نگاهی به پانزده دقیقه پرفشار بین دو نیمه بازی‌ها از زبان پیتر کراویتز دستیار یورگن کلوپ

باشگاه دانشجویان فوتبال: ثانیه‌های پایانی نیمه اول بازی رفت یونایتد و لیورپول در اولدترافورد است یونایتد یک بر صفر پیش افتاده. یورگن کلوپ کنار خط با حالت بی‌قرار ایستاده و به محض اینکه سوت پایان نیمه زده می‌شود دوان دوان به سمت رختکن می‌رود. زمان بین دو نیمه کوتاه است. مربی باید تصمیم بگیرد که قرار است در این بازه کوتاه چه‌ کند؟ تیم را از نظر روحی تقویت کند؟ انگیزه بدهد؟ یا صرفا روی مسائل تاکتیکی کار کند؟ هر مربی روش مخصوص خودش را در رختکن و بین دو نیمه دارد و این بخشی از امضای مربی است. […]

باشگاه دانشجویان فوتبال: ثانیه‌های پایانی نیمه اول بازی رفت یونایتد و لیورپول در اولدترافورد است و یونایتد یک بر صفر پیش افتاده. یورگن کلوپ کنار خط با حالت بی‌قرار ایستاده و به محض اینکه سوت پایان نیمه زده می‌شود دوان دوان به سمت رختکن می‌رود. زمان بین دو نیمه کوتاه است. مربی باید تصمیم بگیرد که قرار است در این بازه کوتاه چه‌ کند؟ تیم را از نظر روحی تقویت کند؟ انگیزه بدهد؟ یا صرفا روی مسائل تاکتیکی کار کند؟ هر مربی روش مخصوص خودش را در رختکن و بین دو نیمه دارد و این بخشی از امضای مربی است. قسمتی که معمولا از دید عموم پنهان است. در مقاله زیر که در وبسایت رسمی باشگاه لیورپول منتشر شده است سم ویلیامز خبرنگار اختصاصی لیورپول درباره رختکن تیم بین دو نیمه بازی‌ها با پیتر کراویتز، دستیار یورگن کلوپ، صحبت کرده است. این گفتگو حاوی نکات بسیار مهمی است. اینکه چطور با کار تیمی و برنامه هماهنگ از پیش تعیین شده، کادر فنی لیورپول از زمان بسیار کوتاه بین دو نیمه استفاده بهینه می‌کند.

به قول پیتر کراویتز همه چیز درباره استفاده بهینه از زمان بسیار کمی است که داریم.

دستیار یورگن کلوپ اینطور توضیح می‌دهد: «تمام زمانی که مربی برای صحبت دارد چیزی در حدود پنج تا شش دقیقه است. پس تمام تلاش او بر این است که تا حد ممکن سریع، کوتاه و دقیق صحبت کند».

  • باید مستقیم بروی سر اصل مطلب. نمی‌شود نمایشی ده دقیقه‌ای اجرا کرد و در میانه آن گفت به اینجا دقت کن، به آنجا توجه کن. نه! باید دقیق و مستقیم چیزی که می‌خواهیم را بگوییم.

کراویتز آنچه پشت درهای بسته رختکن قرمزها در بین دو نیمه می‌گذرد و به طور دقیق‌تر نقش خودش در این فرآیند را توضیح می‌دهد. کراویتز با همراهی هریسون کینگستون آنالیزور تیم و مارک لیلاند چهل و پنج دقیقه اول بازی‌ها -اگر دقیق بگوییم چهل و یک یا چهل و دو دقیقه- را به تحلیل بازی و تشخیص نکات تاکتیکی -مثبت و منفی- که نیاز به توجه بازیکنان در رختکن دارد می‌پردازد. کلوپ و دستیار دیگرش پپاین لیندرز نیز کمابیش همین کار را می‌کنند، اما کراویتز وظیفه به تصویر کشیدن نکات تاکتیکی کلوپ در روتین بین دو نیمه تیم را دارد، جایی که تا سه ویدئوی کوتاه روی نمایشگر بزرگ رختکن برای بازیکنان نمایش داده می‌شود تا بهتر متوجه صحبت‌های تاکتیکی مربی شوند.

