیم در استفاده از بازی موقعیتمحور؛ آیا پاتر موفق میشود با تغییر تاکتیک در نبرد پایین جدول بر سر ماندن در لیگ پیروز شود؟
کریستال پالاس
امتیاز و جایگاه تخمینزده شده: 31.9 – ردهی پانزدهم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 39 – ردهی یازدهم
این فصل برای کریستال پالاس که تا اینجا با کسب 39 امتیاز، فراتر از انتظار ظاهر شده و در نبرد انتهای جدول برای ماندن در لیگ نیز نیست، فصل نسبتا خوبی محسوب میشود. تیم روی هاجسون در بیشتر مسابقات با ترکیب 3-3-4 و 1-5-4 به میدان رفته است.
آمار هجومی تیم کریستال پالاس به هیچ عنوان جالب توجه نیست. این تیم با متوسط 8.58 شوت به سمت دروازه در هر بازی، در ردهی یکی مانده به آخر (نوزدهم) از این نظر قرار گرفته است و عملکردش در معیارهای هجومی دیگر نیز به این قرار است: پاسهای رو به جلو در هر بازی (هجدهم)، پاس در عمق در هر بازی (هفدهم)، نفوذ از جناحین (نوزدهم) و تعداد لمس توپ در محوطهی جریمه (پانزدهم).
در مقابل، تیمِ هاجسون از نظر تعداد دریبل در هر بازی و تقابلهای تن-به-تن هجومی در هر بازی به ترتیب در ردههای ششم و اول در بین تیمهای لیگ برتر انگلیس قرار گرفته است. این دو آمار بر سبک بازی کریستال پالاس در تکیه بر توان فردی بازیکنان و بازی مستقیم در فاز هجومی دلالت دارد.
قدرت بالای کریستین بنتکه در نبردهای هوایی باعث رسیدن تیمش به آمار 73 دوئل هجومی در هر بازی شده است. ابن بازیکن بلژیکی در هر بازی به طور متوسط در 16.67 درگیری هوایی با 51.58 درصد موفقیت شرکت داشته که او را از نظر تعداد نبردهای هوایی در ردهی دوم لیگ پشت سر تروی دینی (بازیکن واتفورد)، و از نظر موفقیتشان در ردهی اول لیگ قرار میدهد. به این ترتیب، وینگرهای تیم برای استفاده از توپهای برگشتی در نزدیکی بنتکه حرکت میکنند. مثالی از این موضوع در تصویر زیر نشان داده شده است. در این صحنه، موقعیت جوردن آیو و ویلفرد زاها را برای دریافت توپ مشاهده میکنید.
در این قسمت به بازیکن کلیدی تیم، ویلفرد زاها، میپردازیم. استعداد، سرعت و تکنیک بالای این بازیکن اهل ساحل عاج، مدافعان حریف را در مهار او ناکام میگذارد. زاها با متوسط 11.6 دریبل در هر بازی و درصد موفقیت 53.8، در ردهی دوم دریبلزنترین بازیکنان لیگ قرار دارد، و با ثبت متوسط 4.54 حرکت رو به جلو در هر بازی، مقام دوم لیگ را در این معیار به دست آورده است.
همانطور که در نقشهی حرارتی ویلفرد زاها در تصویر زیر دیده میشود، او به بازی در کنارهی زمین تمایل دارد. دلیل اصلی بازی گرفتن از زاها در این ناحیه نیز علاوه بر تامین عرض بازیِ تیم در هنگام حمله، ایجاد کردن فضا برای جلو کشیدن دفاع راست تیم حریف و استفاده از او در از پیش برداشتن بازیکنان در تقابلهای یک-به-یک است. زاها در این موقعیتها توقفناپذیر است.
تیم کریستال پالاس با 24 گل، کمترین آمار گل زده در لیگ را دارد و شاید دوام آوردن تیم تا اینجای فصل کمی عجیب به نظر برسد. علت این موضوع را باید در دفاع منسجم این تیم جستوجو کرد. تیم پالاس در بازیهای این فصل، تنها یک گل بیشتر از منچستر سیتی خورده و با دریافت 32 گل در ردهی پنجم تیمها از نظر گل خورده قرار گرفته است.
