وبسایت totalfootballanalysis
ژوئن ۲۰۲۰
این اولین شماره از مجموعه چهار مقاله با موضوع بررسی نکات تاکتیکیِ مهم و قابل توجه در بازیهای باقیمانده از لیگ برتر انگلیس است. در حالی که از زمان همهگیری کووید-19 به شدت دلمان برای رقابتهای لیگ برتر تنگ شده است، سرانجام روز هفدهم ژوئن، بازیهای این لیگ از سرگرفته میشوند و بیشتر تیمها بعد از این استراحت طولانی، با ترکیب کامل بازیها را ادامه خواهند داد.
هدف اصلی مقالهی حاضر، آنالیز مختصر شکل بازی تیمها است و با بر شمردن نقاط قوت و ضعف هر تیم، مواردی که در مسابقات باقیمانده باید روی آنها تمرکز شود، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در اولین مقاله، به آنالیز تاکتیکهای مورد استفاده در تیمهای لیورپول، تاتنهام، اورتون، نیوکاسل یونایتد و استون ویلا پرداخته میشود.
لیورپول
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 57.8 – ردهی دوم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 82 – ردهی اول
تیم یورگن کلوپ که در بیشتر بازیها از ترکیب 3-3-4 استفاده کرده، بدون شک، بهترین تیم لیگ برتر در این فصل بوده است. آنها برای مسجل کردن عنوان قهرمانی خود تنها به یک برد دیگر نیاز دارند و از آنجایی که بازی بعدیشان در داربی مرسیساید خواهد بود، این شانس را دارند که جشن قهرمانی را در برابر دیدگان رقیب سنتی خود برگزار کنند.
ممکن است با دیدن مقدار شاخص xG (احتمال گل شدن شوت) و تعداد گلهای به ثمر رسیدهی تیم لیورپول (به ترتیب برابر با 57.5 و 66) اینطور به نظر برسد که باید کل اعتبار موفقیت این تیم را به پای گروه سه نفره محمد صلاح، سادیو مانه و روبرتو فیرمینو نوشت. این سه بازیکن بیش از نیمی از گلهای لیورپول (57.82 درصد) را در این فصل به ثمر رساندهاند؛ با این وجود، مقدار xG آنها برابر با 38 بوده است، یعنی تنها 0.72 بیشتر از مقدار xG کلی (37.82) گل زدهاند. بنابراین، علیرغم تداوم عملکرد خوب در خط حمله، دلیل قدرتمند بودن تیم لیورپول را باید در سیستم یورگن کلوپ جستجو کرد.
سرخها در قرار دادن حریفان در موقعیتهای دشوار برای تصمیمگیری، استادانه عمل کردهاند. روبرتو فیرمینو، که نقش بازیکن شماره 9 کاذب را در تیم کلوپ بازی میکند، یکی از بازیکنان کاربردی و خوب این تیم بوده است. در نقشهی حرارتی (heatmap) تحرکات این بازیکن در نقاط مختلف زمین در این فصل (تصویر بعد)، حضور پررنگ او در خارج از محوطهی جریمه، که دسترسی او را به هر دو نیمفضا فراهم میکند، قابل مشاهده است.
این بازیکن برزیلی در این فصل، در حکم یک یار کمکی – مثلا به عنوان بازیکن چهارم برای ایجاد برتری عددی در خط میانی سه نفره یا به عنوان بازیکن کناری – به نواحی مختلف زمین اضافه میشد. علاوه بر این، حرکات غیرقابل پیشبینی فیرمینو و مساحت زیادی که تحت سیطرهی او بود، مدافعان مرکزی را از تعقیب او عاجز میکرد. اینها باعث شد فیرمینو آمار بیشترین تعداد پاس را در طول لیگ (البته بدون در نظر گرفتن دله علی که در ماههای فوریه و مارس در پست مهاجم بازی میکرد)، با میانگین 32.29 پاس در هر بازی به خود اختصاص بدهد.
در سیستم 3-3-4 تیم لیورپول، با وارد شدن وینگرها به نیمفضاها برای مشغول نگه داشتن مدافعان کناری حریف، دو مدافع کناری این تیم برای پوشش دادن کانالهای کنار خط بازتر میشدند. این آرایش گاهی اوقات با عقب ماندن اندی رابرتسون، شکل نامتقارن به خود میگرفت. در تصویر بعد میتوان مشاهده کرد که این استراتژی، مدافعان کناری تیم مقابل را وادار کرده تا از بین وینگر و مدافع کناری جلوکشیدهی لیورپول، یکی را رها کنند.
با اصرار تیم لیورپول به یارگیری مدافعان کناری به صورت نفر-به-نفر، وینگرهای حریف تا یکسوم دفاعی زمین خودی عقب مینشستند. در این حالت، اگر دفاع کناری تیم کاملا عقب نمیکشید (به موقعیت میکائیل آنتونیو در تصویر دقت کنید)، این فرصت به لیورپول داده میشد تا در فاز حمله از فضا و برتری عددی خود در همان جناح استفاده کرده و با پاس بلند بازیکن کناری را صاحب توپ کند.
ترنت الکساندر-آرنولد در این فصل متوسط 7.06 نفوذ موفق از کنارهها در هر بازی و شاخص xA (احتمال گلسازی) برابر با 10.68 را به نام خود ثبت کرده است که او را پس از کوین دی بروینه در ردهی دوم لیگ برتر قرار میدهد. به این ترتیب، آزاد گذاشتن او در استفاده از تواناییهایش همیشه موفقیتآمیز بوده است. در عین حال، هافبکهایی مثل جورجینیو واینالدوم نیز برای استفاده از توپهای ارسال شده از کنارهها، به بازیکنان هجومی میپیوندند. با این تفاسیر، نفوذ از جناحین یک نقطهی قوتِ لیورپول تا اینجای این فصل برشمرده میشود.