  • اطلاعات به دست آمده از نیمه اول بازی در واقع تکمیل کننده استراتژی بازی است که قبلا در ملوود (کمپ تمرینی لیورپول) طراحی و اجرا شده است. کراویتز اینطور توضیح می‌دهد: «آنالیز بین دو نیمه در واقع قطعه آخر پازل تحلیلی است که ما در طول هفته می‌سازیم».

برای اینکه تصویر دقیقی از اینکه کلوپ و دستیارانش چگونه از چند دقیقه کوتاه بین دو نیمه استفاده می‌کنند داشته باشیم، لازم است بدانیم که قبل از آن در تیم چه می‌گذرد.

کراویتز بسیار دقیق و جزء به جزء شرح می‌دهد:

  • «آنالیز همیشه در طول هفته شروع می‌شود. طبعا ما به این می‌پردازیم که قرار است انتظار چه بازی را داشته باشیم، با چه حریفی روبرو می‌شویم، نقاط قوت آن‌ها چیست و چه کارهایی را باید در این بازی انجام بدهیم». معاون مورد اعتماد کلوپ، کسی که قبل از آمدن به مرسی‌ساید در ماینز و دورتموند هم همراه او بود اینطور آغاز می‌کند.
  • استراتژی کلی ما همیشه یک چیز است: همانطور که همه می‌دانیم، ما می‌خواهیم تا حد ممکن فشرده دفاع کنیم، توپ را پس بگیریم -چیزی که نکته ویژه تاکتیک ما است و برای آن تلاش مضاعفی می‌کنیم-، ما از گل زده و برتری تیم نیز با پس گرفتن توپ دفاع می‌کنیم بنابراین اصل بازپس گیری توپ تغییری نمی‌کند، و هدف دیگر ما تسلط بر بازی هنگام در اختیار داشتن توپ است.
  • ما به دنبال راه‌های بازیسازی از عقب می‌گردیم (بیلدآپ) تا موقعیت‌سازی کنیم بنابراین باید به این توجه داشته باشیم که قرار است چطور دفاع کنیم، خصوصا در برابر حریفی که قرار است با آن روبرو شویم. باید بدانیم چطور قرار است موقعیت ایجاد کنیم و چطور از توانایی‌های بازیکنان در شکل حمله تیمی بهره ببریم.
  • این فرآیند آنالیز ما در طول هفته است و طبعا ایده‌هایی که در طول هفته به آن‌ها می‌رسیم نقش شایانی در شکل‌دهی نقشه ما برای روز بازی دارد. جایی که ما از قبل درباره شکل بازی و روش‌هایی که قرار است ما را برنده کند فکر کرده‌ایم.
  • این فرآیند نهایتا منجر به جلسه تحلیلی قبل از بازی می‌شود که ما نقشه بازی را برای بازیکنان ارائه می‌کنیم. بسیار مهم است که در این جلسه تمام ایده‌ها را به طور خلاصه و به شیوه درست ارائه کنیم. یعنی اینکه خیلی طولانی نباشد، اما همچنان روشن و واضح ایده ما برای آن بازی را بیان کند. بازیکنان باید بدانند ما دقیقا چه می‌خواهیم.
  • برای ما و فلسفه ما این بسیار بسیار مهم است که بازیکنان ایده‌های ما را بدانند، آن‌ها را به درستی درک کنند، اینکه تمام بازیکنان در نهایت دقت ممکن بدانند ما قرار است چطور بازی کنیم، چطور موقعیت بسازیم و چه راه‌حل‌هایی برای آن داریم، باید بدانند چطور به ایده‌ها نگاه کنند.
  • این چیزی است که ما به طور مداوم به دنبال اجرای آن هستیم و در نهایت به شکل‌گیری نقشه فنی و آماده‌سازی ما برای بازی منجر می‌شود و طبیعتا ما مربی‌ها در جریان نیمه اول بررسی می‌کنیم که آیا این نقشه در حال کار کردن است یا نه. اینکه آیا ایده‌های ما خوب جواب داده اند، بازیکنان راه حل‌هایی که برایشان ترسیم کرده‌ایم در زمین پیدا می‌کنند، آیا تیم در حال بازی کردن به روشی است که از قبل تعیین کرده‌ایم یا خیر. تمام این‌ها به همراه عملکرد تیم ما و همینطور تیم حریف در نیمه اول، نهایتا منجر به تحلیل بین دو نیمه ما می‌شود.