این تیم از نظر موفقیت پرسینگ با PPDA برابر با 11.29 در ردهی یازدهم لیگ ایستاده است. این آمار نشان میدهد تیم کریستال پالاس به تاکتیک پرس پرفشار علاقهای نداشته و در عوض با انجام دفاع از میانهی زمین سعی در جلوگیری از حملات تیمهای مقابل دارد. عقابها با استفاده از این تاکتیک دفاعی توانستند در بازی خود برابر تیم منچستر سیتی در ماه ژانویه این تیم را در ورزشگاه اتحاد بسیار به مشکل بیندازند.
در صحنهی نشان داده شده در تصویر زیر، آرایش 1-5-4 بازیکنان برای دفاع از میانهی زمین مشخص شده است. بالا ماندن ویلفرد زاها برای استفاده از سرعت و توانایی دریبل زدن بالای خود در ضدحملات، باعث میشود دفاع این تیم در این روش به صورت نامتقارن شکل بگیرد.
با این وجود، معیار xGA (احتمال گل شدن ضربات دریافتی) این تیم برابر با 42.7، یعنی 10.7 بیشتر از گلهای دریافتیشان محاسبه شده که نشان میدهد ایرادهایی به تاکتیک دفاعی این تیم وارد است. در ادامه به این نقائص پرداخته خواهد شد.
اولین مورد، ماندن مهاجم تیم در بالای زمین برای ایفای نقش بازیکن هدف در انتقال به فاز هجومی هنگام ضدحملات، و متعاقبا شرکت نکردن این بازیکن در دفاع است. به این ترتیب، فشار کافی روی توپ اعمال نشده و همین مورد فرصت کافی را برای بازیکنان تیم مقابل فراهم میکند تا علیرغم فشردگی بازیکنان، بدون مزاحم در طول زمین پاسکاری و به تجمع دفاعی نفوذ کنند.
دومین مورد، خارج شدن بازیکنان از موقعیتهای خود برای پوشش فضای بین خطوط دفاع و هافبک است. به این ترتیب، آرایش دفاع بلااستثناء به هم خورده و فرصت ارسال پاس عمقی به فضای ایجاد شده در پشت مدافع به بازیکنان حریف داده میشود. در تصویر قبل، ناتان ردموند (شماره 22) با دویدن به فضای پشت سر جیمز تامکینز که با ترک پست و رفتن او به سمت مایکل اوبافمی (شماره 20) ایجاد شده، موفق میشود پاس رو به جلوی همتیمیاش را دریافت کند.
دفاع در کنارههای زمین را میتوان به عنوان مشکل دیگر تیم کریستال پالاس برشمرد. عملکرد محافظهکارانهی مدافعان کناری با پرهیز از درگیری با بازیکنان حریف و متعاقبا اختیار کردن زاویهی بدنی نامناسب هنگام دفاع، عامل موفقیت تیمهای مقابل روی چندین نفوذ از کنارههای زمین بوده است.
در صحنهی نشان داده شده در شکل زیر، زاویهی قرارگیری جوئل وارد، به یوری تیلمانزِ راست پا اجازه میدهد توپ را با پای تخصصی خود ارسال کند؛ در صورتی که وارد باید بازیکن بلژیکی تیم لستر را مجبور به ارسال توپ با پای غیر تخصصیاش میکرد. به این ترتیب، دسترسی تیم لستر به نیمفضاها به سادگی برقرار شد.
کریستال پالاس هم مثل برنلی موقعیت نسبتا مناسبی در جدول داشته و برای کسب اطمینان از حضور در فصل بعد لیگ جزیره تنها به چند امتیاز دیگر نیاز دارد. یکی از بازیکنانی که باید در بازیهای ادامهی فصل به او توجه شود، ویلفرد زاها است که با 27 سال سن، احتمالا به دنبال حضور در تیم بزرگتری است. این بازیکن اهل ساحل عاج میتواند با تحت تاثیر قرار دادن مربیان تیمهای دیگر، مشتریان بیشتری در فصل نقل و انتقالات برای خود دست و پا کند.
