قسمت دوم

وبسایت totalfootballanalysis ژوئن ۲۰۲۰ مقاله­‌ی حاضر، دومین مقاله از چهار مقاله‌­ی بررسی نکات تاکتیکیِ مهم و قابل توجه در بازی­‌های باقی­مانده از لیگ برتر انگلیس است (قسمت اول از این مجموعه را در اینجا بخوانید). هدف اصلی این مقاله، آنالیز مختصر شکل بازی تیم­ها است و با بررسی نقاط قوت و ضعف هر تیم، مواردی را که در مسابقات باقی­مانده باید روی آنها تمرکز شود، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در دومین مقاله، به آنالیز تاکتیک­‌های مورد استفاده­‌ی تیم­‌های منچستر سیتی، لستر سیتی، آرسنال، وستهام یونایتد و نوریچ سیتی پرداخته می‌­شود. منچستر سیتی امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: […]

وبسایت totalfootballanalysis
ژوئن ۲۰۲۰

مقاله­‌ی حاضر، دومین مقاله از چهار مقاله‌­ی بررسی نکات تاکتیکیِ مهم و قابل توجه در بازی­‌های باقی­مانده از لیگ برتر انگلیس است (قسمت اول از این مجموعه را در اینجا بخوانید). هدف اصلی این مقاله، آنالیز مختصر شکل بازی تیم­ها است و با بررسی نقاط قوت و ضعف هر تیم، مواردی را که در مسابقات باقی­مانده باید روی آنها تمرکز شود، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

در دومین مقاله، به آنالیز تاکتیک­‌های مورد استفاده­‌ی تیم­‌های منچستر سیتی، لستر سیتی، آرسنال، وستهام یونایتد و نوریچ سیتی پرداخته می‌­شود.

منچستر سیتی

امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 63 – رده اول
امتیاز و جایگاه کسب شده: 57 – رده دوم

تیم منچستر سیتی، از نظر آمارهای هجومی، گل­های به ثمر رسانده و امتیازات تخمین زده شده، در رتبه‌­ی اول در میان تیم‌­های لیگ جزیره است؛ با این وجود، هنوز پشت سر تیم اول در رده­‌بندی لیگ، یعنی لیورپول، قرار دارد. دفاع این تیم، با جدایی وینسنت کمپانی و مصدومیت امریک لاپورت در بیشتر بازی‌­های این فصل، شکننده ظاهر شده است.

تاکتیک­ها و تنوع بازیکنان این تیم در حمله به قدری زیاد بوده است که پرداختن به همه‌­ی آنها در این بخش کوتاه میسر نیست. به همین دلیل، در این بخش به بررسی استراتژی­‌های اصلی این تیم پرداخته شده است.

البته که حتما به استراتژی معروف بال­‌های دفاعی متمایل به مرکز (inverted fullbacks) این تیم نگاهی می‌­اندازیم. در این استراتژیِ بازی­‌سازی، مدافعین کناری منچستر سیتی با جلو کشیدن به سمت مرکز زمین و تشکیل آرایش تیمی 2-3 یا 3-2، برتری عددی را در مرکز زمین ایجاد می­‌کنند، اما چگونگی نگه ­داشتن وینگرهای حریف در میانه­‌ی میدان، مهم­ترین نکته­‌ی جایگیری بازیکنان سیتی است. آنها با این روش، مسیر پاس به سمت وینگر خود را باز کرده (پاس فرناندینیو به رحیم استرلینگ در تصویر زیر) و با قرارگرفتن تنها یک بازیکن حریف در برابر او، فرصت پیشروی از عرض زمین برای وینگر فراهم می­‌شود.

حمله­‌های منچستر سیتی، با حضور بنجامین مندی در تیم، در بیشتر موارد، به شکلی متفاوت با آنچه در پاراگراف قبل توضیح داده شد، انجام می­‌گرفت. در اینجا، می­خواهیم این تاکتیک را با ایده‌­ی بازی سه دفاعه تیم گواردیولا، ترکیب کنیم. تفاوت بزرگ این دو روش، آزادی داده شده به بازیکنان بود؛ چرا که با اشغال شدن کانال­های میانی توسط مدافعین کناری، وینگرها و هافبک­ها برای حرکت در ناحیه­‌های خود آزاد می­‌شدند.

برد منچستر سیتی در برابر شفیلد در برامال لین، مثالی از این تاکتیک است. خط دفاع سه نفره‌­ی منچستر سیتی، به مدافعین وسط این تیم اجازه می‌­داد برای دفع توپ، عریض­تر بازی کنند؛ به این ترتیب، با ورود آنها به نیم‌­فضاها، گزینه‌­ها و فضای بیشتری جلو روی­شان قرار می­‌گرفت. این موضوع در تصویر بعد قابل مشاهده است. جابه‌­جایی­‌های زیادی در جایگیری بازیکنان اتفاق می‌افتاد. با نزدیک شدن استرلینگ به کایل واکر برای دریافت توپ، کوین دی بروینه به کنار زمین رفته و جای ریاض محرز را می‌گرفت؛ سرجیو آگوئرو نیز، این بار به عنوان بازیکن شماره 9 کاذب ظاهر نشده و به جای آن، با حرکات خود خط آخر را آزار می‌­داد.

به این ترتیب، استرلینگ، محرز و دی بروینه می‌­توانستند با جابه‌­جایی­‌های متعدد، مدافع مستقیم خود را جا بگذارند.

خط دفاع سه نفره، باعث بهتر شدن عملکرد دفاعی سیتی شده و این تیم تا این مرحله از لیگ، تنها 31 گل دریافت کرده است. فضای ایجاد شده در پشت سر مدافعین وسط منچستر سیتی در هنگام پرسینگ، همیشه پاشنه­‌ی آشیل این تیم بوده و تیم­‌های مقابل نیز به خوبی از این نقطه ضعف استفاده کردند. در تصویر زیر که مربوط به بازی آنها در برابر لستر است، هاروی بارنز با استفاده از فضای پشت سر کایل واکر، با یک پاس در عمق توپ را برای واردی می­‌فرستد.

مدافعین وسط منچستر سیتی در نبردهای رو در رو موفق عمل نمی­‌کردند، در نتیجه، می­‌توان اشتباه در انتخاب بازیکن برای این پست­‌ها را به عنوان مشکل دیگر تیم گواردیولا برشمرد. در تصویر زیر، جا ماندن فرناندینیوی پا به سن گذاشته از جیمی واردی و عدم هوشیاری کافی از جانب نیکولاس اوتامندی و جان استونز، قابل مشاهده است. بی­‌دقتی و «تاخیر» بیش ­از حد مدافع آرژانتینی در هنگام دفاع، در کنار اعتماد به نفس و دوندگی پایین استونز، در اغلب موارد، برای منچستر سیتی مشکل‌­ساز بوده است؛ گواه این ادعا، هر دو باخت این تیم در برابر ولورهمپتون، تساوی در برابر کریستال پالاس و خیلی بازی­‌های دیگر است.