سپس الگوهای بازی که توسط تیم سه نفره کلوپ-کراویتز-لیندرز مشخص شده، در پی یک جلسه تصمیم‌گیری سریع میان این سه نفر، به بازیکنان منتقل می‌شود.

کراویتز ادامه می‌دهد:

  • شما احتمالا در طول بازی مرا مدام در حال نوشتن توی یک دفترچه می‌بینید. در واقع کاری که من انجام می‌دهم یادداشت برداشتن از موقعیت‌هایی است که ما در آن قوی کار کرده‌ایم یا جایی که ضعیف بوده‌ایم، شرایطی که راه حل آن در زمین پیدا نشده است. مثلا اگر متوجه نقطه ضعفی در دفاع تیم بشوم که تیم حریف می‌تواند از آن برای ایجاد موقعیت استفاده کند.
  • سپس ما سعی می‌کنیم یک شمای کلی ترسیم کنیم و کمی قبل از پایان نیمه اول، وقتی حدود 35 دقیقه از بازی سپری شده است من با نیمکت هماهنگ می‌کنم -معمولا با پپ و یورگن- که قرار است بین دو نیمه درباره چه چیزهایی صحبت کنیم. سئوال ثابت همیشگی این است که چطور می‌توان به بازیکنان کمک کرد که بهتر عمل کنند. چه کاری لازم است در نیمه دوم انجام شود؟
  • آیا ایده‌های ما درست بوده و در حال جواب دادن است و باید همینطور بازی کنیم و بنابراین پیام ما این خواهد بود که همینطور ادامه بدهید، یا اینکه دچار مشکل هستیم و باید همین حالا درباره راه حل‌ مشکلات فکر کنیم و ببینیم باید چه چیزی را در نیمه دوم تغییر بدهیم. این‌ها چیزهایی است که باید لحاظ کنیم. من سعی می‌کنم عکس و یا ویدئوهای مرتبط پیدا کنم که بتواند صحبت‌های بین دو نیمه یورگن را بهتر تبیین کند.
  • حتما متوجهید که تمام زمانی که مربی برای صحبت کردن در اختیار دارد چیزی حدود پنج یا شش دقیقه است. گاهی ممکن است -گاهی و نه همیشه- که بتوانیم ویدئوی کوتاهی که برای تبیین صحبت‌های یورگن مناسب است پیدا کرده و به بازیکنان نشان بدهیم.
  • سه یا چهار دقیقه مانده به پایان نیمه من نیمکت را ترک کرده و به رختکن می‌روم. آنجا هری (کینگستون) و مارک (لیلاند) را می‌بینم و همراه آن‌ها سعی می‌کنیم ویدئوی مرتبطی را از نکاتی که من در نیمه اول دیده‌ام انتخاب کنیم. دوباره نگاه می‌کنم و تصمیم می‌گیرم که آیا ویدئوی مناسبی است و می‌توانیم از آن استفاده کنیم یا نه. مسلم است که به دلیل فشاری که زمان کوتاه به ما می‌آورد این کار پر استرس است! زمان زیادی برای فکر کردن وجود ندارد، بنابراین ویدئو باید بسیار دقیق باشد. این‌ها دقایق بسیار پرفشاری هستند. سرانجام وقتی موفق شوم یک دو، یا نهایتا سه ویدئوی مرتبط پیدا کنم، آن‌ها را جدا می‌کنم و منتظر یورگن و پپ می‌مانم که بیایند و به آن‌ها نشان دهم و بگویم که نظرم چیست و بعد با هم تصمیم می‌گیریم که آن‌ها را نمایش دهیم یا نه. تصمیم نهایی وابسته به نقشه‌ای است که برای نیمه دوم می‌کشیم و اینکه این ویدئو در راستای آن راه حل به بازیکنان کمک می‌کند یا نه. سرانجام تصمیم نهایی به صورت بله یا خیر گرفته می‌شود. اگر نتیجه این باشد که تصاویر را نشان دهیم، آن وقت یک، دو، یا نهایتا سه ویدئو را برای بازیکنان پخش می‌کنیم. این فرآیندی است که در رختکن اتفاق می‌افتد.

