باشگاه دانشجویان فوتبال: این مقاله در سال 2018 و اندکی قبل از شروع جام جهانی روسیه نوشته شده. جایی که ایسلند در اوج تاریخ فوتبال خود ایستاده است. در حالی که تا چند سال پیش از آن کسی حتی توقع حضور ایسلند در تورنمنتهای معتبر را نداشت، آنها نه تنها به یورو 2016 رسیده بودند بلکه در آن مسابقات با نتایجی درخشان مانند مساوی با پرتغال قهرمان جام و حذف انگلیس روی هاجسون، خود را به جمع هشت تیم برتر اروپا رساندند و بلافاصله پس از آن با اول شدن در گروه خود در مسابقات مقدماتی دشوار اروپا، با موفقیت به جام جهانی روسیه رسیدند. حالا در سال 2020 هستیم و دو سال از نگارش این مقاله میگذرد. ایسلند در جام جهانی انتظارها را برآورده نکرد و با یک امتیاز (مساوی برابر آرژانتین) در گروهی که کرواسی و نیجریه هم حضور داشتند آخر شد. اما همین که ما درباره ایسلند از ادبیاتی مانند «برآورده نکردن انتظارات» استفاده میکنیم نشانگر یک تحول عظیم در فوتبال این کشور نیست؟ چنین تحولی یک شبه رخ نداده و حاصل حداقل دو دهه برنامه ریزی، سرمایه گذاری و کار بی وقفه در کشوری است که جمعیت آن به حدی کم است که بسیاری از بازیکنان این تیم تا قبل از یورو 2016 برخی از بازیکنان این تیم علاوه بر فوتبال حرفه دیگری نیز داشتند. یکی دندانپزشک بود و دیگری فیلمساز. هر طور که حساب کنی کشوری با 350 هزار نفر جمعیت نمیتوانست اینطور در فوتبال اروپا رقابت کند. حالا که پس از جام جهانی تیم ایسلند کمی افول کرده -آنها مستقیم به دور نهایی یورو 2020 نرسیدند و بازیهای پلی آف در گروهی متشکل از ایسلند، رومانی، بلغارستان و مجارستان قرار بود یکی از این تیمها را به دور نهایی برساند که خود مسابقات و پلی آف، هر دو به دلیل شیوع ویروس کرونا به تعویق افتادند- شاید بسیاری به این بیندیشند که ایسلند هم مانند برخی تیمهای دیگر که در یک مقطع کوتاه درخشیدند، فقط یک جرقه بود. اما عظمت کاری که در ایسلند انجام شده، به دلیل شرایط خاص آب و هوایی این جزیره، جمعیت کم و شیوه زندگی مردم، بسیار فراتر از «درخشش»های مقطعی مشابه است. کما اینکه ایسلند همچنان محو نشده و در قیاس با دو یا سه دهه پیش که به جز تک مضرابهایی معدود، زنگ تفریح به حساب میآمد، حالا توانایی این را دارد که یقه هر تیمی را بگیرد و همچنان شانس حضور در سومین تورنمنت معتبر پیاپی را نیز دارد. این مقاله مارک بوآل نگاه دقیقی میاندازد به «پروژه ایسلند». داستانی که از سال 2000 شروع شد. سالها پیش از آنکه فوتبال اروپا مجبور شود ایسلند را جدی بگیرد.
منبع: وبسایت IBWM
سال انتشار 2018
پیوند به مطلب اصلی از اینجا
موفقیتهای اخیر تیم ملی فوتبال ایسلند چشم جهان فوتبال را گرفته است؛ کشوری که صادرات اصلی آن سنگ معدن آلومینیوم، ماهی و در مقیاس کوچکتر بیورک و سیگور رز است. چطور ممکن است این کشور دور افتاده بادخیز، جزیرهای در اقیانوس اطلس، بتواند اینقدر در تولید فوتبال با کیفیت موفق باشد؟
تصمیم برای ساخت شبکهای از زمینهای چمن مصنوعی در سالهای پایانی دهه نود، پس از سفر تحقیقاتی هیئتی از فدراسیون فوتبال ایسلند KSI به نروژ گرفته شد. فدراسیون فوتبال نروژ تصمیم به ساخت تعداد قابل توجهی زمین فوتبال سرپوشیده در مناطق شمالی کشور گرفته بود. جایی که آب و هوا به وضعیت ایسلند شباهت زیادی داشت.