همچنین، شیوهی انجام پرس واکنشیِ تیم لیورپول را در تصویر بالا میتوان دید. این تیم، با قدرت هجومی خود، تیمهای مقابل را وادار به عقبنشینی کرده و گزینههای زیادی برای استفاده از توپهای بازپسگیری شده در اختیار آنها قرار نداده است. در مثال نشان داده شده در تصویر بالا، قرارگیری سه بازیکن تیم وستهام در برابر چهار مدافع لیورپول را مشاهده میکنید.
فشار و تلاش بیامان بازیکنان هجومی لیورپول در لحظات اولیهی پس از لو رفتن توپ، ضد حملهی تیم مقابل را در نطفه خفه کرده و توان بالای ویرجیل فن دایک در به تاخیر انداختن حمله و تقابلهای یک-به-یک، خط دفاع لیورپول را در مقابل ارسال بلندِ توپهای لو رفته، امن نگه داشته است. به این ترتیب، اندرو رابرتسون و الکساندر آرنولد فرصت مییابند با استفاده از همین تاخیر، برگشته و فضای خالیشده پشت سرشان را پوشش دهند.
چنان که بسیاری از کارشناسان انگلیسی نیز بدان اذعان میکنند، تاکتیکهای شروع مجدد در لیورپول پیرامون ویرجیل فن دایک شکل میگیرد. سرخها در استفاده از ضربات ایستگاهی عالی عمل کردهاند؛ به این صورت که بالاترین آمار گلزنی از روی ضربات کاشته و کرنر با 16 گل (شش گل به صورت مستقیم و 10 گل به صورت غیرمستقیم) تا اینجای فصل در اختیار لیورپول است.
این تیم در این فصل در آزاد کردن فن دایک به عنوان بازیکن هدف در شروعهای مجدد، با انجام حرکات بدون توپ، درگیری با مدافعان برای بستن زاویه دیدشان و نفوذ از عمق زمین خودی، خوب عمل کرده است. ترکیب درگیری و حرکات عمقی، به گل این تیم در مقابل منچستر یونایتد منجر شد.
در سناریوی زیر مشاهده میشود که ایستادن فیرمینو جلوی فرِد، فضای کافی را برای وارد شدن فن دایک به عمق محوطهی جریمهی منچستر یونایتد فراهم کرده است.
آمادگی و سلامت کامل سه بازیکن هجومی لیورپول برای این تیم امتیاز بزرگی بوده است، به طوری که هیچ کدامشان بیش از سه بازی در طول فصل غیبت نداشتهاند. در عین حال، با وجود برنامهی فشردهی بازیها انتظار میرود یورگن کلوپ ترکیب تیمش را تغییر دهد و علاوه بر میدان دادن به جوانانی مثل نکو ویلیامز و کورتیس جونز، الکس اوکسلید-چمبرلین و نبی کیتا نیز فرصت بازی بیشتری پیدا کنند.
بازیهای پیشِ رو: اورتون (مهمان)، کریستال پالاس (خانگی)، منچسترسیتی (مهمان)، استون ویلا (خانگی)، برایتون (مهمان)، برنلی (خانگی)، آرسنال (مهمان)، چلسی (خانگی)، نیوکاسل (مهمان)
نکات قابل رصد: تغییرات خط میانی با کیتا و اوکسلید-چمبرلین؛ استراتژیهای شروع مجدد
تاتنهام
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 36.7 – ردهی سیزدهم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 41 – ردهی هشتم
پس از ناکامی تاتنهام در تکرار موفقیت فصل قبل، مائوریسیو پوچتینو از تیم اخراج و خوزه مورینیو جانشین او شد. از زمانی که این مرد پرتغالی سرمربی تاتنهام شده، مصدومیتهای متعدد بازیکنانش او را مجبور به استفاده از ترکیبهای مختلفی در تیمش کرده است: 1-2-4-3، 2-4-4، 1-4-5، 1-4-1-4، 2-5-3، 3-3-4. با این وجود، جدایی کریستین اریکسن، یکی از بهترین بازیکنان باشگاه و پیوستنش به اینتر میلان در ژانویه، برنامههای هجومی مورینیو را به شدت محدود کرد.
تاتنهام در فاز اول حمله، بدون توجه به ترکیب خود در بازی، متعصبانه آرایش 2-3 را اجرا کرده که با توجه به عدم علاقهی مورینیو به قبول کردن ریسک زیاد در نیمهی خودی، یک استراتژی بازیسازی برای این تیم محسوب نمیشود. با این آرایش، ارتباط با دفاع هنگام انتقال فاز حفظ شده و حتی با لو رفتن توپ در نیمه زمین حریف، حضور هنوز پنج بازیکنِ تاتنهام در پشت توپ تضمین شده است.
بازی تاتنهام در عرض، به خصوص با بازی سرژ اوریه در پست دفاع راست، توسط دو مدافع کناری این تیم انجام میگیرد. نکتهی عجیب این است که با وجود برتری ساختاری آنها با گرفتن تمام پنج ناحیهی عمودی زمین (بین دو خط دروازه)، این تیم علاقهای به گرداندن توپ برای جابجا کردن بازیکنان حریف و ایجاد فضا نشان نمیدهد.