آیا ملاحظات عملی مانند تفاوت‌ در امکانات و فضای رختکن تیم‌های حریف که لیورپول در خانه آن‌ها بازی می‌کند، روی این فرآیند از پیش طراحی شده برای بین دو نیمه تاثیر نمی‌گذارد؟

  • چرا گاهی اوقات تاثیر داد. چالش جذابی است!

 کراویتز با خنده می‌گوید.

  • در آنفیلد همه چیز مهیا است. رختکن جدید ما همانطور که اطلاع دارید واقعا فوق‌العاده است. امکانات، فضا، همه چیز فراهم است و این کار را ساده می‌کند. اما همانطور که گفتم برد در فوتبال، در گروی حل کردن مسائل است. اهمیتی ندارد ما کجا باشیم، در کدام استادیوم، کشور یا شهر. ما تلاش می‌کنیم فرآیند استاندارد خودمان را همه جا اجرا کنیم. در بازی‌های خارج خانه‌ای که فضای رختکن کوچک است کار کمی دشوار می‌شود اما نهایتا تلاش ما بر این است که این کمترین تاثیر را بر کیفیت و چگونگی کار ما بگذارد. مهم این است که اگر ما کار تیمی خوبی داشته باشیم می‌توانیم آن را همه جا و در هر زمان به هر ترتیبی شده پیاده کنیم.

اگر نیمه اول درست و طبق نقشه پیش برود، بخش اصلی صحبت تاکتیکی بین دو نیمه، تاکید روی استراتژی پیش از بازی خواهد بود که -حداقل- تا آن زمان خوب جواب داده است.

  • این احتمال شماره یک است.

کراویتز می‌گوید.

  • اما احتمال دیگر این است که ما نتوانسته باشیم در نیمه اول راه حل‌های مورد نظر را پیدا کنیم. در این صورت تلاش می‌کنیم فضاهی قابل نفوذ را به بازیکنان نشان دهیم، یا اینکه اگر حریف در حال اجرای ایده خاصی برای شکست دادن ما در فاز دفاعی است، آن را نشان می‌دهیم.
  • طبیعتا بهتر است که بین دو نیمه چیز کامل جدیدی ارائه نشود. بهتر است که حداقل بعضی چیزها در نیمه اول درست کار کرده باشد! حالت ایده‌آل این است که درباره چیزهایی حرف بزنیم که قبلا مرور کرده‌ایم و بیشتر به تکرار و تقویت و توضیح مفاهیم از پیش تمرین شده بپردازیم.

و بدون توجه به اینکه شرایط بازی و نتیجه چگونه است، صحبت‌های کلوپ معمولا به جای تمرکز روی شکل بازی حریف، به نکاتی می‌پرداز که بازی لیورپول را بهتر کند. کراویتز اضافه می‌کند:

  • قطعا این همان چیزی است که از آن به عنوان «تمرکز بر راه‌حل» یاد کردم. در بین دو نیمه ما نمی‌خواهیم مسائل جدیدی تعریف کنیم، بلکه می‌خواهیم برای مسائل موجود راه حل پیدا کنیم. همیشه در بازی مشکل وجود دارد! یازده بازیکن با لباس متفاوت در زمین هستند که وظیفه دارند برای ما مشکل درست کرده و کارمان را مختل کنند.
  • سپس ما درباره ایده‌ها و برنامه‌مان برای حل مسائل و پیشرفت بازی تیم حرف می‌زنیم. این بسیار مهم است که تحلیل بین دو نیمه و صحبت‌ها فقط برای این انجام نشود که «باید بین دو نیمه یک چیزی بگوییم»، بلکه با این هدف باشد که از بازیکنان حمایت و بازی در نیمه دوم را برای آن‌ها راحت‌تر کنیم.

گل زدن یا گل خوردن در لحظات پایانی نیمه اول تاثیری روی اطلاعاتی که بین دو نیمه به بازیکنان ارائه می‌شود ندارد.

  • ما به اتفاقاتی که بر حسب تصادف رخ داده کاری نداریم. تمرکز ما روی چیزهایی است که به صورت سیستماتیک رخ داده است.

کراویتز سپس به بیان مثالی از یک بازی در فصل 20-2019 می‌پردازد که بازی در بین دو نیمه مساوی بود و صحبت‌های بین دو نیمه در رختکن تفاوت را رقم زد.