منچستر سیتی از پرسینگ نیز برای بازپس‌­گیری توپ استفاده می­‌کرد که کاملا از تیم پپ گواردیولا قابل انتظار است. این تیم توانسته با به­ دست­ آوردن شاخص موفقیت پرسینگ PPDA برابر با 8.69 در این فصل، در رده‌­ی سوم بین تیم­های لیگ از این لحاظ قرار بگیرد. با این وجود، مقدار این شاخص برای آنها در دو فصل گذشته، کمتر (بهتر) و به ترتیب برابر با 7.15 و 8.48 بوده است. شدت پرس کردن این تیم، مشکلاتی داشته است. پا به سن گذاشتن داوید سیلوا و متعاقب آن، جا ماندن­‌های متعدد و یارگیری ضعیف این بازیکن را می­توان به عنوان یکی از عوامل به­ وجود آورنده‌­ی این مشکل عنوان کرد. این مسئله، در مقاله­‌ی آنالیز تاکتیکی بازی منچستر سیتی برابر رئال مادرید، که به قلم همین نویسنده منتشر شده است، به عنوان دلیل نیمکت‌نشینی داوید سیلوا در چندین بازی مهم تیمش، بررسی شده است.

تیم منچستر سیتی، در حالت کلی، با آرایش 2-4-4 پرس می­‌کند، اما اجرای آن، اغلب با مشکلاتی همراه بوده است. به عنوان مثال، در تصویر زیر می­‌توان دید که فیل فودن به خوبی بازیکن کناری منچستر یونایتد را پوشش داده است؛ اما، نزدیک شدن برناردو سیلوا و رودری به همان بازیکن، نمانیا ماتیچ را آزاد گذاشته و دریافت توپ توسط او، در نهایت به شکسته ­شدن پرس منجر شده است. مسائل این چنینی (یارگیری اشتباه و فشار کم هنگام پرسینگ) در این فصل، هنگام پرس واکنشی نیز به کرات برای سیتی اتفاق افتاده­ و دردسرهای زیادی برای این تیم به وجود آورده است.

دفاع منچستر سیتی، در معرض اشتباهات فردی نیز بوده است. این تیم با ثبت شاخص xGA (احتمال گل شدن ضربات دریافتی) برابر با  25.3 در این فصل، بهتر از تیم لیورپول با xGA برابر با 27.2، صاحب بهترین خط دفاع در لیگ بوده است. با این وجود، اشتباهات ساده‌­لوحانه­‌ی بسیاری را در بازی برابر با ساوث­همپتون، نوریچ سیتی و هر دو بازی مقابل اورتون و ولورهمپتون، و چندین بازی دیگر مرتکب شده‌­اند.

در حالی که تیم منچستر سیتی امید خود را برای قهرمانی در لیگ این فصل از دست داده، انگیزه­‌ی این تیم برای حفظ فرم در بازی­‌های لیگ، به خاطر امیدی است که به رقابت­‌های لیگ قهرمانان اروپا و جام حذفی فوتبال انگلستان دوخته است. انتظار می‌رود تلاش این تیم در ادامه­‌ی فصل، همچون گذشته، پیروزی در تمامی بازی­‌ها باشد.

بازی­‌های پیشِ رو: آرسنال (خانگی)، برنلی (خانگی)، چلسی (مهمان)، لیورپول (خانگی)، ساوث­همپتون (مهمان)، نیوکاسل (خانگی)، برایتون (مهمان)، بورنموث (خانگی)، واتفورد (مهمان)، نوریچ سیتی (خانگی)

نکات قابل رصد: موفقیت/عدم موفقیت جایگزینی فودن با داویر سیلوا؛ کارایی لاپورت و سانه برای تیم؛ آیا به اریک گارسیا بازی خواهد رسید؟

 

لستر سیتی

امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 46.9 – رده‌ی پنجم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 53 – رده‌ی سوم

لستر در این فصل، فراتر از پیش‌­بینی‌­ها ظاهر شده و بدون شک، فصل خوبی را سپری می­‌کند. برندن راجرز، در عین حال که فلسفه­‌ی بازی هجومی خود را به تیم تزریق کرده، درجه­‌ای از آزادی را نیز برای بازیکنان در نظر گرفته است. به همین دلیل، جیمی واردی مجبور به تحمل استرس ناشی از شرکت در بازی‌­سازی نبوده و با تمرکز بر روی وظایف خود در گشودن دروازه، موفق شده تا اینجای فصل 19 گل به ثمر برساند.

چالار سویونجو که در اولین فصل حضور خود در لیگ برتر، مطمئن و سرحال ظاهر شده، تمامی توجهات را به خود جلب کرده است. در عین حال، باید اعتبار زیادی را نیز برای جانی اوانزِ باتجربه و 32 ساله که با دید مناسب و توانایی بالای پاس­کاری خود، شروع­‌کننده‌­ی بیشتر حمله­‌های تیم لستر است، قائل شد.

سویونجو، طبق آمار، در تعداد و درصد موفقیت پاس‌­های رو به ­جلو، عملکرد بهتری نسبت به اوانز داشته است. با این وجود، اوانز  با دارا بودن متوسط طول پاس بالاتر، در شرایط دشوارتری پاس‌­های خود را ارسال کرده است. این آمار در جدول زیر خلاصه شده است:

عوض کردن بازی توسط اوانز، در هنگام دفاع از وسط زمین برای پیدا کردن بازیکن کناری، نقش مهمی در بازی این تیم داشته است. در تصویر بعد می‌­بینید که او با یک پاس قطری، که گزینه‌­ی پر ریسک­تری نسبت به پاس زمینی است، توپ را با رد کردن از شش بازیکن حریف برای بارنز می‌­فرستد.

نکته جالب توجه این است که بارِ پیش بردن توپ تنها روی دوش مدافعین میانی نبوده و هر چهار دفاع در بازی‌­سازی ایفای نقش می­‌کنند. آمار پاس­­‌های رو به ­جلوی مدافعین میانی تیم لستر در این فصل، در هر بازی، در جدول زیر خلاصه شده است؛ طبق این آمار، مدافعین کناری حتی بیشتر از مدافعین وسط پاس­های بلند رو به ­جلو ارسال کرده­‌اند.