پس از بازگشت هیئت نمایندگی ایسلندی از نروژ، تصمیم گرفته شد این سیستم در ایسلند نیز اجرا شود. برنامهای برای ساخت استادیومهای فوتبال سرپوشیده با سیستم گرمایشی در همه شهرهای ایسلند تدوین و قرار شد این زمینها را «خانه فوتبال» بنامند (knattspyrnuhús در زبان ایسلندی) و یک زمین فوتبال روباز نیز با سیستم گرمایش برای چمن در کنار هر مجموعه ساخته شود. قسمت سوم این برنامه هم این بود که در تمام مدارس یک زمین فوتبال چمن مصنوعی کوچک ساخته شود. هدف این بود که یقین حاصل شود که در این کشور، هرکسی که بخواهد فوتبال بازی کند، از سن پایین به امکانات کافی و زمین بازی دسترسی داشته باشد.
یک «خانه فوتبال» در ایسلند. سالن سرپوشیده در ابعاد زمین فوتبال اصلی به همراه دو زمین روباز چمن طبیعی و مصنوعی
ایسلند شروع به ساخت پروژهای کرد که منجر به پیشرفتی انقلابی در دسترسی بازیکنان فوتبال به امکانات ورزشی شد. از سال 2000، هفت مجموعه سرپوشیده با زمین فوتبال در ابعاد کامل در نقاط مختلف ایسلند ساخته شد؛ تقریبا یک مجموعه برای هر 50 هزار نفر جمعیت -برای مقایسه تصور کنید اگر انگلستان بخواهد به چنین میانگینی برسد باید 1200 ورزشگاه جدید بسازد. به علاوه، 20 زمین چمن مصنوعی کامل و 150 زمین کوچک در مدارس و محلهها ساخته شد که اجازه میداد فوتبال تبدیل به ورزشی شود که در همه سال امکان بازی آن وجود دارد. اولین خانه فوتبال در شهر کفلاویک در سال 2000 ساخته شد و از آن زمان تاکنون 13 زمین فوتبال سرپوشیده افتتاح شده است – 7 زمین در ابعاد کامل و 6 زمین در نصف ابعاد اصلی- و ورزشگاههای سرپوشیده دیگری هم قرار است در شهرهای ایسافیوردور، آکوریری و سلفوس ساخته شوند. باشگاههای کی.آر.ریکیاویک، ولور و استیارنان هم قصد دارند در برنامه توسعه خود زمینهای سرپوشیده بیشتری بسازند.
با شروع قرن جدید، زیرساختهای فوتبال در ایسلند به کلی متحول شده و حالا در این کشور، بازیکنان فوتبال در تمام سال، حتی در زمستانهای سهمگین قطبی دسترسی کامل به امکانات تمرین و مسابقه دارند. تعداد زیادی زمین چمن مصنوعی در کشور موجود است و بسیاری از آنها به سیستم گرمایش از کف و نورافکن برای بازی در شب مجهز هستند. همه اینها به این معناست که دوران زمینهای تاریک و یخ زده در ایسلند تمام شده است. در مجموع، 179 زمین فوتبال در ابعاد اصلی در ایسلند وجود دارد (شامل استادیومهای سرپوشیده، زمینهای روباز، چمن مصنوعی و چمن طبیعی، و این عدد به سرعت در حال افزایش است). این عدد به این معناست که برای هر 1800 نفر جمعیت در ایسلند یک زمین فوتبال با ابعاد کامل وجود دارد. اگر به تعداد بازیکنان فوتبال ثبت شده در این کشور نگاه کنیم (بیست و هشت هزار نفر) به عدد یک زمین فوتبال کامل برای هر 128 بازیکن میرسیم.
فواید اجتماعی ورزش، که در ایسلند تحقیقات جامعی در این باره انجام شده، مسئولان شهرهای مختلف را برای سرمایه گذاری و توسعه چنین پروژههایی در شهرها و محلهها قانع کرد. این موضوع به روشنی در برنامه فدراسیون برای ساخت زمینهای کوچک در مدارس، که به درخواست مستقیم مردم محلهها انجام شد دیده میشود. فواید اجتماعی چنین پروژهای برای همه روشن بود. یک نسل طلایی در هیچ ورزشی نمیتواند «ناگهان» و تصادفی شکل بگیرد. در ایسلند هم چنین اتفاقی نیفتاد. این کشور، در برنامهای گام به گام و با شروع کار از تقویت زیرساختها، ریشه این پیشرفت را بنا نهاد؛ مسیری که اکنون بسیاری از کشورهای توسعه یافته با منابع مالی و استعدادهای جوان بیشتر، از این کشور گرته برداری کردهند. «سیستم ایسلندی» بر دو اصل اساسی استوار است: به کارگیری مربیان تراز اول برای بازیکنان از سن بسیار کم و احداث شبکه گستردهای از زمینهای چمن مصنوعی با کیفیت.
