وبسایت totalfootballanalysis
ژوئن ۲۰۲۰
مقالهی حاضر، سومین مقاله از چهار مقالهی بررسی نکات تاکتیکیِ مهم و قابل توجه در بازیهای باقیمانده از لیگ برتر انگلیس است (قسمت اول از این مجموعه را در اینجا و قسمت دوم را در اینجا بخوانید). هدف اصلی این مقاله، آنالیز مختصر شکل بازی تیمها است و با بررسی نقاط قوت و ضعف هر تیم، مواردی را که در مسابقات باقیمانده باید روی آنها تمرکز شود، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در مقاله سوم به آنالیز تاکتیکهای مورد استفادهی تیمهای منچستر یونایتد، ولورهمپتون، شفیلد یونایتد، ساوثهمپتون و واتفود پرداخته میشود.
نکته: آمار و اعداد ذکر شده مربوط به بازی تیمها تا قبل از شروع مجدد مسابقات در هفدهم ژوئن است.
منچستر یونایتد
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 48.2 – ردهی چهارم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 45 – ردهی پنجم
منچستر یونایتد فصلی پر فراز و نشیب را تحت هدایت اوله گانر سولسشر سپری کرده و کسب سه برد در چهار داربی شهر منچستر مطمئنا یکی از فرازهای قابل توجه آن است. در مقابل، از دست دادن امتیاز در برابر تیمهای پایین جدول مثل بورنموث، برایتون و نیوکاسل، باعث شده منچستر یونایتد به عنوان تیمی ناپایدار شناخته شود. با این وجود، امضای قرارداد با برونو فرناندز در زمستان سال قبل، گزینههای تاکتیکی زیادی را به این تیم اضافه کرده است.
پس از اضافه شدن فرناندز به جمع قرمزپوشان منچستر، آنها معمولا با ترکیبهای 2-1-3-4 و 2-1-4-3 به میدان رفتهاند و با بهکارگیری او به عنوان هافبک تهاجمی پشت سر دو فوروارد تیم، آرایش 2-1 لوزی آنها در خط حمله کامل شده و جابهجاییهای صورت گرفته بین آنها، باعث متنوع شدن چینش بازیکنان شرکتکننده در حمله شده است. تا قبل از آمدن فرناندز، تیم منچستر یونایتد از کمبود بازیکن در کانالهای کناری رنج میبرد و حالا، گرایش آنتونی مارسیال به این ناحیه کمک بزرگی برای تیم به حساب میآید. در صحنهای از بازی این تیم در برابر اورتون که در تصویر زیر نشان داده شده، نزدیک شدن شیموس کولمن به مارسیال، خط دفاعی اورتون را باز کرده است. فرناندز در چنین موقعیتهایی (باز شدن خط دفاعی حریف) میتواند با حرکات روبهجلوی هوشمندانهی خود از فضای عرضی ایجاد شده کمال استفاده را ببرد. او با دریافت توپهای ارسال شده به کنارههای زمین مدافع کناری حریف را وادار به انجام حرکات کناری از داخل (underlap) یا از لب خط (overlap) میکند و از آنجایی که دنیل جیمز، آنتونی مارسیال و مارکوس رشفورد، هر سه سرعت بالایی دارند، میتوانند با حرکت کردن در پشت سر مدافعین، پاسهای ارسالی از جانب فرناندز را دریافت کنند.
منچستر یونایتد با به ثمر رساندن هفت گل از روی شوت از راه دور، آماری به مراتب بالاتر از متوسط لیگ (4.6) به نام خود ثبت کرده است. میسون گرینوود در این زمینه عالی است و توانسته با پشت سر گذاشتن xG (احتمال گل شدن شوت) برابر با 4.03 خود و به ثمر رساندن پنج گل از این هفت گل، سهم بالایی در این آمار داشته باشد. همچنین انتظار میرود در ادامهی فصل، این بازیکن 18 ساله به تعویض طلایی تیمش تبدیل شود.
با وجود ثبت قرارداد با هری مگوایر گرانقیمت، تیم منچستر یونایتد از تاکتیک بازیسازی از عقب زمین استفاده نمیکند. در عوض، این تیم با در اختیار داشتن بازیکنان سرعتی در جلوی زمین در انتقالهای سریع به فاز هجومی قدرتمند ظاهر میشود. آنها توانستهاند تا اینجای لیگ با هشت گلِ زده از روی ضدحملات، پشت سر منچستر سیتیِ 10 گله، در رتبهی دوم قرار بگیرند.