اوانز نمی­‌توانست در حالت تحت فشار توپ را از بین بازیکنان حریف به مقصد برساند؛ به همین دلیل، مدافعین میانی نقش پررنگی در برداشتن فشار از روی تیم ایفا می­‌کردند. چیلول و پریرا، با قدرت بدنی و توانایی بالای دفاعی خود، اغلب راهی برای دادن پاس رو به ­جلو و رساندن توپ به بازیکنان جلوی زمین پیدا می­‌کردند. این پاس، یا به بازیکن حاضر در فضای خالی بین خطوط می‌­رسید، یا زمینه­‌ی انجام حرکت یک-و-دو در خط حمله می­‌شد.

همان­طور که در تصویر زیر نشان داده شده است، پریرا، با یک-و-دو کردن با مدیسون، بازیکن ملی پوش انگلیسی که با قدرت بدنی بالا توانست خود را زودتر از پدرو به توپ برساند، پرس حریف را شکسته و خود را آزاد می‌کند.

روباه­‌ها در انتقال بازی به فاز هجومی عملکرد قوی­‌ای داشته­ و توانسته‌­اند بیشتر از تیم­‌های دیگر لیگ، 10 گل خود را از روی ضدحمله به ثمر برسانند. یک عامل بزرگ موفقیت این تیم در هنگام حمله، توانایی شگفت­‌انگیز واردی در خلق فضا برای خود با حرکت در فضای کور مدافعین حریف بوده است.

یکی از مثال­‌های این حرکتِ جیمی واردی، در بازی لستر برابر منچستر سیتی، در تصویر زیر نشان داده شده است. در این صحنه، در حالی که تیم لستر برای استفاده از توپی که لاپورت از دست داده بود، نامطمئن به نظر می­‌رسید و تمام تمرکز فرناندینیو متوجه توپ بود، واردی شروع به دویدن به سمت دروازه کرد. در نتیجه، او با این حرکت توانست با قرار گرفتن در فضای خالی پشت سر فرناندینیو، پاس عمقی فرستاده شده را دریافت کند.‌

لستر در این فصل با دریافت 28 گل، آمار دفاعی خوبی را ثبت کرده است. این تیم موفق ­شده کمترین شاخص xGA را در میان هفت تیم بالای جدول با امتیاز 36.5 به خود اختصاص دهد. آمادگی بالای کسپر اشمایکل در به دست آمدن این آمار، نقش به‌سزایی داشته است.

اما عملکرد چیلول، دفاع چپ تیم، را می­‌توان یکی از نقاط ضعف لستر سیتی در هنگام دفاع عنوان کرد. با اینکه این بازیکن با تامین عرض بازی و حمایت از حمله­‌ی تیم، عملکرد هجومی خوبی داشته، اما در فاز دفاعی در جلوگیری از حرکات کناری حریف و نبردهای یک-به-یک، شکننده ظاهر شده است. با این وجود، درگیر شدن چیلول با بازیکن کناری حریف و عدم پوشش کافی توسط سویونجو و هافبک دفاعی تیم، حفره بزرگی را ایجاد می‌کرد. در تصویر زیر، محرز با استفاده از همین فضا وارد محوطه‌­ی جریمه شد و گل تساوی را به ثمر رساند؛ در دیگر موارد این چنینی نیز، خالی گذاشتن این فضا، به تهدید شدن دروازه‌­ی لستر با نفوذ از طریق کناره­‌ها یا نیم‌­فضاها، منجر شده است.

حالا 9 بازی به پایان لیگ باقی­مانده و لستر 10 امتیاز با صدر جدول فاصله دارد. احتمالا آنها در انتهای فصل سهمیه­‌ی لیگ قهرمانان اروپا را برای فصل بعد کسب خواهند کرد. تا اینجای لیگ، لستر حریفان بزرگی را از پیش رو برداشته است. مسئله­‌ی آنها در ادامه، پیدا کردن جایگزینی برای پریرای مصدوم است و تا به امروز شایعاتی مبنی بر اضافه شدن حمزه چودری به خط دفاع چهارنفره‌­ی لستر شنیده شده است. اما فارغ از اینکه چه کسی در خط دفاع جایگزین پریرا خواهد شد، غیبت این بازیکن، دفاع و حمله­‌ی لستر را تحت تاثیر قرار خواهد داد. باید دید چه چاره‌­ای برای جبران اثرات نبود این بازیکن در ترکیب، اندیشیده خواهد شد.

بازی­‌های پیشِ رو: برایتون (مهمان)، واتفورد (خانگی)، اورتون (مهمان)، کریستال پالاس (خانگی)، آرسنال (مهمان)، بورنموث (مهمان)، شفیلد یونایتد (خانگی)، تاتنهام (مهمان)، منچستر یونایتد (مهمان)

نکات قابل رصد: جایگزین پریرا؛ آیا واردی می­تواند به فرم گل­زنی قبلی خود برگردد؟

 

آرسنال

امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 34.8 – رده‌ی چهاردهم

امتیاز و جایگاه کسب شده: 40 – رده‌ی نهم

اونای امری در ماه دسامبر سال پیش از تیم آرسنال اخراج و میکل آرتتا، دستیار گواردیولا و کاپیتال قبلی توپ‌چی­‌ها، جانشین او شد. همان­طور که انتظار می‌رفت، تاکتیک‌­ها و فلسفه‌­ای که آرتتا وارد آرسنال کرد مشابه با چیزی است که تیم منچستر سیتی ارائه می‌­دهد. حالا این تیم، به جای ترکیب 3-3-4، در بیشتر بازی‌­ها از ترکیب 1-3-2-4 استفاده می­‌کند.

اما مسئله­‌ی مهم، نوع نگاه آرتتا به فوتبال است، چرا که او مجبور بود جزییات تفکرات خود را با توجه به بازیکنانی که در تیم لندنی در اختیار داشت، اصلاح کند. تاکتیک بال­‌های دفاعی متمایل به مرکز که در بخش قبل توضیح داده شد، اندکی با بازی آرسنالِ آرتتا متفاوت است؛ به این صورت که بازی­‌سازی در این تیم با مدافعان کناری عریض صورت می­‌گیرد. با اشغال شدن کانال‌­های کناری توسط مدافعانِ کنار زمین، آرایش آرسنال در هنگام بازی­‌سازی به 2-4 (یا 4-2) تبدیل می­‌شود و به این ترتیب، بازیکنان این تیم در تمام نواحی عمودی (بین دو خط دروازه) زمین حضور دارند. همان­گونه که در تصویر زیر نیز قابل مشاهده است، آرایش دفاعی تیم نیز با این حرکت بسط داده می‌­شود.

بازی کردن با دو هافبک بازی­‌ساز در مقابل مدافعین، فرصت وارد شدن به نیم‌­فضاها را برای گرانیت ژاکا فراهم می‌کرد. بازیکن تیم ملی سوییس با پاس­‌های رو به ­جلویی که می‌­فرستاد، شروع‌­کننده‌­ی اغلب حرکات هجومی تیمش بود. ژاکا به خوبی می­‌توانست در این ناحیه‌­ی عمودی حرکت کرده و برای حمایت از هم‌­تیمی‌­ها و همچنین ارسال پاس اقدام کند. به همین دلیل است که بازی این بازیکن به عنوان مدافع کنار، این تصور را به وجود می­‌آورد که آرسنال با خط دفاعِ سه نفره بازی می­‌کند.

در این هنگام، با تشکیل یک مثلث توسط دنی سبایوس (دیگر هافبک بازی­‌ساز تیم) و دو مدافع مرکزی، سه بازیکن در خط دفاع قرار گرفته و خط هافبک و دفاع تشکیل دو لایه می‌­دهند. ساختار و برتری عددی همراه با این استراتژی، به آرسنال کمک می­‌کرد تا در مواجهه با خطوط حمله‌­ی یک یا دو نفره، فوروارد(های) تیم حریف را سردرگم کنند.

آخرین نکته‌­ی دفاعی‌­ای که می‌توان در مورد آرسنال به آن اشاره کرد، برتری عددی این تیم در بال چپ است. همان­طور که در تصویر بعد مشاهده می­‌شود، جرود بوئن بر سر دوراهی رها کردن یکی از بازیکنان پیش رو (بوکایو ساکا یا گرانیت ژاکا) قرار گرفته است.

در یک‌سوم هجومی، ساکا و پیر امریک اوبامیانگ، هر دو ناحیه‌­ی سمت چپ میدان را اشغال کرده‌­اند. جایگیری اوبامیانگ در نیم‌فضاها، مدافعین حریف را مشغول نگه داشته و کانال کناری را برای حرکت بوکایو ساکا باز می‌کرد که مشابه موقعیت گابریل ژسوس در جناح چپ منچستر سیتی است.

همچنین، به کارگیری مهاجم نوک تیم به عنوان وینگر متمایل به مرکز (inverted winger)، فرصت را برای بازی الکساندر لاکازت در نقش بازیکن شماره 9 کاذب فراهم می­‌کرد. با اضافه­ شدن این بازیکن فرانسوی به عقب زمین برای دفاع، یا صرفا به عنوان هدفی برای مشغول نگه­ داشتن حریف، فضاهایی ایجاد می‌­شد که با استفاده از آن، بال چپ آرسنال می­‌توانست رو به ­جلو حرکت کند. در تصویر بعدی می­‌توان دید که حرکت عمقی لاکازت (شماره 9) و تعویض جایگاهش با گابریل مارتینلی، مسیر پاس گل ساکا به مارتینلی را باز می­‌کند.

شباهت وظایف نیکولا په‌­په در بازی تیم آرسنال به ریاض محرزِ منچستر سیتی مشهود بوده و کیفیت بالای این بازیکن در سمت راست زمین، نقطه­‌ی اتکای تیم لندنی بوده است. این بازیکن اهل ساحل عاج، با ثبت متوسط 8.09 دریبل و 3.21 حرکت رو به جلو در هر بازی، بالاتر از همه­‌ی بازیکنان آرسنال در این آمارها قرار دارد.

در حملات نامتقارن آرسنال، هکتور بیرین برای جلوگیری از غافل­گیر شدن خط دفاع در ضد حمله، در عقب زمین می‌­ماند و این حرکت، کار را برای په‌­په سخت می­‌کرد. قدرت بالای په­‌په در رویارویی­‌های تن به تن با حریفان،  قدم­‌های سریع، هماهنگی بدنی و تعادل بالای این بازیکن در زمین، او را قادر می­‌ساخت به راحتی از پس حرکات برشی به درون محوطه­‌ی جریمه و سانتر از جناحین بربیاید. در تصویر بعد که مربوط به بازی آرسنال برابر نیوکاسل است، په­‌په در حالی که دو مدافع را جلوی خود می­‌بیند، موفق می­‌شود توپ را با قوسی که ملاحظه می‌­کنید، به درون محوطه­‌ی جریمه ارسال کند. نکته­‌ی قابل اشاره­‌ی دیگر در تصویر بعد، جایگیری اوبامیانگ است. این بازیکن با قرارگیری در نیم‌­فضا مترصد فرصت می­‌ماند و با په­‌په به خوبی همکاری می‌­کند.

از آنجایی که هنوز از آغاز به کار میکل آرتتا به عنوان سرمربی تیم آرسنال مدت زیادی نمی­‌گذرد، به سختی می­‌توان در مورد استراتژی دفاعی این تیم به جمع‌­بندی رسید. پیش­بینی می­‌شود که این تیم در دفاع آرایش 2-4-4 داشته باشد و پرس را نیز با تمرکز بر بستن مسیرهای پاس – که باز هم مشابه با منچستر سیتی است – انجام دهد. طبق آمار، آرسنال تحت هدایت آرتتا نسبت به دوران امری فشرده‌­تر دفاع می­‌کند و همانطور که در جدول زیر می­‌توان دید، مقدار شاخص PPDA این تیم نسبت به دوران سرمربی قبلی بهبود یافته است.

فشار تیم آرسنال در فاز دفاعی، متمایل به مرکز میدان بوده است. با یارگیری مهاجم حریف توسط مسوت اوزیل در خط اول دفاع، هر توپی که به سمت مرکز زمین آمده توسط دو هافبک دفاعی تیم دفع شده است. همچنین، با حضور هر دو وینگر تیم در نیم‌فضاها، فشردگی تیم در میانه‌­ی میدان حفظ می­‌شود. در تصویر بعد صحنه­‌ای از بازی این تیم برابر اورتون نشان داده شده است. در این صحنه، برتری عددی آرسنال در مرکز زمین قابل مشاهده است.

پرس تیم آرسنال فضا را برای پیشرفت بازیکنانش فراهم می­‌کرد. از آنجایی که هدف بازیکنان در دفاع، محافظت از میانه­‌ی میدان بود، تمرکز جمعی آنها در پرس کردن بال­‌های تیم مقابل اهمیت فراوانی داشت. در تصویر قبل، په­‌په هنوز متوجه فرا رسیدن زمان پرس نشده، در حالی که هدف یری مینا رساندن توپ به میسون هولگیت است. در نتیجه، بازیکن شماره 8 اورتون (فابین دلف) یارگیری نشده و بدون مزاحمت توپ را جلو می‌­برد.