خلاصه بازی لیورپول ساوتهمپتون در آنفیلد

  • یک نمونه بسیار خوب بازی خانگی ما مقابل ساوتهمپتون است. در آن بازی ساوتهمپتون بسیار، بسیار، بسیار خوب عمل کرد. نتیجه نهایی چهار صفر به نفع ما شد اما ساوتهمپتون برای آن بازی بسیار خوب آماده شده بود. ما نیمه اول خیلی خوبی نداشتیم. آن‌ها توانستند موقعیت ایجاد کنند و ما زیاد روان بازی نکردیم. بین دو نیمه پیام مهم ما به بازیکنان این بود که «به تلاش ادامه بدهید، به حمله کردن ادامه بدهید و بالاخره نتیجه خواهید گرفت». اما نکات تاکتیکی که به تیم انتقال داده شد یکی این بود که باید کمی فشرده‌تر دفاع کنیم و دیگری نشان دادن فضاهای خاصی که می‌توانست منجر به موقعیت گلزنی شود.
  • نکته اصلی این بود که بگوییم ما در مسیر درست قرار داریم و باید بیشتر تلاش کنیم و دقیق‌تر باشیم. یادم است که اوکس چمبرلین در دقیقه 51 یا 52 گل اول را دقیقا از همان فضایی که بین دو نیمه نشان داده بودیم زد. هر از گاهی این اتفاق رخ می‌دهد. ما چیزی را بین دو نیمه نشان می‌دهیم و تقریبا بلافاصله پس از شروع بازی، همان اتفاق می‌افتد. این‌ برای یک مربی لحظه خیلی خوشحال کننده‌ای است اما همچنان کار اصلی را بازیکنان می‌کنند که می‌توانند این اطلاعاتی که به آن‌ها می‌دهیم را پردازش کنند، به آن پایبند باشند و با تکنیک و مهارت‌های فردی و ذهنی آن را در زمین اجرا کنند.

در واقع کراویتز معتقد است که بازیکنان کنونی لیورپول توانایی ویژه‌ای در درک و اجرای مفاهیم تاکتیکی دارند:

  • شما می‌توانید بهترین ایده‌ها را روی تخته خلق کنید. ممکن است ایده‌های درخشانی باشند اما تا زمانی که بازیکنانی نداشته باشید که بتوانند ایده‌ها را جذب کرده و به درستی در زمین اجرا کنند، فایده‌ای ندارد.
  • هرچه بازیکنان باهوش‌تر باشند این فرآیند بهتر و سریع‌تر پیش خواهد رفت. یکی از امتیازاتی که ما داریم این است که با برخی بازیکنان 5 سال کار کرده‌ایم بنابراین آن‌ها دقیقا می‌دانند که ما چه می‌گوییم و چه می‌خواهیم. می‌دانند که ما به راه‌‌حل‌ها فکر می‌کنیم و جزئیات را توضیح می‌دهیم. در این مورد، هرچه شما دقیق‌تر باشید، کار بهتر پیش می‌رود.
  • بازیکنان فعلی ما همبستگی و کار تیمی بسیار خوبی دارند. مدام در حال پیشرفت هستند و اطلاعاتی که ما به آن‌ها می‌دهیم را خیلی خوب می‌گیرند و در زمین اجرا می‌کنند. این چیزی است که ما مدام درباره آن حرف می‌زنیم: این قابلیت را تقویت کنید. هوش خود را به کار بگیرید، اطلاعات را پردازش و سپس اجرا کنید. اگر این قضیه به شکل خوبی پیش برود، آنگاه کنار تیم به ما حسابی خوش می‌گذرد، زیرا این تمام چیزی است که یک مربی می‌خواهد.
  • شما سخت کار می‌کنید، ایده‌ها را پیدا کرده و آن‌ها را انتقال می‌دهید، تمام نکته این کار این است که این اطلاعات به بازیکنان کمک و کار را برای آن‌ها در زمین ساده‌تر کند. پس زمانی که بازیکنان نیز با این ایده‌ها خوب کنار می‌آیند و آن را اجرا می‌کنند، این یک ترکیب عالی است.

یک پاسخ

  1. بسیار عالی
    لطفا مقاله هایی درباره تفکرات تاکتیکی مربیان برجسته و تفاوت هایشان با هم به خصوص در پریمیر لیگ در سایت قرار دهید.
    با تشکر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *