وبسایت totalfootballanalysis
ژوئن ۲۰۲۰
مقالهی حاضر، دومین مقاله از چهار مقالهی بررسی نکات تاکتیکیِ مهم و قابل توجه در بازیهای باقیمانده از لیگ برتر انگلیس است (قسمت اول از این مجموعه را در اینجا بخوانید). هدف اصلی این مقاله، آنالیز مختصر شکل بازی تیمها است و با بررسی نقاط قوت و ضعف هر تیم، مواردی را که در مسابقات باقیمانده باید روی آنها تمرکز شود، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در دومین مقاله، به آنالیز تاکتیکهای مورد استفادهی تیمهای منچستر سیتی، لستر سیتی، آرسنال، وستهام یونایتد و نوریچ سیتی پرداخته میشود.
منچستر سیتی
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 63 – رده اول
امتیاز و جایگاه کسب شده: 57 – رده دوم
تیم منچستر سیتی، از نظر آمارهای هجومی، گلهای به ثمر رسانده و امتیازات تخمین زده شده، در رتبهی اول در میان تیمهای لیگ جزیره است؛ با این وجود، هنوز پشت سر تیم اول در ردهبندی لیگ، یعنی لیورپول، قرار دارد. دفاع این تیم، با جدایی وینسنت کمپانی و مصدومیت امریک لاپورت در بیشتر بازیهای این فصل، شکننده ظاهر شده است.
تاکتیکها و تنوع بازیکنان این تیم در حمله به قدری زیاد بوده است که پرداختن به همهی آنها در این بخش کوتاه میسر نیست. به همین دلیل، در این بخش به بررسی استراتژیهای اصلی این تیم پرداخته شده است.
البته که حتما به استراتژی معروف بالهای دفاعی متمایل به مرکز (inverted fullbacks) این تیم نگاهی میاندازیم. در این استراتژیِ بازیسازی، مدافعین کناری منچستر سیتی با جلو کشیدن به سمت مرکز زمین و تشکیل آرایش تیمی 2-3 یا 3-2، برتری عددی را در مرکز زمین ایجاد میکنند، اما چگونگی نگه داشتن وینگرهای حریف در میانهی میدان، مهمترین نکتهی جایگیری بازیکنان سیتی است. آنها با این روش، مسیر پاس به سمت وینگر خود را باز کرده (پاس فرناندینیو به رحیم استرلینگ در تصویر زیر) و با قرارگرفتن تنها یک بازیکن حریف در برابر او، فرصت پیشروی از عرض زمین برای وینگر فراهم میشود.
حملههای منچستر سیتی، با حضور بنجامین مندی در تیم، در بیشتر موارد، به شکلی متفاوت با آنچه در پاراگراف قبل توضیح داده شد، انجام میگرفت. در اینجا، میخواهیم این تاکتیک را با ایدهی بازی سه دفاعه تیم گواردیولا، ترکیب کنیم. تفاوت بزرگ این دو روش، آزادی داده شده به بازیکنان بود؛ چرا که با اشغال شدن کانالهای میانی توسط مدافعین کناری، وینگرها و هافبکها برای حرکت در ناحیههای خود آزاد میشدند.
برد منچستر سیتی در برابر شفیلد در برامال لین، مثالی از این تاکتیک است. خط دفاع سه نفرهی منچستر سیتی، به مدافعین وسط این تیم اجازه میداد برای دفع توپ، عریضتر بازی کنند؛ به این ترتیب، با ورود آنها به نیمفضاها، گزینهها و فضای بیشتری جلو رویشان قرار میگرفت. این موضوع در تصویر بعد قابل مشاهده است. جابهجاییهای زیادی در جایگیری بازیکنان اتفاق میافتاد. با نزدیک شدن استرلینگ به کایل واکر برای دریافت توپ، کوین دی بروینه به کنار زمین رفته و جای ریاض محرز را میگرفت؛ سرجیو آگوئرو نیز، این بار به عنوان بازیکن شماره 9 کاذب ظاهر نشده و به جای آن، با حرکات خود خط آخر را آزار میداد.
به این ترتیب، استرلینگ، محرز و دی بروینه میتوانستند با جابهجاییهای متعدد، مدافع مستقیم خود را جا بگذارند.
خط دفاع سه نفره، باعث بهتر شدن عملکرد دفاعی سیتی شده و این تیم تا این مرحله از لیگ، تنها 31 گل دریافت کرده است. فضای ایجاد شده در پشت سر مدافعین وسط منچستر سیتی در هنگام پرسینگ، همیشه پاشنهی آشیل این تیم بوده و تیمهای مقابل نیز به خوبی از این نقطه ضعف استفاده کردند. در تصویر زیر که مربوط به بازی آنها در برابر لستر است، هاروی بارنز با استفاده از فضای پشت سر کایل واکر، با یک پاس در عمق توپ را برای واردی میفرستد.
مدافعین وسط منچستر سیتی در نبردهای رو در رو موفق عمل نمیکردند، در نتیجه، میتوان اشتباه در انتخاب بازیکن برای این پستها را به عنوان مشکل دیگر تیم گواردیولا برشمرد. در تصویر زیر، جا ماندن فرناندینیوی پا به سن گذاشته از جیمی واردی و عدم هوشیاری کافی از جانب نیکولاس اوتامندی و جان استونز، قابل مشاهده است. بیدقتی و «تاخیر» بیش از حد مدافع آرژانتینی در هنگام دفاع، در کنار اعتماد به نفس و دوندگی پایین استونز، در اغلب موارد، برای منچستر سیتی مشکلساز بوده است؛ گواه این ادعا، هر دو باخت این تیم در برابر ولورهمپتون، تساوی در برابر کریستال پالاس و خیلی بازیهای دیگر است.