بازیهای پیشِ رو: بورنموث (مهمان)، لیورپول (مهمان)، برنلی (خانگی)، لستر سیتی (مهمان)، چلسی (خانگی)، استون ویلا (مهمان)، منچستر یونایتد (خانگی)، ولورهمپتون (مهمان)، تاتنهام (خانگی)
نکات قابل رصد: پیشرفت ویلفرد زاها؛ سبک بازی مستقیم این تیم؛ تاکتیک دفاعی.
بورنموث
امتیاز و جایگاه تخمینزده شده: 26.4 – ردهی نوزدهم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 27 – ردهی هجدهم
بورنموث نتوانسته در این فصل موفقیت فصلهای پیشینش را تکرار کند و با کسب 27 امتیاز از 29 بازی فصل در میان سه تیم آخر جدول، مشقت زیادی را در نبرد بر سر ماندن در لیگ برتر انگلیس تحمل میکند. این تیم با ثبت شاخصهای xGA و xG به ترتیب برابر با 53.4 و 31.2، در فازهای دفاعی و هجومی مشکلات عدیدهای دارد.
ادی هاو تیمش را گاهی با ترکیبهای 1-3-2-4 و 1-4-1-4 و در بیشتر موارد نیز با ترکیب 2-4-4 به زمین فرستاده است. میانگین جایگیری بازیکنان تیم بورنموث و مسیرهای پاسکاری بینشان در این فصل لیگ برتر انگلیس در تصویر زیر نشان داده شده است.
بعضی از ویژگیهای این تیم در این تصویر قابل مشاهده است. با جلوتر قرار گرفتن مدافع چپ نسبت به مدافع راست تیم، آرایش بورنموث در فاز هجومی به صورت نامتقارن است. همچنین، با بازیِ محافظهکارانهی مدافع میانیِ سمت راست و عدم ارتباطگیریِ او با خط هافبک، وظیفهی برقراری ارتباط خط دفاع با گزینههای هجومی بر عهدهی دفاع وسطِ سمت راست قرار میگیرد. این موضوع با در نظر داشتن توانایی بیشتر ناتان آکه نسبت به استیو کوک در جلو بردن توپ قابل توجیه است.
تیم بورنموث از نظر شاخصهای هجومی عملکرد قابل توجهی نداشته و در هیچکدام از این شاخصها در نیمهی بالای جدول قرار نمیگیرد. این تیم با پایین بودن ضربآهنگ بازی و سرعت پایین بازیکنانش، ابزار لازم را برای اجرای تفکرات سرمربی صاحب سبکش در اختیار ندارد.
شکل بازیسازی بورنموث در تصویر زیر نشان داده شده است. با رفتن مدافعان کناری تیم به کنار زمین برای تامین عرض بازی هنگام حمله و بازی هافبک بازیساز در جلوی مدافعان میانی، تیم بورنموث در اغلب موارد با آرایش 2-2 مربعی یا 1-2 مثلثی بازیسازی میکند.
با این حال، میتوان به مشکلاتی نیز اشاره کرد. ماندن هافبک بازیساز در عقب زمین خودی، گزینههای تهاجمی تیم بورنموث را در جلوی زمین برای استفاده از فضاهای مرکزی محدود میکند. در صحنهی نشاندادهشده در تصویر زیر، سوال این است که چرا باید یک بازیکن تیم بورنموث در بین شش بازیکن نیوکاسل گیر افتاده باشد، در حالی که یک بازیکن در خط اول دفاع نیوکاسل توانسته چهار بازیکن بازیساز تیم بورنموث را به خود مشغول کند؟
ناکارامدی تیم بورنموث در جریان بازی باعث شده تا تمرکز این تیم معطوف به ضربات کاشته باشد. این استراتژی ادی هاو موفق از کار در آمده و بازیکنانش توانستهاند با 10 گل به ثمر رسانده از روی ضربات کاشته در این فصل، تنها تیمی باشند که در این آمار با تیم لیورپول برابری میکند. فیل بیلینگ 198 سانتیمتری در به دست آمدن این آمار برای تیم بورنموث نقش پررنگی داشته است.
در این بخش تعدادی از تاکتیکهای متداول بورنموث روی ضربات کرنر بررسی خواهد شد. بیلینگ که قدبلندترین بازیکن تیم است، تنها بازیکن هدف سانترها از روی نقطهی کرنر نیست؛ بلکه نقش عمدهی این بازیکن جلب کردن حواس مدافعان حریف و خارج کردن آنها از جریان بازی است. در تصویر زیر بیلینگ در حال جلوگیری از حرکت دو بازیکن تیم برایتون دیده میشود.