طراحی هر کدام از زمینهای سرپوشیده با بقیه متفاوت است – تنها چیز مشترک بین همه، زمین فوتبال با ابعاد استاندارد است: 105 در 68 متر. سقف دو خانه فوتبال ارتفاع بیست متری دارد و بسیار بلندتر از پنج مجموعه دیگر است که فقط دوازده متر ارتفاع دارند. برخی جایگاه تماشاگران دارند و برخی نه. بزرگترین خانه فوتبال جایگاهی با گنجایش 1500 تماشاگر دارد. هزینه ساخت این مجموعههای ورزشی، بیشتر از بودجه شهرداریها– با همکاری فدراسیون فوتبال و گرفتن کمکهزینههایی از یوفا و فیفا – تامین شده است. شهرداری پس از ساخت، مجموعهها را به باشگاههای فوتبال محلی تحویل داده و حتی به آنها اجازه داده است تا درآمد حاصل از اجاره زمینها یا حق عضویت بازیکنان را هم برای خود نگهدارند.
این پیشرفت تا حد زیادی هم مدیون قوانین سختگیرانه فدراسیون فوتبال ایسلند در اعطای مجوز فعالیت به تیمهاست. باشگاههایی که میخواهند مجوز فعالیت حرفهای بگیرند باید از بالاترین سطح حرفهای تا پایینترین سطح تیمهای پایه، مربیان حرفهای داشته باشند که آموزش کافی دیدهاند و گواهینامه معتبر دارند، وگرنه با تحریم مواجه خواهند شد. در حال حاضر تمام تیمهایی که در دو سطح اول فوتبال ایسلند بازی میکنند گواهینامه آ یوفا دارند. برای لیگهای پایینتر و تیمهای پایه، از کار با بازیکنان 5-6 ساله گرفته تا تیم نوجوانان، گواهینامه ب یوفا لازم است.
باشگاهها و مربیان ایسلندی قلب تپنده این پیشرفت هستند. آنها با آغوش باز پذیرای چالشی شدند که فدراسیون فوتبال برای اعطای مجوز حرفهای مقابلشان قرار داد. این به این معناست که در ایسلند بچههای 5-6 ساله که تازه شروع به یادگیری فوتبال کردهاند، زیر نظر کسانی فعالیت میکنند که بالاترین درجه حرفهای را در رشته خود دارا هستند. این مهمترین قسمت ماجراست. در ایسلند تمام مربیان، کارمند رسمی باشگاهها هستند و حقوق دریافت میکنند -در مقام مقایسه، در بسیاری از کشورها مربیان داوطلب با بچههای کوچک کار میکنند. این موضوع بدون تردید کمک شایانی به این پیشرفت کرده است و همچنین یکی از مهمترین المانهای رقابتی کردن فعالیت حرفهای است. هیچ باشگاهی نمیخواهد در زمینه آموزش بازیکنان خردسال از رقبا عقب بیفتد. همه اینها باعث شده که حالا فوتبال یکی از ورزشهای مورد علاقه والدین برای آموزش فرزندانشان باشد. در گذشته، فدراسیون فوتبال ایسلند به ندرت قادر به پرورش نسلی بود که استعدادهای زیادی در میان آنها باشد؛ مانند نسلی که امروز شاکله تیم ملی فوتبال ایسلند را تشکیل میدهند. بسیاری از بازیکنان فعلی تیم ملی، زمانی که تحولات زیربنایی در آغاز قرن بیستم شروع شد، حدود 10 سال سن داشتند. ایسلند ثابت کرد که سرمایهگذاری در زیربنای فوتبال، مسیری است که دیر یا زود حاصل خواهد داد.
از آرنار بیل گونارسون مدیر فنی و رییس دپارتمان آموزش فدراسیون فوتبال ایسلند پرسیدم که آنها از چه سنی بازیکنان جوان را در سطح ملی زیر نظر میگیرند؟ «در سطح زیر 13 سال فدراسیون سفرهایی به تمام نقاط ایسلند تدارک میبیند و جلسات تمرینی برای زیر نظر گرفتن بهترین استعدادها برپا میکند. باشگاهها مجازند هر تعداد بازیکن را که دوست دارند برای دور اول تمرینهای انتخابی بفرستند. در دور دوم اما فقط بازیکنانی شرکت میکنند که توسط تیم استعدادیابی فدراسیون گزینش شده باشند. این سیستم باعث میشود که هیچ بازیکن مستعدی به اشتباه از تور استعدادیابی ما خارج نشود و مطمئن باشیم که بهترین بازیکنان را کشف میکنیم. وقتی این بازیکنان به سن 16 سال برسند، وارد یک برنامه تمرینی میشوند که شش آخر هفته، از اکتبر تا مارس برگزار میشود و پس از آن برای اولین بار به تورنمنت پایه یوفا در ماه آوریل فرستاده میشوند».
در مجموع مردم ایسلند یک خصوصیت بی خیال و مثبت اندیش دارند. آنها دوست دارند کارها را به شیوهای انجام بدهند که برایشان راحتتر است، به شکلی که بسیاری از مردم دیگر کشورها با آن آشنا نیستند. مربی تیم ملی فوتبال «هیمیر هالگریمسون» هم از این قاعده مستثنی نیست. او قبل از هر بازی خانگی تیمش به میکده اولور میرود تا با تولفانها (هوادارن تیم ملی ایسلند) صحبت کند. چیزی که برای بسیاری از هواداران فوتبال در سراسر جهان غیرقابل تصور است.
هیمیر توضیح میدهد: «این باعث حس همبستگی فوقالعادهای بین هواداران و بازیکنان شده است. این فقط در کشوری مانند ایسلند ممکن است که ما همه یکدیگر را میشناسیم! این رفتار برای بسیاری از خارجیها عجیب به نظر میرسد و من درک میکنم چرا، اما این یک سنت دوست داشتنی بین ماست که باعث پیوستگی ویژهای میان بازیکنان، مربیان و هواداران میشود. من واقعا آنجا احساس امنیت میکنم. هر وقت به میکده اولور میروم هواداران احترام و سپاسگزاری زیادی نشان میدهند».
پاتوق تولفانها (هواداران تیم ملی ایسلند) در Sportbarinn Ölver (میکده اولور)
کار سخت و پشت پرده فدراسیون فوتبال در طول بیست سال گذشته، نقش محوری در موفقیتهای اخیر تیم ملی ایسلند داشته است. داوْاُر سواین دیبیاتسون مدیر برنامه آموزش مربیان و و رییس دپارتمان کار زیربنایی فدراسیون لطف کرد و مرا به دفترش در استادیوم ملی ایسلند دعوت کرد. یک چیز خیلی زود بر من روشن شد: مسئولان فدراسیون فوتبال ایسلند، در مقایسه با همتاهای اروپایی متبخترشان بسیار فروتن هستند. این مسئله در واقع تجلی روح ایسلندی در کارشان است: چرا پول را خرج دفترهای پر زرق و برق، فرشهای گرانبها و میزهای چوب بلوط کنیم در حالی که همین پول را میتوان در فوتبال پایه سرمایهگذاری کرد؟ داوْاُر برای من توضیح داد: «پولی که فدراسیون از رقابتهای یورو به دست آورد خرج استخدام مربیان فوتبال پایه شد. ما آنها را که قبل از این کارمند پاره وقت بودند، به استخدام رسمی در آوردیم». ماجرا به همینجا ختم نمیشود. بعد از مسابقات یورو، فدراسیون بخشی از آن پول را -453 میلیون کرون ایسلند، تقریبا معادل 3.3 میلیون یورو- نیز بین 47 باشگاه حرفهای کشور برای هزینه کردن در موارد فوتبالی تقسیم کرد. فدراسیون همچنین سالانه 882000 یورو را بین باشگاهها برای پروژههای زیربنایی تقسیم میکند. بر من مسجل شد که کسانی که پشت پرده فوتبال ایسلند مشغول فعالیت هستند، با این پیروزیهای به دست آمده قانع نمیشوند. اخلاق حرفهای چیزی است که در تمام مراحل کارشان -درحالی که در تلاش برای پیشرفت زیربنایی فوتبال در این جزیره دورافتاده اقیانوس اطلس هستند- هویداست.