چینش بازیکنان تاتنهام در تصویر زیر نشان داده شده و نکتهی قابل توجه، حمایت و تحرک هافبکهای تیم است. جایگیری انعطافناپذیر تانگی دومبله و اولیور اسکیپ در پشت بازیکنان تیم مقابل، مسیر پاس را کور کرده و پیشروی تیم را از طریق مرکز زمین مختل میکند.
در فاز هجومی نیز، با حضور نداشتن مدافعان کناری در نواحی جلوتر زمین، تیم فاقد عرض لازم بوده است که میتوان دلیل آن را تمایل مورینیو به آزاد گذاشتن مهاجمانش برای حرکت در ناحیههای خود عنوان کرد. در بیشتر موارد، تاتنهام در فاز هجومی دچار کمبود بازیکن در کنارهها بوده، چرا که نه لوکاس مورا و نه اریک لاملا هیچکدام برای باز کردن دفاع حریف روی خط حرکت نکرده و در نتیجه، متمایل شدن حمله به سمت مرکز زمین، باعث از درست رفتن توپ در نواحی فشرده شده است.
همین موضوع هنگام انتقال به فاز حمله نیز برقرار است؛ به صورتی که، حمله تنها با دو یا سه بازیکن صورت میگیرد و با فشرده ماندن دفاع تیم مقابل، تهدیدِ جدیای صورت نمیگیرد. در تصویر زیر ملاحظه میشود که جایگیری فشرده بازیکنان تاتنهام، آنها را در استفاده از ناحیهای که دفاع مقابل در آن ضعف دارد، ناتوان کرده است.
در فاز دفاعی، با تقسیم بازیکنان به دو گروه پنج نفره در جلو و عقب زمین، فضایی بین این دو گروه ایجاد میشود. در این صورت، هدف پنج بازیکنی که در عقب زمین حضور دارند محافظت از این فضا با ماندن در عمق دفاع، به جای وارد شدن به آن است.
مورینیو باید در بازیهای باقیمانده، علاوه بر تلاش برای پیدا کردن راهی موثر برای گل زدن، استراتژی دفاعی تیمش را نیز اصلاح کند. مسائل قابل اشارهی زیادی در مورد تاتنهام وجود دارد و به عنوان اولین مورد، میتوان به شیوهی پرسینگ این تیم اشاره کرد. تلاش لوکاس مورا یا سون هیونگ-مین برای پرس کردن، با عدم حمایت مناسب از طرف هافبکهای وسط و مدافعان کناری، ضایع و باعث ایجاد فضاهایی در میان بازیکنان شده و فرصت به هم ریختن آرایش دفاعی تاتنهام را برای حریف فراهم میکند.
در تصویر زیر، ناکارامدی پرس تاتنهام را مشاهده میکنید. همانطور که میبینید، اضافه نشدن مدافع کناری (یافِت تانگانگا) برای حمایت از هافبک وسط (اولیور اسکیپ)، به مسلط شدن جک کورک و دوایت مکنیل، با قرارگرفتن در موقعیت دو-به-یک در برابر این بازیکن، منجر شده است.
حتی در مواقعی که تاتنهام تصمیمی مبنی بر پرس کردن نداشته، این تیم از پیدا کردن زوجی مناسب برای مرکز زمین عاجز بوده است. تا اینجای فصل، عملکرد دومبله در بازیها غیرقابلقبول بوده و نه اریک دایر و نه هری وینکس، پوشش مناسبی را در میانهی زمین ارائه نکردهاند. به این ترتیب، عامل ناکارامدی دفاع تاتنهام در این فصل، حمایت نشدن از جانب بازیکنان میانی بوده است.
در مثال تصویر زیر میتوان دید که در حالی که ناحیه 14 کاملا خالی مانده، دومبله و اسکیپ درون محوطهی جریمه و صرفا نظارهگر توپ هستند. در مقالهای که ماه گذشته به قلم همین نویسنده منتشر شد، به طور مفصل به حرکات دومبله پرداخته شده است.
احتمال میرفت بعضی از بازیکنان کلیدی تیم تاتنهام، از جمله هری کین، سون هیونگ-مین و احتمالا استیون برگوین، بازیهای ادامهی فصل را از دست بدهند و شاید برگشتن این بازیکنان به ترکیب، بعد از تعطیلی اجباری، از خوششانسی تیم تاتنهام باشد. به این ترتیب، توان تهاجمی تاتنهام در ادامهی فصل افزایش یافته و گزینههای بیشتری در اختیار سرمربی تیم خواهد بود.
با توجه به محدود بودن گزینههای تهاجمی، تاتنهام به تمامکنندههایی مانند هری کین، با آمار 11 گل و شاخص xG برابر با 8.11 (بیشترین مقدار در پنج فصل گذشته) نیاز دارد تا بتوانند موقعیتهای 50-50 را به گل تبدیل کنند. آنها همچنین به بازیکن باتجربهای همچون سون برای پویاتر کردن یکسوم هجومی خود نیاز دارند. مورینیو میتواند با اتکا به توانایی فردی بازیکنان، ناکارامدی تاکتیکهای هجومی خود را در کوتاه مدت مرتفع کند.