فرد در دوئل و قطعِ توپ عملکرد قابل قبولی از خود به نمایش گذاشته و استراتژیِ تکرارشونده منچستر یونایتد در ضدحملات، بازپسگیری توپ توسط این بازیکن برزیلی و رساندن آن با پاس رو به جلو به مارسیال، جیمز یا رشفورد که مترصد ایجاد فرصت برای استفاده از فضاهای پشت خط دفاع یا کنارههای زمین هستند، بوده است. در صحنهای از بازی این تیم در برابر منچستر سیتی که در تصویر زیر نشان داده شده، چرخش دنیل جیمز برای ورود به فضای پشت سر نیکولاس اوتامندی قابل مشاهده است. همچنین در این تصویر میتوان دید که با ورود فرناندز به فضای بین خطوط، گزینهی دیگری به گزینههای در دسترسِ فرد برای بازیسازی اضافه شده است. در نتیجه، انتظار میرود توانایی بالای فرناندز در زیر نظر گرفتن اطرافِ خود باعث بهبود عملکرد تیم در ضدحملات در ادامهی فصل شود.
قرمزپوشان شهر منچستر در 29 بازیِ لیگ تا اینجا، با 30 گلِ خورده و xGA (احتمال گل شدن ضربات دریافتی) برابر با 31.49، در ردهی چهارم لیگ از این نظر قرار دارند. این تیم با در پیش گرفتنِ استراتژی دفاع از عقب زمین در مواجهه با تیمهای منچستر سیتی، لیورپول و چلسی، توانست آنها را در رسیدن به گل به زحمت بیاندازد. اما با وجود این بازیهای دفاعی، محافظهکار دانستن تیم منچستر یونایتد، که حتی به قیمت از دست رفتن فشردگی تیمی، بر استراتژی پرسِ بازیکنمحور و از بالای زمین اصرار کرده، درست نیست. آنها تا اینجا، با متوسط PPDA برابر با 9.75 در رتبهی ششم لیگ از نظر شاخص موفقیت پرسینگ ایستادهاند. به عنوان مثال، تقابل چهار-به-چهار بازیکنان در پرس بازیکنمحور این تیم در صحنهای از بازیشان با تیم ولورهمپتون مشهود است (تصویر بعد). در این صحنه اگرچه بازیکنان قرمزپوش دور از یکدیگر ایستادهاند، با حفظ فشار بر روی بازیکنان حریف آنها را وادار به ارسال پاسهای بلند کردهاند.
آمار دفاعی تیم منچستر یونایتد هنگام ضربات ایستگاهی اصلا قابل قبول نیست و با ۹ گلی که از روی این ضربات دریافت کردهاند، در جمع سه تیم آخر جدول از این نظر قرار میگیرند. شکل دفاع و عملکرد فردی بازیکنان هنگام ضربات کرنر مشکلاتی به تیم تحمیل کرده است؛ به همین دلیل، در ادامه به چینش دفاعی آنها هنگام ضربات کرنر پرداخته شده است.
نقشهی منچستر یونایتد برای دفاع در برابر ضربات کرنر بر دفاع ناحیهای و یارگیری نفر-به-نفر استوار است. ضعف دفاع ناحیهایِ تیم با لیندلوف و مگوایر که وظیفهی دفاع در محوطهی شش قدم به آنها واگذار شده، عامل اصلی گل خوردن این تیم از ضربات کرنر است. علاوه بر این، در حالی که انتظار میرود مگوایر – با 194 سانتیمتر قد (بلندقدتر از لیندلوف) و دارا بودن قدرت بدنی و دوندگی بالا – بتواند فضای ایجاد شده بین خود و لیندلوف را پوشش دهد، متاسفانه عدم تمایل این بازیکن به دویدن و پوشش فضای ذکر شده، عامل شکست خوردن استراتژی دفاع ناحیهای تیمش هنگام ضربات کرنر است.
یارگیری تیم منچستر یونایتد در نزدیکی نقطهی پنالتی هنگام ضربات کرنر معمولا توسط بازیکن کوتاهقدتر – در بیشتر موارد فرد با 169 سانتیمتر قد – انجام میگیرد. هافبک تیم در یارگیری قوی ظاهر نمیشود و معمولا شکست میخورد. در مثال نشان داده شده در تصویر زیر، بازیکنان برایتون با هوشمندی و دویدنهای کاذب توانستهاند لیندلوف را از موقعیت خود خارج کنند و همان طور که با علامت مشخص شده، حفرهی بزرگی بین مدافعین میانی منچستر یونایتد ایجاد شده است. با ناتوانی فرد در یارگیری و پرنشدن این فضا توسط مگوایر، برایتون توانست از این فضا استفاده کرده و به گل برسد.