سالها پیش کف ماسهای «ملاولر» استادیوم تیم ملی ایسلند از سوی فیفا برای میزبانی مسابقات ملی نامناسب تشخیص داده شد. از این رو فدراسیون به دنبال زمین مناسبی در حاشیه ریکیاویک بود تا یک استادیوم ملی جدید با چمن طبیعی بنا کند. دره لااُوْدالور برای این کار انتخاب شد و استادیوم جدید ساخته و در 8 جولای 1957 افتتاح شد. برای افتتاحیه این استادیوم ایسلند همتای قطبی خود یعنی نروژ را برای یک دیدار دوستانه دعوت کرد که آنها به راحتی میزبان را با نتیجه سه بر صفر شکست دادند. در سالهای اولیه امکانات لویگارتالسوتلور بسیار ابتدایی بود. به طور خلاصه، این استادیوم صرفا یک محوطه بیضی شکل بود، با سکوهای سیمانی بدون هیچ حائلی میان زمین و سکوها. تا اینکه رییس جمهور اسیر اسیرسن در سال 1959 رسما دستور توسعه آن را داد. کار ساختمانی در سال 1961 آغاز شد. جایگاه تماشاگران در سمت غربی ورزشگاه ارتقا پیدا کرد و نیمکتهایی برای نشستن تعبیه شد. تا سال 1970 کار ساخت جایگاهها با اضافه کردن سقفی برای جایگاه تماشاچیان که آنها را در برابر بارانهای شلاقی و بادهای وحشی قطبی که مردم در این بخش جهان به آن عادت دارند، به پایان رسید.
در دو دهه بعد از آن استادیوم تغییر چندانی نکرد؛ به این دلیل ساده که پولی برای این کار موجود نبود. تیم ملی ایسلند هم در آن دوران شکستهای سنگین پیاپی میخورد و نیازی هم به افزایش گنجایش استادیوم احساس نمیشد.در سال 1992 یک پیست 8 مسیره دو و میدانی به طول 400 متر به زمین فوتبال اضافه شد و نورافکنهای ورزشگاه نیز برای نخستین بار در بازی ایسلند برابر یونان روشن شدند. دلیل اصلی اضافه کردن نورافکنها این بود که ورزشگاه بسیاری از باشگاههای ایسلند فاقد استانداردهای لازم از سوی یوفا برای برگزاری بازیهای اروپایی بود. از این رو، همه آنها بازیهایشان را در استادیوم ملی انجام میدادند و مجبور بودند بازیها را خیلی زود شروع کنند که به تاریکی هوا برنخورند، که نتیجه آن برگزاری مسابقات اروپایی در استادیومهای خالی بود، زیرا وسط هفته مردم هنوز سر کار بودند و جایی که قرار بود نقطه اوج فصل تیمها باشد، تبدیل به یک میدان خالی از هیاهو میشد.
لویگارتالسوتلور در حال عقب افتادن از استانداردهای جهانی یک استادیوم فوتبال بود. اسکوربورد سیمانیاش انگار که یادگار دوران شوروی باشد! استادیوم هنوز فقط در یک سمت جایگاه برای نشستن داشت و در سه سوی دیگر فقط سکوهای سیمانیای وجود داشت که کمکم در حال ترک خوردن و از هم پاشیدن بودند. باید هرچه سریعتر کاری انجام میشد. در سال 1997 جایگاه جدیدی در سمت شرقی ساخته و با یک سقف جدید تجهیز شد. گنجایش این بخش جدید 3500 نفر بود.البته لازم به ذکر است که این جایگاه بسیار ابتدایی بود و همچنان امکاناتی داخل آن وجود نداشت. در روز بازی، دستشوییهای سیار به استادیوم آورده میشد و دکههای غذافروشی پشت جایگاهها به راه میافتاد.