نیمی از حریفان تاتنهام در ادامهی این فصل، رقبای آنها در کسب سهمیهی یکی از مسابقات قارهای نیز هستند. احتمالا استراتژی آرسنال و لستر، بازیسازی از عقب زمین خواهد بود؛ بنابراین، موضوع حیاتی برای مورینیو، مدیریت دفاع به منظور از بین بردن مشکلات فعلی است. کیفیت رفتار گروهی بازیکنان مهمترین نکته برای تیم تاتنهام بوده و انتخاب استراتژی دفاع در میانه یا پرس در بالای زمین، از اهمیت کمتری برخوردار است. همهی بازیکنان تیم باید نسبت به وظایف خود کاملا توجیه باشند و ضمن حفظ فشردگی، توان خود را برای نزدیک شدن به دروازهی حریف متمرکز کنند.
بازیهای پیشِ رو: منچستر یونایتد (خانگی)، وستهام (خانگی)، شفیلد یونایتد (مهمان)، اورتون (خانگی)، بورنموث (مهمان)، آرسنال (خانگی)، نیوکاسل (مهمان)، لسترسیتی (خانگی)، کریستال پالاس (مهمان)
نکات قابل رصد: ترکیبهای استفاده شده در مرکز زمین؛ نمایش فردی هری کین و سون هیونگ-مین؛ پیدا کردن پست مناسب برای جیووانی لو سلسو
اورتون
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 42.9 – ردهی هفتم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 37 – ردهی دوازدهم
هدایت اورتون، پس اخراج مارکو سیلوا، به کارلو آنچلوتی سپرده شد. این بخش به بررسی تاکتیکهای این مربی ایتالیایی و اینکه چطور توانست اورتون را به تیمی انعطافپذیر تبدیل کند، اختصاص یافته است. اورتون در بازیهای ابتداییِ تحت هدایت آنچلوتی، با آرایش سه دفاعه بازی میکرد، اما در ادامهی فصل به 2-4-4 تغییر سیستم داد.
بر اساس آمار، اورتون باید در جایگاه بهتری قرار داشته باشد. آنها، از 11 بازیای که آنچلوتی روی نیمکت این تیم نشسته است، پنج برد، سه تساوی و سه باخت به دست آوردهاند. با توجه به اینکه آنها در این فصل از نظر شاخص xG (37 نسبت به 43.8 فصل قبل) و احتمال گل شدن ضربات دریافتی (xGA برابر با 46 در مقابل 39.3 فصل قبل) پایینتر از حد انتظار ظاهر شدهاند، برای بهتر شدن در ادامهی فصل هنوز فرصت دارند.
دومینیک کالورت-لوین و ریچارلیسون با به ثمر رساندن 13 و 10 گل، به ترتیب گلزنهای اول و دوم تیم هستند. در عین حال، بازیکنان دیگری مثل تئو والکات و مویس کین نیز هستند که با اینکه شاخص xG آنها به ترتیب برابر با 3.03 و 2.76 است، بیش از یک گل نزدهاند و در کم کردن فشار روی کالورت-لوین و ریچارلیسون موفق نبودهاند.
موضوع قابل اشاره بعدی، عملکرد ضعیف گیلوی سیگورسون، بازیکن تیم ملی ایسلند است که هنوز نتوانسته فرم خود را پیدا کند، و تنها یک گل به ثمر رسانده و عملکرد ضعیف او باعث پایین آمدن آمار گلزنی تیم اورتون با شوت از راه دور (همان یک گل) شده است.
عدم توازن در توزیع گلزنان این تیم در فصل 20-2019 در نمودار زیر نشان داده شده است. همانطور که مشخص است، ریچارلیسون و کالورت-لوین، بیشتر گلهای این تیم را به ثمر رساندهاند.
آنچلوتی، بر خلاف گواردیولا، اصراری به بازیسازی از عقب زمین ندارد؛ اما در طول فصل همچنان به حفظ و انتقال هدفمند توپ به فاز حمله علاقهمند بوده است. یکی از آرایشهای بازیسازیای که به صورت متداول در اورتونِ آنچلوتی استفاده شده، تشکیل یک باکس دو در دو توسط هافبکها و مدافعان میانی است. در این حالت، مدافعان کناری برای تامین عرض بازی به کنارههای زمین میروند (تصویر بعد). البته در گاهی مواقع، یکی از مدافعان در عقب زمین میماند و آرایش به صورت نامتقارن شکل میگیرد.
تا اینجا، کاربرد این باکس دو در دو، خنثی کردن فشار در مرکز زمین اورتون بوده است. در سناریو نشان داده شده در تصویر زیر که مربوط به بازی آنها برابر منچستر یونایتد است، پنج بازیکن یونایتد در مرکز زمین قرار دارند؛ به این ترتیب، استفاده از استراتژی ذکر شده، مدافع کناری اورتون را – که در این صحنه شیموس کولمن است – آزاد کرده تا او بتواند وارد کانال کناری شود.
عملکرد خوب میسون هولگیت در دادن پاسهای عمودی، او را قادر ساخته تا بتواند توپ را از میان بازیکنان حریف به هافبکهای همتیمی برساند. پیشرفت او از ماه اکتبر، که شانس حضور در بازی را پیدا کرده، بسیار زیاد بوده و باید دید این پیشرفت تا کجا ادامه خواهد داشت.
همچنین، توانایی فیزیکی بالای مهاجمان اورتون، امکان بازیسازی مستقیم را برای این تیم فراهم کرده است. روند بازیسازی مدافعان تیم اورتون را میتوان در گرافهای زیر مشاهده کرد. نکتهی مشترک در بازیسازی مدافعان، علاوه بر ارتباط با گزینههای نزدیک به خط دفاع، رساندن توپ به بازیکن شمارهی 9 بوده است.