مزیت بزرگ منچستر یونایتد نسبت به سایر تیمها این است که تا اینجای فصل بازیهای خود را در برابر بیشتر تیمهای پرقدرت لیگ انجام دادهاند. احتمال میرود تیم سولسشر به حفظ توپ در ناحیههای مختلف زمین ادامه بدهد. در نتیجه، نحوهی استفاده شیاطین سرخ از قدرت تزریق شده به این تیم، مثل برونو فرناندز، برای بهبود بازی موقعیتمحور خود یکی از نکات قابل توجه در بازیهای ادامه فصل است.
بازیهای پیشِ رو: تاتنهام (مهمان)، شفیلد یونایتد (خانگی)، برایتون (مهمان)، بورنموث (خانگی)، استون ویلا (مهمان)، ساوثهمپتون (خانگی)، کریستال پالاس (مهمان)، وستهام (خانگی)، لستر سیتی (مهمان)
نکات قابل رصد: برونو فرناندز؛ بهبود بازی موقعیتمحور؛ تنوع در سیستم یارگیری.
ولورهمپتون
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 46.8 – ردهی ششم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 43 – ردهی ششم
ولورهمپتون در این فصل نیز همانند فصل قبل عملکرد استثناییای از خود نشان داده است. آنها تحت هدایت نونو اسپیریتو سانتو عملکردی با ثبات داشتهاند و از نظر شاخص xGA (۳۳.۶) در ردهی پنجم لیگ قرار گرفتهاند. تیم سانتو در این فصل در تمام بازیهای فصل با سه مدافع به زمین رفته و با توجه به مصدومیتهای پیش آمده، ترکیب این تیم بین 3-4-3 و 2-5-3 متغیر بوده است.
فوتبال غیر مالکانهی نونو باعث شده تا تیمش با وجود قدرت بالای ژائو موتینیو و روبین نِوِس در خط هافبک، تمایل به بازیسازی از عقب زمین نداشته باشد. در حالت کلی، تاکتیک تیم ولورهمپتون باز کردن خط دفاع حریف با جلو کشیدن هافبکهای کناری و باز شدن مدافعین وسط است. کانر کودی به عنوان مدافع وسط در خط دفاع سه نفرهی این تیم وظیفهی دور کردن توپ تحت فشار را دارد و از آنجایی که این بازیکن معمولا توپها را به جناح راست میفرستد، آدام ترائوره و متیو داهرتی برای دریافت توپ در این ناحیه حاضر هستند. نِوِس و موتینیو نیز معمولا به جای دادن پاسهای روبهجلو، با حرکت یک-و-دو بین خود، توپ را جلو میبرند. در تصویر زیر، پنج بازیکن تاتنهام با یارگیری نفر-به-نفردر حال پرس کردن تیم ولورهمپتون مشاهده میشوند. دور کردن توپ در شرایطی که بازیکنان میانیشان به شدت یارگیری شدهاند پر ریسک به نظر میرسد، اما گرگها به این شرایط عادت دارند و همان طورکه مشخص است، کودی با پاس قطری توپ را به جناح راست زمین به کیفیت نشان داده شده، ارسال میکند.
در واقع، خطر ولورهمپتون در ضدحملات است و توانسته شش گل (بیشتر از میانگین لیگ برابر با 4.4) را با استفاده از انتقال موفق به فاز حمله به ثمر برساند. ترائوره با عملکرد درخشان خود در این فصل کمک زیادی به این تیم کرده و حتی خوزه مورینیو (سرمربی تاتنهام) ترائوره و دیوگو ژوتا را از نظر سرعت و سختی یارگیری به قطار تشبیه کرده است.
ترائوره در پوشش مدافعین حریف و کاهش فشار روی تیم عملکرد درخشانی داشته است. عملکرد مهاجم اصلی دیگر تیم، رائول خیمنز نیز در قرار گرفتن در موقعیتهای گل و استفاده از فرصتهای ایجاد شده با ثبت شاخص xG برابر با 15 در دو فصل حضورش در جمع گرگها، خوب ارزیابی شده است.
در تصویر زیر، مثالی دیگر از بازی این تیم برابر تاتنهام آورده شده که در آن درگیری ترائوره با دو بازیکن حریف مشخص است. اما با وجود فشار بالایی که روی این بازیکن قرار گرفته، او همچنان توپ را به خیمنز میرساند. در همین حین که ترائوره با دو بازیکن حریف در نیمفضا درگیر است، متیو داهرتی در کنار زمین مترصد فرصت مانده و خیمنز نیز به محض دریافت توپ، او را از سمت راست زمین راه میاندازد. ولورهمپتون توانست در نهایت از روی این حرکت به گل برسد.
پرسینگ ولورهمپتون با ثبت متوسط شاخص PPDA برابر با 12.40 در هرکدام از 29 بازیشان در این فصل، یکی از بالاترین (بدترین) مقادیر ثبت شده در بین تیمهای لیگ است که بیانکنندهی عدم اتکای سیستم دفاعی این تیم به پرس کردن است. در عوض، تاکتیک دفاعی آنها معمولا دفاع از میانهی زمین بوده است.