جایگاه غربی اصلی در سال 2005 بازسازی و تجهیز شد. سقف جدید و صندلی برای نشستن 6300 نفر اضافه شد. همچنین جایگاه خبرنگاران و محل کنفرانس خبری بالای جایگاه ساخته شد. پس از پایان بازسازی، فدراسیون فوتبال ایسلند مقر اصلی خود را به دفاتر تازهساز داخل استادیوم منتقل کرد. این مرحله از بازسازی دو سال طول کشید و سرانجام در پایان آن استادیوم کاملا با استانداردهای یوفا مطابق شد. این زمین کوچک شاهد خاطرات بسیار زیادی بوده است. در سال 1991 ایسلند یک شوک کوچک به اروپا داد؛ زمانی که در این استادیوم دو بر صفر اسپانیا را شکست دادند – اسپانیایی که بازیکنانی نظیر زوبی زارتا، گویکوچهآ و امیل بوتراگوئنو را در ترکیب داشت. در استادیوم ملی 8900 نفر شاهد پیروزی ایسلند با دو گل تادی اوریلسن و یوفلر سیریسون بودند که خط دفاع اسپانیا را در هم شکست. بالاترین حضور تماشاگر در تاریخ ورزشگاه لویگارتالسوتلور مربوط به سال 2004 است. جایی که ایسلند در یک دیدار دوستانه برابر ایتالیا قرار گرفت. بیست هزار و دویست و چهار نفر در این ورزشگاه کوچک تنگاتنگ نشستند تا شاهد پیروزی تیمشان برابر ایتالیای پرستاره مارچلو لیپی باشند. ایسلند در آن بازی دو بر صفر با گلهای ایدور گودیانسن و گیلفی اینارسون پیروز شد.
هیمیر هالگریمسون که دوران پنج ساله او در تیم ملی ایسلند با نخستین صعود این کشور به مسابقات یورو و نخستین حضور در جام جهانی و موفقیتهایی نظیر شکست دادند انگلیس در یک هشتم نهایی یورو، به یاد ماندنیترین دوران فوتبال این کشور است. او پس از عدم موفقیت در صعود از دور گروهی جام جهانی 2018 از سمت خود استفعا داد و چند ماه بعد به استخدام باشگاه قطری العربی در آمد
این استادیوم قدیمی، حالا در آستانه بزرگترین بازسازی دوران خودش است. شهرداری ریکیاویک و فدراسیون فوتبال در حال مذاکرات پیشرفتهای هستند، تا استراتژی بازسازی و استفاده از این مجموعه را برای سالهای آینده تعیین کنند. آنها برای اینکه ورزشگاه و نماد فوتبال ملی ایسلند پس از ساخت به یک سازه عظیم بی مصرف تبدیل نشود کار دشواری دارند. قرار است پس از بازسازی، استادیوم علاوه بر مسابقات ورزشی، کنسرتهای بزرگ را نیز میزبانی کند. پیست دو و میدانی برچیده خواهد شد زیرا مسئولان شهری و فدراسیون در نظر دارند تا حد ممکن این پروژه چند ده میلیون پوندی را از نظر اقتصادی به صرف و پربازده کنند. پروژه استادیوم جدید همچنین رشد جمعیت کشور، برگزاری سمینارهای بینالمللی و صنعت توریسم را نیز مد نظر دارد. حتی صحبتهایی شده تا داخل مجموعه یک هتل هم ساخته شود. لویگارتالسوتلور جدید برای بیستهزار نفر صندلی خواهد داشت. به اضافه یک سقف کشویی که اجازه برگزاری بازی فوتبال (و سایر ورزشها) در زمستان سخت ایسلند را نیز خواهد داد. فدراسیون فوتبال ایسلند تایید کرده که در حال مذاکره با یوفا برای برگزاری سوپرکاپ قاره در این استادیوم است که اگر رخ دهد، باشکوهترین اتفاق فوتبالی خواهد بود که تاریخ ایسلند به خود دیده است. مذاکرات در حال انجام است و اگر همه طرفین این پروژه جاهطلبانه امسال به توافق برسند، ریکیاویک تا سال 2020 یک استادیوم مدرن جدید خواهد داشت. آیا همچنان نام لویگارتالسوتلور باقی خواهد ماند؟ در این مورد تردید دارم زیرا شرکتهای بزرگی که در این پروژه درگیر خواهند شد احتمالا در فکر استفاده از برند تجاری خود در نام استادیوم خواهند بود. (این مقاله مربوط به دو سال پیش است و هنوز کار بازسازی استادیوم آغاز نشده-م).
من در طول 25 سال گذشته بارها به ایسلند سفر کردهام و تحول این کشور در زمینه زیرساخت و پیشرفت زیربنایی شگفتانگیز بوده است. به نظر میرسد که یک روحیه جاهطلبی و میل به پیروزی وجود دارد که از سن بسیار کم در نهاد بازیکنان کاشته میشود و به این دلیل است که این ملت کوچک دیوانه فوتبال، حالا میتواند در رقابتها در برابر قدرتهای سنتی این قاره قد علم کند. به نظر انرژی از منافذ پیوندی نادیدنی، از هواداران به بازیکنان منتقل میشود. من این را با چشمان خودم مشاهده کردهام؛ وقتی همراه با دوستانم پیت بزرگه و آرنی تور (خدای چکش به دست) که اعضای تولفان هستند در یک میکده در پاریس، خیابان شانزه لیزه، نشسته بودیم و درباره فوتبال بحث میکردیم – یک روز پیش از آنکه ایسلند با فرانسه در یک چهارم نهایی یورو شاخ به شاخ شود. ما درباره شانس ایسلند برای راهیابی به جامجهانی بحث میکردیم و این دو رفیق من اصرار داشتند که ایسلند میتواند در گروه خود اول شود یا حداقل در رتبه دوم قرار بگیرد. آن روز من فکر کردم پیت بزرگه و آرنی کمی بیش از حد آبجو نوشیدهاند. اما 12 ماه بعد، دقیقا همان شد که آنها گفته بودند. ایسلند به عنوان تیم اول بالاتر از کرواسی، اوکراین و ترکیه به جام جهانی صعود کرد.
در زمین بازی، ایسلندیها در طول نود دقیقه کاملا در حال انجام وظایفی هستند که به آنها محول شده. هر بازیکن چنان در نقش خود فرو میرود که واقعا بیننده را تحت تاثیر قرار میدهد. خط دفاعی این تیم معمولا در مقابل تیمهای قویتر تحت فشار زیادی قرار میگیرد اما ایسلند به طرز ویران کنندهای در ضدحملات سریع است. آنها همچنین توانایی خارقالعادهای در وادار کردن بازیکنان حریف به اشتباه و همچنین بیرون کشاندن آنها از موقعیتهای دفاعی در جهت ایجاد فضا برای حمله دارند. ذهنیت بازیکنان و پایبندی به شعار «هرگز تسلیم نشو» موفقیت آنها را سرعت بخشیده است. مربی تیم هیمیر هالگریمسون، این تاکتیسین توانا، گروهی از بازیکنان گمنام را گرد هم آورده و با القای حس اعتماد به نفس و تمرین و تلاش آنها را تبدیل به تیمی کرده که هیچ حریفی نمیتواند دست کم بگیرد. البته تیم فعلی حالا دیگر تجربه مناسبی هم دارد. اما جام جهانی میتواند پایان راه برای چند بازیکن تیم باشد. 8 بازیکن تیم فعلی بالای سی سال سن دارند. اما از سوی دیگر تعداد زیادی بازیکن با استعداد در تیم زیر 21 سال ایسلند حضور دارند که تشنه فرصتی هستند که راه خود را به بالا باز کنند. حالا زمانی است که هسته استعدادیابی ایسلند قرار است به بار بنشیند. ایسلند چقدر میتواند در جام جهانی پیش برود؟ همانقدر که شما میتوانید آینده را ببینید، من هم میتوانم! البته من میتوانم از پیت بزرگه و آرنی بخواهم که در جام جهاننمایشان نگاه کنند و به من خبر بدهند، اما اگر آنها شانس بیاورند و قرعه خوبی نصیبشان شود شاید حتی آنها را مانند یورو در مراحل حذفی ببینیم.
در کشور من، یعنی اسکاتلند که برخی از بهترین بازیکنان فوتبال جهان را پرورش داده است -البته در سالهای دهه هفتاد و هشتاد- اوضاع فوتبال بسیار به هم ریخته است و به نظر هم نمیآید که سیستمی در کار باشد که در آینده بتواند این وضع را تغییر دهد. فدراسیون فوتبال اسکاتلند نگاه جامعی به آینده ندارد و پیوند میان هواداران و تیم ملی نیز از هم گسسته است. در اسکاتلند استعدادهای 15-16 ساله در نقطهای قبل از رسیدن به سطح اول فوتبال با یک توقف در مسیر پیشرفت مواجه میشوند که جلوی رشد آنها را میگیرد. شاید یک سفر تحقیقاتی به ایسلند چاره کار باشد و آنها سرانجام دریابند که راه پیشرفت از سرمایهگذاری روی زیرساختها و فوتبال پایه میگذرد، نه پول خرج کردن برای خرید بازیکن. آینده در انتظار ایسلند است. به زودی آنها روی یک میز، با بزرگان فوتبال جهان شام خواهند خورد!