حضور داشتن کالورت-لوین به عنوان بازیکن هدف در تمامی گرافها تصادفی نیست. در واقع در پنج بازی آخر تیم، دو مهاجم اورتون در 40 و 48 نبرد هوایی با حریفان درگیر بودهاند، یعنی بیشتر از کل خط دفاع. به این ترتیب، این تیم اصراری به بازی بر روی زمین نداشته و توپهای بلند نیز یک گزینه محسوب میشدهاند.
بازی از کنارهها نیز بخش مهمی از استراتژی تهاجمی اورتون در این فصل بوده است. از این لحاظ، آنها با متوسط 16.81 نفوذ از جناحین پس از منچسترسیتی، لیورپول و شفیلد در رتبهی چهارم در لیگ برتر هستند. میتوان این آمار را ناشی از شیوه و تداوم رساندن توپ به مدافعان کناری دانست؛ توپی که در نهایت توسط مدافع کناری یا به داخل ارسال، یا به مرکز زمین منتقل شده است.
دو مهاجم تیم اورتون، مدافعان میانی حریف را مشغول نگه داشته تا فرصت نفوذ مدافعان جلوکشیدهی این تیم به نقطهی کور پشت دو دفاع کناری تیم مقابل، پیدا شود. در تصویر زیر، حرکت لب خط جبرئیل سیدیبه قابل مشاهده است. این استراتژی با نفرات مختلفی در تیم اورتون پیادهسازی شده است که پرداختن به آنها در حوصله این مقاله نمیگنجد.
با شروع پرس توسط ریچارلسیون یا کالورت-لوین، یکی از هافبکها برای حمایت از آنها جلو میکشد؛ به این ترتیب، سیستم تیم آنچلوتی، هنگام دفاع به 2-4-4 لوزی تغییر شکل پیدا میکند.
با این وجود، ساختار و فشردگی دفاعی تیم اورتون، در طول این فصل، نقصهایی نیز داشته است. یکی از مشکلات خط میانی دو نفره این تیم، کمبود بازیکن در مواجهه با تیمهایی است که با سه هافبک بازی میکنند. شاید بتوان این مسئله را با شناسایی نقطه ضعف دفاع تیم حریف و جلوتر قرار دادن وینگر تیم در همان ناحیه برطرف کرد؛ اما اورتون به ندرت فشردگی خود را در دفاع حفظ کرده است. به این ترتیب، همان طور که در مثال تصویر بعد مشخص است، تیم منچستر یونایتد توانست حمله را با به گردش در آوردن توپ و پیدا کردن بازیکن آزاد در میانهی زمین ادامه دهد.
در همین حین، ماموریت ریچارلیسون یا کالورت-لوین، ماندن در بالای زمین به عنوان بازیکن هدف در ضد حمله بوده است که به کمبود فشار کافی برای بازپسگیری توپ منجر میشد.
یکی دیگر از نقصهای دفاعی اورتون، همان طور که اشاره شد، فشردگی این تیم در هنگام دفاع بوده است. جایگیری هافبکهای کناری این تیم نقش اساسی را در حمایت کردن از دفاع ایفا میکرد. تیم اورتون در ادامهی فصل، در تلاش برای کسب مجوز حضور در یکی از رقابتهای قارهای خواهد بود و با توجه با فاصلهی شش امتیازی این تیم با شفیلد یونایتد، باید در ۹ بازی باقیمانده، بازیهای با کیفیتتری از خود به نمایش بگذارد.
بازیهای پیشِ رو: لیورپول (خانگی)، نورویچ (مهمان)، لسترسیتی (خانگی)، تاتنهام (مهمان)، ساوثهمپتون (خانگی)، ولورهمپتون (مهمان)، استون ویلا (خانگی)، شفیلد یونایتد (مهمان)، بورنموث (خانگی)
نکات قابل رصد: پیشرفت میسون هولگیت؛ همکاری مهاجمین نوک؛ آیا اضافهشدن آندره گومز به ترکیب، خلاقیت تیم را در حمله از مرکز افزایش خواهد داد؟
نیوکاسل یونایتد
امتیاز و جایگاه تخمین زده شده: 28.3 – ردهی هجدهم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 35 – ردهی سیزدهم
تیم نیوکاسل یونایتد، به دلیل محدودیت بودجهای که در این فصل با آن دست به گریبان بود، یکی از سنتیترین شیوههای “بازی انگلیسی” را به نمایش گذاشته است. با این وجود، سرمربی این تیم، استیو بروس، تصمیم گرفت به جای اصرار بر استفاده از سیستم 2-4-4، تیمش را با سیستمهای 1-4-5 یا 2-3-5 به زمین مسابقه بفرستد.
آمار هجومی تیم استیو بروس بسیار ناامیدکننده است؛ به صورتی که، این تیم در هر بازی با رساندن متوسط 10.61 توپ به محوطهی جریمهی حریف، 56.76 پاس رو به جلو، 4.51 پاس کوتاه به داخل محوطهی جریمه و 38.80 پاس به یکسوم تهاجمی، در رتبهی آخر، و از نظر پاسهای عمقی (4.89) و نفوذ از کنارهها (12.24) در هر بازی نیز، تا اینجا، در رتبهی هجدهم در میان تیمهای لیگ برتر قرار گرفته است. با وجود این آمار ضعیف، فاصلهی نسبتا زیادِ هشت امتیازیِ این تیم با سه تیم آخر جدول، تعجب آور است.
همانطور که میتوان انتظار داشت، استراتژی تیم بروس بازیسازی از عقب نبوده و اتکای این تیم بر بازیکنان کلیدیاش بوده است. جونجو شِلوی، بازیکن سابق لیورپول، یکی از همین بازیکنان است. او با میانگین 23.83 متر برای هر پاس، بلندترین پاسها را در جمع بازیکنان لیگ برتر فرستاده است و با میانگین 8.74 پاس در هر بازی، در ردهی سوم بازیکنانی قرار میگیرد که بیشترین پاس بلند را در لیگ ارسال کردهاند. این بازیکن معمولا حمله را با پیدا کردن بازیکن آزاد در سمت دیگر زمین یا با بازی مستقیم به یکسوم هجومی، آغاز میکند. در صحنهی نشان داده شده در تصویر زیر، شلوی با ارسال بلند توپ برای دفاع کنار در سمت راست زمین، باعث گریز تیمش از پرس حریف شد.
نیوکاسل، در برابر خط دفاعِ جلو کشیدهی تیمهای مقابل، یا هنگام انتقال به فاز هجومی، با ارسال پاسهای بلند و حرکات رو به جلو، سعی در وارد شدن به فضای پشت خط دفاع داشته است. در این استراتژی، میگل آلمیرون و آلن سن-ماکسیمین، با سرعت بالای خود، میتوانستند به این پاسهای بلند برسند. در صحنه نشان داده شده در تصویر زیر، که مربوط به بازی این تیم در برابر ولورهمپتون است، متیو لانگستاف را در حال ارسال توپ به فضای پشت خط دفاع برای آلمیرون مشاهده میکنید.
سن-ماکسیمین، در صورت داشتن فضای کافی در هنگام انتقال به فاز حمله، میتوانست با برتری فیزیکی و تکنیکی خود چندین بازیکن را از پیش رو بردارد. این بازیکن فرانسوی توانسته در هر بازی، متوسط 4.19 حرکت رو به جلو و 11.51 دریبل (با 58.4 درصد موفقیت) را به نام خود ثبت کند. کیفیت بالای او کار را برای تیم نیوکاسل راحت کرده، به این صورت که کاربرد بازیکن هدف در ارسالها، دریافت توپ برای آزاد کردن هافبکهای کناری (عموما سن-ماکسیمین) بوده است.
بازی با کیفیت سن-ماکسیمین، فشار را از روی همتیمیهایش برداشته و باعث قرارگرفتنشان در موقعیتهای شوتزنی شده است. در مثال تصویر زیر، با اینکه سن-ماکسیمین توسط چهار بازیکن استون ویلا احاطه شده است، تمرکز خود را حفظ کرده و توپ را برای بازیکن خالی (آلمیرون) میفرستد.
تعجبآور اینکه، با وجود موفق بودن تاکتیکهای تیم نیوکاسل برای ایجاد موقعیت گل، تعداد کمی از آنها به گل تبدیل شدهاند. در جدول زیر، شاخص xG و تعداد گلهای مهاجمین این تیم آمده است. بر اساس این آمار، تمام بازیکنان خط حملهی تیم استیو بروس به شدت دور از انتظار ظاهر شدهاند.
نیوکاسل با بهرهگیری از بازی عالی مدافعین کناری خود و گلهای مهمی که شلوی به ثمر رسانده است، توانست امتیازات مهمی را در این فصل به دست آورد. مقصد توپهای ارسالی هافبکها، دفاعهای کنار این تیم هستند تا بتوانند با تامین عرض بازی و فرار از یارگیری حریف، جریان بازی را عوض کنند.
در اینجا لازم است به جترو ویلمز نیز، که با آمار 0.79 پاس منجر به شوت و 3.05 دریبل در هر بازی (با 61.1 درصد موفقیت) در ردهی نهم لیگ برتر قرار دارد، اشاره شود. این مدافع کناری هلندی، میتواند در عین حضور در کنار چهار مدافع دیگر در عقب زمین، جنبوجوش تیم را در کانال کناری افزایش دهد.
تعجبآور است که تیم نیوکاسل یونایتد از نظر شاخص موفقیت پرسینگ یا PPDA (متوسط پاسهای موفق تیم مقابل قبل از لو دادن توپ در پرسینگ)، با مقدار 16.66، که 3.64 بیشتر از شفیلد یونایتد است، در ردهی آخر تیمهای لیگ برتر قرار میگیرد. این آمار ضعیف، ناشی از شیوهی دفاعی این تیم است، که طبق آن، صرف نظر از نوع بازی تیم مقابل، دفاع از میانهی زمین شکل میگیرد.
رمز موفقیت تیم نیوکاسل، برتری ساختاری سیستم پنج دفاعه بوده است. این تیم با مختل کردن دسترسی به نواحی مرکزی با برتری عددی در این مناطق، توپ را به کنارههای میدان هدایت میکند. در این حالت، نیوکاسل در برابر تیمهایی که با دو بازیکن کناری بازی میکنند (با خط دفاعی چهار نفره) برتری عددی خواهد داشت.
این عامل در تصویر زیر نشان داده شده است. هنگام پرس، دفاعهای وسط و کناریِ تیم صاحب توپ خوب عمل میکنند. در همین حین دو بازیکن نیوکاسل به صورت همزمان به بازیکنان هدفشان نزدیک میشوند و حضور آلمیرون، هافبک کناری تیم، با ایجاد موقعیت سه-به-دو، برتری عددی را برای آنها ایجاد میکند. هافبکهای وسط هم ناحیه مرکزی را اشغال میکنند و در این منطقه نیز برتری عددی برای تیم نیوکاسل است. بنابراین، این فشردگی باعث دشوار شدن پیشروی تیم مهاجم میشود.
با 35 امتیازی که تیم استیو بروس تا این مرحله از لیگ کسب کرده، دو یا سه پیروزی و چند مساوی دیگر برای این تیم لازم است تا جایگاهش در نیمهی بالای جدول تضمین شود. مهاجمین این تیم باید جلوتر آمده، و با در نظر داشتن عدم قطعیت همراه با حرکات فردی و شوتهای از راه دور مدافعان و شلوی، از موقعیتهای ایجاد شده استفاده کنند. بروس منتظر بازگشت پرقدرت جویلینتون است و از او انتظار دارد مبلغ قرارداد 44 میلیون یورویی خود را فراموش کرده، و به عنوان یک مهاجم تمام و کمال، گلهای بیشتری بزند و با ساختن موقعیتهای گل برای همتیمیهای خود، در خدمت تیم باشد.
بازیهای پیشِ رو: شفیلد یونایتد (خانگی)، استون ویلا (خانگی)، بورنموث (مهمان)، وستهام (خانگی)، منچستر سیتی (مهمان)، واتفورد (مهمان)، تاتنهام (خانگی)، برایتون (مهمان)، لیورپول (مهمان)
بازیکنان قابل رصد: جترو ویلمز، جونجو شلوی، آلن سن-ماکسیمین، جویلینتون
استون ویلا
امتیاز و جایگاه تخمینزده شده: 23.9 – ردهی بیستم
امتیاز و جایگاه کسب شده: 25 – ردهی نوزدهم
تیم دین اسمیت بعد از 28 بازی به دردسر افتاده بود و به شدت به هر سه امتیاز بازی مقابل شفیلد نیاز داشت تا اینکه همهگیری کووید-۱۹ سبب متوقف شدن بازیها شد. استون ویلا در این فصل بدترین آمار دفاعی را، با 56 گلِ خورده، به نام خود ثبت کرده است. در حمله نیز، آنها با ثبت xG برابر با 33.6 و به ثمر رساندن 34 گل، بالاتر از واتفورد، وستهام و بورنموث قرار گرفتهاند. متاسفانه دو بازیکن کلیدی این تیم، یعنی وسلی و جان مکگین، به دلیل مصدومیت، بازیهای زیادی را از دست دادند. به همین دلیل، اسمیت مجبور شد قبل از متوقف شدن بازیها، ترکیب استون ویلا را را از 3-3-4 به 3-4-3 تغییر دهد. در این بخش به ترکیب 3-4-3 این تیم پرداخته خواهد شد.
عریض بازی کردن بازیکنان استون ویلا هنگام حمله، باعث باز شدن دفاع و برهم خوردن آرایش تیم مقابل شده است. پوشش نواحی عمودی زیادی از زمین باعث برتری ساختاری و ناحیهای ایجاد شده برای این تیم بوده؛ با این وجود، آنها نتوانستهاند از این برتری سودی ببرند. حضور دو بازیکن در خط میانی برای این تیم کافی نبوده؛ به همین دلیل، در بیشتر اوقات وظیفهی پیش بردن توپ بر عهدهی دفاعهای کناری گذاشته میشد. در تصویر بعد، عِزری کونسا را در حال انجام این کار مشاهده میکنید.
میتوان کمبود گزینهی تهاجمی و اتکای بیش از حد به چند بازیکن – مهاجم نوک یا جک گریلیش – را به عنوان یکی از مشکلات این تیم برشمرد. یکی از مشکلات ساختاری این تیم، خالی بودن میانهی زمین است؛ به این ترتیب که، با وجود تنها دو بازیکن در مرکز زمین، همیشه برتری عددی در این نواحی به تیم حریف واگذار شده است.
بنابراین، جایی که برتری عددی با بازیکنان حریف و رسیدن به یکسوم هجومی دشوار بوده، این تیم به بازی بلند رو آورده و حملهها را به کنارهها منتقل کرده است. این توجیه مناسبی برای رتبهی پنجم استون ویلا از نظر نفوذ از کنارهها با 16.14 سانتر در هر بازی است. در صورت در دسترس بودن گریلیش، حضور این بازیکن بهترین و تنها راه فرار از کانالهای کناری بوده است. در تصویر زیر، جایگیری گریلیش در بین خطوط را میتوان دید.
گریلیش بازیکن مهمی برای استون ویلا در این فصل بوده است؛ اما اهمیت او دقیقا چقدر بود؟ طبق آمار، او با 4.43 حرکت رو به جلو در هر بازی در ردهی چهارم هافبکهای تهاجمی و وینگرهای لیگ برتر قرار میگیرد و از این نظر عملکرد خوبی داشته است. او همچنین، خلاقیت مورد نیاز را به حمله اضافه کرده و توانایی بالایی در ایجاد موقعیتهای گل دور از انتظار دارد. این موارد او را به بازیکن اصلی استون ویلا در یکسوم هجومی تبدیل کرده است.
یکی از مثالهای زیادی که میتوان برای اثبات تواناییهای گریلیش آورد، گل او با عبور دادن توپ از کنار داوید دخیا است. گریلیش تکنیکهای پاسکاری فوقالعادهای نیز دارد. در تصویر بعدی، در حالی که استون ویلا در سمت راست کمبود بازیکن دارد و یک بازیکن چلسی نیز در حال مسدود کردن مسیر مستقیم پاس است، گریلیش، هوشمندانه با یک پاس کاتدار توپ را برای بازیکن روبهرویی میفرستد. قوسی که او به توپ داده است برای عبور دادن توپ از مدافع نزدیکش حیاتی بوده و بازیکنان کمی در لیگ برتر هستند که قادرند این کار را با سرعت و دقت بالا انجام دهند. پس از این پاس، اضافه شدن بازیکن سوم استون ویلا به حمله، گل تساوی را برای این تیم به ارمغان میآورد. گریلیش با پاسها و دریبلهای نفوذی خود، شروعکنندهی تقریبا تمامی حرکات این تیم در یکسوم هجومی بوده است.
این تیم در بیشتر موارد، مجبور به اقدام به دفاع در مرکز یا پایین زمین بوده است. با این وجود، ایراد ساختاری ترکیب 3-4-3 تیم اسمیت، واگذاری برتری عددی در مرکز زمین در برابر تیمهایی است که با سه یا تعداد بیشتری بازیکن در این ناحیه، و با ترکیبهایی مثل 1-3-2-4، 3-3-4، 2-5-3 و 1-2-4-3 بازی میکنند.
تیم مقابل به راحتی میتواند با جابهجا کردن هافبکهای وسط استون ویلا، فضا را برای پاس دادن و برداشتن فشار از روی توپ، ایجاد کند. در تصویر زیر مشخص است که با رفتن هر دو بازیکنان میانی استون ویلا به سمت مورا و برگوین، فشار از روی لو سلسو برداشته شده است.
در همین حین، خط دفاع تیم اسمیت در پایین زمین فضای زیادی را در بین خطوط آزاد میگذارد. اگرچه تیم میتواند با این روش از خیلی از شوتهای تیم مقابل جلوگیری کند (استون ویلا با بلوکه کردن 4.81 شوت در هر بازی و مقاومت در برابر 11.28 xG در حالت کلی در رتبهی اول لیگ از این دو منظر قرار میگیرد)، فشار این تیم در پرسینگ کماکان پایین میماند. در نتیجه، این تیم تنها در 24.84 درصد از نبردهای بازیکنان در مرکز زمین برای بازپس گیری توپ موفق بوده و از این نظر، در رتبهی هجدهم جدول قرار میگیرد.
به این ترتیب وظایف دفاعهای کناری تیم، برای تامین فشردگی و پوشش دفاعی، افزایش مییابد. با توجه به تصویر بالا، میتوان دید ترزگه در فاصلهای خیلی دور از هافبکهای میانی زمین جایگیری کرده است.
در واقع در مثال بالا، استون ویلا میتوانست با استفاده از خط دفاع پنج نفره عملکرد بهتری داشته باشد. کورتنی هاوس برای نزدیک شدن به مورا موقعیت خود را رها کرده است. با این وجود، نبود ارتباط بین هاوس و لوئیز باعث شده لوئیز نیز برای یارگیری به سمت همان بازیکن حرکت کند. از اینجا میتوان دریافت که بازیکنان درک کاملی از وظایف خود، مبنی بر اهداف تیمی و زمان شروع پرس، ندارند.
عملکرد استون ویلا در ضربات شروع مجدد تقریبا قابل قبول بوده، به طوری که آنها با 9 گل به ثمر رسیده از روی شروع مجدد، مقام دوم را از این لحاظ در لیگ دارند. در مثال بعدی، تاکتیک جالب این تیم برای استفاده از ضربات کرنر بررسی میشود.
در این استراتژی، یک یا دو بازیکن (معمولا فورواردها) با حرکت به سمت دروازه، توجه تیم حریف را به سمت خود معطوف میکنند و به این ترتیب، فضایی در نزدیکی دروازه یا در بین مدافعین ایجاد میشود. با فرستادن ضربهی کرنر با یک ارسال بلند، بازیکنانی که در سمت دیگر محوطهی جریمه حضور دارند میتوانند از توپ استفاده کرده و به دروازه هجوم بیاورند.
تغییر سیستم به خط دفاع سه نفره، تمامی مشکلات تیم را برطرف نکرده و به نتایج قابل قبولی نیز منجر نشده است (دو برد، یک تساوی و چهار باخت)، و شاید اسمیت ترکیب تیمش را به 3-3-4 که لایههای بیشتری را در حمله در اختیار تیم میگذارد، برگرداند. بازگشت بازیکنان کلیدی (وسلی و مکگین) نیز عامل دیگری است که میتواند عملکرد تیم را بهبود بخشد. با این همه، اصلاح کردن دفاع این تیم، با بهبود رفتار تیمیشان مثل پرسینگ و حفظ فشردگی، لازم به نظر میرسد.
بازیهای پیشرو: شفیلد یونایتد (خانگی)، چلسی (مهمان)، نیوکاسل (مهمان)، ولورهمپتون (خانگی)، لیورپول (مهمان)، منچستر یونایتد (خانگی)، کریستال پالاس (خانگی)، اورتون (مهمان)، آرسنال (خانگی)، وستهام (مهمان)
نکات قابل رصد: بازگشت وسلی و مکگین؛ آیا گریلیش نجاتدهندهی تیم خواهد بود؟؛ تاکتیکهای شروع مجدد.
جمعبندی
در این مقاله تنها به بیان نکات کلی مربوط به تیمها پرداخته شد. آنالیز دقیق تمامی تاکتیکها و ترکیبهای مختلف مورد استفادهی تیمها کاری دشوار است. نکات بیان شده میتواند در تحلیل بازیهای باقیمانده از لیگ برتر در این فصل کمککننده باشد. هدف از این مجموعه مقالات بررسی تمامی تیمهای لیگ به همین صورت است، بنابراین، منتظر مقالههای بعدی از این مجموعه باشید.
3 پاسخ