ناتان آکه، که حرکتش را از عمق زمین خودی شروع میکند، هدف اصلی در ضربات کرنر است. مشغول شدن حواس مدافعان به فیل بیلینگ، آکه را قادر میکند از چنگ یارگیری مدافعان حریف مستقیمش رها شده و خود را به فضای ایجاد شده در نزدیکی دروازهبان (front post) برساند. در واقع، وظیفهی بیلینگ در هنگام ضربات کرنر، مانع ایجاد کردن بر سر راه مدافعان برای آزاد شدن آکه است. حرکت آکه به سمت ناحیهی نزدیک به دروازهبان در تصویر زیر مشخص است.
مشکل اصلی تیم بورنموث در هنگام دفاع بروز پیدا میکند. در این بخش، ضعف دفاعی تیم در برابر نفوذ از جناحین و توپهای برگشتی درون محوطهی جریمه، به عنوان یکی از نقاط ضعفی که عامل دریافت چندین گل بورنموث در این فصل بوده است، بررسی خواهد شد.
میتوان این نقص را در قالب یک مشکل ساختاری و یک مشکل انفرادی بررسی کرد. از آنجایی که پرسینگ در تیم بورنموث با مدافعانش انجام میشود، موقعیت قرارگیری این بازیکنان با جایجایی بازیکنان حریف تغییر میکند. این تغییرهای پست بازیکنان به ناهماهنگیهایی در محوطهی جریمه، و متعاقبا، ایجاد حفرهی دفاعی هنگام سانتر از جناحین منجر میشود. در تصویر زیر، در حالی که توپ درون محوطهی جریمه است، آکه در بیرون از محوطه قرار دارد. علاوه بر این، خط دفاع تیم بورنموث در آفسایدگیری نیز عملکرد ضعیفی داشته است. این عوامل، در کنار زاویهی بدنی نامناسبِ گاه و بیگاهِ مدافعان که زاویهی دید آنها را به یک جهت محدود میکند، باعث شدهاند تا بورنموث نتواند بازیکنان آزاد حریف را هنگام نفوذ از جناحین یارگیری کند.
در صحنهی نشان داده شده در تصویر زیر، ارسال آلن سن-ماکسیمین به ضربهی سر دِآندره یدلین که بدون یارگیری باقی مانده منجر میشود. دلیل یارگیری نشدن دفاع راست تیم نیوکاسل، ناهماهنگی و از هم پاشیدگی ساختار دفاعی تیم بورنموث بوده است.
همانطور که اشاره شد، تیم بورنموث با مشکلات خود در فازهای دفاع و حمله به موقعیت خطرناکی در جدول رسیده است. رفع کردن تمام نقائص تیم در مدت زمان کوتاه باقیمانده تا پایان فصل غیرممکن است و به همین دلیل، ادی هاو باید به دنبال راهی سادهتر برای پیروز شدن در بازیهای پیشِ رو باشد. با برنامهی بازیهای تیم بورنموث در ادامهی فصل، این تیم به یک معجزه برای باقیماندن در لیگ برتر نیاز دارد.
بازیهای پیشِ رو: کریستال پالاس (خانگی)، ولورهمپتون (مهمان)، نیوکاسل یونایتد (خانگی)، منچستر یونایتد (مهمان)، تاتنهام (خانگی)، لستر سیتی (خانگی)، منچستر سیتی (مهمان)، ساوثهمپتون (خانگی)، اورتون (مهمان)
نکات قابل رصد: پیشرفت در بازیسازی؛ استفاده از ضربات کاشته در حمله.
جمعبندی
در این مقاله تنها به بیان نکات کلی تیمها پرداخته شد. آنالیز دقیق تمام تاکتیکها و ترکیبهای مختلف مورد استفادهی تیمها کاری دشوار است. امیدواریم نکات بیان شده بتواند در تحلیل بازیهای باقیمانده از لیگ برتر در این فصل کمککننده باشد. این آخرین مقاله از مجموعه مقالات آنالیز تاکتیکی تیمهای لیگ برتر انگلیس در فصل 20-2019 بود.