منچستر سیتی از پرسینگ نیز برای بازپسگیری توپ استفاده میکرد که کاملا از تیم پپ گواردیولا قابل انتظار است. این تیم توانسته با به دست آوردن شاخص موفقیت پرسینگ PPDA برابر با 8.69 در این فصل، در ردهی سوم بین تیمهای لیگ از این لحاظ قرار بگیرد. با این وجود، مقدار این شاخص برای آنها در دو فصل گذشته، کمتر (بهتر) و به ترتیب برابر با 7.15 و 8.48 بوده است. شدت پرس کردن این تیم، مشکلاتی داشته است. پا به سن گذاشتن داوید سیلوا و متعاقب آن، جا ماندنهای متعدد و یارگیری ضعیف این بازیکن را میتوان به عنوان یکی از عوامل به وجود آورندهی این مشکل عنوان کرد. این مسئله، در مقالهی آنالیز تاکتیکی بازی منچستر سیتی برابر رئال مادرید، که به قلم همین نویسنده منتشر شده است، به عنوان دلیل نیمکتنشینی داوید سیلوا در چندین بازی مهم تیمش، بررسی شده است.
تیم منچستر سیتی، در حالت کلی، با آرایش 2-4-4 پرس میکند، اما اجرای آن، اغلب با مشکلاتی همراه بوده است. به عنوان مثال، در تصویر زیر میتوان دید که فیل فودن به خوبی بازیکن کناری منچستر یونایتد را پوشش داده است؛ اما، نزدیک شدن برناردو سیلوا و رودری به همان بازیکن، نمانیا ماتیچ را آزاد گذاشته و دریافت توپ توسط او، در نهایت به شکسته شدن پرس منجر شده است. مسائل این چنینی (یارگیری اشتباه و فشار کم هنگام پرسینگ) در این فصل، هنگام پرس واکنشی نیز به کرات برای سیتی اتفاق افتاده و دردسرهای زیادی برای این تیم به وجود آورده است.
دفاع منچستر سیتی، در معرض اشتباهات فردی نیز بوده است. این تیم با ثبت شاخص xGA (احتمال گل شدن ضربات دریافتی) برابر با 25.3 در این فصل، بهتر از تیم لیورپول با xGA برابر با 27.2، صاحب بهترین خط دفاع در لیگ بوده است. با این وجود، اشتباهات سادهلوحانهی بسیاری را در بازی برابر با ساوثهمپتون، نوریچ سیتی و هر دو بازی مقابل اورتون و ولورهمپتون، و چندین بازی دیگر مرتکب شدهاند.
در حالی که تیم منچستر سیتی امید خود را برای قهرمانی در لیگ این فصل از دست داده، انگیزهی این تیم برای حفظ فرم در بازیهای لیگ، به خاطر امیدی است که به رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا و جام حذفی فوتبال انگلستان دوخته است. انتظار میرود تلاش این تیم در ادامهی فصل، همچون گذشته، پیروزی در تمامی بازیها باشد.
بازیهای پیشِ رو: آرسنال (خانگی)، برنلی (خانگی)، چلسی (مهمان)، لیورپول (خانگی)، ساوثهمپتون (مهمان)، نیوکاسل (خانگی)، برایتون (مهمان)، بورنموث (خانگی)، واتفورد (مهمان)، نوریچ سیتی (خانگی)
نکات قابل رصد: موفقیت/عدم موفقیت جایگزینی فودن با داویر سیلوا؛ کارایی لاپورت و سانه برای تیم؛ آیا به اریک گارسیا بازی خواهد رسید؟
لستر سیتی
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 46.9 – ردهی پنجم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 53 – ردهی سوم
لستر در این فصل، فراتر از پیشبینیها ظاهر شده و بدون شک، فصل خوبی را سپری میکند. برندن راجرز، در عین حال که فلسفهی بازی هجومی خود را به تیم تزریق کرده، درجهای از آزادی را نیز برای بازیکنان در نظر گرفته است. به همین دلیل، جیمی واردی مجبور به تحمل استرس ناشی از شرکت در بازیسازی نبوده و با تمرکز بر روی وظایف خود در گشودن دروازه، موفق شده تا اینجای فصل 19 گل به ثمر برساند.
چالار سویونجو که در اولین فصل حضور خود در لیگ برتر، مطمئن و سرحال ظاهر شده، تمامی توجهات را به خود جلب کرده است. در عین حال، باید اعتبار زیادی را نیز برای جانی اوانزِ باتجربه و 32 ساله که با دید مناسب و توانایی بالای پاسکاری خود، شروعکنندهی بیشتر حملههای تیم لستر است، قائل شد.
سویونجو، طبق آمار، در تعداد و درصد موفقیت پاسهای رو به جلو، عملکرد بهتری نسبت به اوانز داشته است. با این وجود، اوانز با دارا بودن متوسط طول پاس بالاتر، در شرایط دشوارتری پاسهای خود را ارسال کرده است. این آمار در جدول زیر خلاصه شده است:
عوض کردن بازی توسط اوانز، در هنگام دفاع از وسط زمین برای پیدا کردن بازیکن کناری، نقش مهمی در بازی این تیم داشته است. در تصویر بعد میبینید که او با یک پاس قطری، که گزینهی پر ریسکتری نسبت به پاس زمینی است، توپ را با رد کردن از شش بازیکن حریف برای بارنز میفرستد.
نکته جالب توجه این است که بارِ پیش بردن توپ تنها روی دوش مدافعین میانی نبوده و هر چهار دفاع در بازیسازی ایفای نقش میکنند. آمار پاسهای رو به جلوی مدافعین میانی تیم لستر در این فصل، در هر بازی، در جدول زیر خلاصه شده است؛ طبق این آمار، مدافعین کناری حتی بیشتر از مدافعین وسط پاسهای بلند رو به جلو ارسال کردهاند.
اوانز نمیتوانست در حالت تحت فشار توپ را از بین بازیکنان حریف به مقصد برساند؛ به همین دلیل، مدافعین میانی نقش پررنگی در برداشتن فشار از روی تیم ایفا میکردند. چیلول و پریرا، با قدرت بدنی و توانایی بالای دفاعی خود، اغلب راهی برای دادن پاس رو به جلو و رساندن توپ به بازیکنان جلوی زمین پیدا میکردند. این پاس، یا به بازیکن حاضر در فضای خالی بین خطوط میرسید، یا زمینهی انجام حرکت یک-و-دو در خط حمله میشد.
همانطور که در تصویر زیر نشان داده شده است، پریرا، با یک-و-دو کردن با مدیسون، بازیکن ملی پوش انگلیسی که با قدرت بدنی بالا توانست خود را زودتر از پدرو به توپ برساند، پرس حریف را شکسته و خود را آزاد میکند.
روباهها در انتقال بازی به فاز هجومی عملکرد قویای داشته و توانستهاند بیشتر از تیمهای دیگر لیگ، 10 گل خود را از روی ضدحمله به ثمر برسانند. یک عامل بزرگ موفقیت این تیم در هنگام حمله، توانایی شگفتانگیز واردی در خلق فضا برای خود با حرکت در فضای کور مدافعین حریف بوده است.
یکی از مثالهای این حرکتِ جیمی واردی، در بازی لستر برابر منچستر سیتی، در تصویر زیر نشان داده شده است. در این صحنه، در حالی که تیم لستر برای استفاده از توپی که لاپورت از دست داده بود، نامطمئن به نظر میرسید و تمام تمرکز فرناندینیو متوجه توپ بود، واردی شروع به دویدن به سمت دروازه کرد. در نتیجه، او با این حرکت توانست با قرار گرفتن در فضای خالی پشت سر فرناندینیو، پاس عمقی فرستاده شده را دریافت کند.
لستر در این فصل با دریافت 28 گل، آمار دفاعی خوبی را ثبت کرده است. این تیم موفق شده کمترین شاخص xGA را در میان هفت تیم بالای جدول با امتیاز 36.5 به خود اختصاص دهد. آمادگی بالای کسپر اشمایکل در به دست آمدن این آمار، نقش بهسزایی داشته است.
اما عملکرد چیلول، دفاع چپ تیم، را میتوان یکی از نقاط ضعف لستر سیتی در هنگام دفاع عنوان کرد. با اینکه این بازیکن با تامین عرض بازی و حمایت از حملهی تیم، عملکرد هجومی خوبی داشته، اما در فاز دفاعی در جلوگیری از حرکات کناری حریف و نبردهای یک-به-یک، شکننده ظاهر شده است. با این وجود، درگیر شدن چیلول با بازیکن کناری حریف و عدم پوشش کافی توسط سویونجو و هافبک دفاعی تیم، حفره بزرگی را ایجاد میکرد. در تصویر زیر، محرز با استفاده از همین فضا وارد محوطهی جریمه شد و گل تساوی را به ثمر رساند؛ در دیگر موارد این چنینی نیز، خالی گذاشتن این فضا، به تهدید شدن دروازهی لستر با نفوذ از طریق کنارهها یا نیمفضاها، منجر شده است.
حالا 9 بازی به پایان لیگ باقیمانده و لستر 10 امتیاز با صدر جدول فاصله دارد. احتمالا آنها در انتهای فصل سهمیهی لیگ قهرمانان اروپا را برای فصل بعد کسب خواهند کرد. تا اینجای لیگ، لستر حریفان بزرگی را از پیش رو برداشته است. مسئلهی آنها در ادامه، پیدا کردن جایگزینی برای پریرای مصدوم است و تا به امروز شایعاتی مبنی بر اضافه شدن حمزه چودری به خط دفاع چهارنفرهی لستر شنیده شده است. اما فارغ از اینکه چه کسی در خط دفاع جایگزین پریرا خواهد شد، غیبت این بازیکن، دفاع و حملهی لستر را تحت تاثیر قرار خواهد داد. باید دید چه چارهای برای جبران اثرات نبود این بازیکن در ترکیب، اندیشیده خواهد شد.
بازیهای پیشِ رو: برایتون (مهمان)، واتفورد (خانگی)، اورتون (مهمان)، کریستال پالاس (خانگی)، آرسنال (مهمان)، بورنموث (مهمان)، شفیلد یونایتد (خانگی)، تاتنهام (مهمان)، منچستر یونایتد (مهمان)
نکات قابل رصد: جایگزین پریرا؛ آیا واردی میتواند به فرم گلزنی قبلی خود برگردد؟
آرسنال
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 34.8 – ردهی چهاردهم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 40 – ردهی نهم
اونای امری در ماه دسامبر سال پیش از تیم آرسنال اخراج و میکل آرتتا، دستیار گواردیولا و کاپیتال قبلی توپچیها، جانشین او شد. همانطور که انتظار میرفت، تاکتیکها و فلسفهای که آرتتا وارد آرسنال کرد مشابه با چیزی است که تیم منچستر سیتی ارائه میدهد. حالا این تیم، به جای ترکیب 3-3-4، در بیشتر بازیها از ترکیب 1-3-2-4 استفاده میکند.
اما مسئلهی مهم، نوع نگاه آرتتا به فوتبال است، چرا که او مجبور بود جزییات تفکرات خود را با توجه به بازیکنانی که در تیم لندنی در اختیار داشت، اصلاح کند. تاکتیک بالهای دفاعی متمایل به مرکز که در بخش قبل توضیح داده شد، اندکی با بازی آرسنالِ آرتتا متفاوت است؛ به این صورت که بازیسازی در این تیم با مدافعان کناری عریض صورت میگیرد. با اشغال شدن کانالهای کناری توسط مدافعانِ کنار زمین، آرایش آرسنال در هنگام بازیسازی به 2-4 (یا 4-2) تبدیل میشود و به این ترتیب، بازیکنان این تیم در تمام نواحی عمودی (بین دو خط دروازه) زمین حضور دارند. همانگونه که در تصویر زیر نیز قابل مشاهده است، آرایش دفاعی تیم نیز با این حرکت بسط داده میشود.
بازی کردن با دو هافبک بازیساز در مقابل مدافعین، فرصت وارد شدن به نیمفضاها را برای گرانیت ژاکا فراهم میکرد. بازیکن تیم ملی سوییس با پاسهای رو به جلویی که میفرستاد، شروعکنندهی اغلب حرکات هجومی تیمش بود. ژاکا به خوبی میتوانست در این ناحیهی عمودی حرکت کرده و برای حمایت از همتیمیها و همچنین ارسال پاس اقدام کند. به همین دلیل است که بازی این بازیکن به عنوان مدافع کنار، این تصور را به وجود میآورد که آرسنال با خط دفاعِ سه نفره بازی میکند.
در این هنگام، با تشکیل یک مثلث توسط دنی سبایوس (دیگر هافبک بازیساز تیم) و دو مدافع مرکزی، سه بازیکن در خط دفاع قرار گرفته و خط هافبک و دفاع تشکیل دو لایه میدهند. ساختار و برتری عددی همراه با این استراتژی، به آرسنال کمک میکرد تا در مواجهه با خطوط حملهی یک یا دو نفره، فوروارد(های) تیم حریف را سردرگم کنند.
آخرین نکتهی دفاعیای که میتوان در مورد آرسنال به آن اشاره کرد، برتری عددی این تیم در بال چپ است. همانطور که در تصویر بعد مشاهده میشود، جرود بوئن بر سر دوراهی رها کردن یکی از بازیکنان پیش رو (بوکایو ساکا یا گرانیت ژاکا) قرار گرفته است.
در یکسوم هجومی، ساکا و پیر امریک اوبامیانگ، هر دو ناحیهی سمت چپ میدان را اشغال کردهاند. جایگیری اوبامیانگ در نیمفضاها، مدافعین حریف را مشغول نگه داشته و کانال کناری را برای حرکت بوکایو ساکا باز میکرد که مشابه موقعیت گابریل ژسوس در جناح چپ منچستر سیتی است.
همچنین، به کارگیری مهاجم نوک تیم به عنوان وینگر متمایل به مرکز (inverted winger)، فرصت را برای بازی الکساندر لاکازت در نقش بازیکن شماره 9 کاذب فراهم میکرد. با اضافه شدن این بازیکن فرانسوی به عقب زمین برای دفاع، یا صرفا به عنوان هدفی برای مشغول نگه داشتن حریف، فضاهایی ایجاد میشد که با استفاده از آن، بال چپ آرسنال میتوانست رو به جلو حرکت کند. در تصویر بعدی میتوان دید که حرکت عمقی لاکازت (شماره 9) و تعویض جایگاهش با گابریل مارتینلی، مسیر پاس گل ساکا به مارتینلی را باز میکند.
شباهت وظایف نیکولا پهپه در بازی تیم آرسنال به ریاض محرزِ منچستر سیتی مشهود بوده و کیفیت بالای این بازیکن در سمت راست زمین، نقطهی اتکای تیم لندنی بوده است. این بازیکن اهل ساحل عاج، با ثبت متوسط 8.09 دریبل و 3.21 حرکت رو به جلو در هر بازی، بالاتر از همهی بازیکنان آرسنال در این آمارها قرار دارد.
در حملات نامتقارن آرسنال، هکتور بیرین برای جلوگیری از غافلگیر شدن خط دفاع در ضد حمله، در عقب زمین میماند و این حرکت، کار را برای پهپه سخت میکرد. قدرت بالای پهپه در رویاروییهای تن به تن با حریفان، قدمهای سریع، هماهنگی بدنی و تعادل بالای این بازیکن در زمین، او را قادر میساخت به راحتی از پس حرکات برشی به درون محوطهی جریمه و سانتر از جناحین بربیاید. در تصویر بعد که مربوط به بازی آرسنال برابر نیوکاسل است، پهپه در حالی که دو مدافع را جلوی خود میبیند، موفق میشود توپ را با قوسی که ملاحظه میکنید، به درون محوطهی جریمه ارسال کند. نکتهی قابل اشارهی دیگر در تصویر بعد، جایگیری اوبامیانگ است. این بازیکن با قرارگیری در نیمفضا مترصد فرصت میماند و با پهپه به خوبی همکاری میکند.
از آنجایی که هنوز از آغاز به کار میکل آرتتا به عنوان سرمربی تیم آرسنال مدت زیادی نمیگذرد، به سختی میتوان در مورد استراتژی دفاعی این تیم به جمعبندی رسید. پیشبینی میشود که این تیم در دفاع آرایش 2-4-4 داشته باشد و پرس را نیز با تمرکز بر بستن مسیرهای پاس – که باز هم مشابه با منچستر سیتی است – انجام دهد. طبق آمار، آرسنال تحت هدایت آرتتا نسبت به دوران امری فشردهتر دفاع میکند و همانطور که در جدول زیر میتوان دید، مقدار شاخص PPDA این تیم نسبت به دوران سرمربی قبلی بهبود یافته است.
فشار تیم آرسنال در فاز دفاعی، متمایل به مرکز میدان بوده است. با یارگیری مهاجم حریف توسط مسوت اوزیل در خط اول دفاع، هر توپی که به سمت مرکز زمین آمده توسط دو هافبک دفاعی تیم دفع شده است. همچنین، با حضور هر دو وینگر تیم در نیمفضاها، فشردگی تیم در میانهی میدان حفظ میشود. در تصویر بعد صحنهای از بازی این تیم برابر اورتون نشان داده شده است. در این صحنه، برتری عددی آرسنال در مرکز زمین قابل مشاهده است.
پرس تیم آرسنال فضا را برای پیشرفت بازیکنانش فراهم میکرد. از آنجایی که هدف بازیکنان در دفاع، محافظت از میانهی میدان بود، تمرکز جمعی آنها در پرس کردن بالهای تیم مقابل اهمیت فراوانی داشت. در تصویر قبل، پهپه هنوز متوجه فرا رسیدن زمان پرس نشده، در حالی که هدف یری مینا رساندن توپ به میسون هولگیت است. در نتیجه، بازیکن شماره 8 اورتون (فابین دلف) یارگیری نشده و بدون مزاحمت توپ را جلو میبرد.
در تصویر قبل، آرسنال گزینههای متعددی برای پرس کردن داشت. یک راه، مسدود کردن میانهی زمین و انجام پرس قطری به صورت همزمان و هدایت توپ به سمت کنارهها بود و یا میتوانستند با باز گذاشتن مسیر پاس به سمت مرکز زمین به عنوان طعمه، فرصت را برای قطع توپ توسط هافبکهای خود فراهم کنند.
آمار دفاعی تیم آرسنال در شروعهای مجدد تعریفی ندارد، و تا الان، آنها 9 گل از روی ضربات ایستگاهی دریافت کردهاند. این مسئله در ماههای ابتدایی حضور آرتتا روی نیمکت سرمربیگری این تیم، حل نشده باقیمانده است. در تصویر زیر، مثالی از دفاع آرسنال در برابر ضربات ایستگاهی آورده شده است. بعضی از گلهایی که این تیم به این صورت دریافت کرده کاملا سادهلوحانه بوده و میتوانسته بهراحتی از آن صحنهها جان سالم به در ببرد؛ خیلیهای دیگر از این گلها نیز ناشی از اشتباه در آفسایدگیری بوده است.
آرسنال در دفاع، از پوشش ناحیهای به عنوان طرح کلی استفاده کرده است؛ هر چند که هنگام یارگیری یک تا دو بازیکن تغییرات کوچکی در این استراتژی به وجود میآید. حضور مدافع کناری تیم آرسنال به همراه اوبامیانگ، این قسمت از زمین را به ناحیهای شکننده تبدیل میکرد.
در واقع ناحیهی بالای زمین آرسنال که وظیفهی حفاظت از آن معمولا بر عهدهی اوبامیانگ و یکی از مدافعین کناری گذاشته میشد، مشکل اصلی تیم در دفاع بوده است. با وجود این تقسیم وظایف، هیچکدام از این دو نفر متوجه حضور بازیکن حریف در این ناحیه نمیشدند، و متعاقبا، با رفتن توپ به این قسمت از زمین، در نبردهای مستقیم شکست میخوردند. با دقت به نحوهی ایستادن هکتور بیرین در تصویر بالا میتوان دریافت که این بازیکن اسپانیایی، الکس ایووبی را در پشت سر خود کاملا رها کرده است.
یارگیریِ تنگاتنگ اوبامیانگ در تصویر بالا یکی از اشتباهات سادهلوحانهی تیم آرسنال بود؛ چرا که بازیکن اورتون با دویدن به سمت دروازهی آرسنال در آفساید قرار میگرفت، در نتیجه یارگیری اوبامیانگ در این صحنه بدون توجیه میماند. این بازیکن با یارگیری نابجای خود باعث به هم ریختن کل چیدمان آرسنال در این صحنه شد، که این اشتباه را حتی جاهلانهتر جلوه میدهد.
آرسنال در 10 بازی بعدی خود باید در برابر تیمهای پرقدرتی که رقبای مستقیم آنها در رسیدن به جامهای قارهای نیز هستند، به میدان برود. به این ترتیب تیمِ آرتتا باید در آمادهسازی خود برای ادامهی مسابقات، جبران ضعفهای دفاعی در شروع مجدد و استفاده از xG بالای خود در به ثمر رساندن گلهای بیشتر، با هوشیاری کامل عمل کند.
بازیهای پیشِ رو: منچستر سیتی (مهمان)، برایتون (مهمان)، ساوثهمپتون (مهمان)، ولورهمپتون (مهمان)، لستر سیتی (خانگی)، تاتنهام (خانگی)، لیورپول (خانگی)، استون ویلا (مهمان)، واتفورد (خانگی)
نکات قابل رصد: نقشهی دفاعی/پیشرفت دفاع از مرکز زمین؛ پابلو ماری؛ آیا پهپه میتواند عملکردی ورای xG خود داشته باشد یا خیر؟
وستهام یونایتد
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 31.6 – ردهی شانزدهم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 27 – ردهی شانزدهم
این فصل برای تیم وستهام به خوبی فصل قبل نبوده است و آنها از دسامبر سال گذشته که مانوئل پیگرینی اخراج شد، دیوید مویس را برای بار دوم روی نیمکت خود نشاندهاند. به استثنای دو بازی برابر لستر سیتی و منچستر سیتی که ترکیب تیم 1-4-5 بود، این مربی اسکاتلندی بازیکنانش را با ترکیبهای 2-4-4، 1-4-1-4 و 1-1-4-4 به میدان فرستاده است.
پیگرینی در تبدیل وستهام به تیمی بازیساز و مالکیتمحور ناموفق بود. حال آنکه با آمدن دیوید مویس، بازی مستقیم به روش سنتی انگلیسی در دستور کار تیم قرار گرفت. به همین دلیل، در این بخش به گزینههای این تیم در یکسوم هجومی پرداخته میشود.
از زمان بازگشت میکائیل آنتونیو و به خدمت گرفتن جرود بوئن، انرژی تازهای به این تیم تزریق شده و قدرت بدنی و گلزنی تیم با اضافه شدن این دو بازیکن، افزایش یافته است. در پاراگرافهای بعدی به اثر چشمگیر اضافه شدن آنتونیو به تیم بیشتر پرداخته خواهد شد. انعطافپذیری این بازیکن 30 ساله انگلیسی او را قادر میساخت تا هم بتواند در پست وینگر چپ بازی کند و هم در کنار سباستین هالر، زوج هجومی تیم را تشکیل دهد. آنتونیو در پست بال چپ با سرعت بالای خود به راحتی مدافعان حریف را جا میگذاشت؛ کاری که در صحنهای که از بازی آنها در برابر ساوثهمپتون در تصویر بعد نشان داده شده است، انجام داد.
همچنین، پتانسیل تیم با اضافه شدن بوئن افزایش یافته است. آمار گلزنی این بازیکن جوان بالاتر از xG او در سه فصلِ قبل بوده، به این صورت که او در فصل قبل در لیگ چمپیونشیپ انگلیس با xG برابر با 17.24، 22 گل، و تا آخر نیم فصل 20-2019 نیز با ثبت xG برابر با 13.08، 16 گل به ثمر رسانده است. حرکات گمراهکنندهی بوئن و شم بالای گلزنی او بسیار به کمک تیمش آمد.
بوئن با حضور هوشیارانه در ناحیهی کور مدافعین تا ثانیههای آخر، توانست اولین گل خود را در همان اولین باری که برای وستهام به میدان رفت به ثمر برساند. همچنین، او میتوانست با سرعت بالای خود از فضای پشت مدافعین استفاده کند. او با نشان دادن این قابلیتها، که تا قبل از او در تیم دیده نمیشد، خود را به ترکیب تیم تحمیل کرد و به رابرت اسنادگرس و آندری یارمولنکو ترجیح داده شد.
حرکات تیم وستهام در کنارهها، به تفکیک بازیکن، در گراف زیر خلاصه شده است. در جدول زیر میتوان مشاهده کرد که در حالی که آنتونیو در رتبهی دوم دریافتکنندههای ارسال از جناحین قرار دارد، بهترین سانترها را برای سایر همتیمیهایش ارسال کرده است.
آنتونیو توانسته در این فصل 19 گل به ثمر برساند که 31.6 درصد این آمار ناشی از موفقیت این بازیکن در جایگیری در عرض زمین – همانطور که در بالا توضیح داده شد – بود. آنتونیو در بیشتر موارد در سمت چپ زمین بازی میکرد و گاهی اوقات نیز در کنار هالر، بازیکن هدف سانترهای ارسالی از جناح راست بود.
یکی از اهداف تیم در هنگام انتقال به فاز هجومی، رساندن توپ به میکائیل آنتونیو بود. او میتوانست با قدرت بدنی بالایی که داشت موقعیتش را حفظ کرده و پاسهای بلند را دریافت کند. این قابلیت او باعث شد تا در این فصل بیشتر از تمام همتیمیهای خود در نبردهای هوایی (تقریبا 18 نبرد در هر بازی) شرکت داشته باشد. آنتونیو تنها دو گل به ثمر رسانده که با در نظر گرفتن مقدار xG برابر با 4.58 او، کمی ضعیف به نظر میرسد. اما با این حال، او یک مهاجم تمام و کمال برای تیمش بوده است.
یکی از راههای گلزنی وستهام استفاده از ضربات ایستگاهی بوده و هشت گل این تیم از این روش به ثمر رسیده است. یکی از بازیکنان موثر در ضربات ایستگاهی تیم وستهام، عیسی دیوپ بوده است که تحت هدایت مویس توانسته سه گل از این طریق به ثمر برساند. در ادامه، استراتژی کلی این تیم در قرار دادن مدافع میانی خود در موقعیت مناسب برای گلزنی از روی ضربات کاشته بررسی شده است.
در مثال نشان داده شده در تصویر زیر، دیوپ را در ابتدا در عقب مشاهده میکنید. در واقع شروع حرکت از عمق زمین خودی رمز موفقیت او در جا گذاشتن مدافع مستقیم است. همچنین، این بازیکن قدرت بدنی و سرعت بالایی دارد که او را برای دویدن در فواصل کوتاه و فرار از دست مدافعین به انتخاب مناسبی تبدیل میکند.
او این حرکات هوشمندانه را با همکاری یکی از همتیمیهایش انجام میداد؛ به این معنی که، دیوپ در فضاهایی وارد میشد که قبلا توسط همتیمیهایش ایجاد شده بود. در تصویر زیر، دیوپ با استفاده از جایگیری هالر که مدافع را نگه داشته، با زمانبندی دقیق، سانتر را دریافت و به گل تبدیل میکند.
یکی از مشکلات وستهام در این فصل دفاع این تیم بوده است. شاخص xA (احتمال گل شدن ضربات دریافتی) آنها برابر با 49.4 محاسبه شده که از این لحاظ در رتبهی هفدهم لیگ قرار میگیرند. دفاع این تیم تحت هدایت مویس به همان به همریختگیاش در زمان پیگرینی بوده است و هنوز برای جا افتادن استراتژی دفاعی وستهام برای حفظ مالکیت توپ فرصت باقی است.
دفاع تیم وستهام در حالت کلی از سه یا چهار لایه تشکیل شده بود که در آن، دکلان رایس در بین خطوط هافبک و دفاع قرار میگرفت و همتای او در مرکز زمین، مارک نوبل، نیز در پی حمایت از مهاجمان تیم بود. در نتیجه، تیم آرایشی شبیه به 2-1-2-5 یا 2-3-1-4 به خود میگرفت.
در مقالهای که چند ماه پیش به قلم همین نویسنده منتشر شد، به مسئلهی فاصلهی بین نوبل و رایس در هنگام پرس پرداخته شده است. جدای همکاری بین آنها، جایگیری افقی ناکارامد و ضعیف این دو بازیکن هنگام پرسینگ یکی دیگر از مشکلات این تیم در فاز دفاعی بوده است. حفرههای عرضی بین این دو بازیکن به حریفان اجازه میداد از گزینههای تهاجمی خود به راحتی استفاده کنند.
همچنین، فشار کم وارد شده از طرف هالر باعث منفعل شدن دفاع تیم وستهام بود، چرا که رایس – با وجود درک دفاعی بالایی که داشت – به سختی موفق به پوشش توپهای رد شده از خط جلویی میشد.
درصد موفقیت تیم وستهام در بازپسگیری مالکیت توپ در پنج بازی اخیر در شکل زیر نشان داده شده است. جدا از مشکل کلی این تیم در آرایش دفاعی (که توضیح داده شد)، بیدقتی بازیکنان در انجام وظایف دفاعی هنگام تقابلهای تن-به-تن نیز برابری عددی را برای آنها به نقطه ضعف تبدیل میکرد.
آنها تنها در 10.9 درصد مواقع در بازپسگیری توپ در یکسوم هجومی حریف موفق عمل کردهاند. در یکسوم میانی نیز، آمار تیم وستهام در تصاحب توپ حتی بدتر از میانگین لیگ بوده است. نکات عنوان شده به خوبی توجیهکنندهی عدم موفقیت وستهام در پس گرفتن مالکیت هستند و در سرنوشت این تیم در نُه مسابقهی باقیمانده تاثیر مستقیم دارند.
تنها دلیل قرار نگرفتن تیم وستهام در منطقهی سقوط تا این مرحله از لیگ، تفاضل گل سه امتیازیشان با تیم هجدهم جدول، یعنی بورنموث، است و حل نشدن مشکلات دفاعی میتواند این تیم را در شرایط بحرانی قرار دهد. باید اشاره شود که توان هجومی وستهام بیشتر از رقبایشان بوده و این تیم با ثبت xG برابر با 37.2 و به ثمر رساندن 35 گل، بهترین عملکرد را در میان پنج تیم آخر جدول داشته است. روی فرم بودن بازیکنانِ با کیفیتِ تیم مثل فلیپه اندرسون و پابلو فورنالس، میتواند در بازیهای باقیمانده برای آنها تعیینکننده باشد؛ چرا که این تیم برای دور ماندن از ناحیه خطر، چارهای ندارد جز اینکه در مسابقه با تیمهای کم امتیازتر از خود، از فرصتهای گلِ به دست آمده به بهترین وجه استفاده کند.
بازیهای پیشِ رو: ولورهمپتون (خانگی)، تاتنهام (مهمان)، چلسی (خانگی)، نیوکاسل یونایتد (مهمان)، برنلی (خانگی)، نوریچ سیتی (مهمان)، واتفورد (خانگی)، منچستر یونایتد (مهمان)، استون ویلا (خانگی)
نکات قابل رصد: بالا رفتن سرعت تیم با اضافه شدن بوئن؛ روی فرم بودن میکائیل آنتونیو؛ آیا مویس میتواند موفق به پرکردن حفرههای دفاعی شود؟
نوریچ سیتی
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 29.8 – ردهی هفدهم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 21 – ردهی بیستم
دنیل فارکه و تیمش نمیتوانند با تکرار سبک بازی خود در فصل قبل، موفقیتشان در چمپیونشیپ (EFL) را در لیگ برتر نیز تکرار کنند. نوریچ سیتی با سیستم 1-3-2-4 خود، رتبهی نهم لیگ را از نظر مالکیت توپ در هر بازی (با 50.3 درصد) به خود اختصاص داده و متوسط زمانی که توپ در اختیار این تیم مانده برابر با 14.8 ثانیه و دقیقا برابر با مقدار متوسط کل لیگ بوده است. با این مقدمه، در این بخش به طور مختصر به فوتبال مالکیتمحور دنیل فارکه پرداخته میشود.
هنگام بازیسازی، آرایش نوریچ سیتی با بالا کشیدن مدافعان کناری، به 1-2 لوزی یا 2-2 مربعی تبدیل میشد. سپس دو مدافع وسط تیم در جهت عرض زمین از هم باز شده و هافبکهای دفاعی نیز یا یک خط تشکیل داده و یا با متمایل شدن به مرکز زمین برای دفع توپ آماده میشدند. هافبکهای تهاجمی نیز در عقب کشیدن و اضافه شدن به دفاع آزاد گذاشته شده بودند.
مزیتهای این روش واضح است. این استراتژی تیم حریف را وادار میکرد از بین واگذاری برتری عددی در مرکز زمین به تیم نوریچ سیتی و آزاد گذاشتن دفاعهای کناری این تیم، یکی را انتخاب کند. در صحنهای از بازی آنها در برابر لستر سیتی که در تصویر زیر نشان داده شده است، وینگرهای تیم لستر برای حفظ فشردگی و برتری عددی به سمت مرکز زمین آمدهاند و مکس آرونزِ پیش تاخته را بدون یارگیری رها کردهاند.
اما با وجود برتریهای اشاره شده، مسائلی باعث مختل شدن حملهی تیم نوریچ سیتی میشد. همانطور که اشاره شد، مهاجمین تیم برای کمک به دفاع و دریافت پاسهای طولی عقب میکشیدند. اولین مسئله در حمله تیم، ناتوانی این مهاجمین در چرخش و قرارگرفتن به سمت دروازه حریف بوده است. حتی بازیکنِ توانایی مثل امیلیانو بوئندیا نیز هنگام عقب کشیدن فاقد زاویهی بدنی مناسب بود و چرخش نامناسب این بازیکن باعث جا ماندن از زمانبندی برای دریافت پاس رو به جلو میشد.
مشکل دوم این تیم، عملکرد نامناسب بازیکنان در باز کردن لایه دوم دفاعی تیم حریف در هنگام بازیسازی بود. این تیم در استفاده از فضاهای بین خطوط تیمهای مقابل مشکل داشت. در تصویر بالا، هیچ کدام از بازیکنان زردپوش در فضای بین مدافعین لستر حضور ندارند و به همین دلیل، دست بازیکن صاحب توپ پس از دریبل زدن و ورود به لایهی دفاعی حریف، خالی میماند. در نتیجه، بازیکنان نوریچ سیتی یا مجبور میشدند به گرداندن توپ ادامه دهند، و یا بدتر از آن، توپ را از دست میدادند.
با جایگیری عریض مدافعان کناری نوریچ سیتی و گسترده شدن خط دفاع این تیم، قناریها مترصد استفاده از فضاهای ایجاد شده در بین بازیکنان حریف بودند. باز شدن دفاع پنج نفره تیم تاتنهام با جایگیری مکس آرونز در کانال کناری را میتوان در تصویر زیر مشاهده کرد. بوئندیا در این صحنه با هوشیاری از فضای بین بازیکنان برای پیشروی استفاده میکند.
حال ببینیم نقش تیمو پوکی چه بود. نقش پوکی در فاز هجومی برای تیمش حیاتی است و تاکتیک مهم تیم نوریچ سیتی در انتقال به فاز حمله، استفاده از این ملیپوش فنلاندی برای گلزنی بوده است. او به جای بازی در نقش بازیکن شماره 9 کاذب و عقب کشیدن برای استفاده از فضاهای میانی زمین حریف، سعی میکرد با نفوذ به پشت خط دفاع از موقعیتهای ایجاد شده برای زدن گل استفاده کند. چهار گل این تیم در این فصل از روی ضد حملات به ثمر رسیده که برابر با مقدار متوسط لیگ است؛ البته باید در نظر داشت که تنها دو تیم لستر سیتی و منچستر یونایتد توانستهاند در ضد حملات آمار گلزنی بالاتر از متوسط (4.4) به نام خود ثبت کنند و این آمار برای تمام تیمها حول و حوش میانگین بوده است.
در تصویر بعد میتوان پوکی را دید که عدم تعادل داوید لوئیز را به درستی فهمیده و مسیر خود را با هوشمندی تغییر میدهد. به این ترتیب، با استفاده از فضای بین دو مدافع میانی آرسنال، مسیر پاس برای بازیکن صاحب توپ گشوده شد. نوریچ سیتی با استفاده از این استراتژی در نهایت به گل رسید.
این تیم مقدار xG قابل قبولی به دست آورده اما با وجود ثبت شاخص xG برابر با 36.3، با آمار 27 گل زده، در گلزنی موفق عمل نکرده است. بدون در نظر گرفتن پوکی و تاد کنتوِل که در مجموع 17 گل در این فصل به ثمر رساندهاند، بازیکنان دیگر قناریها در تقسیم وظایف گلزنی عملکرد مناسبی نداشتهاند. از آنجایی که آنها تا الان توانستهاند فقط دو گل از روی ضربات از راه دور به ثمر برسانند، کار کردن روی این ویژگی میتواند باعث بهبود آمار گلزنی این تیم شود.
عقب کشیدن مدافعان میانی تا نزدیکی دروازه، حمایت بازیکنان میانی تیم نوریچ سیتی را در عقب زمین میطلبید. با این وجود، هافبک دفاعی این تیم، الکساندر تتی، به ندرت برای حمایت در این مناطق حاضر بود و همین موضوع باعث گل خوردن این تیم در بازی برابر استون ویلا بود (تصویر بعد).
عملکرد دفاعی نوریچ سیتی در مقابل ضربات کاشته نامناسب بوده است. این تیم با 10 گل خورده از روی ضربات ایستگاهی، در ردهی دوم لیگ از این نظر قرار میگیرد. در مثالی که در ادامه بررسی میکنیم، مشخصا به مشکل این تیم در برابر ضربات کرنر پرداخته شده است.
استراتژی کلی این تیم هنگام دفاع در برابر ضربات ایستگاهی، دفاع ناحیهای بوده است. در این سیستم، دو بازیکن برای حفاظت از تیرهای افقی دروازه گماشته میشدند و کنی مکلین نیز وظیفهی حفاظت از ناحیهی نزدیک دروازهبان (front post) را داشت. در این سیستم تا قبل از ارسال توپ، بازیکنی در فضای نزدیک به دروازهبان قرار نداشت. این ویژگیهای را میتوان در تصویر زیر مشاهده کرد.
اما نزدیک شدن بازیکنان حریف به نزدیکی دروازهبان به راحتی نظم بازیکنان تیم نوریچ سیتی را به هم میریخت. به دلیل جایگیری ضعیف قناریها، خارج شدن یکی از بازیکنان از موقعیت خود باعث باز شدن فضای بین بازیکنان میشد. در نتیجه، در صحنهی نشان داده شده در تصویر زیر، کالوم چمبرز توانست به راحتی به توپ ضربهی سر بزند.
توپ در این صحنه با فشار وارد شده از طرف مکلین از دروازه دور شد، اما به اوبامینگ که بدون یارگیری در فضای مقابل دروازه قرار داشت رسید و او را در موقعیت گل قرار داد. ناکارامدی جایگیری بازیکنان در نزدیکی تیرهای دروازه در این صحنه مشهود است و در حالی که سرعت کافی را برای پوشش دادن نواحی مقابل دروازه نداشتند، به ندرت میتوانستند مانع شوتهای نواخته شده به سمتشان شوند. این موارد باعث به وجود آمدن مشکلات پیچیدهای برای تیم نوریچ سیتی در برابر ضربات ایستگاهی شدهاند و چندین گل به آمار گلهای خوردهی این تیم اضافه کردهاند.
سبک بازی هجومی این تیم بدون ضد حملات قوی و برنامهریزی دفاعی مناسب، باعث میشد تیم نوریچ سیتی ناهماهنگ جلوه کند و با اینکه بازیکنان این تیم با جدیت به سبک بازی تیم وفادار بودند، رفتار کلی آنها نامطمئن به نظر میرسید. کیفیت پایین بازیکنان گزینههای تاکتیکی محدودی را در اختیار تیم قرار میداد و آنها سرعت کافی را نیز برای ضدحملات سریع نداشتند. این در حالی است که بازیکنان با زاویهی نامناسب قرارگیری، موقعیتهای شوت زیادی را به حریف دادهاند که خیلی از آنها به گل تبدیل شده است. با این اوصاف، نمیتوان انتظار تغییرات مبنایی از تیم نوریچ سیتی داشت؛ اما برای عدم سقوط به لیگ پایینتر، این تیم باید به هر سه امتیاز بازیهای مهم خود در ادامهی فصل را به دست آورد.
بازیهای پیشرو: ساوثهمپتون (خانگی)، اورتون (خانگی)، آرسنال (مهمان)، برایتون (خانگی)، واتفورد (مهمان)، وستهام (خانگی)، چلسی (مهمان)، برنلی (خانگی)، منچستر سیتی (مهمان)
نکات قابل رصد: این تیم میتواند ریتم خود را هنگام تصاحب توپ کنترل کند؟؛ آیا پای بوئندیا به گلزنی باز میشود؟
جمعبندی
در این مقاله تنها به بیان نکات کلی مربوط به تیمها پرداخته شد. آنالیز دقیق تمامی تاکتیکها و ترکیبهای مختلف مورد استفادهی تیمها کاری دشوار است. نکات بیان شده میتواند در تحلیل بازیهای باقیمانده از لیگ برتر در این فصل کمککننده باشد. هدف از این مجموعه مقالات بررسی تمامی تیمهای لیگ به همین صورت است، بنابراین، منتظر مقالههای بعدی از این مجموعه باشید.
2 پاسخ