دفاع ولورهمپتون را میتوان با تقسیم کردن بازیکنان این تیم به پنج نفر در عقب و پنج نفر در جلو بررسی کرد. همان گونه که در تصویر زیر مشخص است، فورواردهای کناری تیم برای اضافه شدن به بازیکنان میانی و پوشش نیمفضاها به عقب کشیده و در حالت فشرده با بازیکنان مرکزی قرار گرفتهاند.
هدف تیم ولورهمپتون در بیشتر مواقع، هدایت توپ به کنارههای زمین است. با دفاع هماهنگ پنج بازیکن ولورهمپتون در مرکز زمین، تیم حریف به سختی میتواند برتری عددی را در این ناحیه پس بگیرد و در این شرایط، پیگیری حمله از کانالهای کناری زمین آسانترین راه برای تیمهای مقابل است. در تصویر زیر، پاس چالار سویونجو برای همتیمیاش در همین جهت است.
در کنارههای زمین نیز، با حضور حداقل یک فوروارد کناری، یک یا چند هافبک کناری و یک مدافع کناری برای بستن فضاها، و بازی بیشتر تیمهای مقابل با خط دفاع چهارنفره و قراردادن دو بازیکن در کنارهها – یک هافبک و یک مدافع – برتری عددی برای بازپسگیری توپ با تیم ولورهمپتون است. به عنوان مثال، برتری عددی ولورهمپتون در موقعیت چهار-به-سه در تصویر زیر قابل ملاحظه است.
بعضی از تاکتیکهای مورد استفادهی ولورهمپتون نیز برای پوششِ دفاعیِ هافبکهای تیم هستند؛ فاصلهی موتینیو و نِوِس برای پوشش نیمفضا در تصویر بعد مشخص است. همچنین موقعیت ژوتا نیز در تصویر بعد جالب توجه است. حمایت عالی این بازیکن از مرکز زمین باعث شده است تیم بتواند فشردگی خود را حفظ کند.
بازگشتهای تیم ولورهمپتون در چند بازی در این فصل – شامل بازی مقابل منچستر سیتی، نوریچ سیتی و ساوثهمپتون – جذابیت مسابقات را در ادامهی فصل دو چندان کرده است. به علاوه، با هشت گلی که این تیم با شوت از راه دور به ثمر رسانده، باید منتظر ضربات تماشایی نِوِس و موتینیو باشیم.
بازیهای پیشِ رو: وستهام (مهمان)، بورنموث (خانگی)، استون ویلا (مهمان)، آرسنال (خانگی)، شفیلد (مهمان)، اورتون (خانگی)، برنلی (مهمان)، کریستال پالاس (خانگی)، چلسی (مهمان)
نکات قابل رصد: جا افتادن دانیل پودنس در ترکیب؛ لایههای دفاعی؛ ضدحملات.
شفیلد یونایتد
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 41.6 – ردهی هشتم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 43 – ردهی هفتم
شفیلد یونایتد فصل فوقالعادهای را با سرمربیگری کریس وایلدر تجربه کرده است. این تیم توانسته بدون خریدهای پرسروصدا و با تاکتیکهای هجومی جذابش بالاتر از آرسنال و تاتنهام قرار بگیرد و برای یکی از جامهای قارهای در فصل بعد رقابت کند. آنها در این فصل لیگ برتر با خوردن تنها 25 گل، بهترین عملکرد دفاعی را پس از لیورپول دارند؛ اما به جز این، در زمینههای دیگر آمار قابل توجهی برای آنها ثبت نشده است. شفیلد یونایتد از نظر هجومی با 30 گل زده در 28 بازی در ردهی چهاردهم، یعنی پایینتر از تیمهایی که در معرض سقوط هستند، قرار گرفته است. همچنین، از نظر آمار تعداد خطا و دریبل در هر بازی در رتبهی آخر و از نظر متوسط مالکیت توپ و تعداد دوئلهای هجومی نیز به ترتیب در ردههای هفدهم و نوزدهم لیگ قرار دارد.
تیم شفیلد با 44.55 نبرد هوایی در هر بازی از این نظر در رتبهی سوم لیگ ایستاده است. در عین حال، این آمار به این معنی نیست که استراتژی تیم وایلدر بازی مستقیم و ارسال پاسهای هوایی به بازیکنان هدف در مرکز زمین است. در عوض، مهاجمین محبوب وایلدر (دیوید مکگولدریک و اولیور مکبرنی) در عرض زمین فعالیت زیادی دارند. نقشههای حرارتی این دو بازیکن در زیر نشان داده شدهاند (تصویر سمت چپ مربوط به مکگولدریک و تصویر سمت راست مربوط به مکبرنی است). از این تصاویر میتوان دریافت که دو مهاجم تیم در بازیهای این فصل، به ندرت منتظر مهیا شدن فرصت در محوطهی جریمه ماندهاند و در عوض، تمایل آنها به حرکت در کنارهها برای پیش بردن بازی است.
شفیلد یونایتد با تعداد 17.49 حرکت از جناحین – 8.7 از جناح چپ و 8.6 از جناح راست – پس از لیورپول و منچستر سیتی، در ردهی سوم تیمها از این لحاظ قرار گرفته است. تمرکز بیشتر تحلیلهای بازیِ تیم شفیلد بر روی تاکتیک این تیم در استفاده از مدافعین میانی در حرکات لب خط است؛ اما در این مقاله به سهم این حرکات در پررنگ شدن تحرک کلی تیم در کنارهها پرداخته میشود.
جدا از استراتژی این تیم در شرکت دادن مدافعین مرکزی در فاز هجومی، پیشروی هافبکهای کناری تیم نیز جالب توجه است. هافبک کناری تیم وایلدر با جایگیری در کنارههای زمین هنگام حمله، در نقطهی کور پشت سر آخرین مدافع تیم مقابل قرار میگیرد. در نتیجه، این بازیکن میتواند با حرکت بی سر و صدای خود نقش سلاح مخفی تیم را در دریافت توپهای ارسالی از جناحین به محوطهی جریمه بازی کند. به عنوان مثال در صحنهای از بازی این تیم مقابل ولورهمپتون که در تصویر زیر نشان داده شده است، اِندا استیونز (شماره 3) برای حرکت در فضای اطراف نقطهی پنالتی و دویدن به سمت دروازهبان (front post) کاملا آزاد است. استیونز تا لحظهی آخر در نقطهی کور پشت سر داهرتی بدون یارگیری باقی میماند و توپ را با ضربهی سر به لیس موسِت (شماره 22) در سمت دیگر دروازهبان (far post) میفرستد. در ایدهآلترین حالت ممکن تیم مقابل موفق به قرار دادن یک بازیکن برای یارگیری هر کدام از بازیکنان نوک حمله شفیلد یونایتد میشود، به همین دلیل در این صحنه دو موقعیت یک-به-یک مجزا برای هر مهاجم ایجاد شده است. در نتیجه استفاده از این موقعیت برای موست سخت نبوده و او توانست روی این صحنه تیمش را به گل برساند.
تصویر بالا نشاندهندهی چینش کلی بازیکنان شفیلد یونایتد، که گاهی در پرتابهای اوت هم استفاده میشود، نیز است. در این آرایش، یکی از فورواردها (مکگولدریک در این تصویر) با حرکت به سمت توپ، یکی از مدافعین را با خود همراه کرده و به این ترتیب حفرههایی در خط دفاع چهار نفرهی تیم مقابل پدید میآید. خط دفاع پنج نفرهی تیم ولورهمپتون با یک بازیکن بیشتر در پست دفاع وسط، در حفظ فشردگی خود موفقتر عمل کرد.
با سیستم دفاعی قوی تیم وایلدر، شفیلدیها سخت گل میخورند. با اینکه مقدار PPDA برابر با 13.02 بیانگر عدم موفقیت شفیلد یونایتد در پرسینگ است، برگ برندهی این تیم آرایش پنج-پنج بازیکنان در دفاع قوی و با برنامهشان از میانهی زمین (همانند ولورهمپتون) است. همچنین، کشاندن توپ به کنارهها با قرار دادن پنج بازیکن جلویی در میانهی میدان و متعاقبا برقراری برتری عددی در این ناحیه و بستن راه پیشروی تیم نیز یکی از اهداف دفاعی این تیم است. با گوش به زنگ بودن جان لاندسترام، جان فلک و اولیور نوروود برای سد کردن پاسهای وارد شده به تجمع مرکز زمین، هافبکهای شفیلد یونایتد در مقایسه با تیم ولورهمپتون تحرک بیشتری دارند.
یکی از مثالهای خوبی که برای موضوع بیان شده میتوان آورد، صحنهای از بازی این تیم با منچستر سیتی است (تصویر بعد). در این صحنه فضاهای عرضی بین بازیکنانِ شفیلد، نیکلاس اوتامندی را مجبور به دادن یک پاس پرریسک رو به جلو کرده که توپ قبل از رسیدن به دیبروینه توسط بازیکنان شفیلد قطع میشود.
در این بخش به مشکل تیم شفیلد در سازماندهی دفاعی در عقب زمین خودی هنگام پیشرویِ هجومی تیم مقابل پرداخته میشود. بازیکنان این تیم در حفظ یکپارچگی و فشردگی هنگام عقبنشینی خوب عمل میکنند اما مشکل اصلی این تیم زاویهی نامناسب هافبکهای کناری هنگام بازگشت به عقب است. اولا، هافبکهای کناری به جای تعقیب بازیکنان رهاشدهی تیم مقابل، به پوشش ناحیهها مشغولند و از آنجایی که اصولا بازیکنان گل میزنند و نه نواحی، این روش ناکارامد از آب در آمده است. ثانیا، در برخی موارد زاویهی قرارگیری بازیکنان در هنگام دفاع، به سوی دروازهی خودی است که کار را برای آنها در دور کردن توپ سخت میکند. میتوان این دو مشکل را در صحنهای از بازی این تیم در برابر بورنموث مشاهده کرد (تصویر بعد). در این سکانس، استیونز (شماره 3) به جای مشایعت هری ویلسون، مشغول به دفاع کردن از ناحیه است. به علاوه، اگر این بازیکن چپپا بخواهد توپ را با پای تخصصی خود از محوطهی خطر دور کند، جهت حرکت توپ به سمت دروازهی خودی بوده و احتمال زدن گل به خودی افزایش مییابد. در تصویر زیر رها شدن ویلسون از جانب استیونز و تصمیم او به دفاع ناحیهای، ویلسون را در دریافت توپ و به ثمر رساندن گل آزاد گذاشته است.
شفیلد یونایتد در 10 بازی پیشِ رو باید به مصاف تیمهایی برود که بیشترشان در حال رقابت برای کسب سهمیهی یکی از مسابقات قارهایِ فصل بعد هستند. ادامه یافتن روند مثبت تیم یا متوقف شدن شفیلد یونایتد در جایگاه فعلی، به تصمیمات سرمربیاش بستگی دارد.
بازیهای پیشِ رو: نیوکاسل (مهمان)، منچستر یونایتد (مهمان)، تاتنهام (خانگی)، برنلی (مهمان)، ولورهمپتون (خانگی)، چلسی (خانگی)، لستر سیتی (مهمان)، اورتون (خانگی)، ساوثهمپتون (مهمان)
نکات قابل رصد: جاافتادن ساندر برگی در ترکیب؛ حرکات لب خط مدافعین وسط؛ برنامههای دفاع در میانهی زمین.
ساوثهمپتون
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 40.6 – ردهی نهم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 34 – ردهی چهاردهم
ممکن است شنیدن نام تیم ساوثهمپتون شما را به یاد باخت 9-0 این تیم برابر لستر سیتی بیندازد و فکر کنید ساوثهمپتون تیم بدی است. اما بر خلاف این نظر، رالف هازنهوتل توانست قدرت را به تیمش تزریق کرده و آن را به میانهی جدول برگرداند.
این تیم در اغلب موارد از ترکیب 2-4-4 با شین لانگ و دنی اینگس به عنوان زوج خط حمله استفاده میکند. شاگردان هازنهوتل میتوانند به راحتی با بازیسازی از زمین خود یا استفاده از توپهای بلند حمله را پیریزی کنند. تصویر زیر نشاندهندهی میانگین جایگیری بازیکنان تیم ساوثهمپتون و مسیرهای پاسکاری بینشان در این فصل لیگ برتر انگلیس است. میتوان دید که آرایش این تیم در فاز هجومی با جلوتر قرار گرفتن دفاع چپ نسبت به دفاع راست، نامتقارن است و به این ترتیب بازی درگیرانهی رایان برتراند در سمت چپ این تیم نسبت به بازیکنان جناح راست توجیه میشود. دو نکتهی دیگر نیز هست که باید به آنها اشاره شود و آن جایگیری نزدیک به هم مهاجمین و هافبکها است که در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد.
در چینش بازیکنان به این صورت، هافبکها میتوانند با مشغول نگه داشتن بازیکنان میانی حریف زمان کافی را برای مدافعین وسط برای به گردش دراوردن توپ فراهم کنند. مدافع راست تیم نیز همیشه به عنوان گزینهای در دسترس برای حرکت دادن وینگر تیم مقابل است.
دو مهاجم تیم ساوثهمپتون همیشه گوش به زنگ موقعیتهای ایجاد شده هستند و هیچ پاس عمقیای را بدون تعقیب رها نمیکنند. در اینجا باید به متمایل شدن بالهای میانی تیم به سمت نیمفضاها برای استفاده از توپهای برگشتی هنگام حمله نیز اشاره شود.
تیم ساوثهمپتون در نفوذ از یکسوم هجومی زمین به محوطهی جریمهی حریف نیز عملکرد خوبی دارد. با گوش به زنگ بودن مهاجمین و تمایل هافبکهای کناری به حضور در نیمفضاها، حداقل سه بازیکن این تیم مترصد ایجاد فرصت برای نفوذ به محوطهی جریمه هستند. این حرکات نفوذی در گسترهای از زاویهها توزیع شده و به همین دلیل ردگیری آنها برای تیمهای مقابل کار آسانی نیست.
به عنوان مثال میتوان به گل این تیم در مقابل وستهام اشاره کرد (تصویر بعد). در تصویر بعد میتوان پیر-امیل هویبرگ، شین لانگ و مایکل اوبافمی را که از سه جهت مختلف در حال حرکت به سمت داخل محوطهی جریمه هستند، مشاهده کرد. موقعیت سه در برابر سه ایجاد شده برای این سه بازیکن، باعث جا ماندن بازیکنان وستهام شده و لانگ (شماره 7) و اوبافمی (شماره 20) برای دریافت سانتر آزاد ماندهاند.
نکتهی شگفتانگیز، شاخص PPDA تیم ساوثهمپتون است که با مقدار 8.07، حتی بهتر از لیورپول (8.50) و منچستر سیتی (8.69)، این تیم را در رده اول تیمهای لیگ از نظر موفقیت پرسینگ قرار داده است. به عبارت دیگر، بازیکنان این تیم هنگام از دست دادن توپ با جنگندگی فوقالعاده بالا در پرس کردن به دنبال بازپسگیری توپ هستند.
تمرکز تیم ساوثهمپتون در هنگام پرس کردن بر توپ و ناحیه است. هنگام پرس، با شروع بازیکن نزدیک به توپ به دویدن به سمت توپ، دیگر بازیکنان نیز سیگنال را دریافت کرده و در همان جهت شروع به دویدن میکنند و در نتیجه، فرصت فکر کردن به حریف داده نمیشود. در صورتی که تیم مقابل موفق به دادن پاس و خارج کردن توپ از ناحیهی تحت فشار شد، بازیکن دریافتکنندهی پاس توسط نزدیکترین بازیکن ساوثهمپتون به صورت تنگاتنگ تحت فشار قرار میگیرد. این روش تیم ساوثهمپتون در پرس پرفشار بسیار موفق بوده به طوری که این تیم – بیش از هر تیم دیگری در لیگ – موفق به بازپسگیری 82.48 توپ در هر بازی شده است.
به عنوان مثال، در صحنهی نشان داده شده در تصویر زیر، پرسینگ استوارت آرمسترانگ باعث شده است بازیکن تیم استون ویلا توپ را به کنارههای زمین بفرستد؛ اما بازیکن هدف پاس نیز قبل از دریافت توپ، از طرف دفاع راست ساوثهمپتون (جیمز وارد-پراوز) تحت فشار قرار گرفته است. در نتیجه بازیکن استون ویلا دوباره مجبور به پاس دادن توپ این بار به داگلاس لوئیز (شماره 6) میشود و چون لانگ پشت سر لوئیز قرار گرفته است، این بازیکن برزیلی نتوانست توپ را آزادانه از ناحیه تحت فشار دور کند. به این ترتیب، حمله متوقف شده و بازیکنان تیم استون ویلا مجبور به پاسکاری رو به عقب و بازیابی سازمان تیمیشان شدند.
تیم ساوثهمپتون در این فصل ضعیفتر از پیشبینیها ظاهر شده و 6.5 امتیاز کمتر از مقدار تخمین زده شده به دست آوردهاند. همچنین مقدار شاخص xG ثبت شده برای این تیم نیز در این فصل 14.1 کمتر از مقدار تخمین زده شده است. این تیم هفت امتیاز با ناحیهی سقوط فاصله دارد و حفظ این فاصله و ماندن در لیگ برتر فصل در بعد دشوار به نظر نمیرسد. ساوثهمپتون باید در بازیهای ادامهی فصل مقابل تیمهای پرقدرتی به میدان برود، اما این تیم باید بازیهای پیشِ روی خود در مقابل تیمهایی که [در پایین] پررنگ شدهاند را با برد پشت سر بگذارد.
بازیهای پیشِ رو: آرسنال (خانگی)، واتفورد (مهمان)، منچستر سیتی (خانگی)، اورتون (مهمان)، منچستر یونایتد (مهمان)، برایتون (خانگی)، بورنموث (مهمان)، شفیلد یونایتد (خانگی)
نکات قابل رصد: استراتژی پرسِ پرفشار؛ دنی اینگس؛ موسی جنپو.
واتفورد
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 37.3 – ردهی دوازدهم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 27 – ردهی هفدهم
واتفورد نیز یکی دیگر از تیمهایی است که در این فصل دور از پیشبینیها ظاهر شده است و همانطور که امتیازهای تخمین زده شدهی آنها نیز نشان میدهد، آنها باید در موقعیت بهتری ایستاده باشند. پس از اخراج خاویر گارسیا و کیکه سانچز فلورس، به نظر میآید تیم واتفورد با نشاندن نایجل پیرسون، سرمربی پیشین لستر سیتی، بر روی نیمکتش سرمربی مدنظرش را پیدا کرده باشد چرا که او موفق شده واتفورد را از انتهای جدول جدا و دوباره در رقابت وارد کند.
واتفوردِ پیرسون معمولا با ترکیب 1-3-2-4 بازی میکند و اضافه شدن تروی دینی و پیشرفت اسماعیلا سار قدرت مضاعفی به این تیم تزریق کرده است. علاوه بر این، با بازی دادن به عبدولای دوکوره به عنوان هافبک تهاجمی، تواناییهای هجومی این بازیکن در راه انداختن بازیکنان کناری و گل زدن شکوفا شده است.
با بازگشت تروی دینی کهنهکار به تیم، قدرت واتفورد در نبردهای هوایی افرایش یافته و نه تنها در بازی مستقیم با توپهای بلند، بلکه در ضربات ایستگاهی و پرتابهای دستی نیز برتری هوایی را برای تیمش به ارمغان آورده است.
جا افتادن اسماعیلا سار در ترکیب تیم نیز این بازیکن سرعتی را به بازیکنی خطرناک در ضدحملات تبدیل کرده است و با استفاده از همین ویژگی، تیم واتفورد توانست لیورپول را در بازی برگشت این فصل شکست دهد. در صحنهای از این بازی که در تصویر زیر نشان داده شده است، سار با سرعت خود توانست پاس عمقی فرستاده شده به فضای پشت فن دایک را دریافت کند.
در واقع، عامل بهبود عملکرد تیم واتفورد نسبت به ابتدای فصل، تلاش این تیم در انجام پرس واکنشی هنگام از دست دادن توپ است که با ریختن بازیکنان بر سر توپ و افزایش فشار با حمایت هافبکها از آنها انجام میشود. جایگیری دوکوره و هافبک کناری تیم، سلاح مخفی واتفورد در پرسینگ است. با جلو کشیدن دوکوره و قرارگرفتن هافبک کناری تیم در نیمفضاها، فشردگی تیم واتفورد در هنگام پرس حفظ میشود. به این ترتیب پس از بازپسگیری توپ، این دو بازیکن در بالای زمین حضور دارند و قدرت تمامکنندگی آنها یاریبخش تیم در به ثمر رساندن گل است.
علاوه بر پرس در بالای زمین، واتفورد توانایی دفاع کردن از میانه و عقب زمین خودی را نیز دارد. هنگام دفاع از مرکز، مدافعان و هافبکهای میانی تیم در مرکز زمین یک چهارگوش تشکیل میدهند (تصویر بعد) و به این ترتیب، هر بازیکن حریف که به این چهارگوش وارد شود با پاسکاری جا گذاشته میشود. در دفاع از عقب زمین نیز، با عقب کشیدن دفاعهای وسط تا محوطهی شش قدم، هافبکهای میانی به عنوان دو رأس دیگر چهار گوش، عقب کشیده تا لبههای محوطهی شش قدم یا حرکات تیم حریف در کانالهای کناری را پوشش دهند.
در ابتدای نشستن پیرسون روی نیمکت سرمربیگری، تیم واتفورد نتایج خوبی میگرفت، اما عملکرد این تیم تا قبل از معلق شدن بازیها به دلیل شیوع کووید-19 کمی ناپایدار شد. با در نظر گرفتن برنامهی فشردهی تیم واتفورد در ادامهی فصل و اینکه این تیم باید برای فرار از ناحیهی سقوط، بازیهای خود را در مقابل تیمهای دیگر در معرض سقوط برنده شود، حفظ شدت پرس در بازیهای پیشِ رو برای این تیم سخت به نظر میرسد.
بازیهای پیشِ رو: لستر سیتی (خانگی)، برنلی (مهمان)، ساوثهمپتون (خانگی)، چلسی (مهمان)، نوریچ سیتی (خانگی)، نیوکاسل (خانگی)، وستهام (مهمان)، منچستر سیتی (خانگی)، آرسنال (مهمان)
نکات قابل رصد: تروی دینی؛ نحوه انجام پرس و پرس واکنشی.
جمعبندی
در این مقاله تنها به بیان نکات کلی مربوط به تیمها پرداخته شد. آنالیز دقیق تمامی تاکتیکها و ترکیبهای مختلف مورد استفادهی تیمها کاری دشوار است. نکات بیان شده میتواند در تحلیل بازیهای باقیمانده از لیگ برتر در این فصل کمککننده باشد. هدف از این مجموعه مقالات بررسی تمامی تیمهای لیگ به همین صورت است، بنابراین، منتظر مقالهی آخر از این مجموعه باشید.