در تصویر قبل، آرسنال گزینه‌­های متعددی برای پرس کردن داشت. یک راه، مسدود کردن میانه­‌ی زمین و انجام پرس قطری به صورت همزمان و هدایت توپ به سمت کناره­‌ها بود و یا می­‌توانستند با باز گذاشتن مسیر پاس به سمت مرکز زمین به عنوان طعمه، فرصت را برای قطع توپ توسط هافبک‌­های خود فراهم کنند.

آمار دفاعی تیم آرسنال در شروع‌­های مجدد تعریفی ندارد، و تا الان، آنها 9 گل از روی ضربات ایستگاهی دریافت کرده‌­اند. این مسئله در ماه­‌های ابتدایی حضور آرتتا روی نیمکت سرمربی­‌گری این تیم، حل نشده باقی­مانده است. در تصویر زیر، مثالی از دفاع آرسنال در برابر ضربات ایستگاهی آورده شده است. بعضی از گل­‌هایی که این تیم به این صورت دریافت کرده کاملا ساده‌­لوحانه بوده و می­‌توانسته به­‌راحتی از آن صحنه­‌ها جان سالم به در ببرد؛ خیلی­‌های دیگر از این گل‌­ها نیز ناشی از اشتباه در آفسایدگیری بوده است.

آرسنال در دفاع، از پوشش ناحیه‌­ای به عنوان طرح کلی استفاده کرده است؛ هر چند که هنگام یارگیری یک تا دو بازیکن تغییرات کوچکی در این استراتژی به وجود می‌­آید. حضور مدافع کناری تیم آرسنال به همراه اوبامیانگ، این قسمت از زمین را به ناحیه­‌ای شکننده تبدیل می­‌کرد.

در واقع ناحیه‌­ی بالای زمین آرسنال که وظیفه­‌ی حفاظت از آن معمولا بر عهده‌­ی اوبامیانگ و یکی از مدافعین کناری گذاشته می‌شد، مشکل اصلی تیم در دفاع بوده است. با وجود این تقسیم وظایف، هیچ­کدام از این دو نفر متوجه حضور بازیکن حریف در این ناحیه نمی­‌شدند، و متعاقبا، با رفتن توپ به این قسمت از زمین، در نبردهای مستقیم شکست می­‌خوردند. با دقت به نحوه‌­ی ایستادن هکتور بیرین در تصویر بالا می­‌توان دریافت که این بازیکن اسپانیایی، الکس ایووبی را در پشت سر خود کاملا رها کرده است.

یارگیریِ تنگاتنگ اوبامیانگ در تصویر بالا یکی از اشتباهات ساده‌­لوحانه­‌ی تیم آرسنال بود؛ چرا که بازیکن اورتون با دویدن به سمت دروازه­‌ی آرسنال در آفساید قرار می­‌گرفت، در نتیجه یارگیری اوبامیانگ در این صحنه بدون توجیه می‌­ماند. این بازیکن با یارگیری نابجای خود باعث به هم ریختن کل چیدمان آرسنال در این صحنه شد، که این اشتباه را حتی جاهلانه‌­تر جلوه می­‌دهد.

آرسنال در 10 بازی بعدی خود باید در برابر تیم­های پرقدرتی که رقبای مستقیم آنها در رسیدن به جام­های قاره‌­ای نیز هستند، به میدان برود. به این ترتیب تیمِ آرتتا باید در آماده­‌سازی خود برای ادامه­‌ی مسابقات، جبران ضعف­‌های دفاعی در شروع مجدد و استفاده از xG بالای خود در به ثمر رساندن گل­های بیشتر، با هوشیاری کامل عمل کند.

بازی­‌های پیشِ رو: منچستر سیتی (مهمان)، برایتون (مهمان)، ساوث­همپتون (مهمان)، ولورهمپتون (مهمان)، لستر سیتی (خانگی)، تاتنهام (خانگی)، لیورپول (خانگی)، استون ویلا (مهمان)، واتفورد (خانگی)

نکات قابل رصد: نقشه­‌ی دفاعی/پیشرفت دفاع از مرکز زمین؛ پابلو ماری؛ آیا په­‌په می­‌تواند عملکردی ورای xG خود داشته باشد یا خیر؟

 

وستهام یونایتد

امتیاز و جایگاه تخمین ­زده شده: 31.6 – رده­‌ی شانزدهم

امتیاز و جایگاه کسب شده: 27 – رده‌ی شانزدهم

این فصل برای تیم وستهام به خوبی فصل قبل نبوده است و آنها از دسامبر سال گذشته که مانوئل پیگرینی اخراج شد، دیوید مویس را برای بار دوم روی نیمکت خود نشانده‌­اند. به استثنای دو بازی برابر لستر سیتی و منچستر سیتی که ترکیب تیم 1-4-5 بود، این مربی اسکاتلندی بازیکنانش را با ترکیب­‌های 2-4-4، 1-4-1-4 و 1-1-4-4 به میدان فرستاده است.

پیگرینی در تبدیل وستهام به تیمی بازی­ساز و مالکیت‌محور ناموفق بود. حال آنکه با آمدن دیوید مویس، بازی مستقیم به روش سنتی انگلیسی در دستور کار تیم قرار گرفت. به همین دلیل، در این بخش به گزینه­‌های این تیم در یک‌سوم هجومی پرداخته می­‌شود.

از زمان بازگشت میکائیل آنتونیو و به خدمت گرفتن جرود بوئن، انرژی تاز‌ه‌­ای به این تیم تزریق شده و قدرت بدنی و گل­زنی تیم با اضافه شدن این دو بازیکن، افزایش یافته است. در پاراگراف‌­های بعدی به اثر چشم­گیر اضافه شدن آنتونیو به تیم بیشتر پرداخته خواهد شد. انعطاف­‌پذیری این بازیکن 30 ساله­ انگلیسی او را قادر می‌ساخت تا هم بتواند در پست وینگر چپ بازی کند و هم در کنار سباستین هالر، زوج هجومی تیم را تشکیل دهد. آنتونیو در پست بال چپ با سرعت بالای خود به راحتی مدافعان حریف را جا می­‌گذاشت؛ کاری که در صحنه‌­ای که از بازی آنها در برابر ساوث­همپتون در تصویر بعد نشان داده شده است، انجام داد.

همچنین، پتانسیل تیم با اضافه شدن بوئن افزایش یافته است. آمار گل­زنی این بازیکن جوان بالاتر از xG او در سه فصلِ قبل بوده، به این صورت که او در فصل قبل در لیگ چمپیونشیپ انگلیس با xG برابر با 17.24، 22 گل، و تا آخر نیم فصل 20-2019 نیز با ثبت xG برابر با 13.08، 16 گل به ثمر رسانده است. حرکات گمراه­‌کننده‌­ی بوئن و شم بالای گل­زنی او بسیار به کمک تیمش آمد.

بوئن با حضور هوشیارانه در ناحیه­‌ی کور مدافعین تا ثانیه­‌های آخر، توانست اولین گل خود را در همان اولین باری که برای وستهام به میدان رفت به ثمر برساند. همچنین، او می‌­توانست با سرعت بالای خود از فضای پشت مدافعین استفاده کند. او با نشان دادن این قابلیت­‌ها، که تا قبل از او در تیم دیده نمی­‌شد، خود را به ترکیب تیم تحمیل کرد و به رابرت اسنادگرس و آندری یارمولنکو ترجیح داده شد.

حرکات تیم وستهام در کناره‌­ها، به تفکیک بازیکن، در گراف زیر خلاصه شده است. در جدول زیر می‌­توان مشاهده کرد که در حالی که آنتونیو در رتبه‌­ی دوم دریافت­‌کننده‌­های ارسال از جناحین قرار دارد، بهترین سانترها را برای سایر هم‌­تیمی‌­هایش ارسال کرده است.

آنتونیو توانسته در این فصل 19 گل به ثمر برساند که 31.6 درصد این آمار ناشی از موفقیت این بازیکن در جایگیری در عرض زمین – همانطور که در بالا توضیح داده شد –  بود. آنتونیو در بیشتر موارد در سمت چپ زمین بازی می­کرد و گاهی اوقات نیز در کنار هالر، بازیکن هدف سانترهای ارسالی از جناح راست بود.

یکی از اهداف تیم در هنگام انتقال به فاز هجومی، رساندن توپ به میکائیل آنتونیو بود. او می‌­توانست با قدرت بدنی بالایی که داشت موقعیتش را حفظ کرده و پاس­های بلند را دریافت کند. این قابلیت او باعث شد تا در این فصل بیشتر از تمام هم‌­تیمی‌­های خود در نبردهای هوایی (تقریبا 18 نبرد در هر بازی) شرکت داشته باشد. آنتونیو تنها دو گل به ثمر رسانده که با در نظر گرفتن مقدار xG برابر با 4.58 او، کمی ضعیف به نظر می­‌رسد. اما با این حال، او یک مهاجم تمام و کمال برای تیمش بوده است.

یکی از راه­‌های گل­زنی وستهام استفاده از ضربات ایستگاهی بوده و هشت گل این تیم از این روش به ثمر رسیده است. یکی از بازیکنان موثر در ضربات ایستگاهی تیم وستهام، عیسی دیوپ بوده است که تحت هدایت مویس توانسته سه گل از این طریق به ثمر برساند. در ادامه، استراتژی کلی این تیم در قرار دادن مدافع میانی خود در موقعیت مناسب برای گلزنی از روی ضربات کاشته بررسی شده است.

در مثال نشان داده شده در تصویر زیر، دیوپ را در ابتدا در عقب مشاهده می‌­کنید. در واقع شروع حرکت از عمق زمین خودی رمز موفقیت او در جا گذاشتن مدافع مستقیم است. همچنین، این بازیکن قدرت بدنی و سرعت بالایی دارد که او را برای دویدن در فواصل کوتاه و فرار از دست مدافعین به انتخاب مناسبی تبدیل می‌­کند.

او این حرکات هوشمندانه را با همکاری یکی از هم­‌تیمی‌­هایش انجام می‌داد؛ به این معنی که، دیوپ در فضاهایی وارد می‌شد که قبلا توسط هم‌­تیمی‌­هایش ایجاد شده بود. در تصویر زیر، دیوپ با استفاده از جایگیری هالر که مدافع را نگه داشته، با زمان­بندی دقیق، سانتر را دریافت و به گل تبدیل می­‌کند.

یکی از مشکلات وستهام در این فصل دفاع این تیم بوده است. شاخص xA (احتمال گل شدن ضربات دریافتی) آنها برابر با 49.4 محاسبه شده که از این لحاظ در رتبه‌­ی هفدهم لیگ قرار می­‌گیرند. دفاع این تیم تحت هدایت مویس به همان به هم­ریختگی‌اش در زمان پیگرینی بوده است و هنوز برای جا افتادن استراتژی دفاعی وستهام برای حفظ مالکیت توپ فرصت باقی است.

دفاع تیم وستهام در حالت کلی از سه یا چهار لایه تشکیل شده بود که در آن، دکلان رایس در بین خطوط هافبک و دفاع قرار می‌گرفت و همتای او در مرکز زمین، مارک نوبل، نیز در پی حمایت از مهاجمان تیم بود. در نتیجه، تیم آرایشی شبیه به 2-1-2-5 یا 2-3-1-4 به خود می­‌گرفت.

در مقاله­‌ای که چند ماه پیش به قلم همین نویسنده منتشر شد، به مسئله‌­ی فاصله­‌ی بین نوبل و رایس در هنگام پرس پرداخته شده است. جدای همکاری بین آنها، جایگیری افقی ناکارامد و ضعیف این دو بازیکن هنگام پرسینگ یکی دیگر از مشکلات این تیم در فاز دفاعی بوده است. حفره­‌های عرضی بین این دو بازیکن به حریفان اجازه­ می‌داد از گزینه‌­های تهاجمی خود به راحتی استفاده کنند.

همچنین، فشار کم وارد شده از طرف هالر باعث منفعل شدن دفاع تیم وستهام بود، چرا که رایس – با وجود درک دفاعی بالایی که داشت – به سختی موفق به پوشش توپ­‌های رد شده از خط جلویی می‌شد.

درصد موفقیت تیم وستهام در بازپس‌­گیری مالکیت توپ در پنج بازی اخیر در شکل زیر نشان داده شده است. جدا از مشکل کلی این تیم در آرایش دفاعی (که توضیح داده شد)، بی­‌دقتی بازیکنان در انجام وظایف دفاعی هنگام تقابل­‌های تن-به-تن نیز برابری عددی را برای آنها به نقطه ضعف تبدیل می‌کرد.

آنها تنها در 10.9 درصد مواقع در بازپس‌­گیری توپ در یک‌سوم هجومی حریف موفق عمل کرده‌­اند. در یک‌سوم میانی نیز، آمار تیم وستهام در تصاحب توپ حتی بدتر از میانگین لیگ بوده است. نکات عنوان شده به خوبی توجیه‌­کننده‌ی­ عدم موفقیت وستهام در پس گرفتن مالکیت هستند و در سرنوشت این تیم در نُه مسابقه‌­ی باقی­مانده تاثیر مستقیم دارند.

تنها دلیل قرار نگرفتن تیم وستهام در منطقه‌­ی سقوط تا این مرحله از لیگ، تفاضل گل سه امتیازی­شان با تیم هجدهم جدول، یعنی بورنموث، است و حل نشدن مشکلات دفاعی می­‌تواند این تیم را در شرایط بحرانی قرار دهد. باید اشاره شود که توان هجومی وستهام بیش­تر از رقبایشان بوده و این تیم با ثبت xG برابر با 37.2 و به ثمر رساندن 35 گل، بهترین عملکرد را در میان پنج تیم آخر جدول داشته­ است. روی فرم بودن بازیکنانِ با کیفیتِ تیم مثل فلیپه اندرسون و پابلو فورنالس، می­تواند در بازی‌­های باقی­مانده برای آنها تعیین‌­کننده باشد؛ چرا که این تیم برای دور ماندن از ناحیه خطر، چار‌ه‌­ای ندارد جز اینکه در مسابقه با تیم‌­های کم‌ امتیازتر از خود، از فرصت‌های گلِ به ­دست آمده به بهترین وجه استفاده کند.

بازی­‌های پیشِ رو: ولورهمپتون (خانگی)، تاتنهام (مهمان)، چلسی (خانگی)، نیوکاسل یونایتد  (مهمان)، برنلی (خانگی)، نوریچ سیتی (مهمان)، واتفورد (خانگی)، منچستر یونایتد (مهمان)، استون ویلا (خانگی)

نکات قابل رصد: بالا رفتن سرعت تیم با اضافه شدن بوئن؛ روی فرم بودن میکائیل آنتونیو؛ آیا مویس می­تواند موفق به پرکردن حفره‌­های دفاعی شود؟

 

نوریچ سیتی

امتیاز و جایگاه تخمین ­زده شده: 29.8 – رده­‌ی هفدهم

امتیاز و جایگاه کسب شده: 21 – رده­‌ی بیستم

دنیل فارکه و تیمش نمی­توانند با تکرار سبک بازی خود در فصل قبل، موفقیت­شان در چمپیونشیپ (EFL) را در لیگ برتر نیز تکرار کنند. نوریچ سیتی با سیستم 1-3-2-4 خود، رتبه‌ی­ نهم لیگ را از نظر مالکیت توپ در هر بازی (با 50.3 درصد) به خود اختصاص داده و متوسط زمانی که توپ در اختیار این تیم مانده برابر با 14.8 ثانیه و دقیقا برابر با مقدار متوسط کل لیگ بوده است. با این مقدمه، در این بخش به طور مختصر به فوتبال مالکیت‌محور دنیل فارکه پرداخته می­‌شود.

هنگام بازی­‌سازی، آرایش نوریچ سیتی با بالا کشیدن مدافعان کناری، به 1-2 لوزی یا 2-2 مربعی تبدیل می‌شد. سپس دو مدافع وسط تیم در جهت عرض زمین از هم باز شده و هافبک­‌های دفاعی نیز یا یک خط تشکیل داده و یا با متمایل شدن به مرکز زمین برای دفع توپ آماده می‌­شدند. هافبک‌­های تهاجمی نیز در عقب­ کشیدن و اضافه ­شدن به دفاع آزاد گذاشته شده بودند.

مزیت­‌های این روش واضح است. این استراتژی تیم حریف را وادار می‌کرد از بین واگذاری برتری عددی در مرکز زمین به تیم نوریچ سیتی و آزاد گذاشتن دفاع­‌های کناری این تیم، یکی را انتخاب کند. در صحنه‌­ای از بازی آنها در برابر لستر سیتی که در تصویر زیر نشان داده شده است، وینگرهای تیم لستر برای حفظ فشردگی و برتری عددی به سمت مرکز زمین آمده­‌اند و مکس آرونزِ پیش تاخته را بدون یارگیری رها کرده‌­اند.

اما با وجود برتری­‌های اشاره شده، مسائلی باعث مختل ­شدن حمله‌­ی تیم نوریچ سیتی می‌شد. همان­طور که اشاره شد، مهاجمین تیم برای کمک به دفاع و دریافت پاس­‌های طولی عقب می­‌کشیدند. اولین مسئله در حمله تیم، ناتوانی این مهاجمین در چرخش و قرارگرفتن به سمت دروازه حریف بوده است. حتی بازیکنِ توانایی مثل امیلیانو بوئندیا نیز هنگام عقب کشیدن فاقد زاویه‌­ی بدنی مناسب بود و چرخش نامناسب این بازیکن باعث جا ماندن از زمان‌­بندی برای دریافت پاس رو به ­جلو می‌شد.

مشکل دوم این تیم، عملکرد نامناسب بازیکنان در باز کردن لایه دوم دفاعی تیم حریف در هنگام بازی­‌سازی بود. این تیم در استفاده از فضاهای بین خطوط تیم­‌های مقابل مشکل داشت. در تصویر بالا، هیچ­ کدام از بازیکنان زردپوش در فضای بین مدافعین لستر حضور ندارند و به همین دلیل، دست بازیکن صاحب توپ پس از دریبل زدن و ورود به لایه‌­ی دفاعی حریف، خالی می­‌ماند. در نتیجه، بازیکنان نوریچ سیتی یا مجبور می‌شدند به گرداندن توپ ادامه دهند، و یا بدتر از آن، توپ را از دست می‌دادند.

با جایگیری عریض مدافعان کناری نوریچ سیتی و گسترده­ شدن خط دفاع این تیم، قناری­‌ها مترصد استفاده از فضاهای ایجاد شده در بین بازیکنان حریف بودند. باز شدن دفاع پنج نفره­ تیم تاتنهام با جایگیری مکس آرونز در کانال کناری را می‌­توان در تصویر زیر مشاهده کرد. بوئندیا در این صحنه با هوشیاری از فضای بین بازیکنان برای پیشروی استفاده می‌کند.

حال ببینیم نقش تیمو پوکی چه بود. نقش پوکی در فاز هجومی برای تیمش حیاتی است و تاکتیک مهم تیم نوریچ سیتی در انتقال به فاز حمله، استفاده از این ملی‌­پوش فنلاندی برای گلزنی بوده است. او به جای بازی در نقش بازیکن شماره 9 کاذب و عقب کشیدن برای استفاده از فضاهای میانی زمین حریف، سعی می­‌کرد با نفوذ به پشت خط دفاع از موقعیت­‌های ایجاد شده برای زدن گل استفاده کند. چهار گل این تیم در این فصل از روی ضد حملات به ثمر رسیده که برابر با مقدار متوسط لیگ است؛ البته باید در نظر داشت که تنها دو تیم لستر سیتی و منچستر یونایتد توانسته‌­اند در ضد حملات آمار گلزنی بالاتر از متوسط (4.4) به نام خود ثبت کنند و این آمار برای تمام تیم­ها حول و حوش میانگین بوده است.

در تصویر بعد می­توان پوکی را دید که عدم تعادل داوید لوئیز را به درستی فهمیده و مسیر خود را با هوشمندی تغییر می­‌دهد. به این ترتیب، با استفاده از فضای بین دو مدافع میانی آرسنال، مسیر پاس برای بازیکن صاحب توپ گشوده شد. نوریچ سیتی با استفاده از این استراتژی در نهایت به گل رسید.

این تیم مقدار xG قابل قبولی به‌ ­دست آورده اما با وجود ثبت شاخص xG برابر با 36.3، با آمار 27 گل زده، در گل‌­زنی موفق عمل نکرده است. بدون در نظر گرفتن پوکی و تاد کنتوِل که در مجموع 17 گل در این فصل به ثمر رسانده‌­اند، بازیکنان دیگر قناری­‌ها در تقسیم وظایف گل­‌زنی عملکرد مناسبی نداشته‌­اند. از آنجایی که آنها تا الان توانسته­‌اند فقط دو گل از روی ضربات از راه دور به ثمر برسانند، کار کردن روی این ویژگی می­‌تواند باعث بهبود آمار گل­زنی این تیم شود.

عقب ­کشیدن مدافعان میانی تا نزدیکی دروازه، حمایت بازیکنان میانی تیم نوریچ سیتی را در عقب زمین می­‌طلبید. با این وجود، هافبک دفاعی این تیم، الکساندر تتی، به ندرت برای حمایت در این مناطق حاضر بود و همین موضوع باعث گل خوردن این تیم در بازی برابر استون ویلا بود (تصویر بعد).

عملکرد دفاعی نوریچ سیتی در مقابل ضربات کاشته نامناسب بوده است. این تیم با 10 گل خورده از روی ضربات ایستگاهی، در رده‌­ی دوم لیگ از این نظر قرار می­‌گیرد. در مثالی که در ادامه بررسی می­‌کنیم، مشخصا به مشکل این تیم در برابر ضربات کرنر پرداخته شده است.

استراتژی کلی این تیم هنگام دفاع در برابر ضربات ایستگاهی، دفاع ناحیه‌­ای بوده است. در این سیستم، دو بازیکن برای حفاظت از تیرهای افقی دروازه گماشته می­‌شدند و کنی مکلین نیز وظیفه‌­ی حفاظت از ناحیه­‌ی نزدیک دروازه‌­بان (front post) را داشت. در این سیستم تا قبل از ارسال توپ، بازیکنی در فضای نزدیک به دروازه­‌بان قرار نداشت. این ویژگی­‌های را می­‌توان در تصویر زیر مشاهده کرد.

اما نزدیک­ شدن بازیکنان حریف به نزدیکی دروازه‌­بان به راحتی نظم بازیکنان تیم نوریچ سیتی را به هم می‌ریخت. به دلیل جایگیری ضعیف قناری‌­ها، خارج­ شدن یکی از بازیکنان از موقعیت خود باعث باز شدن فضای بین بازیکنان می‌شد. در نتیجه، در صحنه‌­ی نشان داده شده در تصویر زیر، کالوم چمبرز توانست به راحتی به توپ ضربه­‌ی سر بزند.

توپ در این صحنه با فشار وارد شده از طرف مکلین از دروازه دور شد، اما به اوبامینگ که بدون یارگیری در فضای مقابل دروازه قرار داشت رسید و او را در موقعیت گل قرار داد. ناکارامدی جایگیری بازیکنان در نزدیکی تیرهای دروازه در این صحنه مشهود است و در حالی که سرعت کافی را برای پوشش دادن نواحی مقابل دروازه نداشتند، به ندرت می­توانستند مانع شوت­‌های نواخته شده به سمت­شان شوند. این موارد باعث به ­وجود آمدن مشکلات پیچیده­‌ای برای تیم نوریچ سیتی در برابر ضربات ایستگاهی شده‌اند و چندین گل به آمار گل­‌های خورده­‌ی این تیم اضافه کرده‌­اند.

سبک بازی هجومی این تیم بدون ضد حملات قوی و برنامه­‌ریزی دفاعی مناسب، باعث می‌شد تیم نوریچ سیتی ناهماهنگ جلوه کند و با اینکه بازیکنان این تیم با جدیت به سبک بازی تیم وفادار بودند، رفتار کلی آنها نامطمئن به نظر می‌­رسید. کیفیت پایین بازیکنان گزینه­‌های تاکتیکی محدودی را در اختیار تیم قرار می‌داد و آنها سرعت کافی را نیز برای ضدحملات سریع نداشتند. این در حالی است که بازیکنان با زاویه‌­ی نامناسب قرارگیری، موقعیت­های شوت زیادی را به حریف داده‌­اند که خیلی از آنها به گل تبدیل شده است. با این اوصاف، نمی­‌توان انتظار تغییرات مبنایی از تیم نوریچ سیتی داشت؛ اما برای عدم سقوط به لیگ پایین‌­تر، این تیم باید به هر سه امتیاز بازی‌­های مهم خود در ادامه­‌ی فصل را به ­دست آورد.

بازی­‌های پیش­رو: ساوث­همپتون (خانگی)، اورتون (خانگی)، آرسنال (مهمان)، برایتون (خانگی)، واتفورد (مهمان)، وستهام (خانگی)، چلسی (مهمان)، برنلی (خانگی)، منچستر سیتی (مهمان)

نکات قابل رصد: این تیم می­تواند ریتم خود را هنگام تصاحب توپ کنترل کند؟؛ آیا پای بوئندیا به گلزنی باز می‌­شود؟

 

جمع‌­بندی

در این مقاله تنها به بیان نکات کلی مربوط به تیم­ها پرداخته شد. آنالیز دقیق تمامی تاکتیک‌­ها و ترکیب­‌های مختلف مورد استفاده‌­ی تیم­ها کاری دشوار است. نکات بیان شده می‌تواند در تحلیل بازی­‌های باقی­مانده از لیگ برتر در این فصل کمک­‌کننده باشد. هدف از این مجموعه مقالات بررسی تمامی تیم‌­های لیگ به همین صورت است، بنابراین، منتظر مقاله­‌های بعدی از این مجموعه باشید.

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *